فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
49 - 62
حوزههای تخصصی:
مسکن در دوره های گوناگون، بستر پاسخ دهی به نیاز های مادی و روانی افراد بوده است. مسکن انعطاف پذیر پاسخگوی مناسبی به سبک زندگی همه افراد شامل خواسته های آن ها درباره تمایلات فردی، اجتماعی و اولویت هایشان می باشد. هدف این پژوهش بررسی میزان ارتباط راهکار های انعطاف پذیری با سبک زندگی می باشد؛ لذا ابتدا ریزمعیار های این دو مؤلفه با روش تحلیلی-توصیفی استخراج گردید. سپس با روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه با حجم نمونه ۴۱۶ نفر از ساکنین استان تهران اولویت های ریزمعیار های انعطاف پذیری با سبک زندگی شناسایی گردید. تحلیل داده ها توسط برنامه ۲۰ SPSS و آزمون همبستگی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد رابطه همبستگی فضای خام در بالاترین اولویت می باشد. درنظرگرفتن کاربری خاص برای هر فضا با توجه به شغل افراد و همچنین استفاده حداکثری از هرفضا برای هدفی مشخص، از دلایل اولویت این مورد می باشد. فضای چندعملکردی و قابلیت تقسیم پذیری به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. سازگاری حداکثری فضا با توجه به نیاز افراد در سنین مختلف و جایگاهشان از عوامل ارجحیت این سه پارامتر می باشد.
لاله زار، خط مقدم مدرنیزاسیون در تهران (لاله زار، بازتاب نفوذ مدرنیته از شهر به جامعه ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
91 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگاه نو به جامعه در عصر قاجار، با جریان های مدرنیزاسیون جهانی هم زمانی دارد و احداث خیابان لاله زار، از اولین اقدامات حاکمیتی در ایران برای ورود به این عرصه است. می توان مدعی شد، ماجرایی که بر خیابان لاله زار گذشته، بازتابی دقیق از تعریف «مدرن» است که آن را از یک خیابان باغی، به یک فضای جمعی شهری بدل کرده است. تغییرات نمای ساختمان ها، استقرار مبلمان شهری، سنگفرش معابر و تقویت کارکردهای خیابان همچون ساخت هتل، کافه و سالن تئاتر از مهم ترین جلوه های این فرایند است. خیابان لاله زار که در دوره قاجار با هدف ایجاد مکانی تفرجی در شهر برای درباریان و متمولین احداث شده بود، در دوره پهلوی، اول به فضای جمعی برای عموم جامعه تحول یافت و امکان گذران اوقات تفریح و حضور و مشارکت در جریان زندگی شهری را برای جامعه فراهم آورد. هدف پژوهش: خوانش نقش ادراکی فرآیند مدرنیزاسیون شهری در شکل گیری جامعه مدرن تهران دوره پهلوی اول با استناد به تحولات کالبدی خیابان لاله زار. روش پژوهش: با متمایز کردن چهار مداخله «تزئین گرایی»، «خطی سازی»، «نماگرایی» و «مونومان گرایی» که اقدامات اساسی در مدرنیزاسیون شهری محسوب می شود، خیابان لاله زار با روش تحلیل تصویری، ارزیابی و ردپای معیارهای فوق در آن تحلیل می شود. نتیجه گیری: پدیدارشدن یک «آمبیانس» شهری متفاوت از فرهنگ عمومی جامعه به عنوان ثمره مدرنیزاسیون خیابان لاله زار و این واقعیت که مدرنیزاسیون در ایران با خیابان لاله زار آغاز شد و سرعت گرفت، نتایج اصلی پژوهش را شکل می دهد.
معیارهای تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی شهری باتاکید بر توسعه فرهنگ جامعه محلی؛ نمونه مورد مطالعه: هسته مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاست های شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدوده های شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمی شود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیش ازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرح ها نادیده انگاشته می شد، می تواند در قالب سرمایه های اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوب تر و مقبول تر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تک بعدی (کالبدی) و کم توجهی به نقش مردم در تصمیم گیری ها و سایر بی توجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمان ها، متولیان و اجراکنندگان طرح ها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروه های ذی نفع در تصمیم گیری ها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. به گونه ای که متناسب با زیرساخت ها و بسترهای شهر بهره مندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینه های رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونه های انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونه گیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخاب شده اند. رویکرد پژوهش انجام شده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبه های عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برای تحقق موفقیت آمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفه های معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلق خاطر و به طورکلی تحقق پذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.
تأثیر چرخه نور روز بر معماری مسکونی متداول تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تأثیرات طراحی پلان های مسکونی روی ریتم شبانه روزی تحت تأثیر نور طبیعی در فضاهای مسکونی متداول در دهه های اخیر در تهران مورد بررسی قرار می گیرد. تأثیر قابل توجه نور بر سلول های ملانوپیک مغز و ریتم شبانه روزی بدن انسان، پژوهش بر فاکتوری از روشنایی دریافتی توسط چشم انسان در فضای داخلی را ضروری می سازد. در این تحقیق، در ابتدا تأثیر متغیرهای مختلف مانند جهت های جغرافیایی نما، عمق فضایی و تقسیم بندی فضایی در بازه زمانی ساعت 9 تا 13 در روزهای آغاز فصول یک سال مورد ارزیابی قرار گرفت. پلان های مسکونی متداول تهران به عنوان نمونه هایی انتخاب شدند و تعدادی از این نمونه ها تحت مدل سازی با استفاده از نرم افزار راینو و پلاگین آلفا قرار گرفتند. سپس میزان لوکس ملانوپیک در چهار جهت مختلف جغرافیایی در نقاط بافاصله یک متری از هم در یک شبکه افقی مفروض در فضاهای مسکونی اندازه گیری شد. تحلیل میزان روشنایی با استفاده از معیار لوکس ملانوپیک، درنهایت به توصیه هایی در زمینه طراحی معماری ساختمان های مسکونی منجر شد. این توصیه ها شامل نکاتی مانند تعبیه فضای نشیمن در جهت جنوب و قرارگیری اتاق ها در جبهه شمال، تقسیم بندی واحدها به صورت دو واحد شمالی - جنوبی و اجتناب از عمق بیش ازحد فضا در فضای جبهه شمالی است.
بررسی الگوی انتخاب مسکن و محله در گروه های خاص شهر تهران؛ با مروری بر مدل های انتخاب مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانوارها با تغییر شرایط زندگی، نیازهای متفاوتی پیدا می کنند که پاسخگویی به آن ها ضرورت جابجایی در شهر را بوجود می آورد که شامل تغییر در واحد مسکونی و بافت اجتماعی- اقتصادی ساکنین پیرامونی است. در این مقاله شناسایی الگوی انتخاب مسکن و تمایز ترجیحات خانوارها برمبنای نظریه ادوار زندگی تبیین می شود که چرخه عمومی تحولات زندگی و نیازهای مسکن برای تمامی خانوارها را بیان می کند. در توسعه نظریه مذکور، هر خانوار شهری به دسته های متمایزی با ویژگی های اجتماعی- اقتصادی تقسیم می شود که این تمایزها منشأ انتخاب های گوناگون مسکن است. شناسایی اثرات و ارتباط میان ویژگی های اجتماعی- اقتصادی خانوارها و ویژگی همسایه ها امکان تبیین گفتمان ها و جریان های اصلی شهر را فراهم می کند؛ مانند همگنی محلات و جدایی گزینی فضایی. در این مقاله به انتخاب مسکن گروه های خاص در شهر تهران با تاکید بر بافت اجتماعی- اقتصادی محله انتخابی آن ها پرداخته شده است. بنابراین گروه های خانوار هدف پژوهش مهاجران به شهر تهران، متولدین خارج از تهران، کارگران ساده، خانوارهای تک سرپرست، دارای معلول و اجاره نشین هستند. مدلسازی انتخاب مسکن بصورت انتخاب گسسته و با استفاده از روش «رگرسیونی چند متغیره کمی» انجام شده است که امکان تحلیل متغیرهای متعدد وابسته را ممکن می کند. داده های ورودی مدل از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 شهر تهران و تسهیلات شهری تهران از طرح تفصیلی اخذ شده است. متغیرهای گروه واحد مسکونی شامل متراژ زیربنا و پایداری بنا است و متغیرهای گروه بافت اجتماعی- اقتصادی ساکنین شامل نرخ باسوادی در گروه زنان، نرخ اشتغال زنان، نرخ حضور ساکنین دارای تحصیلات عالی، سرانه وسیله نقلیه شخصی و نرخ حضور دانشجویان است. یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیرهای گروه «واحد مسکونی» بیشترین نقش را در انتخاب مسکن ایفا می کند و از میان متغیرهای بافت اجتماعی- اقتصادی خانوارها، تمامی متغیرها ارتباط معناداری دارند که نشان از روایی مدل دارد و دو متغیر «سرانه اتومبیل شخصی خانوار» و «نرخ باسوادی زنان» بیشترین درصد تبیین در این گروه را ایفا می کنند. در گروه «واحد مسکونی» شانس انتخاب واحدهای مسکونی با متراژ زیربنای کمتر و بناهای ناپایدار در میان گروه های خاص بیشتر است و همچنین شانس انتخاب بافت اجتماعی- اقتصادی پایین ترِ ساکنین افزایش می یابد و تنها استثنای این روند، گروه هدف مهاجران 5 سال گذشته است. یافته های کلی پژوهش نشان می دهد که برای گروه های خاص انتخاب واحد مسکونی مناسب ارجح تر از محله است و تنها برای گروه مهاجران 5 سال گذشته است که انتخاب بافت اجتماعی- اقتصادی محله در اولویت قرار می گیرد.
تعالی در معماری ایرانی با تأملی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
45 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: به نظر می رسد یکی از اصلی ترین معضلات معماری امروز ایران عدم توانایی در بیان مفاهیم و ارزش های معنوی معماری ایرانی است. مراد از معماری ایرانی، معماری متکی و برآمده از حکمت ایرانی اسلامی است که در این تحقیق، مصداق بی بدیل آن یعنی حکمت متعالیه موردنظر است. از آن جایی که مطالعات اخیر در حوزه حکمت معماری ایرانی صرفاً بدون شناخت مبانی عمیق و مفاهیم معنوی مستتر در آن بوده است، تاکنون کالبد و فرم های معماری ایرانی بیش تر مورد توجه قرار گرفته است که برای حفظ ارزش های معماری ایرانی ناکافی است. در این میان ارتباط نظر و عمل از روزن نگاه به مبانی صدرایی برای یافتن و شناخت این مفاهیم، مسئله این پژوهش است. یعنی تأثیر اندیشه های صدرایی چطور می تواند در خلق اثر متعالی نقش داشته باشد؟ هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین اسباب تعالی بخشی معماری ایرانی با تکیه بر آراء و اصول نظری حکمت متعالیه است. در این میان ارتباط بن مایه های فکری از حوزه حکمت متعالیه به هنر و به طور اخص، اثر معماری که یاری گر شناخت حقیقت هنر ایرانی است مورد مداقه قرار خواهد گرفت.روش پژوهش: نوشتارحاضر از نوع پژوهش های بنیادی-نظری است. به اختصار می توان گفت راهبرد انجام این پژوهش استدلال منطقی است. داده های آن، عمدتاً از طریق مشاهده و مطالعات آرشیوی (اسنادی و کتابخانه ای) به دست آمده است. راه کارهای مناسب و متناسب با موضوع از طریق تحلیل اطلاعات، جمع آوری و تدوین شده است. این پژوهش ازنظر ساختارگرایی با محوریت تأثیر تفکر فلسفی در معماری انجام شده است. تحلیل اطلاعات نیز براساس روش تحلیل کیفی، انجام می شود.نتیجه گیری: با توجه به نتایج یافته ها می توان بیان کرد که حلقه گم شده در معماری معاصر ارتباط میان هنر و حوزه مبانی حکمت ایرانی است که بتواند ما را به درک مفهوم حقیقت برساند. حقیقت گم شده ای که در معماری امروز منجر به عدم دستیابی به تعاریف دقیق از معیارهای هویتی شده است و در پی آن بحران التقاط در معماری امروز را در پی داشته که بن مایه ایرانی ندارد یا برساختی از ایرانی گری است. لذا رویکرد پژوهش حاضر نسبت به پژوهش های پیشین، بهره گیری از سه اصل؛ اصالت وجود، اصل تشکیک وجود و حرکت جوهری در معماری ایرانی و کشف اتحاد میان مبانی حکمت متعالیه و معماری ایرانی است، نتایج حاصل از پژوهش حاضر برمبنای نظرات ملاصدرا حاکی از آن است که معماری دربردارنده دو بٌعد وجود و ماهیت است. بٌعد ماهیت پاسخ گوی نیازهای مادی و بٌعد وجود آن، حقیقتی است که در خود آثار معماری نهفته شده است. با توجه به اصل اصالت وجود ملاصدرا می توان اذعان داشت که در معماری اصالت با بٌعد وجودی خواهد بود و اصل حرکت جوهری، تعالی را از ماده تا معنا براساس مبانی معنوی در قالب رموز سوق می دهد که این تعالی قابل تشکیک خواهد بود. لذا می توان با استفاده از مبانی فکری ملاصدرا به اصولی برای رسیدن به تعالی، در معماری معاصر ایرانی دست یافت.
بررسی هندسه حیاط دبستان های دخترانه شهر اصفهان با هدف تامین بیشترین ساعت آسایش حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
87 - 98
حوزههای تخصصی:
حیاط مدارس مکانی است که دانش آموزان حدود 20 تا 25 درصد زمان حضور خود در مدرسه را در آن سپری می کنند. تأمین آسایش حرارتی، یکی از نیازهای اساسی دانش آموزان در حیاط مدارس است. هدف این پژوهش بررسی نقش هندسه حیاط دبستان های دخترانه شهر اصفهان به گونه ای که بیشترین ساعات آسایش حرارتی را تأمین نماید است. برای دستیابی به این هدف الگوی هندسی آزمون ها تعیین شد، سپس عملکرد حرارتی الگوها با نرم افزار انوی مت شبیه سازی و با قیاس منطقی عملکرد حرارتی الگوها، الگوها با تأمین بیشترین ساعات آسایش حرارتی برای دانش آموزان تعیین شد. بر اساس نتایج، الگوی شکلی، جهت کشیدگی و نسبت اضلاع حیاط بر محدوده زمانی آسایش حرارتی دختران 7 تا 12 سال شهر اصفهان در حیاط مدارس تاثیرگذار است وحیاطهایی با کشیدگی شرقی-غربی و نسبت طول به عرض 2.5 به 1با ساختمان مرکزی از میان مدلهای مورد بررسی عملکرد حرارتی بهتری داشته و بیشترین ساعات آسایش حرارتی را برای دانش آموزان تأمین می نماید.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه حمل ونقل عمومی باتوجه به فرم شهری (مطالعه موردی: محله های پیرسرا، گلسار، لاکانشهر و مسکن مهر شهر رشت)
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل ونقل عمومی می تواند بسیاری از مشکلات ناشی از خودرو محوری را کاهش دهد. در همین راستا، فرم شهر که به طور مستقیم بر توسعه حمل ونقل عمومی تأثیرگذار است، باید موردتوجه قرار گیرد. سیستم حمل ونقل عمومی شهر رشت دارای مشکلات عمده ای می باشد؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان تأثیر شاخص های فرم شهری بر حمل ونقل عمومی در چهار محله پیرسرا، گلسار، لاکانشهر و مسکن مهر شهر رشت بوده است. جهت جمع آوری داده ها در این پژوهش از روش اسنادی، پرسش نامه، مصاحبه حضوری و تماس تلفنی با متخصصین استفاده شده است. در این پژوهش جهت وزن دهی شاخص ها و رتبه بندی محلات به ترتیب از روش های "آنتروپی شانون" و"WASPAS" بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهند که تأثیر شاخص های فرم شهری بر حمل ونقل عمومی در محله پیرسرا بیشتر است و پس از آن محله های گلسار، مسکن مهر و لاکانشهر در رتبه های بعدی قرار دارند. این بدان معنا است که محلات دارای رتبه بالاتر در این پژوهش، قابلیت توسعه حمل ونقل عمومی بیشتری دارند و با برنامه ریزی صحیح و اصولی می توان وضعیت محلات مذکور از لحاظ حمل ونقل عمومی را ارتقا داد. همچنین باتوجه به رتبه بندی محلات، علی رغم مستعد بودن فرم محله پیرسرا، این محله دارای کم ترین تنوع مدهای حمل ونقلی بین محلات مذکور بوده است.
واکاوی الگوهای رفتاری در راستای تحلیل پیاده راهواری با استفاده از تکنیک فروین (نمونه موردی: خیابان آزادی (گوهردشت) کرج)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
100 - 119
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان بستری که شهروندان در آن رشد و نمو پیدا می کنند، نقشی کلیدی دارد و درک درستی از آن برای پژوهشهای دیگر در این حوزه، از اهمیت به سزایی برخوردار است. پژوهش حاضر با به رسمیت شناختن گروه ها، اقشار و رفتارهای مختلف مردم و گروه های اجتماعی در شهر به دنبال تحلیل الگوهای رفتاری فضاهای شهری در خیابان آزادی (گوهردشت) کرج با کمک روش آمیخته ترکیبی از دو مجموعه روش های تحقیق کیفی و کمی است. این پژوهش با کمک روش های متنوع همچون تکنیک فروین و تهیه و تکمیل 193 مورد پرسشنامه براساس فرمول کوکران به همراه بازدید میدانی از خیابان آزادی و برداشت های الگوهای رفتاری آنها، به مدت چهار هفته در سه بازه زمانی صبح، ظهر و شب انجام پذیرفته است و براساس آن اقدام به تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات گردیده است. مهمترین نوآوری این پژوهش توجه به الگوهای رفتاری و استفاده ترکیبی از روش های کیفی و کمی و روش تحلیل فروین است. نتایج نشان می دهد که محدوده مطالعاتی از نظر شاخص های مختلف عملکردی، کالبدی و محیط زیست، نتوانسته است رضایت ساکنین، عابرین، فروشندگان و سایر اقشار جامعه را جلب نماید و تنها شاخص حضور زنان، نسبت به سایر شاخص ها، امتیاز بالاتری را کسب نموده است.
مطالعه تطبیقی عناصر و مولفه های شکل دهنده مسجد با تمرکز بر آراء هانری استیرلن و الگ گرابار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی معماری اسلامی توسط نحله های فکری متفاوت نظیر سنت گرایی، تاریخی گری و پدیدارشناسی، اهمیت موضوع را در نگاه محققان غربی نشان می دهد. هر یک از این جریان های فکری، تلاش می کنند تا نتیجه مطالعاتشان را درباره معماری اسلامی از وجه و منظر ویژه خود بیان نمایند. سؤال این است که هر یک از این روش ها چه تعریفی را از معماری اسلامی به دست داده اند و نیز تفاوت شیو خوانش آنها در شناخت معماری اسلامی چه کمکی به فهم موضوع می کند؟ پژوهش حاضر با مطالعه تطبیقی آراء شیوه پدیدارشناسی (هانری استیرلن) و تاریخی گری (الگ گرابار) به دنبال آن است که نشان دهد هر یک از این دو دیدگاه، چه تعریفی برای معماری اسلامی به دست داده اند و وجوه افتراق و اشتراک میان آنها چیست و احیاناً چه نقدهایی به یکدیگر داشته اند. با این فرض که هر یک از دو پژوهشگر تعریف متفاوتی از نسبت اسلام و معماری ارائه می دهند، یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر گرابار معماری اسلامی، معماری ای است که ربطی به دین اسلام ندارد و نسبت اسلام با معماری از نظر مذهبی بار معنایی خاصی نمی تواند داشته باشد و صفت اسلامی در معماری اسلامی بر آثار دین خاصی دلالت نمی کند. در حالی که استیرلن معماری اسلامی را برگرفته از جوهر و تعالیم دین اسلام در نظر می گیرد و مؤلفه دینی را عامل شکل گیری بنای مسجد و بیشتر عناصر آن را واجد ماهیت نمادین و ازلی می داند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی با رویکردی تطبیقی به مطالعه عناصر و مؤلفه های شکل دهنده مسجد از دیدگاه پدیدارشناختی هانری استیرلن و تاریخی گری الگ گرابار پرداخته است.
Behavior Analysis of Wind Hydrodynamics in the Central Courtyard of Hot and Dry Climate Settlement Based on the Length to Height Ratio (Case Study: Kashan City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the ways to achieve high energy efficiency in buildings and an effective system is to utilize local architectural experiences. In this connection, the central courtyard is an element that was used in the past to create comfort in the hot and dry climates of Kashan, Iran. A large part of the literature in the past has focused on this space and investigated factors such as height, length, and presence of water in the courtyard, which are directly related to the studied space. This article concerns the hydrodynamic behavior of the wind under the effects of the length-to-height ratio to reduce the temperature of settlements in Kashan's hot and dry climate, aiming to yield the highest efficiency from this element. This study uses Fluent, Energy Plus, and Open Studio software using a descriptive-analytical method to analyze the data. In the end, it is determined that since the prevalent wind in Kashan comes from a northeast front, it can be utilized by placing the longitudinal direction of the central courtyard on its path. In addition, the optimal state in all models suggests the central courtyard has experienced a length-to-height ratio of 1to4, followed by a ratio of 1to5.
مفهوم فناوری در معماری و تبیین مولفه های آن با استفاده از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
277 - 294
حوزههای تخصصی:
توجه به ضرورت روزافزون فناوری در پیشرفت هرجامعه ای و علاوه بر آن، نیاز به ایجاد درکی صحیح از مفهوم آن در سوگرفتن مسیری روشن در پیشبرد و ارتقاء معماری، الزامی است تا مفهوم این واژه در مباحث معماری مورد مطالعه قرار گیرد. با بررسی پژوهش ها مشخص می شود که در فرهنگ عامه به فناوری بیشتر به دید ماشین ها نگریسته می شود، اما در نزد صاحب نظران، تعاریف دیگری نیز برای آن مطرح شده است. مقوله فناوری مشتمل بر رویکردهای متفاوتی است و هدف از این مقاله، پالایش فضای مفهومی فناوری و ارائه مفهوم سازی دقیق تر با کمک مولفه های حاصل از آن می باشد. حال سوالاتی که مطرح می گردد آن است که با توجه به کاربردهای متعارض و عدم دیدگاهی واحد برای فناوری، منظور دقیق از این واژه چیست؟ و چه شاخص ها و مولفه هایی را با بررسی نظرسنجی متخصصین معماری می توان برای این مقوله ذکر نمود به نحوی که بتوان، به اولویت بندی این شاخص ها در بحث معماری دست یافت؟ در این راستا، بررسی تعاریف و دیدگاه های صاحب نظران مدنظر می باشد. بدین منظور با استفاده از روش اسنادی و تحلیل مفهومی و با ابزار کتابخانه ای، رویکردهای نظری مرتبط با فناوری، بررسی و تحلیل محتوا شد و سپس با تمرکز بر وجوه مشترک تعاریف موجود، شاخص هایی تبیین گردید، بدین صورت که با تحلیل دیدگاه اندیشمندان، تعداد ۱۰ شاخص بدست آمد که امتیازبندی شدند. از میان این شاخص ها، ۶ شاخص بالاترین میانگین را به خود اختصاص دادند که جهت اعتبارسنجی شاخص های با میانگین بالاتر از روش دلفی و از دیدگاه های ۲۳ متخصص معماری، بهره گرفته شد و مشخص شد که از دیدگاه خبرگان، کدام یک از مولفه ها از اهمیت بالاتر و کدام یک از اهمیت پایین تری برخوردار می باشد. یافته ها حاکی از آن است که از میان مولفه های موردنظر، مولفه «ابزار (سخت ابزار و وسیله)» در هر دو دور آزمون دلفی، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است.
فرا ترکیبی بر تحقیقات انجام شده با موضوع کیفیت زندگی شهری در سکونتگاه های غیر رسمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
67 - 89
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با وجود گذشت بیش از دو دهه از تحقیقات اولیه در مورد کیفیت زندگی شهری، همچنان این مفهوم با مفاهیمی همچون زیست پذیری شهری و سرزندگی شهری در یک ردیف معنایی تبیین می شوند و به وجوه متفاوتی که در بین این مفاهیم نهفته است، توجهی نشده است. کیفیت زندگی شهری همواره به یکی از موضوعات موردعلاقه پژوهشگران حوزه برنامه ریزی شهری تبدیل شده است و تمامی تمرکز آنان به بررسی کیفیت زندگی شهری در سکونتگاه های برنامه ریزی شده معطوف شده است.هدف: هدف این پژوهش، بررسی و استخراج شاخص های تجزیه وتحلیل متون علمی در زمینه مطالعات سکونتگاه های غیررسمی و ارائه مدل تحلیلی ابعاد و مؤلفه های کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی است. روش: این پژوهش بنیادی بوده و با بهره گیری از روش فراترکیب به بررسی نمونه های موردمطالعه (12 عنوان مقاله علمی – پژوهشی معتبر و 8 عنوان رساله دکترا و پایان نامه کارشناسی ارشد) در ده سال اخیر در ارتباط با کیفیت زندگی شهری در سکونتگاه های غیررسمی پرداخته است.یافته ها: با استناد به یافته های تحقیق حاضر می توان دریافت که به دلیل توجه به آزمون پایایی در بیش از 80 درصد پژوهش های مورد بررسی می توان با اطمینان بالایی در ارتباط با کیفیت مطالعات صورت گرفته و اندازه اثر آن ها اظهارنظر نمود.از نظر ساکنین سکونتگاه های غیررسمی عوامل اقتصادی بیشترین تأثیر را در تعیین کیفیت زندگی آنان داشته است و همچنین در بین مؤلفه های اقتصادی مؤلفه درآمد ماهیانه در رتبه اول و پس از آن به ترتیب مؤلفه های هزینه های زندگی، وضعیت اشتغال، رضایت از فرصت های شغلی، فاصله محل کار از سکونت، امنیت شغلی، تعداد افراد شاغل و در نهایت تعداد ساعات کاری هفته در رتبه های دوم تا هشتم قرار گرفتند.نتیجه گیری: تمامی متون علمی مورد بررسی به آزمودن نظریات پرداخته اند اما باعث نظریه سازی نشده اند. باوجود اینکه در بعضی از تحقیقات راهکارهای مناسبی ارائه شده است اما با توجه به ماهیت پژوهش ها نمی توان آن ها را در دسته تحقیقات بنیادی قرار داد. به طورکلی می توان گفت ضروری است تا تحقیقات بنیادی در این حوزه بیشتر موردتوجه قرار بگیرند.
چارچوب تعیین حریم و ضوابط بصری برای آثار تاریخی واقع در بافت شهری؛ بررسی موردی: برج علاء الدوله، مسجد و مدرسه معیرالممالک و خانه های زند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
125 - 147
حوزههای تخصصی:
تغییرات شدید حاصل از نوسازی بی قاعده و گسترده بناها و فضاها در بخش های قدیمی شهرها، چشم اندازها به آثار تاریخی این مناطق را مخدوش یا مسدود نموده، به ارتباط بصری و هماهنگی آثار و زمینه شان صدمه زده و فرصت بهره برداری از ارزش های آثار را کاهش داده است. در این شرایط، کنترل و هدایت تغییرات مذکور در جهتی مطلوب، ضروری است که با اعمال محدودیت هایی بر ساخت و سازها، توسط تعیین حریم و ضوابط بصری، انجام پذیر است. هدف این نوشتار ارائه چارچوب تعیین حریم و ضوابط بصری شامل مؤلفه های مستلزم توجه و ساختار ضوابط لازم است. در راستای هدف، خصوصیات بصری سه اثر تاریخی شهریِ درگیرِ مسائل مذکور و زمینه آن ها، بررسی و وضعیت دید و کیفیت بصری محورها و پهنه های دید به آن ها تحلیل می شود. روش های جمع آوری داده ها عمدتاً عکس برداری، ترسیم و رجوع به منابع علمی و روش تحلیل، تجزیه و تحلیل جنبه های بصری چشم اندازها به وسیله پردازش گرافیکی تصاویر است. مبتنی بر یافته ها، مؤلفه های مستلزم توجه در تعیین حریم و ضوابط بصری، همچون «ارتفاع» و «مصالح» بناهای زمینه و «خط آسمان» و «توده گذاری» بدنه های چشم اندازها، استخراج می شوند. همچنین با تجزیه و تحلیل ماهیت و نقش مؤلفه ها و طبقه بندی آن ها در طیفی از اساسی تا جزئی، ساختار پیشنهادی ضوابط بصری ارائه می شود که ضوابط کالبدی و فضایی ضروری را در سه سطح اصلی شامل ضوابط «ارتفاعی»، «توده گذاری، عقب نشینی و پیش آمدگی» و «جزئیات فرم و نما» دربرمی گیرد.
قیدِ معماری؛ وجوه و حدود آن: جستاری در تحول نظام مفهومی معماری متاثر از رجوع به قابلیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
121 - 139
حوزههای تخصصی:
قابلیت مفهومی نوپا در گفتمان معماری است که ضمن پاسخگویی به چالش های مرتبط با مسئله معنا این امکان را فراهم آورده از منظری نو به اثر معماری بنگریم و مبتنی بر اندیشه ای نو درباره آن بیندیشیم. ماحصل این تحول، استحاله نظام مفهومی معماری و زایش و برجسته شدن سلسله ای از مفاهیم دیگر است. تبیین این مفاهیم گام نخست در تضمین کارایی و هوده مفهوم قابلیت در مقام نظر و عمل خواهد بود. این پژوهش با دغدغه بی هوده و ابتر ماندن این مفهوم، متوجه اقتضائات مفهومی حضور قابلیت در گفتمان معماری شده است. بر همین مبنا، ضمن طرح مفهوم قید به عنوان زوج مفهومی قابلیت در تلاش است بستری نظری برای تبیین این مفهوم بگشاید و به ارائه مدلی نظری برای تدقیق فهم آن بپردازد. رویکرد این پژوهش کیفی است که مبتنی بر استدلال منطقی و روش توصیفی_ تحلیلی محقق شده است. در همین راستا نخست برخی اقتضائات نظری مفهوم قابلیت از طریق بسط آن و با تکیه بر مفاهیم کنج و شبکه تعاملی اثر معماری تبیین می شود و مبتنی بر آن وجاهت و اعتبار مفهوم قید معماری عیان می گردد. در ادامه وجوه و حدود قید معماری از طریق ترسیم ساختار مفهومی آن تبیین می شود. این ساختار ماهیتی سه وجهی دارد که با تکیه بر سه مؤلفه مولد، کارکرد و قلمرو قید چارچوب بندی شده است. ساختار ترسیمی مبتنی بر ویژگی هایی طیف گونه همچون همسازی، ماهیت سلسله مراتبی، سختی و حقیقی بودن قیود امکان تمییز گونه های مختلف قید معماری را از یکدیگر ممکن می سازد و بدین طریق فهمی عمیق تر از قید معماری به دست می دهد.
مطالعه کیفی ارتقای دلبستگی مکانی فضاهای شهری تهران با استفاده از پالت رنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
14 - 29
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: عواملی همچون تغییر شکل پیوند عاطفی انسان با فضای شهری، رویدادها و مکان ها ، منجر به کاهش دلبستگی مکانی و تشدید پیامدهای ناشی از آن در کلانشهر تهران، شده است.
هدف: در پژوهش حاضر تحلیل و شناسایی معیارهای کلیدی اثرگذار بر استفاده از پالت های رنگی به عنوان عاملی مهم در هویت بخشی و بهبود دلبستگی مکانی فضاهای شهری در کلانشهر تهران، مدنظر قرار گرفته است.
روش: در این پژوهش، رویکرد پدیدارشناختی تفسیری(IPA) به عنوان یک رویکرد کیفی، که هدف آن ارائه بررسی های دقیق از تجربه زندگی شخصی از درک رنگی شهر می باشد به کار گرفته شده است و در نهایت معیارهای کلیدی موثر بر استفاده پالت های رنگی در دلبستگی مکانی در چارچوب تحلیل لایه ای داده ها (CLA) ارائه شده است. با توجه به محدودیت نمونه های در دسترس از الگوی غیرتصادفی هدفمند برای شناسایی یازده نفر از افراد دارای شرایط جهت شناسایی و تحلیل رویکردها و معیارها استفاده شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که معیارهای ترجیحات رنگی ، بستر مکانی ، مشارکت شهروندان ، تصویر ذهنی، ادراک رنگ در نظام تصمیم سازی و مدیریت شهری از مهمترین معیارهای اثرگذار بر موضوع مورد پژوهش هستند. از نتایج این پژوهش اهمیت استفاده از رنگ در ارتقا دلبستگی، تحت تاثیر بستر محیطی است که می تواند به رعایت اصولی مانند حضور شهروندان در بستر مشارکت بیانجامد. برای بهبود وضعیت دلبستگی مکانی در ارتباط با پالت های رنگی کلانشهر تهران راهبردهای در حوزه های مدیریت و طراحی شهری، مشارکت جویی شهروندان و خلاقیت و نوآوری ارائه شده است.
مراحلِ تولیدِ اثر معماری در ارتباط با طبیعت با هدف تربیتِ متخصصین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۱۲۸-۱۰۲
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدفِ اصلی این پژوهش شفاف سازی توانمندی هایِ مورد نیاز در یک فرد جهتِ موفقیت در حوزه های اصلی معماری و تبیین چگونگی مهارت و هوشِ افرادی که قصد ورود به این رشته را داشته و در نهایت کمک به اصلاح ساختار مشاوره های شغلی بود. ابزار و روش ها: با استفاده از روش دلفی و به وسیله پرسشنامه ای کیفی، از ده نفر خبره، هوش مورد نیاز نه گانه (گاردنر) برای مراحل و فازهای دوازده گانه حوزه معماری مورد سوال قرار گرفت سپس مطابق با روش قبل با استفاده از پرسشنامه ای کمی و ساختار یافته آشکار گردید که چه درصدی از هوش ها و زیرمجموعه های آن مبتنی بر طبیعت و یا تربیت است. سپس با استفاده از محاسبات ریاضی میزان تاثیرپذیری هر فعالیت معماری از مولفه های طبیعت و تربیت تعیین گردیده شد. یافته ها: یافتن مهارت در حوزه های اصلی معماری مبتنی بر هر دو مولفه طبیعت و تربیت بوده و میزان تأثیر پذیری از طبیعت و تربیت در کل موارد به یکدیگر نزدیک بود، به صورتی که حداقل این اختلاف مقدار 5/1 درصد (تربیت 25/49 و طبیعت 75/50) در اصول پیمان و حداکثر 7/16 درصد (تربیت 75/41 و طبیعت 25/58) در تهیه نقشه های اجرایی و برقراری ارتباط با کارفرما بود. نتیجه گیری: به دلیل تاثیرگذاری طبیعت و سرشت فرد می بایست انتخاب او برای طی مراحل آکادمیکِ آموزش معماری مبتنی بر شاخص هایی صورت پذیرد که مبینِ وجود مولفه ها و خصوصیاتی در ماهیت ژنتیکی فرد باشد. اهمیت تربیت در حوزه ایجاد متخصص توانمند در همه حوزه های معماری بیشتر بوده لذا به موضوع آموزش آکادمیک باید با حساسیت بیشتری پرداخته شود.
کارکرد سامانه اعتبار و عملکرد معماران طراح؛ با تاکید بر دستگاه ادراکی مورد نظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
۴۸-۲۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: پرسش از چیستی، چرایی و چگونگی سامانه اعتبار از ابتدای شکل گیری دانش معماری مورد توجه طراحان و اندیشمندان فلسفه طراحی بوده است. هدفِ اصلی پژوهش عبارت است از شناسایی دستگاه ادراکی مورد نظر علامه طباطبایی، تحلیل موقعیت و کارکردهای این سامانه و دستگاه ادراکی، به منظور تداوم بهبود عملکرد طراحان و معماران. ابزار و روش ها: فرآیند ادراک توسط فلاسفه به شکلی جامع تر از سایر علوم مرتبط تبیین شده است. در این بین مسئله وجود و طریقه شکل گیری پیش فرض های بنیادین سامانه ادراکی مسئله مهم این پژوهش است. به عنوان یک تحقیق فلسفی بنیادین، از نظر در ماهیت پژوهش آمیخته کیفی و کمی، و در آن از روش توصیفی - اسنادی استفاده شده است. با توجه با ماهیت تحقیقات کیفی، برای تایید مدل تحقیق از راهبرد استدلال منطقی استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که فهم پدیده ها و فرآیند تبدیل داشته های پیرامونی و درونی انسان، به دانش، مسئله ای به غایت چندوجهی و بسیار دامنه دار است. این که چه و چگونه می اندیشیم بیش از همه مورد توجه فلاسفه بوده است لیکن اغلب قریب به اتفاق صاحب نظران عرصه طراحی و معماری نیز به آن اقبال نشان داده اند. نتیجه گیری: علامه طباطبایی در یک بیان فلسفی کاملا استدلالی وجود این زیرسامانه مهم را در دستگاه ذهن تأیید و فرآیند تشکیل آن را تشریح نموده است. وی این بسته دانشی را سامانه اعتبار نام نهاده است و به عنوان یکی از زیر بخش های سامانه ادراک می شناسد.
از ناصری تا اهواز؛ بازخوانی تجربه تجدد در یک شهر ایرانی عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
109 - 128
حوزههای تخصصی:
هرچند بیش از صد سال از ظهور پدیده «تجدد» یا مدرنیته در شهرسازی ایرانی می گذرد، پژوهش درباره نسبت تجدد و شهرسازی در ایران معاصر، قدمتی حدوداً سی ساله دارد. این پژوهش ها حوزه مطالعاتی «تاریخ معماری و شهرسازی معاصر ایران» را رقم زده است که البته نقایصی نیز دارد. «تهران محوری» بیش از حد پژوهش ها و «کم شمردن تحولات عصر قاجار» ازجمله نقایص این حوزه است که به نادیده یا دست کم شمردن بخشی از میراث معماری و شهرسازی معاصر ایران انجامیده. یکی از راه های مقابله با این نقایص پرداختن به جریان تجدد شهری در نقاط دور از مرکز یا به اصطلاح «مناطق پیرامونی» در ایران معاصر است. در این راستا مقاله حاضر به شهر اهواز، به عنوان یکی میراث های کمترشناخته شهرسازی معاصر ایران می پردازد. هرچند اهواز از شهرهای قدیم ایران است، پس از ویرانی شهر کهن در قرون چهارم-پنجم هجری، تولد و توسعه دوباره این شهر در عصر قاجار رخ داد. در این زمان و با احیای کشتیرانی بر کارون، قاجاریان به اندیشه تأسیس بندری در حوالی اهواز کهن افتادند که هسته باززایی اهواز نوین شد. مقاله حاضر به بررسی تجربه این باززایی و نسبت آن با پدیده تجدد می پردازد. روش تحقیق مقاله حاضر تفسیری-تاریخی و مهم ترین منابع آن مجموعه ای اسناد متنی و نقشه های ترسیمی از سال های آغازین تأسیس شهر است که سعی گردیده با استفاده از آن ها روایتی دست اول از فرایند پیدایش و توسعه اولیه اهواز نوین به دست داده شود. روایت حاضر نشان می دهد اهواز را به واقع باید یکی از نمادهای تجدد شهری در ایران معاصر دانست. همچنین این بررسی نشان می دهد تجدد شهری در اهواز بیش از آنکه با نشانه های نوعی تجدد تقلیدی یا برون نگر که اغلب از ویژگی های تجدد شهری در عصر قاجار و شهرسازی معاصر ایران شمرده می شود همسویی داشته باشد، با معیارهای تجدد خودجوش یا درون زا نزدیکی نشان می دهد.
گونه شناسی فضایی -کالبدی مساجد تاریخی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
151 - 168
حوزههای تخصصی:
فارس همواره به عنوان یکی از مراکز مهم سیاسی، اجتماعی و مذهبی در ایران شناخته شده و بناهای متعددی با کاربری های مختلف در آن شکل گرفته اند. در دوران اسلامی نیز ساخت مسجد به عنوان یک پایگاه مذهبی در این منطقه جایگاه ویژه ای یافته که سبب تبدیل برخی آتشکده های آن به مسجد یا ساخت مساجدی با الگوهای ساده تا پیچیده شده است. با گذر زمان و رسیدگی نکردن به این بناها، برخی از آن ها ویران شده یا با مرمت غیراصولی، بنیان اولیه خود را از دست داده اند؛ اما تعدادی از آن ها همچنان حفظ شده و به ثبت رسیده اند. هدف نوشتار پیش رو، معرفی مساجد تاریخی ثبت شده در استان و گونه شناسی آن هاست. ازاین رو با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی با بررسی 63 مورد از مساجد ثبتی استان، به گونه بندی نمونه ها براساس عناصر فضایی تشکیل دهنده و نوع آن ها به لحاظ محصوریت فضایی (بسته، باز و نیمه باز) پرداخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مساجد فارس به سه گونه اصلی شامل مساجد فاقد فضای باز و نیمه باز «تک شبستانه»، مساجد دارای فضای بسته و باز «شبستان و حیاط» و مساجد دارای فضای بسته و باز و نیمه باز «شبستان، حیاط و رواق ایوان » قابل تفکیک اند. علاوه بر این سه گونه ، شش مورد از مساجد مورد مطالعه نیز به دلیل برخی ویژگی های منحصربه فرد، جزء نمونه های خاص در نظر گرفته شده است که ازجمله آن ها به مسجد سنگی ایج، سنگی داراب، جامع داراب، ایزدخواست، شیدان بوانات و خان جهرم می توان اشاره کرد.