فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۸٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به سه نظام کمدی غربی شامل کمدی یونانی، کمدی رومی و کمدیا دل آرته و کمدی سنتی ایرانی یا تقلید می پردازد و در پی دستیابی به این پاسخ است که تئاتر کمدی غربی چگونه و بر اساس چه معیارهایی به این سه گونه تقسیم شده و چگونه می توان مطالعهی تطبیقی آن را صورت بندی نمود، همچنین تئاتر کمدی غربی با تقلید چه همانندی یا ناهمانندی هایی دارد. پژوهشگر کوشیده تا به پرسش های یادشده بر اساس مهمترین و معتبرترین مآخذ، و بر بنیاد روش های تحلیلی، توصیفی، تاریخی و تطبیقی پاسخ دهد و ضمن توصیف و تحلیل سه نظام کمدی غربی و تقلید و به دست آوردن ویژگی های نمایشنامهای و اجرایی- نمایشی آنها، ویژگی های سه نظام کمدی غربی را یکایک با یکدیگر و با تقلید تطبیق داده و مقایسه کرده است تا به وجوه مشترک و افتراق میان سه گونهی کمدی غربی و کمدی سنتی ایران دست یابد. این پژوهش نه تنها جنبه های کمدی را روشن می کند، بلکه می تواند با مقایسهی آنها با کمدی سنتی ایران، زمینه هایی برای مطالعهی نظری و در نتیجه نظریه پردازی فراهم کند و همچنین مایه هایی برای ژرف و گسترده تر ساختن کمدی سنتی ایران پیشنهاد نماید.
پلکان اودسا و موسیقی: خوانشی بر خویشاوندی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با مطالعه موسیقی یکی از مهمترین سکانس های تاریخ سینما، یعنی سکانس پلکان اودسا از فیلم رزمناو پوتمکین، ساخته سرگئی آیزنشتاین، به تشریح این مساله میپردازد که چگونه در این فیلم نظام مونتاژ مبتنی بر ریتم حکم میکند که موسیقی همراه شونده با آن نیز از نظام ساختاری ریتمیکی برخوردار باشد. از آنجاکه آیزنشتاین با ذهنیتی موسیقایی روی مونتاژ این سکانس کار کرده بود، موسیقیدانان بسیاری مشتاق به تبدیل این نظام تصویری به معادل صوتی آن بودند که از میان آن ها، این مقاله به آثار ادموند مایزل، نیکلای کریوکف و دمیتری شوستاکوویچ، میپردازد. به منظور بررسی ارزش زیبائیشناختی کار این موسیقیدانان و نحوه همراهیشان با این فیلم از نظریه های تئودور آدورنو و هانس آیزلر، دو صاحب نظر موسیقی فیلم استفاده شده است. این مقاله استدلال میکند که تنها راه انطباق درست موسیقی با فیلم تطابق ساختاری و هم خوانی حسی مونتاژِ فیلم و ریتمِ موسیقی است، آنچه که آدورنو و آیزلر «خویشاوندی ساختاری» میخوانند. بر همین اساس هرگاه تحولاتی بر سر این فیلم، به ویژه بر سر این سکانس آمده است، خویشاوندی ساختاری بهم ریخته است. این مقاله نتیجه میگیرد که دلایل توفیق بعضی از قطعات، همکاری نزدیک بین کارگردان و موسیقیدان یا دریافت حسی مبتنی بر مونتاژ این سکانس بوده است.
نقد و نظر درباره میرزا
حوزههای تخصصی:
عناصر غیر داستانی فیلم: تیتراژ
حوزههای تخصصی:
استانبول ایرانیان
فرامرز پایور، احیاگر ساز سنتور
حوزههای تخصصی:
تئاتر نمود خلاقیت جمعی
حوزههای تخصصی:
عناصر نمایشی در پرده خوانی به عنوان هنری چندرسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرده خوانی به عنوان یکی از اشکال نمایش سنتی در ایران از قابلیت های بسیاری در بیان هنری و نمایشی برخوردار است. در مورد این شیوهی نمایشی تاکنون به ساختار و شیوه های اجرای آن در شکل سنتی خود پرداخته شده است. پرسش این پژوهش آن است که آیا با ایجاد تغییر در عناصر نمایشی پرده خوانی و امروزی کردن آنها، این شیوهی نمایشی میتواند در یکی از مهم ترین اشکال هنری جهان امروز، یعنی هنر چندرسانه ای مورد استفاده قرار گیرد و قابلیت جذب طیف وسیعی از مخاطبان را دارا شود؟ فرضیهی اصلی آن است که شناخت عناصر نمایشی این هنر و مقایسهی آن با نمونه های هنر چندرسانه ای میتواند قابلیت های پرده خوانی را در پدید آوردن زمینه های بیانی نوین، آشکار سازد. این مقاله با مطرح کردن چند نمونهی غربی از هنر چندرسانه ای و تطبیق آن با عناصر پرده خوانی در شکل کلی آن تلاش دارد تا این قابلیت ها را بازشناسی کرده و تواناییهای آن را برای استفاده در هنر چندرسانه ای امروزی تبیین نماید. بررسی این عناصر مانند نحوهی اجرا، استفاده از تصویر، کاربرد لحن و موسیقی (چه به صورت آواز و چه به صورت همراهیکننده) و نیز چگونگی تاثیر آن بر مخاطب، نشان میدهد که پرده خوانی میتواند از قابلیت های ویژه ای در عرصهی هنر امروز جهان برخوردار شود.
نقد رویکردهای پژوهشی پیشینه نمایش ایرانی تعزیه
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در پی تبیین این مسئله است که هرگونه بررسی ریشه ای نمایش تعزیه به ناگزیر به جست وجوی پیشینه شناسی نمایش در ایران منجر میشود. از این رو، آنچه را که پژوهشگران فرنگی و ایرانی در این زمینه انجام داده اند، این مقاله با استفاده از شیوه کتابخانه ای و مراجعه به اَسناد و با روش تاریخی - توصیفی به بررسی و نقد دیدگاه ها، کتاب ها و مقالات پژوهشگران رویکردهای هشت گانه مذکور پرداخته است. در پایان، این مقاله به این نتیجه رسیده است که پایبندی پژوهشگران رویکردهای مذکور برای یافتن خاستگاهی واحد برای نمایش ایرانی تعزیه باعث گردیده است که آنان از گستردگی ارتباط نمایش با سایر منابع خاستگاهی غفلت بورزند و از این رو افق های ناگشوده نمایش در ایران همچنان کشف نشده باقی بماند.
شاهنامه و جنبه های سینمایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان بصری از طریق تصویر شکل می گیرد و به اشکال مختلف نشان داده می شود. شاهنامه به سینما نزدیک تر است تا سایر هنرها؛ شاهنامه و سینما تفکیک ناپذیرند، ابیات شاهنامه به شما امکان می دهد تا در تصویر غوطه بخورید و پس از غوطه ورشدن در تصاویر به تجسم سینمایی بپردازید در چنین حالتی است که همه چیز شکل پذیر و بصری می شود، هر بیت مثل یک نما شما را به بیت دیگر هدایت می کند، در ابیات سیر و سفر می کنید و همچنانکه در لابلای آنها حرکت می کنید با شگفتی و حیرت به تصاویر و جنبش حرکات سینمایی می رسید. شعر شاهنامه اگرچه از واژگان ویژه ای ساخته و پرداخته شده است اما با زبان بصری فضایی سینمایی می سازد، تصویر سازی می کند و جزئیات تصویری را شرح می دهد. گفته شده است که سینما هنر تصویری است، واژگان شاهنامه همه تصویراند و فردوسی با مهارت، تعادلی بین واژه وتصویر ایجاد می کند. واژگان قدرت القایی تصاویر را تشدید می کنند و در نتیجه صورتی پدید می آید که اغلب به بیانی درخشان و سینمایی می انجامد.
انسان خوشبخت سرنوشتی ندارد
منبع:
آزما مهر ۱۳۸۹ شماره ۷۳
حوزههای تخصصی: