مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
مردان میانسال
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثرات 8 هفته تمرین قدرتی و استقامتی بر سطح ویسفاتین پلاسما در مردان میانسال بود. بدین منظور 28 مرد میانسال سالم (سن: 7/4±3/38 سال، قد: 9/5±5/173 سانتی متر و شاخص توده بدن 9/2±9/25 کیلوگرم بر متر مربع میانگین± انحراف معیار) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه کنترل (10=n)، گروه تمرینات قدرتی (9=n) و گروه تمرینات استقامتی (9=n) قرار گرفتند. تمرینات قدرتی به مدت 8 هفته با 65 - 80 درصد یک تکرار بیشینه، 8 - 12 تکرار، 2 - 4 نوبت و 3 جلسه در هفته انجام شدند. تمرینات استقامتی نیز به مدت 8 هفته با شدت 65 – 80 درصد ضربان قلب بیشینه، به مدت 20 – 34 دقیقه و 3 جلسه در هفته صورت گرفت. نتایج نشان داد که 8 هفته تمرینات قدرتی و استقامتی موجب کاهش معنی دار درصد چربی (به ترتیب 4/5 و 8/8 درصد)، نسبت دور کمر به لگن (2/2 درصد در هر گروه) و غلظت ویسفاتین پلاسما (به ترتیب 7/19 و 6/29 درصد) شده است (05/0>P). از طرف دیگر حداکثر اکسیژن مصرفی پس از اعمال تمرینات قدرتی و استقامتی افزایش پیدا کرد (به ترتیب 1/13 و 8/15 درصد) که این افزایش نسبت به گروه کنترل نیز معنی دار بود (01/0>P). علاوه بر این، ارتباط مثبت معنی داری بین سطح اولیه ویسفاتین با درصد چربی و سطح تری گلیسرید مشاهده شد (05/0>P). به طور کلی می توان عنوان کرد که 8 هفته تمرینات قدرتی و استقامتی به واسطه کاهش توده چربی موجب کاهش غلظت ویسفاتین پلاسما در مردان میانسال می شوند و تمرینات استقامتی نسبت به تمرینات مقاومتی، تأثیر بیشتری در کاهش سطح ویسفاتین پلاسما دارند.
تأثیر دوازده هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی واسپین و پروتئین واکنشگرC در مردان میانسال چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واسپین به عنوان یک آدیپوسایتوکاین، دارای تأثیرات حساسیت انسولینی است. با وجود تأثیرات ورزش بر هموستاز انرژی و تغییرات بافت چربی، مطالعات کمی به بررسی تأثیر ورزش بر میزان واسپین پرداخته اند. مطالعه حاضر به بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر سطح سرمی واسپین و CRP پرداخته است. بدین منظور 20 مرد چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، وزن و شاخص توده بدنی (1/2 ± 1/50 سال، 8/5 ± 6/92 کیلوگرم، 4/1 ± 3/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه فعالیت ورزشی (10نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه تجربی به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین بود. مرحله اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و مرحله دوم خون گیری 48 ساعت پس از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. سطح سرمی واسپین و CRP در گروه تجربی پس از 12 هفته تمرین به ترتیب 8/8 و 5/2 درصد کاهش یافت (05/0>P). وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی و اندازه دور کمر به ترتیب 7/0-، 8/0-، 08/2 - و 01/1- درصد و گلوکز خون و مقاومت انسولینی به ترتیب 4/4 و 01/5 درصد کاهش معنا داری داشت (05/0>P). بین تغییرات واسپین با شاخص های آنتروپومتریکی، مقاومت انسولینی و CRP رابطه معنا داری مشاهده نشد.
مقایسه عوامل خطرزای قلبی- عروقی مردان میانسال با سطوح مختلف فعالیت بدنی و چاقی شکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه عوامل خطرزای قلبی - عروقی مردان میانسال با سطوح مختلف فعالیت بدنی و
چاقی شکمی بود. 40 نفر از مردان میانسال شهر ساوه در محدوده سنی بین 35 تا 55 به صورت هدفمند در
این تحقیق نیمهتجربی با طرح پسرویدادی شرکت کردند. برای تعیین سطح فعالیت آزمودنیها از پرسشنامه
استفاده (WHR) فعالیت بدنی بک و برای تعیین سطح چاقی شکمی از محاسبه نسبت دور کمر به دور لگن
،(0/ بالا (بیشتر از 94 WHR شد. آزمودنیها به ترتیب در چهار گروه 10 نفره، فعال (امتیاز بک بالای 10 ) با
بالا (بیشتر از WHR 0)، غیرفعال (امتیاز بک زیر 10 ) با / پایین (کمتر از 94 WHR (امتیاز بک بالای 10 ) با
0) تقسیم شدند. گروهها جهت خونگیری / پایین (کمتر از 94 WHR 0/94 ) و غیرفعال (امتیاز بک زیر 10 ) با
(TC وHDL،LDL و چربی سرم (لیپوپروتئینهای (CRP) C – و اندازهگیری سطح پروتئین واکنشدهنده
به آزمایشگاه معرفی شدند. تحلیل آماری از طریق روش تحلیل واریانس دوعاملی (سطح فعالیت، چاقی
C انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که سطح پروتئین واکنشدهنده (P≤ 0/ شکمی) در سطح معناداری ( 05
LDL-C) سطح کلسترول لیپوپروتئین کمچگال ،(HDL-C) سطح کلسترول لیپوپروتئین پرچگال ،(CRP)
در مردان میانسال فعال و غیرفعال با سطوح متفاوت چاقی شکمی اختلاف معناداری (TC) ) و کلسترول تام
بالا و پایین اختلاف WHR در مردان با (CRP) C تنها میان میزان پروتئین واکنشدهنده .(P≥0/ ندارد ( 05
با توجه به نتایج تحقیق میتوان گفت که چاقی شکمی صرفنظر از فعالیت بدنی .(P≤0/ معنادار داشت ( 05
اثرگذار است
تاثیر هشت هفته تمرین هوازی منتخب در آب بر سطوح لیپوکالین 2، شاخص های گلیسمیک و پروفایل لیپیدی در مردان میانسال اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۲)
299 - 314
حوزههای تخصصی:
لیپوکالین 2، آدیپوکاین جدیدی است که از بافت چربی ترشح می شود و با التهاب خفیف، چاقی، مقاومت انسولینی و سندروم متابولیک ارتباط نزدیکی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین منتخب در آب بر سطوح لیپوکالین 2، شاخص های گلیسمیک و پروفایل لیپیدی در مردان میانسال دارای اضافه وزن بود. بدین منظور 24 مرد دارای اضافه وزن (Kg/m<sup>2</sup>25BMI≥) 45 تا 55 ساله به صورت فراخوان عمومی، از میان 70 داوطلب به منظور شرکت در این مطالعه، به طور تصادفی انتخاب شدند و پس از دارا بودن شرایط لازم به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی در آب با شدت 45 تا 65 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 8 هفته بود. نمونه های خونی پیش و پس از تمرین به منظور اندازه گیری متغیرهای تحقیق گرفته شد. یافته ها نشان داد در مقایسه بین گروه های کنترل و تجربی با استفاده از آزمون t مستقل تفاوت معناداری در متغیرهای لیپوکالین-2، شاخص مقاومت انسولینی، کلسترول، تری گلیسرید و LDL-C مشاهده شد (05/0>P)، درحالی که تغییرات متغیرهای گلوکز، انسولین و HDL-C معنادار نبود (05/0P>). نتایج نشان داد یک دوره تمرینات هوازی در آب توانست تأثیرات مثبتی بر کاهش برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی در مردان میانسال دارای اضافه وزن داشته باشد. بنابراین، این تمرینات می تواند جهت توصیه تمرینی توسط متخصصان ورزش و سلامت در این افراد استفاده شود.
مقایسه اثرات حاد و طولانی مدت تمرینات مقاومتی و استقامتی بر سطح پپتید ناتریوتیک مغزی مردان میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پپتید ناتریوتیک مغزی (BNP) از میوسیت بطن ها در پاسخ به استرس عضله بطن تولید و ترشح می شود. اثرات حاد و طولانی مدت تمرینات مقاومتی و استقامتی بر سطح پپتید ناتریوتیک مغزی غیر فعال (NT pro BNP) به درستی مشخص نیست. هدف تحقیق حاضر مقایسه اثرات حاد و طولانی مدت تمرینات مقاومتی و استقامتی بر سطح پپتید ناتریوتیک مغزی غیر فعال NT pro BNP مردان میانسال بود.
روش شناسی: 12 مرد میانسال به طور تصادفی به دو گروه تمرینات مقاومتی و استقامتی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه مقاومتی 8 هفته تمرین با 50 درصد یک تکرار بیشینه و 3 جلسه در هفته انجام دادند. آزمودنی های گروه استقامتی نیز 8 هفته، 3 جلسه در هفته با 70 درصد حداکثر ضربان قلب می دویدند.
یافته ها: نتایج نشان داد اگرچه سطح NT pro BNP بلافاصله پس از یک جلسه تمرین استقامتی افزایش معنی دار یافت (05/0>P)؛ اما پس از 8 هفته تمرینات استقامتی کاهش معنی داری پیدا کرد (05/0>P). علاوه بر این، سطح NT pro BNP بلافاصله پس از یک جلسه تمرین مقاومتی تغییر معنی داری نداشت اما پس از 8 هفته تمرینات مقاومتی افزایش معنی داری یافت (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری: به طور کلی به نظر می رسد اثرات حاد و طولانی مدت تمرینات استقامتی و مقاومتی بر عملکرد عضله قلبی متفاوت است. تمرینات منظم استقامتی نسبت به تمرینات مقاومتی موجب بهبود عملکرد عضله قلبی می شود؛ با این وجود تحقیقات بیشتر در این زمینه نیاز است.
واژه های کلیدی: NT pro BNP، تخریب عضله قلبی، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی، مردان میانسال
تاثیر سه ماه تمرین مقاومتی، سه ماه بی تمرینی، و سه ماه بازتمرینی بر سطوح سرمی IL-8 مردان میانسال
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سه ماه تمرین مقاومتی، بی تمرینی، و بازتمرینی بر سطوح سرمی IL-8 مردان میانسال می باشد. روش : در این مطالعه تعداد 40 مرد میانسال (30 الی 50 سال) واجد شرایط به صورت تصادفی انتخاب شدند و براساس شاخص های آنتروپومتریکی و یک تکرار بیشینه حرکات تمرینی، در دو گروه مداخله (EXE) (20 نفر) و کنترل (CTR) (20 نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه به طور متوالی یک دوره تمرین (12 هفته)، بی تمرینی (12 هفته) و یک دوره بازتمرینی (12 هفته) را زیر نظر پژوهشگر انجام دادند. برای بررسی نتایج از آزمون های کولموگروف اسمیرنف و لون برای بررسی نرمال بودن داده ها و همگنی واریانس ها استفاده شد. همچنین برای مقایسه گروه ها در متغیرهای مورد مطالعه از آزمون واریانس با اندازه گیری های مکرر (Repeated Measure) در سطح معنی داری 0.05>P استفاده گردید. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، 12 هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش سطوح سرمی IL-8 در مردان میانسال و دوره بی تمرینی (سه ماه) باعث برگشت این سطوح به حالت اولیه و 12 هفته بازتمرینی باعث افزایش بیشتر این سطوح نسبت به دوره تمرین اولیه شد. نتیجه گیری: IL-8 در سازگاری های عضلانی ناشی از تمرین مقاومتی در پدیده حافظه عضلانی درگیر است، و به عنوان یک راهکار برای بهبود شرایط فیزیولوژیکی، افزایش سنتز پروتئین و همچنین افزایش قدرت، حجم و عملکرد توده عضلانی در افراد میانسال، در نظر گرفته شود.