فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
103 - 119
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های معماری دوره قاجاریه در ایران از منظر آثار هنری، همگام شدن آن ها با مضامین مذهبی، ادبی و اساطیری است. بنای «تکیه معاون الملک» کرمانشاه یکی از شاخص ترین آثار معماری دوره قاجاریه با بهره گیری از تزئینات کاشی کاری با چنین مضامینی است. این پژوهش به منظور تبدیل کیفیت نقوش هنری یک بنای سنتی به کمیتی قابل سنجش است و از منظر آماری به تحلیل معنی داری ارتباط بین فضاهای معماری تکیه و زمینه و رنگ غالب کاشی کاری موجود در آن ها می پردازد. هدف اصلی آن تعیین میزان و نوع ارتباط بین فضای معماری تکیه و زمینه نقوش، رنگ غالب و تکرارپذیری آن ها با استفاده از یک روش آماری معین بوده است. مهم ترین سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. دسته بندی نقوش تکیه معاون الملک کرمانشاه چگونه است؟ 2. رابطه آماری و معنی دار بین فضای معماری تکیه و زمینه نقوش و رنگ غالب آن ها چیست؟ تحقیق حاضر ازنظر نوع پژوهش، کاربردی بوده و ازنظر روش پژوهش در زمره تحقیق های کمی و آمار استنباطی است. ازآنجاکه نوع متغیرهای این تحقیق از نوع ناپارامتری ارزیابی است از آزمون کای اسکوئر در نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده است. در این پژوهش در ابتدا تبیین مبانی نظری و تعریف متغیرهای تحقیق با استناد به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و به روش تحلیلی و توصیفی انجام شده و سپس با استفاده از مطالعات میدانی و پیمایشی، این متغیرها با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی در قالب جداول تبیین و تلخیص گردیده است. با توجه به نتایج این پژوهش و مقادیر آزمون کای اسکوئر 63.96 می توان با قاطعیت گفت بین نوع فضاها در تکیه معاون الملک و زمینه نقوش کاشی کاری ها رابطه معنادار و سامانمند وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون کرامر جهت نشان دادن شدت این رابطه با مقدار 0.906 نشان می دهد؛ که رابطه ای قوی و با شدت بالا بین این دو متغیر وجود دارد. همچنین بین دو متغیر زمینه و رنگ غالب نقوش کاشی کاری نیز با توجه به کوچک تر بودن از 0.05 رابطه معناداری وجود دارد که با توجه به ضریب 0.757 آزمون کرامر می توان گفت شدت این رابطه نسبتاً قوی است. بر اساس سایر نتایج حاصله، بین دو متغیر نوع فضای معماری و رنگ غالب نقوش کاشی کاری در تکیه معاون الملک ارتباط قوی وجود ندارد.
نقد اسطوره ای سفر قهرمان در فیلم داستانی « روز واقعه» بر اساس الگوی کریستوفر ووگلر
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم قرن بیستم در حوزه ساختارگرایی نظریه پردازانی چون جوزف کمبل و به تبع آن کریستوفر ووگلر، الگویی ساختاری را برای سفر قهرمانان اساطیری مطرح میکنند که بر اساس آن قهرمان به منظور دست یافتن به فردیت سفری را آغاز میکند که از سه مرحله اصلی عزیمت، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. قهرمان داستان با ندای فراخوانی به سرزمین دیگری کشیده میشود و سفرش را آغاز میکند. او در جریان سیری مشتاقانه و پرمشقت به آنچه میخواهد دست یافته و در پایان در حالیکه به نوعی معرفت و آگاهی رسیده است به مقام پیشین خویش بازگشته و درحالیکه اکسیر حیات را نیز به همراه دارد به یاران فضل میبخشد. هدف این نوشتار بررسی وتطبیق شخصیتهای داستان « روز واقعه» نوشته بهرام بیضایی براساس کهن الگوهای شخصیتی سفر نویسنده کریستوفر ووگلر هست؛ و سعی دارد تا آنالیزی روشن از ساختار و شخصیتهای فیلم داستانی روز واقعه انجام دهد. روش تحقیق به صورت تحلیلی-توصیفی است؛ و نتیجه تحقیق نشان میدهد که این کهن الگوهای شخصیتی الگوی ووگلر، در اثر داستانی «روز واقعه» با شخصیتهای داستان قابل انطباق است.
گنبد به مثابه نماد با تأکید بر گنبد مسجد شیخ لطف الله
حوزههای تخصصی:
گنبد به عنوان پوشش یکی از مهمترین فضاها در مساجد ایرانی، از جایگاه مهمی در نظام معنایی مسجد برخوردار است. محققین معانی کلی چون وحدت، آسمان، بهشت یا عرش را به گنبد، در معماری اسلامی اختصاص داده اند. مسجد شیخ لطف الله نیز که یکی از مساجد تاریخی اصفهان است و در ضلع شرقی میدان نقش جهان قرار دارد؛ دارای گنبدی است که از زیباترین و باشکوه ترین گنبدهای دنیا به شمار می رود و گوشه ای از نبوغ معماران صفوی را به نمایش می گذارد. هنرمند مسلمان ابعاد صوری را واسطه ای برای جهش روحی به عالم حقیقت و معنا قرار داده است. معماری اسلامی به ویژه مساجد نیز مولود الهام درونی هنرمند است که از حکمت و معنویت حاکم بر تعالیم انسانی و دیدگاه توحیدی نشأت میگیرد که ارائه دهنده اشکال و تزئینات گوناگون در جهت نشان دادن مفهوم وحدت می باشد. با توجه به اینکه گنبد یک فرم سنتی است و از آنجایی که بسیاری از عناصر ساختاری و تزیینی در هنر سنتی همچون گنبد مشتمل بر مفاهیم و بیان و کارکردی نمادین است، لذا این سؤال مطرح میشود که گنبد به لحاظ نمادین چه معنا و مفهومی دارد؟ در این راستا، این پژوهش سعی دارد با مطالعه گنبد و به ویژه گنبد مسجد شیخ لطف الله با رویکرد نمادین و بررسی مفاهیم نقوش و اجزاء گنبد این مسجد، معنای آن را بیش از آنچه که تا کنون واگشایی شده است آشکار سازد. در مقاله حاضر، با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای به تجزیه و تحلیل موضوع پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که از میان معانی و دلالتهایی که برای گنبد به دست می آید میتوان به این نکات اشاره کرد: آسمان، عرش الهی، خانه ی خدا، وحدت،کمال، ابدیت، تمامیت، سیر انسان در انفس، حرکت از زمین به آسمان و از جسم به روح، وحدت در کثرت و آغاز و... چگونگی ارتباط این معانی با گنبد در این نوشتار توضیح داده شده است.
قابلیت های تصویری داستان گور و گهواره اثر غلامحسین ساعدی در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
637 - 649
حوزههای تخصصی:
مجموعه گور و گهواره از مجموعه داستان های کوتاه غلامحسین ساعدی است که در سال ۱۳۴۵ منتشر شده و در سه قطعه کوتاه که عبارت اند از: زنبورک خانه، سایه به سایه و آشغال دونی به نگارش درآمده است. در داستان های این مجموعه پنهانی ترین رفتارها و ناگفتنی ترین سلوک و مادی انسان با قلم و نثری چندان آبرومندانه، بیان می شود. شخصیت های این داستان ها، آدم های اسیر در چنگال فقر و فساد و فلاکت و محدود در خوشی های جنسی اند. ساعدی که خود به طبقات و اقشار پایین جامعه تعلق دارد و شاهد مهاجرت فوج فوج دهقانان و بیکاران روستا به شهر و سکونت در حلبی آبادهاست، در این مجموعه بر آن است تا با بازنمایی خطرات کمین کرده در سر راه این مهاجرت های افسارگسیخته، بتواند مانعی ایجاد کند و دست کم اینکه هشداری بدهد. در ادامه به بررسی ساختاری یا ریخت شناسی داستان های این مجموعه براساس نظریه روایت شناسی تزوتان تودوروف پرداخته می شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس داده یابی کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در بررسی تحلیل ساختاری داستان های غلامحسین ساعدی معمولاً فضای داستان ترس و واهمه، افراد اسیر در فقر و فلاکت قرار گرفته اند که در نهایت به تعادلی می رسند.اهداف پژوهش:بررسی قابلیت انطباق نظریات جامعه شناسی با رمان ها و داستان های غلامحسین ساعدی.بررسی قابلیت تصویری داستان گور و گهواره غلامحسین ساعدی در سینمای ایران.سؤالات پژوهش:نظریات جامعه شناسی چه میزان با رمان ها و داستان های غلامحسین ساعدی در عرصه تولید ادبی ایران قابلیت انطباق دارد؟قابلیت تصویری داستان گور و گهواره غلامحسین ساعدی در سینمای ایران چگونه است؟
بررسی شکل و تزیینات مرکب دان های فلزی ایرانی (سده های 5 10 ه.ق) محفوظ در موزه متروپلیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
237 - 254
حوزههای تخصصی:
آثار فلزی ایران ازجمله مجموعه های بااهمیت و دارای ارزش هنری بالا هستند که مانند دیگر آثار هنری آن، قدمت زیادی دارند و ویژگی های مهمی چون فرهنگ، دین، اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زمانه خود و هم چنین نماد و نشانه هایی مربوط به دوران ظهور خویش را انعکاس می دهند. با توجه به اهمیت خوشنویسی در هنر اسلامی، مرکب دان ها نیز جزو وسایلی هستند که در رابطه با این هنر به کار گرفته می شوند. تا به این زمان پژوهشی در رابطه با مرکب دان های فلزی موزه متروپلیتن به طور خاص انجام نگرفته است. لذا در این پژوهش مرکب دان های فلزی ایرانی متعلق به سده های ۵-10 ه.ق (11-16 م.) از نظر شکل، تزیینات و نقوش به کار رفته مورد بررسی قرار می گیرند. بر این اساس، سوالات مقاله حاضر این چنین تبیین می شود: تزیینات به کار رفته در مرکب دان های مذکور چه ویژگی هایی دارند و شامل چه نقوشی هستند؟ این پژوهش به روش توصیفی تاریخی انجام شده و جمع آوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای و با گردآوری تصاویر از سایت موزه متروپلیتن بوده است. نتایج مشخص می کند در پنج نمونه مرکب دان از سده های ۵ 7 ه.ق، شکل مرکب دان ها مدور است و یا درپوشی مسطح با گنبد یا برجی در مرکز درپوش بر پایه عمودی کوتاه تعبیه شده و تعدد نقوش به کار رفته بر این آثار به ترتیب نقوش گیاهی، انسانی، حیوانی و خوشنویسی و صور فلکی متأثر از علم نجوم (که در مکتب خراسان و توسط دانشمندان ایرانی پیشرفت کرده است) می باشد. در مرکب دان سده 10 ه.ق، نقوش حیوانی و پیچش نقوش گیاهیِ نزدیک به هنر تشعیر ایرانی و با ظرافت بیش تر و طبیعت گرایانه ترسیم شده اند و شکل مرکب دان بر پایه برج ها و برگرفته از معماری و به فرم استوانه ای بلند و با درپوشی گنبدی به نماد آسمان ساخته شده است. درمجموع، تزیینات گیاهی بیش ترین و نقوش هندسی (نقش شمسه، چلیپا و الگوی هفت دایره) و صور فلکی، کم ترین تعداد را به خود اختصاص داده اند. اسب، شیر، آهو، خرگوش و گرگ نقوش جانوری پرکاربرد هستند که در میان قاب های هندسی و یا در بطن پیچک های طوماری و اسلیمی ها قرار گرفته اند. نقوش انسانی، سوار بر اسب و یا در قالب صور فلکی تصویر شده اند. کتیبه های خوشنویسی در نوارهای پایین و بالای مرکب دان و روی درپوش استفاده شده و خط کوفی و نسخ، بیش ترین کاربرد را در تزیین مرکب دان ها داشته اند.
مؤلفه های گفتگومندی باختینی در زیورآلات معاصر هندوستان با نقش مایه جانوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
174 - 190
حوزههای تخصصی:
از زمان شکل گیری جوامع متمدن بشری، زیورآلات را که نه تنها نشانگر تمایل بشر اولیه به زینت دادن خود، بلکه به عنوان یکی از کهن ترین عناصر فرهنگی هر تمدنی به شمار آورده اند. در این بین، شبه قاره هند به عنوان کشوری مملو از سنگ های گرانبها، از گذشته تاکنون مرکز ارتباطات تجاری زیورآلات بوده که همواره ریشه در باورها و مناسبات فرهنگی جامعه متکثر هند داشته است. درواقع، آنها با قدمتی بیش از 5000 سال به عنوان بخشی از یک تمدن کهن، فراتر از تزیین بدن به شمار آمده اند که با اشکال و نقش مایه هایی، در حکم رسانه ای از سنت، هویت تاریخی، فرهنگ غنی و تغییراتی که در ادوار مختلف تمدن هند ایجاد شده، صحبت می کنند. لذا در این پژوهش برآنیم تا با استناد به رویکرد گفتگومندی باختین به عنوان روشی برای مطالعه زیورآلات به مثابه اثر هنری بپردازیم که گفتگومندی چگونه در تولید زیورآلات معاصر هند بروز پیدا کرده است؟ هدف، ارائه روشی برای درک جهان متن، تصویری منسجم از ارتباطات فرهنگی در محتوای آثار و پی بردن به فرآیند شکل گیری زیورآلات معاصر با نقش مایه جانوری بوده است. زیرا به عقیده باختین، گفتگومندی؛ یک روش خاصِ نگریستن به جهان بوده که می تواند برای خوانش آثار، به بافتار و متونی که از فرهنگِ دیگری سرچشمه گرفته اند، بپردازد. یعنی توجه به عناصر درون متنی و نیز ارتباط میان عناصر متن با خارج از آن. یافته ها، به روش توصیفی-تحلیل محتوا انجام گرفته اند که بیان می کنند، آنچه در تألیف زیورآلات به هنرمند هندی تعلق داشته فقط ماده اولیه در شکل گیری آنها بوده؛ لیکن وی هرگز در خلق آثارش مستقل نبوده است. بلکه برای عینیت یافتن صورت و تکمیل محتوای زیورآلات، به گفتگو با فرهنگِ «دیگری» پرداخته که در دوره معاصر به عنوان بن مایه هایی یادآور برای مخاطب یا مخاطبان آتی، در شکل زیورآلات با نقش مایه جانوری تجسم یافته اند. درواقع، زیورآلات معاصر هند هنگامی که با زمینه مرتبط شدند، توانستند موجودیت بیابند. یعنی، گفتگو با فرهنگِ «دیگری» و مهم تر از همه فرهنگ هندو- اسلامی در کنار سایر فرهنگ ها این امکان را برای هنرمند ایجاد نمود که، او، فرهنگ هند را به خاطر آورد زیرا وی از منظر خویشتن، قادر نبوده در ظرف زمان تاریخی و مکان اجتماعی به آفرینش اثر خود ادامه دهد. و همچنین، برای مخاطب نیز تداعی شود به گونه ای که، حتی اگر مخاطب، نام هنرمند آنها را ندانسته لیکن در نهایت، به عنوان زیورآلات هندوستان شناخته می شود.
بازنگری نقش هوش مصنوعی در خلق آثار هنری اصیل، مطالعه موردی: آثار نقاشی هارولد کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کاربرد روزافزون هوش مصنوعی در حوزه هنرهای تجسمی منجر به ایجاد آثار هنری بدیع و متنوعی شده است. با این حال، علارغم اقبال گسترده هنرمندان به استفاده از این فناوری کماکان جایگاه و اهمیت آن در خلق اثر هنری مورد ارزیابی دقیقی قرار نگرفته است. از جمله پرسش های محوری در این خصوص ناظر به نقش هوش مصنوعی در شکل گیری آثار هنری اصیل می باشد. اهداف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی نقش و اهمیت هوش مصنوعی در ایجاد آثار هنری اصیل می باشد. به این منظور مشخصا آثار هارولد کوهن که از پیشگامان به کارگیری هوش مصنوعی در هنر نقاشی است مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. از اینرو در بخش نخست مفهوم هوش مصنوعی به اختصار بیان می گردد. سپس آزمایش فکری اتاق چینی که از برجسته ترین آزمون های مربوط به هوش مصنوعی است به عنوان ابزاری برای بررسی عملکرد ماشین "آرون"، ساخته هارولد کوهن، استفاده خواهد شد. در این آزمون "خلاقیت"، "آگاهی" و "تجربه" به عنوان مولفه های اصلی تولید آثار هنری اصیل مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت. در ادامه اشکالاتی در ارتباط با نقش مولفه های نام برده در عملکرد آرون برشمرده خواهد شد. نهایتا سعی می شود با ارئه صورت بندی جدیدی از این مفاهیم بنیادی نشان داده شود علارغم ایراداتی که به آثار تولید شده توسط آرون وارد است، او نقشی انکار ناپذیر در خلق اثر هنری دارد.روش پژوهش: این پژوهش به منظور ارزیابی عملکرد آرون در شکل گیری اثر هنری، رویکرد جان سرل و استدلال اتاق چینی او را مد نظر قرار داده است. نتیجه گیری: هوش مصنوعی نقش حائز اهمیت و غیر قابل انکاری در تولید آثار هنری اصیل، بدیع و خلاقانه دارد.
بررسی استفاده از ایموجی در هنر معاصر بر مبنای آرای لیندا هاچن درباره پارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
40 - 57
حوزههای تخصصی:
ایموجی ها تصویر- واژه های استاندارد شده ای هستند که به منظور تاکید بر لحن پیام، کارکردهای احساسی، گفتگوگشایی و انتقال وضعیت ذهنی پیام د هنده مورد استفاده قرار می گیرند. علاوه بر نقش گسترده ارتباطی ایموجی ها در شبکه های اجتماعی مجازی امروزه شاهد ورود تصاویر ایموجی به سایر زمینه های فرهنگی، تجاری و حتی هنرهای تجسمی هستیم. انتقال این تصاویر از متن فرهنگی به متن هنری و تقلید از آن ها چگونه می تواند پارودی ایجاد نماید؟ هدف نوشتار حاضر این است که، با در نظر گرفتنِ «نظریه پارودی لیندا هاچن»، استفاده از ایموجی ها در هنر معاصر و چگونگی ایجاد پارودی توسط آن ها را تحلیل و بررسی نماید. این پژوهش به لحاظ هدف، پژوهشی بنیادین و بر اساس روشِ پژوهشی توصیفی - تحلیلی است. نوع داده و تجزیه و تحلیل آن کیفی است و در گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. این نوشتار به کمک نظریه پارودی لیندا هاچن به بررسی هشت نمونه از آثاری (هنر تجسمی) پرداخته است که از تصاویر ایموجی استفاده کرده اند. بر مبنای آرای هاچن، وجود موقعیت آیرونیک در تقلید شرطی مهم در ایجاد پارودی است. او هم چنین، برای رابطه پارودی با متن اولیه و رمزگذاری و رمزگشایی آن اهمیت قایل است. نتایج بررسی نشان می دهند، انتقال تصاویر ایموجی از متن فرهنگی به متن هنری موقعیت آیرونیک ایجاد کرده است. این آثار رابطه ای شوخ طبعانه، بازی وار یا خنثی با متن اولیه خود دارند. هنرمند در رمزگذاری این آثار از کدهای متفاوت زیبایی شناسانه، فرهنگی، اجتماعی، روان شناسانه و... استفاده کرده است که مخاطب بنا بر پیشینه فرهنگی و اجتماعی خود قادر به رمزگشایی از آن ها خواهد بود.
گونه شناسی فنی و بصری چلنگری های دَر و پنجره های تهران عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
72 - 92
حوزههای تخصصی:
ابنیه تهران در دوره پهلوی دوم دارای چلنگری با طرح های متنوع هستند که نشان از هنر دست آهنگران تهرانی است. هدف مقاله، بررسی شیوه طراحی، ساخت و تکنیک های به کار رفته در چلنگری های در و پنجره تهران دوره پهلوی دوم است و به دنبال پاسخ بدین پرسش هاست: 1) شیوه طراحی، ساخت و تکنیک چلنگری (پنجره و دَر) ها در تهران چیست؟ و 2) نقوش آن ها کدامند؟ روش پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی و گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و به ویژه میدانی که تعداد نمونه ها 900 عدد پنجره و دَر، جمع آوری، آنالیز و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهند که، شیوه طراحی به صورت ساده و انتزاعی و نیمه انتزاعی بوده و نحوه گسترش نقوش مستقل (تکی)، قرینه (یک - دوم، یک - چهارم)، واگیره ای (4*1، 4*3، 2*3، 4*4، 2*6، 4*6، 3*1، 3*2، 4*2، 5*4) هستند. نحوه ساخت و تکنیک نیز طرح موردنظر را روی صفحه تخمین کپی کرده و سپس، به وسیله تسمه های فلزی به پهنای 2 سانتی متر و قطر 5/0 سانتی متر و گاهی، ورقه های آهن نقوش را آماده و روی دَر و قاب پنجره نصب می کنند. نقوش در پنج دسته انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و گره چینی، انتزاعی هستند. تنوع طراحی، شیوه گسترش و نقوش در چلنگری های این دوره، پیرو نقش مایه های گره ایرانی بر آجر، چوب و به ویژه، کاشی کاری، نقاشی های انتزاعی مانند پیت موندریان و مکاتب قرن 19م. (سوپره ماتیسم، ریونیسم، کنستراکتیویسم) بوده و هم چنین، استفاده از نقوش ایرانی در این دوره کم رنگ شده و غالب نقوش تابع مدرنیته حاکم در ایران هستند. چلنگری ها در این دوره، ریشه هویتی ایرانی - اروپایی داشته و تمامی نقوش و فرم ها از ابعاد و شکل دَر و پنجره ها تبعیت می کنند.
ظهور سنت اندرزدهی سیاسی در نگاره دارا و رمه دار، بوستان سعدی نسخه ۸۹۳ هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
47 - 66
حوزههای تخصصی:
اندیشیدن به ضرورت های سیاسی-اجتماعی یکی از وجوه نگارگری کمال الدین بهزاد است. براساس اسناد تاریخی، خطای سلطان حسین بایقرا در تشخیص دوست از دشمن و انتصاب های او در قشلاق مرو در سال ۸۹۲ هجری قمری، به عنوان یکی از عوامل بی نظمی دربار و نظام سیاسی در سال های ۸۹۲ تا ۸۹۵ هجری قمری مطرح است. در نسخه ای از بوستان سعدی با تاریخ ۸۹۳ هجری قمری، نگاره ای از حکایت دارا و رمه دار توسط کمال الدین بهزاد به جای مانده که از آثار شاخص نگارگری مکتب هرات محسوب می شود. این نگاره ضمن بهره گیری از اندرز طرح شده در حکایت سعدی، بروزاتی اندرزگون در مواجهه با بی نظمی در دربار سلطان حسین بایقرا و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را آشکار می کند. بر این اساس، هدف از این پژوهش شناخت امکانات بصری سنت اندرزدهی سیاسی و هم چنین، شناخت شیوه ها و ابزارهای بصری در رسیدن به این هدف در قالب نگارگری مکتب هرات است. هم چنین، این پرسش طرح گردید که: کمال الدین بهزاد در چه وجوه و بخش هایی از این نگاره به اهداف اندرزگون دست یافته است و ابزار بصری مورد استفادهِ او چه بوده است؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی-اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه، روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد: کمال الدین بهزاد با شکل دهی به این نگاره، به عنوان تصویری برآمده از سنت اندرزدهی سیاسی، سلطان حسین بایقرا را مخاطب قرارداده و بروز بی نظمی در دربار و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را مورد اندرز قرار می دهد.
واکاوی پایبندی به سنت های محلی زندیه در مرمت کاشیکاری هفت رنگ مسجد وکیل شیراز در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
554 - 567
حوزههای تخصصی:
مسجد به عنوان یکی از نمادهای مهم فرهنگی- اجتماعی در ایران تحت تأثیر نگرش های حکومتی، با تغییرات متنوعی در ساختار و تزیینات روبه رو شده است. از مساجد مهم زندیه در شیراز مسجد وکیل است که با تزیینات کاشی هفت رنگ و معرق آراسته شده و برخی تزیینات کاشی هفت رنگ آن در دوره قاجار مرمت شده است. هدف، بررسی جایگاه سنت های محلی زندیه در مرمت کاشی هفت رنگ مسجد در دوره قاجار است و به دنبال پاسخ به این سؤال که آیا دیدگاه فرهنگی دوره قاجار در مرمت تأثیری داشته و یا همان سنت های محلی زندیه دنبال شده است. روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و پیمایشی است. نتایج بیان می دارد که نقوش در کاشی هفت رنگ در دوران زند تحت تأثیر دیدگاه قومی- ایلیاتی زندیه و برخی سنت های دوره صفویه طراحی شده و با سادگی و آراستگی همراه است که طرح ها به صورت تجریدی و انتزاعی ترسیم شده اند اما در تعمیرات صورت گرفته در دوره قاجار در مسجد وکیل که عمدتاً در دوره ناصرالدین شاه و فتحعلی شاه انجام پذیرفته است دیده می شود که طرح و رنگ در برخی بخش ها تغییر یافته و از نقوشی مانند گلدانی، پرنده و منظره پردازی و رنگ صورتی در مرمت ها استفاده شده است. نقوشی که در دوران زندیه مرسوم نبوده و در مسجد استفاده نشده است. بنابراین می توان گفت تفاوت تأثیر دیدگاه تغییر یافته قاجاریه در مرمت های صورت پذیرفته وجود دارد و پایبندی به سنت های محلی دوره زندیه در مرمت های دوران قاجار کمتر دیده می شود.
مطالعه تطبیقی پارچه های کتیبه دار آل بویه و فاطمیان مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
119 - 132
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین انواع پارچه های کتیبه دار، پارچه های طراز است که علاوه بر جنبه زیباشناسی آن، دارای کاربردهای گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. این پارچه در طول حکومت آل بویه و فاطمیان مصر که هر دو حکومتی شیعه بودند کاربرد داشته و نمونه هایی از آن برجای مانده است. با عنایت به ویژگی خاص این پارچه که عملکردی همچون یک رسانه داشته، این پرسش ها مطرح است که نقش، جایگاه و کارکردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این پارچه ها در دوران آل بویه و فاطمیان مصر چه بوده است؟ وجوه اشتراک و افتراق پارچه های کتیبهدار دوران آل بویه و فاطمیان مصر چیست؟ هدف از انجام این پژوهش، بررسی تطبیقی نقش و جایگاه پارچه های کتیبهدار و بهخصوص طراز در دوران آل بویه و فاطمیان مصر به عنوان یک رسانه است. نتایج پژوهش نشان می دهد، استفاده از کتیبه هایی با مضامین مذهبی و شیعی، استفاده از خط کوفی و زبان عربی برای نگارش، تقارن، تعادل و توازن در اجرای نقوش تزئینی، استفاده بیشتر از موضوعاتی معنوی مثل آرزوی سعادت و بخشش ازجمله وجوه مشترک و مواردی چون؛ استفاده از تکنیک های متفاوت بافت، سبک متفاوت خط کوفی، تفاوت رنگ ها، استفاده از مضامین گوناگون ادبی، مذهبی، نقوش نمادین، شیوه اجرای متفاوت نوشتار و خط کرسی ازجمله وجوه متفاوت پارچه های کتیبهدار این دوران است. افزون بر این، بر اساس رویکرد شکل دهی مشخص گردید که پارچه های مورد مطالعه ابتدا با هدف سیاسی و اجتماعی و پس از آن، اقتصادی و فرهنگی تولید و در خدمت اندیشه های حاکمان وقت بوده اند. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
مطالعه کیفی ارتقای دلبستگی مکانی فضاهای شهری تهران با استفاده از پالت رنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
14 - 29
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: عواملی همچون تغییر شکل پیوند عاطفی انسان با فضای شهری، رویدادها و مکان ها ، منجر به کاهش دلبستگی مکانی و تشدید پیامدهای ناشی از آن در کلانشهر تهران، شده است.
هدف: در پژوهش حاضر تحلیل و شناسایی معیارهای کلیدی اثرگذار بر استفاده از پالت های رنگی به عنوان عاملی مهم در هویت بخشی و بهبود دلبستگی مکانی فضاهای شهری در کلانشهر تهران، مدنظر قرار گرفته است.
روش: در این پژوهش، رویکرد پدیدارشناختی تفسیری(IPA) به عنوان یک رویکرد کیفی، که هدف آن ارائه بررسی های دقیق از تجربه زندگی شخصی از درک رنگی شهر می باشد به کار گرفته شده است و در نهایت معیارهای کلیدی موثر بر استفاده پالت های رنگی در دلبستگی مکانی در چارچوب تحلیل لایه ای داده ها (CLA) ارائه شده است. با توجه به محدودیت نمونه های در دسترس از الگوی غیرتصادفی هدفمند برای شناسایی یازده نفر از افراد دارای شرایط جهت شناسایی و تحلیل رویکردها و معیارها استفاده شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که معیارهای ترجیحات رنگی ، بستر مکانی ، مشارکت شهروندان ، تصویر ذهنی، ادراک رنگ در نظام تصمیم سازی و مدیریت شهری از مهمترین معیارهای اثرگذار بر موضوع مورد پژوهش هستند. از نتایج این پژوهش اهمیت استفاده از رنگ در ارتقا دلبستگی، تحت تاثیر بستر محیطی است که می تواند به رعایت اصولی مانند حضور شهروندان در بستر مشارکت بیانجامد. برای بهبود وضعیت دلبستگی مکانی در ارتباط با پالت های رنگی کلانشهر تهران راهبردهای در حوزه های مدیریت و طراحی شهری، مشارکت جویی شهروندان و خلاقیت و نوآوری ارائه شده است.
کاربست مدل معادلات ساختاری در تبیین مولفه های ارتقاء سرزندگی و پویایی در عرصه های پساصنعت (نمونه موردی: کارخانه پارس الکتریک شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
111 - 131
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: با توسعه شهرنشینی و ضرورت توجه به ابعاد زیست محیطی، مناطق صنعتی درون شهری رها و تخریب شده اند. کارخانه پارس الکتریک شهر رشت ، در طی نزدیک به دو دهه تعطیلی فعالیت به مکانی برای تجمع زباله و معتادان تبدیل شده و مخاطراتی را برای محدوده ایجاد کرده است .
هدف: مقاله بررسی مولفه های سرزندگی جهت احیا عرصه پساصنعت این مجموعه است.
روش: در تحقیق حاضر با بهره گیری از روش های اسنادی _ کتابخانه ای ، ابزار پرسشنامه و مصاحبه به گرد آوری اطلاعات اقدام شده است . مولفه های سرزندگی مبتنی بر ادبیات نظری استخراج و در قالب پرسشنامه میان 312 نفر به صورت تصادفی توزیع و نتایج حاصل مورد تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم در Smart PLS قرار گرفت .
یافته ها : ایمنی و امنیت با ضریب مسیر 878/0 نشان دهنده تاثیر قوی و مستقیم این عامل بر افزایش سرزندگی کارخانه پارس الکتریک رشت است. عوامل حس مکان ، خوانایی ، آسایش اقلیمی ، عدالت اجتماعی و غنای حسی به ترتیب 55 ، 48 ، 44 ، 42 و 36 درصد از تغییرات افزایش پویایی و سرزندگی منظر پساصنعت پارس الکتریک را بیان می کنند.
نتیجه گیری: تعریف عرصه ها، نظارت و کنترل، نورپردازی مناسب، استقرار فعالیت های 24 ساعته، ایجاد فضاهای تعاملی از جمله اقدامات پیشنهادی با الویت بالا جهت تقویت دو عامل ایمنی و امنیت و حس مکان در راستای ارتقاء سرزندگی سایت مذکور است.
سازبندی و سازشناسی در تعزیه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
27 - 41
حوزههای تخصصی:
تعزیه از نمودهای بارز تجلی موسیقی سوگ در اجتماعات مذهبی ایران به شمار میرود که در پیوند با سنت به جایگاه مهم، فراگیر و تاثیرگذاری در هنر آیینی ایران دست یافته است.موسیقی، نظام بخش و جزء لاینفک هنر تعزیه است و به دو گونه سازی و آوازی در آن بروز و ظهور دارد. تحقیق حاضر به روش توصیفی-تحلیلی از طریق مطالعه کتابخانه ای و میدانی با استفاده از مستندات موجود و احصاءنظر صاحب نظران، در پی آنست که ضمن شناسایی و معرفی آثار متقابل تعزیه و موسیقی ایرانی بر یکدیگر، از دو منظر سازبندی و سازشناسی ابعاد موسیقایی این نمایش آیینی را مورد واکاوی، تحلیل و معرفی قرار دهد. از یافته های تحقیق چنین استنتاج گردید: موسیقی تعزیه که منبعث از موسیقی نواحی و دستگاهی ایران است،علاوه بر کمک به حفظ، اشاعه، ترویج و تبدیل آرام حرمت های موسیقی به حلیت ها، موجب شکل گیری موارد مهمی چون: ایجاد نیاز در مذهبیون برای فراگیری آواز، بکارگیری صدای پسران نابالغ بجای صدای زنان، تبادل محتوا با انواع گونه های موسیقی و نهایتا بسترسازی برای ابداع مرکب خوانی شده است. از سوی دیگر ویژگی های بارزی باعث شده بسیاری از سازها در سازبندی تعزیه مورداستفاده قرار نگیرند،این موارد شامل: لزوم داشتن حجم و شدت صوتی بالا، عدم نیاز به اعمال کوک، تطبیق تاریخی-مکانیسمی، قابلیت اجرا در حین دسته روی، عدم حرمت از نظر فقها، قابلیت قرینه سازی تاریخی و داشتن جنس صدای حزین یا رعب آور می باشد. در این مقاله دوگروه از سازهای بادی و کوبه ای مورداستفاده در سازبندی مرسوم تعزیه موردمعرفی و تشریح از منظر سازشناسی قرارگرفته است. از دیگر نتایج حاصله کارکردهای موسیقی سازی در تعزیه است که تحت عناوینی چون: تشریفات، تقویت حس حماسی، همراهی آواز، تشدید یا تلطیف دراماتیک، رابط و فضاساز، بسترساز رخدادهای آینده، نفس گیری شبیه خوانان، افزایش جذابیت صحنه، القای نظم زمانی، ایجادتنوع صوتی و ایجاد آمبیانس غالب، موردمعرفی و تشریح واقع شده اند.
از ناصری تا اهواز؛ بازخوانی تجربه تجدد در یک شهر ایرانی عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
109 - 128
حوزههای تخصصی:
هرچند بیش از صد سال از ظهور پدیده «تجدد» یا مدرنیته در شهرسازی ایرانی می گذرد، پژوهش درباره نسبت تجدد و شهرسازی در ایران معاصر، قدمتی حدوداً سی ساله دارد. این پژوهش ها حوزه مطالعاتی «تاریخ معماری و شهرسازی معاصر ایران» را رقم زده است که البته نقایصی نیز دارد. «تهران محوری» بیش از حد پژوهش ها و «کم شمردن تحولات عصر قاجار» ازجمله نقایص این حوزه است که به نادیده یا دست کم شمردن بخشی از میراث معماری و شهرسازی معاصر ایران انجامیده. یکی از راه های مقابله با این نقایص پرداختن به جریان تجدد شهری در نقاط دور از مرکز یا به اصطلاح «مناطق پیرامونی» در ایران معاصر است. در این راستا مقاله حاضر به شهر اهواز، به عنوان یکی میراث های کمترشناخته شهرسازی معاصر ایران می پردازد. هرچند اهواز از شهرهای قدیم ایران است، پس از ویرانی شهر کهن در قرون چهارم-پنجم هجری، تولد و توسعه دوباره این شهر در عصر قاجار رخ داد. در این زمان و با احیای کشتیرانی بر کارون، قاجاریان به اندیشه تأسیس بندری در حوالی اهواز کهن افتادند که هسته باززایی اهواز نوین شد. مقاله حاضر به بررسی تجربه این باززایی و نسبت آن با پدیده تجدد می پردازد. روش تحقیق مقاله حاضر تفسیری-تاریخی و مهم ترین منابع آن مجموعه ای اسناد متنی و نقشه های ترسیمی از سال های آغازین تأسیس شهر است که سعی گردیده با استفاده از آن ها روایتی دست اول از فرایند پیدایش و توسعه اولیه اهواز نوین به دست داده شود. روایت حاضر نشان می دهد اهواز را به واقع باید یکی از نمادهای تجدد شهری در ایران معاصر دانست. همچنین این بررسی نشان می دهد تجدد شهری در اهواز بیش از آنکه با نشانه های نوعی تجدد تقلیدی یا برون نگر که اغلب از ویژگی های تجدد شهری در عصر قاجار و شهرسازی معاصر ایران شمرده می شود همسویی داشته باشد، با معیارهای تجدد خودجوش یا درون زا نزدیکی نشان می دهد.
تأملی در مؤلفه های بصری پنج اثر گل و مرغ از استاد حاج میرزا آقا امامی
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجار هنر کتاب آرایی و نگارگری افول یافت و شیوه هایی همچون نقاشی های رنگ روغن، مینایی، لاکی، در این عصر رواج پیدا کرد. ازجمله هنرهایی که در این عصر روبه رشد بود، نقاشی هایی با موضوع گل ومرغ است. اولین ذهنیتی که از با شنیدن این موضوع گل ومرغ پدیدار می شود، وجود دو عنصر بصری گل ومرغ در طبیعت است. هنرمندان در اعصار گوناگون به شیوه های مختلف از این دو عنصر بصری بهره برده اند و آثار ارزشمندی خلق کرده اند. ازجمله هنرمندان برجسته این حوزه در عصر قاجار می توان به میرزا آقا امامی اشاره کرد. میرزا آقا امامی در رشته های مختلف هنری چون گل ومرغ، تذهیب، تشعیر، جلد سوخت، طراحی فرش، نقاشی قلمدان، تزئینات درهای چوبی آثار ماندگاری آفریده است. این پژوهش در تلاش است ضمن معرفی پنج اثر از گل مرغ ایشان به بررسی تطبیقی فرم گل ها و پرندگان و ساختار بصری موجود در عناصر بصری آثار منتخب بپردازد و مؤلفه های بصری آثار مطالعاتی را مورد تفحص قرار دهد. روش این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و به شیوه کیفی انجام شده است و جمع آوری داده ها بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای استوار است. لذا این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: گل ها و پرندگان در پنج اثر منتخب مطالعاتی دارای چه شباهت و تفاوت هایی با عناصر بصری در طبیعت هستند؟ آثار گل و مرغ میرزا آقا امامی واجد چه مؤلفه های بصری هستند؟ برآیند پژوهش نشان داد، گل ومرغ های میرزا آقا امامی بیشتر متمایل به سبک طبیعت گرایانه انجام شده است یعنی مشابه عناصر طبیعی است. از گل هایی همچون شکوفه گیلاس، گل پامچال، صدبرگ، کوکب، یاسمن بهره برده است. پرندگان کبوتر و قمری و کبک نیز در آثارش قابل مشاهده هستند. آثار گل ومرغ میرزا آقا امامی به لحاظ ساختار ترکیب بندی، فرم، رنگ بسیار متمرکز بوده، پرندگان و یا گل ها نیز از ترکیب بندی مثلثی برخوردارند. تعادل، عدم قرینگی، هماهنگی، قاطعیت، یکپارچگی، تنوع، تکرار از مؤلفه های بصری این نقاشی محسوب می شود.
بررسی مؤلفه های شکل گیری کانسپت (طرح مایه) در آموزش طراحی معماری با رویکرد پیشینه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
29 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: توانایی طراحی، یکی از مهم ترین و پیچیده ترین توانمندی های شناختی است که آدمی سعی در پرورش آن داشته است. طراحی مستلزم فرایند ذهنی پیچیده ای از توانایی دست یازیدن به انواع زیادی از اطلاعات، درآمیختن آن ها در مجموعه ای منسجم از ایده ها و نهایتاً به وجودآوردن شکلی تحقق یافته از آن ایده هاست. این مقاله منشأ شکل گیری کانسپت و رسیدن به طرح مایه را با تشریح زیرمجموعه ها و فاکتورهای مهمی چون آموزش طراحی، اسکیس، خلاقیت، هندسه و بررسی نمونه های برجسته، کنکاش کرده و در این مسیر کوشیده است تا با بهره گیری از مطالعات پیشین به نتیجه ای مطلوب در رابطه با منشأ تولید کانسپت (طرح مایه) برسد. با توجه به نقش انکارناشدنی کانسپت ها در فرایند طراحی، این پرسش اساسی مطرح می شود که آیا می توان شکل گیری کانسپت (طرح مایه) در ذهن طراحان (معماران) قبل از رسیدن به راه حل نهایی را تئوریزه کرد و گسستی که امروزه در میان نظر و عمل طراحان (معماران) ایجاد شده را به یکدیگر پیوند داد؟هدف پژوهش: هدف این پژوهش پرکردن شکاف بین نظر و عمل، در پروژه ها و پایان نامه های معماری است. در هسته مرکزی این مطالعات، منظر روشن و رشدیافته ای درباره ماهیت توانایی طراحی و پرورش آن شکل گرفته است. از این منظر، توانایی طراحی، وجهی از توانایی های شناختی انسانی شمرده می شود که هر فرد به میزانی از آن بهره دارد. ایده اولیه آغازگر خلق طرح مایه بوده و توسعه طرح مایه، طرح نهایی را موجب خواهد شد.روش پژوهش: این پژوهش از نوع پژوهش های بنیادی است و بر اساس روش تحقیق کیفی و رویکرد علّی (کشف و شهودی)، با بهره گیری از تجربیات نویسندگان در امر آموزش طراحی معماری، با انجام تحلیل ها و استدلال منطقی همراه خواهد بود. بدین منظور، به مطالعات عمومی درباره طرح مایه و پیشینه موضوع پرداخته سپس روش اجرای پژوهش و چگونگی آزمون ها و ارزیابی ها، نرم افزارهای موردنیاز، سخت افزارهای لازم، مراحل کاری و روند اجرای ارزیابی و آزمون ها، تکنیک های موردنیاز و بررسی پارامترهای مختلف، تشریح شده و در قدم بعدی مؤلفه های نخستین تولید کانسپت (طرح مایه) و یافته های طرح معرفی شده است.نتیجه گیری: می توان گفت کانسپت (طرح مایه)ها جنبه ای شهودی از فرایند طراحی معماری اند، چراکه واسطه ای هستند بین عالم درون و عالم برون طراح. طرح مایه عامل اتصال بین نظر و عمل در طراحی است و می توان گسستی که بین این دو ایجاد شده را با بحث پیرامون تکوین طرح مایه ها ترمیم کرد.
مطالعه تحلیلی تاریخ اجتماعی صدا براساس اسناد عکاسانه دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
43 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاریخ اجتماعی حواس ازطریق مطالعه حواس و عواطف انسانی در بستر زندگی روزانه به تحلیل مسائل اجتماعی می پردازد. عکس های اجتماعی به واسطه تحلیل وتفسیر حواس غیردیداریِ مقولات جمعیتی که بازنمایی می کنند، نحوه مواجهه مردمان گذشته با زیست بوم خود را از طریق عواطف و احساس های انسانی عرضه می کنند. بدین ترتیب، تاریخ اجتماعی صدا به عنوان روش مطالعه عکس های اجتماعی، نحوه شکل گیریِ تلقی های گوناگون و باورها و عادات روزمره مردم را در ارتباط با مقولات صوتی حاضر در بطن زندگی روزانه براساس اسناد دیداری عکاسانه فراهم می سازد. اما پرسش آن است که با توجه به کیفیت استنادی عکس ها که همواره مرتبط با قوه باصره فرض شده اند، چگونه می توان در متن آن ها به مطالعه صداهای مرتبط با زندگی مقولات جمعیتی پرداخت؟ به ویژه در عکس های تاریخی مانند آثار عکاسانه دوره ناصری، تحلیل مبتنی بر تاریخ اجتماعی صدا چه اطلاعات افزوده ای در اختیار مورخ قرار می دهد؟هدف پژوهش: هدف پژوهش بررسی عکس های اجتماعی است که با توجه به ویژگی های بصری خود، حاوی داده های دیداری هستند که با اطلاعات فرامتنی تاریخی دوره موردنظر شامل اسناد مکتوب تاریخ اجتماعی، امکان مطالعه جنبه های اجتماعی اصوات را در متنی عکاسانه فراهم می سازند و ازاین طریق می توان اطلاعات دقیق تر و جامع تری از کیفیات زیسته مردم در زندگی روزانه به دست آورد.روش پژوهش: این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با کاربست تاریخ اجتماعی حواس، به استخراج نمایه های مرتبط با مقولات صوتی در زندگی روزانه مردم عهد ناصری (براساس عکس های درون کاخ سلطنتی و مردم نگاری های دوره ناصری) و تطبیق آن ها با متون تاریخی هم دوره آن پرداخته است.نتیجه گیری: اغلب صداهای موجود در فضاهای شهری دوره ناصری در دست طبقه حاکم بوده و برای کنترل و اعمال قدرت به کار می رفته است. ظهور مدرنیته نیز در آن دوران با درهم شکستن سکوت پیشامدرن، تجربه های شنیداری جدیدی را در طبقات مختلف اجتماعی ایجاد کرد که طبعاً با فاصله گرفتن از پایتخت و مراکز قدرت این صداها بخش کمتری از فرهنگ شنیداری طبقه دهقان را شامل می شد.
راهبرد برند در هویت بصری موزه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم تیر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: موزه ها از جمله مکان های ارزشمند در دنیا هستند. شهر تهران نیز دارای موزه های غنی تاریخی، فرهنگی، علمی، تفریحی و گردشگری است. بخش تعیین راهبرد هویت بصری موزه ها بر عهده طراحان گرافیک است. طراحی گرافیک برای موزه ها با نمایش اطلاعات تصویری در قالب طراحی هویت بصری و گرافیک محیطی، به وسیله ابزارهای ارتباطات و تبلیغات نمایان می شود. پژوهش های انجام شده در این حوزه، بیشتر به مباحث حوزه بازاریابی موزه و مطالعه گرافیک محیطی پرداخته اند. لذا این پژوهش با مطالعه راهبرد برند در هویت بصری موزه های تهران به تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق در چند نمونه از هویت بصری موزه های دنیا و موزه های تهران پرداخته است.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش مطالعه و کمک به تدوین راهکارهای راهبردی در طراحی گرافیک برای مکان های فرهنگی-گردشگری مانند موزه ها در تهران با روش کیفی است. این پژوهش در پاسخ به این سؤال ها انجام شده که هویت بصری موزه های تهران از منظر طراحی گرافیک چیست؟ و دیگر اینکه، موزه های تهران از چه راهبرد هایی برای هویت بصری خود استفاده کرده اند؟روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در تطبیق نمونه هایی از هویت بصری موزه های تهران، با استناد به منابع کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است.نتیجه گیری: موزه های تهران در طراحی هویت بصری خود، از راهبردهای استفاده از نام اصلی برند، بهره گیری از تصویر بنای موزه، استفاده از تایپوگرافی در طراحی نشان موزه، تمایز و پای بندی به اصول طراحی خدمات، رویکرد نگاه ملی و همچنین نگاه به سنت، بهره برده اند. همچنین موزه های تهران از منظر طراحی گرافیک، قوانین لوگوگاید را رعایت کرده اند و از تایپ فیس و خانواده بریف حروف منحصربه فرد، برای هویت بصری برند خود بهره گرفته اند. این پژوهش، نمایان گر اهمیت تدوین، برنامه ریزی و اجرای راهبرد همه جانبه در مسیر یکپارچگی هویت بصری طراحی گرافیک موزه های تهران است.