فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
235 - 250
حوزههای تخصصی:
شبیه سازی انرژی در محیط شهری می تواند با دو هدف عمده تحلیل آسایش حرارتی خرداقلیم و یا تاثیر خرداقلیم شهری بر مصرف انرژی ساختمان انجام شود. اولین قدم جهت کاربرد شبیه سازی انرژی، انتخاب ابزار مناسب است که بدون شناخت دقیق از نحوه عملکرد ابزارها میسر نمی شود. از طرف دیگر تعداد رو به رشد نرم افزارهای شبیه سازی، انتخاب ابزار مناسب را دشوار می سازد. با توجه به تمایل طراحان در چندین سال اخیر به این زمینه، آگاهی از قابلیت های مدل سازی و محدودیت های ابزارهای مورد کاربرد ضروری است. پژوهش حاضر با معرفی شاخص های سنجش آسایش حرارتی در محیط خارجی و دسته بندی انواع شبیه سازی انرژی در مقیاس شهری، شش نرم افزار انویمت، ریمن، یومی، متئودین، سولن و سولوگ را جهت سنجش آسایش پیاده معرفی کرده و در تحلیلی تطبیقی به بررسی نحوه عملکرد و مقایسه قابلیت های آن ها می پردازد. سه نرم افزار انویمت، سولن و ریمن بیشترین شاخص های آسایش حرارتی خارجی را در نتایج خروجی ارائه می دهند. در یومی و متئودین داده ها به صورت تخمینی از میانگین تابش و سرعت باد و در بقیه ابزارها به صورت دقیق و در هر لحظه دلخواه قابل استخراج است. در حالی که یومی ابزاری ساده و رایگان است، استفاده از انویمت و سولن غیر رایگان بوه و نیاز به آموزش دارد. هرچند در حال حاضر ابزار واحدی که بهترین ترکیب از همه عوامل را مدنظر قرار داده و همه فرآیندهای فیزیکی را شامل شود وجود ندارد. نتایج این پژوهش می تواند معماران و طراحان شهری را در انتخاب نرم افزار مناسب در هر مرحله از طراحی و با توجه به اهداف پروژه یاری رساند.
مستندسازی میراث معماری روستایی با استفاده از فتوگرامتری برد کوتاه؛ مطالعه موردی: سردر خانه سرخای، روستای اوشتبین، آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷۵
۷۸-۶۳
حوزههای تخصصی:
مستندسازی و حفاظت از میراث فرهنگی و معماری روستایی به عنوان یکی از عوامل مهم معرفی پیشینه و هویت آن، نیازمند ابزار دقیق و توانمندی است که انجام برداشت های دقیق و همچنین گردآوری اطلاعات موردنیاز را برای انجام مستندنگاری ها، ارزیابی ها، تحلیل های آماری، مدیریت و پایش سایت یا بنای تاریخی فراهم نماید. در غیر این صورت، این آثار باارزش به فراموشی سپرده خواهند شد. در این راستا، هدف از پژوهش حاضر، مستندسازی میراث معماری روستایی با بررسی قابلیت های فتوگرامتری بردکوتاه در مدل سازی هندسی این آثار است که می تواند به عنوان یک روش جایگزین یا مکمل روش های سنتی در این زمینه استفاده شود. در این راستا، سردر خانه سرخای واقع در روستای اوشتبین (آذربایجان شرقی) به عنوان مطالعه موردی، با استفاده از فتوگرامتری بردکوتاه مدل شده است و محصولات متنوعی از آن تهیه گردیده اند. سردر خانه سرخای اوشتبین یکی از میراث تاریخی این روستاست که تاکنون مستندنگاری دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است و ضرورت این امر را به جهت حفظ و نگهداری آن، برای نسل های آتی بیش از پیش روشن می نماید. پژوهش حاضر ضمن بررسی قابلیت های فتوگرامتری بردکوتاه در مدل سازی هندسی و مستندسازی میراث معماری روستایی، نتایج حاصل از مستندسازی سردر خانه سرخای را به طور ویژه بررسی و ارزیابی کرده است. تهیه اطلاعات دقیق کیفی و کمی با جزئیات زیاد در حد کتیبه های موجود در سردر خانه سرخای روستای اوشتبین از دست آوردهای این پژوهش است. همچنین، اطلاعات دقیق از این اثر تاریخی شامل نقشه های دوبعدی، نقشه ها و مدل های سه بعدی، شبکه نامنظم مثلثی، مدل سه بعدی با بافت واقعی و ابر نقاط از جمله اطلاعات مستندنگاری شده این بنا هستند. لازم به ذکر است برای تصویربرداری از این بنا، از دوربین رقومی غیرمتریکCanon PowerShot A2400 IS استفاده شده و مدل سازی هندسی اثر با نرم افزار Agisoft انجام گرفته است.
برساخت الگوی شهر ایمن براساس شاخصه های رفتاری ساکنان (نمونه ی موردی محله ی راهبند ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۳
59 - 81
حوزههای تخصصی:
شهرها، سیستم های اقتصادی، اجتماعی پایدار و پیچیده ای هستند،که اگر عوامل برهم زننده ی تعادل آنها چون امنیت، کنترل نشود، روبه زوال می روند. یکی از جدیدترین رویکردها در برابر بحران امنیت شهری توجه به رابطه بین محیط و رفتار و فرضیات و فرآیندهای مبتنی بر پیش گیری از جرم از طریق طراحی محیطی (CPTED) است. با توجه به موفقیت آمیز بودن CPTED در دنیا، می توان طبق فرضیه ها، دریافت که بین خصوصیات محیط کالبدی و ویژگی های رفتاری ساکنان در فضاهای مسکونی رابطه وجود دارد. می توان با تبیین الگوهای محیط های مسکونی امن در شهر ساری آن را با شاخصه های CPTED تطبیق داد و با به کارگیری ویژگی های رفتاری طبقه ی محروم به الگوهای کالبدی فضای مسکونی امن دست یافت. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی در دسته ی تحقیقات آمیخته، ترکیب روش های کمی-کیفی از نوع موردکاوانه (محله ی راهبند) است. مؤلفه های CPTED را با سه فرضیه ارزیابی کرده ایم. ابتدا از روش شناسی اسنادی وکتابخانه ای بارویکرد بازنگری نظام مند منابع مرتبط جهت شناسایی معیارهایCPTED بهره گرفته شد. متعاقباً با انجام گونه شناسی کالبدی و اجتماعی محله راهبند از طریق توزیع پرسش نامه مستخرج از مؤلفه های متغیرهای اصلی تحقیق به صورت هدفمند و تحلیل داده های کیفی حاصل با SPSS درجه ی اهمیت هر معیار ارزیابی شد. هدف تحقیق بررسی رابطه ی بین محیط کالبدی و رفتار ساکنان در جهت ارائه ی فاکتورهای تعیین کننده در طراحی فضای شهری امن و استفاده از آمار توصیفی درتأیید یارد GOF است. مدل تحلیل عاملی استفاده از آمار توصیفی استنباطی از طریق معیار فرضیه های تحقیق و استفاده از آزمون کولموگروف-اسمرینوف با استفاده از تحلیل 384 پرسش نامه در فاصله ی سال های 98و99 است. طبق خروجی ها برای مدل حاضر GOFبرابر 63/0 محاسبه که نشان از برازش کلی قوی مدل دارد، کلیه ی فرضیه های تحقیق تأیید و مؤلفه ی ویژگی های رفتاری ساکنان محله مهم ترین معیار امنیت محیطی محله ی راهبند شناخته شده است.
بررسی تأثیرات فضای سبز در طراحی داخلی فضاهای مسکونی بر سلامت روان و حس تعلق کاربران
حوزههای تخصصی:
انسان بیش از نیمی از عمر خود را در خانه سپری می کند و خانه از مهم ترین عوامل شکل گیری رفتار فردی و اجتماعی افراد می باشد. خانه به عنوان مکانی که تمام اقشار جامعه در سنین مختلف از آن استفاده می کنند، نقش اساسی در سلامت انسان، چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی دارد و عاملی برای شکل گیری فرهنگ یک جامعه است. در شهرهای امروزی تراکم ساختمان ها و گسترش آن ها در ارتفاع باعث شده انسان نتواند به آسایش و آرامش در زندگی خود دست پیدا کند و خود را از طبیعت جدا و محروم ببیند. خانه ناسالم آثار زیان باری بر سلامت انسان دارد که از جمله آن ها می توان به مسمومیت ها، افسردگی و اختلالات روانی اشاره کرد. ازاین رو طراحان داخلی و معماران شهری با رویکرد به معماری سبز یا طبیعت گرا سعی در ایجاد آسایش و آرامش افراد دارند. هدف معماری داخلی نیز، خلق فضایی است که هم از لحاظ عملکردی و هم از لحاظ فرمی نیازهای استفاده کنندگان را پاسخگو باشد لذا طراحی عناصر فضاهای داخلی با کشاندن سبزینگی به فضای معمارانه، مانند دیوار و بام سبز، امری ایدهآل در فضای زندگی ماشینی بشر امروز به حساب می آید که باعث ایجاد مزایای متعدد از جمله ؛ حذف سموم و تصفیه هوای داخل ساختمان، کاهش آلودگی صوتی، برانگیخته شدن احساس شادی و صمیمیت و ایجاد آرامش و طراوت در انسان می شود.
بررسی تاثیر عوامل کالبدی و فعالیتی در ایجاد کیفیات حسی در پیاده راه های شهری(مطالعه موردی: پیاده راه طاق بستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
191 - 205
حوزههای تخصصی:
پیاده مداری یکی از قابلیت های شهرها و فضاهای شهری سنتی و مدرن بوده که علاوه بر ابعاد اجتماعی و ایجاد کیفیات حسی در فضاهای شهری، موجب کاهش اثرات سو زیست محیطی ناشی از زندگی ماشینی می گردند. هر چند این قابلیت پس از نفوذ و سلطه زندگی ماشینی در شهرها به دست فراموشی سپرده شد، اما در چند دهه اخیر به دلیل بروز مشکلات زیست محیطی و اجتماعی در فضاهای شهری این موضوع مجدداً به یکی از رویکردهای اصلی برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. این پژوهش به بررسی تاثیر برخی عوامل کالبدی و فعالیتی یک فضای شهری در توسعه و ارتقای سطح کیفیات حسی برای استفاده کنندگان از یک فضای پیاده مدار شهری می پردازد. به همین منظور در ابتدا با استفاده از شیوه های تحلیلی و توصیفی و با ارائه یک مدل مفهومی، برگرفته از ادبیات نظری تحقیق، چهارچوب کلی عوامل کالبدی و فعالیتی و آثار آن ها بر ایجاد کیفیت حسی محیط تبیین شده است. سپس به منظور سنجش معیارهای استخراج شده و با استفاده از روش تحقیق پیمایشی، اقدام به طراحی پرسشنامه بر اساس طیف لیکرت برای هر یک از معیارها گردیده است. تعداد پرسشنامه ها نیز بر اساس حجم نمونه گیری با روش جدول مورگان و بر اساس مشاهدات تعداد استفاده کنندگان از فضا در یک ساعت از روز در یک مقطع خاص از فضا، تعداد کل 220 عدد در نظر گرفته شد. سپس با روش تحلیل آمار استنباطی، به تحلیل داده ها و امتیازات نمونه ها پرداخته شد. بر اساس تحلیل نتایج حاصل از تحلیل پرسشنامه ها در نرم افزار SPSS، معیارهای فعالیتی محیط با ضریب همبستگی 0/81 و معیارهای امکانات و تسهیلات محیطی با ضریب همبستگی 0/78، بیشترین تاثیر را در توسعه و ارتقای کیفیات حسی محیط را داشته اند.
باززایی نگارگری با زبان نو در ترکیه دوران معاصر (از 1900 تا کنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
75 - 88
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از اواخر امپراتوری عثمانی روند مدرن سازی در کلیه زمینه های اجتماعی، اقتصادی، نظامی و هنری در ترکیه آغاز شد و در دوران جمهوری تبلیغات وسیعی جهت تشویق هنرمندان ترک به استفاده از دستاوردهای هنر غرب به راه افتاد. این مسئله سبب شد هنرهای سنتی از جمله نگارگری عثمانی به حاشیه رود. با این وجود در دهه های اخیر شاهد گرایش دوباره بسیاری از هنرمندان ترک به نگارگری بوده ایم که به نظر می رسد زبانی نو دارد و با اهداف متفاوتی از دوران گذشته شکل گرفته است.هدف پژوهش: بررسی تأثیرپذیری هنر معاصر ترکیه از شاخصه های نگارگری سنتی عثمانی.روش پژوهش: شیوه تاریخی-تحلیلی با رجوع به اسناد تاریخی و مطالعه آثار هنرمندان شاخص در زمینه استفاده از عناصر نگارگری عثمانی.نتیجه گیری: گرایش به هنرهای سنتی که با ایجاد جنبش های ملی گرایی، خواست اجتماعی و تشویق نهادهای هنری آغاز شد، موجب شد تا هنرمندان بسیاری در پی احیای فرهنگ ملی و دستیابی به هویت و نیز با فرض دست یافتن به زبانی نو جهت بیان مسائل روز، رویکردی دوباره به هنر نگارگری داشته باشند. مقایسه این آثار از لحاظ محتوا و ساختار با آثار گذشته نشان داد که برخلاف نگارگری سنتی که در خدمت بیان رویدادهای درباری و تصویرسازی متون ادبی و تاریخی بود، آثار معاصر به رغم تأثیرپذیری از ساختار و مؤلفه های تصویری گذشته، بیشتر در پی بیان موضوعات سیاسی، اجتماعی و روزمره برآمده است. علاوه بر این، شاخصه های نگارگری در دوران معاصر بر رسانه های جدید دیگری چون چیدمان، انیمیشن، فیلم و ... نیز تأثیر گذاشته است.
مطالعه تطبیقی محراب های مساجد جامع تبریز و مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محراب مساجد اهمیت نمادین و کالبدی در معماری اسلامی دارد. محراب های قرن هفتم تا اواسط قرن هشتم هجری مقارن با دوره ایلخانی از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار بوده و زیباترین و نفیس ترین آرایه ها و کتیبه ها را در خود جای داده اند. مساجد جامع تبریز و مرند از مهم ترین بناهای مذهبی تاریخ معماری و در زمره ی بهترین نمونه های برجای مانده در زمینه تزئینات ایلخانی در منطقه آذربایجان هستند. این مقاله با هدف شناخت بخشی از هنر ایرانی اسلامی، سعی در بررسی آرایه های تزئینی محراب مساجد جامع تبریز و مرند دارد. شیوه ی پژوهش در این مقاله روش تحقیق تطبیقی بوده و شامل بررسی ترکیب بندی کالبدی و تزئینات محراب در هر دو مسجد می باشد. در نمونه های مورد بررسی مفهوم تداوم در نقوش اسلیمی و هندسی گچبری ها از دوره سلجوقی تا دوره ایلخانی به صورت آژده کاری های شش ضلعی و استفاده از گل رزت نمودار است. وجود یک فرم تزئینی قرینه در گچبری دو گوشه کتیبه نوشتاری محراب مسجد جامع تبریز باعث انقطاع متن شده و با نوشتار یکپارچه و زاویه دار متن در محراب مسجد جامع مرند تفاوت محسوسی دارد. انتخاب و نمود هنرمندانه ی آموزه های اسلامی مبتنی بر خلوص نیت در کتیبه ها نمایشی از محوریت دین در دوره ایلخانی است. پارادایم وحدت در کثرت، علی رغم تفاوت تناسبات در تعریف کالبدی محراب ها، تنوع موتیف های مورد استفاده در کتیبه ها، ساختار متفاوت تدوین و طرح محراب ها با توجه به ابعاد پهنه پیشانی، فرم طاق نماها و ستون نماها، به شکل حسی واحد در ادراک مکان محراب در هر دو مسجد مشهود است. مهم ترین دلیل دریافت حسی فضای محراب به صورت یکسان و متشابه در هر دو مسجد به تاثیرگذاری شاخص بصری مصالح گچی، شاخص معنوی مفاهیم قرآنی و شاخص فرامرزی خط کوفی عربی معطوف می شود.
واکاوی مؤلفه های مؤثر بر طبقه بندی آثار میراث معماری بر اساس رویکردها و سیاست های حفاظت در کشورهای اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
213 - 237
حوزههای تخصصی:
مدیریت و اولویت بندی حفاظت از آثار میراث معماری در ایران با توجه به فراوانی و کمبود منابع مالی، یکی از چالش های اساسی است. از سال 1309ش و تصویب قانون حفظ آثار ملی و عتیقات تاکنون، میراث معماری هیچ گاه با رویکرد حفاظت مبتنی بر اهمیت آثار، به صورت علمی و در یک چهارچوب مدون داوری و سطح بندی نشده اند. این موضوع باعث شده اصولی جامع برای مدیریت یکپارچه، وحدت رویه در تصمیم گیری ها و اولویت بندی برای حفاظت از آثار نیز تدوین نشده باشد، درحالی که بیشتر کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه در این زمینه به چهارچوبی منطقی دست یافته اند. یکی از ابزارهای مدیریت حفاظت از میراث معماری در اروپا، طبقه بندی است. مطالعه و شناسایی نظام طبقه بندی در سیاست های کشورهای اروپایی به منظور دستیابی به یک الگوی کاربردی و تعمیم پذیر در سطح ملی، هدف اصلی این تحقیق است. اهداف و تأثیرگذاری مؤلفه ها بر سیستم طبقه بندی میراث معماری اروپا، پرسش اصلی این تحقیق است که برای یافتن آن از طریق سندپژوهی و مطالعات کتابخانه ای، داده های موجود شامل قوانین، سیاست ها و تجربیات کشورها گردآوری شده و با رویکردی کیفی و با روش توصیفی تفسیری و تطبیقی تحلیل شده است. با توجه به یافته های پژوهش، دستیابی به سازوکاری مدیریتی بر اساس یک سیستم منظم و سلسله مراتبی از طریق طبقه بندی به منظور ارتقای سیاست های حمایت از منابع میراث و بهره مندی مقامات در حفاظت از میراث معماری هدف اصلی طبقه بندی بوده است و بر این اساس آثار میراث معماری به سه سطح ملی، منطقه ای و محلی طبقه بندی شده اند. رویکرد و نحوه تصمیم گیری برای طبقه بندی، بر اساس نظر و مشورت صاحب نظران، متخصصان و مسئولان و با توجه به معیارها و مؤلفه های تأثیرگذار بر این فرایند شامل منحصربه فرد بودن آثار، اهمیت آن ها، شایستگی برای حفاظت، مالکیت و ویژگی های تاریخی، معماری، هنری، علمی، زیباشناختی و اجتماعی تعیین می شود. سیستم طبقه بندی در کشورهای اروپایی به عنوان مؤلفه ای مهم در توسعه اقتصادی و بهبود زندگی مردم در نظر گرفته شده است.
ارزیابی درک گردشگران از سبک زندگی سنتی در خانه های تاریخی کاشان پس از استفاده مجدد به عنوان هتل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
83 - 94
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سبک زندگی رابطه متقابلی با خانه های تاریخی کاشان داشته است. در دوره معاصر سبک زندگی تغییرات زیادی کرده، تا آنجا که در معرض فراموش شدن قرار گرفته است. استفاده مجدد برخی از این خانه ها برای هتل فرصتی است که درک بیشتری از زندگی مردمان در این خانه ها حاصل شود.اهداف پژوهش: این پژوهش به دنبال آن است تا دریابد ویژگی های سبک زندگی در خانه های تاریخی کاشان چیست؟ و گردشگر در مدت اقامت خود در خانه هایی که به هتل سنتی تغییر کاربری یافته اند، تا چه میزان این سبک زندگی را درک می کند؟ هدف این پژوهش درک بهتر از مؤلفه های سبک زندگی سنتی و تحلیل میزان درک گردشگران است که می تواند به رفع نارسایی ها در پروژه های استفاده مجدد بینجامد.روش تحقیق: روش این پژوهش آمیخته از نوع کیفی-کمی است. در گام اول، نحوه تجلی سبک زندگی در خانه های تاریخی کاشان پس از مطالعات کتابخانه ای، با مطالعه میدانی از طریق مشاهده مشارکتی و مصاحبه های عمیق، بررسی شد. در گام بعدی پس از کدگذاری و استخراج مؤلفه های پرتکرار مرحله قبل، میزان درک گردشگران از این مؤلفه ها در 8 هتل با تحلیل 102 پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت.نتیجه گیری: تکرار ویژگی های بیان شده افراد از طبقات مختلف نشان می د هد یک سبک زندگی غالب در جامعه سنتی در سطوح متفاوت فرهنگی-اقتصادی وجود داشته است و تفکیک مؤلفه های استخراج شده از سبک زندگی سنتی خانه های تاریخی کاشان ذیل سه مقوله فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، چندبعدی بودن این سبک زندگی را نمایان کرد. اما گردشگران علی رغم برقراری ارتباط با فضا، استنباط ناقصی از روح حاکم بر سبک زندگی و جزئیات آن و به خصوص ویژگی های ناملموس پیدا کرده اند، در حالی که بسیاری از مؤلفه های معرف سبک زندگی در رفتارها و آداب و رسوم تجلی می یابد. وسایل و مبلمان نیز زمانی می توانند به طور مؤثر در معرفی سبک زندگی ایفای نقش کنند که به جای نقش تزئینی، با تجربه اقامت به طور فعال ادغام شوند.
مکان های سوم شهری؛ صحنه خلق پاتوق های اجتماعی و تفریحی جامعه مطالعه موردی: بررسی تطبیقی کافه های مناطق 1 و 4 شهر اورمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
153 - 170
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه مکان های سوم شهری همواره محلی برای جاری شدن حیات غیررسمی در مقابل حیات رسمی بوده است. کافه های شهری به عنوان یکی از پدیده های خرد اجتماعی، فضایی مدرن و روشن فکر و بخشی از مکان های سوم شهری، فضاهای شهری فراتر از مکان زیست و کار به حساب می آیند که با تأکید بر پویایی، سرزندگی و کارایی مطلوب فضا، بستر تعاملات اجتماعی پایدار، حضورپذیری فعال شهروندان و شکل گیری حیات اجتماعی را فراهم می آورند. هدف: تحقیق حاضر با هدفی کاربردی و ماهیتی توصیفی- تحلیلی در تلاش است تا با بهره گیری از اندیشه اولدنبرگ در اسناد کتابخانه ای، به بررسی تطبیقی کافه های شهری مناطق 1 و 4 شهر اورمیه از منظر صحنه ی سازگار و مناسب پاتوق های تفریحی و اجتماعی جامعه بپردازد. روش: شیوه های مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده های تحقیق، بهره گیری از روش های سندگزینی، شناسایی میدانی و نمونه گیری طبقه ای و استفاده از تکنیک های آنتروپی شانون و ماباک جهت وزن دهی مولفه ها و رتبه بندی مناطق پیشنهادی می باشد. یافته ها: براساس تحلیل داده های تحقیق و طبق یافته ها، شاخص «شخصیت بخشی» در منطقه 1 شهر ارومیه، بیشترین میزان مطلوبیت و سازگاری را به خود اختصاص داده است. همچنین شاخص «آسایش و آرام بودن» وضعیت مناسبی را در منطقه 1 شهر داشته است. به علاوه شاخص های «مکان تفریح و گذران اوقات فراغت» و «پویایی تعامل بومی و محلی» در منطقه 4 شهر اورمیه، به ترتیب نامناسب ترین وضعیت موجود را در میان سایر شاخص ها به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که منطقه 1 شهر اورمیه با برخورداری از توسعه روزافزون و چشمگیر در ابعاد فیزیکی، اجتماعی، کیفیتی فضا و فرهنگی، شرایط مطلوب تری در امر بهبود و خلق مکان های سوم شهری (کافه) و بازتولید پاتوق های تفریحی و اجتماعی جامعه شهری داشته است.
تأثیر پیوند علمی و احساسی ریتم میان معماری داخلی و موسیقی
حوزههای تخصصی:
با توجه به اثرات زیباشناسی موسیقی و معماری در زندگی انسان ها نمی توان این موضوع را نادیده گرفت اما امروزه توجه به اهمّیت ارتباط بین موسیقی و معماری به حداقل رسیده و تنها به برداشت هایی نادرست از این رابطه می توان دست یافت و از استفاده خلاق از رابطه میان موسیقی و معماری نیز غنا یافتن معماری به واسطه موسیقی غافل ماند. همواره در فرهنگ ایرانی از موسیقی و اثرات آن در زندگی انسان یاد شده است. اگر موسیقی ترجمه احساسات است, این احساس در ویژگی های معماری و هنر ساختمان و شکل دادن به سبک آن منعکس شده است.در این مقاله هدف از بررسی های انجام شده توجه به پیوند های موجود در ریتم میان معماری داخلی و موسیقی که هر دو هنر هستند صورت گرفته و بهره گیری از ویژگی های معماری و موسیقی جهت خلق فضایی مملموس با موسیقی و ارائه بهتر اینگونه فضاها می باشد. چارچوب نظری مورد استفاده به صورت کیفی، تحلیلی می باشد. این پژوهش در سطح نظری انجام گرفته که مبتنی بر بررسی مبانی نظری از روش مروری و کتابخانه ای استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل بررسی های محیطی جهت دست یابی به تحلیل جامع، مطالعه کتب و مجلات، مقالات لاتین موجود، اسناد صوتی و تصویری، شبکه اینترنت و سایر منابع در دسترس زمینه تحقیق اند. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که مطالعه رابطه ریتم بین معماری داخلی و موسیقی افراد را قادر می سازد تا با استفاده از حواس خود "از آن لذت ببرند" و آنچه را که می بینند "به سطوح بالاتر تجربه برسیاند". این همان کاری است که بسیاری از افراد انجام می دهند و آن ها از حواس خود برای زندگی کردن متفاوت از قبل استفاده می کنند.
سلامت و پساپاندمی: فیلتر هوا از طریق پوسته های ساختمان به عنوان غشاهای زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۵۹-۴۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه آلودگی هوا و افزایش گازهای گلخانه ای از جمله مشکلات عمده در جهان است؛ مشکلی که نه تنها زندگی و سلامت انسان تحت تاثیر قرار می دهد، بلکه اثرات مخربی نیز بر گرمایش جهانی دارد. نگرانی از بیماری های حاصل از پاندمی، اهمیت هوای سالم و سلامت شهروندان را افزایش داده است. هدف از این پژوهش، معرفی ظرفیت های غشاهای زیستی به عنوان الگو برای کاربرد در ساخت متریال های مصنوعی و دوستدار محیط زیست در پوسته های ساختمانی است. روش ها: روش تحقیق این پژوهش شبه تجربی است که بر پایه شبیه سازی اثرات حاصل از بکارگیری پوسته پیشنهادی پژوهش به انجام می رسد. مدل عملیاتی طراحی شده، معرف تولید پوسته های مصنوعی برای ساختمان ها است، که قابلیت جذب ذرات آلاینده هوا را داشته و همچنین می تواند در صورت افزایش میزان این آلاینده ها با تغییر رنگ هشدار دهد. استفاده از پپتوئیدهای شبه لیپید - ذرات غیرطبیعی تقلید شده از پپتیدها و پروتئین ها و شبیه به فسفولیپیدهای غشای سلولی- برای شبیه سازی غشای پلاسمایی سلول ها و ساخت این پوسته مصنوعی در این پژوهش پیشنهاد شده است. یافته ها: این مولکول ها مانند فسفولیپیدهای غشای پلاسمایی، می توانند به زنجیره های جانبی و مولکول های دیگری متصل شوند، تا ذرات آلاینده را جذب، و آن ها را به ذرات بی خطر تبدیل می کنند. بنابراین می توان این پوسته ها را با ویژگی ها و عملکردهای خاص مانند خود ترمیمی، خود مونتاژی و فیلتراسیون هوا تولید کرد. نتیجه گیری: این تحقیق بر ضرورت آمادگی برای عصر پس از همه گیری تاکید دارد. تولید ارزان و کارآمد، در دسترس بودن آمین های مورد نیاز برای ساخت زنجیره های پپتوئید، پایداری شیمیایی و مقاومت حرارتی بیشتر پپتوئیدها از فسفولیپیدها، این مولکول ها را به گزینه ای مناسب برای ساخت پوسته های ساختمانی به عنوان مصالح دوستدار محیط زیست، تبدیل می کنند.
طراحی معماری در محوطه میراث روستایی بررسی موردی: طراحی های انجام شده در روستای تاریخی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش میان قدیم و جدید همواره مطرح بوده است. از یک طرف ضوابط و مقررات حفاظتی و از طرفی بی توجهی و ناهماهنگی طرح های جدید به زمینه میراثی، موضوع مجادلات جدی بوده است. در این میان طراحی جدید در میراث روستایی به دلیل ویژگی های خاص و در عین حال روابط پیچیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و طبیعی، علی رغم ظاهر ساده آن، کاری دشوار است. هدف از این مقاله بررسی اصول و معیارهای کلیدی در طراحی بناها و عناصر معماری جدید در بافت های میراث روستایی است. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی است. در این میان بررسی و تحلیل محتوای اسناد بین المللی کمک خواهد کرد تا دستاوردهایی در جهت نیل به این معیارها حاصل گردد. این تحقیق ضمن جمع آوری داده ها از طریق مشاهده مستقیم و تحلیل جزئیات کالبدی، سازگاری معیارهای مستخرج از مبانی نظری را در روستای تاریخی میمند بررسی می نماید. همچنین با روش زمینه یابی و انجام مصاحبه با ساکنین در مورد انطباق پذیری طراحی های انجام شده و تدقیق معیارها تأکید دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که فراتر از معیارهای کالبدی، این معیارهای پایه هستند که نقش تعیین کننده ای در موفقیت طراحی در میراث روستایی دارند.
مقایسه تطبیقی مبحث 19مقررات ملی و معیارهای سامانه ارزیابی ساختمان سبز آلمان (DGNB)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به بحران های زیست محیطی و انرژی، امروزه بحث معماری پایدار و سبز از مباحث پرطرف دار است. جهت رسیدن به این هدف در صنعت ساخت وساز، سیستم های ارزیابی ساختمان ها و استانداردهای ساخت از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. در ایران نیز در چند سال اخیر مبحث 19 مقررات ملی به عنوان استاندارد بهینه سازی مصرف انرژی در ساختمان موردتوجه ویژه قرار دارد. ازاین رو در این مقاله سعی شده است با بررسی معیارهای سامانه ارزیابی ساختمان سبز آلمان که از سال 2007 در این کشور تهیه و اجرا شده است و تطابق آن با موضوعات موردتوجه در مبحث 19 مقررات ملی، زمینه های مشترک و متفاوت آنها شناسایی نموده تا کمکی در جهت تکامل مقررات ملی و رسیدن به سیستم بومی ارزیابی ساختمان ها نماییم. در این مطالعه مشخص شد که در مبحث 19 بیشتر به معیارهای کیفیت فنی توجه شده است و در درجه بعدی به برخی از معیارهای کیفیت های عملکردی، محیطی و فرایند نیز اشاره شده است. کیفیت های اقتصادی و سایت در مبحث 19 موردبحث قرار نگرفته اند.
سیر تحول عناصر تزئینی اسلامی بناهای تاریخی و مساجد در دوره ایلخانی
حوزههای تخصصی:
سلسله ایلخانی از حدود سال 663 ه ق تا 756 ه ق بر ایران کنونی و سرزمین های اطراف آن حکمرانی کرد. تا اواخر قرن هشتم هجری قمری، حکومت های دست نشانده ایلخانی مانند آل مظفر، همچنان بر نواحی ای از ایران حکومت می کردند. آثار نفیسی از این دوران مانند ابنیه منطقه یزد باقی مانده است. این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی و از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است که مبتنی بر مطالعه، بازدیدها و کارهای انجام شده، تحقیق ها و پایان نامه های به روز و تجزیه و تحلیل آن ها می باشد. عناصر تزئینی و هنر این دوره را می توان در حقیقت، تلفیقی از هنر شرق دور، آسیای مرکزی و هنر دوره های قبل ایران دانست. هنرمندان کوشیده اند تا با بهره گیری از این تاثیرات، آثار بدیعی را خلق نمایند که به مرور به سبکی مستقل تبدیل گشت. تزئینات ابنیه دوران اسلامی ایران، معمولاً از سه نوع مصالح آجر، گچ، کاشی و یا تلفیقی از اینهاست، که گچبری از دوران اولیه اسلام تا دوره تیموریان به عنوان عنصر قالب در تزئینات وجود داشته و عمده کاربرد آن در محراب ها و کتیبه های اجرا شده در بنا بوده است.
بررسی عناصر اقلیمی و تاثیر بر معماری پایدار
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
55-62
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عناصر اقلیمی و تاثیر بر معماری پایدار با استفاده از معادلات ساختاری بود. در مقاله حاضر از روش توصیفی پیمایشی براساس از الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر کارشناسان مدیریت ساخت و مهندسی معماری در شهر تهران بودند. براساس فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق با استفاده نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. 384 پرسشنامه در بین آنان توزیع شد. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. این پرسشنامه شامل 15 گویه برای عناصر اقلیمی و 15 گویه برای معماری پایدار بود. سئوالات پرسشنامه بر اساس مقیاس پنج نقطه ای لیکرت (خیلی مخالفم(1) تا خیلی موافقم (5)) درجه بندی شده است. یکی از سوالات پرسشنامه به اینصورت بیان شده است. نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی با داده ها ی این پژوهش برازش نسبتاً خوبی دارد و اثر مستقیم در جه حرارت (دما) (45/0 =β)، تابش خورشید (39/0 =β)، جریان هوا (باد) (40/0 =β)، موقعیت جغرافیایی (پستی و بلندی و میزان ازتفاع از سطح دریا) ( 32/0 =β) و میران بارش (30/0=β) بر معماری پایدار در سطح (01/0>P) مثبت و معنادار است. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که عناصر اقلیمی به صورت کلی می توانند 77/0 از واریانس و تغییرات معماری پایدار را پیش بینی کنند.
دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی؛ مطالعه موردی: روستای طزره دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری روستایی ایران به لحاظ ماهیت کارکردی و پاسخ گو بودن به نیازهای انسانی، مجموعه ای همگن را با هویت کالبدی خاص تشکیل می دهد که هویت آن از مفهوم سکونت و شیوه زیست در روستا نشئت می گیرد. با ورود تکنولوژی به عرصه زندگی روستایی و تغییرات ساختار اجتماعی و اقتصادی، الگوی معماری مسکن روستایی دستخوش دگرگونی و تحول گردیده است و امروزه اکثر خانه های روستایی با شرایط اقلیمی و زیستی و سبک زندگی روستایی متناسب نیستند. در این میان، معماری بومی و اصیل روستایی ارزش های پایداری دارد که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، به عنوان الگویی مناسب در طراحی مسکن امروزی روستا استفاده شوند. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی است. برای این منظور، پس از مطالعه منابع کتابخانه ای در حوزه مسکن روستایی، ابتدا عوامل مؤثر در شکل گیری مسکن روستایی مشخص شده اند و سپس به وسیله مطالعات میدانی، در روستای طزره دامغان بررسی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند در روستای طزره، عوامل اقتصادی و نوع معیشت خانواده در مساحت و تعداد ریزفضاهای توده و حیاط و ورودی تأثیرگذارند و وجود فضای معیشتی طویله، امکان انعطاف پذیری مسکن روستایی را در گذر زمان فراهم کرده است. همچنین عوامل اجتماعی و فرهنگی در فرم نما، سلسله مراتب ورودی، نحوه قرارگیری توده نسبت به حیاط و تعداد خانوارهای ساکن یک خانه مؤثرند. عوامل محیطی حاکم بر روستای طزره نیز در جهت گیری توده، شکل گیری پلکانی توده و حیاط، تعداد و وسعت بازشوها، تعداد طبقات، حوزه بندی فضاها و نوع مصالح تأثیرگذارند. در ادامه، پنج الگوی شاخص مسکن روستای طزره معرفی شده اند و سپس مشخصه های کالبدی عملکردی در ریزفضاها و اجزای معماری این الگوها تحلیل گردیده اند. در نهایت، با تحلیل الگوهای شاخص معماری قدیم روستای طزره، استخراج الگو در قالب چهارچوبی کالبدی عملکردی ارائه شده است که با توجه به محیط اقلیمی روستا و نظام اجتماعی و اقتصادی روستاییان است و می تواند برای طراحی مسکن معاصر روستا استفاده شود.
سرخ فامی و تندرنگی در معماری قاجار، رنگ پژوهی بر روی 20 پوشانه ی حوضخانه های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ به عنوان یکی از عناصر زیبایی شناختی در معماری ایران، همواره از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. هدف این پژوهش، رنگ شناسی معماری دوره ی قاجار و راستی آزمایی انگاره ی تندوتیزی و سرزندگی رنگ های به کاررفته، از طریق پایش فراوانی فام ها و پرمایگی رنگی پوشانه های این دوره است. به این منظور تعداد 20 پوشانه از حوضخانه های متعلق به خانه های قاجاری تبریز، انتخاب و مشخصات و محدوده های رنگی آن ها با استفاده از سامانه های رنگ مانسل و ISCC-NBS شناسایی شد. همینطور داده های برگرفته از تصاویر ترسیمی، مبنای تحلیل های رنگ شناسانه ی پژوهش قرار گرفت. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است. یافته ها نشان می دهند پالت رنگ آمیزی پوشانه ها، عمدتاً شامل سه فام «قرمز، آبی و سبز» است که رنگ های متعلق به فام قرمز با 36/33%، در رتبه ی نخست کمیت قرار دارند. سنجش میزان پرمایگی رنگ ها بیان می کند که غالب رنگ های به کاررفته از گستره ی رنگی با درجه ی اشباع بالا انتخاب شده اند و این خصیصه، آن ها را در محدوده ی سرزندگی جای می دهد. رنگ سفید، در کنار رنگ قرمز، از حضوری چشمگیر در ترکیب رنگی پوشانه ها برخوردار است و در جلوگیری از تراکم و انباشتگی رنگی، نقشی کلیدی ایفا می کند. این موضوع نشان می دهد طراحان و معماران قاجاری این شهر از درایت و مهارت بالایی برای ساماندهی رنگی برخوردار بوده اند.
قیاس تطبیقی خوانش ساکنین از شهر (منظر شهری) با طرح های توسعه شهری بررسی انتقال منظر شهر سنتی به شهر معاصر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
45 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از دوره رضاشاه پهلوی تا کنون، توسعه و اقدام در شهر در پی «تعامل شهر با قوانین» و از طریق «وضع قوانین متمرکز» و تدوین ضوابط و مقررات یکپارچه، در قالب طرح های توسعه و طرح های جامع و تفصیلی، صورت گرفته است. بر این اساس، توسعه فضاهای شهری و مداخله در آن ها برمبنای ادراک ساکنین بیش از آنکه به عنوان امری کیفی صورت پذیرد، تابعی از اصول ریاضی و معطوف به معیارهای کمّی بوده و آنچه مربوط به کیفیت منظر شهری است، در قالب طرح های موضعی و موضوعی، ضمیمه طرح جامع و طرح تفصیلی می شود.هدف پژوهش: این تحقیق در پی آن است که کاستی موجود در طرح ها و برنامه های توسعه را، که منجر به فروکاهی کیفی منظر شهر در دوران انتقال از شهر سنتی به شهر معاصر شده است، با توجه به مدل مفهومی منظر شهری، با قیاس تطبیقی برنامه های توسعه و خوانش ساکنین از شهر، بررسی کند.روش پژوهش: این پژوهش با روش تحقیق کیفی و با تکیه بر پارادایم پدیدارشناسی در چهار گام صورت گرفته است. در گام اول سازمان فضایی شیراز و چرخش های صورت گرفته در شهر در دوره های مختلف، با تکیه بر اسناد دست اول و دوم، به شیوه تفسیری-تاریخی بررسی شده است؛ در گام دوم طرح ها و برنامه های توسعه در دوره های تاریخی مورد بررسی قرار گرفته اند؛ در گام سوم قیاس تطبیقی بین خوانش ساکنین از شهر، مبتنی بر مدل مفهومی منظر شهری، و شیوه نگرش به منظر شهر در برنامه های توسعه انجام شده است؛ و در گام چهارم منظر شهرهای معاصر و معضلات پیش رو به روش تحقیق علّی (پس رویدادی) بررسی شده و علت ها و عوامل بروز آشوب در منظر شهرها مورد مطالعه قرار گرفته است؛ گام چهارم تحقیق با بررسی وضعیت دوره گذار منظر شهر شیراز و تأثیر دیدگاه حاکم بر شکل گیری آن صورت پذیرفته است.نتیجه گیری: علی رغم تأثیرات دستگاه حکومتی در توسعه شهر تا اواخر قاجار، اقدامات و توسعه های مردم و حاکمیت در فضاهای انضمامی صورت می گرفت که اقداماتی مبتنی بر تجربه-ادراک ساکنین بود. انتقال از منظر شهر سنتی به شهر معاصر در شیراز از دوران رضاشاه روی می دهد که تمایل به نظم حداکثری و استانداردسازی علی رغم ارتقای مؤلفه های کمّی شهر، منجر به تبدیل فضاهای انضمامی سه بعدی مبتنی بر تجربه-ادراک ساکنین به فضاهای انتزاعی دوبعدی و آزمایشگاهی شد. در خوانش وضع موجود، شناخت ابژه ها (اشیا) در شهر، برمبنای علوم طبیعی و عدم اهتمام به تأویل ها که فهم ساکنین از شهر را شکل می دهند، منجر به تقلیل گرایی در شناخت شهر و در نتیجه اقدامات شهری شده و به نظر می رسد علت العلل بروز بحران در ادراک ساکنین از شهر است.
بررسی، دسته بندی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر انتخاب سیستم های سبز عمودی به عنوان نمای ساختمان و اجزاء ساختاری آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
64-82
حوزههای تخصصی:
اهداف: به دلیل تراکم بالای ساختمانی و کمبود فضای باز کافی در شهرهای بزرگ و درحال رشد، امکان توسعه فضاهای سبز به عنوان عناصر کنترل کننده آلودگی هوا و جزایر حرارتی در شهرها کاهش یافته است. یکی از راه حل های ممکن، استفاده از سطوح عمودی ساختمان ها در سطح شهر برای توسعه فضای سبز عمودی است. انتخاب صحیح سیستم های سبز عمودی با توجه به عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر سیستم کلید موفقیت و توسعه آن هاست. این انتخاب شامل انتخاب درست هریک از اجزاء چهارگانه سیستم از جمله گیاهان، بستر رشد، سیستم پشتیبان و سیستم آبیاری و زهکشی می شود. روش ها: در این پژوهش فاکتورهای مؤثر بر انتخاب سیستم های سبز عمودی از طریق مشاهده میدانی و بررسی و تحلیل پژوهش های پیشین جمع آوری و تشریح گردید و براساس اثرگذاری بر هریک از اجزاء اصلی به چهار دسته کلی تقسیم شدند. سپس ازطریق طرح پرسشنامه از متخصصین، اولویت بندی عوامل مؤثر بر انتخاب با استفاده از طیف 5 ارزشی لیکرت ارزیابی گردید. نتایج مستخرج از پرسشنامه توسط آزمون های آماری کولموگراف-اسمیرنوف، آلفای کرونباخ، فریدمن و همبستگی اسپیرمن تحلیل و اولویت بندی های نهایی ارائه گردید. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که عوامل بیرونی: "بودجه"، "نوع گیاهان انتخابی"، "نوع سیستم سبز عمودی" و "شرایط آب و هوایی (دما و رطوبت)" و عامل درونی "مشخصات سازه ای و مصالح پوشش ساختمان" بیشترین اثر را بر انتخاب سیستم های سبز عمودی داشته اند. نتیجه گیری: توجه به میزان اهمیت هریک از این عوامل و اولویت بندی انجام شده در این پژوهش می تواند به تصمیم گیری سازمان یافته و انتخاب بهینه و مناسب سیستم های سبز عمودی کمک نماید.