فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۸۷۳ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
145 - 167
حوزههای تخصصی:
سرزندگی شهری، مفهومی دشوار و چندوجهی است که تبیین و خوانش آن به سادگی تجربه اش نیست. اگرچه این مفهوم طی شش دهه که از حیات آن در عرصه شهرسازی دنیا می گذرد مورد توجه نگره پردازان و حرفه مندان قرار گرفته اما تاکنون به گونه ای مناسب «مفهوم سازی» نشده است. ضمن آنکه در ادبیات موضوعی اش با فقدان انسجام نظری روبرو است. ابعاد این مسئله، در عرصه پژوهش های داخلی، گستردگی بیشتری پیدا کرده که برآمده از برداشت ها و خوانش های ناصحیح و آمیختگی های لفظی و معنایی با مفهوم «زیست پذیری» است. این مقوله به شکل گیری ابهامات و آشفتگی هایی در رابطه با سرزندگی شهری انجامیده که تا به امروز، پژوهشی نسبت به آن، رویکردی انتقادی نداشته و در جهت اصلاح آن گامی مؤثر برنداشته است. بنابراین، شفاف سازی پیرامون اشتباهات پرتکرار پژوهش های داخلی پیشین و همچنین ارائه خوانشی نو مطابق با ماهیت و اهمیت این مفهوم، ضروری است. بر این اساس، پژوهش پیش رو، در سطح اول با استفاده از روش تحلیل محتوای متون به بررسی خوانش های سرزندگی شهری در پژوهش های خارجی پرداخته و در سطح دوم، 48 مقاله داخلی منتخب(بر اساس معیارهای ترجیحی دستورالعمل پریزما) انتشار یافته در بازه زمانی (1386-1400) را با رویکردی تحلیلی-انتقادی مورد بررسی قرار می دهد. در سطح سوم نیز، خوانشی نو از سرزندگی شهری ارائه می نماید. بر اساس نتایج پژوهش پیش رو، سرزندگی شهری، یک «فرامفهوم» یا «اَبَرمفهوم» است که خوانش یا بازخوانی آن نیازمند «رویکردی کل نگر» است، به گونه ای که می توان آن را با استفاده از استعاره کوه یخ، مدل سازی کرد. در پژوهش حاضر، این فرامفهوم، «چشم انداز آرمانی طراحی شهریِ خوب» خوانده شده و در قالب کوه یخی دارای یک لایه بیرونیِ قابل مشاهده با عنوان «پرسونای سرزندگی» و چهار لایه زیرینِ پنهان مشتمل بر «کیفیت زندگی»، «کیفیت محیطی»، «مدیریت سرزندگی» و «نیروهای هدایتگر سرزندگی» مفهوم سازی گردیده است . سرزندگی شهری، مفهومی دشوار و چندوجهی است که تبیین و خوانش آن به سادگی تجربه اش نیست. اگرچه این مفهوم طی شش دهه که از حیات آن در عرصه شهرسازی دنیا می گذرد مورد توجه نگره پردازان و حرفه مندان قرار گرفته اما تاکنون به گونه ای مناسب «مفهوم سازی» نشده است. ضمن آنکه در ادبیات موضوعی اش با فقدان انسجام نظری روبرو است. ابعاد این مسئله، در عرصه پژوهش های داخلی، گستردگی بیشتری پیدا کرده که برآمده از برداشت ها و خوانش های ناصحیح و آمیختگی های لفظی و معنایی با مفهوم «زیست پذیری» است. این مقوله به شکل گیری ابهامات و آشفتگی هایی در رابطه با سرزندگی شهری انجامیده که تا به امروز، پژوهشی نسبت به آن، رویکردی انتقادی نداشته و در جهت اصلاح آن گامی مؤثر برنداشته است. بنابراین، شفاف سازی پیرامون اشتباهات پرتکرار پژوهش های داخلی پیشین و همچنین ارائه خوانشی نو مطابق با ماهیت و اهمیت این مفهوم، ضروری است. بر این اساس، پژوهش پیش رو، در سطح اول با استفاده از روش تحلیل محتوای متون به بررسی خوانش های سرزندگی شهری در پژوهش های خارجی پرداخته و در سطح دوم، 48 مقاله داخلی منتخب(بر اساس معیارهای ترجیحی دستورالعمل پریزما) انتشار یافته در بازه زمانی (1386-1400) را با رویکردی تحلیلی-انتقادی مورد بررسی قرار می دهد. در سطح سوم نیز، خوانشی نو از سرزندگی شهری ارائه می نماید. بر اساس نتایج پژوهش پیش رو، سرزندگی شهری، یک «فرامفهوم» یا «اَبَرمفهوم» است که خوانش یا بازخوانی آن نیازمند «رویکردی کل نگر» است، به گونه ای که می توان آن را با استفاده از استعاره کوه یخ، مدل سازی کرد. در پژوهش حاضر، این فرامفهوم، «چشم انداز آرمانی طراحی شهریِ خوب» خوانده شده و در قالب کوه یخی دارای یک لایه بیرونیِ قابل مشاهده با عنوان «پرسونای سرزندگی» و چهار لایه زیرینِ پنهان مشتمل بر «کیفیت زندگی»، «کیفیت محیطی»، «مدیریت سرزندگی» و «نیروهای هدایتگر سرزندگی» مفهوم سازی گردیده است .
نقش تحول آفرین طراحی برای نوآوری اجتماعی در توسعه جوامع محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی برای نوآوری اجتماعی به عنوان رویکردی مؤثر برای مقابله با مسائل پیچیده اجتماعی و ترویج توسعه جامعه پایدار در سراسر جهان ظهور کرده است. این مقاله یافته های حاصل از یک تحلیل جامع از 14 ابتکار طراحی برای نوآوری اجتماعی را تلفیق می کند که از طریق رویکردها و فرآیندهای مشارکتی متنوع، به مسائل پیچیده اجتماعی ازجمله انسجام اجتماعی، توانمندسازی اقتصادی، پایداری محیطی و سلامت و رفاه می پردازند. این مطالعه از روش های پژوهش کیفی، ازجمله تحلیل مضمون و تحلیل مطالعات موردی تطبیقی استفاده می کند. داده ها از مستندات پروژه و مقالات مرتبط با آن ها جمع آوری شده اند و درک جامعی از تأثیرات چندوجهی طراحی برای نوآوری اجتماعی در زمینه های مختلف ارائه می دهند. یافته های کلیدی بر اثربخشی طراحی انسان محور و سازوکارهای مشارکت جامعه در دستیابی به نتایج پایدار تأکید می کنند. پروژه ها، تأثیرات قابل توجهی مانند تقویت پیوندهای اجتماعی، ارتقاء حفاظت محیطی، بهبود نتایج سلامتی و تقویت اقتصاد محلی از طریق فعالیت های کارآفرینی را نشان می دهند. این مقاله با ارائه بینش هایی در مورد ظرفیت تحول آفرین طراحی برای نوآوری اجتماعی در مواجهه با چالش های مختلف اجتماعی، بر اهمیت استراتژی های تطبیقی، مشارکت های اجتماعی و مدل های مقیاس پذیر برای پیشبرد توسعه جامعه پایدار از طریق رویکردهای مبتنی بر طراحی تأکید می کند.
اکوسیستم های نوآوری و بازآفرینی شهری: راهبردی نوین برای ارتقای کیفیت محیط، نمونه موردی: منطقه 17 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
طراحی شهری به عنوان علم و هنر ساماندهی و ایجاد فضاهای شهری، نقش مهمی در کیفیت زندگی شهروندان ایفا می کند. یکی از رویکردهای طراحی شهری معاصر، بازآفرینی شهری است که به استفاده مجدد از فضاهای رهاشده، نوسازی و بهره برداری مجدد از اراضی بلااستفاده پرداخته تا این فضاها به مراکز پویا و کارآمد برای شهر تبدیل شوند. بازآفرینی اراضی رها شده و تبدیل آن ها به مراکز نوآوری، نه فقط یک راهکار اقتصادی بلکه یک رویکرد اجتماعی، فرهنگی و محیطی است که به ایجاد شهرهایی پویا، پایدار و باکیفیت برای زندگی کمک می کند. این رویکرد باعث می شود شهرها نه تنها به فضایی برای سکونت، بلکه به مکانی برای رشد، ارتباط و الهام بخشی تبدیل شوند. بنابراین سوال اصلی پژوهش این است که چگونه اکوسیستم های نوآوری می توانند به طور عملی به فرآیند بازآفرینی شهری کمک کنند؟ پژوهش از نوع کاربردی بوده و در زمره مطالعات تحلیلی قرار می گیرد. جهت گردآوری اطلاعات و داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) و برای تحلیل داده ها از نرم افزار GIS استفاده شد. برای این منظور ابتدا الگوی فعالیتی و مدیریت نوآوری در اکوسیستم ها نوآوری احصا شد (شامل پارک های علم و فناوری، ایستگاه ها و کارخانه های نوآوری، مراکز نوآوری، فضاهای کاری اشتراکی و اختصاصی) و حداقل مساحت مورد نیاز برای استقرار این الگوها، تبیین گردید. سپس قطعات (اراضی) رهاشده در منطقه 17 شهر تهران، شناسایی و بر اساس مساحت این قطعات، الگوی فعالیتی آن ها مشخص گردید. بر این اساس تعداد 23 قطعه واجد شرایط احداث ایستگاه و کارخانه نوآوری، 11 قطعه واجد شرایط مراکز نوآوری، 38 قطعه برای احداث فضای کار اشتراکی و اختصاصی و 12قطعه با در نظر گرفتن تراکم مناسب، برای احداث فضای کار اشتراکی و اختصاصی در منطقه 17 مناسب می باشند. پارک های علم و فناوری نیز مقیاس فرامنطقه ای داشته و در این محدوده قابل احداث نمی باشند.
نقش صدا و سیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
105 - 123
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف نقش صداوسیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از نظر راهبرد توصیفی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی است. با توجه به این که تکنیک دلفی زیرمجموعه روش پیمایشی است، در ابتدا با تکنیک دلفی مولفه های اصلی پرسشنامه مشخص و سپس با روش پیمایشی داده های لازم گردآوری شدند. جامعه آماری بخش دلفی 30 نفر از متخصصان به صورت هدفمند و در بخش پیمایش شهروندان 21 سال به بالای حوزه شمالی استان ایلام در سال 1401 که بر اساس نرم افزار سمپل پاور تعداد 380 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق نرم افزارSPSS و با آزمون t تک نمونه ای و آزمون کندال مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که میانگین نمره تأثیر صدا و سیما در کاهش نقش عشیره ای 42/18، کاهش هزینه های تبلیغاتی 58/11، اخلاق محوری کاندیدها 08/22، انعکاس ویژگی های شخصیتی کاندیدا 01/14 و در کاهش وابستگی حزبی برابر 83/11 است. استنباط می شود صدا و سیمای مرکز استان ایلام در انعکاس برنامه های کاندیداها و مشارکت مردم در انتخابات نقش تعیین کننده داشته؛ اما در کاهش نقش عشیره ای، کاهش هزینه تبلیغاتی، مشخص کردن وابستگی حزبی و اخلاق محوری در تبلیغات عملکرد مطلوبی نداشته است.
شناسایی و ارزیابی عوامل کلیدی مؤثر بر میزان تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
133 - 152
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر برنامه ها و اقدامات بعضاَ مناسب برای تقویت زیر ساخت ها، مقاوم سازی و نوسازی بافت های فرسود و آسیب پذیر شهری و اصلاح سیستم های مدیریت بحران عملیاتی شده است. ولی در عین حال در مدیریت شهری، رویکرد تاب آوری و حفظ تعادل در مواقع بحرانی طراحی نشده است و صرفا اکثر برنامه ها و اقدامات متمرکز بر ایمنی کالبدی شهر بوده و پرداختن به زیرساخت ها و ابعاد اجتماعی، اقتصادی و مدیریت بین نهادی که ابعاد تاب آوری شهری هستند، مغفول مانده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی موثر بر میزان تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان می باشد. مطالعه حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش شناسی توصیفی - تحلیلی است. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MICMAC استفاده می شود. در نهایت 17 متغیر موثر بر تاب آوری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سازمانی- نهادی وکالبدی-محیطی مشخص و در فالب نرم افزار میگ مگ تحلیل و رتبه بندی می شوند. جامعه آماری تحقیق، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان در زمینه های برنامه ریزی شهری، مدیریت بحران و آینده پژوهی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که الگوی کلی پراکندگی پیشران های بافت فرسوده شهر بهبهان از نظر تحلیل اثرات متقابل، در مجموع بیانگر وضعیت یک سیستم محیطی ناپایدار است. بنابراین از میان 17 نیروی پیشران، 7 پیشران در تاثیرگذار بر وضعیت آینده تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان اثر کلیدی دارد.
مولفه های ادراک معنایی فرامکان: خوانشی پدیدارشناسانه از مراکز نمادین تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
35 - 50
حوزههای تخصصی:
آرمانشهر ایرانی _اسلامی اصفهان واجد مراکز تاریخی نمادینی بوده که مبتنی بر جهان بینی های عقلی، نقلی و شهودی شکل گرفته اند. میدان کهنه، بازار و نقش جهان در ترکیبی پیوسته، وابسته و همبسته با هم این مجموعه مرکزی را شکل داده اند. وجهی که جامعه پذیری جمعیت و حضور پذیری حکومت، اصناف، امت و مذهب را در مکانی همچون مرکز فراهم ساخته و به یگانگی می کشاند. پرسش اینجاست که نظام معنایی عمیق یا معنوی این مجموعه مرکزی با کدام مؤلفه ها برای انسان ها _ با هر نگرش و جایگاه وجودی _ ادراک پذیر و قابل دریافت می شود؟ هدف، فرارفتن از ادراک حسی و دسته بندی دریافت معنایی از مراکز نمادین تاریخی بر پایه اوج فهم معنایی مشترک افراد است. بازخلق چنین فضاهایی بدون حصول مؤلفه های ادراک معنایی و معنوی ممکن نیست. روش پژوهش پدیدارشناسی هرمنوتیک است که از رویکردهای تاریخی _ تفسیری و راهبرد مورد پژوهی عمیق درونی بهره می برد. کشف جوهر مشترک تجربه زیسته افراد از طریق طبقه بندی و تحلیل اطلاعات بر پایه مرور سیستماتیک متون و مشاهدات میدانی استوار بوده است. بر پایه نتایج حاصل از پژوهش، مجموعه مرکز نمادین تاریخی شهر اصفهان بر پایه زبانی با منش کالبدی _ فضایی، از مبدأ میدان کهنه شروع شده، مسیر بازار را می پیماید و به مقصد نقش جهان می رسد. در این گذر و گذار از مبدأ به مقصد، دریافت معانی با ارجاع به مؤلفه های پایداری فرازمینه ای، رویداد فراعملکردی _اجتماعی، موضع فراریخت شناسی، سیماشناسی فرادیداری و گونه شناسی فرافضایی بیشتر قابل ادراک می شود. فرایند بازخلق مراکز نمادین کهن ایرانی در کشاکش مؤلفه های ادراک معنایی بیشتر رخ می دهد، اگر تجربه زیسته "تهی از هر" بتواند از موقعیت پیرامونی آگاهی به مرکز سیر کند. این وضعیت با عاملیت یافتن بیشتر وجوه نمادین (به نسبت شمایلی) مکان همچنین کنش شدنی (به نسبت بودنی) ناظر در فضا افزایش می یابد. در این حالت، ادراک معنایی در اوج خود به یگانگی کنشگران در فضا منتهی می شود.
ارزیابی بازآفرینی خلاق مبتنی بر اقتصاد محلی در محدوده تاریخی مسجد کبود شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۱۲۸-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
توسعه اقتصاد خلاق، محور اصلی این پژوهش است بافت های تاریخی در چند سال اخیر با چالش های متعددی روبرو شده اند به گونه ای که نتوانسته اند جاذبه اقتصادی مناسبی برای ساکنان ایجاد کنند. هدف این پژوهش توجه بهینه در مدیریت و طراحی شهری به مسائل اقتصادی در کنار برنامه برای رفع نیاز های فعلی در چشم انداز نهایی است تا با بهره برداری از قابلیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ساکنان محله ها در بافت های تاریخی با توجه به ظرفیت موجود در آنها، بتوان مولفه های اقتصادی جدید مبتنی بر ارزش ها و ظرفیت آنها ارایه کرد. این تحقیق با هدف ارزیابی بازآفرینی های انجام یافته پیرامون محوطه مسجد کبود براساس مولفه های اقتصاد خلاق، از نوع پژوهش های کیفی می باشد که با روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته است. داده های لازم برای تحلیل و پژوهش از طریق مطالعات اسناد کتابخانه ای در کنار برداشت و پیمایش های میدانی به دست آمده است و برای صحت سنجی نتایج از تکنینک تحلیل سوات استفاده شده و نتایج به دست آمده با رویکرد اقتصاد خلاق تجزیه تحلیل گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد اقتصاد خلاق در محله های تاریخی شامل برندسازی، ارتباط گردشگری و صنایع، ایجاد ارزش های اقتصادی، سرمایه گذاری، ایجاد و یا تغییر کاربری با در نظر گرفتن پویایی اقتصادی و ایجاد اقتصاد فرهنگی است ولی محوطه پیرامون مسجد کبود تبریز، محوطه ای که در سه دهه گذشته با مداخلات شهری فراوانی روبرو بوده است و در حال حاضراین شرایط را ندارد.
تحلیل ساختاری پیشران های مؤثر بر بازآفرینی بافت های فرسوده با رویکرد برنامه ریزی محله محور مورد کاوی: محله شمس آباد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال رشد شتابان شهرنشینی، توسعه و گسترش شهرها، مراکز شهری و بافت های کهن دچار تغییرات کالبدی-فضایی و درنتیجه نارسایی های اجتماعی-اقتصادی فراوانی شده اند. رویکردهای زیادی تاکنون به منظور رویارویی با این بافت ها در نظر گرفته شده و در سیر تکاملی خود از بازسازی شهری تا بازآفرینی شهری مطرح شده اند. در این راستا، رویکرد بازآفرینی محله محور در یک طبقه بندی از بازآفرینی شهری قرار می گیرد که اشکال جدید مداخله و مشارکت اجتماعات محلی در بازآفرینی شهری را برای عصر جدیدی که روش های سنتی منجر به شکست شده اند مطرح می کند و پتانسیل هایی برای ارائه ظرفیت های باارزش و ارائه دانش محلی و مردمی دارد. . بدین منظور در این پژوهش سعی گردیده است که به صورت سیستمی و نظام مند پیشران های کلیدی مؤثر بر بازآفرینی بافت فرسوده محله شمس آباد تبریز با تأکید بر رویکرد محله محوری، شناسایی و تحلیل شوند. روش تحقیق در مطالعه ی حاضر آمیخته (کمی-کیفی) با ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد .در این پژوهش ابتدا با تکنیک پویش محیطی و دلفی، 44 پیشران اولیه در سه حوزه مختلف استخراج شده و سپس با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفه ها تشکیل گردیده است. در مرحله بعدی از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل ماتریس اقدام شده است. با توجه به امتیاز بالای اثر گذاری مستقیم و غیر مستقیم عوامل، ده عامل اصلی به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر بازآفرینی بافت فرسوده محله شمس آباد تبریز با تأکید بر رویکرد محله محوری مورد شناسایی قرار گرفتند. همچنین بر اساس نتایج حاصل از ماتریس اثرگذاری عوام ، متغیر های بخش اجتماعی با کسب بالاترین امتیاز، بیشترین تأثیر را در راستای بازآفرینی با رویکرد محله محوری در محدوده موردمطالعه داشته اند.
آینده پژوهی شهری: مرور نظام مند مطالعات شهری ایران در بازه زمانی 1390-1401(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی از حدود یک دهه پیش توجه پژوهشگران داخلی را به خود جلب کرده است. این دانش به دلیل عدم تعمیق آن در لایه های سیاستگذاری، برنامه ریزی و تنظیم گری و فقدان زیرساخت های فکری و فرهنگی موردنیاز، هنوز به شکلی شایسته در کشور نهادینه نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نظام مند مطالعات داخل ایران به ارائه ابعاد و شاخص های آینده پژوهی پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، در گروه تحقیق های کاربردی قرار دارد و از نظر نوع و ماهیت داده ها، کیفی است. پژوهشی توصیفی تحلیلی بوده و با رویکرد فرامطالعه انجام شده است. در این رویکرد ابتدا مطالعات و پژوهش های داخلی علمی پژوهشی بررسی شده و تعداد 66 مقاله نهایی انتخاب گردید. پس ازآن اطلاعات مناسب متون با استفاده از روش تحلیل مضمون در قالب کدگذاری های باز و محوری استخراج شده و به تجزیه و تحلیل و ترکیب و مقایسه یافته های کیفی می پردازد، درنهایت با استفاده از کدهای استخراج شده حاصل بررسی نظام مند مقاله های منتخب، چارچوب آینده پژوهی شهری ارائه شده است. در این چارچوب چهار رهیافت اصلی شناسایی شده است. رهیافت فرایندی و مشارکت پذیری به دنبال افزایش مشارکت و همکاری ذی نفعان و ذی نفوذان می باشد. رهیافت کل نگر و بلندمدت به دنبال خلق برنامه های منعطف، تاب آور و کاربردی تر و تولید دانش در برنامه بلندمدت و میان مدت است. رهیافت تصمیم گیری و برنامه ریزی جامع و منعطف به دنبال شناخت و تحلیل دقیق از محیط برنامه ریزی و در نهایت رهیافت آمادگی در برابرآینده های ممکن به دنبال درک آینده های محتمل و آمادگی بهتر برای رویارویی با آینده می باشد.
ارزیابی عوامل اثرگذار بر رقابت پذیری صنعت گردشگری در فرآیند توسعه منطقه ای (نمونه موردی: شهرستان مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
1 - 17
حوزههای تخصصی:
رقابت پذیری، اتخاذ سیاست ها برای تقویت توسعه منطقه ای با مفروض داشتن نوعی از رقابت بین مناطق، بر سر جذب سرمایه های مادی و انسانی مؤثر به منظور نیل به تعالی و پیشرفت در گردشگری است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی و علی مقایسه ای است. نتایج آزمون تی نشان می دهد که بالاترین میانگین هریک از ابعاد اثرگذار بر رقابت پذیری گردشگری شهرستان مرند به ترتیب شامل کالبدی و زیرساختی (3.48)، اقتصادی (3.47)، اجتماعی فرهنگی (3.39)، بوم شناختی و طبیعی (3.25) و تجاری و سیاسی (3.00) می باشد. در بین عوامل، کیفیت نظام های کسب و کار گردشگری در بعد اقتصادی دارای بالاترین ارزش بوده است. همبستگی بین ابعاد با میزان اثرات گردشگری، ابعاد اقتصادی، تجاری و سیاسی بیشترین همبستگی را با عامل گردشگری رقابتی نشان می دهد. بررسی اثرات گردشگری رقابتی بر ابعاد توسعه در آزمون رگرسیون خطی چندگانه نشان می دهد که رابطه ی محکمی بین اثرات گردشگری رقابتی و و شاخص های اثرگذار موجود وجود دارد (R=0.99) . درمجموع ساختارهای 5 گانه توانستند 0.71 درصد از تغییر واریانس در گردشگری رقابتی را پیش بینی کنند ((F(9,74)= 41.22 p<0.05 . به جز بعد کالبدی و زیرساختی (1.125) که رابطه معنادار مثبتی با گردشگری رقابتی داشت، چهار شاخص اقتصادی (0.041- )، اجتماعی فرهنگی (0.054-)، تجاری و سیاسی (0.060-) و بوم شناختی و طبیعی (0.025-) فاقد این وضعیت بودند. بر مبنای 3192 ارزش محاسبه شده در ماتریس اولیه اثرات متقاطع، مزیت گرایی هوشمند به عنوان تأثیرگذارترین و بهره وری بخش گردشگری به عنوان تأثیرپذیرترین پیشران ها شناسایی شدند.
سنجش وضعیت گردشگری کلان شهر شیراز براساس مؤلفه های پایداری محیطی در طراحی شهری
حوزههای تخصصی:
گردشگری پایدار، با اتکا بر مفهوم توسعه ی پایدار، می خواهد صنعت گردشگری در عین سوددهی اقتصادی، کم ترین تاثیر را بر جامعه میزبان و محیط زیست را داشته باشد. در قرن بیست و یکم، پیشرفت فناوری موجب می شود تا وقت انسان بیش از پیش آزاد شود و زمان بیشتری داشته باشد. به همین دلیل این قرن، قرن صنعت گردشگری نام گرفته است. به دلیل زیر ساخت های فناوری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد شده در قرن بیست و یکم، پدیده گردشگری یک واقعیت اجتناب ناپذیر در رفتار و عمل انسان برای ارضای روح کنجکاو او خواهد بود. از این رو این تحقیق با هدف تحلیل وضعیت گردشگری شهر شیراز براساس مولفه های پایداری انجام گرفته است. روش بکار رفته بصورت توصیفی – تحلیلی بوده است. ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بوسیله شاخص های هر کدام با مدل تی تک نمونه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل ها برای هر مولفه در جهت مثبت برای کلان شهر شیراز بوده است.
کاربرد نظریه نحو فضایی هیلیر در سنجش کیفیت فضای شهری؛ مطالعه موردی: خیابان کوئین در اوکلند (نیوزلند)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
213 - 232
حوزههای تخصصی:
طراحی شهری با در نظر گرفتن نیازهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، فضاهای شهری را به گونه ای سامان می دهد که هم به نیازهای شهروندان پاسخ دهد و هم تعاملات اجتماعی و کیفیت زندگی را بهبود بخشد. این فرآیند با تمرکز بر پایداری و بهره وری، فضاهایی سازگار با محیط زیست و فرصت آفرین از نظر اقتصادی ایجاد می کند که حس تعلق شهروندان را تقویت و محیط زندگی را ارتقاء می بخشد. به همین دلیل، یک طراحی شهری خوب می تواند کیفیت فضای شهری و در نهایت کیفیت زندگی شهری را بهبود بخشد. تلفیق فرآیند طراحی شهری با روش های تحلیلی که در مراحل خاص فرآیند طراحی به کار می رود، نه تنها در مرحله ایده پردازی تاثیرگذار خواهد بود بلکه سبب می شود تا خروجی های به دست آمده در مراحل مختلف، قابلیت ارزیابی و اصلاح داشته باشند و راه حل های سودمند که احتمال شکست کمتری دارند را، برگزید. این پژوهش به بررسی کاربرد نظریه نحو فضا در خیابان کوئین، در منطقه تجاری مرکزی شهر اوکلند پرداخته و به دنبال پاسخ به این سوال است که چگونه می توان کیفیت فضاهای شهری در این خیابان را با استفاده از نظریه نحو فضا ارزیابی کرده و چه چالش هایی در این زمینه وجود دارد. روش پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) بوده و داده ها در نرم افزار Depth Map تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که این خیابان به خوبی نقش خود را در شبکه معابر شهری ایفا کند و یکپارچگی و اتصال کافی با سایر معابر دارد. با این وجود، اقداماتی لازم است تا این عملکرد تقویت شود. در هنگام بکارگیری نظریه نحو فضا در این خیابان چالش هایی چون الزامات پیچیده تجزیه و تحلیل داده ها، ذهنی بودن تفاسیر، ترکیب عوامل زمانی، حساسیت های فرهنگی، پیش بینی پذیری محدود، شناسایی شد که ضرورت انجام تحقیقات بین رشته ای مستمر و همکاری برای غلبه بر این چالش ها را می طلبد.
تبیین مؤلفه های مؤثر کیفیت محیطی فضاهای عمومی بیمارستان بر حس رضایت مندی بیماران (مطالعه موردی: بیمارستان های شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
25 - 44
حوزههای تخصصی:
تجربه های ناخوشایند در فضا های درمانی امروزه نه تنها به خاطر نحوه ارائه خدمات بلکه کیفیت نامناسب محیط و عدم توجه کافی به نیازهای کاربران بوده که موجب افزایش فشارهای روانی و نارضایتی می گردد. فضاهای عمومی به عنوان فضاهای واسطه و انتقالی، نقش مهمی در تجربیات ادراکی بیماران در محیط بیمارستان ایفا می نمایند. با توجه به اهمیت توسعه فضاهای کاربرمحور در محیط های درمانی، کیفیت محیطی مناسب در فضاهای عمومی می تواند به ارزیابی مثبت بیماران از این فضاها و نیز بهبود رضایت مندی آنان کمک نمایند. تحقیق حاضر به دنبال تبیین ویژگی های کیفیت محیطی فضاهای عمومی موثر بر حس کلی رضایت مندی بیماران و چگونگی اهمیت و نقش این شاخصه ها در تقویت رضایت مندی در قالب ارائه مدل مفهومی می باشد. روش تحقیق بر پایه مطالعه توصیفی- تحلیلی بوده، و راهبرد نمونه موردی برای اطلاعات کمی انجام گرفت. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، علاوه بر مرور منابع کتابخانه ای، از ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است. مطالعه در دو بیمارستان امام خمینی و شفا شهر ساری انجام گرفته و در مجموع 205 بیمار از طریق پرسشنامه در این پژوهش شرکت نمودند. شیوه مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPLS برای تحلیل اطلاعات مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پنج مولفه شامل آسایش فیزیکی- روانی، دیدپذیری، دسترسی، خوانایی و ارتباط پذیری به عنوان عوامل مهم کیفیت محیطی فضاهای عمومی بیمارستان بر رضایت مندی بیماران موثر بوده اند. همچنین، دسترسی، به عنوان مهم ترین ویژگی به همراه ارتباط پذیری و خوانایی در فضاهای عمومی از عوامل قابل توجه در افزایش حس رضایت مندی می باشند. این پژوهش می تواند با ارائه چهارچوب مفید در پاسخ به نیازها و انتظارات بیماران، به معماران و طراحان در فرآیند طراحی و نیز مدیران مراکز درمانی برای بهبود کیفیت فضاهای عمومی موجود و یا آینده در جهت تقویت حس رضایت مندی کاربران کمک نماید.
شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر توسعه گردشگری پایدار با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
87 - 104
حوزههای تخصصی:
گردشگری صنعتی است که توسعه آن نیازمند شناخت و آگاهی کافی از مسائل و عوامل مؤثر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه است. در صنعت گردشگری و به ویژه برنامه ریزی در جهت توسعه گردشگری پایدار، پرداختن به آینده و برنامه ریزی در جهت نیل به آینده ی مطلوب، جز لاینفک فرآیند برنامه ریزی و توسعه محسوب می شود.آینده پژوهی به عنوان رویکردی نوین در شناخت تحولات آینده مطرح است که در ترسیم آینده گردشگری پایدار نیز می تواند سهم بسزایی داشته باشد. هدف از این پژوهش شناسایی پیشران هایی است که در آینده بر توسعه گردشگری پایدار استان گیلان تاثیرگذار خواهند بود. در پژوهش پیش رو، با بکارگیری روش تحلیل ساختاری که یکی از روش های متداول آینده پژوهی است، با استفاده از نرم افزار میک مک، شاخص های توسعه گردشگری پایدار استان گیلان تحلیل شده است. برای دستیابی به یافته های پژوهش موردنظر، ابتدا 38 شاخص در چهار بعد اصلی(زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی) از میان اسناد فرادست و پژوهش های مرتبط با موضوع استخراج شده و با استفاده از نظرات 26 نفر از کارشناسان و متخصصان، ماتریس تاثیرات متقاطع تشکیل شده است. در ماتریس تاثیرات متقاطع میزان ارتباط این متغیرها (میزان تأثیر هر یک از عوامل بر سایر عوامل)توسط کارشناسان متخصص تشخیص داده می شود. در ادامه با بهره گیری از روش تحلیل ساختاری، عوامل کلیدی تأثیرگذار بر وضعیت آینده توسعه گردشگری پایدار استان گیلان، استخراج و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. برای استخراج عوامل پیشران، به رتبه بندی متغیرهای موردنظر به لحاظ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری (مستقیم و غیرمستقیم) پرداخته شده است. نتایج این پژوهش براساس خروجی نرم افزار میک مک نشان داد که دوازده پیشران اصلی در توسعه گردشگری پایدار استان گیلان تاثیرگذار است که به ترتیب شامل: تراکم جمعیت در مناطق گردشگرپذیر، ارتقای سطح آگاهی های زیست محیطی، میزان اشتغال زایی در مشاغل سودآور بخش گردشگری، میزان سرمایه گذاری های بخش خصوصی، استفاده بهینه از زمین، رقابت پذیری، گسترش فضاهای ساخته شده مرتبط با گردشگری، افزایش زیرساخت های حمل و نقل منطقه ای، مشارکت و همبستگی گروه ها و ساکنان محلی، برگزاری جشنواره های فصلی و فرهنگی، کاهش میزان آسیب رسانی اکولوژیکی، اطلاع رسانی مردم در ارتباط با اهمیت وجود گردشگران در ناحیه موردنظر. این پیشران های اصلی باید در برنامه ریزی های توسعه گردشگری پایدار استان گیلان از طریق سازمان های مربوط در نظر گرفته شوند تا ضمن حفاظت از وضعیت موجود توسعه گردشگری پایدار برای زمان حال و آینده به صورت اصولی محقق شود.
تبیین الگوی نظری تحقق شهر هوشمند در افق 1415 در چارچوب آینده نگاری راهبردی با استفاده از FCM و Mental Modeler(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
37 - 57
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عدم قطعیت ها، بحران های طبیعی و انسانی، ظهور فناوری ها، رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی با فشارهای اکولوژیکی، اجتماعی و زیرساختی، همگی موید این مطلب هستند که چارچوب های سنتی مدیریت شهری به عنوان یک راهکار برون رفت از این چالش های روزافزون دیگر به تنهایی نمی توانند راهگشا باشند و برای توسعه پایدار شهری در افق آینده لازم است تا از چارچوب های نوینی همچون آینده نگاری شهرهای هوشمند استفاده نموده و برنامه ریزی های شهری را با رویکردهای سناریوپردازانه مبتنی بر آینده نگاری ترکیب نمود (Zali et al, 2016). به کمک سناریوپردازی می توان آینده های بدیل پیش روی شهرهای هوشمند را ترسیم نمود و به فهم برنامه ریزان و سیاست پردازان شهری جهت دهی نمود. با توجه به اینکه یکی از ضعف های بالقوه سناریوپردازی این است که به تنهایی نمی تواند فهم جامعی در خصوص نتایج حاصل از وقوع هریک از سناریوها ارائه دهد لذا لازم به نظر می رسد تا از ابزارهای تکمیلی جهت آینده نگاری راهبردی شهرهای هوشمند بهره برد.هدف: هدف این پژوهش، تبیین الگوی نظری تحقق شهر هوشمند در افق 1415 در چارچوب آینده نگاری راهبردی با استفاده از ابزارهای مکمل جهت پوشش دهی به ضعف های روش سناریونگاری است تا خط فکری جامعی در سیاست پردازان و مدیران شهری ایجاد نماید و موانع مدیریت و پیشران های کلیدی موثر بر این فرایند را برای اذهان برنامه ریزان شهری در افق 1415 مطابق با اسناد بالادستی فراهم آورد.روش: برای تحقق این منظور، ابتدا مهمترین پیشران ها و موانع تحقق شهر هوشمند در قالب سناریوهای مختلف شناسایی شده و سپس در قالب Mental Modeler و به کمک مدل FCM دسته بندی شده اند. نتایج بدست آمده از خبرگان پژوهش با استفاده تکمیل ماتریس اثرات عناصر بر همدیگر منجر به تدوین نقشه شناختی فازی تحقق شهر هوشمند شده است که برای کمک به درک و فهم بهتر به صورت گرافیکی نیز ارائه شده و مرکزیت و تأثیرگذاری عوامل تصویر گردید.یافته ها: خروجی ها نشان می دهد که در دسته عناصر از نوع موانع تحقق شهر هوشمند عناصر «عدم رعایت اصل عدالت، توازن و تعادل در ابعاد اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی (فقدان مدیریت بهینه منابع شهری)»، «کالایی شدن زمین» و «عدم توسعه متوازن و رشد لجام گسیخته شهری و ظهور بافت های مسئله دار» به ترتیب با شدت 58/8، 92/7 و 65/7 بیشترین تأثیرات را از سایر عناصر مدل پذیرفته اند. از حیث اثرگذاری بر مبنای نتایج حاصله، دو عدم قطعیت «افزایش روند مهاجرپذیری شهرها» و «تولید و تحویل آنی (اقتصاد آنی اشیا)» بیشتر از همه عناصر اثرگذار بوده اند.نتیجه گیری: در انتها بر اساس نتایج، الگوی نظری تحقق شهرهای هوشمند بر اساس روش اینده نگارانه ترکیبی ارائه شده است.
بررسی الگوی فضایی آسیب پذیری محلات شهر تهران در برابر سیلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
35 - 54
حوزههای تخصصی:
سیلاب یکی از مخاطرات طبیعی است که هر ساله باعث وارد آمدن خسارت های سنگین به شهرها می شوند. در هنگام وقوع سیلاب بدیهی است افرادی که از لحاظ اجتماعی – اقتصادی ضعیف تر باشند، از این مخاطرات تأثیر بیشتری می پذیرند و در زمان بسیار طولانی تری امکان بازیابی خود را خواهند داشت. این پژوهش با استفاده از 54 شاخص کلیدی میزان آسیب پذیری مناطق شهر تهران را مشخص نموده است. سپس نتایج به صورت فضایی تحلیل و میزان آسیب پذیری در هریک از ابعاد و همچنین شاخص نهایی تعیین گشته است. در این پژوهش از مدل موران محلی و ابزار High low clustering استفاده گردیده است. بر اساس نتایج به دست آمده از ابزار High low clustering و با توجه به نمره استاندارد Z (83/3-) و همچنین مقدار P Value (0001/0) در شاخص نهایی آسیب پذیری می توان با اطمینان 99 درصد گفت که الگوی خوشه بندی فضایی مقادیر این شاخص ناشی از شانس نیست، بنابراین فرضیه صفر رد می شود. همچنین با توجه به این که مقدار استاندارد شده منفی بوده و سطح معناداری در ناحیه آبی نمایش داده شده است؛ می توان نتیجه گرفت که در شاخص نهایی خوشه بندی فضایی در مورد مقادیر پایین صورت گرفته است. همچنین با محاسبه موران محلی برای شاخص نهایی آسیب پذیری مشخص گردید که به صورت کلی 30 درصد محلات دارای خوشه-بندی و 4 درصد آن ها تشکیل ناخوشه می دادند. برای 66 درصد محلات نیز خوشه بندی خاصی مشاهده نگردید.
شناسایی واحدهای همگن وا کنش به اقلیم در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
67 - 80
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری با ویژگی های متفاوت از محیط های طبیعی، نیازمند تجدید نظر در پهنه بندی های اقلیمی سنتی هستند تا شرایط اقلیمی در برنامه ریزی ها و مدیریت شهر، قابل استفاده باشد. شهر تهران با ویژگی های طبیعی و الگوی توسعه شهری متفاوت، پاسخ های متفاوتی در برابر شرایط اقلیمی دارد. واحد های همگن واکنش به اقلیم (HCR) طبقه بندی اقلیم شهری را بر اساس نقشه های تراکم ساختمانی و ژئومورفولوژی طبیعی زمین انجام می دهد. هدف آن تهیه نقشه ای با مجموعه ای از مناطق همگن با فضای شهری است و مزیت آن در ارائه دستورالعمل های اقلیمی برای برنامه ریزی در طرح های جامع شهری است. برای مطالعه از لایه های اطلاعات مکانی کاربری/پوشش اراضی، تراکم ساختمانی، شبکه هیدروگرافی، عناصر جوی، تراکم جمعیتی و توپوگرافی شهری استفاده گردید. نتیجه آن تهیه نقشه اقلیم شهری تهران در 17 واحد اقلیمی و به دنبال آن ارائه هشت دستورالعمل اقلیمی برای برنامه ریزی شهری است. ترکیب مورفولوژی زمین، سطوح ارتفاعی، شیب سطحی، بستر رودخانه ها با مشخصات فیزیکی و کالبدی شهری مهمترین مشخصه مدل HCR استفاده شده در پژوهش است. نتایج به دست آمده گویای واحد اقلیمی همگنی در نوار شمالی تهران در مجاورت کوهستان با مخروط افکنه ها، روددره ها، پوشش گیاهی غنی تر و رخنمون های سنگی است. در حالی که تکه تکه شدن زیستگاه ها، بافت ساختمانی فشرده، دشت رسوبی هموار مشخصه اصلی مناطق مرکزی شهر هستند. نوار میانی تهران با توالی تپه ها و دره ها از پارک جنگلی چیتگر در غرب تا تپه های گیشا، پردیسان، عباس آباد و لویزان واحد اقلیمی همگن میانی را تشکیل داده که فضاهای تنفسی شهر هستند. گسترش فیزیکی شهر در سمت ارتفاعات و به ویژه در مسیر روددره ها اغلب ظرفیت پویایی، تهویه طبیعی و گردش هوا را کاهش داده و از عوامل افزایش بار گرمای محیطی و شکل گیری جزیره گرمای شهری و تشدید آلودگی هوا در مناطق مرکزی شهر هستند.
شناسایی تعارض منافع ساکنین و گردشگران در مسیرهای گردشگری بافت های تاریخی (نمونه موردی: گذر صدر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
43 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رهاشدگی، افول پویایی و افت حیات در بافت های شهری- تاریخی و مسکونی از مسائلی هستند که همواره حضور گردشگران شهری به عنوان راه حلی برای رفع آنها یاد می شود. اهداف، اولویت ها و خواسته های متفاوت میان دو قشر ساکنین و گردشگران و بروز مشکلات و وجود مزایای متفاوت برای هر یک از طرفین، می تواند منجر به بروز تضادها و تعارض منافع مابین آنها شود. ازاین رو با توجه به ضرورت توجه به خواسته های ساکنین و نیز نیازهای گردشگران، تعارض منافع این دو قشر در محدوده ی گذر تاریخی صدر شهر تبریز مورد شناسایی قرار می گیرد.هدف: در این پژوهش، هدف درک صحیحی از سازوکار تعارض منافع ساکنین و گردشگران و دستیابی به اهداف هم راستا بین نیازهای گردشگران و ساکنان و کاربست آن در طرح های بازآفرینی و توسعه گردشگری از منظر کالبدی است.روش: روش پژوهش ترکیبی بوده و با راهبرد پس کاوی انجام یافته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت تحلیل عامل اکتشافی و با استفاده از نرم افزار SPSS Ver 22 صورت گرفته است.یافته ها: عوامل شناسایی شده شامل چهار مورد بودند؛ عامل اول شامل حضور گردشگران و شادابی و نشاط محله، استقبال از گردشگران و پذیرش آن ها، کاهش هزینه های گردشگران، کاربری های ویژه تفریحی گردشگری، شلوغی معبر به منظور افزایش امنیت گردشگران؛ عامل دوم شامل مراکز اقامتی گردشگری، زیرساخت های گردشگری، کسب وکارهای گردشگری، تنوع و دامنه ی فعالیت ها و آزادی انتخاب گردشگران در انتخاب فعالیت ها؛ عامل سوم شامل دید و منظرهای مناسب، راحتی تردد پیاده و دوچرخه، دسترسی به حمل ونقل عمومی، بهداشت محیطی و فضای سبز؛ و عامل چهارم شامل باززنده سازی مراسمات ملی و مذهبی.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که تعارض منافعی بین ساکنان و گردشگران در گذر تاریخی صدر وجود ندارد و ساکنان و گردشگران در یک نظام متعادل از منافع با جذب امکانات متنوع و متفاوت، ضمن ایجاد بستری مناسب می توانند موجب ایجاد تعادل منافع در این گذر تاریخی شوند.
شناسایی و ارزیابی دارایی های کلیدی از منظر پدافند غیرعامل (نمونه موردی: استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
92 - 104
حوزههای تخصصی:
برای دشمن همه دارایی ها ارزش یکسانی ندارند، با توجه به ارزش دارایی های کلیدی و سطح بندی آن ها، احتمال وقوع یک حادثه امنیتی را علیه دارایی های کلیدی تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این تحقیق شناسایی و ارزیابی دارایی های کلیدی از منظر پدافند غیرعامل در استان قزوین با تأکید بر شهرستان قزوین بعنوان نمونه موردی می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و ابزار های گردآوری اطلاعات مطالعات اسنادی و مصاحبه با نخبگان و کارشناسان و پرسشنامه می باشد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند 50 کارشناس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات برای سطح بندی دارایی ها از طریق دستورالعمل سطح بندی مراکز ثقل مصوب سازمان پدافند غیرعامل و ارزیابی ارزشمندی دارایی ها نیز از طریق تکنیک FEMA بوده است. نتایج تحقیق در بخش سطح بندی نشان می دهد که آزادراه قزوین کرج، نیروگاه برق شهید رجایی، لشکر 16 زرهی قزوین، اداره کل ارتباطات رادیویی شمال غرب، شرکت مرغ اجداد برکت جزو دارایی های با سطح حساس و استانداری قزوین، فرمانداری قزوین، دانشگاه بین المللی امام خمینی، بیمارستان شهید رجایی و ایستگاه راه آهن قزوین جزو دارایی هایی با سطح مهم می-باشند و در بخش ارزیابی دارایی ها به ترتیب نیروگاه برق شهید رجایی با امتیاز 33/9، استانداری قزوین با 96/7، شرکت مرغ اجداد برکت با 33/7، فرمانداری قزوین با 84/6، لشکر 16 زرهی قزوین 8/6، بیمارستان شهید رجایی با 17/6، دانشگاه بین المللی امام خمینی با 88/5، ایستگاه راه آهن قزوین با 75/5، اداره کل ارتباطات رادیویی شمالغرب با 5/5 و آزادراه قزوین کرج با 48/5 از ارزشمندی بالایی برخوردار هستند.
بررسی تناسبات هندسی و حسابی نماهای مدارس دوره صفویه اصفهان (نمونه موردی مدرسه ملاعبداله، جده کوچک و نیم آورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۱۳۹-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
از جمله عوامل تشکیل دهنده کالبد و شاکله یک بنا، نماهای آن است. در معماری گذشته از نسبت های هندسی و حسابی و نظام های معماری در نمای ساختمان های مهم استفاده شده است. با این حال تاکنون پژوهش قابل توجهی در مورد چگونگی ساختارهای هندسی مشترک در مدارس سنتی انجام نشده است. دوره صفوی دوره ی اوج شکوه معماری شهر اصفهان الخصوص معماری مدارس این شهر است. هدف از این پژوهش استخراج تناسبات هندسی و حسابی، نظام های معماری شاخص و میزان فراوانی آنها در نماهای مدارس صفوی شهر اصفهان است. بدین منظورتعداد 3 مدرسه مورد تحلیل قرار گرفته است. به ترتیب نظام های معماری منتخب4، 5 و6 ، نسبت های طلایی و حسابی، تعداد محورهای افقی و عمودی و میزان فضای توخالی شده هر نما بررسی شد. نتایج متفاوت به دست آمده حاکی از آن است که نظام معماری 4 در هیچ یک و نظام معماری6 در اکثر نماها یافت شد. از میان نسبت های طلایی به کاربرده شده در محور افقی و عمودی نمای مدارس، مستطیل طلایی ایرانی فراوانی بیشتری دارد. غالبا نسبت های طلایی 618/1 و 41/1 در کل طول یک نما به صورت پیوسته به کار برده نشده است. در ایوان ها، تنها در محورعمودی ایوان مدرسه نیم آورد از نسبت های طلایی استفاده شده است. در هر نما تعداد دهانه های اصلی و محور عمودی عددی فرد است و محور افقی عددی زوج است. با وجود تفاوت طول در هر نما، درصد فضای باز و نیمه باز در همه نماهای یک مدرسه برابر است.