فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در اندیشه های بنیادین معماری ژاپن، از مهم ترین رویکردها، جایگاه معماری بومی و سنتی در ساختمان سازی معاصر و نحوه ارتباط دهی آن ها می باشد. از اواسط قرن نوزدهم، معماران معاصر ژاپنی و غربی صاحب نامی نظیر: فرانک لوید رایت، لوکوربوزیه، کنزو تانگه، هیکو ماکی، تادائو آندو، با رویک ردی محتواگرا و مفهوم گرا نسبت به گذشته، توانستند، با استعانت از فناوری های نوین، انواعی از معماری التقاط گرا خلق نمایند که از مبانی سنتی و آئینی شرقی و به ویژه ژاپنی پیروی و به نوعی می ان مفاهیم و مضامین س نت و مدرنیته تعامل ایجاد نمایند. امروزه، معماری مسکونی در ژاپن را می توان پیرو یک سنت فرهنگی بدون انقطاع دانست که طی سالیان متمادی با نیازها و امکانات نوین وف ق پیدا کرده است. با وجود اینکه وجوه اشتراک در ادوار گوناگون به طور مشخص نیست، اما وقتی مفاهیم اساسی معماری خانه های ژاپنی در نظر گرفته می شود، می توان دریافت که این پیوستگی فرهنگی چگونه با گذر زمان حفظ گردیده است. در این نوشتار سعی شده، ضمن بررسی سیر تحول معماری معاصر ژاپن با تأکید بر سبک های شواین و سوکیا به تحلیل جایگاه معماری بومی و سنتی در تکوین و هویت بخشی معماری مسکن معاصر ژاپن، پرداخته شود. از نتایج مهم این پژوهش اینست که معماری معاصر ژاپن به موازات پذیرش امکانات و فناوری های نوین، به منظور ارتباط و حفظ ریشه ها، در ساختاری منسجم، هویت بومی، سنتی و ملی خود را تداوم بخشیده است.
بررسی و تبیین نظام کارکرد نشانه ها در خوانش معماری مذهبی دوره زندیه (نمونه موردی: مسجد وکیل شیراز)
منبع:
شهرسازی ایران دوره پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
189-211
حوزههای تخصصی:
اهمیت دوره زندیه، روند شکل گیری تاریخ معماری ایران، تا پیش از دوره قاجار، از آنجاست که هنوز هنر و معماری ایران از منابع و پدیده های محیطی چون: عوامل اقلیمی و ریشه های فرهنگی- بومی تاثیر می پذیرفته است. بر این مبنا، این دوره به عنوان آخرین دوره تا پیش از تحولات فرهنگی ایران مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این تحقیق شناخت جنبه های اثرگذار درون مایه های فرهنگی دوره زندیه در شکل گیری هنر و معماری این دوره با در نظر گرفتن این موضوع که نشانه و نماد گرایی یکی از قدیمی ترین ابزرارهای ارتباطی بین مردم محسوب می شود که شاهد این امر در دوره های مختلف از آغاز شروع تمدن ها و یک جانشینی در اولین سکونت گاهای انسان های اولیه( غارها) تا بنهای مختلف و مدرن امروزی می باشیم.بر اساس دیدگاه و نظریه های خاص موجود در اسلام نماد ها و نشانه ها دارای ویژگی ها و خصوصیات خاص مربوط به خود می باشند که برای به نمایش گذاشتن آنها در آثار معماری از خصوصیات ظاهری و معنوی آنها در قالب تمثیل نیز استفاده می شود. با توجه به قابلیت ها و ظرفیت های معناکاوانه معماری مساجد، با استفاده از روش نشانه شناسی به تحلیل مفاهیم نمادین و معانی روحانی این آثار هنری پرداخته شده است. ماهیت پژوهش از نوع کیفی و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و از مطالعات اسنادی و میدانی جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. نشانه شناسی نقوش و نگاره های مسجد وکیل حاکی از آن است که در معماری بنا، نگرش قوی عرفانی دوران صفویه با حرکت به سمت محتوای فرهنگ و هنر قومی ساده تر شده و از ذهنیت های طبیعت گرای هنر زندیه ساختار یکدست و ساده شده ای از الگوی معماری مساجد ایرانی را شکل داده است. با بررسی نشانه ها به عنوان یک هنر در دوران زندیه در مسجد وکیل شیراز می توان دریافت که نقوش موجود به سه دسته، نقوش خطاطی، هندسی و گیاهی (انتزاعی و واقع گرا) تقسیم می شوند.
بررسی مولفه های شهر هوشمند در ارتقاء کیفیت زندگی شهری (شهر مورد مطالعه: بابلسر)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم جدید، جهت مقابله با چالش های کنونی شهرها در عرصه ی برنامه ریزی شهری، توسعه شهر هوشمند است که در طول سال های اخیر بیش از پیش مورد مطالعه و توجه قرار گرفته است. شهر بابلسر نیز با دارا بودن کارکردهای گردشگری-توریستی و دانشگاهی، در حوزه مدیریت شهری دارای مشکلات متعددی در این زمینه است که با بکارگیری مولفه های شهر هوشمند می تواند به بخشی از آن موارد پاسخگو باشد. لذا هدف این تحقیق بررسی مولفه های شهر هوشمند در ارتقاء کیفیت زندگی شهری در بابلسر می باشد. روش شناسی تحقیق مبتنی بر رویکردهای توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات و داده های مورد نیاز از طریق مراجعه به داده های اسنادی و توزیع پرسشنامه ( بدلیل گسترش اپیدمی ویروس کرونا19 - Covid ) به صورت مجازی در سایت های معتبر شهری صورت پذیرفته است. پس از کدگذاری و ورود داده ها به نرم افزار SPSS ، تحلیل داده ها توسط این نرم افزار و آزمون های فریدمن، کندال و کولموگرف-اسمیرنوف انجام شد. نتایج حاصل از آزمون دبلیو کندال نیز طبق بررسی مهمترین مولفه های شهر هوشمند در بابلسر نشان می دهد حکمروایی هوشمند با امتیاز 8722/2 و sw: 2/90 در رتبه و اولویت اول و محیط زیست هوشمند با امتیاز 1/4001و sw: 1/21 در رتبه و اولویت ششم و آخر از دیدگاه کارشناسان می باشد و این در صورتی است که شهروندان شهر بابلسر زندگی هوشمند را با امتیاز 1/3854و sw: 2/29 رتبه و اولویت اول و حکمروایی هوشمند را با امتیاز 1/0033 و sw: 1/20 به عنوان رتبه و اولویت آخر خود موثر دانسته اند. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی پاسخ جامعه هدف تحقیق و اعمال امتیاز بر اساس ضریب آلفا کرونباخ در بررسی تاثیر مولفه های شهر هوشمند در کیفیت زندگی شهری بابلسر نشان می دهد، حکمروایی هوشمند با میانگین ارزیابی 99/2 وضعیت: قابل قبول، اقتصاد هوشمند با میانگین ارزیابی 90/1 وضعیت: ضعیف، محیط زیست هوشمند با میانگین ارزیابی 50/1 وضعیت: ضعیف، تحرک هوشمند با میانگین ارزیابی 47/2 وضعیت: قابل قبول، مردم هوشمند با میانگین ارزیابی 69/2 وضعیت: قابل قبول و زندگی هوشمند با میانگین ارزیابی 18/3 وضعیت مطلوبی را در تاثیر خود بر کیفیت زندگی شهری به خود اختصاص داده است .
تبیین مدل مفهومی مؤلفه های مؤثر در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری از منظر علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
41 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پذیرش زیبایی شناسی معماری، به خصوص به صورت تجرییات عمیق افراد از بناها، زمینه ای است که اهمیت بسزایی دارد و معمولاً توجه چندانی برای شناخت آن به لحاظ محتوای علمی نمی شود و همواره این سردرگمی وجود دارد که کدام الگوی نظری زیبایی شناسی برای معماری از این منظر همه جانبه و کامل تر است، زیرا این مفهوم کیفیتی مبهم به نظر می رسد و نیازمند داده های منسجمی برای انجام پژوهش هایی دقیق تر است. تجربه زیبایی شناسی معماری، همواره مقوله ای پیچیده و تحت تأثیر عوامل متفاوت است، لذا شناخت چیستی و چگونگی این تجربه به عنوان یک ضرورت کیفی می تواند بر فرایند طراحی و اصول معماری تأثیرگذار باشد. لذا این پرسش مطرح می شود که تجربه زیبایی شناسی معماری چگونه کیفیتی است و به چه مؤلفه هایی وابسته است؟ هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر خلق یک توصیف جامع و چارچوب منسجم ا پدیده تجربه زیبایی شناسی معماری برای دستیابی به درک ساختار ذاتی آن تجربه از طریق ارائه یک مدل مفهومی است. روش پژوهش: این پژوهش با رویکردی کیفی و روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و با دیدگاهی تفسیری از طریق تشریح ادبیات نظری از منظر یافته های علوم شناختی، یافته های بحث را در چارچوب مدلی مفهومی معرفی کرده است. نتیجه گیری: تجربه زیبایی شناسی معماری عبارت است از ارزیابی عاطفی تجربه ادراک فضا براساس رهیافتی مستقیم از طریق مؤلفه های ادراکی، انگیزشی، حسی-حرکتی، شناختی و رفتاری که به صورت ترکیبی از تصورات احساسی مختلف (نظیر لذت، خوشایندی و غیره) بروز می یابد. لذا با استناد بر نظریه های علوم شناختی می توان گفت دخالت واکنش های بدنی غیر آشکار در تجربه معماری عنوان می کند مؤلفه های ادراکی و انگیزشی منجر به واکنش های رفتاری می شوند که این خود بیانگر رابطه بین ابعاد هیجانی و همچنین درگیری مؤلفه های حسی-حرکتی از طریق بدن با فضاست. در حقیقت تعامل با فضای معماری از طریق قابلیت های ایجادشده آن می تواند مؤلفه های انگیزشی را درگیر کند. بنابراین مبنی بر آنکه ادراک زیبایی معماری بستگی به فعالیت های درونی تحریک شده دارد که شامل پردازش عاطفی و نیز عوامل شناختی مرتبط با زمینه های فردی می شود، در نتیجه مؤلفه های رفتاری هم می توانند مسبب فعال سازی توجه و انگیزش جهت امکان دادن به فرد برای تجربه آگاهانه خود به عنوان نهاد تجربه کننده و همچنین تجربه زیبایی به واسطه پدیده اثر معماری باشد.
A Spontaneous Location Theory and How Street Vendors Acquire Spaces (Case Study: Kampala City – Uganda)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper presents a 'spontaneous location' theory to explain the choice and appropriation of s treet spaces by s treet vendors for their private enterprises in the central division of Kampala city. It provides for how s treet space locations are chosen and acquired for vending activities. To attain an appropriate sample size, the concept of saturation was used, whereby respondents were selected based on the type of goods sold, how goods were sold, the s treet occupied, time of vending, gender, age, and spatial dis tribution on the s treets. Subsequently, 90 respondents were sampled from 30 s treets. The selection of s treets was based on the exis ting land uses the intensity of vending, and their spatial dis tribution. In the s tudy, direct observations and interviews were used to collect data. Reference was made to location theories and business location decisions. Results indicate that s treet vendors tend to locate their enterprises on roads and paths with high human traffic that offers a market for their goods. We conclude that the ambiguity of government agencies towards s treet vendors and the audacity of s treet vendors as citizens with rights to urban space could promote more random locations of s treet enterprises and set a s tage for further s treet space use contes tation. To avert further conflict arising from the appropriation of spaces, we recommend that s treets identified by s treet vendors for their s treet enterprises be assessed for feasibility and valorized by city authorities to allow the enterprises to take place and generate revenue for the city.
ارزیابی کیفیت زندگی ساکنان مناطق دهگانه شهر تبریز از بعد رفاه ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
134-117
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: برای رسیدن به توسعه پایدار مناطق شهری یکی از جنبه های کلیدی امکان نظارت بر کیفیت زندگی در تمام ابعاد آن یعنی ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است که این مهم نیازمند اجرای ابزارهایی است که قادر به شناسایی ابعاد اصلی رضایت انسان باشند. هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزیابی رفاه و کیفیت زندگی مردم در شهر تبریز بر اساس مؤلفه های اساسی با ارجاع به نظریه قابلیت های «سن» می باشد. روش ها: بصورت تحلیلی توصیفی و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری تحقیق جمعیت شهر تبریز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 382 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با روش اکتشافی و تحلیل عاملی مرتبه دوم با استفاده از نرم افزار Amos و Spss بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل تعیین کننده اصلی رفاه ذهنی در زمینه ادراکات فردی، شرایط اقتصادی، امنیت، کیفیت محیطی و فرصت های آموزشی هستند. شرایط رفاه در مناطق بسیار 7، 9 و 6 بسیار پایین است، در حالی که در مقابل، 2 و 1 و 5 بالاترین سطوح رفاه را در بین مناطق تبریز نشان داد. با تمرکز بر منطقه 7، می توان مشاهده کرد. این منطقه به مراتب کم ترین مقادیر را برای سه بعد اصلی از چهار بعد اصلی رفاه نشان می دهد که قابل توجه به نظر می رسد. نتیجه گیری: در نتیجه برای رسیدن ساکنین شهر به سطح رفاه و کیفیت زندگی مطلوب باید توجه مضاعف شود.
تحلیل و ارزیابی عملکرد روش های فرهنگ سازی اصول پایه ای معماری در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
87 - 98
حوزههای تخصصی:
تبیین روش های فرهنگ سازی و بررسی نقاط ضعف و قدرت آن ها قدم اول در آموزش اصول پایه ای معماری به عامه مردم، قطب مهم کنترل و نظارت بر ساختمان سازی صحیح، هست. هدف از انجام این پژوهش معرفی و ارزیابی عملکرد فعلی روش های فرهنگ سازی اصول پایه ای معماری در جامعه ایران است. این مقاله به لحاظ هدف از نوع کاربردی هست و رویکرد روش شناسی آن آمیخته (کمی-کیفی) است. ابتدا با مطالعات کتابخانه ای اصول معماری و روش های شاخص فرهنگ سازی تبیین و سپس عملکرد فعلی این روش ها با شواهد کمیت پذیر، با زبان آمار و ارقام، بیان شده اند. جامعه ی آماری این تحقیق با توجه به تنوع فرهنگی از شهر تهران انتخاب شده است. نتایج تحقیق حاکی از توجه و علاقه زیاد مردم به آگاهی یافتن از اصول معماری است و درعین حال عملکرد فعلی نهادهای فرهنگ ساز در این زمینه ضعیف است. مشارکت مردمی روشی با اثربخشی بالا است. رسانه های دیداری و فضای مجازی از روش های کم هزینه و با سرعت بالا محسوب می شود.
پدیدارشناسی تفسیری فضاهای میانوار در معماری خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : از گذشته های دور دو کارکرد اصلی «دسترسی» و «دیدرسی» در فضاهای میانوار (واسط) در طراحی و ساماندهی فضا مطرح بوده است ولی امروزه در طراحی توجه چندانی به این فضاها نشده و حتی گاه نادیده انگاشته می شوند. پیامد این وضع، برآورده نشدن شماری از نیازهای روانی و معنایی است که تنها در فضاهای میانوار پاسخ می یافته و می یابند. این در حالی است که شماری از معماران پدیدارشناس بر تعامل همه جانبه گستره های وجودی انسان با فضای معماری و اهمیت پاسخگویی به نیازهای روانی و معنایی تأکید دارند. هدف پژوهش : این تحقیق به جستجوی کارکرد فضاهای میانوار در معماری خانه، بر پایه رویکرد چند تن از معماران پدیدارشناس معاصر می پردازد و هدف آن دستیابی به کارکرد بهینه این گونه فضاها در خانه است. روش پژوهش : برای رسیدن به اهداف تحقیق، در قالب روش کیفی و با بهره گیری از رویکرد تفسیری و پدیدارشناسانه به فضا، نخست برپایه مطالعات نظری به توصیف دیدگاه چهار تن از معماران پدیدارشناس در ارتباط با فضاهای میانوار پرداخته شده است؛ سپس با بهره گیری از روش «پدیدارشناسی تفسیری»، به ساخت واحدهای معنایی در آثارشان پرداخته شده و توانایی های کارکردی میانوارها در دو سویه «ادراکی-معنایی»، «رفتاری-کارکردی» و نیز «ویژگی های کالبدی-فضایی سازگار و پاسخگوی به آن کارکردها» بازخوانی شده است. نتیجه گیری : نتایج نشان می دهند فضاهای میانوار هنگامی کارکرد بهینه دارند که بتوانند سلسله مراتب دسترسی مناسبی از فضای بیرون به درون فراهم آورند، در عین حال احساسی از آرامش و در پناه بودن را برای مخاطب فراهم آورده و همه حواس و ادراکات او را در این میان درگیر کنند. در پاسخ به این سه کارکرد ویژگی های متمایزکننده کالبدی همچون کاربرد نور و سایه، الگوهای صوتی، بویایی و بساوایی متفاوت و همچنین داشتن مرزهای کالبدی ویژه می توانند پاسخگوی آنها باشند.
تحلیل تمثیلی دولت خانه ی صفوی در اقلیم اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
231 - 244
حوزههای تخصصی:
رابطه ی معماری صفوی در اصفهان به خصوص دولت خانه ی صفوی، با اقلیم این شهر اساساً تمثیلی است و تمثال های این دولت خانه بر اساس اقلیم این منطقه شکل گرفته اند. از این منظر معماری دولت خانه رابطه ای تنگاتنگ با اقلیم منطقه برقرار می کند، اما ظهور تمهیدات اقلیمی در این معماری تنها مبتنی بر وجه مادی نیست، بلکه صورت اثر به چیزی فرای آن نیز ارجاع می دهد. از همین راه غایت این مقاله به تبیین رابطه ی میان اقلیم و معماری دولت خانه ی صفوی اختصاص یافت، و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر در حکم روش تحقیق انتخاب شد چرا که از مناسب ترین روش های تحقیق جهت کشف معنای بنیادین در آثار نمادین و تمثیلی است. این میان جای توجه دارد که به کارگیری روش های نوین در تحلیل روش مند و نظام مند تاریخ معماری ایران به نظر امری ضروری است، چرا که هرگونه نگاه نو به معماری تاریخی ایران وجهی جدید از آن را برملا می سازد و می تواند در فهم این آثار موثر واقع شود. بر این اساس این مقاله که بر آن بود با نگاهی نو به رابطه ی میان دولت خانه ی صفوی اصفهان با اقلیم این شهر بپردازد، با استفاده از روش اسطوره شناسی تمثیلی از صورت عناصر اقلیمی دولت خانه ی صفوی به سوی معنای آن سوق گرفت و با تبیین رابطه ی مذکور به معنای نهان آن دست یافت، و در نهایت به این نتیجه رسید که نیروی محرکه ی شکل گیری تمثال های این دولت خانه همانا اقلیم در معنای اصیل آن یعنی پدیده ها و پدیدارهای طبیعی مکان سکونت بوده است و تاثیر این نیروها چنان بوده است که نزد این اقوام جنبه ای نمادین پیدا کرده، موجب شکل گیری نگرشی متافیزیکی به این نیروها می شود، چندان که از این راه روایت هایی شکل می گیرد و در تمثال های آنان ظهور می یابد.
ارزیابی اصول طراحیِ معماری سبز در کاهشِ مصرف انرژیِ اقلیم گرم و خشک؛ موردپژوهی: ساختمان مرکزی بانک های اقلیم گرم و خشک
منبع:
بوطیقای معماری سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
65-78
حوزههای تخصصی:
ساختمان بانک ها علاوه بر نقش مهم در طراحی و معماری پایدار شهری، بعنوان یکی از کاربری های پر مصرف انرژی بشمار می آیند. در این پژوهش تلاش گردید تا با مدنظر قراردادن خصوصیات معماری سبز و معماری همساز با اقلیم، میزان اثربخشی این اصول را در کاهش میزان مصرف انرژی ساختمان مرکزی بانک مورد بررسی قرار گیرد. در راستای دسترسی به این هدف، یک ساختمان اداری بانک با درنظرگرفتن اصول و خصوصیات معماری سبز و معماری همساز با اقلیم گرم و خشک همچون تغییر سیستم های لوله کشی، تعویض برج های قدیمی تاسیسات خنک کننده با برج های کم مصرف با طول عمر بالا، ایجاد حوضچه بتنی ذخیره آب جهت جمع آوری و استفاده از آب باران، ساخت زیرساخت های لازم جهت استفاده از پنل های خورشیدی، ایجاد فضای سبز، استفاده از سیستم روشنایی هوشمند، پنل های کناف عایق و مصالح و منابع محلی بهسازی گردید و سپس با نرم افزارDesign Builder و دیگر مشاهدات میدانی منجمله رصد قبوض حامل های انرژی، میزان اثر بخشی این بهینه سازی در جهت کاهش مصرف انرژی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از آنالیزهای صورت گرفته نشان می دهند بهسازی صورت گرفته منجر به کاهش تولید گاز دی اکسید کربن، سوخت مصرفی سالیانه و مصرف انرژی الکتریسیته و گاز گشته است. درنتیجه می توان گفت استفاده از خصوصیات معماری سبز و مدنظر قرار دادن اصول معماری همساز با اقلیم در بهینه سازی ساختمان مزبور تاثیر بسزائی در کاهش مصرف انرژی و رفاه و آسایش کارکنان و ارباب رجوعان به همراه داشته است.
تبیین اصول نگهداشت گرما در بافت های گیاهی برای معماری بیومیمتیکس بر اساس مدل-سازی مبتنی بر TPM؛ موردپژوهی: جنگل های هیرکانی گرگان
منبع:
بوطیقای معماری سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
65-82
حوزههای تخصصی:
گیاهان در طول تاریخ تکاملی خود مقاومت شگفت انگیزی را در برابر شرایط مختلف آب و هوایی مختلف کسب کرده اند. بخصوص در برابر آب و هواهای بسیار سرد و در نقطه انجماد. در مقابل، تغییر فاز از حالت مایع به جامد در مصالح ساختمانی استاندارد، سبب آسیب می شود. بنابراین، هدف و تصور انتقال برخی از استراتژی ها و خواص ساختاری گیاهان مقاوم به مصالح ساختمانی و ساخت وساز است. نمونه موردی این تحقیق، گیاهان «جنگل هیرکانی ایران» بوده از روش شبیه سازی TPM در تحلیل نگهداشت گرما و آنالیز حرارتی آن استفاده شده است. یافته های تحقیق ضمن بیان استراتژی های اساسی و خصوصیات ساختاری گیاهان مقاوم جنگل هیرکانی در برابر سرما، نشان داده است که استراتژی مدل سازی سفارشی از آنجایی که بافت های گیاهی با یک آرایش بسیار مرتب از سلول های تکی و در اندازه ها و اشکال مختلف شکل گرفته اند، نمایانگر مواد طبیعی منفذدار طبقه بندی شده قابل استفاده در معماری و مصالح ساختمانی هستند. این صفات ساختاری مناسب برای مقاومت در برابر آب و هوای بسیار سرد بوده که این صفات یک رویکرد مکانیکی مستمر بر مبنای تئوری محیط متخلخل ارائه کرده اند، به بیان دیگر به بازتولید مصالح ساختمانی ساخته شده از مواد چندوجهی و چند فازی کمک می کند و شبیه سازی های اولیه نیز نشان دهنده نفوذ صفات ساختاری در انتقال آب در بافت های گیاهی و یقیاناً مصالح سبک کاربردی مانند بتن های هبلکس است.
کاربرد نانوپوشش ها در محیط های درمانی در دستیابی به معماری پایدار
حوزههای تخصصی:
امروزه در بیشتر کشورهای جهان پایداری در معماری، طراحی و روش های ساخت و ساز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در بررسی های انجام شده مشخص گردیده که نانو فناوری نقش بسیار مهمی در حوزه ی معماری پایدار دارد. استفاده از نانوپوشش ها در بخش های مختلف ساختمان مزیت های زیادی در مقایسه با پوشش های سنتی دارد. این پژوهش با هدف بررسی کاربرد نانوپوشش ها در محیط های درمانی صورت گرفته، تا با استفاده از این پوشش ها بتوان گامی در جهت کاهش انتقال عفونت های بیمارستانی برداشت. میزان انتقال عفونت ها در محیط های درمانی، با توجه به عوامل گوناگون و جدید بیماری زا که هر روزه افزون می گردند ، لزوم به کارگیری روش های پیشرفته تر و اقدامات احتیاطی بیشتر را برای کاهش ابتلا ، مشخص می سازد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد. در این راستا، پس از آشنایی با انواع نانو پوشش ها و عفونت های بیمارستانی و نحوه انتقال آن ها، به انواع کاربرد نانو پوشش ها در ابن محیط ها، در جهت ایجاد محیطی نامناسب برای رشد باکتری ها پرداخته و ضمن معرفی این پوشش ها، به نحوه عملکرد آنها اشاره شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که استفاده از نانو متریال های آنتی باکتریال در سطوح محیط های درمانی، در راستای کاهش انتقال عوامل عفونت زا در این فضاها و دستیابی به اهداف معماری پایدار بسیار کارامد می باشد.
ارزیابی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کیفیت یادگیری در طراحی معماری محیط های آموزشی
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی که نهادی برای تعلیم و تربیت دانش آموزان هستند نیازمند محیطی است که بتوانند احساس امنیت و تعلق خاطر، آرامش و تمرکز را جهت بهبود کیفیت تحصیل فراهم نمایند و در عین حال محیطی پویا و شاداب را در بر داشته باشند تا بتواند به هیجانات و دیگر نیازهای مخاطبین آموزش پاسخ دهند. لذا در محیط های آموزشی می توان پیشبرد آموزش و پرورش را حول سه محور اصلی شامل دانش آموزان و معلمین، فرآیند یادگیری و محیط ساخته شده مشخص نمود. مسأله آموزش و یادگیری تحت تأثیر فضایی که در آن ارائه می شود نیازمند بستر مناسبی است که عوامل و شرایط محیطی مطلوب در آن فراهم شده باشد. هدف از این پژوهش مطالعه و ارائه راه کارهایی پیرامون عناصر محیطی تأثیرگذار بر بهبود کیفیت یادگیری فراگیران در محیط های آموزشی می باشد. چرا که اگر طراحان و معماران این راه کارها را در بخش های مختلف طراحی و اجرای اینگونه ساختمان ها رعایت نمایند می توان علاوه بر افزایش کیفیت یادگیری باعث ایجاد شوق و اشتیاق در دانش آموزان و جذب هرچه بیشتر آنها به مسأله آموزش و پرورش شد. در این پژوهش سعی شده است مؤلفه های محیطی که بالاترین نرخ تأثیرگذاری در کیفیت آموزش و یادگیری را دارند (نور،رنگ،تهویه، صوت و فضای سبز) مورد بررسی قرار گرفته شود. این مقاله با توجه به موضوع و ماهیت آن، از نوع مطالعات کاربردی بوده و به روش توصیفی_تحلیلی انجام گرفته است. کلیه داده های تحقیق به روش گردآوری کتابخانه ای_اسنادی می باشد و برخی از راه کارها با تحلیل و بررسی نمونه های موردی ساختمان های آموزشی که با رویکرد تأثیر مثبت عوامل محیطی ساخته شده اند ارائه شده است. در انتها این نتیجه حاصل شد که می توان با رعایت راه کارهای مؤثر محیطی در طراحی و اجرای ساختمان های با عملکرد آموزشی باعث تقویت و افزایش سطح یادگیری در کاربران فضاهای آموزشی شد.
بررسی تحولات طراحی معماری غرفه های کشور ژاپن در نمایشگاه جهانی
حوزههای تخصصی:
نمایشگاه جهانی در زمان های مختلف، همواره اهداف، برنامه ها و رویکردهای ملت ها را در قالب معماری و کالبد غرفه ها محقق ساخته است. این رویداد در تحولات خود، فضایی را برای کشورها فراهم نموده تا انتخاب کنند که چه تصویری از معماری خود را در جهت تعاملات و گفت وگوهای جهانی می خواهند ارائه دهند. در این راستا، پژوهش حاضر سعی دارد تا مشخص کند که کشور ژاپن در طول برگزاری نمایشگاه های جهانی، از طریق معماری، به چه صورت خود را بیان کرده و چه رویکردهایی را دنبال نموده است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-تبیینی و با رویکرد کیفی، به منظور دستیابی به راهبردها و رویکردهای اساسی معماری در نحوه حضور غرفه های ژاپن، از مطالعات کتابخانه ای بهره گیری نموده است. معماری غرفه های کشور ژاپن، باتوجه به ویژگی های مشابه، دوره های تاریخی ویژه ای را روشن ساخته اند که متناسب با محتوای خود؛ در پژوهش حاضر، تحلیل، بررسی و سازماندهی شده اند. نتایج نشان می دهد که چهار دوره تاریخی بر رویکردها و راهبردهای طراحی معماری غرفه های کشور ژاپن حاکم بوده است که شامل: 1. استفاده از الگوها و سبک های سنتی (1933-1873)، 2. تلفیق سبک مدرن با الگوهای ژاپنی (1939- 1937)، 3. به کارگیری فناوری های نوین در ترکیب با الگوها و رویکردهای جدید ژاپنی (1992-1958) و 4. توجه به بحران های زیست-محیطی و توسعه معماری پایدار (2015-2000) می باشند.
بررسی تأثیر به کارگیری مدیریت سطح مشترک بر کاهش دوباره کاری ها در پروژه های ساخت
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پروژه های حوزه ساخت اخیراً دوباره کاری ها و تغییرات ناخواسته ی قابل توجهی در مرحله اجرا تجربه کرده اند که تاثیر منفی بر عملکرد پروژه می گذارد. بررسی دوباره کاری ها در حوزه صنعت ساخت و عوامل موثر بر آنها نشان می دهد که بخش قابل توجهی از تغییرات ناخواسته و منازعات ناشی از آن در پروژه ها به دلیل عدم هماهنگی مناسب بین ذینفعان پروژه، ارتباطات ناکارآمد و یا با تاخیر بین طرف های پروژه و شکست در تشریح الزامات تحویل و به طورکلی مدیریت سطح مشترک ضعیف و عدم هماهنگی بین شرکت کنندگان مختلف پروژه می باشد که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم بر عملکرد پروژه تاثیر می گذارند و دوباره کاری ها را ایجاد می کنند. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی نقش بهره گیری از مدیریت سطح مشترک بر کاهش دوباره کاری ها در پروژه های ساخت می باشد ، که برای نیل به این هدف به شناسایی علل اصلی دوباره کاری ها در این پروژه ها پرداخته شده است تا با کمک آنها بتوان تاثیر بهره گیری از مدیریت سطح مشترک بر کاهش دوباره کاری ها و درنتیجه بهبود عملکرد پروژه را مشخص کرد. روش پژوهش: در این مقاله به بررسی تاثیر بکارگیری مدیریت سطح مشترک بر کاهش دوباره کاری های پروژه های ساخت پرداخته شده است, بنابراین ابتدا با مرور مبانی نظری, فرضیه های پژوهش نوشته شد و سپس با استفاده از پرسش نامه, داده ها جمع آوری شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دست اندرکاران صنعت ساخت ازجمله مجموعه کارفرمایان، مشاوران و پیمانکاران است. از این جامعه آماری, 291 نمونه آماری به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. پژوهش حاضر کاربردی و روش پژوهش, توصیفی از نوع پیمایشی بوده که اطلاعات به روش میدانی جمع آوری و برای تحلیل داده ها از آزمون دوجمله ای استفاده شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که شناسایی سطوح مشترک و مدیرت آنها در پروژه های ساخت می تواند با اثرگذاری بر مولفه های اصلی بروز دوباره کاری ها باعث کاهش اتلافات ناشی از آن در حوزه صنعت ساخت شود.
نقش تجربه زیسته طراحان در بازنمایی کهن الگوهای معماری، نمونه موردی: آثار معماران ایرانی تحصیل کرده خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه علی رغم گسترش و بسط موضوعات بینارشته ای علوم شناختی، روانشناسی و معماری، درباره نقش آگاهی و ناآگاهی طراحان در فرآیند آفرینش اثر انگاره ای قطعی، واضح و روشن وجود ندارد. از سوی دیگر به خاطر نبود روشی برای خلق معانی مشترک، شکافی عمیق میان فضای اندیشیده شده و فضای درک شده ایجاد شده است. تغییرات بنیادین و دگرگونی های پیوسته در طراحی پژوهی و هم پیوندی آن با معماری و آموزش امروز منجر به گسست تجربه مستقیم طراحان از الگوهای فضایی ثابت و در پی آن عدم شکل گیری روند طبیعی و دگرگونی کهن الگوهای معماری برای بازنمایی مفاهیم ازلی و سرمشق ها شده است. هدف پژوهش: این مقاله به معرفی ویژگی هایی از واحدهای فضایی معماری ایرانی که در آثار طراحان ایرانی امروز تداوم داشته است می پردازد و با تبیین نحوه تأثیر تجربه مستقیم و زیسته طراحان در آفرینش فضا، بر بازنمایی کهن الگوها در فرآیند تولید معماری، از میان کهن الگوهای برگزیده می پردازد. روش پژوهش: با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا، بر مبنای نظریه داده بنیان، آثار معماران ایرانی تحصیل کرده خارج از کشور به عنوان داده جمع آوری شده است؛ این آثار به روش سیستماتیک استراوس و کوربین و بر اساس معیاره فضای مادی و معنایی به کهن الگوهای باغ ایرانی، حیاط میانی، ایوان و چارطاقی، دسته بندی می شوند. این دسته بندی شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی است. سپس از میان چهار کهن الگوی انتخابی، مواردی که معماران مورد مطالعه، تجربه مستقیم و زیسته در فضای آن را داشته اند مشخص و با نتایج دسته بندی مقایسه می شوند. نتیجه گیری : یافته ها نشان می دهد تجربه زیسته طراحان در بازنمایی کهن الگوهای معماری نقش مستقیم دارد. گرایش به شبیه سازی فضاهای کهن الگوی حیاط میانی که ایرانیان در آن تجربه زیسته و پیوسته دارند بیشتر است. تداوم عناصر معنابخش به فضای ایوان و ظهور برخی نظام ها و نقش مایه ای باغ ایرانی در مواردی نادر مشهود است.
تحلیل پست مدرنیستی نقاشی های «وانگچی موتو» هنرمند معاصر آفریقایی-آمریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تعریف پست مدرنیسم هنری همواره با چالش هایی روبه رو بوده است؛ اما می توان با درنظرگرفتن برخی مؤلفه های شکل دهنده از جمله التقاط گرایی، تکثرگرایی، شالوده شکنی، اهمیت خرده روایت ها و خرده فرهنگ ها و بحران هویت به ابزاری برای تحلیل آثار هنری در این دوران دست یافت. در این راستا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که ویژگی آثار وانگچی موتو کدام است؟ در آثار این هنرمند چه تشابهات و تمایزاتی می توان دریافت کرد؟ و رویکرد آثار چه رابطه ای با کلیدواژگان پست مدرن برقرار می کند؟
هدف پژوهش: هدف از این پژوهش جستجو و تحلیل خصلت های هنر پست مدرن در آثار «وانگچی موتو» هنرمند زن کنیایی تبار ساکن آمریکا است که نمونه ای از هنرمندان این دوره به شمار می رود و با درنظرگرفتن ویژگی آثارش می توان برای خوانش آن ها از این ابزار بهره برد.
روش پژوهش: این پژوهش از طریق مطالعه کیفی به توصیف و تحلیل بخشی از آثار نقاشی های وانگچی موتو براساس مبانی نظری هنر پست مدرن می پردازد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد مؤلف با استفاده از کلاژ تصویری و مفهومی و به صورت کلی جهان بینی کلاژی هم در ساختار و هم در محتوای آثار خود به بیانی التقاطی و متکثر دست یافته است و از این طریق به شالوده شکنی روایت های کلان، به خرده فرهنگ زنان و سیاهان و مهاجران دست زده و از این طریق با مسئله بحران هویت ارتباط برقرار کرده است. موتو آثارش را به عنوان بیانیه های سیاسی-اجتماعی مطرح کرده و در آن به بیان و نقد مسائل تبعیض نژادی و طبقاتی موجود در جهان معاصر می پردازد.
تبیین مفاهیم و رویکردهای مرتبط با جابه جایی در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بخشی از مسائل کنونی مرتبط با جابه جایی در فضاهای شهری به نوع تعریف و سنجش مفهوم جابه جایی برمی گردد. جابه جایی ظرفیت متمایز متحرک بودن است و برحسب اینکه این ظرفیت با ذهن افراد یا محیط ساخته شده مرتبط شود؛ به شیوه های متفاوتی تعریف می شود. هدف: هدف از انجام این پژوهش، مرور نظریات مرتبط با جابه جایی و درنتیجه ارائه چارچوبی نظری و عملیاتی برای سنجش جابه جایی در فضاهای شهری است. روش : در این راستا به تحلیل محتوی نظریات مرتبط با جابه جایی در سه مرحله آماده سازی، سازمان دهی و طبقه بندی و خلاصه سازی پرداخته شده است. یافته ها : تحلیل محتوی نظریات نشان دهنده این است که این نظریات در مجموع به سه دسته نظریات ذهن گرا، محیط گرا و تکثرگرا قابل تقسیم هستند؛ نظریات ذهن گرا بر ماهیت ذهنی جابه جایی توجه دارند و جابه جایی را تابعی از عادات، نگرش ها، انگیزه ها و هنجارهای افراد می دانند؛ در مقابل، نظریات محیط گرا به تأثیر عوامل محیطی نظیر تراکم، اختلاط کاربری و دسترسی بر جابه جایی افراد توجه ویژه ای دارند. نظریات تکثرگرا نیز تفاوت های شهروندان را با توجه به ویژگی های فردی و موقعیتی آنها مدنظر قرار می دهند و از این رو تنوع و تفاوت را در جابه جایی مؤثر می دانند و آن را در ارزیابی و سنجش دخالت می دهند. نتیجه گیری: بررسی عوامل تأثیرگذار بر جابه جایی نشان دهنده این است که جابه جایی مفهومی پیچیده و چند سطحی است که تحت تأثیر عوامل بسیاری قرار دارد؛ بنابراین چنانچه برنامه ریزان شهری درصدد بهبود سیستم جابه جایی درون شهری باشند، باید به نقش مجموع این عوامل و ارتباطات بین آنها توجه ویژه ای داشته باشند.
ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
36-19
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه به دلیل رویکردهای متناقض و نبود جهت گیری مناسب، متأسفانه نماهای شهری نامناسبی را پدید آورده و هویت کالبدی را در شهرهای ایران از بین برده است. هدف: ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز می باشد. روش ها: از روش تحلیلی- استنباطی استفاده شد. جامعه آماری دو گروه کاربران ساختمان ها و متخصصان بودند. برای تحلیل اطلاعات روش معادلات ساختاری با نرم افزار Smart Pls به کار گرفته شد. یافته ها: از نظر کاربران بیشترین تأثیر بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز مربوط به تخریب نماهای تاریخی و سلیقه شخصی و نظم و هماهنگی می باشد و کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال به زمین است. از نظر متخصصان هم بیشترین اثرگذاری مربوط به مقیاس و اندازه انسانی، مصالح نما و سلیقه شخصی می باشد. کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال می باشد. درنهایت هر دو گروه در زمینه کمترین اثرگذاری یعنی معیار کنج و خط اتصال به زمین متفق القول بودند. نتیجه گیری: همه مؤلفه های مورد بررسی بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز اثرگذار بوده است. با توجه به رابطه نزدیک هویت کالبدی و نماهای شهری، می توان گفت که با مدیریت صحیح نماها می توان به هویت کالبدی محسوس دست یافت.
مطالعه بازدید مجازی از سایت در درکِ ارزش های معمارانه توسط دانشجویان؛ نمونه مطالعاتی: ساختمان بهرنز هنرستان فنی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
140-122
حوزههای تخصصی:
اهداف : در دوران همه گیری کرونا، بسیاری از کلاس های طراحی معماری به صورت مجازی برگزار شدند و در این دوران، بازدید از سایت طراحی به عنوان یکی از مهمترین بخش های آماده سازی دانشجویان برای طراحی معماری نیز به صورت مجازی صورت می گرفت. هدف اصلی این مقاله تحلیل نقاط مثبت و منفی بازدید مجازی از سایت در میان دانشجویان معماری و تبیین مفهوم بازدید مجازی از سایت به عنوان ابزار یادگیری است. روش ها : بازدید مجازی از سایت از نظر روش شناسی، با مفهوم مدل 360 درجه شناخته می شود. از شرکت کنندگان ( N=14 ) خواسته شد تا بر اساس مفهوم مدل 360 درجه به بازدید از سایت بپردازند. دانشجویان شرکت کننده، پس از آن در یک پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس این پرسشنامه، انگیزه و عواطف شرکت کنندگان، در کنار قابلیت استفاده از مدل مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: تجربه بازدید مجازی از سایت نکات قابل توجهی را به همراه داشت که موجب شد برای درک آن ها، علاوه بر پرسشنامه استاندارد، مصاحبه های هدایت شده به صورت کیفی با شرکت کنندکان انجام شود. نتایج نشان از قابلیت اعتماد نتایج بازدید مجازی از سایت حکایت دارد، هرچند کاستی هایی را نیز نشان می دهد. نتیجه گیری: بازدید مجازی از سایت به عنوان یک روش اکتشافی از مدل 360 را تایید می کند. در نمونه ساختمان بهرنز هنرستان خیابان ری تهران، در حوزه ارزش های ملموس، بازدید مجازی از سایت بسیار موفق بود، در حالی که درباره ارزش های ناملموس میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان موفقیت چندانی نداشته است.