فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بسیاری از جوامع به منظور تقویت پایه های توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادل ها و انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیشان، بیش از هر زمان دیگری نیازمند برنامه ریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوه شان هستند. بدین منظور هدف کلی از این مطالعه، ارزیابی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از لحاظ شاخص های رفاهی زیر بنایی و بهداشتی و فرهنگی با استفاده از مدل SAW می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش با استفاده از ۲۹ متغیر در سه بخش بهداشتی، رفاهی زیر بنایی و فرهنگی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای که از سالنامه آماری و نتایج سرشماری۹۰ استان کرمان استخراج شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بالاترین میزان توسعه یافتگی در هر سه بخش بهداشتی و درمانی، رفاهی و زیر بنایی و فرهنگی متعلق به شهرستان کرمان و کم توسعه یافته ترین آن در بخش بهداشتی - درمانی متعلق به شهرستان ارزوئیه و در بخش رفاهی زیر بنایی متعلق به شهرستان فاریاب، و در بخش فرهنگی به شهرستان فهرج اختصاص دارد و همچنین در بخش بهداشت و درمان، ۱۳/۰۴ درصد از شهرستان های استان توسعه یافته، ۷۳/۹۱ درصد در حال توسعه و ۱۳/۰۴ درصد کمتر توسعه یافته می باشند و در بخش رفاهی زیر بنایی، ۲۱/۷۳ درصد از شهرستان ها توسعه یافته، ۵۲/۱۷ درصد درحال توسعه و ۲۶/۰۸ درصد دیگر کمتر توسعه یافته هستند و در بخش فرهنگی، ۸/۶۹ درصد از شهرستان ها توسعه یافته و ۹۱/۳۰ درصد درحال توسعه می باشند.
روش شناسی انتخاب شاخص های سنجش پایداری در شهرهای کوچک با تأکید بر استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی شناخت وضعیت و تنگناهای توسعه نواحی به لحاظ پایداری و توسعه پایدار در شهرها از مسائلی است که اخیراً در فرهنگ برنامه ریزی شهری مطرح شده است. استفاده از شاخص های توسعه پایدار در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی می تواند معیاری مناسب هم برای تعیین جایگاه شهرها و هم در جهت حل مشکلات و نارسایی هایی آنها برای نیل به رفاه اقتصادی و سلامت اجتماعی- فرهنگی ساکنین جهت رسیدن به توسعه ی پایدار شهری باشد. در این راستا هدف از تحقیق حاضر شناسایی و تبیین شاخص ها و معیارهای مناسب برای سنجش پایداری و عملیاتی کردن این شاخص ها در سطح شهرهای کوچک کشور، با تأکید بر شهرهای کوچک استان مازندران و ارائه یک چارچوب روش شناختی نوین با استفاده از نظرسنجی از نخبگان علمی به روش دلفی می باشد. روش انجام این تحقیق مبتنی بر روش های تحلیلی - توصیفی و پیمایشی است. بر اساس یافته های این پژوهش، تعداد 68 شاخص کلیدی (از بین تعداد 159 شاخص) شامل 24 شاخص برای ارزیابی پایداری زیست محیطی، تعداد 15 شاخص برای ارزیابی پایداری اجتماعی- فرهنگی، تعداد 14 شاخص برای ارزیابی پایداری اقتصادی و تعداد 14 شاخص برای ارزیابی کالبدی- زیرساختی که متناسب با ساختار شهرهای کوچک کشور و بویژه استان مازندران و محیط این شهرها بوده استخراج گردید. نتایج این پژوهش همچنین نشان می دهد که در ارتباط با تحلیل متوسط ارزش شاخص های انتخاب شده شاخص های اجتماعی- فرهنگی با 7.62 امتیاز در مقایسه با سایر شاخص ها از اعتبار بیشتری در تحلیل پایداری برخوردارند. شاخص های اقتصادی با 7.69 امتیاز در رتبه ی دوم قرار دارند و شاخص های کالبدی- زیرساختی و طبیعی به ترتیب با 7.6 و 7.47 در رتبه های سوم و چهارم جای دارند.
به کارگیری روش ""تحلیل تصمیم گیری چند متغیره"" ( الکتر) در رتبه بندی مناطق شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای دستیابی به توسعه متوازن شهری، توزیع عادلانه خدمات در مناطق مختلف شهر است. نابرابری در نحوه ی توزیع خدمات، تأثیر قابل توجه ای بر سازمان فضایی و هزینه های مدیریت شهری دارد. بنابراین آمایش و ساماندهی فضا به منظور مدیریت بهینه شهری، توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری را ضروری ساخته است. در مقاله حاضر مناطق هشت گانه شهر اهواز از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه شهری مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد حاکم بر این مقاله توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی و هم چنین بهره گیری از روش ""تحلیل تصمیم گیری چند متغیره"" ( الکتر) بر اساس 12 شاخص توسعه شهری است. به منطور وزن دهی معیارها نیز از مدل AHP استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که توزیع منابع و امکانات شهر اهواز متناسب با توزیع جمعیت مناطق نیست. مناطق 3 و 4 از لحاظ برخورداری از شاخص های مورد نظر، توسعه یافته و روبه توسعه و منطقه 5 با دارا بودن رتبه شش در پایین ترین سطح توسعه قرار دارد. که این امر موجب وابسته شدن مناطق با سطح توسعه پایین به مناطق برخوردار شده و به تبع آن شکاف اجتماعی و اقتصادی سیستم شهری را در پی داشته است.
ارزیابی زیست محیطی و اقتصادی توسعه پایدار در شهرهای استخراجی (مطالعه موردی: شهر عسلویه)
حوزههای تخصصی:
در میان انواع شهرها، شهرهای استخراجی دارای ویژگی های خاصی از جمله تمرکز بالای فعالیت های صنعتی و معدنی مرتبط با اکتشاف، استخراج، پالایش می باشد که می تواند مسئله ناپایداری را در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی در محیط شهری این نوع شهرها، به وجود آورده یا تشدید نماید. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و ارزیابی ابعاد زیست محیطی و اقتصادی توسعه شهری پایدار در شهر عسلویه در جنوب ایران و در کناره شمالی خلیج فارس بوده و به لحاظ روش، رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. اطلاعات مورد نیاز از طریق بررسی های اسنادی، میدانی و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و ارزش گذاری نماگرها با بهره گیری از طیف لیکرت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحلیل پژوهش پس از انجام آزمون های آماری T استیودنت، ویلکاکسون و آزمون فریدمن، بیانگر آنست که فعالیت های استخراجی – معدنی در شهر ساحلی عسلویه نه تنها منجر به پایداری این شهر نشده است که به ناپایداری بیشتر آن نیز انجامیده است. در بعد پایداری زیست محیطی،مولفه کنترل آلودگی ها به عنوان یکی از مهم ترین پارامتر ها در مسئله وجود یا عدم وجود پایداری در سطح شهر عسلویه،دارای کمترین رتبه و امتیاز (05/1) در بین مولفه های این بعد می باشد. همچنین در بعد پایداری اقتصادی، مولفه های فعالیت و اشتغال(2.03) و سرمایه گذاری(1.41) در وضعیت مناسبی قرار ندارند.
تحلیلی بر اثرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه پایدار شهری(مورد مطالعه: شهر زنجان)
حوزههای تخصصی:
با آغاز قرن بیست و یکم، نقش و جایگاه فناوری نوین از جمله فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند دست یابی به توسعه بیش از گذشته هویدا شده است. توسعه چشمگیر فناوری های اطلاعات و ارتباطات و گسترش اینترنت از یک سو و نیاز مدیریت شهری به ایده های نو در اداره شهرها و ضرورت ارتقاء مشارکت شهروندان از سوی دیگر، ما را در برابر دروازه های شهرهای الکترونیک قرار داده است. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش پایه ای در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع ایفا کرده است. رسانه ها عملا در توسعه پایدار جوامع نقش بسیار مهمی برعهده دارند و به عنوان نیروی محرکه در رشد و توسعه فرهنگی جامعه، عامل مهمی به شمار می آیند. مسئله ای که امروزه وجود دارد، این است که آیا این نواحی در ابعاد مختلف انسانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زمینه های مناسب برای توسعه این فناوری ها را دارا می باشند؟ و آیا فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه پایدار شهری تأثیر گذار بوده است؟ روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون بین ویژگی های فردی خانوارهای پاسخ دهنده و تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباط معنادار و مستقیمی وجود دارد، در ادامه نیز براساس آزمون فریدمن، بین میانگین شاخص های مورد مطالعه جهت توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات تفاوت معناداری وجود دارد. در این میان بیشترین میانگین رتبه ای مربوط به شاخص های انسانی و کمترین آن مربوط زیرساخت های اقتصادی توسعه پایدار می باشد.
بررسی و تحلیل فضایی نابرابری های اجتماعی در مناطق شهری ارومیه
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تحلیل نابرابرهای اجتماعی و سطوح توسعه در مناطق شهری ارومیه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است که از مدل های کمی ازجمله از مدل تاپسیس و نرم افزار های رایانه ای برای رتبه بندی مناطق و سطوح توسعه استفاده شده است. بنابر یافته های این پژوهش نظام برخورداری های اجتماعی و ضریب نابرابری در فضای شهری ارومیه بسیار شدید بوده به طوری که منطقه چهار(منطقه مرکزی شهر) و منطقه یک(منطقه سکونت قشر نخبه شهری) مناطق برخوردار، مناطق دو و سه مناطق محروم شناخته شدند. در واقع توسعه مادر شهر ارومیه همانند اکثرمادر شهرهای کشورهای در حال توسعه از نظام دو قطبی بالاشهری وپایین شهری پیروی کرده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد، برای رسیدن به فضای تعادل در سطوح شهر ارومیه، راهبرد پیشرفت توأم با توزیع درآمد و مازاد اجتماعی بویژه تخصیص آن به مناطق کم برخوردار برای حل مسایل رشد و عدالت اجتماعی بهتر می تواند رشد و عدالت را به همراه داشته باشد.
برآورد و سطح بندی توسعه محله ای با تأکید بر مؤلفه های سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: محلات شهر ابرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشورهای جهان سوم وجود انواع دوگانگی های نامطلوب نظیر؛ دوگانگی منطقه ای به دلایل متعددی همچون کم و کیف میزان سرمایه اجتماعی در مسیر توسعه یافتگی آن ها مشکلاتی ایجاد می کند. به همین خاطر نخستین قدم در برنامه ریزی، خصوصاً در برنامه ریزی توسعه شهری شناخت صحیح از وضعیت فعلی مناطق شهری است. لذا با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا محله های شهری ابرکوه را با تأکید بر شاخص های سرمایه اجتماعی سطح بندی نماید. روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که آمار و اطلاعات آن از طریق روش های میدانی به دست آمده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خانوارهای ساکن در محله های 9 گانه شهری ابرکوه است که با استفاده از فرمول کوکران 263 نمونه به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز انتخاب گردید. همچنین آزمون پیش آهنگی برای بدست آوردن ضریب اعتبار پرسشنامه انجام گرفت که ضریب اطمینان آلفای کرونباخ 0.78، حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. در این پژوهش به منظور وزن دهی شاخص ها از تکنیک دلفی و به منظور تحلیل داده ها در راستای سطح بندی محله های شهری از تکنیک ELECTRE استفاده گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که محلات نظامیه، طاووس و دروازه میدان با توجه به مؤلفه های سرمایه اجتماعی به ترتیب در رتبه های یک تا سه و محلات جهانستان، نبادان و گلکاران به ترتیب در رتبه های هفت تا نه از سطح بندی توسعه محله ای قرار گرفته اند.
بررسی و ارزیابی کاربری اراضی شهری از منظر عدالت اجتماعی (مورد مطالعه: کاشان)**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، عدالت در توزیع و پراکنش فضایی کاربری ها یکی از مؤلفه های اساسی در توسعة پایدار شهری محسوب می شود. گسترش کالبدی کاشان در دهة اخیر و افزایش جمعیت آن باعث عدم تعادل در کاربری اراضی در نواحی مختلف آن شده و توسعة پایدار شهری را به خطر انداخته است. بنابراین، با توجه به اینکه کاربری ها و خدمات شهری با پاسخگویی به نیاز جمعیتی و افزایش منفعت عمومی نقش و جایگاهی مهم در برقراری عدالت اجتماعی و فضایی دارند، هدف پژوهش شناخت و ارزیابی کاربری های شهری از منظر عدالت اجتماعی به منظور دستیابی به معیار های متناسب و اصول برنامه ریزی توسعة پایدار شهری است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است که با درنظرگرفتن دو شاخص مهم و مؤثر در کاربری اراضی (شامل ظرفیت و عدالت اجتماعی) و به کارگیری نرم افزار GIS، در چارچوب مدل های شاخص آنتروپی و میانگین نزدیک ترین همسایه و سرانة مطلوب، کاربری های شهری در سطح کاشان را بررسی و ارزیابی کمی و کیفی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد کاربری ها پراکنش فضایی مناسبی ندارند و تحلیل کاربری ها با شاخص های ظرفیت و عدالت اجتماعی حاکی از آشفتگی کمی و کیفی در کاربری های نواحی ده گانة کاشان است.
ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی با تاکید بر اصول شهر زیست پذیر در منطقه 22 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه روزافزون جمعیت شهری و جایگزینی رویکردهای کیفی به جای توجه به استانداردهای کمی باعث طرح موضوعاتی نظیر کیفیت زندگی شهری و زیست پذیری شهری شده است که در مقیاس ها، قلمروها و ابعاد مختلف قابل بررسی است، شهرک گلستان واقع در منطقه ۲۲ شهر تهران از جمله سکونت گاه های جدید و واقع در جهت توسعه شهر تهران است که با توجه به توسعه های متعددی شهرک مانند در غرب تهران به خصوص در منطقه 22، لزوم سنجش و ارزیابی این نوع از سکونتگاه ها در قلمروهای مختلف بر پایه مشارکت مردمی (بعد ذهنی) و استاندارد های برنامه ریزی (بعد عینی) ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش با توجه به چارچوب نظری حاصل از اشتراک قلمروهای کیفیت زندگی و شهر زیست پذیر، این شهرک در دو بعد عینی و ذهنی در قلمروهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیبایی شناختی، دسترسی و حمل ونقل و خدمات شهری مورد بررسی قرارگرفته است. هدف از این پژوهش سنجش میزان زیست پذیری شهرک گلستان در دو بعد عینی و ذهنی و شناسایی عوامل مهم و موثر در ارتقای کیفیت زندگی در آن است که بدین منظور با استفاده از مدل تاپسیس میزان برخورداری عینی و رضایت ذهنی در قلمروهای مختلف اندازه گیری گیری شده است، نتایج مدل تاپسیس میزان رضایت کلی در همه قلمروها را عدد 0.51 نشان می دهد که با توجه به طیف لیکرت این شهرک در وضعیت متوسط قرار دارد و بررسی قلمروها در بعد عینی نشانگر برخورداری بسیار مناسب در عرصه مسکن (0.86) و برخورداری نامناسب (.35) در قلمرو کالبدی است ، از سویی دیگر بررسی رضایت ذهنی نشانگر مناسب تر بودن وضعیت قلمروهای مسکن (0.58) و محیط زیست (0.67) نسبت به وضعیت اقتصادی (.44) و اجتماعی (0.46) است و در نهایت با توجه به همبستگی 0.28 بین رضایت ذهنی و برخورداری عینی رابطه معناداری بین دو بعد عینی و ذهنی کیفیت زندگی مشاهده نمی شود که این عدم توافق، نشانگر عدم تعریف مناسب سرانه ها و شعاع های دسترسی استاندارد می باشد و اهمیت برنامه ریزی مشارکتی برپایه نظر مردم را بیش از پیش نشان می دهد.
تحلیلی بر توان جمعیت پذیری کلان شهر تبریز با تأکید بر الگوهای نوین توسعه شهرییعقوبنادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به دنبال مطالعه تراکم شهری در کلان شهر تبریز و سنجش پایداری فرم کالبدی این کلان شهر با تأکید بر الگوهای نوین شهرسازی است و هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی توان و امکان جمعیت پذیری هر یک از مناطق شهرداری تبریز است. در این راستا ابتدا روند تحولات جمعیت، مساحت و تراکم جمعیتی کلانشهر تبریز مطالعه می شود. در ادامه مناطق شهرداری کلانشهر تبریز با توجه به فاکتورهای مؤثر در تراکم (جمعیت و مساحت) بررسی و مقایسه می شوند. در نهایت، با عنایت به ضوابط صدور پروانه ساختمانی شهرداری تبریز (سطح اشغال 60 درصد و فضای باز 20 مترمربع برای هر واحد مسکونی) تعداد واحدهای مسکونی و توان جمعیت پذیری مناطق این کلان شهر پیش بینی می شود. نتایج حاکی از آن است که طی سال های 1335 تا 1385 تراکم ناخالص جمعیتی کلانشهر تبریز به طور پیوسته طی سال های مذکور کاهش یافته است. همچنین، رشد سالانه مساحت کلان شهر تبریز طی سال های 1335 تا 1385 بیش از رشد سالانه جمعیت بوده و می توان نتیجه گرفت، شهر تبریز با پراکنش و گسترش افقی روبرو بوده است. بررسی توان جمعیت پذیری مناطق شهرداری تبریز نشان می دهد که مناطق 4 و 3 به ترتیب با برآورد جمعیتی بالغ بر 537900 و 430320 نفر بیشترین توان جمعیت پذیری را خواهند داشت و مناطق 8 و 6 با برآورد جمعیتی بالغ بر 105600 و 140580 نفر کمترین توان جمعیت پذیری را خواهند داشت. در مجموع توان جمعیت پذیری برای کلان شهر تبریز 2595780 نفر برآورد می شود.
ارزیابی و اولویت بندی پایداری اجتماعی در نواحی شهری با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیارة تاپسیس فازی سلسله مراتبی (مطالعة موردی: شهر بندر ترکمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تحقیق حاضر بر آن است تا با مرور اجمالی بر ادبیات ارزیابی و سنجش پایداری اجتماعی و شناسایی مؤلفه های اصلی آن، علاوه بر معرفی چارچوب مناسبی برای انتخاب شاخص ها، با رویکردی نظام مند و یکپارچه به ارزیابی و اولویت بندی میزان پایداری اجتماعی در نواحی پنج گانة شهر بندر ترکمن بپردازد.
روش: جمع آوری داده ها ازطریق پرسشنامه در حجم نمونة 380 نفر صورت گرفت و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل چندمعیاره و درقالب مدل تاپسیس فازی سلسله مراتبی انجام شده است.
یافته ها/ نتایج: ناحیة یک با ضریب اولویت 40/0، از پایداری بهتری برخوردار است و نواحی پنج، دو، سه و چهار به ترتیب با امتیازهای 24/ 0 ، 17/0 ، 11/0 و 09/0، ازنظر پایداری اجتماعی در اولویت های بعدی قرار گرفتند. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که ابعاد کیفیت اشتغال و درآمد، آموزش، فرهنگی، پویایی جمعیت و کیفیت دسترسی به اطلاعات و ارتباطات، به ترتیب با ضرایب تعیین 653/0، 471/0، 289/0 ، 293/0 و 283/0 بیشترین تأثیر را در پایداری اجتماعی نواحی شهری دارند. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد ازلحاظ پایداری اجتماعی، بین نواحی مختلف شهری بندر ترکمن با ضریب 61/2 و سطح معنی داری 000/0 اختلاف معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از گام های مختلف مدل تاپسیس فازی نشان داد وضعیت پایداری اجتماعی در نواحی شهری بندر ترکمن پایین تر از حد فاصل ایده ال، با میانگین 20/0 می باشد.
سنجش کیفیت محیط سکونت در محلات شهر اصفهان از دید مدیران شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش مطلوبیت محلات مسکونی برای شناخت الگوی زندگی شهری بسیار با اهمیت می باشد. به طوری که امروزه ارتقای کیفیت محیط سکونت، به عنوان یکی از اهداف اساسی سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری بدل شده است. مهم ترین مسئله ای که در محلات مختلف شهر اصفهان دیده می شود تمایز بسیار زیاد در بین محلات از نظر مطلوبیت محیطی -اجتماعی می باشد، به طوری که برخی از محلات با استقبال و پذیرش همه مردم، به خصوص طبقات اجتماعی و اقتصادی بالا مواجهند و برخی دیگر از محلات به ناچار سکونتگاه قشرهای فقیر اقتصادی و اجتماعی می باشند. در این پژوهش با هدف سنجش محلات شهر اصفهان سعی بر آن شده که محلات با کیفیت پایین تر در سطح شهر و شاخص های تأثیرگذار بر آن ها شناسایی شود تا بتوان پیشنهادهایی در راستای ارتقای کیفیت این محلات ارائه نمود. بدین جهت با توجه به شناخت و دید وسیع مدیران شهری در شناسایی محیط های مسکونی شهر اصفهان، محاسن و معایب هر یک از این محیط ها، این گروه به عنوان جامعه آماری معرفی شده اند؛ لذا با توجه به تعداد جامعه آماری و با استناد به جدول کرجسی و مورگان، 52 نفر از مدیران شهرداری به صورت تصادفی ساده، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های پرسشنامه با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تکنیک های آماری تاپسیس و تحلیل خوشه ای (در نرم افزار spss) تجزیه و تحلیل شده اند. تکنیک تاپسیس محلات مارچین، مهدی آباد، دهنو، زینبیه و عاشق آباد را به ترتیب به عنوان 5 محیط مسکونی با کمترین کیفیت در شهر اصفهان معرفی می کند که وضعیت شاخص های آماری این محلات نسبت به میانگین شهر اصفهان نامناسب می باشد. همچنین نتایج تحلیل خوشه محلات هفتون، باتون، دهنو، سودان، ارزنان، قائمیه، شیخ طوسی، عاشق آباد، مارچین و شمس آباد را در گروه 1؛ محلات عمان ساسانی، حجتیه و بابوکان را در گروه 2؛ محله مهدی آباد را در گروه 3 و محله زینبیه را در گروه 4 جای داده است. در ارتباط با عوامل تأثیرگذار بر کیفیت محلات بیشترین تأثیر از آن شاخص «پایین بودن شأن اجتماعی ساکنین» و کمترین تأثیر را شاخص «عدم دسترسی به مجموعه های تاریخی-فرهنگی» به خود اختصاص داده است با توجه به تأثیر عوامل مؤثر بر کیفیت محیط های مسکونی، در انتها به ارائه راهکارهایی نظیر رعایت پاکیزگی در محلات، حذف کاربری های ناسازگار با کاربری مسکونی در سطح محلات، حفاظت از فضاهای سبز موجود و... پرداخته شده است.
شناسایی و ارزیابی گستره های فضایی فقر شهری در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط های شهری، سیستم های پیچیده با پدیده های پیچیده، روابط و تعاملات متعدد بین اجزا هستند. فقر نیز یکی از این پدیده های پیچیده است که طی دهه های اخیر در مراکز شهری مهم ترین معضل اجتماعی اقتصادی محسوب می شود و به واسطه اثرهای سوء آن، جلوگیری از گسترش این پدیده، شناخت دقیق پهنه های فقیر در شهرها را طلب می کند. در همین راستا، این پژوهش با شناخت دقیق تر وضعیت تبلور فضایی فقر در محلات شهر یزد، در پی یافتن راهکار ها و برنامه ریزی های اصولی به منظور انتخاب گام های سنجیده است تا ضمن کاهش معضل های موجود، با گشایش دریچه های جدید به بحث فقر شهری، زمینه را برای سیاستگذاران، برنامه ریزان و مدیران شهری در تصمیم گیری های مربوط به کاهش مشکلات فقر و محرومیت در محلات شهری، فراهم کند. نوشتار حاضر از نظر هدف رویکردی کاربردی توسعه ای را در پیش گرفته است و از نظر روش توصیفی تحلیلی به شمار می رود که پس از تشریح مفهوم فقر و فقر شهری با روش کتابخانه ای، به کمک داده های بلوک های آماری سال 1385 با محاسبه 15 شاخص در قالب سه متغیر عمده اقتصادی، اجتماعی و کالبدی، به شناخت و تحلیل توزیع فضایی فقر در محلات شهر یزد اقدام کرده است. برای دستیابی به هدف فوق، محلات شهری با استفاده از روش های ویکور و آنتروپی شانون سطح بندی شدند و پس از آن نقشه توزیع فقر ترسیم شد. نتایج حاصل نشان می دهد که 2/12 درصد از محلات شهر یزد خیلی فقیر، 5/19 درصد فقیر، 8/26 درصد متوسط، 6/36 درصد مرفه هستند و فقط 9/4 درصد در سطح خیلی مرفه قرار دارند.
سنجش شاخص های کیفیت زندگی شهری از دیدگاه شهروندان (مطالعه ی موردی: شهر آمل)
حوزههای تخصصی:
شاخص های کیفیت زندگی شهری به منظور اندازه گیری درجه ای از محیط که برای زیست انسان مطلوب باشد، مورد سنجش قرار می گیرند. امروزه رشد سریع شهرها علاوه بر سلامت اجتماعی، بر کیفیت محیطی و اقتصادی شهروندان نیز تاثیر منفی گذارده و موجب کاهش کیفیت زندگی آنان گردیده است. شهر آمل در استان مازندران نیز به دلیل موقعیت های اقتصادی و اجتماعی و وجود امکانات بیشتر زندگی، دارای تمرکز جمعیتی بالا نسبت به شهرهای مجاور خود بوده که با چالش های مهمی در زمینه تخریب فیزیکی و محیطی, محرومیت اجتماع، ناامنی، بیکاری، ترافیک و ... روبرو است که این مشکلات موجب کاهش کیفیت زندگی در این شهر شده است. این تحقیق با هدف تعیین وضعیت شاخص کیفیت زندگی شهر آمل در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و تحلیلتأثیرفاکتورهایاجتماعی- اقتصادیبرکیفیت زندگی شهروندان آمل بوده است. روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها در آن، پرسشنامه هایی توزیع شده میان سرپرستان خانوارهای شهرآمل به تعداد 350 عدد بوده است. تعداد پرسشنامه ها از طریق فرمول کوکران بدست آمده است. جهت تحلیل آماری داده های گردآوری شده از نرم افزارSPSS و از روش های آماری از قبیل آزمون T تک نمونه ای ، آزمون کای اسکوئر یکطرفه، همبستگی اسپیرمن و فی و کرامر استفاده گردید. نتایج آزمون ها نشان می دهدکه کیفیت کلی زندگی در شهر آمل با میانگین 02/3 وضعیت متوسط رو به بالا داشته است و در این میان رضایت شهروندان از عوامل اجتماعی با میانگین17/3، عوامل محیطی (کالبدی) با میانگین13/3 و کیفیت اقتصادی با میانگین 05/3 بوده است.
بررسی سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان لرستان به تفکیک بخش های آموزشی و بهداشتی - درمانی طی برنامه چهارم توسعه
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای فرآیندی است، در جهت مشارکت مردم و مناطق در برنامه ریزی و فراهم آوردن موجبات برنامه ریزی در جهت انطباق با برنامه های کلان ملی و ویژگی های منطقه ای. بنابراین برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری های منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. در برنامه ریزی منطقه ای، هدف استفاده بهینه از منابع، برای توسعه منطقه است. بنابراین شناخت توانها و تنگناهای منطقه جزء مبانی کار است. همچنین لازمه برنامه ریزی منطقه ای شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و داده های تحقیق به روش کتابخانه ای جمع آوری شده است. هدف از تحقیق حاضر شناخت درجه توسعه شهرستانهای استان لرستان به تفکیک بخشهای آموزشی و بهداشتی - درمانی در دو مقطع زمانی 1382 و 1387 با بکارگیری دو روش تحلیل عاملی(استفاده از نرم افزار spss) و تاکسونومی عددی می باشد. همچنین، شهرستانهای استان به لحاظ توسعه در هر بخش، رتبه بندی و ضرایب نابرابری بین آنها محاسبه گردیده است و در نهایت این که اولویت های لازم برای توسعه را در هر شهرستان مشخص شده است.. در پایان با استفاده از نرم افزار Arc GIS سطح بندی شهرستان های استان، جهت تحلیل توسعه فضایی بخش های استان نمایش داده شده است. و جایگاه هر یک از شهرستان های استان در توسعه این بخش ها مشخص شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نابرابری بین شهرستانهای استان طی دوره زمانی مورد بررسی در بخشهای آموزش و بهداشت و درمان افزایش یافته است.اما این افزایش ناچیز و روند توسعه متعادل بین شهرستان های استان رو به افزایش است.همچنین باید بیشترین توجه را به شهرستان های دلفان، ازنا و الیگودرز داشت.
ارزیابی و سنجش کیفیت زندگی و تأثیر آن بر مشارکت شهروندان در امور شهری مورد شناسی: شهر مینودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط و زندگی شهری از موضوعاتی است که از سوی علوم مختلف مورد توجه قرار می گیرد. در این بین، دانش جغرافیای شهری کیفیت زندگی را در ارتباط با محیط و تأثیر آن بر نحوه ی عملکرد شهروندان، مورد مطالعه قرار می دهد. امروزه کیفیت زندگی، عالی ترین مرتبه در اهداف برنامه ریزی اجتماعی- اقتصادی و دارای دو بعد ذهنی و عینی می باشد. ابعاد ذهنی، به ادراک شخص از کیفیت زندگی خود و اطرافیانش توجه دارد و مفهومی کیفی و نسبی است. اما ابعاد عینی، قابل مشاهده و اندازه گیری است و مفهومی کمّی دارند. در این پژوهش ابتدا کیفیت زندگی در ابعاد سلامت محیطی، اجتماعی، جسمانی، روانی (ابعاد ذهنی) و همچنین کیفیت محیط شهری (ابعاد عینی) مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته و سپس رابطه کیفیت محیط و زندگی با میزان مشارکت شهروندان در امور شهری مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه سرپرستان خانوار شهر ""مینودشت"" می باشد که با بهره گیری از فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 250 نمونه انتخاب و اطلاعات توسط پرسش نامه ی محقق ساخته، جمع آوری شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که ابعاد سلامت اجتماعی و روانی بالاتر از حد متوسط و ابعاد سلامت محیطی و جسمانی و همچنین کیفیت محیط شهری پایین تر از حد متوسط قرار دارند. همچنین نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس نشان داد که افزایش کیفیت محیط و زندگی در شهر می تواند به افزایش مشارکت شهروندان در امور شهری منجر شود و بین این دو رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
بررسی شاخص های توسعه پایدار محله ای (مطالعه موردی منطقه 1 شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار توسعه ای است که بتواند در بلندمدت بدون اینکه خسارتی به محیط زیست وارد کند تداوم یابد. توسعه شهری پایدار به توازن بین ابعاد مختلف اجتماعی، زیست محیطی شهر و توسعه همزمان آن ها اشاره دارد. شهر یک کل به هم پیوسته از اجزاء مختلف است و محله دارای پیشینه ای طولانی است. یکی از دلایلی که مفهوم محله در برنامه ریزی و طراحی شهری جایگاه مناسبی نیافته، نبود توافق درباره مفهوم محله و ویژگی های آن در میان جامعه علمی، برنامه ریزان و طراحان، دست اندرکاران امور مدیریت شهری و شهروندان است. در این سال های اخیر بیشتر شهرداری های کشور بحث محله محوری و شکل گیری شورایاری محلات را مطرح کرده اند بر این اساس محلات پایدار می توانند متضمن پایداری شهر باشند. هدف این پژوهش بررسی شاخص های توسعه پایدار محله ای و همچنین شناخت ذهنیت مردم از محله که اثر تعاملات بین مفاهیم اجتماعی و مکانی محدوده زندگی در منطقه 1 شهر اصفهان است، می باشد. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی-تحلیلی بوده که با استفاده از مدل رتبه بندی تاپسیس جهت تحلیل شاخص های توسعه پایدار محله ای استفاده شده است. از یافته های این پژوهش می توان به مواردی همچون اینکه محلات منطقه 1 شهر اصفهان از نظر شاخص های توسعه پایدار محله ای متفاوت می باشند، شاخص های پایداری می تواند در ساماندهی محلات شهری اثرگذار باشد، محلات منطقه 1 شهر اصفهان از نظر جمعیت و مساحت تفاوت های قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند و با شناخت مشکلات محلات و بهبود بخشیدن به آن ها و با قوت بخشیدن به شاخص های محله ای می توان به ساماندهی مناطق شهر دست یافت.
سنجش و ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی در شهرهای میانی (نمونه مورد مطالعه: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت، اندازه گیری و بهبود کیفیت زندگی از اهداف عمده محققان، برنامه ریزان و دولت ها در چند دهه اخیر بوده است. این عرصه علمی و تحقیقاتی مورد توجه تعداد زیادی از رشته های علمی، از جمله جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصاد، علوم محیطی، جغرافیا، پزشکی و ... است. پژوهش حاضر نیز در همین راستا تلاش دارد تا سطح ابعاد مختلف از شاخص کیفیت زندگی در شهر یاسوج را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات «کاربردی» است و باتوجه به ماهیت موضوع و مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن، «توصیفی – تحلیلی » است. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده از پرسش نامه تعدیل و توسعه یافته کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش را شهروندان شهر یاسوج تشکیل می دهند. حجم نمونه مورد بررسی نیز با استفاده از فرمول کوکران 390 نفر برآورد گردید. اعضای نمونه نیز به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان رضایت مندی شهروندان شهر یاسوج از نظر میانگین متغیرهای معرف هر چهار بعد سلامت محیطی، اجتماعی، جسمانی و روانی در حد بالاتر متوسط قرار داشته و به ترتیب از مجموع 5 امتیاز برابر با 14/3 ، 39/3 ، 18/3 و 35/3 است. از نظر شاخص کلی کیفیت زندگی نیز رضایت مندی مشاهده شده با میانگین 20/3 بالاتر از متوسط برآورد شد. همچنین بررسی ها نشان دادکه مابین ابعاد چهارگانه بررسی شده، همبستگی مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین هر یک از این ابعاد، رابطه و همبستگی معناداری نیز با رضایت مندی نهایی از کیفیت زندگی در سطح اطمینان 99 درصد دارند و در مجموع ابعاد مذکور، قادر به تبیین و پیش بینی حدود 1/10 درصد از تغییرات میزان رضایت مندی از کیفیت زندگی در شهر یاسوج هستند.
تحلیلی بر روند شکل گیری پارادایم توسعه شهری پایدار با تأکید بر جریان های زیست محیطی
حوزههای تخصصی:
با وقوع انقلاب صنعتی در جهان، پیامدهای منفی زیست محیطی در جهان اتفاق افتاد که ناشی از عدم توجه صحیح توسعههای اقتصادی و تأثیر آن بر محیط زیستِ طبیعی بود. به دنبال آن افراد مختلفی در سراسر دنیا شروع به دادن اخطارها و هشدارهایی مبنی بر نیاز توجه بیش از پیش به زیست بوم کردند که منجر به شکل گیری جنبش های زیست محیطی گوناگون و نیز چاپ کتاب های مختلف در این زمینه گردید. با توسعه بحث های گوناگون پیرامون این موضوع و درک عمیق تر از نتایج مخرب این گونه توسعه ها پارادایم پایداری در جهان شکل گرفت. پارادایم پایداری را می توان رایج ترین و کاربردی ترین پارادایم قرن حاضر دانست. این مفهوم را می توان با تمامی امور مربوط به زندگی روزمره مرتبط دانست که البته معرفی ابعاد سه گانه آن در رابطه با اجتماع، اقتصاد و محیط زیست گواهی بر این ادعاست. بسیاری از صاحب نظران ریشه های پیدایش این پارادایم را مرتبط با بوجود آمدن شرایط نابسامان زیست محیطی ناشی از توسعه های بی قاعده بخصوص در زمینه های اقتصادی می دانند. یکی از زمینه هایی که پس از تکوین این پارادایم به شدت مورد تواجه قرار گرفت مرتبط با توسعه های شهری بخصوص در کلان شهرها و البته بدنبال افزایش جمعیّت شهرنشین ایجاد گردید که به توسعه شهری پایدار معروف شد. در این پژوهش به نحوه شکل گیری جنبش های زیست محیطی پرداخته شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توصیفی-تحلیلی است که در ابتدا از مهم ترین و به روزترین منابع مرتبط با موضوع استفاده شده و پس از مطالعه و بررسی آنها، تحلیل هایی در جهت اثبات فرضیه پژوهش صورت پذیرفته است. در ابتدای تحقیق سؤالاتی مرتبط با موضوع شکل گرفت و بر مبنای آن ها این فرضیه مطرح گردید که سیر تکوینی جنبش های زیست محیطی منجر به شکل گیری پارادایم توسعه شهری پایدار گردیده است. به منظور اثبات فرضیه مهم ترین منابع معتبر داخلی و خارجی مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته اند و البته در راستای اثبات این فرضیه نگاهی دقیق تر و موشکافانه تر به پارادایم توسعه برانتلند (از معروف ترین تعاریف مرتبط با توسعه پایدار که توسط او ارائه گردیده) شده است. در نهایت پژوهش، فرضیه مطرح شده را اثبات کرده و به این نتیجه رسیده است که با شکل گیری جنبش های زیست محیطی در جهان پارادایم پایداری و با بسط یافتن این پارادایم در حوزه مسایل شهری، پارادایم توسعه شهری پایدار شکل گرفته است.
سطح بندی مناطق پانزده گانه شهر اصفهان از لحاظ شاخص های شهر خلاق با استفاده از مدل های برنامه ریزی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای خلاق مکانی جذاب برای کار کردن و زندگی شهروندان خود به خصوص برای نسل جوان، مکانی جذاب برای گردشگران(صنعت توریسم)، توانمند در شکوفایی بخش های مختلف اقتصادی نوظهور(خوشه ها و مراکز تحقیقاتی به ویژه در زمینه فناوری برتر) هستند. شهر اصفهان به لحاظ دارا بودن پیشینه تاریخی، طرح ساختاری مناسب، سابقه اقتصادی مطلوب، زیرساخت های حمل ونقل عمومی و خصوصی، تامین نیازهای خدماتی مصرف کننده و تولید کننده، ارتباط با سایر نقاط جهان از طریق ارتباط از راه دور و دیگر ارتباطات، همچنین مطرح شدن به عنوان ""پایتخت و فرهنگ و تمدن اسلامی"" قابلیت تبدیل شدن به شهر خلاق را دارد. هدف از بررسی و مطالعه شاخص های شهر خلاق(نمونه موردی شهر اصفهان) بطور کلی، می توان ارزیابی وضعیت کمی شاخصهای شهر خلاق در سطح شهر اصفهان و تجزیه و تحلیل و نحوه پراکنش این شاخصها در شهر اصفهان بیان کرد. با این اوصاف این پژوهش سعی بر آن داشته، که با استفاده از روش""توصیفی- تحلیلی""، همچنین با بهره گیری از داده های ثانویه، تهیه پرسشنامه از شهروندان، مدل تاپسیس، ضریب آنتروپی شانون و نرم افزارSPSS شاخص های شهر خلاق را در مناطق پانزده گانه شهر اصفهان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. بر این اساس مناطق پانزده گانه شهر اصفهان با 12 فاکتور از شاخص های شهر خلاق رتبه بندی و سطح بندی شده اند. نتایج حاصل از مطالعات نشان می دهد که میزان برخورداری مناطق 15 گانه شهر اصفهان از لحاظ شاخص های خلاق به یک صورت نبوده و اختلاف زیادی بین مناطق شهر اصفهان وجود دارد که بهترین وضعیت از لحاظ این شاخص ها منطقه 1، 5، 3، 6 و کمترین را از لحاظ این شاخص ها مناطق14 و 13 داشته است. به طور کلی شهر اصفهان، با توجه به تحلیل های انجام شده پتانسیل حرکت به سمت شهرهای خلاق را داراست.