فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: دیابت، شایع ترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی و یکی از مهم ترین مشکلات بهداشت عمومی است. تمرینات ورزشی یکی از ارکان درمان دیابت نوع دوم در کنار درمان های پزشکی و تغذیه ای می باشد. در کنار درمان های پزشکی و تغذیه ای اجرای تمرینات ورزشی به عنوان یکی از روش های درمانی نوع 2 می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تغییرات نیمرخ لیپیدی به دنبال تمرینات ترکیبی (مقاومتی - هوازی) همراه با مصرف مکمل زنجبیل و دارچین در زنان یائسه چاق مبتلا به دیابت نوع دو است. مواد و روش ها: 23 زن چاق دیابتی به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه، تمرین ترکیبی و مصرف زنجبیل (11 نفر) و تمرین ترکیبی و مصرف دارچین (12 نفر) قرار گرفتند. در دو گروه مصرف مکمل زنجبیل روزانه 1500 میلی گرم پودر ریزوم و دارچین روزانه 1500 میلی گرم بصورت کپسول، به مدت هشت هفته، دریافت می کردند. هر دو گروه هشت هفته، سه جلسه در هفته، تمرینات مقاومتی و تمرینات تناوبی هوازی (دویدن) را با شدت 85-75% ضربان قلب بیشینه انجام دادند. برای بررسی اختلاف میانگین متغیرها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P در نظر گرفته شد.یافته ها: هشت هفته تمرینات ترکیبی منجربه کاهش معنادار مقادیر کلسترول، تری گلیسیرید و نسبت LDL/HDL شد (0.05>P < span lang="AR-SA">). اما تفاوتی در شاخص های مذکور بین دو گروه تمرینی با مصرف زنجبیل و دارچین وجود نداشت (0.05).بحث و نتیجه گیری: هر دو نوع تمرین ترکیبی و مصرف دارچین و تمرین ترکیبی و مصرف زنجبیل موجب بهبود نیمرخ لیپیدی در زنان یائسه چاق مبتلا به دیابت نوع دو می شود، که با توجه به افزایش اولیه آن در این بیماران، رویداد مطلوبی است.
مقایسه اثر شدت های مختلف تمرینات مقاومتی دایره ای بر میزان اشتهای دانشجویان دختر وپسر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تأثیر فعالیت ورزشی بر ذخایر چربی، پروتئین و کربوهیدرات روشن شده است و این احتمال وجود دارد که فعالیت ورزشی بویژه تمرینات مقاومتی بر دریافت غذایی و اشتها نیز تأثیر بگذارد. بر این اساس، هدف از این پژوهش، مقایسه اثر شدتهای مختلف تمرینات مقاومتی دایرهای بر میزان اشتهای ورزشکاران بود. مواد و روش ها: پس از ترجمه پرسشنامه استاندارد VAS (فلینت 2000) و تعدیل برخی از سوالها، با نظرخواهی از متخصصین روایی صوری، و توسط آزمون- آزمون مجدد پایایی آن (آلفای کرونباخ0.63) بدست آمد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان پسر و دختر ورزشکار دانشگاه گیلان بودند که از میان آنها ، 45 آزمودنی پسر ( در 3 گروه 15 نفری) و 45 آزمودنی دختر (در 3 گروه 15 نفری) به ترتیب با میانگین سنی 1.85±21 و 2±21.24 سال، قد 5.99±176.02 و 4.93±161 سانتی متر، وزن9.29±68.36 و 6.89±55 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.9±21.20 و 2.9±21.91 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب و به صورت تصادفی در سه جلسه مجزا، فعالیت مقاومتی دایرهای را با شدتهای متفاوت (50%، 65% و80% یک تکرار بیشینه) انجام دادند. برای تحلیل دادهها از آزمون کلموگراف اسمیرنف، آزمون t همبسته، ANOVA و آزمون توکی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تمرینات دایرهای به ترتیب با شدت 50% و 65% 1RM بر افزایش میزان اشتهای دانشجویان پسر و دختر تأثیر معنیداری داشته است (0.05>P). در حالی که بین میزان اشتهای پسران با شدت (65% و 80% 1RM) و در دختران با شدت (50% و 80% 1RM) تفاوت معناداری ملاحظه نگردید. همچنین، بین میزان اشتهای دختران و پسران دانشجو پس از هر سه شدت تمرینات دایرهای تأثیر معنیداری مشاهده نشد (0.05≥P). بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گیری کرد که تمرینات دایرهای با شدت پایین در مقایسه با شدت بالا میتواند در کاهش اشتها مؤثر باشد. لذا، با رعایت ملاحظات تمرینی، انجام این گونه تمرینات برای پیشگیری از تمایل زیاد به مصرف غذا و اشتهای زیاد به ویژه در رشته های مستلزم کنترل وزن توصیه می شود.
آثار فعالیت ورزشی هوازی همراه با کم آبی بر میزان اشتها و انتخاب مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار فعالیت ورزشی هوازی همراه با کم آبی بر میزان اشتها و انتخاب مواد غذایی مردان غیر فعال بود.
مواد و روش ها: هشت مرد غیر ورزشکار سالم (سن 05/2±25/24 سال و شاخص توده بدن 89/1±62/21 کیلوگرم بر متر مربع) به طور داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. هر آزمودنی 3 بار و در طول 3 هفته متوالی، ساعت 9 صبح و پس از 12 ساعت ناشتایی، به آزمایشگاه فیزیولوژی ورزشی مراجعه کرد. آزمودنی ها قبل و 10 دقیقه بعد از 80 دقیقه دویدن با 60 درصد حداکثر ضربان قلب، 80 دقیقه دویدن با 60 درصد حداکثر ضربان قلب همراه با کم آبی و 80 دقیقه استراحت، پرسشنامه درجه بندی شده اشتها و انتخاب مواد غذایی را تکمیل کردند. قبل و بلافاصله پس از هر جلسه، وزن آزمودنی ها اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس یک طرفه جهت بدست آوردن اختلاف بین گروها و از آزمون t همبسته برای بدست آوردن اختلاف بین قبل و بعد از هرجلسه استفاده شد.
یافته ها: وزن آزمودنی ها بعد از فعالیت ورزشی همراه با کم آبی در مقایسه با بعد از استراحت و ورزش به مقدار 05/0±51/0 کیلوگرم کاهش یافته بود (05/0p < ). هشتاد دقیقه فعالیت ورزشی یا فعالیت ورزشی همراه با کم آبی اثرمعنی داری بر گرسنگی، سیری و پری نداشت. میل به مصرف مواد غذایی، بعد از فعالیت ورزشی درمقایسه با بعد از استراحت کاهش یافت (05/0p < ). همچنین، انتخاب مواد غذایی کربوهیدراتی مایع بعد از فعالیت ورزشی همراه با کم آبی، بالاتر از گروه های دیگر بود (05/0p < ).
نتیجه گیری : بر اساس نتایج مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که فعالیت ورزشی موجب کاهش کوتاه مدت میل به غذا می شود و در شرایط فعالیت ورزشی همراه با کم آبی، انتخاب مواد غذایی کربوهیدراتی مایع نسبت به سایر مواد غذایی ترجیح داده می شود.
اثر ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول شنا بر عملکرد و عوامل ضربه ای شنای کرال سینه نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرین مقاومتی ویژه کارایی بیشتری دارد. هدف از این تحقیق تعیین اثر ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول شنا بر عملکرد و عوامل ضربه ای شنای کرال سینه نوجوانان پسر بود.
روش شناسی: 17 شناگر برتر پسر رقابت کننده در سطح استان و کشور (سن؛ 77/2 ± 15/13 سال، سابقه تمرین؛ 44/0± 34/2 سال) به دو گروه ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول (8n=) وگروه تمرینات معمول (9n=) تقسیم شدند. پیش آزمون و پس آزمون شامل رکورد 100،25 متر کرال سینه، عوامل ضربه ای (طول ضربه و تواتر ضربه)، حداکثر نیروی پیشران و قدرت عضلات پنجه دست بود. هر جلسه بعد از گرم کردن، گروه ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول با یدک شناور 8 تکرار 25 متری را با حداکثر سرعت شنا می کرد و گروه تمرینات معمول همین کار را بدون یدک انجام می داد. پس از این مرحله، تمرینات دو گروه کاملاً یکسان انجام می شد. طول دوره تمرین 4 هفته بود. از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری برای بررسی تفاوت های بین گروهی استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که در گروه ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول افزایش معنی داری در عملکرد 100 متر، تواتر ضربه در فاصله های 5 تا 20 متر و 80 تا 95 متر وکاهش معنی داری در طول ضربه در فاصله 80 تا 95 متر نسبت به گروه تمرینات معمول مشاهده گردید (05/0 p ≤). اما تفاوت معنا داری در سایر موارد دیده نشد (0/05 p ≥).
بحث و نتیجه گیری: این یافته ها نشان داد که ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول با وسیله طراحی شده باعث افزایش عملکرد در مسافت های طولانی تر می شود و این افزایش با تغییراتی از جمله افزایش تواتر ضربه و کاهش طول ضربه در فواصل پایانی شنا همراه است.
اثر چهار هفته بی تمرینی، پس از یک دوره تمرین هوازی، برسطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع I(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر چهار هفته بی تمرینی پس از ده هفته تمرین هوازی بر سطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع یک بود. مواد و روش ها: 24 سر رت نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 20±300 گرم ، در دو گروه تقسیم و به یکی از گروه ها، بوسیله تزریق زیرپوستی استرپتوزوسین (50 میلی گرم درکیلوگرم)، دیابت نوع I، القاء شد. سپس هر کدام از دو گروه سالم و دیابتی، در دو زیر گروه ورزش (تجربی) و بی تحرک (کنترل)، تقسیم شدند. گروه های تجربی، در یک دوره تمرین هوازی 10 هفته ایی، پنج روز درهفته، روزی یک ساعت، دویدن، بر روی تردمیل و متعاقب آن، در یک دوره چهار هفته ایی بی تمرینی شرکت داده شدند. از دستگاه تیل فلیک برای ارزیابی آستانه درد و برای محاسبه میزان اپلین، از کیت مخصوص ارزیابی اپلین پلاسما، استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها، بوسیله روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t ستیودنت برای گروه های مستقل، انجام شد(P<0.05). یافته ها: اعمال یک دوره تمرین ورزشی هوازی، در موش های سالم و دیابتی، باعث کاهش معنی دار سطح اپلین پلاسما و افزایش معنی دار آستانه درد شد (p<0.05). این تغییرات، پس از دوره بی تمرینی، به سطح قبل از تمرین بازگشت. بحث و نتیجه گیری: در مجموع، یافته های این پژوهش، نشان داد، بی تمرینی برسطح اپلین پلاسما وآستانه درد، تأثیرگذار است.
تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط (W-WJMIEP-R) بر سطوح سرمی ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود.
روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p ) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0<P )، درحالیکه سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید افزایش معناداری داشت (05/0≥p ).
بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تأثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالاً ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی (90 درصد HR بیشینه) بر میزان ایمونوگلوبولین IgG و سیستم بیگانه خواری در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱
15-21
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی با 90 درصد HR بیشینه بر پاسخ های شاخص هایی از سیستم ایمنی در مردان ورزشکار بود. این شاخص ها عبارتند از: IgG و لکوسیت ها (شامل نوتروفیل ها، ائوزینوفیل ها و مونوسیت ها) بدین منظور 15 نفر از فوتبالیست های باسابقه باشگاهی و دانشگاهی به صورت داوطلبانه انتخاب شدند (5/226 سال) و 15 نفر از دانشجویان غیرفعال نیز (69/224 سال) به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. فعالیت شدید هوازی برای گروه آزمایشی، انجام تست 7 مرحله ای بروس تا سر حدواماندگی بود. از هر دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار در حالت استراحت نمونه گیری خون به عمل آمد و پس از انجام تست نیز از گروه آزمایشی نمونه خونی جمع آوری شد، نمونه ها در محل آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه تهران با روش های ویژه تجزیه و تحلیل و میزان لکوسیت ها و IgG مورد سنجش قرار گرفت. برای سنجش فرضیات تحقیق از شیوه آماری Ttest در دو حالت مستقل و وابسته برای گروه های کنترل و شاهد استفاده شد. یافته ها نشان داد یک جلسه فعالیت شدید هوازی بر میزان نوتروفیل ها، مونوسیت ها و ائوزینوفیل ها در مردان ورزشکار اثر معنی داری نداشت. در حالی که این فعالیت سبب کاهش قابل ملاحظه ای بر میزان IgG ورزشکاران شده بود (p=0.011). از طرفی نتایج بیانگر این حقیقت بود که بین نوتروفیل های افراد در دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد (p=006). ورزشکاران در حالت استراحت 8 درصد کاهش در نوتروفیل ها نشان دادند اما در سایر عوامل در حالت استراحت بین دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. به طور کلی نتایج این پژوهش ها نشان داد که در حالت استراحت بین افرادی که سابقه ورزشی دارند با افراد غیرورزشکار به جز در شاخص نوتروفیل در بقیه شاخص های مورد نظر ما تفاوت قابل ملاحظه ای وجود نداشت. همچنین به دنبال انجام یک جلسه فعالیت با 90 درصد HR بیشینه در میزان IgG تغییرات معناداری رخ داد ولی در سایر شاخص های موردنظر اختلاف قابل ملاحظه ای مشاهده نگردید.
مقایسه تأثیر سه روش برگشت به حالت اولیه (شنای ملایم ، نشستن و ماساژ) بر ضربان قلب و لاکتات خون شناگران بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه تاثیر برگشت به حالت اولیه فعال(شنای ملایم) و غیر فعال(نشستن و ماساژ) بر سطح لاکتات خون و ضربان قلب شناگران بزرگسال بود.
مواد و روش ها: 14 شناگر با میانگین سن12/4 ± 5/24 سالکه بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها پس از شنای 100 متر کرال سینه، در سه روز مختلف با فاصله زمانی 48 ساعت، بعد از انجام هر آزمون یک برنامه برگشت به حالت اولیه 12 دقیقه ای ویژه را انجام می دادند(برگشت به حالت اولیه فعال: شنای ملایم و دو روش غیر فعال: نشستن و ماساژ). سطح لاکتات خون و ضربان قلب قبل و بعد از فعالیت و دقیقه 12 برگشت به حالت اولیه اندازه گیری می شد. برای تحلیل داده های آماری از آزمون رتبه ای ویلکاکسون و فریدمن با سطح معنی داری 0.05 >P استفاده شد. یافته ها: برگشت به حالت اولیه غیرفعال(نشستن) بر سطح لاکتات خون آزمودنی ها اثر معنا دار ندارد (0.064= P). برگش ت ب ه حالت اولیه غیر فعال(نشستن و ماساژ) و فعال (شنای ملایم) بر تعداد ضربان قلب آزمودنی ها اثر معنا دار دارد (0.001= P=0.001 ،P و 0.002= P). برگشت به حالت اولیه غیر فعال(ماساژ) و فعال(شنای ملایم) بر سطح لاکتات خون آزم ودنی ه ا اث ر معن ا دار دارد (0.001= P و 0.001= P). بین روش های مختلف برگشت به حالت اولیه بر سطح لاکتات خون و تعداد ضربان قلب آزمودنی ها تف اوت معنادار وجود دارد (0.03= P = 0.018 ،P).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به تأثیر معنادار و بیشتر شنای ملایم بر کاهش سطح لاکتات خون و همچنین تأثیر معنادار و مفیدتر ماساژ بر کاهش تعداد ضربان قلب، به مربیان و ورزشکاران توصیه می شود برای برگشت بحالت اولیه سریعتر از این روش ها استفاده کنند.
پاسخ حاد و تأخیری فعالیت هوازی بر سطوح پلاسمایی امنتین-1 موش های صحرایی نر دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت یک اختلال متابولیک می باشد که به دنبال کاهش در ترشح انسولین و یا مقاومت به عمل انسولین ایجاد می گردد. امنیتن-1 که به تازگی کشف شده است پروتئینی است که در بافت چرب احشایی بیان شده و ترشح می شود که حساسیت انسولینی را افزایش می دهد. هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک جلسه تمرین هوازی بر غلظت پلاسمایی امنتین-1 می باشد. روش شناسی: در این مطالعه تجربی دیابت بوسیله تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین(mg/kg 50) در موش ها ایجاد گردید. 40 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 5 ±160 گرم به طور تصادفی به 1 گروه کنترل و 3 گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرین برای یک نوبت با سرعت 20 متر در دقیقه به مدت 50 دقیقه روی نوارگردان دویدند. حیوانات در گروه های مجزا به ترتیب بلافاصله، 4 ساعت و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی بیهوش شدند و نمونه برداری از آن ها انجام شد. در نهایت سطوح پلاسمایی امنتین-1 با روش الایزا اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج تحقیق بیانگرعدم تغییر معنی دار در سطوح پلاسمایی امنتین-1 در تمامی گروه های تمرینی در مقایسه با گروه کنترل بوده است. بحث و نتیجه گیری: افزایش سطوح پلاسمایی امنتین-1 پس از یک جلسه فعالیت ورزشی در موش های صحرایی دیابتی احتمالا به عنوان یک عامل ضد التهابی عمل می کند.
نقش نورون های حسی پیاز بویایی در بهبود حافظه کاری رت های نر بالغ به دنبال تمرین ورزشی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
17 - 30
حوزههای تخصصی:
اهداف: تنفس از طریق بینی دارای فواید بسیاری برای سلامتی، به خصوص در هنگام فعالیت ورزشی است. گیرنده های حسی پیاز بویایی (OSNs) به تحریکات مکانیکی ناشی از جریان هوا پاسخ می دهند و پاسخ آنها با شدت جریان هوا همبستگی دارد. این اطلاعات منجربه ایجاد نوساناتی در پیاز بویایی می شود که به سایر نواحی مغز، از جمله مناطق مرتبط عملکرد شناختی، منتقل می شود. بنابراین، به نظر می رسد بخشی از اثرات تمرین هوازی بر حافظه به واسطه تحریک پیاز بویایی انجام می گیرد. بر این اساس، این مطالعه به بررسی نقش OSNs در بهبود حافظه کاری به دنبال تمرین ورزشی هوازی می پردازد.مواد و روش ها: در این مطالعه از 28 موش صحرایی نر نژاد ویستار (12-14 هفته، با وزن 250-300 گرم) استفاده شد. پس از الکترودگذاری در پیاز بویایی و هیپوکامپ، حیوانات به 4 گروه تقسیم شدند و به منظور تخریب OSNs از تزریق متیمازول (300 میلی گرم/کیلوگرم) استفاده شد. پس از تکمیل پروتکل تمرین (7 هفته/ 5 روز در هفته)، آزمون رفتاری همزمان با ثبت پتانسیل های میدانی موضعی به منظور بررسی حافظه کاری انجام و برای بررسی نتایج از روش آماری آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که تخریب OSNs در اپیتلیوم بینی به طور معنی داری منجربه کاهش ظرفیت حافظه کاری شد (P=0.04). ازطرف دیگر، تمرین ورزشی هوازی منجر به افزایش توان فرکانسی در محدوده دلتا و تتا و بهبود حافظه گردید (P=0.01).نتیجه گیری: ما پیشنهاد می کنیم که تحریک غیر تهاجمی OSNs در طول تنفس بینی ممکن است به عنوان یک مکانیسم برای بهبود حافظه کاری از طریق فعالیت ورزشی معرفی شود.
تأثیر 30 ساعت بی خوابی بر فاکتورهای آمادگی جسمانی وابسته به مهارت حرکتی در مردان فعال دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خواب یک فرآیند مهم فیزیولوژیک است که اثرات عمیقی بر سلامت روحی و جسمی افراد می گذارد.هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 30 ساعت بی خوابی بر فاکتورهای آمادگی جسمانی وابسته به مهارت حرکتی شامل سرعت، توان، تعادل، چابکی، زمان عکس العمل دیداری و هماهنگی عصبی عضلانی مردان فعال دانشگاهی بود.روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و از طرح پیش آزمون پس آزمون استفاده شد. 32 مرد فعال دانشگاه تبریز (سن 1±22 سال، قد 06/0±78/1 متر، وزن 3/7±4/72 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 4/0±7/22) به طور تصادفی به دو گروه 16 نفری (کنترل و بی خواب) تقسیم شدند. پس از اینکه در روز اول در ساعت 12:00 ظهر آزمون های آمادگی جسمانی از هر دو گروه به عمل آمد، آزمودنی ها سه روز استراحت کردند و از ساعت 6:00 صبح روز چهارم تا ساعت 12:00روز بعد گروه آزمایش دوره ی بی خوابی را سپری کرد. سپس در ساعت 12:00 ظهر روز پنجم تمامی آزمون های آمادگی جسمانی دوباره از دو گروه به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار SPSS17 و آزمون t همبسته استفاده شد.یافته ها: 30 ساعت بی خوابی افزایش معنی داری را در زمان آزمون دو 36 متر سرعت، زمان چابکی و زمان عکس العمل (05/0P
اثر کاهش فعالیت بدنی پس از یک دوره تمرین استقامتی بر بیان ژن های STIM1، Orai1 و MG29 در عضله پلانتاریس موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کاهش فعالیت بدنی در جوندگان موجب کاهش در توده عضلانی، سطح مقطع عرضی میوفیبریل ها (CSA) و تولید نیرو می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر کاهش فعالیت بدنی پس از یک دوره تمرین استقامتی بر بیان ژن های STIM1، Orai1 و MG29 در عضله پلانتاریس موش های نر ویستار بود.مواد و روش ها: 16 سر رت نژاد ویستار در محدوده وزنی 20±250 گرم به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه کنترل – لیگاسیون عصب نخاعی (SNL): شامل 8 سر موش صحرائی نر 8 هفته ای بوده که سه شاخه سیاتیک آن ها به طور محکم گره زده شد. گروه تجربی شامل 8 سر موش صحرائی که پس از یک دوره تمرین استقامتی و SNL را دریافت کردند. پروتکل تمرین استقامتی در پژوهش حاضر به مدت 4 روز در هفته و به مدت 6 هفته بود. از 10 متر در دقیقه به مدت 10 دقیقه در هفته اول، به 18-17 متر در دقیقه به مدت 30 دقیقه در هفته پنجم افزایش یافت. بعد از آخرین جلسه تمرینی، رت ها توسط تزریق درون صفاقی کتامین و زایلازین بی هوش و بافت عضله استخراج شد. جهت تعیین معنا دار بودن تفاوت بین متغیرها از آزمون آماری تی مستقل با سطح معنا داری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین استقامتی قبل از SNL باعث عدم تغییر معنادار ژن MG29 شد (P=0.07)و افزایش معنا دار در ژن Stim1 و Orai1 نیز مشاهده گردید (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: تمرین استقامتی قادر به تعدیل اختلال بیان پروتئین های، Stim1 و Orai1 در حالت نوروپاتی بود که ممکن است به واسطه سازوکارهای گوناگونی نظیر کنترل عوامل استرس اکسایشی و عوامل رشدی بتواند اثرات سودمند خود را اعمال کند.
تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل شنبلیله بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش پذیر C و کورتیزول زنان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بیشتر بیماری های قلبی - عروقی با انجام تمرینات منظم و استفاده از مکمل های گیاهی قابل پیشگیری هستند. از این رو هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل شنبلیله بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش پذیر C و کورتیزول زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 48 نفر از زنان چاق و دارای اضافه وزن با میانگین سنی 7.8±29.79 سال و شاخص توده بدنی 2.6±29.29 کیلوگرم بر مترمربع، به صورت هدفمند برای شرکت در این مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 4 گروه 12 نفری تمرین + دارونما، تمرین + مکمل، مکمل و دارونما قرار گرفتند. گروه های مصرف کننده مکمل، روزانه یک کپسول 500 میلی گرمی شنبلیله را مصرف کردند. گروه های تمرین، هفته ای سه جلسه به مدت 6 هفته تمرینات تناوبی شدید را با حداکثر سرعت اجرا نمودند. خونگیری قبل و بعد از دوره تمرینی و مصرف مکمل برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق انجام شد. تحلیل آماری داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس و تعقیبی شفه در سطح معنی داری 0.05>P انجام گرفت.یافته ها: CRP < span lang="FA"> در گروه تمرین + مکمل (0.04=P < span lang="FA">) و کورتیزول در گروه های تمرین (0.039=P < span lang="FA">)، مکمل (0.033=P < span lang="FA">) و تمرین + مکمل (0.006=P < span lang="FA">) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان دادند.بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل شنبلیله به تنهایی و به صورت همزمان تاثیر مثبتی بر CRP < span lang="FA"> و کورتیزول دارد؛ که با مهار روندهای بالادست تولید شاخص های التهابی، اثرات منفی التهاب را به حداقل می رساند. کاهش این شاخص ها گامی موثر در کاهش بیماری های مرتبط با سیستم ایمنی می باشد.
بررسی تأثیر دو الگوی کاهش وزن سریع بر آسیب سلولی عضلات قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:کاهش سریع وزن بدن برای قرار گرفتن در رده وزنی پایین تر در مسابقات رشته کشتی یکی از مهم ترین معضلات این رشته است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو نوع برنامه کاهش وزن حاد بر سطوح شاخص های آسیب سلولی میوکارد می باشد. روش کار: تعداد 16 کشتی گیر جوان (سن:31/1±18 سال، وزن:17/13±68/71 کیلوگرم، قد:40/6±171سانتی متر) به طور تصادفی و بر اساس ویژگی های ترکیب بدنی در یک طرح تحقیقی متقاطع در قالب دو گروه (گروه اول:کاهش وزن به میزان 2درصد و گروه دوم: کاهش وزن به میزان 4درصد وزن بدن) در این مطالعه شرکت نمودند. نمونه های خون در چهار مرحله؛ (قبل، بلافاصله، 6 ساعت و 24 ساعت بعد از کاهش وزن) اندازه گیری شد. روش آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی برای ارزیابی تغییرات درون گروهی و t مستقل جهت مقایسه بین گروهی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج:نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان CK-MB بلافاصله پس از کاهش وزن در دو گروه افزایش معنی داری دارد (009/0=P). با وجود این، در مدت 24 ساعت بعد از کاهش وزن، سطح ایزوآنزیم کراتین کیناز به مقادیر استراحت بازگشت. همچنین، افزایش معنی داری در سطح LDH در گروه اول مشاهده شد (008/0=P ). هرچند تغییر معنی داری در سطح آنزیمی CK در هر دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری:به نظر می رسد که کاهش وزن سریع به میزان 2 و 4 درصد وزن بدن نمی تواند سبب آسیب های جدی قلبی شود. گرچه سطح آنزیم های LDH و CK-MB در دو گروه بعد از کاهش سریع وزن افزایش یافت. بدیهی است انجام مطالعات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
بررسی ارتباط مؤلفه های زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: نوع تیپ بدنی معرف شکل مورفولوژیکی در مقاطع معینی از سن است که با آمادگی قلبی - تنفسی مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط متغیرهای زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان بود.مواد و روش ها: بدین منظور تعداد 150 دانش آموز پسر غیرورزشکار با میانگین قد 13.85±152.45 سانتی متر، وزن 12.76±44.07 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 3.91±19.08 کیلوگرم بر مترمربع در پی فراخوان عمومی مرکز ورزش درمانی فتیان به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت نمودند. جهت بررسی تیپ بدنی از متغیرهای منتخب پیکرسنجی به روش هیث وکارتر (اکتومورف، مزومورف، اندومورف) و برای بررسی مؤلفه های فیزیولوژیکی از شاخص VO2max، توان بی هوازی و توان انفجاری استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری آزمون همبستگی و تحلیل واریانس یک راهه و دانکن در نرم افزار SPSS نسخه 26 در سطح 0.05>P انجام شد.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد ارتباط بین تیپ بدنی مزومورف با شاخص های زیست حرکتی، مثبت و معنی دار می باشد. همچنین این ارتباط برای تیپ بدنی اکتومورف با شاخص توان هوازی (0.008=P < span lang="AR-SA">) و انفجاری (0.009=P < span lang="AR-SA">) معنی دار و با توان بی هوازی معنی دار نبود (0.213=P < span lang="AR-SA">). در ارتباط با تیپ بدنی اندومورف نتایج نشان دهنده ارتباط منفی با توان هوازی (0.011=P < span lang="AR-SA">) و عدم ارتباط با توان بی هوازی و انفجاری بود. در مقایسه تیپ های بدنی یافته ها نشان داد بیشینه اکسیژن مصرفی در گروه های مزومورف و اکتومورف بالاتر از گروه اندومورف بود (0.011=P < span lang="AR-SA">). در عملکرد بی هوازی شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به تیپ بدنی اندومورف واکتومورف داشتند (008/0=P < span lang="FA">) همچنین در توان انفجاری، شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به شرکت کنندگان با تیپ بدنی اندومورف و اکتومورف داشتند (0.012=P < span lang="FA">) اما تفاوت سایر گروه ها معنی دار نبود.بحث و نتیجه گیری: طبق یافته های این پژوهش تیپ بدنی اکتومورف مستعد رشته های ورزشی با ماهیت هوازی و تیپ بدنی مزومورف مستعد رشته های انفجاری با ماهیت بی هوازی هستند. بنابراین به معلمان و مربیان ورزش پیشنهاد می شود که در طی فرآیند استعدادیابی به این نکات توجه نمایند.
اثرات ماساژ با کویتیشن و قهوه سبز بر لپتین و آنزیم ATGL در بانوان چاق غیرفعال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شیوع اضافه وزن و چاقی در سراسر جهان رو به افزایش است. چاقی زمینه ساز بسیاری از بیماری ها مزمن مانند دیابت، کبد چرب و بیماری های قلبی عروقی به شمار می رود. اضافه وزن و چاقی فرآیند پیچیده ای است که تحت تاثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، رفتاری، فیزیولوژیکی، ژنتیکی و اپی ژنتیک قرار می گیرد. هدف این پژوهش تعیین تاثیر هشت هفته ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز بر سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL در زنان چاق بود. تعداد 60 نفراز زنان چاق با دامنه ی سنی (35-20 سال) و با میانگین شاخص بدن (32 کیلوگرم بر متر مربع) به طور داوطلبانه و در دسترس در تحقیق حاضر شرکت کردند. در این تحقیق آزمودنی ها بصورت تصادفی ساده به چهار گروه مساوی تقسیم شدند: گروه کنترل (15 نفر)، گروه ماساژ با کویتیشن (15 نفر)، گروه مکمل قهوه سبز (15 نفر)، گروه ماساژ با کویتیشن به همراه مکمل قهوه سبز (15 نفر). در این تحقیق از کپسول قهوه سبز با دوز 200 میلی گرم استفاده شد.گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و طبق برنامه، ماساژ با دستگاه کویتیشن گرفتند. در ابتدای پژوهش، نمونه گیری خون بصورت ناشتا از تمام گروه ها انجام شد. نمونه ها درحدود 20 دقیقه با دور 4000 سانتریفیوژ شدند. بعد از تهیه سرم، بلافاصله نمونه ها در 70- درجه سانتی گراد تا زمان آزمایش فریز گردیدند. سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL آزمودنی ها با روش آزمایشگاهی الایزا اندازه گیری شد. در پایان هشت هفته، مجددأ نمونه گیری خون با همان شرایط قبلی از تمام گروه ها انجام شد و سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL آزمودنی ها مجدد اندازه گیری شد. برای مقایسه ی داده ها و تعیین تاثیر مکمل و ماساژ از تحلیل واریانس دو طرفه و آزمون بونفرونی در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد. بر اساس نتایج، هشت هفته ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز در گروه های مداخله باعث کاهش معنی داری در سطح هورمون لپتین و افزایش معنی داری در سطح آنزیم ATGL در زنان چاق شد (P<0.05). در گروه مداخله ی همزمان، بیشترین تغییرات در سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL مشاهده شد (p=0.0001). ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز هر کدام به تنهایی بر سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL اثرگذار است اما با توجه به نتایج، تعامل آن ها دارای اثرات بیشتری است.
پاسخ میزان فشار درک شده، لاکتات خون و VO2max به یک فعالیت بیشینه روی چرخ کارسنج پس از تمرینات پلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: تمرینات پلیومتریک یکی از روش های تمرینی است که برای دستیابی به توانایی های بیشتر، آمادگی بدنی مناسب و بالابردن توان انفجاری ورزشکاران مورد استفاده مربیان قرار می گیرد. علیرغم مزایای فراوانی که تمرینات پلیومتریک دارد، فشار زیادی بر ورزشکاران تحمیل می کند. هدف از این پژوهش تغییرات میزان فشار درک شده، لاکتات خون و حداکثر اکسیژن مصرفی (Vo2max) به یک فعالیت بیشینه روی چرخ کارسنج متعاقب 48 و 168 ساعت تمرین پلیومتریک می باشد. روش شناسی: تعداد 28 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی به طور تصادفی به دو گروه شاهد (13 نفر) و تجربی (15 نفر) تقسیم شدند. میزان فشار درک شده با شاخص بورگ، لاکتات خون با دستگاه لاکتومتر اسکات و Vo2max با آزمون بیشینه استورر– دیویس در آزمایشگاه انداره گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس) (ANOVA با اندازه گیری مکرر با سطح معنی داری کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: غلظت لاکتات خون) 01/0 (P < و میزان فشار درک شده ) 006/0 (P < در 48 ساعت بعد از جلسه تمرین پلیومتریک به طور معنی داری افزایش یافت، در حالی که مقادیر Vo2max در 48 ساعت بعد؛ و غلظت لاکتات خون، میزان فشار درک شده و Vo2max در 168 ساعت بعد از جلسه تمرین پلیومتریک، بدون تغییر باقی ماند) 05/0 .(P> نتیجه گیری: نتابج بدست آمده دال بر آن است که انجام تمرینات پلیومتریک حداقل تا 48 ساعت عملکرد بی هوازی را تحت فشار قرار می دهد، این در حالی است که VO2max تحت تاثیر قرار نمی گیرد و حتی احتمال افزایش عملکرد، به علت تکیه بیشتر عضلات بر مکانیزم های بی هوازی وجود دارد.
مقایسه دو شیوه تمرینی منتخب روی برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بازیکنان نوجوان تنیس روی میز باشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شناسایی موثرترین شیوه های تمرینی برای توسعه قابلیت های جسمانی و عملکردی ورزشکاران از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف تحقیق حاضر مقایسه دو شیوه تمرینی منتخب روی برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بازیکنان تنیس روی میز باشگاهی بود.مواد و روش ها: تعداد 16 بازیکن نوجوان پسر در گروه های تمرین ترکیبی (تعداد 10 نفر با شاخص توده بدنی 65.3±19.1 کیلوگرم برمترمربع) و تمرین سنتی (تعداد 8 نفر با شاخص توده بدنی 21.1±19.1 کیلوگرم بر مترمربع) که حداقل دو سال تجربه شرکت در مسابقات استانی داشتند، به شکل در دسترس انتخاب شدند. در تمرینات سنتی تاکید روی تمرین های مهارتی و در ترکیبی منتخب تمرکز روی تمرینات قدرتی- هوازی بود که به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. برخی متغیرهای موثر در اجرای آزمودنی ها شامل توان بی هوازی، توان هوازی، سرعت و عملکرد مهارتی در پیش و پس آزمون در شرایط نسبتاً یکسان اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 0/05>P تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیرهای سرعت (ترکیبی=11.9- ؛ سنتی=0.5%)، چابکی (ترکیبی=8.9-% ؛ سنتی= بدون تغییر)، اوج توان بی هوازی (ترکیبی=14.5؛ سنتی=17.3-%)، میانگین توان بی هوازی (ترکیبی=5.9 ؛ سنتی=23.4-%)، ظرفیت هوازی (ترکیبی=5.9 ؛ سنتی=0.55-%)، قدرت مچ دستی (ترکیبی=25.9؛ سنتی=4%) بهبودی معناداری در گروه ترکیبی نسبت به سنتی مشاهده شد (0/05>P). از سوی دیگر، در مهارت های تاپ اسپین فورهند (ترکیبی=46.5 ؛ سنتی=74.7%) و تاپ اسپین بک هند (ترکیبی=51.2 ؛ سنتی=83.2%) آزمودنی های گروه سنتی پیشرفت معناداری نسبت به گروه تمرین ترکیبی نشان دادند (0/05>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که اجرای تمرینات سنتی احتمالاً تغییرات قابل توجهی روی قابلیت های فیزیولوژیکی بازیکنان ایجاد نکرد و حتی بازیکنان تنیس روی میز ممکن است در مسابقات متوالی کاهش در عملکرد را تجربه نمایند.
جایگزینی نادرست انحراف معیار و انحراف معیار از میانگین در مقالات علوم زیست پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
65 - 69
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محققین علوم پزشکی در ارائه داده های تحقیق خود در خصوص استفاده از انحراف معیار و انحراف معیار از میانگین اشتباه می کنند و یا در مورد این که استفاده از کدامیک صحیح است، دچار ابهام هستند. انحراف معیار شاخصی است که پراکندگی یا تغییرات داده مورد اندازه گیری در افراد شرکت کننده در مطالعه را نشان می دهد. ارائه آن در مورد تمام داده های اندازه گیری شده در تحقیق لازم می باشد. انحراف معیار میانگین، تغییرات میانگین داده های حاصل در زمان تکرار مطالعه مورد استفاده قرار می گیرد. به عبارتی انحراف معیار میانگین نشان می دهد که میانگین داده مورد اندازه گیری در افراد شرکت کننده تا چه حد به میانگین واقعی همان داده در جمعیت مورد نظر نزدیک می باشد. در بسیاری از گزارشات، نویسنده تغییرات یا پراکندگی داده ها در افراد شرکت کننده را اشتباهاًٌ بر اساس انحراف معیار از میانگین، بیان می کند. بر اساس انحراف معیار از میانگین می توان فاصله اطمینان را محاسبه نمود تا مشخص شود در صورت تکرار تحقیق، داده حاصل تا چه حد به مقدار واقعی نزدیک است. هدف از این مجمل پاسخ به دو سوال در خصوص داده هایی با توزیع نرمال است. سوال اول اینکه انحراف معیار با انحراف معیار از میانگین چه تفاوتی دارد؟ سؤال دوم اینکه، کی از انحراف معیار و چه زمانی از انحراف معیار از میانگین و فاصله اطمینان باید استفاده نمود؟
تأثیر چهار هفته بی تمرینی پس از دوازده هفته تمرین منظم بر برخی شاخص های آنتروپومتریک و عملکرد جسمانی زنان والیبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: همان گونه که تمرین ورزشی، موجب بهبود آمادگی جسمانی و سازگازی های فیزیولوژیک در بدن می شود، کاهش آمادگی جسمانی به دنبال قطع تمرین نیز دور از انتظار نیست. از این رو، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 12 هفته تمرین منظم بر ترکیب بدنی، سرعت، چابکی و توان عضلانی زنان والیبالیست بود.مواد و روش ها: در این پژوهش شبه تجربی، از میان والیبالیست های دختر شهرستان سمنان که در لیگ برتر و دسته یک عضویت داشتند، 24 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. پس از 12 هفته تمرین منظم و شرکت در مسابقات فصل و 4 هفته بی تمرینی متعاقب آن (تعطیلی فصل مسابقات و هم زمان با تعطیلات نوروز)، آزمون های اندازه گیری محیط کمر، باسن، ساق پا، دوی 20 متر، ایلینویز و پرش سارجنت به ترتیب به منظور سنجش شاخص های آنتروپومتریک، سنجش سرعت، چابکی و توان بی هوازی آزمودنی ها انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی همبسته در سطح معنی داری 0.05˂Pانجام شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 4 هفته بی تمرینی موجب کاهش معناداری در میزان چابکی (0.001=P) و توان بی هوازی (0.005=P) آزمودنی ها گردید. اندازه محیط اندام ها و سرعت آزمودنی ها نیز کاهش مشاهده شد اما معنادار نبود.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، 4 هفته بی تمرینی موجب افت در عملکرد و شاخص های آنتروپومتریک زنان والیبالیست گردید. ازاین رو توجه به بی تمرینی و از طرفی طراحی برنامه های متناسب با فصل خارج از مسابقه به منظور پیشگیری از اثرات بی تمرینی می تواند کمک بسزایی به مربیان و ورزشکاران در جهت حفظ آمادگی جسمانی ناشی از تمرینات نماید.