فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۸۷۳ مورد.
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
161 - 195
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه مسکن حداقل باهدف استطاعت پذیری طراحی می شود، عموماً مؤلفه های کمی و کیفی در آن توأمان لحاظ نمی شود. لذا هدف از این پژوهش، تحلیل رابطه ی بین کمیت و کیفیت در مسکن حداقل است. ابتدا مؤلفه های کمی و کیفی مسکن حداقل و فراوانی و وزن آن ها با روش توصیفی و آنتروپی شانون استخراج شد. سپس از طریق روش پیمایشی (مصاحبه ساختاریافته) راهبرد های طراحی ذیل هر مؤلفه مشخص شد که بر اساس آن، مجموعه ی ضوابط نمره دهی در تحلیل پلان تنظیم گردید. در گام بعد، 9 تیپ پلان برگزیده در شهر جدید پرند طبق ضوابط توسط متخصصین نمره داده شدند. درنهایت، رابطه ی بین مساحت و کیفیت در پلان های برگزیده کیفی تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد در واحد های یک و سه خوابه برگزیده، فضای عمومی و در واحد های دو خوابه فضای خدماتی از اهمیت بیشتری نسبت به سایر فضاها برخوردارند. نتایج نشان می دهد که برخلاف تصور عموم، الزاماً با افزایش مساحت، کیفیت واحد مسکونی افزایش نمی یابد.
ارزیابی جهت گیری حیاط های مرکزی در ساختمان های مسکونی اقلیم گرم و مرطوب ایران از منظر مصرف انرژی و آسایش حرارتی ساکنین (شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
1 - 14
حوزههای تخصصی:
در معماری عصر حاضر سعی بر این است که ساختمان بتواند با توجه به الگوهای طراحی خویش، نیازهای حرارتی ساکنین را با استفاده از حداقل مصرف انرژی تأمین نماید. در این میان ساختمان های سنتی و بومی در اقلیم های مختلف ایران نمونه های بسیار مناسبی برای بررسی الگوهای طراحی بکارگرفته شده در آن ها می باشند. در این جهت، مقاله حاضر، باهدف بررسی نقش جهت گیری حیاط های مرکزی خانه های سنتی در اقلیم گرم و مرطوب ایران، از دیدگاه بهینه سازی مصرف انرژی ساختمان و همچنین ایجاد آسایش حرارتی ساکنین انجام شده است. در این راستا از مطالعات کتابخانه ای، اطلاعات آب و هواشناسی و شبیه سازی رایانه ای به کمک نرم افزار دیزاین بیلدر استفاده شده است. در نهایت نتایج تحقیق نشان داده است؛ استفاده از الگوی حیاط های مرکزی به شکل مستطیلی با هندسه نسبت عرض به طول یک دوم با جهت گیری شرقی غربی توانسته است تا حدود 12 درصد در کاهش مصرف انرژی در ساختمان نقش داشته باشد. همچنین عوامل موثر در آسایش حرارتی همچون؛ دمای و سرعت هوا، دمای تشعشعی را نیز به طور قایل قبولی در آستانه آسایش کاربران قرار دهد و به نوعی هم شرایط ایجاد آسایش حرارتی کاربران در فضا فراهم آید و هم میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش یابد.
کاربرد نوروشهرسازی در طراحی شهری: ارزیابی تأثیرات پیچیدگی بصری بر پاسخ های عصب شناختی عابران پیاده
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
243 - 268
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان شهرها در غیاب ضوابط کنترلی مؤثر، پاسخگویی شهرها به نیازهای شناختی و فیزیولوژیکی شهروندان را با بحران مواجه نموده است. نوروشهرسازی به عنوان رویکردی نوظهور، با ادغام شهرسازی، روان شناسی محیطی و عصب شناسی، به تحلیل بازخوردهای عصبی مغز نسبت به محیط های شهری می پردازد تا تعامل مثبت انسان و محیط بازسازی شود. در این میان پیچیدگی بصری بعنوان عاملی که عدم تعادل در آن مستقیما با فیزیولوژی انسان در ارتباط است، در چارچوب این رویکرد می تواند از منظری جدید مورد مطالعه قرارگیرد. پژوهش حاضر پس از بررسی مفهوم پیچیدگی بصری در طراحی شهری، به طیف بهینه پیچیدگی بصری پرداخته و به معرفی امکانات نوروشهرسازی در بررسی این فاکتور محیطی می پردازد. مطالعات اخیر در حوزه نوروشهرسازی نشان داده اند که رابطه میان وحدت و تنوع در محیط های شهری را می توان از طریق تحلیل سرعت پردازش عصبی داده های بصری بررسی کرد. شواهد تجربی حاکی از آن است که امواج بتا با میزان پیچیدگی فرم های فراکتال ارتباط مستقیم دارند؛ داده های حاصل از الکتروانسفالوگرافی (EEG) نشان می دهند که این ابزار می تواند به عنوان راهکاری مؤثر برای بررسی تجربیات شناختی مرتبط با وحدت و تنوع و همچنین سرعت پردازش عصبی به کار رود. علاوه بر این، نوسانات فرکانس تتا در نواحی پیشانی و بالای پیشانی با عملکردهای شناختی نظیر حافظه کاری، حافظه اپیزودیک و جهتیابی ارتباط معناداری دارند. افزایش دامنه فعالیت سیگنال های EEG اغلب بیانگر کاهش نمایانی عناصر محیطی است، در حالی که کاهش دامنه این سیگنال ها به افزایش نمایانی این عناصر اشاره دارد. در نهایت، محدودیت های فنی ابزارهای نقشه برداری عصبی در محیط های واقعی، از جمله حساسیت به نویزهای محیطی و حرکت، به عنوان چالش های اصلی شناسایی شده اند. به همین دلیل، استفاده از محیط های واقعیت مجازی (VR) به عنوان ابزاری نوین برای کنترل متغیرهای محیطی و کاهش اثر محدودیت های فنی پیشنهاد می شود. این رویکرد امکان دستکاری سیستماتیک متغیرهای مرتبط با پیچیدگی بصری و بهبود دقت در ثبت داده های عصبی را فراهم می آورد.
امکان سنجی استفاده از تکنولوژی رف نوری در طراحی های نوین معماری و شهرسازی به منظور افزایش بهره وری انرژی تجدید پذیر (نور طبیعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری های مدرن به دلیل مزیت های محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی، به عنوان یک زیرساخت و اولویت مشترک جهانی تبدیل شده است. با توجه به افزایش جمعیت و گسترش محیط انسان ساخت و روی آوردن به معماری و طراحی داخلی، تقاضای انرژی برای مصارف گوناگون روز به روز در حال افزایش است. لذا استفاده هوشمندانه از انرژی های تجدیدپذیر نقش مهمی در بهبود پایداری و بهره وری انرژی در طراحی معماری دارد. هدف پژوهش حاضر امکان سنجی استفاده از تکنولوژی های نوین از جمله رف نوری درطراحی معماری با تاکید بر رویکرد افزایش بهره وری انرژی های تجدیدپذیر (نور خورشید) در برج آریان همدان است. هدف تحقیق کاربردی، دارای ماهیت کمی و شیوه تحلیل داده ها به صورت ترکیبی، توصیفی-تحلیلی و شبیه سازی است. جمع آوری اطلاعات با بررسی های میدانی در فضای برج آریان و برداشت داده ها با وسایلی همچون لوکس متر است. با استفاده از نرم افزارهای دیزاین بیلدر و اکوتکت به بررسی نقش رف های نوری بر تامین روشنایی طبیعی در برج آریان پرداخته می شود. بررسی های انجام شده بر روی واحد ساختمانی نشان می دهد که، قسمت های داخلی پلان آن هیچ نور طبیعی را دریافت نمی کند و این مسئله سبب بالا رفتن مصرف انرژی به دلیل روشن شدن لامپ ها برای تامین روشنایی می باشد. با تعبیه رف نوری که یکی از روش های استفاده از انرژی های تجدیدپذیر است، تلاش به رساندن نور به عمق پلان گردید، که این سامانه در انجام وظیفه خود بخوبی عمل نمود و در گرین استار گواهینامه را دریافت نمود. درنهایت این نتیجه حاصل شد که استفاده از رف نوری تاثر بسزایی در کاهش بار سرمایی، گرمایی و مخصوصا افزایش بار روشنایی دارد.
تبیین مؤلفه های کالبدی نما در خانه های تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۸۸-۶۸
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی دارای خصوصیات و ویژگی های کالبدی خاص خود هستند. نما یکی از مهم ترین مؤلفه ها در بناهای این محدوده ها است که تأثیر زیادی بر ادراک مخاطب و هویت منطقه دارد. عدم شناخت دقیق این مؤلفه های کالبدی موجب می شود تا طراحان نتوانند نمای همگن برای این مناطق خلق کنند. باید به این نکته توجه کرد که نمای بافت های تاریخی از مؤلفه های کالبدی زیادی تشکیل شده است و باید در طراحی های جدید به این موارد توجه جدی گردد. محدوده ی فرهنگی تاریخی تبریز دربردارنده ی تعداد زیادی از خانه های تاریخی است اما بناهای تاریخی پرتعداد این محدوده تأثیر کمرنگی در چگونگی استفاده از مؤلفه های کالبدی آن ها در ساخت نمای خانه های جدید این محدوده داشته است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تبیین ویژگی های کالبدی و جزییات تشکیل دهنده ی نمای خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز است. برای نیل به این هدف شناخت بخش های مختلف نما و مؤلفه های کالبدی هرکدام از آن ها و تحلیل آن ها لازم و ضروری است. این تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی است که به روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته است و ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پیمایش ها و برداشت های میدانی خانه های منتخب بافت تاریخی تبریز و مطالعات کتابخانه ای و منابع اینترنتی بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مؤلفه های نما در خانه های تاریخی منتخب تبریز، که هرکدام از خانه ها ممکن است شامل همه یا تعدادی از این مؤلفه ها در نمای خود باشند، به صورت کلی عبارتند از: رواق ستون دار، ستون، پیشانی، پله های ورودی، ازاره، هره چینی میانی، هره چینی نهایی، درب ها و پنجره ها، قاب بندی، ناودانی، تزئینات گچی و آجرکاری که این مؤلفه ها در خانه های تاریخی مختلف دارای ویژگی های مشترکی هستند.
تصویرپردازی سناریو مبنا از آینده های جایگزین: تفکر درباره آینده حکمرانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
110 - 129
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تفکر و تصمیم گیری در مورد آینده شهر، به منزله ترکیبی از سیستم های پیچیده و غیر قطعی، بسیار دشوار است؛ این پیچیدگی، عدم قطعیت و دشواری، زمانی افزایش می یابد که تفکرات و تصمیم های ما، آینده های بلندمدت شهر را مورد توجه قرار دهند. توجه به این موضوعات، ضرورت آینده اندیشی و بدیل اندیشی در فراگرد مدیریت و برنامه ریزی شهری را بیش از پیش نمایان می سازد.هدف: هدف این مقاله شناسایی و تبیین آینده های جایگزین برای شهر تهران با تاکید بر مفهوم حکمرانی شهری است. بدین منظور کوشش شده است با بهره گیری از روش "چهار آینده جایگزین عمومی دیتور" ، تصاویر آینده شهر تهران، در قالب کهن الگوهای "رشد ، فروپاشی ، جامعه نظم یافته و جامعه تحول یافته "، ترسیم شوند.روش: این مطالعه با هدف شناسایی و تبیین آینده های جایگزین شهر تهران، از روش "چهار آینده جایگزین" استفاده می کند که شامل ساخت سناریوهایی بر اساس شناسایی روندها و محرک های کلیدی تأثیرگذار بر تهران است. سناریوهای توسعه یافته شامل "مرکز تجاری پایتخت"، "عبور از فرجام ری"، "خانواده تهران" و "رصدگرهای تهران" می شوند. هر سناریو دارای روایت خاصی است که چشم اندازی متمایز برای آینده شهر را ترسیم می کند.یافته ها: از میان 87 روند و عامل شناسایی شده در فرآیند پژوهش، 14 عامل با مراجعه به خبرگان به عنوان متغیرهای کلیدی سناریوهای آینده شهر تهران انتخاب شد. در این میان اعتماد شهروندان به نهادهای حاکمیتی بیشترین تاثیر را بر آینده حکمرانی شهر تهران خواهد داشت.نتیجه گیری: این پژوهش بر اهمیت درک پویایی های جهان معاصر و پیچیدگی های مضاعف مناطق کلان شهری تأکید می کند. با در نظر گرفتن سناریوهای متفاوت و اتخاذ رویکردی کل نگر، می توان به حکمرانی بهتر و موثرتر و عبور از پیچیدگی های توسعه امیدوار بود. بهره گیری مدیران و برنامه ریزان شهری از رویکردهای سناریومبنا در کلانشهرهایی نظیر تهران، مواجهه با پیچیدگی ها را تسهیل و تحقق حکمرانی خوب را امکان پذیرتر می کند. دستیابی به تصاویر آینده شهر تهران، ضمن شناسایی مهم ترین چالش ها و فرصت های نهفته در آینده های جایگزین، مبنایی برای خط مشی گذاری در حوزه حکمرانی شهری و اداره مطلوب شهر تهران فراهم می آورد. این رویکرد پیش نگر برای رسیدگی به مسائل چندوجهی که شهرها با چشم اندازهای در حال تغییر با آن مواجه هستند، ضروری است.
اجتماع پذیری فضاهای عمومی در مناطق کم برخوردار روستایی و ارتقای سلامت اجتماعی؛ ارائه راهکارهای طراحانه (میدان دَرِ قلعه ، روستای ایزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۷۲-۵۷
حوزههای تخصصی:
فضاهای اجتماع پذیر با تقویت انسجام اجتماعی، ارتقای احساس ایمنی و امنیت ادراک شده، زمینه سازی دریافت حمایت های محلی، اعتماد اجتماعی، و افزایش مشارکت ها نقش ویژه ای در ارتقای سلامت اجتماعی تلطیف مسائل بافت ها خصوصاً در نواحی محروم و کمتر برخوردار دارند. میدان دَرِ قلعه در روستای ایزی به عنوان تنها فضای باز عمومی این روستا محل شکل گیری رویدادها و فعالیت های مختلف اجتماعی، پذیرای گروه های مختلف افراد در طول سال است و نقش مهمّی در زندگی اجتماعی ساکنین روستا دارد. این میدان که در بافت قدیمی روستا قرار دارد، همزمان با تغییر و تحولات کالبدی در طول زمان دچار برخی فرسودگی های کالبدی و کارکردی شده است که در این مطالعه تلاش شده است ضمن شناسایی ویژگی های فضاهای اجتماع پذیر، در جهت تسهیل شکل گیری فعالیت های اجتماعی با شناسایی مشکلات آن در این خصوص، ارائه راهکارهای طراحی لازم صورت پذیرد. در این راستا، ضمن مطالعه اسنادی، گردآوری داده های تحقیق از 350 پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مقیاس های مشارکت اجتماعی و نظرسنجی مشارکت مذهبی در بین ساکنین روستا صورت پذیرفت. بر طبق یافته ها، ابعاد سه گانه معنایی، کارکردی، و فضایی-کالبدی مؤلفه های سازنده فضاهای اجتماع پذیر را شکل می دهند و مهم ترین فعالیت های جمعی در حال وقوع در میدان به ترتیب شامل شرکت در مراسم ها و رویدادها، حضور در مسجد، گفت وگو با دوستان، و بازی کردن می باشند. همچنین، کمبود فضای مناسب برای نشستن، کمبود فضای سبز، و فرسودگی بناهای پیرامون میدان، به ترتیب سه مسئله اصلی میدان دَرِ قلعه جهت شکل گیری و تسهیل اجتماع پذیری آن می باشند. در پایان مقاله نیز به منظور ارتقای کیفیت اجتماع پذیری میدان، راهکارهای طراحی در این خصوص ارائه شده است.
بررسی تأثیر نظریه خود تعیین گری در مدل توسعه اجتماع دارایی مبنا با استفاده از چارچوب تحلیلی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در دورانی که سازمان های اجتماعی و محلی به دلیل کاهش مشارکت در حال فروپاشی اند، مدل توسعه اجتماع دارایی مبنا با تاکید بر ظرفیت ها و توانمندی های ساکنان محلی، مفهوم جدیدی را برای توسعه مشارکت پذیری ارائه می دهد. با این حال چگونگی ایجاد انگیزه های فردی برای مشارکت پذیری در ادبیات نظری این مدل تقریبا نادیده گرفته شده است. به همین دلیل در این پژوهش نظریه خودتعیین گری که ایجاد انگیزه را مستلزم در نظرگرفتن نیازهای روانشناختی ذاتی برای شایستگی، خودمختاری و ارتباط می داند، مورد مطالعه قرار گرفته و تأثیر آن در مدل توسعه اجتماع دارایی مبنا بررسی شده است.هدف: هدف این پژوهش ارائه یک مدل مفهومی جدید برای افزایش مشارکت پذیری افراد بر پایه تأثیر نظریه خودتعیین گری در مدل توسعه اجتماع دارایی مبنا است.روش: پژوهش در زمره مطالعات کیفی است و با ترکیب دو روش تحلیل انتقادی گفتمان طبق چارچوب تحلیلی فرکلاف و تحلیل تماتیک، حوزه های مفهومی مشترک توسعه اجتماع دارایی مبنا و نظریه خودتعیین گری که قابلیت ادغام با یکدیگر را دارند، مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: با تحلیل انتقادی گفتمان در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین و انجام فرایند دسته بندی موضوعی (کدگذاری و شناسایی تم های اولیه و تم اصلی)، حوزه های همگرایی و مفاهیم هم پیوند نظریه خودتعیین گری و مدل توسعه اجتماع دارایی مبنا شناخته شدند و مدل مفهومی پژوهش ارائه شد.نتیجه گیری: برای ایجاد انگیزه و ارضای نیازهای روانشناختی افراد برای افزایش مشارکت، نیاز به فضاهایی است که افراد بتوانند توانایی ها و شایستگی های خود را در آن بنمایانند؛ در تصمیم گیری ها و تعیین سرنوشت در ذیل رهبری اجتماعی اختیار عمل داشته باشند؛ و در فضاهایی تجربه ی حضور داشته باشند که در آن تعامل و ارتباط اجتماعی موثر با دیگران برقرار کنند. این فضاها شامل فضاهای تعاملی، تصمیم گیری، آموزشی، هم سطح کننده و خودران یا به عبارتی کامل تر، فضاهای زبان هستند.
مروری بر گذار از پارادایم تاب آوری اثباتی به گفتمان یکپارچه تاب آوری در حوزه شهرسازی معاصر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفکر تاب آوری به عنوان یک مفهوم لغزنده و مملو از فراز و نشیب ها، در دستگاه های فکری مختلف، اصول و مولفه های متفاوتی به خود دیده است، که ادغام رهیافت های نظری، منجر به ابهام در نحوه درک، تفسیر و کاربرد این تفکر گردیده است.هدف پژوهش: هدف پژوهش بررسی سیر تکاملی چارچوب های نظری تاب آوری از گذشته تا حال در دستگاه های فکری مختلف، جهت به دست آوردن درک دقیقی از گفتمان تاب آوری در حوزه شهرسازی معاصر است.روش شناسی: در این راستا مبنی بر پارادایم تفسیرگرایی و با اتخاذ راهبرد استقرایی و با مرور اسناد کتابخانه ای و تحلیل آرای نظری و بهره گیری از روش تحلیل موقعیت، مرور نظام مند مطالعات انتخاب شده (28 متن) به صورت فعالانه با هدف روشن ساختن عناصر موقعیتی به عنوان واحدهای تحلیل انجام شد.یافته ها و بحث: یافته ها گویای آنست که چهار زاویه معرفت شناسی یا چهار نسل از مفهوم تاب آوری قابل تبیین است. نسل اول در ذیل چتر پارادایمی اثبات گرایی، به دوران آغازین ابداع مفهوم تاب آوری در علم بوم شناسی بازمی گردد که با بازخورد بازیابی و حفظ اصالت ارتجاعی سیستم ها شناخته می شود. نسل دوم که در پارادایم پسا اثبات گرایی تبلور می یابد، بر اصل انطباق پذیری تاکید دارد. نسل سوم در پارادایم پراگماتیسم با پافشاری بر آنچه در عمل به کار می آید، برجسته می شود. نسل چهارم نیز، با نگاه برساختی-تفسیری، به تولید و بازتولید فهم خود از تاب آوری می پردازد.نتیجه گیری: هر چند در روند این صورت بندی، سعی شد پتانسیل های هر یک از این نسل های چهارگانه در قیاس با یکدیگر از منظر جهت گیری، مولفه های بنیادین، نقاط تمرکز و سیر تغییرات برجسته شوند، اما چنین به نظر می رسد که در موقعیت فعلی جوامع، بهره گیری از رهیافت نسل چهارم، بیش از سایرین پاسخگوی انتظارات حال و آینده باشد. تکامل مفهوم تاب آوری که از دریچه نسل های مختلف برجسته شد، تعدادی از درس های نوظهور را برای سیاست گذاران شناسایی کرده است که اکنون در حوزه های سیاست گذاری و در مقیاس های فضایی مختلف به کار گرفته می شوند.
تحلیلی بر تفاوت های ساختاری بازار قدیمی شهر سنندج با بازارهای ایرانی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
98 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از ویژگی شهرهای ایرانی در دوره اسلامی وجود عناصر مسجد، بازار و محله و ارگ حکومتی بود. عنصر بازار به عنوان شالوده شهر در برگیرنده ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی در فضایی واحد بود. بازار در گذر زمان در امتداد مهم ترین گذرهای شهر به صورت تدریجی شکل گرفته و گسترش می یافت. بازار قدیمی سنندج، که هم زمان با شکل گیری شهر و متأثر از اندیشه های شهرسازی مکتب اصفهان، به صورت یک باره ساخته شد، دارای تفاوت های ساختاری با سایر بازارهای ایرانی در دوره اسلامی است.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر بر آن است تا ویژگی های ساختاری بازار قدیمی شهر سنندج را با سایر بازارهای ایرانی مقایسه کند، تفاوت ها را آشکار نماید و به تفسیر و تشریح و علل و عوامل اثرگذار در ایجاد این تفاوت و تمایزها بپردازد.
روش شناسی: این نوشتار به دلیل اتکا به داده های کیفی و روش های تفسیری متن، به لحاظ روش شناسی در گروه پژوهش های کیفی قرار می گیرد و روش اصلی تحلیل داده ها در آن، از نوع تحلیل محتوای کیفی هدایت شده است. تحلیل محتوا و کدگذاری براساس مفاهیم و مضامین برگرفته از مطالعات و پژوهش های مرتبط انتخاب شده و براساس آن به دسته بندی مؤلفه های شکل دهنده ساختار بازار پرداخته شده است.
یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختار بازار قدیمی شهر سنندج از نظر مؤلفه های نحوه استقرار فضایی- کالبدی، ساختار شکلی و پیوستگی و اتصال فضایی با عناصر اصلی شهر (محلات، ارگ حکومتی و مسجد) با سایر بازارهای ایرانی دارای تفاوت است.
نتیجه گیری: ویژگی های ساختاری و کالبدی بازار قدیمی سنندج تا حد زیادی نشأت گرفته از نقش سیاسی و نظامی شهر و ساختار شهر قلعه ای سنندج بوده و در طراحی و استقرار بازار، صرفاً بر بعد کالبدی با محوریت و مرکزیت قلعه حکومتی تأکید شده و بعد کارکردی شامل عملکردهای تجاری، اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی و مذهبی در اولویت بنیان گذاران آن نبوده است.
شناسایی شاخص های تأثیرگذار در خلق خیابان های شهری ایده آل؛ نمونه موردی: خیابان شهید بهشتی شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
127 - 160
حوزههای تخصصی:
خیابان های شهری، فضاهایی پویا و واجد حس حرکت به شمار می روند که برای استفاده پیاده و سواره و یا بعضاً فقط پیاده طراحی می شوند. این فضاها غالباً به نیازهای افراد استفاده کننده از آن، به درستی پاسخگو نبوده و مردم به خیابان به عنوان مسیری صرفاً برای گذر سواره می نگرند. هدف از این پژوهش، بررسی جامعی از خیابان شهری و شناسایی شاخص های محیطی و انسانی مؤثر در ارتقا کیفیت آن است. این تحقیق ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش با استفاده از فن دلفی و روش معادلات ساختاری انجام شده است. با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای، نظرات و دیدگاه های صاحب نظران جمع بندی شده و به صورت شاخص های پیش فرض ارائه گشته است. در مرحله اول، جامعه آماری تحقیق 20 نفر از کارشناسان خبره در زمینه موردمطالعه در نظر گرفته شده است. شاخص های اولیه با توجه به نتایج پرسشنامه، در چهار مرحله با استفاده از تکنیک دلفی فازی تحلیل شده و شاخص های نهایی با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، نرمال بودن آن ها سنجیده شده و جهت تأیید نهایی شاخص های مستخرج از مرحله اول، از روش تحلیل عاملی تائیدی (CFA)، برای ایجاد مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. در این بخش به دلیل نامعلوم بودن جامعه آماری با استفاده از فرمول کوکران حجم جامعه آماری 384 نفر از افراد عادی در نظر گرفته شد. در انتها با استفاده از آزمون فریدمن، شاخص ها، رتبه بندی شده تا میزان تأثیرگذاری هر یک مشخص گردد. نتایج یافته ها حاکی از شناسایی کاملی از مجموعه شاخص های مؤثر در ارتقا کیفیت خیابان شهید بهشتی شهر کرج را دارد.
راهکارهای اولویت بندی شده پدافند الکترونیک و پدافند سایبری در شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
153 - 169
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه راهکارهای اولویت بندی شده پدافند الکترونیک و پدافند سایبری برای شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی به انجام رسیده است. در پژوهش حاضر که از نظر ماهیت، کاربردی می باشد با بهره گیری از روشی ترکیبی پس از یک مطالعه مروری بر روی روش های شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی، مرسوم ترین این روش ها از جدیدترین منابع شناسایی و ارزیابی گردیدند. در ادامه با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و نظر خبرگان ، 12 معیار برای رتبه بندی این روش ها احصاء و با روش تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی گردیدند. سپس هریک از روش های شناسایی و مقابله بر اساس معیارهای شناسایی شده بر اساس ویژگی ها و محدودیت های احصاء شده در بخش ادبیات پژوهش برای هریک از روش های شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی، نمره گذاری گردیدند و با ضرب نمودن امتیازهای بدست آمده در وزن هر معیار، امتیاز نهایی هریک از روش های شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی حاصل گردید تا از این طریق بتوان آنها را رتبه بندی نمود.در پایان مشخص گردید برای شناسایی پهپادها، بهترین روش بر اساس معیارهای تعیین شده، روش های مبتنی بر سامانه های راداری بوده و برای مقابله با پهپادها، بهترین روش، بهره گیری از پالس الکترومغناطیسی می باشد. همچنین بهره گیری از سامانه های لیزری و ایجاد فریب سایبری برای پهپاد با اختلاف ناچیزی در رتبه بعدی روش های مقابله با تهدیدات پهپادی قرار گرفتند.
Principles of urban public spaces design based on social trust model and enhancing social interaction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
23 - 32
حوزههای تخصصی:
Considering the effects of public urban spaces on social interaction and participation, this study aimed to provide guidelines for designing public urban spaces to enhance social interaction and trust in urban spaces. In this research, a quantitative-qualitative research method is applied. Furthermore, the Delphi method was utilized for data collection to construct a content table and questionnaires. Randomized cluster sampling was implemented. The data underwent evaluation using SPSS, employing R factor analysis to generate an analytical model in Amos. The research findings suggest that physical attributes of the space, encompassing sociability, spatial diversity, flexibility, physical comfort, social trust and interaction, pedestrian accessibility, ease of navigation, and psychological comfort, significantly influence alterations in social interaction and trust within public urban spaces. The results demonstrate that social, physical, design, and psychological environmental characteristics in urban spaces establish the requisite conditions for enhancing socialization and pedestrian access, thereby fostering trust and social participation
تحلیل عوامل اثر گذار بر رشد هوشمند شهری با رویکرد آینده پژوهی: شهر الیگودرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فیزیکی شهرها پیامدهای مختلفی از نظر اقتصادی، کالبدی، زیست محیطی را به همراه دارد. در این میان، رشد هوشمند شهری به عنوان نوع توسعه مطلوب، باعث کاهش مشکلات در ابعاد مختلف می شود. لذا، درک و شناخت درست از گسترش شهر در شرایط کنونی و آینده برای اجرای مدیریتی کارآمد در زمینه حفاظت از محیط زیست شهری و نحوه توسعه کالبدی آن در شهر الیگودرز امری مهم و ضروری است . این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت تحلیلی و اکتشافی می باشد. مقاله حاضر با هدف تبیین رشد هوشمند شهری با رویکرد آینده پژوهی در ابعاد مختلف اقتصادی ،اجتماعی، مدیریتی، کالبدی، زیست محیطی و حمل و نقل در شهر الیگودرز تدوین شده است. نتایج حاصل از تحلیل اثرات متقاطع نشان می دهد که شاخص پرشدگی برای روندهای موجود 98 درصد است که نشان از تأثیرگذاری بالای متغیرها بر یکدیگر می باشد. در بحث سناریوها نتایج نشان داد که جامعه شهری الیگودرز با رشد هوشمند فاصله وجود دارد چنین رویکردی باعث می شود که رشد شهری با همین منوال به توسعه و رشد خود ادامه دهد و زمینه را برای گسترش افقی شهر فراهم کند و باعث نابودی بیشتر زمین های کشاورزی، افزایش هزینه ساخت و ساز، افزایش درامد ناپایدار شهرداریها،گسترش فقر، حاشیه نشینی و... خواهد شد.
تحلیل کتاب سنجی و مرور ادبیات شهر اسفنجی به عنوان مفهومی نوظهور در مدیریت پایدار آب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
17 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر اسفنجی رویکردی جامع از مدیریت پایدار آب شهری است که در چند سال اخیر به منزله راهبردی اساسی در راستای حل چالش های آبی و زیست محیطی مورد توجه پژوهشگران سراسر جهان قرار گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روند پیشرفت تحقیقات مرتبط با شهر اسفنجی به روش کتاب سنجی انجام شد.
روش: جامعه آماری کلیه اسناد مرتبط با شهر اسفنجی است که در پایگاه استنادی WOS نمایه شده اند. در این راستا به منظور دستیابی به تعداد پژوهش های انجام شده، جستجوی اصطلاح "Sponge City" بدون محدودیت زمانی و یا نوع سند صورت گرفت و در نهایت اسناد گردآوری شده با استفاده از نرم افزار Vosviewer تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، 614 سند در سال های 2005 تا 2023 در حوزه شهر اسفنجی منتشر شده که پژوهش ها به طور مستمر افزایش داشته است. 8/99 درصد اسناد به زبان انگلیسی است. از طرفی با افزایش تعداد اسناد، تعداد استنادهایی هم که توسط مقالات کسب شده، افزایش یافته که پراستنادترین مقاله با 260 استناد در سال 2018 منتشر شده است. همچنین مجله Water با انتشار 88 سند، پژوهشگری با نام Jia, H. F. با انتشار 17 سند و کشور چین با انتشار 388 سند بیش ترین تولیدات علمی مرتبط با شهر اسفنجی را داشته اند. بر اساس نقشه هم رخدادی کلمات کلیدی؛ شهر اسفنجی، مدیریت، توسعه کم اثر، کارایی و عملکرد و مدیریت رواناب رگبارها، پرتکرارترین کلمات کلیدی شدند.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر توانسته است با شناسایی روندهای نوظهور و در حال رشد حوزه شهر اسفنجی راه گشای سایر پژوهشگران برای انجام پژوهش های کاربردی بیش تر و موفقیت مدیران و متخصصین شهری در به کارگیری مفهوم شهر اسفنجی به عنوان زیربنای اندیشه فراگیر مدیریت پایدار آب شهری باشد.
فراتحلیل: ارتباط برنامه ریزی مسکن و طرح های توسعه شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
107 - 144
حوزههای تخصصی:
بستر قانونی مداخله در فرآیند تأمین مسکن مناسب در شهرهای کشور، طرح های توسعه است که در مقیاس های مختلف ( از سطح ملی تا محلی) باید به طور سیستماتیک و یکپارچه سیاست های تأمین مسکن مناسب را در خود جای دهند و از طریق حاکمیت قانون ، ضمانت اجرایی آن را تضمین نمایند. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از مرور روایی، چیستی و چگونگی ارتباط میان برنامه ریزی و سیاست گذاری مسکن و طرح های توسعه در پژوهش های انجام شده در شهرهای ایران، مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نتایج پس از بررسی 27 مقاله علمی- پژوهشی منتخب بیانگر آن است که در پژوهش های انجام شده به ندرت درک درستی از مفهوم مسکن مناسب لحاظ شده است؛ روش شناسی و شیوه سنجش صرفاً کمی و مبتنی بر نگاه تکنوکرات است و نمی تواند بیانگر وضعیت واقعی مسکن باشد؛ توجه به حیطه فضایی کلانشهرها به خصوص شهر تهران است و صرف توجه به ارتباط مسکن و طرح های توسعه در یک دهه اخیر نشان از بی توجهی به سایر ابعاد فضایی و زمانی کشور است؛ و در نهایت عدم توجه به ساختارهای کلان تأثیرگذار بر امر مسکن از نگاه اقتصاد- سیاسی فضا در پژوهش ها مشهود است.
معیارهای برنامه موفق بازسازی مسکن پس از زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
کشور ایران از لرزه خیزترین کشورهای جهان محسوب می شود. پس از وقوع زمین لرزه های مخرب معاصر در ایران و به دنبال آن ویرانی گسترده مسکن شهری و روستایی، رویکردهای مختلفی در راستای بازسازی مسکن پس از سانحه مورد توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران قرارگرفته است. هدف از این مقاله شناسایی، دسته بندی و امتیازدهی معیارهای موثر بر بازسازی مسکن پس از زلزله و در نهایت ایجاد مدلی برای مدیریت تأمین مسکن پس از وقوع سانحه است. راهبرد کلی حاکم بر پژوهش راهبرد تحلیلی، مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی است. مراحل انجام پژوهش ابتدا با مرور منابع، به صورت تلفیقی از مطالعات کتابخانه ای، جستجوی اینترنتی ادبیات فنی و گزارش ها، مطالعه اسناد بالادست و همچنین مصاحبه با مسئولان ومهندسان دست اندرکار امر بازسازی مسکن بوده است. از این طریق بیش از 200 مقاله و مرجع علمی مورد بررسی قرار گرفتند و حدود ۷۰ معیار اولیه شناسایی شد. پس از تدقیق آنها، ۵۸ معیار متمایز شناسایی و در قالب 9 گروه معیار اصلی دسته بندی شد. سپس به منظور ارزیابی و اولویت بندی از طریق نتایج پرسش نامه تحلیل سلسله مراتبی به صورت مقایسه دودویی وزن دهی و رتبه بندی شده اند که مدل نهایی به 4 گروه معیار اصلی و 17 زیرمعیار کاهش یافت. ماحصل این بررسی مدلی است با عنوان «چرخه حیات بازسازی پس از سانحه» که با وزن دهی این معیارها و زیرمعیارها برای برنامه ریزی و مدیریت و همچنین ارزیابی پروژه های بازسازی پس از سانحه قابل استفاده است. به علاوه این مدل در شناسایی و کاهش مشکلات اجرایی و مدیریتی و همچنین دستیابی به نتایج مطلوب در بازسازی بهینه نقش مؤثری دارد.
تعامل دولت و بازار: خوانشی از برنامه ریزی فضایی شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
82 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دولت و بازار مهمترین و مؤثرترین نهادهای اقتصادی- سیاسی محسوب می شوند که ترکیب و نقش و جایگاه شان می تواند تمامیت سیستم اجتماع را تحت تأثیر قرار دهد. برنامه ریزی فضایی شهری حاکی از یک شکل تخصصی از عمل جمعی در مورد سازمان اجتماعی فضا است. در قلب این کنش جمعی مجموعه گسترده ای از روابط دولت و بازار قرار دارد و سوال بنیادین این است که نقش و روابط نهاد بازار (به مفهوم عام آن و نه در معنای بازار کالبدی شهرها) و نهاد دولت در برنامه ریزی توسعه فضایی شهری چگونه شکل می گیرد؟هدف: با این وصف هدف اصلی این پژوهش توسعه یک چارچوب مفهومی از نحوه شکل گیری نقش و رابطه دولت و بازار در برنامه ریزی توسعه فضایی شهری ایران است.روش: روش نظریه زمینه ای سیستماتیک به عنوان روش اصلی کار پژوهش بکار گرفته شد. داده های مورد نیاز به واسطه نمونه گیری نظری هدفمند از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان با سابقه و آگاه به سیستم برنامه ریزی و اقتصاد سیاسی ایران فراهم شد.یافته ها: پس از طی مراحل سه گانه تحلیل داده ها، 645 مفهوم، 59 مقوله فرعی و 20 مقوله اصلی حاصل و در قالب مدل پارادایمی پژوهش ارائه شد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است که نقش و روابط دولت و بازار در برنامه ریزی فضایی توسعه شهری ایران، بر محور «درهم تنیدگی نهادی، نابهینگی و ناکارآمدی» شکل می گیرد که به عنوان پدیده مرکزی در مدل پارادایمی شناسایی شده است. شرایط علّی، زمینه ای و مداخله گر باعث شده تا رابطه و نقش دولت و بازار در برنامه ریزی فضایی توسعه شهرهای ایران به صورت نابهینه و ناکارآمد شکل گیرد و در مواجه با این پدیده راهبردهایی از سوی عاملان اتخاذ شده که موجبات تشدید پیامدهای حاصل از پدیده مورد نظر را فراهم نموده است. به بیان دیگر دولت و بازار در برنامه ریزی توسعه فضایی شهری ایران نتوانسته اند به عنوان مکمل یکدیگر و در یک رابطه دیالکتیک در جهت جبران شکست های هم عمل نمایند
سنجش تطبیق محتوای دروس برنامه ریزی شهری با نیازهای جامعه حرفه ای مهندسین و مدیران شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۴۰-۲۳
حوزههای تخصصی:
آموزش بنیادی ترین فرایند برای حفظ آگاهی و تداوم کیفیت و کمیّت دانش جامعه است و محتوای آموزشی هر رشته کلید دستیابی به آن است. این فرایند با توجه به روند سریع تغییرات در حوزه های دانش شهری و به موازات تغییر در شرایط و مسائل شهری و پیچیده شدن آن ها، انتظارات از آموزش دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری را افزایش داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تطبیق پذیری محتوای آموزشی دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری با محتوای نظام نامه خدمات مهندسین شهرساز در قالب نیازهای حرفه ای مهندسین و مدیران شهری است. روش شناسی این پژوهش توصیفی-تحلیلی و از روش تحلیل محتوای کمی و پیمایشی بهره برده است. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و پرسش نامه گردآوری شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که مؤلفه های «طرح انطباق کاربری اراضی شهری» و «طرح های آماده سازی اراضی» بیشترین و مؤلفه «طراحی و نظارت گروه های ساختمانی» کمترین توجه را در دروس الزامی و اختیاری داشته اند. نتایج نشان می دهد که محتوای آموزش فعلی دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری ارتباط دوطرفه حرفه و رشته در چارچوب محتوای آموزشی هدفمند و مطابق با واقعیّت ها و نیازهای حرفه ای مهندسین و مدیران شهری را به طور مناسب برقرار نمی کند. این ارتباط کم به واسطه همپوشانی اندک محتوای برخی دروس تحلیلی (الزامی و اختیاری) با درصد فراوانی مؤلفه ها و مقوله های مربوط به نظام نامه خدمات مهندسین شهرساز است که در جهت تطبیق پذیری بیشتر با نیازهای حرفه ای مهندسین و مدیران شهری بازنگری در محتوای آموزشی دوره یا تغییر در نوع و تعداد ساعات دروس سرفصل ضروری است.
پویش محیطی بر شاخص های سلامت شهریِ متأثر از کیفیت محیطی در هسته مرکزی شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۱۱۳-۹۵
حوزههای تخصصی:
سلامت شهری و شهروندان، از برجسته ترین مفاهیم و خروجی های مدیریت شهری و برنامه ریزی استراتژیک کشور است که سنجش عینی و عملیاتی آن، ابعاد تازه و قابل تأملی در زمینه تحقق حقوق شهروندی بویژه در زمینه عملگراهای حوزه مدیریت شهری به دست خواهد داد. پژوهش حاضر با این هدف که امروزه انعکاس حقوق شهروندی در عرصه سلامت شهری بویژه از منظر قانون و عملگراهای آن، چه آثار و نتایجی عینی بر زندگی اجتماعی و شهری محدوده مرکزی شهر قم داشته است، به بررسی این مهم پرداخته است. در این پژوهش که از نوع مطالعات کاربردی و بر مبنای روش مطالعات پیمایشی، توصیفی – تحلیلی استوار است، تعداد 384 پرسشنامه در میان شهروندان منطقه توزیع و در کنار مصاحبه، مشاهده، تصویربرداری، چارچوب اصلی تحلیل داده های خام را تشکیل دادند. نتایج این پژوهش با رویکرد مطالعات عینی سنجی مصادیق سلامت شهری از منظر ابعاد محیطی در محدوده مرکزی شهر قم با استفاده از نرم افزارهای Lisrel و SPSS نشان می دهد علی رغم مرکزیت این منطقه به صورت جزئی و اهمیت شهر قم در سطح کلان و کشوری به عنوان یکی از شهرهای مهم مذهبی – توریستی ایران و جهان تشیع با وجود بهبود نسبی نسبت به سال های قبل، همچنان با چالش های آشکار و نهانی در حوزه مسائل کالبدی، محیطی و بصری مواجه است که زمینه را برای بروز برخی چالش های سلامت اجتماعی، روانی و جسمانی شهروندان و به تبع ان عدم سرزندگی و نشاط شهری برای شهروندان این منطقه ایجاد نموده است .