فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۹۳۱ مورد.
منبع:
شهر ایمن سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۰
51 - 75
حوزههای تخصصی:
رخداد سوانح با آسیب رساندن و یا تخریب محل زندگی افراد، همچنین ایجاد ناامنی نیاز به تأمین سرپناه را تا زمان اتمام بازسازی مسکن تشدید می کند. به همین ترتیب پس از سیل ۱۳۹۸ استان گلستان در شهرستان آق قلا مردم در دو مرحله اضطراری و موقت نیازمند سرپناه بودند. گروه پژوهشگران در این مقاله قصد دارند تا انواع سرپناه ارائه شده پس از سیل مذکور را معرفی کرده و به آسیب شناسی آن ها ازنقطه نظر مردم بپردازند و در نهایت راهبردهایی در راستای کاهش این آسیب ها در تجربیات آینده ارائه دهند. بدین منظور جمع آوری اطلاعات موردنیاز از طریق مرور متون تخصصی، مصاحبه های روایتی و نیمه ساختاریافته و مشاهدات میدانی انجام شده است. نتایج حاصل نشان می دهند اسکان در خانه اقوام و نزدیکان، نقل مکان به خانه دوم (خارج از آق قلا)، ماندن در اسکان های تجمعی، اردوگاه های دولتی و مردمی و استفاده از بخش های تخریب نشده خانه در بازه زمانی اسکان اضطراری و بازگشت به خانه ها با فروکش کردن آب و ماندن در اردوگاه های تجمعی و سرپناه های اهدایی توسط خیرین یا مسئولان (سرپناه الگو گرفته از آلاچیق سنتی ترکمانان (اوی)) در مرحله اسکان موقت نحوه تأمین سرپناه پس از سیل ۱۳۹۸ آق قلا بوده است. هر یک از این گزینه های مطرح شده در دو مرحله تأمین سرپناه اضطراری و موقت از دید کاربران در موضوعات ایمنی و امنیت، اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی، بهداشتی، روانی، اقلیمی و مکان یابی کاستی هایی داشته اند. این موضوعات با ایجاد نارضایتی در بین آن ها موجب جابه جایی و این عدم مدیریت و برنامه ریزی باعث اتلاف منابع اقتصادی و شکست برنامه تأمین سرپناه در آق قلا شده است.
مکان یابی کلانتری های شهری با استفاده از مدل FAHP و با رویکرد پدافند غیر عامل به منظور توسعه گردشگری ایمن (مطالعه موردی: شهر نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
88 - 108
حوزههای تخصصی:
در حوزه گردشگری، نقش فعال پلیس و عملکرد هوشمندانه آن در هنگام خطر، مهم ترین مؤلفه تأثیرگذار بر افزایش امنیت عمومی گردشگران است. مدیریت انتظامی در شهر نوشهر بایستی بیش تر مبتنی بر تدابیر و اقدام های کنشی (پیش جنایی) توسط پلیس باشد که با حمایت از افراد گردشگر، افزایش آگاهی های عمومی، نظارت بر اماکن گردشگری، افزایش هزینه های ارتکاب جرم و مداخله پس از وقوع جرم، درصدد پیشگیری از ارتکاب جرم در جامعه شهرهای ساحلی باشد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین مکان یابی بهینه کلانتری ها با رویکرد پدافند غیرعامل گردشگری ایمن در شهر نوشهر می باشد. بدین منظور، با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، به منظور توسعه گردشگری ایمن، مکان گزینی کلانتری ها با رویکرد پدافند غیر عامل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. معیارهای سازگار با خدمات، زیرساخت ها/ تجهیزات، اجتماعی/ فرهنگی، کالبدی/ محیطی و گردشگری، شامل 21 معیار مکانی در قالب 5 متغیر، برای مکان گزینی پهنه های مناسب ایجاد کلانتری در شهر مورد استفاده قرار گرفت. این مرحله شامل آماده سازی داده ها، نرمال سازی و همپوشانی مؤلفه های مکانی تأثیرگذار در مکان گزینی پهنه های مناسب برای ایجاد کلانتری های جدید در سطح شهر مطالعاتی بوده است که انجام آن با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی میسر گردید. بر اساس نقشه های مکان یابی ایجاد کلانتری های جدید، در شهر نوشهر سه پهنه مناسب برای احداث کلانتری های جدید پیشنهاد داده شد.
آینده پژوهی توسعه شهر چابک در راستای تاب آوری و پویایی شهری کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر چابک، پاسخی نوین به تحولات پیچیده و چالش های نوظهور است که با بهره گیری از فناوری های هوشمند و حکمرانی داده محور، زمینه تاب آوری و پویایی شهری را برای دستیابی به توسعه آینده شهری فراهم می کند. در این راستا، پژوهش با هدف آینده پژوهی توسعه شهر چابک در راستای تاب آوری و پویایی شهری کلان شهر تهران تدوین شده است. روش پژوهش رویکرد آینده پژوهی است که از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نوع توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و پیمایشی بر اساس روش دلفی بوده است. جامعه آماری خبرگان متخصص در مطالعات شهری می باشند که حجم نمونه به صورت هدفمند با روش نمونه گیری گلوله برفی 70 نفر انتخاب شده است. در بخش تجزیه و تحلیل برای ارزیابی، زمینه سازی و رتبه بندی شاخص ها از روش ماتریس اثرات متقابل (MICMAC) و برای تدوین سناریوهای نهایی از سناریو ویزارد (SCENARIOWIZARD) استفاده شده است. شاخص اتکا به منابع پاک بیشترین تأثیرگذاری و برنامه ریزی مشارکتی بیشترین تأثیرپذیری را دارند. همچنین، تصمیمات داده محور و بازیافت مواد به عنوان پیشران های کلیدی شناخته شدند، درحالی که شاخص های رفاه اجتماعی و فرهنگ سازی زیست محیطی بیشتر تأثیرپذیر و کمتر تأثیرگذار هستند. در تحلیل سناریو، پنج حوزه کلیدی توسعه شامل فناوری های نوین، تاب آوری اقلیمی، اقتصاد دیجیتال، آموزش مستمر و زیرساخت های هوشمند شناسایی شده است که هریک بر پایداری و کارآمدی کلان شهر تهران تأثیرات متنوعی دارند. توسعه شهر چابک مسیر تحقق مدیریت هوشمند، پویا و تاب آور را در کلان شهر تهران هموار ساخته و زمینه پاسخ گویی مؤثر به چالش های پیچیده شهری آینده را فراهم می کند.
تأملی بر شهر دوستدار زنان در فضاهای تفریحی با تأکید بر رویکرد نظریه حق به شهر (مطالعه موردی: پارک بانوان بوستان ولایت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
102 - 118
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از پیش شرط های تکوین فضاهای عمومی به ویژه حق انسانی هر فرد در جهت برخورداری از فرصت های ارائه شده است که با عنوان نظریه حق به شهر شناخته می شود. حضور زنان در فضاهای عمومی شهر نیز از این مقوله مستثنا نیست، بلکه بازتعریف خلق زندگی بهتر و پاسخ به نیازهای انسانی می باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل شهر دوستدار زنان در بوستان ولایت با رویکرد نظریه حق به شهر است. روش: روش پژوهش حاضر توسعه ای با روشی آمیخته (کمی-کیفی) است که با استفاده از پرسش نامه ای محقق ساخته و مصاحبه ساختاریافته با خبرگان و متخصصان حیطه امور شهری انجام شده است. در راستای سنجش روایی پرسشنامه ها از روش روایی سازه استفاده شده است. در این روش با استفاده از نرم افزار لیزرل، تحلیل عاملی تأییدی متغیرها مورداندازه گیری قرارگرفته است. یافته ها : نتایج حاصل از پژوهش که ابتدا استخراج شاخص های پژوهش از طریق مطالعه پژوهش های کار شده با استفاده از تحلیل محتوا و تائید از طرف کارشناسان و خبرگان سازمانی بود و سپس نتایج در قالب پرسش نامه به صورت کمی مطرح شد و با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم متغیر شهر دوستدار زنان ضرایب معناداری عدد (96/1) را به دست داد که نتایج فوق نشان دهنده تائید روایی سازه پرسشنامه شهر دوستدار زنان است. نتیجه گیری: با توجه به آماره های مورداستفاده برای نیکویی برازش از قبیل CFI، NFI، IFI، RFI و ... بزرگ تر از 9/0 بود که می توان این گونه استنباط کرد که مدل تحقیق از برازش مناسبی برخوردار است. ازآنجایی که RMSEA برابر با 069/0 می باشد و این مقدار، کوچک تر از 1/0 است نشان می دهد که گویه های پرسشنامه به خوبی، قابلیت سنجش شهر دوستدار زنان را با رویکرد حق به شهر را دارند. نگاهی کل گرایانه و بازنگری در الگوی طراحی شهرهای سنتی، بسترسازی برای مشارکت زنان در فضاهای عمومی شهر، به عنوان راهکاری مهم قلمداد می شود.
تحلیل عوامل موثر در بروز سوانح جاده ای بین شهری (مطالعه موردی: مسیر تهران-رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
54 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تصادفات جاده ای به عنوان یک بحران حمل ونقل، سالانه منجر به تلفات انسانی و خسارات اقتصادی گسترده می شود. محور تهران-رشت، به دلیل حجم بالای تردد و شرایط پیچیده محیطی، از جمله نقاط پرریسک کشور محسوب می شود. با وجود تحقیقات متعدد، بررسی جامع عوامل انسانی، محیطی، حاکمیتی و فنی در وقوع سوانح این محور ضروری است. این پژوهش با رویکرد داده محور تلاش دارد تا ارتباط این عوامل را شناسایی و راهکارهای نوین برای کاهش تصادفات ارائه دهد. هدف: هدف اصلی این مطالعه، تحلیل چندبعدی عوامل مؤثر در تصادفات جاده ای بین شهری در مسیر تهران-رشت و ارائه راهبردهای عملیاتی برای بهبود ایمنی ترافیک است. روش: پژوهش با رویکرد آمیخته شامل مطالعات کمی (توصیفی-استنباطی) و کیفی (پدیدارشناسی) انجام شده است. جامعه آماری شامل ۲۵۰ راننده و ۱۵۰ پلیس راهور در محور مذکور و ۱۷ مدیر راهداری و ۵ استاد دانشگاه است. داده های بخش کمی با نرم افزار SPSS تحلیل شده و آزمون های همبستگی، رگرسیونی و عاملی تأییدی برای ارزیابی روابط متغیرها اجرا شده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که سطح تحصیلات و سابقه رانندگی با میزان آشنایی به قوانین رابطه معنادار دارند، اما سایر متغیرهای جمعیت شناختی تأثیری نشان نداده اند. در تحلیل رگرسیونی گام به گام، عوامل فیزیکی، حاکمیتی و اجتماعی-فرهنگی باقی مانده و عوامل اقتصادی حذف شده اند. نتیجه گیری: پژوهش بر اهمیت اجرای دقیق قوانین توسط پلیس راهور، تقویت نظارت فیزیکی و برخورد با متخلفان تأکید دارد. بهره گیری از رسانه ها برای ارتقای فرهنگ ترافیکی و آگاهی بخشی به رانندگان در خصوص بررسی وضعیت فنی خودرو پیش از سفر نیز از راهکارهای کلیدی کاهش تصادفات محسوب می شود .
ارزیابی رضایت مندی ساکنین مسکن حداقل براساس نیازهای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
120 - 133
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از راه حل های شایع در تأمین مسکن توسط دولت ها، برنامه ریزی و ساخت مسکن اجتماعی می باشد. حداقل سازی به عنوان یک رویکرد کاربردی در مسکن اجتماعی بسیار استفاده می شود به گونه ای که می توان این نوع مسکن را مسکن حداقل نیز نامید. کمینه کردن فضاها در مسکن حداقل به عنوان یک راه حل متداول، موجب نادیده گرفته شدن کیفیت محیط های مسکونی که عاملی تأثیرگذار بر کیفیت زندگی انسان و در نتیجه رضایت مندی در محیط مسکونی ساخته شده است، می گردد. در نتیجه توجه به عوامل و مؤلفه های تأثیرگذار در افزایش کیفیت زندگی و در نتیجه ایجاد رضایت مندی سکونتی در مسکن حداقل اهمیت دارد. هدف: هدف از این پژوهش بررسی مؤلفه های مؤثر در تأمین نیازهای انسانی در مسکن حداقل که در نتیجه منجر به افزایش سطح رضایت مندی سکونتی در ساکنین این گونه از مسکن می گردد، می باشد. روش: در این پژوهش در مرحله اول به روش تحلیلی-توصیفی متغیرها و ریز معیارهای مؤثر در ایجاد رضایت مندی براساس نیازهای انسانی ارائه گردید. سپس میزان تأثیرگذاری هرکدام از متغیرها در تأمین نیازهای انسانی با توجه به مؤلفه های محیطی و انسانی ارزیابی شد. برای این منظور به وسیله پرسش نامه بسته پاسخ با مقیاس لیکرت 5 گزینه ای، از 331 نفر از ساکنین مسکن مهر شهر رشت، 8 سوال فردی و 37 سوال ارزیابی برای 5 عامل انسانی و 7 عامل محیطی پرسیده شد. نتایج به روش آمار توصیفی و استنباطی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها :نتایج پژوهش نشان داد علاوه بر توجه به مؤلفه های نور و ابعاد و سرانه ها (تسهیلات مسکن) و ایمنی در طراحی مسکن حداقل، پارامترهایی مانند انعطاف پذیری و دسترسی مناسب و همچنین سیمای شهری در ارتقا کیفیت مسکن حداقل و رفع نیازهای انسانی تأثیر به سزایی دارند و لحاظ کردن این مؤلفه ها در طراحی مسکن حداقل، به منظور افزایش رضایت مندی ساکنان حائز اهمیت می باشد. با افزایش نیازهای قلمروگزینی، حس تعلق خاطر و زیبایی شناسی از طریق تدوین اصول طراحی فضاها از نظر کالبدی و عملکردی نیز می توان به این هدف دست پیدا کرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد علاوه بر توجه به مؤلفه های نور و ابعاد و سرانه ها (تسهیلات مسکن) و ایمنی در طراحی مسکن حداقل، پارامترهایی مانند انعطاف پذیری و دسترسی مناسب و همچنین سیمای شهری در ارتقا کیفیت مسکن حداقل و رفع نیازهای انسانی تأثیر به سزایی دارند و لحاظ کردن این مؤلفه ها در طراحی مسکن حداقل، به منظور افزایش رضایت مندی ساکنان حائز اهمیت می باشد.
Comparative Evaluation of the Effectiveness of Cool Roofs in the Hot and Dry Climate of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۵, Issue ۱ - Serial Number ۵۵, Winter ۲۰۲۵
31 - 42
حوزههای تخصصی:
Escalating urban heat island effects and rising energy demands in Iran's hot, dry climate pose a serious challenge for educational buildings, where high occupant density intensifies cooling needs and operational costs. This research addresses the urgency of adopting cool roof technologies—such as reflective coatings, green roofs, high-albedo materials, and radiative cooling roofs—to mitigate extreme indoor temperatures, reduce carbon footprints, and enhance student and staff well-being. Drawing on empirical data, simulation models, and a comprehensive literature review, we employ a weighted-scoring framework that evaluates each technology's thermal performance, energy savings, cost factors, durability, and environmental impact. Findings reveal that while radiative cooling roofs offer the greatest potential for reducing cooling loads (up to 30–40%) and maintaining comfortable indoor temperatures, they demand more advanced materials and higher initial investment. Green roofs yield substantial insulation and environmental benefits, but are limited by water scarcity and elevated setup costs. Conversely, reflective coatings and high-albedo materials strike a balance between effectiveness and affordability, making them viable for retrofits in budget-constrained educational facilities. The results underscore the need for context-specific solutions that consider local climate, water resources, building typology, and policy incentives. By clarifying the strengths and trade-offs of each cool roof approach, this study provides actionable guidance for architects, policymakers, and school administrators seeking sustainable and cost-effective interventions. Future research should focus on long-term performance monitoring, integrating complementary passive strategies (e.g., shading, natural ventilation), and developing localized materials tailored to resource-limited contexts.
تحلیل فضایی صرفه های ناشی از تجمع در مقیاس کوچک: تخصصی شدن و تنوع فعالیتهای اقتصادی در شهر کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۴
21 - 34
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل صرفه های ناشی از تجمع فعالیت های اقتصادی از دیرباز موردتوجه محققان بوده است. مطالعات صورت گرفته در این رابطه بیشتر در حوزه اقتصادی و در سطح کشور و منطقه بوده و کمتر به مقیاس کوچک تر از شهر و به خصوص خیابان ها پرداخته شده است. در این پژوهش به جای این که شهر به صورت یک کل واحد در نظر گرفته شود، ساختارهای اصلی اقتصادی شهر به تفکیک خیابان ها موردبررسی قرارگرفته و با بررسی سه هزار و ۸۰۴ فعالیت یا بنگاه اقتصادی در شهر کازرون با استفاده از شاخص نسبت مکانی، هرفیندال-هریشمن و شانون وضعیت تجمع بنگاه ها و آثار آن ازجمله تخصصی شدن و تنوع در سطح خیابان ها موردبررسی قرارگرفته است؛ بنابراین ضمن شناسایی و ارائه مکان محور خیابان های تخصصی و متنوع، فعالیت اقتصادی مربوطه نیز ارائه شده است. نتایج نشان دهنده این امر است که فعالیت های اقتصادی با توجه به نوع خدماتی که ارائه می دهند در کنار فضای موردنیاز برای فعالیت، اهمیت دسترسی سواره، میزان جریان پیاده و نزدیکی به مراکز جمعیتی می توانند در موقعیت های خاصی از شهر متمرکز یا پخش گردند؛ به طوری که فعالیت های فنی مثل خدمات وسایل نقلیه (بولوار خرمشهر) و خدمات کشاورزی (خیابان فردوسی) در خیابان های عریض تر و دورتر از مرکز شهر و فاقد جریان پیاده، مشاورین املاک بیشتر در توسعه های جدید (بولوار پردیس)، مراکز درمانی در مرکز شهر (خیابان سلمان فارسی)، خیابان های متنوع (خیابان شهدای شمالی و جنوبی، ابوذر، حضرتی و امام خمینی) دارای عرض کمتر نسبت به خیابان های تخصصی و در نزدیکی ناحیه تجاری مرکزی شهر، پیاده روهای شلوغ تر و تنوعی از فعالیت های مختلف را در خود جا داده اند.
تحلیل کیفی پایداری اجتماعی مسکن مهر شهر جدید گلمان ارومیه، حاشیه نشینی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۴
49 - 62
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت شهری در کشور در چند دهه گذشته، کمبود مسکن را به مسئله اصلی جامعه شهری بدل کرده است. طرح مسکن مهر به عنوان یک سیاست اجتماعی در حوزه مسکن با هدف تأمین مسکن ارزان قیمت برای اقشار کم درآمد جامعه شهری و کنترل قیمت مسکن در دهه گذشته اجرا شد. نتیجه آن شکل گیری مجتمع های مسکونی همگون به لحاظ کالبدی _ فیزیکی ولی ناهمگون به لحاظ فرهنگی و ناپایدار از نظر اجتماعی است. این پژوهش با هدف تحلیل کیفی پایداری اجتماعی در مساکن مهر شهر جدید گلمان ارومیه براساس راهبرد استفهامی _ تحلیلی طراحی شد. روش اجرای تحقیق باتوجه به ماهیت روش، کیفی از نوع مردم نگاری است، ابزار و تکنیک گردآوری اطلاعات، مصاحبه و مشاهدات مستقیم پژوهشگر بوده است. جامعه آماری پژوهش ساکنان مساکن مهر شهر جدید گلمان بوده که باتوجه به ماهیت پژوهش، 22 نفر از مدیران و ساکنان مجنمع های مسکونی به شیوه نمونه گیری هدفمند براساس معیار اشباع نظری به عنوان نمونه آماری تعیین گردید. بعد از انجام مصاحبه و گردآوری اطلاعات، تحلیل محتوای مصاحبه، مفاهیم و مقولات با ارجاع به دیدگاه امیک(چگونگی تفکر مردم بومی) پاسخگویان و برداشت اتیک (توصیفی از باور یک تحلیلگر اجتماعی) مبتنی بر مشاهدات و دانش تئوریک محقق، مستندسازی و تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از وضعیت ناپایداری اجتماعی در ابعاد ضعف هویت محله ای، ضعف سرمایه اجتماعی، تمرکز فقر، احساس طرد و نابرابری اجتماعی، ضعف فرهنگ آپارتمان نشینی، جدایی گزینی فضایی، عدم تجانس فرهنگی و احساس نارضایتی از کیفیت زندگی باوجود صاحب مسکن شدن در بین پاسخگویان است که تداوم چنین وضعیتی این شهر را به گتوی فقرا و حاشیه نشینی مدرن تبدیل خواهد کرد.
مؤلفه های طراحی شهری پردیس دانشگاهی سلامت بخش از دیدگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 12
حوزههای تخصصی:
پردیس های دانشگاهی فضاهایی هستند که دانشجویان در آن ها همواره با تجارب متعدد آموزش و یادگیری در کنار چالش های متعددی ازجمله فشارهای تحصیلی و اجتماعی رو برو می باشند که تاثیرات منفی بر سلامت روان و جسم آن ها دارد. این موضوع اهمیت وجود فضاهای سلامت بخش در پردیس های دانشگاهی جهت کاهش سطح استرس و بازیابی تمرکز برای یادگیری کاراتر را دوچندان می کند. ازاین رو هدف مطالعه حاضر، واکاوی ارتباط بین نیاز دانشجویان به کاهش سطح استرس و بازیابی تمرکز برای یادگیری با میزان سلامت بخشی حوزه دانشکده علوم پایه از پردیس دانشگاهی فردوسی مشهد، و تدوین چارچوب مفهومی معطوف به ارتقای سلامت روان دانشجویان از طریق طراحی شهری سلامت بخش است. مطالعه حاضر از نوع کیفی بوده و گردآوری داده ها از طریق مصاحبه ساختاریافته با 33 نفر از دانشجویان دانشکده علوم پردیس دانشگاه فردوسی و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کیفی مصاحبه های پیاده سازی شده انجام شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که از منظر دانشجویان دانشکده علوم، سلامت بخشی این محیط دانشگاهی با کیفیت های خلوت گزینی و آرامش، پیاده مداری، عرصه همگانی باکیفیت، پیوند با طبیعت، خوانایی و گستردگی، سازگاری، و اجتماع پذیری معنا می یابد. بنابراین سلامت دارای بعد فضایی است و بازیابی روانی دانشجویان می تواند با حضور در فضاهای باز و نیمه باز در کنار عناصر طبیعی همچون کال، درختان و پوشش گیاهی همراه با ارتقا دیگر کیفیات طراحی شهری سلامت بخش در محدوده دانشکده علوم فردوسی مشهد تسهیل شود.
اولویت بندی مؤلفه های ارتقاء حس تعلق به مکان در قرارگاه های رفتاری شهری بر اساس ادراک ذهنی شهروندان؛ نمونه مورد مطالعه: ضلع غربی خیابان امام خمینی اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۵
63 - 76
حوزههای تخصصی:
تغییرات سریع شهرها و رشد بی رویه توسعه شهری باعث کاهش ارتباط شهروندان با فضاهای شهری و کاهش حس تعلق به مکان شده است. این پدیده در بسیاری از شهرهای تاریخی که دارای هویت های فرهنگی منحصربه فرد هستند، مشهودتر است. با وجود این، برنامه ریزی شهری معاصر به ندرت به ارتباط عاطفی شهروندان با محیط پیرامون خود پرداخته است. خیابان امام خمینی در اردبیل، به عنوان یک فضای شهری با قدمت تاریخی، نمونه ای از چنین مکان هایی است که نیازمند بازتعریف مؤلفه های حس تعلق به مکان و تقویت نقش آن در ایجاد پیوند اجتماعی میان شهروندان است. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های ارتقای حس تعلق در قرارگاه های رفتاری، بر اساس نقشه ذهنی شهروندان در فضاهای شهری انجام شده است. روش پژوهش ترکیبی شامل تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بوده و همچنین از داده های کمی برای دستیابی به این هدف استفاده شده است. داده ها از طریق پرسشنامه و مصاحبه با 384 شهروند و 15 متخصص معماری و شهرسازی جمع آوری شد. یافته های تحلیل عاملی نشان داد که مؤلفه های قرارگاه رفتاری به سه گروه اصلی تقسیم می شوند؛ حفظ هویت و افزایش حس تعلق به مکان، ارتقای حس تعلق به مکان و خوانایی فضاهای شهری با استقرار کاربری ها و بنای شاخص و ارتقای تصویر ذهنی از بدنه های شهری. با توجه به یافته ها، معیار ارتقای حس تعلق به مکان و خوانایی فضاهای شهری با استقرار کاربری ها و بنای شاخص بیشترین تأثیرگذاری را در ادراک ذهنی شهروندان داشته است. این نتایج نشان می دهد که توجه به ویژگی های تاریخی، هویتی و فرهنگی سایت مورد مطالعه، همچنین ایجاد فضاهای منحصر به فرد با الگوهای طراحی مناسب و توجه به نیازهای شهروندان، می تواند به افزایش حس تعلق در فضاهای شهری کمک کند. راهکارهایی که با ویژگی های بصری و عملکردی فضا، شناخت خواسته های شهروندان و قرارگیری عملکردهای مناسب در فضاهای مناسب در ارتباط است، بیشترین تأثیرگذاری را در افزایش حس تعلق میان شهروندان دارند. این راهکارها به ویژگی های هویتی و فرهنگی در کالبد فضا اشاره دارند و می توانند بهبودی محسوس در تجربه شهروندان از فضاهای شهری ایجاد کنند. این پژوهش با ارائه چارچوبی تحلیلی برای اولویت بندی مؤلفه های حس تعلق در فضاهای شهری، می تواند به برنامه ریزان و طراحان شهری کمک کند تا بهبود های مدنظر شهروندان را در نظر بگیرند و فضاهای شهری را بر اساس نیازهای واقعی ساکنان بهبود بخشند.
شناسایی عناصر مؤثر بر خوانایی ساکنین در بافت تاریخی - مرکزی شهر تبریز با استفاده از تکنیک نقشه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
42 - 58
حوزههای تخصصی:
یکی از نگرانی های فزاینده در شهرهای ایران، توسعه غیرقابل کنترلی است که مکان های تاریخی را برای عابرین پیاده، ناخوانا کرده و تصور ذهنی آن ها از این مکان ها را به مرور زمان کمرنگ تر ساخته است.از این رو مقاله حاضر در تلاش است که به شناسایی عناصر خوانایی در بافت تاریخی- مرکزی شهر تبریز بپردازد چراکه ساخت و ساز و باسازی های مذکور در بافت های تاریخی شهرها باید با شناسایی و اقدام صحیح عوامل و مولفه ها، علاوه بر عدم آسیب به خوانایی موجود، موجب تحکیم حس خوانایی و یکپارچگی در مقیاس های مختلف محلات تا شهر شوند. تحقیق حاضر به شیوه کیفی؛ ترسیم نقشه شناختی در میان 50 نفر از ساکنان بخش مرکزی شهر تبریز و تحلیل نتایج آن با استفاده از رگرسیون خطی در نرم افزار Spss پرداخته است.یافته های تحقیق نشان می دهد که مهم ترین عنصر خوانایی در شناخت ذهنی ساکنین بافت تاریخی، عنصر گره با امتیاز (426/0) است که بر اساس ویژگی های تاریخی، فعالیتی یا تجاری و ارتباطی آن ها به عنوان مکان توقف، اقامت، مشارکت و تعامل با بافت شهری شناسایی شده-اند. گره های ارتباطی، توجه ناظران را به دلیل موقعیت مرکزی آن و عملکرد مهم برای حرکت پیاده جلب کرده و نیز تحت تأثیر تراکم و انواع فعالیت ها در گره ها و بویژه مقیاس عناصر می باشد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از آن است که خوانایی یکی از ویژگی های مهم برای ایجاد محیط منسجم در بافت تاریخی شهر تبریز است. بنابراین جهت جذاب تر و خواناتر کردن مراکز شهرها بر بازسازی و حفظ گره ها به عنوان ویژگی ساخت مکان در بافت تاریخی مرکز شهر تأکید دارد.
نگاهی بر شاخص های پایداری اجتماعی-فرهنگی مدارس تاریخی شهر اصفهان (موردپژوهی: مدرسه امامیه و چهارباغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدارس تاریخی اصفهان که از مهم ترین عناصر شکل دهنده هویت شهری هستند، نقش بسزایی در پایداری فرهنگی و اجتماعی مکان های شهری ایفا کرده اند. این مدارس صرفاً مکان هایی برای آموزش نبودند، بلکه به عنوان مراکز تجمع، تبادل دانش و پرورش نخبگان، در شکل گیری بافت شهری و هویت فرهنگی‑اجتماعی آن نقش محوری ایفا می کردند. مفهوم پایداری فرهنگی‑اجتماعی که بر تعاملات اجتماعی، عدالت، امنیت روانی، ارتباط با محیط، اقتصاد و تناسبات تأکید دارد، از جمله معیارهای مهم در ارزیابی معماری این مدارس به شمار می رود. این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی شاخص های پایداری اجتماعی‑فرهنگی در دو مدرسه تاریخی اصفهان، یعنی مدرسه امامیه و مدرسه چهارباغ، به تحلیل ویژگی های معماری و تأثیر آن ها بر پایداری فرهنگی پرداخته است. روش پژوهش، کاربردی و از نوع توصیفی‑تحلیلی است. داده ها مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بازدید میدانی و ابزار پرسش نامه است. تحلیل داده ها بر اساس شاخص هایی، نظیر عدالت اجتماعی، امنیت روانی، تناسبات هندسی و ارتباط با طبیعت، با استفاده نرم افزار اکسل صورت پذیرفته است. نتایج نشان می دهد که مدرسه امامیه به عنوان یکی از قدیمی ترین نمونه های مدارس چهارایوانی، مفاهیم پایه ای معماری اسلامی دارد، اما تکامل نیافته است؛ بنابراین مدرسه چهارباغ در شاخص هایی، همچون عدالت اجتماعی، تعاملات اجتماعی، امنیت روانی، تناسبات فضایی و ارتباط با طبیعت نسبت به مدرسه امامیه عملکرد مطلوب تری دارد. به ویژه، توجه به طراحی ورودی ها، فضاهای چهارگوشه قابل استفاده، باغچه ها، رعایت سلسله مراتب و ارتباط بصری با محیط بیرونی در مدرسه چهارباغ حس تعلق و تعاملات اجتماعی را تقویت کرده است. این پژوهش، بر اهمیت بازخوانی اصول معماری مدارس تاریخی برای طراحی فضاهای آموزشی معاصر تأکید دارد. یافته ها نشان می دهند که توجه به شاخص های پایداری فرهنگی‑اجتماعی به خلق محیط هایی منجر می شود که علاوه بر تسهیل آموزش، به تقویت هویت فرهنگی و تعاملات اجتماعی کمک می کنند.
سنجش اثرات فشار توسعه بر تاب آوری کالبدی شهرهای ساحلی با تأکید بر معیارهای اکولوژیکی (مطالعه موردی: شهر نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۰
117 - 139
حوزههای تخصصی:
توجه به معیارهای تاب آوری کالبدی در ارزیابی اثرات توسعه شهری می تواند علاوه بر حل مشکلات توزیع نامتناسب فضا،مسکن و خدمات،در سازمان دهی مناسب فضای شهری مؤثر باشد و از تغییر وسیع کاربری های مولد و تهدید محیط زیست ساحلی این شهرها جلوگیری نماید.این پژوهش،به بررسی اثرات فشار توسعه بر تاب آوری کالبدی شهر ساحلی نور با تأکید بر معیارهای اکولوژیکی پرداخته است.روش مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و میدانی است.جامعه آماری در این پژوهش شامل کارشناسان دستگاه های اجرایی و شهروندان شهر نور بوده که حجم نمونه از میان آن ها به تعداد 109 نفر شهروند براساس فرمول کوکران و 32 کارشناس تعیین گردیده است.روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و پیمایشی و روش تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای،آزمون فیشر،ضریب کرامر ومدل سازی ساختاری) در قالب نرم افزار SPSS - pls انجام شد.نتایج پژوهش حاکی از آن است درروند توسعه شهری نور تأثیر فشار توسعه بر مؤلفه های اکولوژیکی، بیشترین اثرگذاری بر کیفیت خاک و تغییر چشم انداز طبیعی بوده است.در خصوص میزان آگاهی و عملکرد مدیریت شهری در کاهش تأثیر فشار توسعه بر تاب آوری کالبدی،بیشترین عملکرد در حوزه توسعه دسترسی عمومی به ساحل و ایجاد فرم مطلوب شهری از طریق رشد هوشمند و توسعه میان افزای شهری بوده است.بر اساس نظرات کارشناسان بیشترین عملکرد مدیریت شهری در حوزه توسعه دسترسی عمومی به ساحل وکمترین عملکرد آن ها در حوزه جلوگیری از تغییر و تخریب اراضی حاصلخیز است.بر اساس مدل سازی ساختاری،با توجه به معیارهای اکولوژیکی،فشار توسعه تا حد زیادی بر کاهش تاب آوری کالبدی شهر ساحلی نور تأثیر داشته است.
ارزیابی روش های کنترل سازه های مقاوم در برابر زلزله با رویکرد دو منظوره سازی و استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳۱
82 - 97
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل چالش برانگیز در حوزه ی مهندسی زلزله، تعیین میزان آسیب سازه ها و نحوه کنترل آن ها در هنگام وقوع زلزله است. در این راستا در ده های اخیر توجه محققین بسیاری در کشورهای زلزله خیز به سمت فناوری سازه های هوشمند معطوف شده است. این سازه ها توانایی ذاتی یا اکتسابی برای پاسخگویی به محرک های خارجی و قابلیت تطبیق رفتار، ترکیب و شکل سازه را با شرایط محیط زیست دارند. روش های مختلفی جهت کنترل ارتعاش سازه ها وجود دارد که یکی از مشکلات این روش ها این است که روش های کنترل سازه ها امروزه فقط جهت مقابله با نیروی زلزله بکار می روند و در واقع جابجایی در اثر نیروی زلزله را کنترل می نمایند. از جمله این روش ها می توان به استفاده از انواع میراگرها در سازه، استفاده از اجسام سنگین مانند آونگ و تعبیه استخر در بام ساختمان، استفاده از جداگر لرزه ای در سازه و ... اشاره نمود. استفاده از میراگرها و جداگرهای لرزه ای نیز هزینه اجرای سازه را بسیار بالا برده که خود سبب غیر اقتصادی بودن طرح ها نیز میگردد. موضوع مهم دیگر استفاده از روش هایی است که بتوان در زمان بحران نیز از آنها استفاده نمود و لذا روش های که کاربردی برای چند منظوره بودن دارند می تواند اهمیت بیشتری داشته باشد.
تدوین اصول طراحی کوچه زیست پذیر از دیدگاه کودکان در دوران وقوع پاندمی (نمونه موردی: کوچه های منتخب از محله زعفرانیه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۰
1 - 20
حوزههای تخصصی:
در این دوران که تحولات چالش برانگیز محیطی و بهداشتی اجتناب ناپذیرند، همه گیری کووید-19 به آشکارسازی میزان آمادگی فضاهای شهری ما برای رویارویی با بحران ها پرداخته است. کوچه ها که عناصر مهمی از پیکره شهری محسوب می شوند، اهمیت خود را بیش از پیش برای اقشار آسیب پذیر، مانند کودکان در دوران همه گیری، جایی که با محدودیت های جدی در دسترسی به امکانات تفریحی و اجتماعی مواجه شده اند، بروز دادند. با تمرکز بر محله زعفرانیه تبریز، در این پژوهش سعی شده است تا با توجه به ویژگی های کودکان و نقش مهم آن ها در ارتباط با محیط زندگی، اصولی برای طراحی کوچه های زیست پذیر از دیدگاه کودکان مورد بررسی قرار گیرد. در رویکرد تحقیق که به جنبه های کاربردی و توسعه ای می پردازد، علاوه بر تحلیل توصیفی، به استخراج مستندات نظری از منابع کتابخانه ای و بررسی ادبیات پژوهش پرداخته و اطلاعات میدانی نیز از طریق مشاهده و مصاحبه به دست آمده است. یافته های این تحقیق بیانگر آن است که تدوین اصول طراحی کوچه زیست پذیر از دیدگاه کودکان در محله زعفرانیه تبریز بر پایه چهار بعد است: کالبدی-فضایی، عملکردی، منظر شهری و اجتماعی- فرهنگی؛ که برای تحقق و ارتقای آن ها نیازمند ایمن سازی، توسعه دسترسی به فضاهای سبز و فراهم آوردن موقعیت هایی برای بازی و تعاملات کودکانه هستیم. در نهایت این مطالعه، با پیشنهاداتی مشخص برای بهبود فضاهای شهری با توجه به نیازهای کودکان و درک عمیق تر از تأثیرات پاندمی بر استفاده از فضاهای عمومی، به مجموعه دانش موجود در این حوزه می افزاید و راهبرد های مواجهه با چالش های بهداشتی آینده را معرفی می کند.
تبیین روابط توانمندسازی و دلبستگی به مکان، مروری نظام مند بر عوامل کلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 29
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: توانمندسازی و دلبستگی مکانی، مفاهیمی بنیادین در توسعه محلی و اجتماع محور هستند. توانمندسازی با ارتقای ظرفیت های مشارکت و دلبستگی با تقویت احساس هویت و تعلق، به پایداری توسعه کمک می کنند. با وجود پژوهش های متعدد، رابطه و مکانیسم های تأثیرگذاری این مفاهیم به طور جامع شناسایی نشده اند. عدم درک صحیح این تعامل در لایه های زیرین، چالش هایی را در اثربخشی طرح های توسعه محلی ایجاد می کند. لذا، شناسایی سازوکارهای تعامل این مفاهیم برای تحقق و توفیق طرح های مشارکتی و توسعه محلی ضروری است. هدف: هدف این پژوهش، بررسی و فهم چگونگی تأثیرگذاری متقابل توانمندسازی و دلبستگی مکانی بر یکدیگر و شناسایی سازوکارهای مؤثر در این تعامل به منظور بهره برداری از آن در راستای اثربخشی فرآیندهای توسعه محلی است. روش: با بهره گیری از مرور نظام مند، مطابق با استانداردهای پریزما، از میان 986 مقاله شناسایی شده در پایگاه های معتبر، پس از غربالگری و ارزیابی کیفیت، 46 مقاله انتخاب شدند. تحلیل محتوای کیفی این منابع منجر به استخراج ۲۸۲ کد مفهومی شد. یافته ها : توانمندسازی و دلبستگی از طریق ایجاد تعامل سازنده در سه ساختار کلیدی شناختی (فردمحور)، عملکردی (میانجی) و حکمرانی(سطح کلان)، شامل مکانیسم های اجتماعی، محیطی و کالبدی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی، و ظرفیت سازی آموزش؛ می تواند به شکل گیری هویت مکانی، تقویت حس تعلق، ترویج تعهد و مسئولیت پذیری نسبت به مکان، و ارتقای خودکفایی و استقلال محلی منجر شود. در مجموع، 21 مولفه کلیدی مؤثر در این فرآیند شناسایی شدند. نتیجه گیری: چارچوب ارائه شده، بر اهمیت توزیع عادلانه قدرت، و تقویت ساختارهای حکمرانی برای نهادینه سازی عملکردهای اجتماعی و اقتصادی مشارکتی در راستای اهداف توانمندسازی و دلبستگی در توسعه های اجتماع محور تأکید دارد. این رویکرد می تواند ظرفیت و سرمایه های مختلف جوامع محلی را برای خودکفایی و مدیریت منابع افزایش داده و بستر تحقق پذیری طرح های توسعه محلی را فراهم آورد.
جستاری بر نقش ساختار کالبدی- فضایی بر کیفیت مسکن مناطق نفت خیز، با نگرشی بر نظریه نحو فضا؛ مورد پژوهی: شرکت شهر نفت اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۰
21 - 50
حوزههای تخصصی:
شهرهای متکی بر منابع طبیعی، به ویژه نفت، الگوهای رشد و توسعه منحصر به فردی را تجربه می کنند. شرکت شهرهای استخراجی خوزستان، به عنوان نمونه ای بارز از این نوع شهرها، با مهاجرت های گسترده و تغییرات در الگوهای تولید، تحولات کالبدی-فضایی چشمگیری را پشت سر گذاشته اند. یکی از مهم ترین این تحولات، تغییرات در ساختار مسکن و در نتیجه، کیفیت کالبدی زندگی ساکنان بوده است. نظر به اهمیت کیفیت کالبدی در برنامه ریزی های شهری، این پژوهش به دنبال بررسی تحولات تاریخی ساختار کالبدی-فضایی مسکن در شرکت شهرهای استخراجی خوزستان است. در این راستا، مفهوم نحوفضا به عنوان ابزاری جهت تحلیل روابط اجتماعی و فضایی در محیط های شهری به کار گرفته شده است. هدف از نگارش این پژوهش، شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار و بررسی ساختار کیفیت کالبدی- فضایی مسکن شرکت شهر اهواز به روش نحو فضا می باشد. این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات «آمیخته» و به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تفسیری» و از جنبه منطق پژوهش، «استقرایی» است. داده های کمی به صورت میدانی (پرسشنامه) و داده های کیفی به روش تکنیک چیدمان فضا گردآوری شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که معماری خانه های شرکت شهر نفت اهواز با وجود کالبد فیزیکی که با الهام از معماری بریتانیا ساخته شده، توانسته است با اصول فرهنگی، اجتماعی و اقلیم بومی منطقه، همساز شود و معیارهای بومی ایرانی-اسلامی نظیر محرمیت، تفکیک فضاهای عمومی و خصوصی خانه و ورودی های متعدد در این معماری به خوبی لحاظ گردد. این امر حاکی از تعامل پویا میان تأثیرات جهانی و محلی در شکل دهی به محیط انسان ساخت می باشد.
تحلیل مؤلفه های مؤثر بر برندسازی شهری (مورد مطالعه: شهر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
93 - 119
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: برندسازی شهری فرآیندی راهبردی است که با تکیه بر ویژگی های منحصربه فرد جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی شهر، تصویری متمایز و جذاب از آن ارائه می دهد. این رویکرد با هدف ارتقای جایگاه رقابتی شهر در جذب سرمایه گذاری و گردشگر، نیازمند برنامه ریزی بلندمدت و بهره گیری از ظرفیت های مکانی و غیرمکانی است. در سال های اخیر، نقش فرهنگ و نوآوری در این فرآیند پر رنگ تر شده و طراحی شهری نیز به عنوان ابزاری برای تقویت برند شهری مورد توجه قرار گرفته است. هدف: ارائه الگوی برندسازی شهر آمل با تأکید بر تصویر شهری، هدف اصلی این پژوهش است. این تحقیق می کوشد با ریشه یابی و تبیین تصویر ذهنی ساکنان و گردشگران از شهر آمل و شناسایی پتانسیل های آن، مفاهیم کلیدی مرتبط را تحلیل کرده و در ادامه، با بهره گیری از رویکرد آینده نگاری، دستورالعملی کاربردی برای آینده ای محتمل تدوین کند. روش: این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و ترکیبی از روش های کمی و کیفی، به شناسایی تصویر ذهنی شهروندان و قابلیت های شهر آمل پرداخته و با استفاده از پرسشنامه، مطالعات اسنادی و تحلیل نرم افزار میک مک، عوامل مؤثر در برندسازی شهری آمل را بررسی کرده است. یافته ها : پس از بررسی های انجام شده این نتیجه به دست آمد که شهر آمل دارای پتانسیل های مطلوبی در جهت تبدیل شدن به برند منطقه ی و جذب گردشگران است. نتیجه گیری: در این راستا، و با توجه به وضعیت موجود شهر آمل، بر پایهٔ نتایج حاصل از نظرسنجی های انجام شده از شهروندان و تحلیل داده های به دست آمده، پیشنهادهایی در جهت حفظ و ارتقای کیفیت پتانسیل های موجود شهر و نیز جذب سرمایه گذاران ارائه شده است. این پیشنهادها در قالب راهکارهای عملی، به صورت تفکیکی در حوزه های مختلف، با هدف برندسازی شهر آمل و بهبود پایدار ظرفیت های آن تدوین گردیده است.
طراحی سامانه احصاء و مدیریت امداد رسانی پس از زلزله بر پایه طراحی گنسای و رویکرد کاربر محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۰
140 - 159
حوزههای تخصصی:
اگرچه جلوگیری از وقوع زلزله امری غیر ممکن، اما مدیریت در جهت پیش آگاهی، آموزش و کسب آمادگی به منظور کاهش اثرات سوء و پیامد های ناگوار آن منطبق با تعاریف پدافند غیرعامل امری قطعی و ضروری است. شناسایی و کاربست راهکارهای اتخاذ شده توسط ژاپن با پیشینه ای قدرتمند در مدیریت موفق بلایای طبیعی و به ویژه زلزله، نیز ضروری می نماید. گنسای به عنوان راهکاری برای آمادگی پیش از زلزله، مدیریت حین زلزله و آماده سازی و مدیریت برای حادثه بعدی، می تواند راهگشا باشد. در این پژوهش ضمن مطالعه و مرور پیشینه، طیف محصولات نرم افزاری امدادی و سامانه های هوشمند و محصولات جانبی طراحی شده، سعی شد در قالب ایجاد و بررسی رابط کاربری طراحی شده در جهت اصلاح، تسهیل و تدقیق شیوه احصاء و آمارگیری حادثه دیدگان و مدیریت پس از زلزله، به تحلیل میزان درک کاربران این برنامه کاربردی و همچنین افزونه سخت افزاری برای تسریع در عملیات امدادی پرداخته شود. پژوهش از نوع توصیفی و کاربردی، با روش پیمایشی، قوم نگاری و میدانی بوده است. برپایه اطلاعات استخراج شده، مطالعات میدانی نیاز سنجی اقلیمی، نمونه اولیه ای از این اپلیکیشن ارائه و با سنجش رضایت محور کاربران بر اساس پرسشنامه لیکرت، مورد کاوش قرار گرفت. در طراحی این سامانه هوشمند سطوح ارزش نسبت به مولفه های اصلی میزان رعایت معیارهای کاربرپسندی، کیفیت رابط های گرافیکی و کیفیت احساسی - ارتباطی، سنجش درک پذیری و میزان مطلوبیت عناصر گرافیکی مورد بررسی قرار گرفت.