فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
خانه های تاریخی ازجمله بناهای ارزشمند معماری ایران محسوب می شوند. یکی از اصلی ترین مسائل طراحی خانه های تاریخی، تشخیص درست ویژگی های حسابی هندسی پلان و نمای آن هاست. با تحلیل تناسبات هندسی و حسابی، چینش دهانه ها، ورودی ها، محورها، انتقال نظام هندسی پلان به نما می تواند ویژگی نمای خانه های تاریخی را آشکار ساخت. شناخت جایگاه این دو مؤلفه، برنماهای داخلی خانه های تاریخی شهر اصفهان ضروری است. با توجه به هدف مذکور سعی بر آن است به دو سؤال کلی در این راستا بپردازیم. تحقیقات گسترده ای در حیطه هندسه و نمای داخلی خانه ها انجام شده اما به صورت محدودی به نقش هندسه نمای خانه ها در طول تاریخ اشاره شده است. این مقاله سعی در بازشناسی هندسه اجزای نمای خانه ها خواهد داشت. رویکرد روش شناختی تحقیق، به شیوه تحلیل هندسی و حسابی است. داده ها بر پایه مطالعات میدانی و عمدتاً برداشت فراهم آمده اند که با مقایسه ویژگی های هندسی نمای خانه ها به یافته ها رسیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام های شکل دهنده نماها منتج از تناسبات ابعاد و سطوح بازشوهاست و جانمایی آن ها متأثر از هندسه حسابی هندسی نما بوده است که باعث پدید آمدن روابط تکرارشونده معنادار در نماها شده است. این نظام ها هرچند ممکن است در طول تاریخ خانه های تاریخی دچار تغییراتی شده باشد، لیکن تا چند دهه اخیر تداوم داشته است و می تواند به عنوان مجموعه شاخص هایی جهت طراحی موارد مشابه در آینده، مورداستفاده معماران قرار گیرد.
شناسایی استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده های تاریخی شهرهای ایران؛ مورد مطالعه: محله فیض آباد کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
105 - 120
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تجربه های جهانی اخیر حکایت گر آن است که رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا نقش مهمی در ارتقاء کیفیت زندگی شهری به ویژه در محدوده های تاریخی- فرهنگی داشته است. در تجربه های شهری یک دهه اخیر ایران نیز با توجه به سابقه غنی فرهنگی، توجه به این موضوع رو به افزایش بوده است. یک تحلیل کل نگر به مطالعات موجود نشان می دهد فرایند روشنی برای شناسایی و تدوین استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا ارائه نشده و عمدتاً به دستاوردهای تجارب پرداخته شده است. هدف پژوهش: دستاورد اصلی پژوهش ارائه فرایندی جامع در راستای چگونگی شناسایی استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا است، به گونه ای که اولویت های استراتژی ها براساس ماهیت محدوده تعیین می شود. روش پژوهش: مبتنی بر مورد پژوهشی محدوده تاریخی فیض آباد در کرمانشاه، به عنوان محدوده ای با دارایی های فرهنگی قابل توجه و تجربه پروژه های فرهنگی معاصر، این پژوهش ترکیبی از روش های کیفی و کمی بوده و از تحلیل محتوا، تحلیل تفسیری-تاریخی و تحلیل چیدمان فضا جهت دستیابی به استراتژی های متناسب با محدوده بهره می گیرد. در فرایند شناسایی استراتژی ها، ابتدا براساس تحلیل ادبیات جهانی یک مدل مفهومی جامع در زمینه استراتژی ها و سیاست های کاربردی در بازآفرینی فرهنگ مبنا تدوین شده است. چهار گام تحلیل تحولات دارایی های فرهنگی، شناسایی پروژه های فرهنگی در محدوده و سپس سنجش تصویر ذهنی ساکنان نسبت به این پروژه ها، اولویت بندی استراتژی های مستخرج از مدل مفهومی براساس نظرات متخصصین و ساکنان و در نهایت مکان مندکردن استراتژی ها فرایند روشنی برای اتخاذ استراتژی های مناسب جهت بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده تاریخی کرمانشاه و دیگر شهرهای تاریخی ایران فراهم می آورد. نتیجه گیری: مبتنی بر فرایند پیشنهادی این پژوهش در محله فیض آباد کرمانشاه چهار استراتژی نقش آفرینی بازیگران محلی، ارتقاء کیفیت محیط شهری، استفاده مجدد از ابنیه باارزش و ساختمان های کنار گذاشته شده و توسعه مختلط، در دسته اول اولویت قرار می گیرند.
گونه شناسی و مقایسه تطبیقی رویکردهای پژوهشی در مطالعات حوزه زیبایی شناسی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
85 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تنوع نگرش های موجود در پژوهش های مختلف زیبایی شناسی معماری به موضوعی میان رشته ای و پیچیده مبدل شده که در حال توسعه ایده های نظری جدید بر مبنای حوزه ای وسیع است. به طوری که از دهه 70 میلادی تاکنون، جنبه ها و اصول زیبایی شناسی عمدتاً براساس دیدگاه های نظری و تجربی مختلف در حال گسترش است و این موضوع موجب تغییر بینش پژوهشگران نسبت به قواعد کلی پیشین شده است. لذا توجه محققان به زمینه های گوناگون مسائل نظری زیبایی شناسی سبب پدیدآمدن نگرش هایی جدید در خصوص جنبه های ارزیابی آثار معماری شده است، ولی با این حال اجماع و توافق اندکی در خصوص چارچوب های نظری و مفهومی این موضوع وجود دارد، مواردی که هنوز در بسیاری زمینه ها بحث برانگیز است. لذا در این راستا، این پرسش ها مطرح می شوند که مقوله های اصلی پژوهش های معاصر در حوزه زیبایی شناسی معماری چیست؟ و چه معیارهای ارزیابی در تحلیل زیبایی شناسی رویکردها به کار گرفته شده اند؟هدف پژوهش: این پژوهش پیرامون مواضع مختلف موضوع به گونه شناسی و مقایسه تطبیقی رویکردهای مرتبط تمرکز می یابد. چراکه اهمیت شناخت این رویکردها از این واقعیت ناشی می شود که پژوهش در زمینه ایده های زیبایی شناسانه که اساساً مرتبط با موجودیت فرهنگی انسان است، امکان بازگردانی مواضع نظری به فرآیندهای عملی خلاقیت و ادراک محیط و توسعه های بیشتر را محیا می سازد. روش پژوهش: تحقیق کیفی حاضر با استفاده از یک روش توصیفی و متعاقباً تحلیل محتوای کیفی تحت رویکردی تطبیقی-تفسیری به شناسایی متغییرهای اصلی موجود در روش شناسی پژوهش های شاخص و معتبر علمی پرداخته و با استدلال منطقی سعی بر تدقیق و مقایسه مبانی بینشی و نتایج تبیینی آنها دارد. در این راستا در مجموع 81 پژوهش در بازه زمانی 1989 تا 2017 در قالب کتاب و مقالات معتبر علمی از طریق موتور جستجوی گوگل اسکالر شناسایی شدند. دامنه اطلاعاتی این پژوهش معطوف به مطالعاتی است که با توجه به شالوده معرفت شناسی آنها به طور خاص موضوع زیبایی در معماری را مورد مطالعه قرار داده اند. لذا به شیوه تمام شماری، نمونه های در دسترس به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند.نتیجه گیری: مفهوم سازی در خصوص رویکردهای مطالعاتی زیبایی شناسی معماری، باید فراتر از ترجیحات شناختی و یا ادراکی انسان و ارزیابی بلافصل یک اثر (که در یک بافت متحدالمرکز، منفعل، شیء محور است) بسط یابد. لذا لزوم توسعه حوزه های روش شناختی ارزیابی های مبتنی بر «تجربه» انسان از محیط موجب می شوند تا عملاً همه جوانب محیط از جمله مطلوبیت آن و ارتقاء بهزیستی انسان را شامل شود. از این رو ضرورت دارد تا نگرش های پژوهشی از طریق رویکردهای انسان محور و با در نظرگرفتن ادراک چندگانه و پویا در بستری از یک گفتمان زیست محور، فعال، مشارکتی و تجربی به مطالعات زیبایی شناسی در این حوزه بپردازند، چراکه مفهوم زیبایی شناسی در معماری نیازمند شناخت دیدگاه عمیقی از بحث ادراک زیبایی از منظر «تجربه ادراکی» انسان است.
تبیین فرایند طراحی خلاقانه فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
105 - 120
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طراحی شهری، ب هعنوان حرفه ای آمیخته از موضوعات علمی و هنری، همیشه نیازمند افرادیمتبحر در زمینه طراحی است تا محصولی مطلوب و واجد ارز شهای هنری و عملکردی ارائه دهند. دراین راستا، صاح بنظران حوزه طراحی شهری به تدوین الگوهای مختلفی از فرایند طراحی پرداخته اند کهروش خلاقانه یکی از آنهاست. علی رغم اهمیت این روش در دستیابی طراح به نوآوری های عملکردی وکیفی تهای هنری، هنوز فرایند ی روشن از طراحی خلاقانه فضای شهری بیان نشده است.هدف پژوهش: عبارت است از بیان فرایند ی از طراحی شهری خلاقانه در مقیاس فضای شهری که علاوهبر درنظرگرفتن مراحل عمومی خلاقیت با فرایند رایج طراحی فضای شهری نیز منطبق باشد. برای نیلبه این هدف، سؤال اصلی تحقیق این است که مراحل فرایند طراحی خلاقانه فضای شهری چگونه است.این پژوهش سعی دارد با بررسی نظریات مطرح شده در زمینه فرایند خلاقیت و همچنین فرایند طراحیشهری، به انطباق این دو بپردازد.روش پژوهش: دراین پژوهش، با روش کیفی و رویکردی تحلیلی، پس از بررسی جامع نظریات موجود درخصوص طراحی خلاقانه در حوزه های مختلف، فرایند و تکنیک های ارتقای آن استخراج شده است. سپسبا استفاده از روش گروه کانونی، انطباق آن با فرایند طراحی فضای شهری مورد بررسی قرار گرفت و درنهایت، مراحل فرایند طراحی خلاقانه فضای شهری استخراج شد.نتیجه گیری: پیچیدگی و تکثر لایه های فضای شهری، تنوع گروه های بهره بردار، فراوانی عناصر بصریو تأثیر سایر رشته های دخیل در ایجاد و ارتقای کیفیت های فضای شهری از عوامل اصلی در پیچیدگیخلاقیت در طراحی فضای شهری است. فرایند طراحی خلاقانه فضای شهری متفاوت از سایر روش هایطراحی خلاقانه بوده وطی پنج مرحله اصلی آشنایی، تمرکز، نهفتگی، ظهور و داوری قابل انجام است.
ادراک تباین صوتی در تجربه حرکت در فضاهای بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
59 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ویژگی های محیطی فضاهای مختلف شهری، سبب بروز رفتار متفاوت آکوستیکی د ر آنها می شود . رفتار آکوستیکی مستقیماً بر امواج صوتی اثر گذاشته و سبب می شود حال وهوای شنید اری خاصی د ر فضا حاکم باشد . بنابراین هم جواری فضاهای مختلف با ویژگی های گوناگون کالبد ی و منابع متفاوت صوتی می تواند مناظر صوتی متنوعی را د ر کنار هم قرار د هد . اختلاف موجود د ر رفتار آکوستیکی فضاها، که برخاسته از تفاوت د ر ویژگی های کالبد ی آنهاست، سبب می شود کیفیت صد ای شنید ه شد ه و منظر صوتی آنها نیز متفاوت از هم باشد . لذا گونه های مختلف فضایی مناظر صوتی متفاوتی را ایجاد می کنند که سبب می شود تجربه شنید اری فرد ی که د ر امتد اد آنها حرکت می کند واجد کیفیت خاصی باشد .هد ف پژوهش: پژوهش حاضر د ر پی روشن کرد ن تجربه شنید اری فرد د ر حین حرکت د ر گونه های مختلف فضایی بازار تبریز است. بد ین منظور یک نمونه از سرا، راسته بازار و تیمچه هم جوار از بازار تبریز برای مطالعه انتخاب شد ه است.روش پژوهش: برای روشن شد ن کیفیت اد ارکی حاصل از تجربه شنید اری ای که د ر اثر حرکت د ر گونه های فضایی بازار حاصل می شود ، ابتد ا رفتار آکوستیکی فضاهای مورد مطالعه تبیین می شود . تراز فشار صوت و زمان واخنش د و مؤلفه ای هستند که روشن کنند ه رفتار آکوستیکی سرا، راسته بازار و تیمچه مورد مطالعه هستند . برای روشن شد ن نحوه اد راک افراد حاضر از تأثیر رفتار آکوستیکی فضاها د ر منظر صوتی آنها، ارزیابی های ذهنی انجام گرفته است.نتیجه گیری: د ر نهایت با تحلیلی بر یافته های پژوهش، چنین استنباط می شود که حرکت د ر امتد اد گونه های مختلف فضایی د ر بازار تبریز سبب بروز کیفیتی اد راکی می شود که می توان آن را «تباین صوتی» نامید . تباین صوتی کیفیت احساسی و اد راکی حاصل از تجربه شنید اری فرد د ر حال حرکت د ر فضاهای مختلف شهری است که وابسته به ویژگی های خاص کالبد ی فضاها، منابع و روید اد های صوتی است.
ساخت، حفاظت و مرمت با ملات حاوی میکرو-نانو پیگمنت سرامیکی در راستای زیباسازی و توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
63-84
حوزههای تخصصی:
اهداف: استفاده از روش ها، فناوری مواد و مصالح میکرو- نانو ساختار و زیست سازگار در جهت تولید ملات حاوی پیگمنت سرامیکی (با سیمان رنگی سرامیکی) گامی در جهت زیباسازی و پایداری شهری است. روش ها: روش تحقیق در این پژوهش با رویکرد کمی همراه با تحلیل کیفی از نوع روش ترکیبی؛ ابتدا از روش تحلیلی-کاوشی به خصوص در حوزه شهرسازی و در حوزه مواد و متالورژی از روش توسعه ای و در نهایت جهت جمع آوری و تحلیل اطلاعات و دستاوردها به صورت تجربی (تمام آزمایشی) تحقیق را به نتایج عددی رسانده و در نهایت با تفسیر نتایج کیفی و کمی، نتیجه گیری نهایی پژوهش به سرانجام رسید. یافته ها: با استناد به نتایج آزمایشی-کارگاهی و نتیجه قابل قبول تست های مربوط به ملات حاوی میکرو-نانو پیگمنت سرامیکی که در تست های مقاومت فشاری، مقاومت کششی و نفوذپذیری نسبت به سیمان بدون افزودنی افزایش داشته نتیجه می شود دوام مواد پیشنهاد شده قابل قبول است. مواد و مصالح ازنظر توسعه پایدار شهری با صرفه اقتصادی، استفاده از منابع تجدید پذیر، عدم ایجاد آلودگی زیست محیطی و استفاده از مصالح و مواد شیمیایی مضر برای اکوسیستم، دوام و ماندگاری برای نسل های آینده و به علت طیف رنگ های متنوع این مواد و مصالح جهت زیباسازی شهری (منظر زیبا، رنگ، حس تعلق) نیز استفاده نمود. نتیجه گیری: در نهایت استفاده از روش ها، فناوری مواد و مصالح میکرو- نانو ساختار و زیست سازگار در جهت تولید ملات حاوی پیگمنت سرامیکی (با سیمان رنگی سرامیکی) می تواند گامی در جهت زیباسازی و پایداری شهری باشد.
معماری اجتماعی؛ خلق فضایی پایدار برای یادگیری
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
137-149
حوزههای تخصصی:
آنگونه که می دانیم مهمترین رکن توسعه جامعه در ابعاد مختلف؛ آموزش است که زمینه تعالی فرد و جامعه را پدید می آورد. با توجه به رشد کمی و کیفی آموزش و نقش فراگیر آن در حفظ و تداوم ارتباط محیط و انسان در عصر کنونی؛ توجه به ارتقاء کیفیت آموزش با رویکرد تعاملات پایدار و هم افزاینده اجتماعی با تاکید بر قلمروهای فضایی مهم می نماید. از اینرو حمایت و حفاظت مخاطب در فضا از طریق حضور مداوم افراد، زمینه پایداری فضای آموزشی را فراهم می آورد. در این راستا هدف این مقاله واکاوی معیارهای اثرگذار بر کیفیت آموزش معماری اجتماعی با تاکید بر ارتباط پایدار و هم افزاینده محیط و انسان در فضا با بهره گیری از راهکارهای خلاقانه است. این تحقیق به لحاظ هدف، بنیادی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها؛ توصیفی و علی- مقایسه ای است. در مرحله اول بررسی مهم ترین مولفه های اثرگذار بر معماری اجتماع پذیر به روش کتابخانه ای و مطالعات میدانی به کمک پرسشنامه باز با صاحب نظران آموزش معماری انجام شد. سپس با توزیع پرسشنامه پژوهشگر ساخته و تطابق آن با نیاز مخاطبان و هماهنگی بستر طرح به پالایش اطلاعات در این باره پرداخته شد. در انتها به روش تحلیل عاملی دسته بندی و ارزش گذاری مولفه های اثرگذار در فضای آموزشی انجام گرفت. معیارهای منتج از مطالعات نظری بر اساس پنج عامل 1- شناخت مخاطب 2- معیارهای ذهنی 3- تعاملات اجتماعی4- طراحی فضایی و 5- آموزش دسته بندی شد. نتیجه مطالعات آماری نشان داد عامل طراحی فضایی(زیبایی فرم و عناصر فضایی و طراحی در فضای باز) با حدود 80% و سپس عامل معیارهای ذهنی(حس تعلق و امنیت) با حدود 70% بیشترین تاثیر را در این زمینه داراست. بنابراین ارائه راهکارهای طراحی معماری با تاکید بر فرصت ها و توجه به کیفیت فضایی، امکانات و تجهیزات محیطی با تاکید بر شاخص تعاملات اجتماعی، به دلیل توجه به فضاهای مشارکت پذیر با احترام به قلمرو افراد، به منظور ارتقاءکیفیت آموزش، ایجاد زمینه انجام کار عمیق و سرزندگی فضایی به عنوان مهره گمشده فضاهای آموزشی مورد نظر قرار گرفت.
مطالعه تطبیقی رابطه معماری، مصرف و فرهنگ در خانه های دو بافت قدیم و جدید شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
35 - 48
حوزههای تخصصی:
در رابطه بین معماری، فرهنگ و مصرف، فرهنگ ب هواسطه ساختما نها، ب هعنوان یک ابزار مادی ، و مصرف ساکنین خانه ها، ب هعنوان رفتار و کنش فرهنگی، خود را بازتولید م یکند؛ زیرا معماری و مصرف، ابزارهای بازنمایی فرهنگ هستند. پرسش اصلی پژوهش، چگونگی تغییر کارکرد عناصر خانه در فرهنگ های متفاوت است که جهت بررسی آن، در مطالعه ای تطبیقی، از روش های کیفی و میدانی استفاده م یشود. در نمونه های این مطالعه تطبیقی، ساکنین خانه های محله حاجی )بافت قدیم( و محله استادان )بافت جدید( همدان، با مقایسه تشابهات و تفاو تها، مورد مطالعه قرار م یگیرد. در گردآوری اطلاعات، از روش مصاحبه، مشاهده و عکاسی و ب همنظور تحلیل داد هها از روش های توصیف و تفسیر مفاهیم استفاده می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد چگونه ساختارهای فرهنگی متفاوت در دو بافت، باعث ایجاد تفاوت هایی در شیوه نگرش و ارزش گذاری ساکنین خانه ها ازجمله تفاوت در سبک چیدمان فضاهای داخلی خانه، دستشویی، آشپزخانه، فضاهای شخصی و نیز سبک های متفاوت پذیرایی از مهمان شده است.
طراحی فضاهای مسکونی بر پایه اصول روان شناسی محیطی در شهر اهواز (نمونه موردی:منازل ویلایی تایپ B در شهرک مسکونی نفت اهواز)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد سریع جمعیت،متاسفانه شاهد بحران کمبود فضای شخصی و خلوت برای افراد در جامعه در رابطه با موضوع مسکن می باشیم.مسکن به عنوان یکی از دیده های واقعی،نخستین مسئله ای است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و در تلاش برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب،معتدل و اندیشیده، برای آن است.در روان شناسی محیطی به تاثیر متقابل رفتار،عوامل و شرایط فیزیکی معماری و فضاهای محیط پیش از دیگرجنبه ها اهمیت داده است.با توجه به این رویکرد،کیفیت فضایی آن باید به گونه ای باشد که فرد به آن تعلق داشته و هویت فردی خود را آن بازیابد تا در آن به آسایش برسد.هدف از نگارش این پژوهش طراحی فضاهای مسکونی بر پایه اصول روان شناسی محیطی و کشف مولفه های موثر بر رفتار ساکنین در فضاهای مسکونی می باشد.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، ماهیت وگردآوری داده ها مطالعاتی(توصیفی)-استباطی(تحلیلی) و از نوع کمی-کیفی می باشد که روش های مختلف تحقیق پیمایشی-قیاسی استفاده می شود.پرسشنامه به نقش سه پارامتر موثر بر فضای مسکونی به وسیله طیف لیکرت اعتبار م دهد.برای تحلیل داده های پرسشنامه در نرم افزار آماری spss ازآزمون همبستگی پیراسون و رگرسیون خطی،ارتباط سه پارامتر مشخص گردیده و پس از برآیندها،فرضیه های پژوهش را مورد آزمون t-test قرار می دهیم.یافته های نوشتار حاضر بیانگر آن است که شناخت عوامل تاثیرگذار روان-شناسی محیط در ایجاد فضاهای مسکونی باعث درآیش بر آسایش و آرامش انسان می شود و پیوستگی ابعاد روانی انسان با معماری و نقش کالبدی محیط در ایجاد آرامش و شاد زیستن سود بخش است.در این راستا با طراحی بناهایی که اصول پایداری در فرآیند طراحی آن مورد پروا قرار می گیرد می توان موقعیت منحصر به فردی را بابت ارتقا سلامت فردی و اجتماعی کاربران در شهر ایجاد کرد.
مطالعه ی تطبیقی تعاریف، کارکردها و عناصر «رسانه»، به منظور بررسی نقش «معماری» به عنوان یک «رسانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری و رسانه، به عنوان ابزارهای اجتماعی در بستر فرهنگی و تاریخی، نقش مهمی را در زندگی روزمره ی انسان ها ایفا می کنند. با توجه به تعدد روزافزون رسانه ها و وجود ارتباط با مخاطبین در هر دوی این پدیده ها، هدف پژوهش حاضر آن است که دریابد آیا می توان معماری را نیز به مثابه یک رسانه دانست یا خیر. به همین منظور ابتدا تعاریف رسانه و معماری از دیدگاه واژه شناسی و ادبیات، و سپس نظریه پردازان و معماران بررسی شده است و با تطبیق نظریات آنها، اصول نشانه شناسی و عناصر تشکیل دهنده ی رسانه، مدلی مبنی بر فرایند ارتباطی در شناخت یک اثر معماری توسط مخاطب به دست آمده است. مدل حاصل، تعریف رسانه به عنوان وسیله ی ارتباط جمعی را در دل خود جای داده و نشان می دهد که هردوی آنها در طول تاریخ بر هویت، شناخت واقعیات، الگوی مصرف و درک انسان ها از حقایق و ارزش ها مؤثر بوده اند. این مقاله، پژوهشی کیفی است که با رویکرد سیستمی و کل نگر، به تحلیل، ترکیب و تطبیق دو سیستم معماری و رسانه می پردازد و از رویکرد نشانه شناسی نیز برای تحلیل رابطه ی میان کالبد، محتوا و معنای معماری با ادراک و شناخت انسان استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از منابع اسنادی به دست آمده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که می توان معماری را نیز به مثابه یک رسانه، شامل عناصر فرستنده ی پیام و مخاطب، پیام، رمز نگاری و رمزگشایی، کانال ارتباطی، عامل رسانه ای، زمینه و عوامل اختلالگر دانست که در رسیدن پیام معماری با استفاده از ویژگی های کالبدی، معنایی و محتوایی به وسیله ی حواس پنجگانه و قدرت ذهن و ادراک به انسان یاری می رسانند.
تبیین چارچوب نظری برآینده از رویکرد پیچیدگی با تأکید بر نظریه بازیگر-شبکه و کاربست آن در برنامه ریزی شهری؛ بررسی موردی: شهر جدید پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
23 - 41
حوزههای تخصصی:
با توسعه فناوری، تغییر سازمان روابط در سطح جهانی و تغییرات زیست محیطی، مناطق شهری تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند. مواجهه با این تغییرات، نیازمند پیدایش رویکردهای نظری جدید به پدیده های شهری است. رویکردهایی که توانایی درک پویایی های غیرقابل پیش بینی و آشفته مسائل شهری را ایجاد کنند. یکی از این رویکردها که بر نظریه های پیچیدگی و شبکه استوار است، نگرش به شهر و پدیده های شهری به عنوان شبکه هایی پیچیده است که در آن مسائل شهری پدیده هایی ارتباطی، برآینده، زمینه محور و تولیدشده در شبکه هایی از روابط و بازیگران هستند. این مطالعه به تبیین مفهوم پیچیدگی شهری و مفاهیم مرتبط با آن می پردازد. هدف از این مطالعه، ارائه چارچوب نظری حاکم بر برنامه ریزی شهری با چنین رویکردی است. پس از دستیابی به چارچوب، نمونه ای از نحوه کاربست آن در شهر جدید پردیس ارائه شده است. تبیین چارچوب نظری از طریق فرایند منطقی تفکر دارای مراحل مختلف شامل شناسایی نگرش پژوهشگر، انتخاب نظریه، شناسایی ابعاد آن و نحوه ارتباط با موضوع پژوهش، صورت گرفته است. بهره برداری از چارچوب نظری ارائه شده در نمونه نیز با استفاده از پارادایم واقع گرایی انتقادی و روش آن انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مهم ترین اصل در این رویکرد شناسایی روابط بین بازیگران در شبکه است که خود مستلزم شناسایی صحیح بازیگران و همچنین ایجاد درکی از شبکه های مختلف موجود در زمینه موردمطالعه خواهد بود. نکته مهم دیگر ضرورت بازتعریف نقش و عملکرد برنامه ریزان در این چارچوب است.
ارزیابی توزیع فضایی شاخص های خلاقیت در نظام سکونتگاهی استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی وضعیت ابعاد شاخص هایی خلاقیت در نظام سکونتگاهی استان هرمزگان پرداخته است. روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر روش های کتابخانه ای و اسنادی است. به طورکلی این پژوهش بر اساس دو هدف اصلی بنیان نهاده شده است هدف اول پژوهش استخراج عوامل و شاخص های اثرگذار و کلیدی در خلاقیت شهرهای استان هرمزگان و هدف دوم دستیابی به یک رتبه بندی از شهرهای استان هرمزگان بر اساس میزان خلاقیت بوده است. برای هدف اول پژوهش از معادلات ساختاری و نرم افزار میک مک (MICMAC) استفاده شده است و نتایج آن نشان داد که عواملی همچون درصد تکنسین ها و متخصصان و درصد هنرمندان به عنوان اثرگذارترین شاخص ها در تحقق شهر خلاق در استان هرمزگان و شاخص های تعداد چاپخانه، تعداد کتابخانه و تعداد نمایشگاه های فرهنگی و هنری به عنوان کم اثرترین شاخص ها در تحقق شهر خلاق شناخته شده اند. در راستای هدف دوم از مدل تاپسیس (TOPSIS) استفاده گردید و نتایج آن نشان داد که شهر بندرعباس بالاترین میزان خلاقیت را به خود اختصاص داده است و در مراتب بندر لنگه در رتبه دوم، میناب در رتبه سوم، قشم در رتبه چهارم، رودان در رتبه پنجم، بستک در رتبه ششم، پارسیان در رتبه هفتم، حاجی آباد در رتبه هشتم، جاسک در رتبه نهم، خمیر در رتبه دهم، سیریک در رتبه یازدهم، ابوموسی در رتبه دوازدهم و بشاگرد در رتبه آخر قرار گرفته است.
تبیین جایگاه تکنیک های استعاره و قیاس در فرایند طراحی معماری: از فهم تا حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
103 - 118
حوزههای تخصصی:
در حوزه طراحی پژوهی، از مسئله طراحی سخن بسیار گفته شده است. همچنین بخش عمده مطالعات این حوزه، معطوف به یافتن تأثیر دو تکنیک مؤثر بر فهم و یا حل مسئله طراحی بوده است. پرسش اصلی پژوهش این است که «تکنیک های استعاره و قیاس در کدام قسمت از فرایند طراحی معماری نقش مفیدتری را ایفا می کنند و آیا کارایی این تکنیک ها در تمام فعالیت های فرایند طراحی به یک اندازه است؟» هدف از ارائه این مقاله، بررسی پژوهش های مرتبط با قیاس و استعاره از یک سو و پژوهش های مرتبط با فرایند طراحی از سوی دیگر در جهت تبیین جایگاه هرکدام از این دو تکنیک در فرایند طراحی معماری می باشد. مهم ترین نتیجه این پژوهش این است که استعاره در مراحل تحلیل تا ترکیب (فهم مسئله طراحی و تولید کانسپت) و قیاس در مراحل ترکیب تا ارزیابی (پیشبرد مسئله یا توسعه کانسپت، حل مسئله و بازتعریف مجدد مسئله) از مدل فرایند طراحی معماری کارآمدتر و مؤثرتر است.
سنجش پاسخدهی ایستگاه های زیرزمینی شبکه مترو تهران به عنوان فضاهای شهری زیرزمینی (مطالعه موردی: شبکه مترو شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
131 - 145
حوزههای تخصصی:
در اکثر کلانشهرهای امروز تعدیل مشکلات منبعث از تراکم بالای ترافیکی، کالبدی فضایی جهت پاسخ مطلوب شهر به شهروندان، توسعه فضاهای شهری در زیر سطح زمین را امری اجتناب ناپذیر نموده است. راهکار های گوناگونی پیرامون گسترش شهر در زیر سطح زمین جهت ارتقاء کیفیت زندگی شهری مطرح شده اند، اما ماحصل کار در تهران چندان مطلوب به نظر نمی رسد. بررسی اندیشه ها و نهایتا بررسی نمونه های متجلی در تهران می تواند ضمن شفاف نمودن بیان مساله، گامی موثر برای ارائه راهبردهای مفید و سازنده برای بهبود روند شکل گیری این گونه مجموعه ها باشد. هدف پژوهش رصد کاستی ها و نیاز شهروندان در فضاهای شهری زیرزمینی کلانشهر تهران در راستای دستیابی به شاخص هایی برای ایجاد فضای عمومی پاسخگو و مطلوب است. سوال پژوهش این است که فضاهای شهری زیرزمینی چگونه به عنوان عنصری فضایی در دوران معاصر پاسخگوی نیازهای اساسی شهروندان بوده و توجه به کدام شاخص ها در ایجاد فضایی پاسخگو و مطلوب حائز اهمیت است؟ در این پژوهش ضمن بررسی ادبیات موضوع، تعداد 10 ایستگاه مترو با روش ترکیبی (کیفی - کمی) مورد مشاهده و بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر عدم توجه به مبانی جامع طراحی شهری است. ایستگاه های صادقیه و ارم سبز مطلوب و ایستگاه های امام خمینی و گلبرگ نامطلوب به نظر می رسند. دسترسی و امنیت، دو شاخصی است که در ایستگاه های زیرزمینی مترو از وضعیت مطلوب تری برخوردار است. دلنشینی، سرزندگی و هویت از جمله شاخص هایی است که چندان به آن ها پرداخته نشده است.
گونه شناسی فضاهای گمشده در خیابان شهید بهشتی شهر کرج، با بهره مندی از رویکرد پروژه های محرک توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: شناسایی و گونه شناسی فضاهای شهری گمشده در خیابان شهید بهشتی شهر کرج و بررسی میزان تحرک هر یک از این فضاها، اولویت برنامه ریزی و طراحی برای آن ها. روش ها: در بررسی نمونه ی موردی با رویکرد متخصص محور و مبتنی شاخص های ادبیات نظری، فضاهای گمشده شناسایی و بررسی شده است. درواقع از روش برداشت میدانی مشتمل بر مشاهده، برداشت از فضا و عکس برداری استفاده شده و با تکمیل چک لیست، میزان تحرک هر فضا با نگاه متخصص محور ارزیابی شده است. یافته ها: بر اساس ارزیابی فضاها در ابعاد عملکردی، اجتماعی، کالبدی، اجرایی و زیست محیطی، 23 فضای گمشده در نمونه ی موردی را می توان به پنج گونه تقسیم بندی نمود که عبارتند از: فضای توسعه نیافته، پارکینگ رو باز، فضای فاقد عملکرد، فضای باقی مانده از توسعه و فضای رها شده در حاشیه ی خیابان. نتیجه گیری: بر اساس رویکرد پژوهش، به منظور احیا خیابان باید 8 اصل شامل: اصل محصوریت و پیوستگی نما/ هماهنگی فرم و عملکرد/ تنوع و گوناگونی/ زمینه گرایی/ سازگاری/ مردم محوری/ ایستایی و پویایی/ دیالکتیک فضای بیرونی و درونی، مورد توجه قرار گیرد.
تدقیق جایگاه و فرآیند هیجان های فردی در چارچوب تعاملی انسان و محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
19 - 35
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: محیط می تواند سبب ایجاد هیجان های مثبت و منفی در شهروندان گردد. بخش مهمی از اهمیت هیجان به دلیل تأثیری است که بر رفتار افراد دارد. زیرا هیجان یکی از اجزاء اصلی رفتار اجتماعی است و استخراج پاسخ های هیجانی یکی از بهترین راه های فهم تجربه و ادراک است. مروری توصیفی بر مطالعات انجام شده نشان می دهد تاکنون به جایگاه و سازوکار فرایندهای هیجانی در تعامل انسان و محیط کمتر توجه شده است. تدقیق جایگاه هیجان در چارچوب تعامل انسان و محیط در لایه ای عمیق تر، مستلزم کشف سازوکار هیجان و ارتباط آن با تعامل انسان- محیط است که دغدغه این پژوهش است. هدف: هدف پژوهش آن است که به کمک حوزه های مطالعاتی مکمل به جایگاه فرآیندهای عاطفی و هیجانی در چارچوب تعامل انسان و محیط دست یابد. روش: روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی است. در مرحله اول، با تحلیل مقایسه ای پژوهش های صورت گرفته، مدل اولیه تعامل انسان و محیط ارائه و سپس از طریق تحلیل محتوای مطالعات حوزه روانشناسی هیجان، سازوکار فرآیندهای هیجانی استنتاج شده است. محصول نهایی تحقیق، تدقیق جایگاه فرآیند هیجانی در مدل جامع تعامل انسان و محیط است. یافته ها: در چارچوب پیشنهادی ارائه شده مشخص شد علاوه بر دو فرآیند شناختی و تفسیری تأثیرگذار بر رفتار که تحت تأثیر شرایط ادراک کننده و شرایط محیط فیزیکی روی می دهد، وقتی فرد در محیط با پتانسیل هیجانی قرارگیرد، فرآیندهای هیجانی روی می دهد که یا می تواند در سطح ادراک هیجانی باقی بماند و یا درصورت ایجاد انگیختگی توسط محرک هیجانی به تجربه هیجانی منجرگردد. در نهایت تجربه و یا ادراک هیجانی می تواند تحت تاثیر فرآیندهای مرحله بالاتر به ترتیب منجر به رفتار و احساس خاصی در محیط و یا ارزیابی عاطفی آن گردد. نتیجه گیری: کیفیت عاطفی و هیجانی ادراک شده از محیط نیز هم تحت تأثیر ویژگی های محیطی احساس شده و هم ویژگی های فردی است و می تواند یکی از مهم ترین مؤلفه های سه گانه رفتاری باشد که ضرورت توجه و تنظیم محرک های هیجانی محیط را برای طراحان و برنامه ریزان محیطی نشان می دهد.
معاصرسازی خانه های تاریخی و توسعه گردشگری پایدار؛ نمونه موردی: عمارت ارباب هرمز تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
49-65
حوزههای تخصصی:
اهداف معاصرسازی خانه های تاریخی فرصتی برای توسعه گردشگری پایدار با هدف رونق بافت های باارزش فرهنگی و تاریخی است. هدف عملیاتی این پژوهش، بررسی یکی از بناهای تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران به نام عمارت ارباب هرمز است. پژوهش با تحلیل متغیرهای گوناگون نشان می دهد که این بنا به عنوان پتانسیلی برای ایجاد جاذبه گردشگری در فضاهای شهری، شهر تهران است. روش ها چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریه معماری سرآمد بنیان نهاده شده، از این رو ماهیتی اقناعی و مبتنی بر فرآیند طراحی معماری دارد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی، تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات از طریق روش های اسنادی و کتابخانه ای، و مشاهده تشخیصی در این محدوده صورت گرفته است. یافته ها یافته های پژوهش نشان می دهد که سازمان زیباسازی شهر تهران در تغییر کاربری و بازکاربست همساز این بنا موفق بوده است، به گونه ای که امروزه یکی از قطب های گردشگری شهری در شمال شرق تهران، و مراکز ماندگار تبدیل به شده است. نتیجه گیری نتایج پژوهش بر اهمیت و تاثیر ابتکارِ عمل شهرداری تهران در تغییر کاربری خانه های تاریخی تهران حکایت دارد. این خانه ها در راستای سیاست های جاذب گردشگری شهری، عامل توسعه پایدار در بافت های کهن شهری محسوب می شوند. تبدیل میراث معماری معاصر به قطب گردشگری، عامل رونق مشارکت مدنی، اخلاق و رفتار اسلامی و ایرانی، بروز خلاقیت و توانایی مردم، ایجاد اشتغال پایدار، تحکیم روابط خانوادگی و توسعه مهارت های فرهنگی و اجتماعی است.
تاثیر صفحات فتوولتاییک تلفیق شونده با نمای ساختمان در بهبود مصرف انرژی ساختمان
حوزههای تخصصی:
استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر می تواند راه حل مناسبی برای کاهش مشکلات ناشی از استفاده از منابع انرژی تجدیدناپذیر باشد. منابع انرژی تجدیدناپذیر محدود هستند و آلودگی های زیست محیطی فراوانی را به جا می گذارند. از طرفی، منابع انرژی تجدیدپذیر پاک هستند و استفاده از آنها مزایای فراوانی به همراه دارد. انرژی خورشیدی یکی از منابع تجدیدپذیر است که استفاده از آن در ساختمان مزایای فراوانی را می تواند به همراه داشته باشد. صفحات فتوولتاییک یکی از تکنولوژی هایی است که انرژی خورشیدی را جذب و الکتریسیته تولید می کند. این صفحات به شکل های مختلفی در ساختمان استفاده می شوند و حتی می توانند با پنجره های ساختمان ترکیب شوند. صفحات فتوولتاییک تلفیق شونده با نمای ساختمان نوعی از صفحات فتوولتاییک است که با نمای ساختمان ترکیب شده و هم زمان می تواند الکتریسیته تولید کند و دید به بیرون مناسبی را نیز فراهم کند. این تحقیق به بررسی تاثیر استفاده از صفحات فتوولتاییک در پنجره ساختمان ها می پردازد که در منابع علمی با نام صفحات فتوولتاییک تلفیق شونده با نمای ساختمان ها شناخته می شوند. این تحقیق تلاش می کند به این سئوال پاسخ دهد که تاثیر استفاده از این صفحات بر مصرف انرژی ساختمان ها چگونه است؟ در ابتدا، عوامل موثر بر عملکرد این صفحات شرح داده می شود. سپس، برخی پژوهش های صورت گرفته در زمینه صفحات فتوولتاییک یکپارچه با نمای ساختمان ذکر می شود. این تحقیقات نشان می دهند که استفاده از این صفحات در ساختمان های با کاربری های مختلف می تواند در کاهش مصرف انرژی موثر واقع شود. میزان کاهش مصرف انرژی در هر تحقیق به تفکیک بیان می شود و هزینه های ناشی از استفاده از این صفحات نیز با توجه به تحقیقات پیشین بررسی می-شود. نتایج این تحقیقات نشان می دهد که این صفحات علاوه بر قابلیت کاهش مصرف انرژی از لحاظ اقتصادی نیز مقرون به صرفه هستند.
پرسپکتیوی از چالش های طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی (مورد: شهرستان گنبدکاووس)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
219-227
حوزههای تخصصی:
مسکن بعنوان یکی از نیازهای اساسی بشر، مستقیماً کیفیت زندگی ساکنین آنرا متاثر می سازد. از این رو تأمین مسکن مناسب، چالش مهمی در برنامه های توسعه کالبدی، اقتصادی و اجتماعی اکثر کشورها است. از طرفی، غالب طرح ها و سیاست های مسکن متمرکز حوزه مسکن شهری بوده و بخش عمده ای از ساکنین سکونتگاه های روستایی که در مساکن نامقاوم و نامناسب به لحاظ وضعیت سازه ای و معماری زندگی می کنند، کمتر مورد توجه دولت ها و نهادهای متولی امر قرار می گیرند. در ایران دولت به منظور بهبود کیفیت زندگی و کاهش خسارات بلایای طبیعی، طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی را در دستور کار برنامه های عمران روستایی خود قرار داد. به همین خاطر، لازم است به وضعیت موجود و آینده این طرح (پرسپکتیو طرح) در قالب بررسی و تحلیل چالش ها و موانع فراروی طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی در سطح روستاهای شهرستان گنبدکاووس پرداخته شود. این مقاله به لحاظ ماهیت موضوع و هدف از نوع مطالعات کاربردی و از نظر روش شناسی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. واحد سطح تحقیق روستا بوده و جامعه آماری آن، خانوارهای روستایی است که در طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی ثبت نام کرده یا نکرده اند، که در مجموع شامل 51547 خانوار بوده که تعداد 240 خانوار بعنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. گردآوری داده ها و اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی (مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته) انجام گرفته که برای تجزیه و تحلیل آنها از نرم افزار آماری Excel و SPSS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگرچه این طرح با استقبال فزاینده و چشمگیر روستاییان منطقه روبرو شده و موجب نوسازی، بهسازی و مقاوم سازی مساکن روستایی آنان شده است؛ لیکن این طرح با چالش های عدیده ای از جمله نداشتن ضامن معتبر بانکی، زمان بر بودن فرایند اخذ وام، بالا بودن مبالغ افتتاح حساب بانکی، طولانی شدن دوره ساخت مساکن روستایی، بروکراسی اداری، گران شدن مواد و مصالح ساختمانی و بالابودن هزینه های ساخت خانه و دستمزدهای کارگری، روبروست.
تولید نظریه معماری براساس الگوهای رفتاری اسلامی با رجوع به منابع اصلی سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت نظریه کالبدی منطبق با اسلام با تکیه بر الگوهای رفتاری اسلامی در قیاس با محتوای معرفتی، کمتر مورد نظر متخصصان بوده است. با توجه به خطر تأثیرپذیری از نمونه های غیردینی در ضمن رویکردهای نظری جدید، این نوشتار در کنار مطرح کردن یک بحث منطقی و تفسیری در مورد نظریات موجود و متون اسلامی اصیل، سعی دارد قابلیتهای متون اصلی سنّت اسلامی (قرآن و روایات) را بررسی و برای ارایه نظریه، مسیر رسیدن به یک نظریه اسلامی را بازیابی و ترسیم کند و در خلال مدل های ارائه شده، تفاوت ماهوی نظریه پردازی رفتاری - کالبدی منطبق با اسلام را با گونه های پوزیتیویستی به نمایش بگذارد. به این منظور، ساختار نظری دو نمونه از تئوریهای رفتاری - اجتماعی (نحو فضا به عنوان گونه ابژکتیو و مدل رفتار اجتماعی آلتمن به عنوان نمونه سوبژکتیو) با مبانی سنّت اسلامی مقایسه و ناسازی های اساسی بین آنها و مبانی مزبور ارائه شده است. یک ویژگی بنیادی رویکرد اسلام در رابطه رفتار اجتماعی با محیط کالبدی، این است که در این نگاه، نه مانند روانشناسان محیطی، متناسب کردن محیط با الگوهای رفتاری موجود، به عنوان ایدهآل تلقی می شود، نه تحقق هم پیوندی های فضای اجتماعی کشف شده از وضع موجود (در نحو فضا) و نه مانند مدرنیست ها، رویکرد اتوپیایی انسان محور پذیرفته می شود. سپس نیاز به واسطه مکان-رفتاری در متون اسلامی برای امکانپذیری ساخت نظریه، مورد بحث قرار گرفته و براساس آن، مفهوم «موقعیت تکلیفی» به عنوان واسط تئوریسازی رفتار- کالبد در اسلام، معرفی شده است؛ درنهایت مدلی خاص برای نظریه معماری منطبق با تعلیمات رفتاری اسلام بر پایه منابع اصلی سنّت اسلامی، ارائه شده است.