فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
از مشکلات اساسی شهرها در دهه های اخیر،توزیع نابرابر منابع و جمعیت در بخش های مختلف شهری است.نابسامانی نظام توزیع مراکز خدماتی در فضاهای شهری زمینه ساز نابرابری اجتماعی شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. توجه به اهمیت توزیع کاربری های خدماتی در نواحی شهری و فراهم نمودن امکانات وخدمات موردنیاز عاملی مهم در ارتقاء سطح زندگی، عدالت اجتماعی و پایداری زندگی شهری است. هدفکلیاین پژوهش تحلیل وسنجش میزان نابرابری فضایی در برخورداری از کاربری های خدماتی در نواحی 22 گانه شهر سنندج است.پژوهشحاضرازنظر هدف کاربردیو ازنظر روشتوصیفی-تحلیلی است. همچنین از مدل های کمی «TOPSIS»، «آنتروپی شانون»، «ضریب مکانی»، «ضریب همبستگی پیرسون»، «ضریب همبستگی اسپیرمن»و نرم افزار Arc Gis استفاده شده است.جامعه آماری 22 ناحیه شهر سنندج است. نتایج به دست آمده نشان می دهد بین توزیع و میزان برخورداری نواحی از کاربری خدماتی، ارتباط منطقی و متعادلی وجود ندارد. به عبارتیعدم تطابق توزیع فضایی خدمات را با نیازهای جمعیتی در سطح محدوده موردمطالعه تأیید می کند. بر اساس تحلیل صورت گرفته از تلفیق تکنیک ها، نواحی 15 و 13ازنظر توزیع خدمات دارای وضعیت نسبتاً متعادل است علت این امر پایین بودن تراکم ناخالص جمعیتی و بالا بودن سرانه های خدمات شهری است. از سوی دیگر نواحی 11 و 21 دارای وضعیت نامتعادل نسبت به سایر نواحی است؛ بنابراین نابرابری فضایی در برخورداری از کاربری های خدمات شهری 22 گانه سنندج در سطح بالایی وجود دارد.
کیفیت سنجی محیط در محله های شهری و برنامه ریزی برای محیط پایدار
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی مدیریت مدیریت دولتی مدیریت شهری جامعه شناسی شهری و آسیب شناسی شهری
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی شهری
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری توسعه پایدار شهری
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری فضا و محیط شهری
زیستگاه انسانی هنگامی می تواند بیشترین مطلوبیت را برای انسان دربرداشته باشد که انتظارات وی را در ابعاد مختلف، زیست محیطی، اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و... برآورده سازد. چنانچه هریک از این عوامل، در محیط زندگی یک فرد، فاقد کیفیات مطلوب باشند، بر احساس و ادراک وی از فضا و درنتیجه بر سطح رضایت مندی او از محیط زندگی تأثیرگذار خواهد بود. پژوهش حاضر با تأکید بر مشترکات دو مبحث «توسعه پایدار محله ای» و «کیفیت محیط» صورت گرفته است. اهداف این پژوهش شامل ارزیابی نحوه تعامل میان فرد و ادراک او از محیط از یک سو و همچنین وضعیت فیزیکی و عینی محیط از سوی دیگر، تعیین عوامل مؤثر بر کیفیت محیط مسکونی در فضای محله های شهری است. شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی، بر پایه بررسی های عینی محقق و تکمیل پرسشنامه از ساکنان و مسئولان بوده است. این پژوهش ازنظر نوع، «کاربردی» و ازنظر روش، «تحلیلی-تطبیقی» با تأکید بر «نگرش سیستمی» است. مدل ارزیابی کیفیت محیط در قالب مؤلفه های کالبدی-فضایی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی –حکمروایی به صورت سلسله مراتبی و ایجاد درخت ارزش با رویکرد بالا به پایین ایجاد گردیده است. به منظور تحلیل همزمان شاخص های عینی و ذهنی از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و نرم افزار expert choice استفاده شد. بر اساس نتایج تکنیک AHP محله های شهرک دانشگاه و شاناز با 383/0 و 277/0 امتیاز ازنظر شاخص های موردمطالعه در بهترین شرایط و محله های بهارستان پایین و تپه مالان با 071/0 و 061/0 در بدترین شرایط و پایین ترین رتبه قرار دارند. درمجموع سهم هریک از مؤلفه ها محاسبه شد که مؤلفه زیست محیطی با سهم 7/35 درصدی در رتبه اول قرار گرفت و مؤلفه های اقتصادی، مدیریتی-حکمروایی به ترتیب با سهم 1/6 و 1/4 درصد در رتبه های آخر قرار دارند که در برنامه ریزی های آتی باید به آن توجه شود.
رتبه بندی برخورداری از شاخص های خدمات شهری با استفاده از مدلهای استورگس و V- PROMETHEE (مورد مطالعه: شهرهای استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد توازن در شاخص های توسعه به ویژه در شهرها، از جمله مصادیق بارز توسعه یافتگی بشمار می رود. گام اول این مهم، شناخت وضع موجود می باشد. از این رو تحقیق حاضر با هدف سطح بندی شهرهای استان همدان از لحاظ برخورداری از شاخص خدمات شهری در هشت مؤلفه منتخب از زیرگروه خدمات شهری انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف گذاری، کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی- تحلیلی است که در آن از روش پیمایشی و نظرخواهی از کارشناسان و نیز مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری شهرهای چهارده گانه استان همدان است که از نظر شاخص های خدماتی مانند: تعداد آتش نشانی، کتابخانه های عمومی، پارک های عمومی، بیمارستان های عمومی، خودرو حمل زباله، پایانه های مسافربری، مراکز آموزش عالی و دفاتر خدمات ارتباطی؛ که با استفاده از پرامیتی و مدل استورگس (در محیط نرم افزار ویژوال پرامیتی) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده نشان می دهدکه: شکاف عمیقی بین شهرهای این استان از لحاظ برخورداری از خدمات شهری وجود دارد؛ به ترتیبی که شهر همدان از نظر برخورداری از خدمات، بیشترین جریان خالص خروجی (1) در مدل پرامیتی و بالاترین امتیاز (332) در مدل استورگس را به خود اختصاص داده است. شهر ازندریان نیز با (0.846-) و (6) امتیاز به ترتیب در مدل های پرامیتی و استورگس، محروم ترین شهر استان از نظر برخورداری از مؤلفه های مورد مطالعه بوده است. از مقایسه دو مدل مذکور همچنین مشخص شد که به جز دو شهر مذکور، رتبه حاصله از مدل پرامیتی برای شهرهای میانی، تناسب بیشتری با جایگاه فعلی این شهرها دارد. به عبارت دیگر رتبه شهرهای استان در پرامیتی به مجموع کمی خدمات هشتگانه مورد مطالعه، نزدیک تر است. در حالی که رتبه های حاصله از استورگس انطباق کمتری با مجموع خدمات مورد بررسی را نشان می دهد.
برنامه ریزی برای درون زاکردن توسعه در فضاهای شهری (مورد مطالعه: بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این تحقیق، تبیین مدل های توسعة پیرامونی و درون زا و بررسی آن در شرایط موجود کشور و همچنین بررسی وضعیّت گسترش فیزیکی شهر بجنورد طیّ دهه های اخیر است.
روش: این تحقیق، از نوع کاربردی است و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و مطالعة موردی آن، شهر بجنورد است. برای بررسی مدل رشد این شهر، از روش های آنتروپی هلدرن و شانون استفاده شده است. به منظور بررسی و تحلیل فضای شهر، سه دسته شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی انتخاب شده است و برداشت اطّلاعات به صورت پیمایشی از طریق 270 پرسش نامه از واحدهای مسکونی در سه محلّه از سه بافت قدیمی، میانی و جدید انجام شده است و سپس به صورت تصادفی سنجش شده است.
یافته ها/نتایج: بررسی ها نشان می دهد که گسترش شهر بجنورد تا حال حاضر، در تبعیّت کامل از مدل توسعة پراکنده شهری بوده است، این در حالی است که ظرفیّت سنجی فضای شهر حاکی از آن است که فقط اراضی بایر، نظامی و صنعتی به عنوان فضاهای ناکارآمد شهری با 762 هکتار مساحت، با مصوبات طرح جامع شهر و حتّی با تداوم شرایط موجود، ظرفیّت پذیرش جمعیّت اضافی شهر تا افق طرح جامع جدید شهر را دارا است و افزایش تراکم های جمعیّتی و ساختمانی تا استاندارد طرح جامع، حاکی از ظرفیّت های بالای فضای موجود شهر است.
نتیجه گیری: مطالعات نشان می دهد که شهرهای ایران و از جمله بجنورد به دلیل اینکه به شدت با الگوی رشد پراکنده و افقی مواجه هستند، باید رویکرد توسعة درون بافتی را در پیش بگیرند و با توجّه به شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر شهرها، برنامه ریزی اجتماع محور با مقیاس محلّه، بهترین رویکرد برای توسعة درون بافتی محسوب می شود.
تحلیل مؤلفه های سرمایه اجتماعی در محله عامری شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر سنجش وضعیت مؤلفه های سرمایه اجتماعی در محله عامری اهواز است که در قالب دو هدف فرعی تشخیص میزان تحقق و اولویت این مؤلفه ها از دیدگاه کارشناسی و ساکنان محله به انجام رسیده است. مؤلفه های مطرح شده برای سنجش و ارزیابی وضعیت سرمایه اجتماعی در محله عامری در سه بعد درون گروهی (سرمایه اجتماعی هم پیوندی)، بین گروهی (سرمایه اجتماعی اتصالی) و فراگروهی (سرمایه اجتماعی مربوط کننده) تنظیم شده اند. در این راستا، روش شناسی پژوهش، «توصیفی – تحلیلی» است که در آن مبنای گردآوری داده ها در قالب روش پیمایشی و به صورت پرسشنامه ای است. بدین صورت که ابتدا از نظرات 15 نفر از کارشناسان برای تعیین میزان تحقق مؤلفه های سرمایه اجتماعی در محله و سپس به صورت تصادفی ساده و بر مبنای جمعیت محله از نظرات 322 نفر از ساکنان محله عامری برای تعیین میزان اولویت این مؤلفه ها در محله عامری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها متناسب با اهداف یاد شده از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) برای ارزیابی نظرات کارشناسان و آزمون آماری T برای ارزیابی نظرات ساکنان محله در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از دیدگاه کارشناسان شاخص سرمایه اجتماعی هم پیوندی با توجه به میزان 0/474 وزن فازی در مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی نسبت به دیگر ابعاد، در محله بهتر تحقق یافته است. ارزیابی میزان اولویت مؤلفه های سرمایه اجتماعی از دیدگاه شهروندان محله نشان می دهد که بعد سرمایه اجتماعی اتصالی با توجه به مقدار ویژه به دست آمده و میزان اختلاف از میانگین پایین 0/63در آزمون آماری T دارای اولویت بیشتری جهت پرداخت به بهبود وضعیت آن در محله است.
توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیر رسمی شهر ابهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان شهرها طی دهه های اخیر و دگرگونی های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن ها، موجب مشکل های عدیده ای مانند شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی و به تبع آن، پیشی گرفتن نیازها از امکانات موجود در شهرهای مختلف شده است. در شهر ابهر، گرایش به شهرنشینی و زندگی در شهر، با تفاوت در میزان درآمد و پایگاه اجتماعی و اقتصادی افراد همراه بوده است. این موضوع در اکولوژی اجتماعی شهر با مشخصه های کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و... با تمرکز بر مسائل ناشی از فقر در بخش حسین آباد شهر همراه شده و سبب ایجاد الگوی توسعة ناپایداری در سازمان فضایی شده است که یکی از نمودهای کالبدی آن، شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی در ابهر است. هدف مقالة حاضر، بررسی وضعیت سکونتگاه های غیر رسمی در شهر ابهر (محلة حسین آباد) و ارائة راهکارهای مناسب برای توانمندسازی آن است. روش پژوهش، پیمایشی و از نوع همبستگی، دامنة آن خرد و از نظر وسعت، ژرفانگر است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل تلفیقی SWOT–AHP بهره گرفته شده است. برای این منظور، مدل مذکور در چهار مرحلة 1. ارزیابی عوامل راهبرد درونی و بیرونی محله، 2. انجام مقایسة دودویی گروه ها، 3. تدوین راهبردهای چهارگانة SWOT و 4. اولویت بندی راهبردها با استفاده از ماتریس QSPM به صورت سلسله مراتبی اجرا شده است. مطابق نتایج پژوهش در عوامل داخلی، امتیاز کل ضعف ها (435/0) نسبت به قوت ها (156/0) در سطح بالایی قرار دارد که نشان دهندة برتری و غالب بودن ضعف ها بر قوت هاست. در مقابل، در عوامل خارجی، فرصت ها با امتیاز کلی 308/0 نسبت به تهدیدها با امتیاز 101/0، در وضعیت بهتری قرار دارند. یافته های پژوهش، بیانگر میل جمعیت ساکن به مشارکت کامل برای ساماندهی محله است. درنهایت، الگوی مطلوب برای توانمندسازی محلة حسین آباد، شهر ابهر ارائه شده و راهکارهای ترکیبی پیشنهاد شده است.
ارزیابی و رتبه بندی عوامل موثر بر پایداری محیط زیست شهرهای شمال ایران مطالعه موردی : شهر ساری
حوزههای تخصصی:
موضوع پایداری زیست محیطی طی سه دهه پایانی قرن بیستم توجه بسیاری از افراد بخصوص محققین و دولت ها را جلب نموده است. با توجه به تغییرات همه جانبه و سریعی که در شهرهای ایران از چند دهه گذشته شروع و در حال انجام است، ارزیابی پایداری زیست محیطی شهرها برای دستیابی به یک برنامه ریزی شهری مناسب و درعین حال همگام با متغیرهای محیط طبیعی ضروری به نظر می رسد. به همین دلیل هدف این مقاله شناسایی و انتخاب شاخص های مورد نظر در رابطه با محیط زیست شهر ساری است که پس از مشخص شدن شاخص ها با استفاده از رویکرد ترکیبی از تکنیک های FAHP و FVIKOR شاخص های تحقیق ارزیابی و اولویت بندی شده و شاخص ها در مناطق با تراکم های مشخص امتیاز دهی شدند نتایج تحقیق نشان می دهد که مناطق 1و 3 ، ازنظر پایداری محیط زیست در وضعیت مطلوب تری قرارگرفته اند بنابراین آگاهی از وضعیت پایداری زیست محیطی نواحی مختلف شهری و شناخت وضع موجود می تواند نقش مهمی در ارتقای مدیریت و برنامه ریزی و تخصیص بهینه منابع جهت بهبود رفاه ساکنین و حل مشکلات آنها داشته باشد
جایگاه محله در توسعة پایدار شهر (مورد مطالعه: محله های منطقة 10 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف برنامه ریزان شهری، ایجاد توسعة پایدار شهری و محله ای است. بدین صورت که با ایجاد پایداری در محله ها می توان به پایداری در سطوح بالاتر و شهر رسید. هدف از این پژوهش، بررسی میزان پایداری محله های منطقة 10 شهرداری تهران با استفاده از روش فازی است. بدین منظور، از 86 شاخص در ابعاد کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، خدماتی، زیست محیطی، بهداشتی- درمانی و حکمرانی شهری استفاده شده است. در این پژوهش، ابتدا در سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از تابع عضویت متناسب برای هر شاخص، عملیات فازی سازی انجام شد. سپس با تلفیق شاخص ها، مقدار گامای معادل پایداری در هر بعد به دست آمد. این مقدار در هر محله، عددی بین صفر و یک است که بسته به مقدار آن، میزان پایداری هر محله در محدوده ای تعریف شده است. در این پژوهش، محدوده صفر تا 1/0 برای مقادیر گاما، نمایانگر میزان پایداری خیلی ضعیف، 1/0 تا 4/0 پایداری ضعیف، 4/0 تا 5/0 پایداری متوسط متمایل به ضعیف، 5/0 تا 6/0 پایداری متوسط و 6/0 تا 1 پایداری قوی تعریف شده است. درادامه، برای مشخص شدن میزان پایداری کلی محله های لایه های گامای ابعاد با عملگر فازی با هم تلفیق شدند و مقدار گامای معادل پایداری کلی محله ها تعیین شد. یافته ها نشان می دهد که پایداری محله های این منطقه در سطوح متوسط، متوسط روبه ضعیف و ضعیفی قرار دارند. محلة سلسبیل شمالی با مقدار 5393/0 در وضعیتی متوسط واقع شده است که بهترین وضعیت را در بین محله ها دارد و بدترین وضعیت مربوط به محلة هاشمی با مقدار 3082/0 است.
سطح بندی توسعه یافتگی شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد با تأکید بر مؤلفه های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در فرآیند برنامه ریزی توسعه، شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی از ابعاد مختلف همچون فرهنگی و آگاهی از نقاط قوت و ضعف آن ها اهمیت بسیاری دارد، چرا که دستیابی به الگووارة توسعه پایدار نیازمند تعادل در توزیع شاخص های خدماتی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی است. هدف از این پژوهش بررسی چگونگی یا نحوه برخورداری شهرستان های 7 گانه استان کهگیلویه و بویراحمد از لحاظ مؤلفه های فرهنگی است. بدین منظور 24 مؤلفه فرهنگی با استفاده از روش اسنادی انتخاب و سپس توسط 12 متخصص با استفاده از تکنیک دلفی وزن دهی گردیده است. روش بررسی توصیفی- تحلیل می باشد. در این پژوهش به منظور سطح بندی شهرستان ها از تکنیک چند شاخصه ELECTREE استفاده شده است. داده های تحقیق از سالنامه آماری1390 این استان به تفکیک شهرستان ها استخراج گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که شاخص های فرهنگی در شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت متوازن توزیع نشده و اختلاف فاحشی بین شهرستان ها از نظر خدمات فرهنگی ملاحظه می شود. همچنین نتایج خروجی تکنیک الکتر نشان می دهد که شهرستان های بهمئی، بویراحمد و کهگیلویه به ترتیب به دلیل برخورداری بیشتر از مؤلفه هایی همچون سرانه کتابخانه ها، تعداد کتب موجود در کتابخانه ها، سرانه سالن ها و نمایشگاه های فرهنگی که دارای وزن بالاتری بوده اند در رتبه های یک تا سه از توسعه فرهنگی و شهرستان گچساران در پایین ترین سطح قرار گرفته است.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار شهری با تأکید بر عدالت در توزیع خدمات (مورد مطالعه: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار به مفهوم استفاده ی خردمندانه ازمنابع در چارچوبی متشکل از عوامل محیطی،اقتصادی واجتماعی است که هدف آن جلوگیری ازکاهش و نیز بهبود دادن کیفیت زندگی کنونی ضمن اینکه کیفیت زندگی نسل های آینده حفظ شود.درواقع دستیابیبهتوسعهپایدارشهریبه منظوربهره برداریمناسبازمنابع وایجادرابطهمتعادلومتوازنمیانانسان،اجتماعوطبیعتکه هدفنهاییبرنامه ریزانومدیرانتوسعه شهریمی باشد.هدف اصلی تحقیق پاسخ به این سؤال که وضعیت توزیع و پراکنش شاخص ها در بین مناطق 12 گانه شهر بابل جهت دستیابی به توسعه پایدارچگونه است؟روشتحقیقدراینمقالهروش توصیفی-تحلیلیاست.همچنینجهتدستیابیبهاینهدفازضریبآنتروپیشانون،مدلوایکورو ضریبتغییراتشاخص هابرایمیزانتوزیعتوسعهپایداروجهتمیزانتاثیرگذاریشاخص های کهمنتخببر روندتوسعهپایداردرشهربابلازنرمافزار SPSS استفادهشدهاست. براساس5 شاخص کلی و44 متغیرازشاخص های عدالت اجتماعیاستفاده شده است.جامعه آماری 12منطقه شهر بابل براساس تقسیمات کالبدی مرکز آمار ایران در سال1390 است.نتایجحاصل از مدل پرازش رگرسیونی نشانمی دهدکه مناطقدوازده گانهشهربابلازلحاظمیزانبرخورداریازشاخص هایمنتخبتوسعهمتفاوتبوده همچنین،از بین5 شاخص منتخبتنها سه شاخص(کالبدی،درمانی و آموزشی و فرهنگی)درروندتوسعهپایداردرشهربابلرابطهمعناداریدارد به طوریکهاین سهشاخصتأثیرمستقیمیبرروندتوسعهپایدارمناطقشهربابل داشته اند.نتایج حاصل از کاربست مدل وایکور نشان می دهد که مناطق این شهر از لحاظ میزان برخورداری از شاخص های منتخب توسعه متفاوت بوده به طوری که ازلحاظ برخورداری ازشاخص اجتماعی واقتصادی، منطقه9، شاخصآموزشی وفرهنگیمنطقه4،شاخصکالبدی ودرمانی منطقه10و شاخص کیفیت مسکن منطقه12دارای بیشترین میزان برخورداری بوده و ازنظر میزان محرومیت ازلحاظ شاخص اجتماعی و اقتصادی منطقه12،شاخص های آموزشی و فرهنگی،کالبدی و کیفیت مسکن منطقه9وشاخص درمانی منطقه6به عنوان محروم ترین مناطق ازلحاظ برخورداری ازشاخص های منتخب می باشند.همچنین درزمینه شاخص های تلفیقی منطقه9به عنوان محروم ترین منطقه ومنطقه3 به عنوان برخودارترین منطقه مشخص گردید.
سنجش توسعه یافتگی کالبدی - فضایی مناطق شهری در راستای پایداری شهری (مطالعه موردی: مناطق ۲۲ گانه کلانشهر تهران)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بررسی سطح توسعه یافتگی، تخصیص منابع و پایداری ازجمله مباحث مورد توجه دست اندرکاران و برنامه ریزان مسائل شهری می باشد. پایداری شهری، پایداری همه جانبه و ناظر به ابعاد مختلف در کلانشهرها است. بر اساس آن می توان میزان سطح توسعه یافتگی مناطق را نیز سنجش کرد. در واقع نیل به پیشرفت و توسعه فراگیر در آینده، مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی مختلف است. در این میان مناطق درون شهری کلانشهر تهران به دلیل ویژگی های کالبدی – فضایی از جمله کمبود و عدم توزیع متعادل در کاربری ها، از سطح توسعه یافتگی مطلوبی برخوردار نمی باشند. بنابراین در پژوهش حاضر به منظور سنجش مناطق ۲۲گانه کلانشهر تهران از نظر میزان توسعه یافتگی کالبدی - فضایی با بهره گیری از روش تاپسیس، به سنجش هر یک از مناطق پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از بین ۲۲ منطقه کلانشهر تهران، منطقه ۷ با میزان تاپسیس ۰/۶۱۹ با رتبه ۱، بر خوردارترین و منطقه ۱۴ با میزان تاپسیس ۰/۰۰۴۸ و رتبه ۲۲، محروم ترین منطقه می باشد. منطقه ۷ به دلیل حفظ تعادل در توزیع کاربری ها و تناسب آن با مساحت و جمعیت توسعه یافته ترین و منطقه ۱۴ به علت عدم تعادل در توزیع کاربری ها و عدم تناسب آن با جمعیت و مساحت کمتر، توسعه یافته ترین منطقه بدست آمده است. برای شناخت درجه توسعه یافتگی مناطق با توجه به میزان تاپسیس، نمودار سطوح برخورداری مناطق ترسیم گردید که نتایج حاصل از آن نشان می دهد مناطق کلانشهر تهران به طور کلی در وضعیت محروم، نیمه برخوردار و برخوردار قرار دارند.
طراحی شهری آبکنار با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه: رودخانه مهاباد)
حوزههای تخصصی:
محیط های طبیعی درون شهری از مهم ترین ساختارهای بوم شناختى شهرها به شمار می آیند که اگر به درستی و در ارتباط با ساختارهای بوم شناختى فرا شهری برنامه ریزی شوند، ضمن خلق فضاهای عمومی و پویای شهری موجب استمرار فرایندهای طبیعى از جمله جریان آب و هوا و حرکت موجودات در درون شهرها می شوند. در این میان مسیل ها و رودخانه های شهری، به عنوان فضاهای پنهان ، فرصت هایی هستند که بی توجه رها شده اند و با توجه به کمبود فضاهای سبز و باز در شهرها و به رغم پتانسیل های فراوانی که دارند استفاده کامل و درخوری از آنها نمی شود. متأسفانه در اغلب شهرهای ایران بطور شایسته به این عامل توجه کافی نشده و عرصه رودخانه ها با پتانسیل های بالا برای کاربری های متناسب با بافت مجاور، بدون استفاده باقی مانده است و لذا ضرورت توجه به ارتباط و توازن میان محیط طبیعی و محیط انسان ساخت بیش از پیش احساس می گردد. همچنین، بی توجهی و مدیریت ناصحیح، اینگونه فضاها را به زباله دانی شهر و فضایی متروک تبدیل کرده و بدین ترتیب مشکلات فراوانی برای شهر به ارمغان آورده است. در حالیکه امروزه در کشورهای پیشرفته اقدامات مناسبی در مورد اینگونه فضاها صورت می گیرد. یکی از راه های برون رفت از این وضعیت کنونی توجه کافی به اصول طراحی شهری پایدار و دخالت دادن آن در طراحی محوطه های کناره رودخانه هاست. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. این پژوهش درصد «باز زنده سازی» حاشیه رودخانه شهری مهاباد واقع در شهرستان مهاباد از توابع استان آذربایجان غربی با رویکرد پایداری از منظر طراحی شهری می باشد. در این خصوص کیفیت بخشیدن به فضاهای جمعی و دارای سرزندگی، تشویق به دوباره زنده کردن شهرها با توجه به هویت شهری، ایجاد انگیزه ای برای مشارکت مردم از جمله اهداف پژوهش می باشد. در این پروژه برای جمع آوری اطلاعات از دو روش، میدانی (تکنیک مکان سنجی)، سوات (SWOT) و کتابخانه ای استفاده شده است. در روش نظری (تحقیقات اسنادی وکتابخانه ای) با رجوع به منابع فارسی و انگلیسی موجود (کتب، نشریات، نتایج همایش ها وکنفرانس ها) و همچنین پایگاه هاى شبکه پردازش مربوطه اطلاعات لازم گردآوری گردید. در روش میدانی با استفاده از تکنیک مکان سنجی (در این روش تعدادی از سؤالات مرتبط با موضوع مطرح و پس از پخش در میان مردم و ارزیابی، دیدگاه آنان را مبنای طراحی قرار می دهیم.) در روشSWOT، به نقاط قوت، ضعف، تهدید و فرصت، در ابعاد کالبد- فضایی، اجتماعی، زیست محیطی، عملکردی، حمل و نقل و ترافیک، اقتصادی و ادراکی و بصری محدوده مورد نظر پرداخته شده است. یافته های پژوهش در نهایت به صورت دستورالعمل های اقدامی می باشد که در راستای بهبود بخشیدن به کیفیت فضا است. این پژوهش در زمینه زیست محیطی، کالبدی- اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، معیارها و زیر معیارهایی طراحی ارائه می دهد.
سنجش میزان رضایت مندی ساکنین از کیفیت محیط مسکونی در شهر کرمان (مطالعه موردی: پروژه مسکن مهر شهرک مهرگان)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، رشد سریع شهرها و توسعه کالبدی آن بحران های مختلف در زندگی شهری از جمله کمبود مسکن را به وجود آورده است. در ایران نیز با توجه به مشکلاتی که در زمینه کمبود مسکن و به ویژه گرانی آن وجود داشته، طرح مسکن مهر به عنوان محوری ترین سیاست شناخته می-شود. از این رو هدف این پژوهش سنجش میزان رضایت مندی ساکنان مجتمع های مسکن مهر شهرک مهرگان با توجه به شاخص پژوهش می باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی است. با توجه به موضوع تحقیق و منطقه مورد مطالعه، روش گردآوری داده ها، زمینه یابی (تحقیق پیمایشی) انتخاب شده، روش نمونه گیری تصادفی منظم و جمع-آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری، تعداد ساکنان شهرک مهرگان و حجم نمونه اقتباس شده از فرمول کوکران ۲۷۸ پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS۲۱ انجام شد. نتایج تحقیق در قالب آزمون همبستگی اسپیرمن نشان می دهد که رابطه متغیر سن با رضایت از مجتمع مسکونی معنا دار و مثبت و رابطه متغیرهای تحصیلات و متوسط درآمد ماهیانه معنا دار و منفی می باشد. عوامل مستخرج از آزمون تی تست بیانگر ۶ عامل تأثیرگذار بوده که عبارتند از: عامل امنیت اجتماعی، منظر و سیما، طراحی، دسترسی، زیست محیطی، امکانات و سپس از مدل رگرسیون خطی استفاده گردید. در نهایت مشخص شد که عامل طراحی با ضریب (۰/۴۱۹) بیشترین تأثیر را بر میزان رضایت از کیفیت محیط مسکونی در بین ساکنان شهرک مهرگان در آینده خواهد داشت.
پراکنش فضایی شاخص های توسعه در شهرستان های ایران با استفاده از رتبه بندی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اجتماعی- اقتصادی دهه های اخیر عدم تعادل ناحیه ای و تمرکز بیش از حد امکانات در برخی نقاط (کوژهای توسعه) و محرومیت دیگر نقاط (مغاک عقب ماندگی) را در پی داشته است. برای تعدیل در پراکنش شاخص های توسعه، برنامه ریزی جامع توسعه پذیری مناطق با هدف ارایه ی الگوی مناسب برای توزیع متعادل خدمات، جمعیت و سکونتگاه ها (تعادل فضایی) ضرورت می یابد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی و سنجش درجه ی توسعه یافتگی یا نحوه ی برخورداری شهرستان های کل کشور از 30 شاخص ترکیبی؛ جمعیتی، کالبدی، زیربنایی، اجتماعی– اقتصادی و بهداشتی– درمانی است، جامعه ی آماری پژوهش، 336 شهرستان کشور بر اساس آمار سال 1385 می باشد. بر این اساس 30 شاخص مورد بررسیبا بهره گیری از روش های متداول سنجش سطح توسعه یافتگی شامل تحلیل عاملی، تاپسیس و موریس مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و نتایج حاصل از تحلیل های صورت گرفته با استفاده از روش میانگین رتبه ای ترکیب گردیده است. برای نیل به این مهم، شاخص های مورد مطالعه با استفاده از روش تحلیل عاملی به 8 عامل تقلیل یافته و به صورت ترکیبی در عوامل معنی دار ارائه گردیده اند. بر این اساس از عامل اول و دوم که دارای درصد بارگیری بالاتر از 10 درصد بودند؛ استفاده شده و بقیه ی عوامل از تحلیل حذف شدند. همچنین با بهره گیری از شاخص ترکیبی موریس و تکنیک تاپسیس چهار سطح برخورداری مشخص و نحوه ی پراکنش شهرستان ها در سطوح ارائه شده تشریح گردیده است. نهایتاً با استفاده از اولویت بندی رتبه ها روش های مذکور ادغام و سطوح چهارگانه برخورداری (ورابرخوردار، فرابرخوردار، میان برخوردار و فروبرخوردار) ایجاد و جایگاه هر یک از شهرستان ها در این سطوح مشخص شده است. نتیجه ی حاصل از رتبه بندی نهایی نشان می دهد که 112 شهرستان سطح میان برخوردار و 90 شهرستان فروبرخوردار بیشترین تعداد شهرستان های کشور را به خود اختصاص داده اند.
ارزیابی شهر پایدار از منظر شهر دوستدار خانواده و بانوان باردار (نمونه پژوهی: منطقه 19 شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع ارتقای امنیت، سلامت و آرامش مردم در فضاهای شهری، به ضرورتی در برنامه های توسعه پایدار شهری تبدیل شده است و همواره انتظار می رود که این فضاها بتوانند سرزندگی اجتماعی و حضور و فعالیت گروه های مختلف را ممکن و تسهیل کنند. این پژوهش با تأکید بر مسئله و ضرورت حضور، فعالیت و رعایت حقوق زنان، به ویژه زنان باردار، شاخص های شهر پایدار دوستدار خانواده، میزان آسایش و مطلوبیت فضاهای شهری برای حضور زنان باردار بررسی کرده است. این مطالعه اکتشافی باهدف ارزیابی فضاهای شهری مناسب نیازهای جسمی و روانی بانوان باردار انجام شده و روش تحقیق آن، توصیفی – تحلیلی و روش های گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شرایط کالبدی و خدماتی منطقه، جوابگوی نیازهای جسمی و روانی (حقوق ویژه) زنان باردار آن نیست و آن ها از شرایط تردد و خدمات شهری برای حضور و فعالیت در محیط بیرون خانه، ناراضی هستند. همچنین آن ها کالبد و مجموعه شرایط محله را ازلحاظ بهداشت جسمی و روانی بسیار ضعیف تا متوسط و نامناسب برای زندگی خانواده ها می دانند؛ مدیریت شهری منطقه نوزده، در تأمین نیازهای اولیه خانواده ها به ویژه زنان باردار در فضاهای عمومی عملکرد مؤثری ندارد؛ درحالی که با تأمین حداقل نیازهای زیست سالم انسانی می توان سهم چشمگیری در افزایش کیفیت زندگی آن ها داشته باشد.
تحلیل نابرابری های ناحیه ای استان فارس با استفاده از مدلVIKOR
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار زمانی حاصل می شود که نابرابری های ناحیه ای کاهش یافته و عدالت اجتماعی برقرار شود لذا وجود نابرابری مانعی برای حصول این امر است. تحلیل نابرابری ها با معیار ها و شاخص های مختلف می تواند به شناخت نواحی کم توسعه یا در حال توسعه کمک نموده و الزامات لازم جهت تخصیص منابع به آنها را مهیا نماید. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به تحلیل نابرابری های ناحیه ای استان فارس با بهره گیری از 62 شاخص اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی- درمانی، کالبدی و زیست محیطی، فرهنگی- مذهبی و حمل و نقل و ارتباطات پرداخته است، که در این راستا آمار و اطلاعات لازم از سالنامه آماری سال 1390 استان فارس گردآوری شده و داده ها با روش آنتروپی وزن دهی شده و بر اساس مدل ویکور مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آنست که نابرابری در سطوح شهرستانی مشهود بوده که شهرستان شیراز به عنوان مرکز استان در سطح کاملا برخوردار قرار گرفته و شهرستان های جهرم، کازرون و استهبان، برخوردار و شهرستان های مهر، داراب، آباده، لامرد، بوانات و نی ریز، نیمه برخوردار بوده و بقیه شهرستان ها محروم می باشند و الگوی حاکم برتوسعه فضایی این استان مرکز-پیرامون بوده است.
تحلیلی بر ارزیابی کیفیت پایداری اجتماعی در نواحی دو و سه شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناخت مؤلفه های سازنده و تحلیل سطح پایداری اجتماعی در شهر سبزوار است. روش تحقیق، توصیفی تحلیل است. از روش تحلیل داده های ثانویه و بررسی های پیمایشی در بخش گردآوری داده ها و از روش های علی و همبستگی در بخش تحلیل داده ها استفاده شده است. برای آزمون روایی ابزار سنجش، پس از تدوین آنها مبتنی بر انجام روایی صوری، از سنجش اعتبار محتوایی و برای تحلیل پایایی ابزار سنجش نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. یافته های تحقیق حاکی از این هستند که در محدوده مطالعه شده، امتیاز شاخص کلی پایداری اجتماعی از عدد میانه نظری (3) پایین تر (85/2) و در وضعیت مناسبی قرار ندارد. بیشترین ناپایداری به ترتیب مربوط به شاخص های مشارکت در امورِ سرمایه اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی و کمترین ناپایداری در شاخص های احساسِ تعلق مکانی، عدالت فضایی و بهره مندی اقتصادی بوده است. بررسی های این پژوهش،نشان می دهد دو متغیر زمینه ای نوع تصرف واحد مسکونی ( مالک / مستأجر بودن) و مدت اقامت در محله، نقش مهم و شایان توجهی در بهبود پایداری اجتماعی شهرها دارد. استفاده از رگرسیون چند متغیره و ضریب بتا برای شناسایی میزان اهمیت هر یک از شاخص های مطالعه شده، گویای نقش مهم تر شاخص های سرمایه اجتماعی (516/0)، عدالت فضایی (294/0) و احساس تعلق مکانی (192/0) در پایداری اجتماعی محلات شهری است. تحلیل همبستگی میان شاخص سرمایه اجتماعی با دیگر شاخص های سازنده متغیر پنهان پایداری اجتماعی نیز گویای همبستگی معنی دار اکثر شاخص ها با سرمایه اجتماعی است. با توجه به نقش و جایگاه مهم و بی بدیل شاخص سرمایه اجتماعی در میان دیگر شاخص های بررسی شده، به نظر می رسد نظام مدیریت و برنامه ریزی شهری باید به سمت و سویی حرکت کنند که بتوانند با برنامه ریزی های کالبدی و طراحی فضاهای شهری، زمینه را برای ایجاد و بهبود سرمایه اجتماعی شهروندان فراهم سازند. ایجاد شورایاری در محلات و نواحی شهری، لزوم تدوین برنامه های فرهنگی و اجتماعی محله محور در طول سال، تدوین برنامه های راهبردی برای نواحی شهری با تأکید بر مشارکت شهروندان در تدوین آنها، ایجاد فضاهای کالبدی همانند فرهنگ سرایِ محله به عنوان مکانی برای اجرای برنامه های مختلف و همچنین میعادگاهی برای دیدار شهروندان با یکدیگر، اولویت قائل شدن برای ایجاد پارک های و فضاهای عمومی محله ای و ناحیه ای به عنوان بستر و زمینه ای برای اوقات فراغت شهروندان را می توان از جمله برنامه های مدیریت شهری برای بهبود سرمایه اجتماعی و پایداری اجتماعی شهرها پیشنهاد کرد.
ارزیابی عوامل مؤثر بر تحقق شهرهای الکترونیک مورد شناسی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف «ارزیابی عوامل مؤثر بر تحقق شهرهای الکترونیک: مطالعه موردی شهر ارومیه» است، نوع تحقیق کاربردی–توسعه ای و روش مطالعه اسنادی و پیمایشی است. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که: فراهم سازی امکانات و زیر ساخت های ICT در سطح شهر موجب به کارگیری این مهم از سوی شهروندان نمی شود(Sig=0.000). بین سواد اطلاعاتی و پذیرش مظاهر ICT رابطه معناداری وجود دارد. میانگین میزان سواد اطلاعاتی( 2.65) و میزان پذیرش مظاهر ICT ( 3.23) است. میزان ضریب پیرسون(r=0.43) شده، که میزان شدت متوسط را نشان می هد. یعنی با افزایش میزان سواد اطلاعاتی، میزان پذیرش مظاهر ICT آنها هم افزایش می یابد، با توجه به سطح معنی داری Sig=0.000)) که کمتر از 0.05 می باشد،این رابطه تأیید می شود. بین به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و تحقق شهر الکترونیک رابطه معناداری وجود دارد. نتایج یافته ها نشان می دهد میزان به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات (3.23) و میزان تحقق شهر الکترونیک ( 2.65) است. میزان ضریب پیرسون(r=0.71) شده، که میزان شدت بالا را نشان می هد. یعنی با افزایش میزان به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات، میزان تحقق شهر الکترونیک هم افزایش می یابد، با توجه به سطح معنی داری sig=0.000)) که کمتر از 0.05 می باشد، این رابطه نیز تأیید می شود. فاکتورهای مؤثر بر شهر الکترونیک سهم یکسانی در تحقق آن دارند ولی مؤلفه هریک از این فاکتورها میزان تأثیرگذاری بیشتری دارند. نتایح به دست آمده نشان می دهد شهر ارومیه تا الکترونیکی شدن فاصله دارد و از مهمترین موانع تحقق شهر الکترونیک ارومیه می توان به موارد زیر اشاره کرد: فقدان زیرساخت های مناسب فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح شهر، فقدان سواد دیجیتال و مهارت دیجیتال شهروندان، رغبت مدیران و برنامه ریزان شهری به شیوه های سنتی مدیریت شهری، فقدان طرح جامع شهر الکترونیک و غیره اشاره کرد، در خاتمه راهکارهای برای تحقق «شهر الکترونیک ارومیه» پیشنهاد شده، که نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان شهری است.
قابلیت سنجی توسعه گردشگری با رویکرد توسعه پایدار در شهر مرزی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود به هزاره سوم میلادی، کشورهای مختلف دنیا از منابع اقتصادی متعددی در توسعه کشورها استفاده می کنند که از جمله آنها، گردشگری است. شهر ارومیه یکی از مناسب ترین مناطقی است که دارای جاذبه های متعدد گردشگری است و با برنامه ریزی در این زمینه، می توان به توسعه اقتصادی، فرهنگی، و زیرساختی لازم در این شهر دست یافت.
روش تحقیق مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی- توسعه ای است. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته و پس از پرسشگری از مردم، گردشگران و مسؤلین حوزه گردشگری به تحلیل اطلاعات با استفاده از تکنیک دلفی و مدل SWOT پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که مناسب ترین راهبرد توسعه گردشگری منطقه، راهبرد بازنگری (WO) با امتیاز 3.266 است. بر این اساس لازم است اقداماتی نظیر بسترسازی برای توسعه سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی برای ایجاد زیرساخت های مناسب، آموزش متخصصین برای استفاده بهینه از ظرفیت های منطقه، ایجاد محیط های پیاده محور و تشویق مردم به استفاده از وسایط نقلیه عمومی، تبلیغات پتانسیل های منطقه برای شناسایی قابلیت های منطقه در سطح ملی و فرا ملی، اهمیت دادن به صنعت گردشگری به عنوان صنعتی فرابخشی برای تمام دستگاه های اجرایی مرتبط با گردشگری انجام گیرد.
بررسی عوامل موثربرکیفیت زندگی ساکنان مناطق غیررسمی (مطالعه موردی: محله حصار همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی همواره به صورت یک معضل مطرح شده و برای رهایی از آن راهکارهای بسیاری تدارک دیده شده است. همدان هم مانند بسیاری از شهر ها، درحال طی مسیر شهرنشینی است. یکی از محله ها با اسکان غیر رسمی شهر همدان، محله یا منطقة حصار است. در این پژوهش، به بررسی کیفیت زندگی ساکنان این محله با رویکرد ذهنی پرداخته شده است تا نگاه ساکنان با رویکرد پایین به بالا بررسی شود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای و از نظر شیوة انجام، توصیفی- تحلیلی بوده است و براساس مطالعة کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه انجام شده است. در این پژوهش، تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران به دست آمد. در بخشمطالعه های میدانی، داده ها به شیوه های مختلف مشاهده شدند. پس از مراجعه به محل، پرسشنامه در طیف لیکرت پنج مقیاسی طراحی شد. در این راستا و در جهت اهداف تحقیق، از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و تکنیک تحلیل مسیر، نوع و شدت روابط و تأثیرهای مستقیم و غیر مستقیم هریک از متغیر های مستقل بر متغیر وابستة نهایی و میانی تحلیل شد. براساس اطلاعات به دست آمده، بیشترین تأثیر کل، مربوط به متغیر های اقتصادی است. درنهایت، فرضیة اول پژوهش، مبنی بر غیر مستقیم بودن اثر بعضی از مؤلفه ها بر کیفیت زندگی محلة حصار و فرضیة دوم، مبنی بر اهمیت متغیر های اقتصادی به عنوان مؤثرترین مؤلفة تأثیرگذار بر کیفیت زندگی تأیید شد و امکانات تفریحی و ورزشی، به عنوان مهم ترین نیاز ساکنان تشخیص داده شد.