فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
161 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت فضایی محدوده تاریخی- گردشگری بین الحرمین شیراز به منظور توسعه راهکارهای طراحی شهری در راستای بازیابی هویت مکانی آن انجام گرفته است. این محدوده با پیشینه ای غنی از ارزش های مذهبی، فرهنگی و تاریخی، امروزه در اثر تخریبات بی رویه ناشی از سرمایه گذاری های کنترل نشده، با فرسایش هویت و کاهش کیفیت فضایی روبه رو شده است. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر داده های کمی است. در این راستا، شاخص های مختلفی در قالب ابعاد کالبدی، معنایی و اجتماعی- فرهنگی مورد ارزیابی قرار می گیرد تا با تعیین اولویت ها، راهکارهایی برای بهبود کیفیت فضایی و حفظ هویت مکانی این فضا ارائه دهد. گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه و با روش نمونه گیری تصادفی انجام گرفته است. برای ارزیابی شاخص ها از 40 نفر از متخصصین حوزه شهری و اساتید دانشگاه و در تحلیل داده ها از آزمون های سوارا و فریدمن بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین شاخص های مورد بررسی، دسترسی، دفع فاضلاب و ارزش های زیبایی شناختی بیشترین اولویت را در بهبود کیفیت و هویت مکانی این منطقه ایفا می کنند. از دیدگاه نظری، این پژوهش درک عمیق تری از مفهوم هویت مکانی ارائه می دهد و جایگاه آن را در طراحی شهری روشن تر می کند. همچنین از منظر عملی، می تواند به عنوان الگویی برای برنامه ریزی شهری با تمرکز بر بهبود کیفیت و هویت فضاهای تاریخی مورد استفاده قرار گیرد. در نهایت، پژوهش نشان می دهد که توجه هماهنگ به بهبود ابعاد کالبدی – محیطی و به طور خاص شاخص های آن، نه تنها می تواند به بازیابی هویت مکانی بین الحرمین کمک کند، بلکه موجب افزایش رضایت شهروندان و جذب گردشگران به این منطقه می شود. توجه به این رویکرد در سیاست گذاری ها و طرح های شهری برای حفظ هویت و پویایی فضاهای تاریخی ضروری است. به همین جهت راهبردهایی پیرامون بهبود این فضا از دیدگاه طراحی شهری ارائه شده است.
نقش جنسیت درمدل ادراک دانشجویان معماری با تکیه بر ماهیت جایگاه زنان در معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
673 - 698
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های مهمی که معماران برای آن تلاش می کنند مسئله آموزش معماری به دانشجویان تازه کار است، تا جایی که هر روز روشی نوین را برای ارتقا و بهبود شیوه آموزشی مدارس معماری پیشنهاد می دهند؛ اما تاکنون روشی که بتواند تفکر طراحی را بر پایه تفکیک جنسیتی ادراک با واسطه ذهنیت و عینیت آموزش دهد در دنیا بررسی نشده است و نگارندگان تلاش می کنند این تفاوت ها را در طراحی پارامترهای تعیین شده فرم و فضا بیابند و نشان دهند که در دو مرحله تصور و تجربه برخورد دانشجویان هنگام طراحی کردن چگونه است. این مطالعه با جمع آوری اطلاعات و پیشینه مکتوب و مصاحبه عمیق و آزمایشی نیمه تجربی را از 180 نفر دانشجویان با حجم نمونه 122 نفر به عمل آورد و با فن pre- test- post تلاش می کند تا به سؤال تحقیق پاسخ دهد؛ و پارامترهای تأثیرگذار بر روند شکل گیری دیسیپلین تفکر از مسیر ذهنیت و عینیت با رویکرد تفکیک جنسیتی تمایز ادراک را با هدف شناخت الگوی رفتاری دانشجویان موردبررسی قرار دهد. نتایج نشان می دهد دانشجویان در هنگام طراحی باواسطه تصور به صورت اتفاقی و تجزیه و ترکیب با موضوع برخورد می کنند اما بعد از تجربه بدنمند به صورت درک خودآگاه و تجزیه وتحلیل به مسئله های طراحی پاسخ خواهند داد.اهداف پژوهش:تبیین پارامترهایی مؤثر بر الگو و معیاری منسجم از تجربه کارگاه طراحی معماری را در راستای عینیت و ذهنیت.شناسایی تمایز جنسیتی ادراک دانشجویان و به حداقل رساندن آن هنگام مواجهه با موضوع طراحی.سؤالات پژوهش:تفاوت جنسیتی ادراک دانشجویان هنگام تفکر طراحی با واسطه تجربه بدنمند و تصور بر مبنای کدام کیفیات طراحی فرم و فضا چگونه می باشد؟تفاوت جنسیتی ادراک دانشجویان چگونه منجر به رفتار تفکر طراحی آن ها می شود؟
تبیین مدل نظری جایگاه معماری در ارتقاء کیفیت های کالبدی فضاهای عمومی به مثابه میراث شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۶۲-۴۳
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای عمومی شهری که در تجربه های قرن اخیر شهرسازی ایران شکل گرفته اند، بخشی از حافظه تمدنی معاصر و بستر زیست اجتماعی شهری پس از تحولات مدرنیته هستند. معماری به عنوان یک مؤلفه شهری، پیوسته جایگاهی مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی و ارتقاء مدنیت در آن ها داشته که در دهه های اخیر به دلایلی نظیر غلبه بعد اقتصادی فضا و فرهنگ مصرف گرایی، این نقش کمرنگ شده است. هدف این پژوهش ارائه مدلی نظری در جهت تبیین جایگاه معماری در ارتقاء کیفیات کالبدی فضاهای عمومی است. روش ها: پژوهش در قالب منطق پارادایمی اثبات گرایی، رابطه علت و معلولی میان عناصر معماری و کیفیات کالبدی فضای عمومی را بررسی کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی به ارائه طرح نظری منسجم در این ارتباط می پردازد. یافته ها: نظام کالبدی شهر در سه مقیاس کلان، میانی و خرد مورد خوانش قرار می گیرد. مقیاس خرد مربوط به چگونگی ایفای نقش معماری در کیفیت کالبدی فضاهای عمومی است. این نقش معماری از طریق پنج دسته کلی از عناصر کالبدی یعنی پیکره، توده و فضا دیالکتیک درون و بیرون، اندازه فضا، و مؤلفه های فضا صورت پذیرفته که به طور مستقیم بر سه دسته کلی از کیفیات کالبدی فضاهای عمومی یعنی ماهیت عناصر (دسترسی و انعطاف پذیری)، روابط میان عناصر (محصوریت، پیوستگی، تحرک) و سکانس بندی (توالی، سلسله مراتب، و تضاد و تباین) تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: معماری و فضای عمومی دو میراث مهم شهری معاصر هستند که در نظمی هم پیوند بر یکدیگر تأثیرگذارند. بیان هویت شهر، در گرو برقراری نسبتی متناسب و صحیح بین نظام کالبدی معماری و کیفیت زیست اجتماعی در شهر است.
پایداری لرزه ای معماری بلندمرتبه براساس الگوی لرزه پذیری موجودات زنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۰۴-۸۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: از آنجا که زلزله اثرات مخرب بالایی دارد، رسیدن به ساختاری سازه ای که بتواند در مقابل نیروهای مخرب جانبی افقی مانند، باد و زلزله؛ پایداری و دوام کافی داشته باشند، یکی از اهداف معماران و مهندسان طراح بلندمرتبه است. در این تحقیق به دنبال معرفی الگوی طبیعی زنده ای هستیم که ما را به سوی تأمین استحکام سازه ای در مقابل نیروی جانبی زلزله و کاهش آثار تخریبی آن به کارایی مناسب سوق دهد. روش ها: روش پژوهش حاضر، بصورت توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، تحلیل داده ها به روش دلفی متخصصین و با سنجش اعتبار داده ها طبق نظرات 46 نفر از متخصصین رشته معماری و سازه به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند صورت گرفته است. نتایج حاصل از پیمایش با تحلیل نتایج پرسشنامه ها به روش های دستی و نرم افزار تحلیل داده های آماری SPSS در تبیین تحلیلی عوامل اصلی انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که تحقق پایداری لرزه ای ساختمان های بلندمرتبه، به کمک چهار عامل ترکیبی اصلی: «معماری لرزه پذیر طبیعت گرا»، «معماری سبز پایدار»، «معماری پایدار محیطی» و «هندسه لرزه پذیر پایدار» بعنوان شاخصه های اصلی در طراحی معماری برج بایونیک لرزه پذیر میسر می باشند. نتیجه گیری: در پایان براساس چهار راهبرد اکتشافی حاصله، تبیین راهکارهای متناسب با نتایج تحقیق یعنی اصول نظری: عامل تحقق معماری پایدار لرزه پذیر بلند مرتبه با الگوگیری از موجودات زنده، به عنوان دستاورد منطبق با خواسته ها و معیارهای کسب شده در تحقیق حاضر، ارائه شده اند. نتیجه کار تحقیق بیانگر آن است که برج های پایدار لرزه پذیر با الگوی موجودات زنده به نحو احسن از توانمندی لازم در مقابل زلزله برخوردارند
روند بهره برداری و تحولات باغ مسعودیه تهران، با تکیه بر اسناد و کاوش باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
55 - 76
حوزههای تخصصی:
مسعود میرزا پسر ناصرالدین شاه، بناهایی چند در محدوده تهران ناصری ساخت که عمارت مسعودیه از چشمگیرترین آن ها است. این عمارت، مجموعه ای از بناها و فضاهای واجد ارزش تاریخی در مرکز شهر تهران است. این مجموعه در سال 1247 شمسی به وسیله مسعود میرزا از نظام الملک خریداری و به مسعودیه شهرت یافت. در سال ۱۲۹۵ قمری این عمارت به دستور ظل السلطان و به سرکاری رضا قلی خان در زمینی به وسعت حدود ۴ هزار مترمربع و مرکب از بیرونی و اندرونی و دیگر ملحقات بنا شده است. این عمارت در برگیرنده هفت سازه معماری بوده که با دو حیاط به یکدیگر راه داشته و هریک بافتی جداگانه داشته اند. ساختارها در پوششی از دو باغ سبز قرار داشتند که یکی از باغ ها از سر در تا حیاط مقابل دیوان خانه امتداد داشته و به وسیله ستون های آجری و نرده های چوبی به دو بخش تقسیم می شد و باغ دوم، دیگر بناها را پوشش می داد. در بخش انتهایی باغ اصلی عمارت دیوان خانه با حوض دایره ای شکل جای دارد که در دوره قاجار با شعاع دو متر آجرفرش بوده است. عمارت مسعودیه علاوه بر کارکرد اصلی خود، در ادوار مختلف عملکردهای متفاوتی داشته و متناسب با هر دوره دستخوش تغییر و تخریب بوده است. با توجه به وضعیت مبهم ضلع غربی مجموعه و نحوه ارتباط حیاط ها با یکدیگر و نیز ارتباط ضلع غربی مجموعه با خیابان ملت از اهداف و پرسش های اصلی پژوهش های باستان شناسی محوطه مسعودیه تهران بود؛ بنابراین، روش تحقیق به لحاظ ماهیت از نوع تفسیری-تاریخی است. درنتیجه مقاله حاضر در تلاش است با بررسی اطلاعات موجود در نقشه های عبدالغفار و نوسکوف، عکس هوایی سال ۱۳۳۵ ه.ش. متون تاریخی، اسناد خریدوفروش، تصاویر موجود در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به همراه نتایج کاوش های باستان شناسی انجام شده به تجزیه وتحلیل روند شکل گیری و ساخت مجموعه تا در اختیار میراث فرهنگی قرار گرفتن را بپردازد.
معرفی اثر «تصویرسازی متریک بنای خانه کلاهدوزهای یزد (موزه آب یزد)»
حوزههای تخصصی:
مستندسازی ابنیه تاریخی یکی از فرایندهای بسیار مهم و کاربردی در امر مطالعه، حفاظت و مرمت ابنیه تاریخی است. از گذشته تاکنون روش های مختلفی برای مستندسازی بناهای تاریخی به کار گرفته شده است. یکی از این روش های رایج، برداشت نقشه های معماری یا رولوه بنای تاریخی است. رولوه، با استفاده از روش های سنتی و دستی تا روش های مدرن و دیجیتال اجرا می شود و فهم ما از الگوی معماری بنا را ارتقا می دهد، اما نمی تواند گویای بسیاری از اطلاعات، از جمله تنوع رنگی، جنس و بافت مصالح، نور و اشیاء درون فضا باشد. از این رو در کنار این روش، تمایل به استفاده از دیگر روش هایی که می تواند اطلاعات کاملتری از بنا را ثبت کند افزایش یافته است. در این نوشتار تصویرسازی متریک ابنیه تاریخی به عنوان یکی از این روش ها معرفی شده است. منظور از تصویرسازی متریک، تصویرسازی از بنای تاریخی مبتنی بر نقشه های فنی و برداشت دقیق از بنا است. نمونه ای از این تصویرسازی که به صورت نما برش در موزه آب یزد انجام شده است به عنوان مطالعه کاربردی موردی ارائه شده است.
خوانش آثار عفیفه لعیبی بر اساس نظریات لوسی ایریگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
7 - 17
حوزههای تخصصی:
مؤلفه زن در سراسر تاریخ به عنوان یکی از عناصر مهم تصویری در تمامی هنرها تحت تأثیر مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه قرار گرفته و به شکل های متفاوتی بروز یافته است. هنرمندان به طرق مختلفی از این مؤلفه برای بازگویی هویت از دست رفته زن و محو شدن آن در پشت گفتمان مردسالار رایج در جامعه بهره گرفته اند. نقاشان متعددی همچون عفیفه لعیبی از مؤلفه زن جهت نمایاندن جایگاه زن در جامعه استفاده کرده و از دیدهای مختلفی این مؤلفه را به تصویر کشیده اند که در واقع بسیاری از این آثار تداعی کننده نظریات فمینیستی در قالب نقاشی است. در همین راستا روشنفکران بسیاری نیز در هر دوره از تاریخ جهت بازپس گیری جایگاه اجتماعی زنان تلاش کرده و نظریات متعددی از خود ارائه کرده اند. لوسی ایریگاری از فیلسوفان و روانکاوان فرانسوی، حذف زنان از زبان مردسالاری را مورد بررسی قرار می دهد تا شکل های بدیل نوشتار زنانه را پیدا کند که به زنان امکان می دهد خودشان را به خودشان معرفی کنند چرا که زنان در گفتمان مردسالار همواره به عنوان هویتی منفعل و وابسته تعریف شده و از قلمرو فرهنگ طرد شده اند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده، ابتدا به تعریف نظریات ایریگاری در زمینه واسازی تعاریف مربوط به هویت زنانه می پردازد و در ادامه خوانشی از آثار هنرمند عراقی، عفیفه لعیبی که فیگور زن یکی از مؤلفه های اصلی در نقاشی های اوست براساس دیدگاه لوسی ایریگاری ارائه می دهد تا به این پرسش که چه شباهت هایی میان نظریات لوسی ایریگاری و آثار عفیفه لعیبی وجود دارد و چگونه می توان آثار او را از این منظر تحلیل کرد؟ پاسخ دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با تعاریفی که لوسی ایریگاری در مورد هویت یابی زنان ارائه داده، موارد متعددی را می توان در آثار نقاشی عفیفه لعیبی با این نظریات تطبیق داد. یکی از انتقادهای لوسی ایریگاری به جایگاه اجتماعی زنان و هویت از دست رفته او به واسطه گرایش مردانه زبان و همچنین الگوی مادر-فرزندی بوده که این مفاهیم به وضوح در نقاشی های عفیفه قابل مشاهده است. وی در بسیاری از آثار خود مفهوم مادر بودن را به تصویر کشیده و از طرف دیگر زنانی را به نمایش گذاشته که طبق اندیشه مردسالار غالب در جامعه، صرفاً در امورات منزل گرفتار شده و مشغول برآورده ساختن امیال مردانه هستند.
تأثیر آموزش های پلیس راهور بر مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان در راستای بهبود سطح ایمنی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
39 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تأثیر آموزش های پلیس راهور بر مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان در راستای بهبود سطح ایمنی استان خوزستان می باشد د. روش پژوهش ازنظر هدف توسعه ای و ازنظر نوع داده کیفی با رویکرد اکتشافی و تحلیل مضامین است. جامعه مشارکت کنندگان شامل مدیران و متخصصان دستگاه های مرتبط با آموزش در حوزه راهنمایی و رانندگی استان خوزستان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع نظری به 12 نفر بود. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد که با استفاده از تحلیل مضمون در نرم افزار «MAXQDA» تحلیل شد. در تحلیل داده های حاصل از مصاحبه 12 مؤلفه اصلی شامل اقدامات، قانون گذاری ها، سیاست گذاری ها، ضمانت اجراهای آموزش، آموزش و ارزیابی، حوزه های رفتاری و اجتماعی، آموزش محتوایی، آموزش های رسانه ای و مجازی، حقوق و تکالیف اجتماعی، فرهنگ رانندگی، فرهنگ سازی و اجتماع مداری، آموزش الزامی و هوشمندسازی ارائه داد. درنهایت 7 متغیر، 10 مؤلفه و 92 شاخص معرفی گردید. این متغیرها شامل برنامه های خانواده مدار، مدرسه مدار و اجتماع محوری و رسانه ملی در حوزه آموزش نیروهای پلیس و مسئولیت پذیری، مدیریت خطر و آگاهی سازی در رانندگان بود که تمامی مدل هایی که از مولفه های متغیرهای بدست آمده در حوزه آموزش های نیروهای پلیس و مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگی موردقبول واقع شد. نتایج پژوهش مؤید این بود که لازم است، پلیس راهنمایی و رانندگی برابر یک چارت سازمانی در جهت آموزش نیروهای پلیس و ارتقای مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان و در جهت کاهش تخلفات رانندگی سیاست گذاری و برنامه ریزی نماید.
مطالعه تطبیقی الگوی ساختاری مشابه در الواح چوبی سده های چهارم و پنجم هجری (مورد پژوهی: الواح چوبی موجود در موزه تخت جمشید شیراز، مجموعه رابنو، موزه عربی قاهره با تاریخ 363 ه.ق و موزه ملی ایران با تاریخ 520 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
183 - 197
حوزههای تخصصی:
امروزه چند لوح چوبی متعلق به مزار امام علی(ع) که به دستور عضد الدوله دیلمی ساخته شد(363 ه.ق) در موزه های جهان نگهداری می شود؛ اما یک لوح چوبی دیگر مربوط به همین دوره که در موزه تخت جمشید شیراز وجود دارد، دارای الگوی مشترک در ساختار و کتیبه هایی با مضمون مشابه با این آثار می باشد و حاوی محتوای شیعی توأم با حمایت او هستند. علاوه بر این آثار، یک لوح چوبی با تاریخ ساخت 520 ه.ق در موزه ملی ایران وجود دارد که دارای اشتراکاتی با آثار مورداشاره است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اصول الگوی ساختاری و کتیبه های این آثار و تطبیق آن ها با یکدیگر است. سؤالات هم عبارت اند از:1. این آثار چوبی دارای چه ساختاری در طراحی و کتیبه ها هستند؟ 2. اصول ساختاری طراحی و کتیبه های این آثار تا چه اندازه به هم شباهت دارند؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی می باشد و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار فیش و عکاسی است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات کیفی است. نتایج نشان داد آثار چوبی نام برده ازنظر ساختار و ترکیب بندی از الگوی مشترک پیروی می کنند و ترکیب بندی آن ها به شکل محرابی است. در تمامی آثار موردبررسی از نقوش گیاهی برگرفته از دوران ساسانی استفاده شده است. همچنین کتیبه هایی به خط کوفی ساده با مضامین و طراحی مشابه وجود دارد. سبک و متن کتیبه های الواح چوبی موردبررسی را می توان با تاریخ مشابه در لوح چوبی موجود در موزه ملی ایران با تاریخ متأخرتر مشاهده کرد که نشان دهنده ادامه و حفظ سبک حکاکی روی چوب توسط هنرمندان است. بیشترین وجه اشتراک در لوح چوبی موجود در موزه تخت جمشید شیراز و لوح چوبی موجود در مجموعه رابنو دیده می شود و تنها وجه افتراق آن ها استفاده از کتیبه های بیشتر در لوح چوبی مجموعه رابنو است. با توجه به متن مشترک کتیبه الواح چوبی متعلق به مزار امام علی(ع) با لوح چوبی موجود در موزه تخت جمشید شیراز، می توان نتیجه گرفت که لوح چوبی موزه تخت جمشید هم جزئی از همان مجموعه ارزشمند است.
مقایسه نقش دو رویکرد منظر و برنامه ریزی در ارتقاء کیفیت سکونت در ایران با تکیه بر مسکن مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
26 - 39
حوزههای تخصصی:
مسکن مهر امروزه با بحران جدی کیفیت سکونت روبه روست که ریشه های آن را باید در نظام برنامه ریزی آن جست وجو کرد. رویکرد برنامه ریزی مسکن در ایران - رویکرد متولی -که تحت تأثیر رخداد جنبش مدرنیسم اروپا در قالب طرح های جامع و تفصیلی ظهور کرده، به واسطه نگرش خاص خود به فضا و جهان بینی اتمیستی، سبب این بحران است. در مقابل رویکرد منظر با نگرش «کل نگر» ارتقاء کیفیت سکونت را در گرو نظامی از فضا می داند که متضمن کیفیت بخشی در قالب معیارهایی دوگانه ادراکی-مادی است. این پژوهش درصدد مقایسه مؤلفه هایی است که بر کیفیت سکونت در دو رویکرد «برنامه ریزی» و «منظر» اثرگذار بوده و سؤال اصلی پژوهش نیز چنین است که چه نسبتی میان مؤلفه های مؤثر بر کیفیت سکونت در دو رویکرد منظر و برنامه ریزی در سطوح مختلف در ایران برقرار است؟ هدف این پژوهش دستیابی به راهکاری جهت ارتقاء کیفیت سکونت در مسکن مهر از طریق تحلیل مقایسه ای بنیان های نظری «رویکرد برنامه ریزی» به عنوان رویکرد متولی مسکن مهر و رویکرد منظر است. رویکرد انجام این پژوهش کیفی، متکی بر تحلیل نظری دو رویکرد منظر و برنامه ریزی و مقایسه مؤلفه های مؤثر بر کیفیت سکونت در آن ها است که از طریق قیاس و استدلال منطقی انجام می شود. ارزیابی داده های برآمده از دیگر مطالعات، از طریق تطبیق با مؤلفه های پیشینی و قیاس میان آن ها صورت می پذیرد. «رویکرد برنامه ریزی» به واسطه نگاه بخشی و جزءنگر خود به مؤلفه هایی از کیفیت در محیط سکونت نظر دارد که علی رغم اهمیت آن ها، نتوانسته متضمن کیفیت بخشی به محیط شود. رخدادی که در رویکرد منظر در قالب «سازمان فضایی»و ایجاد یک «کل» توأماً ادراکی-کارکردی، به وجوه مختلف نیازهای ساکنان پاسخ داده و از طریق آن موجب ارتقاء کیفیت سکونت خواهد بود. از این رو می توان با«اصلاح» شرایط محیط - و نه با نگرشی ایده آل نگر - با اتخاذ رویکرد منظر در راستای احیاء سرمایه های اجتماعی ساکن در طرح مسکن مهر گام برداشت.
تبیین ابعادِ نمایشیِ نگاره ی اردشیر و گلنار از شاهنامه ی بایسنقری با تکیه بر دیدگاهِ مشاهده ی مرتبه ی دومِ نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگران همواره تلاش نمودهاند تا معانی غنی در ادبیات را بسته به نوع نگاه و تخیلشان، به شکلی متفاوت، به زبان تصویر درآورند. این تفاوت در تجلیِ معنا، گاه یادآور هنرهای تصویریِ دیگری همچون هنر نمایش میباشد که خود وام دار ادبیات و روایت است. یکی از مهمترین نمونههای تصویرسازی شده که نمودی برای این مدعاست، نگارهی اردشیر و گلنار از شاهنامهی بایسنقری است که به دلیل فضاسازی منحصربفردی که در آن جریان دارد، به نظر میرسد دارای ساختاری نمایش گونه است. این فرضیه با دقت در نظریهی نیکلاس لومان دربارهی جایگاه مشاهده و ادراک در هنر میتواند قوت بیشتری پیدا کند، لومان بر این باور است که فرایند ادراکِ یک اثر هنری با سه مشاهدهگر فعال، یعنی سیستم هنر، هنرمند و مخاطب حاصل میگردد و مشاهده برآیند نشانهگذاری و تمایزات است، بدین صورت که وقتی چیزی مشاهده میشود، یک سوی تمایز از نظر پنهان میماند تا سویهی دیگر آن جلوه کند. به عقیدهی او مشاهدهی مرتبهی دوم، مشاهدهی تمایزاتی است که مشاهدهگر اول از آن استفاده کرده است اما توجهی به آن نکرده است. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و معرفی نظریهی مشاهدهی مرتبهی دوم لومان و تبیین ویژگیهای نمایشی نگاره اردشیر و گلنار با توجه به آن نظریه است و پرسش اصلی عبارتاست از: مولفههای هنر نمایش با توجه به نظریهی مشاهدهی لومان چگونه در نگارهی اردشیر و گلنار بازتاب داشته است؟ نتیجهی بنیادین این پژوهش، که به صورت توصیفی-تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای انجام پذیرفته است، حاکی از آن است که کلیهی عناصر صحنهای از قبیل: عناصر طبیعت و معماری، نوع پوشش و طراحی لباس، نوع ایستایی وژستِ پیکرهها در قامت بازیگران همراه با زاویهی دید ناظران، با ایجاد ترکیببندی و فضاسازیِ متناسب، موجب انعکاسِ سکوتیِ رازآلود در اثر شده که یادآور صحنهای از یک نمایش در فضای باز است.
خوشنویسی ایرانی به مثابه نشانه دیاگرامی: تحلیلی مبتنی بر نشانه شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
25 - 39
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش قصد داریم با بررسی یک اثر خوشنویسی منتخب، به عنوان یکی از سرنمون های آثار فاخر خوشنویسی ایرانی، نشان دهیم که خوشنویسی ایرانی خصوصیاتی مشابه نشانه های دیاگرامی دارد. با این فرض، از آنجا که شناخت و ذهن انسان بدن مند است، ابتدا با استفاده از مفاهیم ساختاری خوشنویسی ایرانی و قوانین گشتالت سعی می کنیم به درکی حسی از این اثر برسیم. در بعد، برای واکشی معنای مفهومی از این اثر، مدل آمیزه نشانه شناختی برانت (2021) را به کار می گیریم و معنایی را که پس از مواجهه با اثر، ساخت فضای آمیزه و اعمال طرح واره ها به طور مفهومی ساخته می شود، با عنوان فضای معنا در این الگو پیشنهاد می دهیم. معنای مفهومی به مانند معنای حسی می تواند با تغییر در دیدمایه (مفهومی) تغییر کند؛ زیرا این دیدمایه، ماحصل درک حسی و طرح واره های مخاطب است. تحلیل اثر خوشنویسی مورد نظر از دو منظر فوق با تمرکز بر مفاهیم شناختی چون انتخاب، دیدمایه، برجستگی، پویایی و روابط هم نشینی و جانشینی به روشنی سؤال این پژوهش را پاسخ داد و مشخص نمود که این اثر خوشنویسی را می توان ماهیتاً یک نشانه دیاگرامی در نظر گرفت؛ چراکه نوع سازمان دهی فُرم های خوشنویسی بر پایه مفاهیم شناختی مورد نظر به گونه ای انجام گرفته است که درک مفهومی اثر را ضمانت می کند.
موزه ها و نمایش جنگ
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
144 - 160
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش و جایگاه موزه ها در بازنمایی جنگ می پردازد و تلاش دارد مرزهای میان نقش تاریخی و معنوی این مکان ها را تحلیل کند. بیان مسئله بر این اساس است که موزه های جنگ با چالش های متعددی مواجه اند؛ از جمله انتخاب محتوای مناسب، طراحی فضاهای مرتبط، و پرداختن به پیامدهای اجتماعی، اخلاقی، و روانی بازنمایی جنگ. پرسش اصلی مقاله این است که موزه ها چگونه می توانند تعادلی میان نمایش واقعیات تاریخی جنگ و مسئولیت های اجتماعی و اخلاقی خود برقرار کنند؟ در این راستا، هدف تحقیق تحلیل تطبیقی موزه های جنگ در نقاط مختلف جهان، شناسایی نقاط قوت و ضعف آن ها، و ارائه راهکارهایی برای بهبود بازنمایی جنگ در چنین فضاهایی است. روش شناسی تحقیق بر پایه مطالعه تطبیقی و تحلیل محتوای موزه های منتخب استوار است. داده های مورد بررسی شامل اسناد تاریخی، رویکردهای طراحی و محتوایی موزه ها، و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آن هاست. در این پژوهش، نمونه هایی از موزه های جنگ در کشورهایی نظیر نیوزیلند، فرانسه، آلمان، و ایالات متحده مورد بررسی قرار گرفته اند تا روندهای طراحی، انتخاب محتوا، و نحوه تعامل با مخاطبان در این موزه ها مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که موزه های جنگ علاوه بر بازنمایی ابعاد تاریخی و نظامی جنگ، باید به پیامدهای انسانی، اجتماعی و اخلاقی آن نیز توجه ویژه داشته باشند. طراحی فضاهای تعاملی و تجربه محور که تفکر انتقادی مخاطبان را برانگیزد و آن ها را درگیر کند، یکی از نیازهای اصلی این موزه هاست. همچنین، نشان داده شده که استفاده از عناصر بصری و روایتگری خلاقانه، می تواند به انتقال بهتر پیام موزه ها کمک کند. نتیجه گیری تحقیق بر این نکته تأکید دارد که موزه های جنگ باید فراتر از نقش تاریخی خود، به عنوان بستری برای بازاندیشی درباره پیامدهای جنگ و گفتمان در زمینه ارزش های انسانی و مسئولیت اجتماعی عمل کنند. چنین موزه هایی می توانند ضمن ارائه دیدگاهی انتقادی نسبت به جنگ، فضایی برای تأمل، یادآوری و یادگیری فراهم آورند.
ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل موثربر بازآفرینی در سکونتگاه های غیر رسمی با رویکرد فرهنگ مبنا (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی با رویکرد فرهنگ مبنا کلانشهر تبریز میباشد.
روشها: روش تحقیق بر مبنای استفاده از ابزار پرسشنامه و استفاده از روشهای آمار استنباطی علی الخصوص روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم است جامعه آماری تحقیق 450 هزار نفر میباشدکه حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر 384 نفر بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و SmartPlas استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان میدهد که عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا در 4 شاخص اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیرساختی قابل طبقه بندی است. این4 عامل در مجموع 04 / 67 درصد از واریانس کل را تبیین میکند که درصد قابل توجهی میباشد. همچنین نتایج نشان داد که شاخص زیرساختی با بار عاملی 901 / 0 مجموع میانگین 61 / 3 به عنوان رتبه اول و شاخص اقتصادی با بارعاملی 860 /0 و مجموع میانگین 1.51 رتبه چهارم عوامل مؤثر بر بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا را کسب کرده اند.
نتیجه گیری: این تحقیق ادراک شهروندان و ساکنین در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز را مورد تحلیل قرار داده است. درنتیجه میتوان گفت ضعف زیرساختهای شهری از منظر ساکنین به عنوان مهمترین چالش در ساماندهی و بازآفرینی این بافتها مطرح شده است که این نشان دهنده این مهم است که در حقیقت این بافتها آنچنان از نظر زیرساخت های شهری مورد غفلت مدیریت شهری قرار گرفته است که به عنوان مهمترین پیشران بازآفرینی از طرف ساکنین معرفی شده اند.
نقش هنر چیدمان کلاس های درس در ارتقاء آموزش (بررسی موردی، کلاس های دبستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
752 - 768
حوزههای تخصصی:
محیط آموزشی و ویژگی های آن از نظر محققان مختلف همواره به عنوان عاملی مؤثر در کیفیت آموزش مطرح بوده است. در این میان، چیدمان کلاس را می توان یکی ویژگی محیطی دانست. پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش تحلیل محتوا همراه با بهره مندی از شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و استفاده از روش همبستگی و آزمون آماری مقایسه ای همراه با تحلیل واریانس آنووا به بررسی جامعه آماری به تعداد سه کلاس درس از مدرسه ابتدایی سراج در شهر تهران پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد در کلاس های درس مقاطع ابتدایی، اصل بر مشاهده عینی- تجربیاتی می باشد. ازاین رو، الگوی چیدمان سمیناری، به نوعی بر هدایت غیرمستقیم معلم پاسخ می دهد و اگر دانش آموزان در طول انجام فعالیتشان با مشکلاتی مواجه شوند، این الگوی چیدمانی می تواند به آن ها اختیاراتی در جهت رفع مشکلاتشان و دسترسی سریع به معلم بدهد و به دنبال خود دانش آموز را به سمت فعالیت های تعاملی با دیگر دانش آموزان ببرد تا اطلاعات مفید و نوینی را کسب نماید. همچنین الگوی چیدمان سمیناری موجب تشکل محدوده هایی پویا و ساختارهایی مرکب از اجزا شده که در هر لحظه در آن، فعالیت های بسیاری رخ می دهد؛ بنابراین مناسب ترین الگوی چیدمان میز و صندلی کلاس های درس مقاطع ابتدایی، الگوی سمیناری است که اگر به صورت مناسب و هدفمند باشد، موجب برانگیختن و تحریک ادراکات و احساسات و تخیلات دانش آموزان می شود و از این رو موجب بهبود یادگیری و علاقه آن ها به درس نیز می گردد.اهداف پژوهش:بررسی نقش الگوی چیدمان کلاس درس مقاطع ابتدایی بر ارتقاء آموزش.تعیین مناسب ترین الگوی چیدمان کلاس های درس مدارس ابتدایی.سؤالات پژوهش:آیا الگوی چیدمان کلاس درس مقاطع ابتدایی بر ارتقاء آموزش دارای نقش قابل توجهی می باشد؟کدامیک از الگوهای چیدمان کلاس های درس مدارس ابتدایی در ارتقاء آموزش مناسب تر است؟
تطبیق مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه و انعکاس آن در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
478 - 501
حوزههای تخصصی:
مفاخره از گونه های منظوم ادبیات فارسی است که شاعران ایرانی با تأسی از شعر عرب آن را به خدمت گرفته اند. در مسیر چندین صدساله ادبیات فارسی، دیوانِ اغلب شاعران در تمام سبک های ادبی مزیّن به این نوع ادبی بوده است. هر شاعری تحت تأثیر شرایط حاکم بر جامعه خود از مفاخره برای دست یابی به اهداف خود یاری می جوید. شاعران بر حکم ذوق و قریحه شاعرانه برای بیان احساسات و عواطف خود از آن استفاده کرده اند و تلاش کردند تا توانایی ها، برتری ها و آن چه را که می پسندند و در وجودشان نهادینه شده است به مخاطب خود بیان کنند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که مفاخره با عبور از سبک بازگشت و رسیدن به دوره مشروطه شاهد چه تغییراتی شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که مفاخره در آثار شاعران دوره مذکور جلوه های گوناگونی دارد. شاعران هر دو دوره بیشتر به سخن و قریحه شعری خود می نازند و خود را یکه تاز میدان نظم می دانند. اما تفاخر به عشق و عاشقی مختص دوره بازگشت و فخر به وطن نوع ادبی متعلق به دوره مشروطه است. این مضامین در نسخ مصور دوره قاجار نیز قابل ردیابی و بررسی است.اهداف پژوهشبررسی مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه و انعکاس آن در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری2و تطبیق مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه و انعکاس آن در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری.سؤالات پژوهش:مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه چگونه بوده است؟مفاخره چه انعکاسی در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری داشته است؟
تجلی انوار محمدی (ص) بر محمل شعر عرفانی، حدیقه سنایی، چهار مثنوی عطار و مثنوی معنوی مولانا و انعکاس ان در نگارگری مکتب قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
159 - 180
حوزههای تخصصی:
طریقه نیل معرفت و حقیقت عرفا با آنچه اهل علم و قال می جویند یک سر متفاوت است. روش عرفا، بر کشف و شهود است. در این مسیر، هرچقدر عارف جد و جهد بلیغ نماید تا رجس و ناپاکی را از خویش بزداید، قلب او آمادگی بیشتری جهت جذب انوار حقیقت پیدا خواهد نمود. هرچند که اهل علم و فلسفه مناقشه ای دائمی با آنان داشته باشند. عرفا تأکید دارند یگانه سلوکی که به شهود منتج می شود سلوک عاشقی است. هرچه عاشق از درون کارگاه هستی پی جوی حقیقت گردد، راه را از میانه درنوردیده است. درون بینی عرفانی چنان اهمیتی داشت که فیلسوفان، چندی نیز بر آن تأکید ورزیده اند. صوفیه با ذوق به صنع خداوند می نگرند و تسلیم دل ملاک همیشگی آنهاست و با استدلال و چون و چرا کاری ندارند؛ چراکه پای استدلالیان را چوبی می بینند. که عارف در پی نظرکردن است نه دانستن. عارف می داند در مسیر کسب حقیقت نصیبی از دفتر و مدرسه نمی بیند او رهپوی علم عشق است. ناگفته نماند که عارف درحالی به یقین می رسد که «حق مطلق شناخته شدنی نیست و حتی با کشف و ذوق هم به صورت معمایی غامض باقی خواهد ماند. در شرایط عادی حق تنها از راه تجلّی ذاتی شناخته شدنی است. داستان های پیامبر اکرم (ص) در نگارگری اسلای به خصوص نگارگری مکتب قزوین نیز نمود واضحی دارد.اهداف پژوهش: بررسی استفاده شاعران و عارفان بزرگی مانند سنایی، عطار و مولانا از شریعت، حکایات و داستان های پیامبر اکرم در آثارشان.بررسی داستان های پیامبر اکرم (ص) در مکتب نگارگری قزوین.سؤالات پژوهش:آیا شاعران و عارفان بزرگی مانند سنایی، عطار و مولانا از شریعت، حکایات و داستان های پیامبر اکرم در آثارشان بهره گرفته اند؟داستان های پیامبر اکرم (ص) چگونه در مکتب نگارگری قزوین بازتاب یافته است؟
تحلیل رابطه ملال و خشونت در سه گانه لی نین مک دونا؛ با تکیه بر نظریه خشونت آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۷)
27 - 41
حوزههای تخصصی:
خشونت از واضح ترین بن مایه های آثار مارتین مک دونا است که نه تنها در نمایشنامه ها، بلکه در آثار سینمایی او نیز قابل مشاهده است. این بن مایه در سه نمایشنامه ابتدایی او که با نام سه گانه لی نین شناخته می شود با عنصری به نام ملال پیوند می خورد که خود نیز می تواند به عنوان بن مایه سه گانه لی نین در نظر گرفته شود. نکته حائز اهمیت این است که مک دونا در این سه گانه با نگاهی به رابطه سیاسی انگلیس و ایرلند در زمان رویداد وقایع، رابطه ملال و خشونت را پایه گذاری می کند. در این پژوهش با هدف تبیین چگونگی رابطه ملال و خشونت، ابتدا این مفاهیم از منظرهای متفاوت مورد بررسی قرار می گیرند. در ادامه با تکیه بر نظریه خشونت هانا آرنت، این رابطه در سه نمایشنامه ملکه زیبایی لی نین، جمجمه ای در کانه مارا و غرب غمزده مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت. بر این اساس پرسش اصلی این پژوهش سیر تبدیل ملال به خشونت است. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و تحلیل، به روش کیفی صورت می پذیرد. نتایج نشان می دهد که ملال و خشونت رابطه ای علت و معلولی با یکدیگر دارند و ملال می تواند علت خشونتگری شخصیت های سه گانه لی نین باشد. اکثر شخصیت های این سه گانه که دست به خشونت می زنند به نوعی درگیر ملال هستند و علت این ملال نیز چهار عامل است که از خارج به آن ها تحمیل می شود. این عوامل باعث می شود شخصیت ها کمبود چیزی را در زندگی خود احساس کنند که این حس با احساس ملال قرابت زیادی دارد. درنهایت شخصیت ها به علت ملول بودن انگیزه زیادی برای عمل پیدا می کنند و زمانی که با موانعی جدی روبه رو می شوند، دست به خشونت می زنند تا به اهداف خود برسند.
تحلیل بازتولید روایت عاشورا از مقتل ابومخنف در کاشی نگاره تکیه معاون الملک با استناد به تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در چارچوب رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به مطالعه تحلیل روایت عاشورا کاشی نگاره تکیه معاون الملک می پردازد که زبان تجسمی را به مثابه شکلی از کنش اجتماعی در نظر می گیرد و می کوشد زیربناهای ایدئولوژیک گفتمان عاشورا برگرفته از مقتل ابومخنف را که براثر مرور زمان طبیعی شده و تغییرساختار یافته را آشکارکند. تعامل این رویکرد در تحلیل کاشی نگاره، زمینه جدیدی را به وجود می آورد که در آن، فرآیند تغییرساختار متن مبدأ و متن مقصد می تواند با نگاهی نو مورد تحلیل قرارگیرد. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در تغییرساختار و فرآیند بازتولید روایت عاشورا با توجه به مقتل ابومخنف در کاشی نگاره تکیه معاون الملک و شناخت گفتمان های مؤثر در تغییرساختار روایت عاشورا خواهدبود. این پژوهش درصدد یافتن پاسخ به این سؤالات است: عوامل تأثیرگذار در تغییرساختار و فرایند بازتولید روایت عاشورا از مقتل ابومخنف در کاشی نگاره تکیه معاون الملک کدم اند؟ براساس نظریه گفتمان انتقادی فرکلاف تغییر چه گفتمان هایی منجر به تغییرساختارهای این روایت شده است؟ روش پژوهش، تحلیل محتوای انتقادی و از نوع پژوهش های کیفی است. ابزار گردآوری اطلاعات، فیش، مشاهده و ابزار پویشگری نوین است. نتایج نشان می دهد که مسائلی مانند برخورد احساسی و عاطفی با بازتولید روایت و یا حتی ایدئولوژی های سیاسی خاص دوران قاجار، استفاده ابزاری و مادی از این روایت، وجود مستمعینی (هنرمند) بدون تعقل وتفحص، موجب تغییرساختار این روایت شد. هرگونه تغییر، تبدیل، انتخاب واژگانی و دستوری، جاافتادگی و سهوالقلمی را می توان ایدئولوژیک تلقی کرد، که در آن ساختارهای روابط قدرت و عوامل فرهنگی و اجتماعی قابل مشاهده است.
ادراک معماری خانه پیر شالیار بر اساس رهیافت پدیدارشناسانه موریس مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: خلق و نقد در گفتمان معماری نظریه محور است؛ نظریه ها نیز اغلب بینایی محور هستند. ادراک و تجربه زیسته معماری جای خود را به تجربه علمی همراه با تئوری ها داده است؛ گویا ادراک معماری واضح و به آسانی در دسترس است. از سوی دیگر، همین ادراک نیز در نظریه ها و علوم چندان قدر و اعتنایی ندارد. آیا واقعاً تجربه زیسته معماری، به راحتی و وضوح در دسترس است؟ آیا فارغ از نظریه ها نمی توان به معماری پرداخت و جایی برای تجربه زیسته معماری هم در نظر گرفت؟ آیا تنها بینایی است که باید در معماری مورد توجه باشد یا دیگر حواس نیز نقشی دارند؟هدف پژوهش: بررسی پدیدارشناسانه ادراک بدن مند معماری در قالب مطالعه ی موردی پدیدارشناسی خانه پیر شالیار هدف این پژوهش است. روش پژوهش: پدیدارشناسی چه در مقام روش و چه در جایگاه فلسفه اولی، مبتنی بر تجربه زیسته است. این پژوهش پدیدارشناسانه است و در دسته پژوهش های کیفی قرار می گیرد؛ کیفی-توصیفی و مطابق پدیدارشناسی مرلوپونتی به توصیف پرداخته است و برای دسته بندی توصیف ها از مفاهیم و مقولات پیتر زومتور استفاده کرده است. نتیجه گیری: یافته ها تنوع تجربه دریافت معماری بر اساس تجربه زیسته را نشان می دهند. تجربه هایی که اگرچه درک و تجربه می شوند اما غالباً نادیده گرفته می شوند یا به بیان نمی آیند؛ یا نظریه مقدم بر تجربه است یا اساساً چنین تجربه هایی ارزشمند نمی دانند و خارج از حیطه معماری می دانند. این پژوهش نشان داد که حواسی غیر از بینایی چه نقشی در تجربه معماری دارد و خانه پیر شالیار چگونه از راه های مختلف حواس به تجربه درمی آید و اتمسفری تکینه می آفریند. اینکه چگونه در ادراک، منطق انتخاب مصالح، ترکیب و چینش آ ن ها خود را نشان می دهد. یافته های این پژوهش پیامدهایی برای نظریه پردازان و معمارانی دارد که دغدغه خلق تجربه هایی فراگیر و کامل از معماری دارند.