فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف شناسایی شاخص های رقابت پذیری با تاکید بر آموزش سرمایه های انسانی در صنعت بانکداری کشور انجام گرفت.روش شناسی: این پژوهش مبتنی بر فلسفه تجربه گرایانه و به روش قیاسی-استقرایی انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی-توسعه ای و از منظر روش گردآوری داده ها، یک پژوهش های پیمایشی-مقطعی بود. جامعه آماری شامل اساتید بازاریابی و مدیران شبکه بانکی ایران بود. برای نمونه گیری از روش غیر احتمالی و هدفمند استفاده شد و در نهایت 12 نفر از خبرگان مذکور در این مطالعه شرکت کردند. برای گردآوری داده های پژوهش از روش فراترکیب و مطالعات کتابخانه ای استفاده شد. پس از شناسایی مقوله ها به روش فراترکیب، از پرسشنامه ای مبتنی بر روش دلفی استفاده گردید برای شناسایی مقوله های زیربنایی رقابت پذیری و با تاکید بر آموزش منابع انسانی در صنعت بانکداری از روش فراترکیب استفاده شد. همچنین با استفاده از روش دلفی فازی به اعتبارسنجی نتایج پرداخته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای MaxQDA و MatLab انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد شاخص های اصلی رقابت پذیری مبتنی بر صنعت بانکداری عبارتند از: مدیریت دانش سازمانی، آموزش و توسعه سرمایه های انسانی، مدیریت تجربه مشتری، بازارگرایی، ارزش ویژه برند، ساختار بانک، مدیریت تغییرات، رضایت مندی و وفاداری مشتریان، آﻣﯿﺨﺘﻪ ﺑﺎزارﯾﺎﺑﯽ، فناوری اطلاعات و ارتباطات و مدیریت مالی. این شاخص ها براساس 45 گویه قابل پایش و سنجش بودند.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش شناسایی شاخص های رقابت پذیری با تاکید بر آموزش سرمایه های انسانی در صنعت بانکداری کشور، بستری جهت رقابت سالم ایجاد میکند و در نهایت باعث رشد و بهبود وضعیت اقتصادی کشور می شود.
نگرش جنسیتی و اثرات آن برمیزان سواد (مطالعه موردی :شهر خاش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی برخی از عوامل اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی موثر بر نابرابری جنسیتی – آموزشی در شهر خاش بود. روش شناسی: جامعه آماری تحقیق شامل تمامی والدین دارای فرزندان دختر و پسر بودند که ازمیان آنها 80 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. در قسمت آمار توصیفی از آزمون های میانگین، درصد، فراوانی، و در قسمت آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی و تحلیل اطلاعات استفاده شد. یافته ها: نتایج بدست آمده از پژوهش حاکی از آن است :1- میانگین و انحراف معیار ایدئولوژی برابر با 41/6 و 95/1 می باشد. لذا تفاوت میانگین ایدئولوژی در نابرابری جنسیتی به لحاظ آماری معنی دار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که عوامل فرهنگی، ایدئولوژی و ازدواج در سنین پایین دختران ،عامل موثری در نا برابری جنسیتی – آموزشی شهر خاش است. 2- میانگین و انحراف معیار سواد مادر برابر با 77/1 و 96/0 می باشد ودر نتیجه میزان تحصیلات مادر عامل مهمی در ادامه تحصیل دختران محسوب می شود. نتیجه گیری: عوامل اقتصادی مانند درآمد با نابرابری جنسیتی – آموزشی رابطه مستقیمی دارند و جامعه پذیری جنسیتی از جانب والدین و تفکرات سنتی خانواده مبتنی بر بی فایده دانستن تحصیل دختران، نابرابری آموزشی را در منطقه مورد نظر به وجود خواهد آورد.
طراحی الگوی راهبردهای یادگیری: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: راهبردهای یادگیری نقش مهمی در عملکرد و پیشرفت تحصیلی دارند و طراحی الگوهای متنوع در این زمینه می توانند موثر واقع شوند. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی راهبردهای یادگیری انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و خبرگان دانشگاهی درباره راهبردهای یادگیری در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 15 سند و 20 نفر از خبرگان دانشگاهی بودند که بر اساس اصل اشباع نظری و بعد از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر یادداشت برداری و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 85/0 بدست آمد. داده ها با روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی راهبردهای یادگیری دارای 47 شاخص، 7 مولفه و 2 بعد بود؛ به طوری که بعد راهبردهای شناختی دارای 4 مولفه راهبرد تکرار، راهبرد بسط دهی، راهبرد سازماندهی و راهبرد ارزشیابی و بعد راهبردهای فراشناختی دارای 3 مولفه راهبرد برنامه ریزی، راهبرد نظارت و راهبرد نظم دهی بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به شاخص ها، مولفه ها و ابعاد الگوی راهبردهای یادگیری، برای بهبود عملکرد و پیشرفت تحصیلی فراگیران می توان از طریق ارتقای ابعاد و مولفه های شناسایی شده راهبردهای یادگیری اقدام کرد.
رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزند پروری مادران با پرخاشگری کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
158 - 169
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزند پروری مادران با پرخاشگری کودکان دبستانی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دبستانی دختر و پسر در سال تحصیلی 97_1396و نمونه پژوهش شامل 200 نفر از دانش آموزان شهر تهران که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی نئو (NEO-ffi-60) مک کرا و کاستا(1987)، پرسشنامه شیوه های فرزند پروری توسط باومریند(1972) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری(1992) بود. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با رویکرد سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که، از بین سبک های فرزند پروری، سبک سهل گیرانه به صورت مثبت و سبک دموکراتیک به صورت منفی پرخاشگری کودکان دبستانی را پیش بینی می کند. همچنین از بین ویژگی های شخصیتی مادران، روان رنجور خویی به صورت مثبت و برونگرایی و توافق پذیری به صورت منفی پرخاشگری کودکان دبستانی را پیش بینی می کند.
شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد (مورد مطالعه: دانشگاه فرهنگیان جنوب کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
89 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد می باشد. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود.روش: در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. نمونه آماری در بخش کیفی شامل اعضای هیات علمی رشته مدیریت آموزشی و مدیران ارشد دانشگاه فرهنگیان جنوب کشور بود، در این راستا با 13 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه صورت گرفت. جامعه آماری در بخش کمی شامل کلیه کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه های فرهنگیان جنوب کشور به حجم 399 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 196 نفر به عنوان نمونه آماری جهت بررسی انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه مورد نظر در بخش کیفی از قانون اشباع نظری و در بخش کمی از جدول مورگان استفاده شد. ابزار گردآوری داده-های پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از مصاحبه بود، روایی صوری و محتوایی ابزار گردآوری داده های پژوهش مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی 89/0 به دست آمد.یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کد گذاری باز و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی مرتبه دوم استفاده شد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سه عامل فرایندهای سازمانی، شرایط ساختاری و شرایط درونی به عنوان عوامل موثر بر مدیریت استعداد شناسایی شدند.
بررسی نقش شورای معلمان در توسعه مهارت های حرفه ای دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی رابطه میزان مشارکت معلمان در تصمیم گیری های شورای معلمان با مهارت های حرفه ای معلمان مقطع متوسطه پسرانه شهرستان اندیمشک انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی _ پیمایشی بوده و فرضیه های پژوهش با روش همبستگی بررسی شده است. جامعه تحقیق شامل کلیه دبیران عضو شورای معلمان مقطع متوسطه پسرانه شهرستان اندیمشک به تعداد 70 نفر است که با استفاده از روش سرشماری کل جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است. اعتبار ابزار پژوهش به وسیله اعتبار محتوایی و روایی سازه از روش تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین میزان مشارکت معلمان در حوزه های تصمیم گیری شورای معلمان و افزایش مهارت های حرفه ای آنها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان می دهد که از میان متغیرهای تصمیم گیری های آموزشی، پژوهشی، رفاهی، سازمانی و اداری، همایشی به عنوان متغیرهای پیش بین، متغیر تصمیم گیری های آموزشی در پیش بینی کنندگی برای مهارت های حرفه ای معلمان نقش خوبی ا یفا می کند.
طراحی الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
271 - 279
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه، سیاست گذاری برای بهبود ارتباط دانشگاه و صنعت ارزش و اهمیت زیادی دارد و آموزش دانشگاهی باید بر اساس نیازهای صنعت و جامعه باشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه بود.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش 15 نفر از خبرگان دانشگاه و صنعت بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه دارای 30 کد باز (یا شاخص)، 7 کد محوری (یا مولفه) و 3 کد انتخابی (یا مقوله) بود. در این مطالعه کدهای انتخابی شامل مقوله زمینه ای (با سه کد محوری شامل مولفه ساختاری دانشگاه، مولفه ساختاری صنعت و مولفه روانشناختی)، مقوله علّی (با دو کد محوری شامل مولفه قانونی و حقوقی و مولفه فرهنگی و اجتماعی) و مقوله راهبردی (با دو کد محوری شامل مولفه سیاست گذاری و حمایت دولت و مولفه مدیریتی) بودند. در نهایت، الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه طراحی شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه درباره الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه می توان در جهت بهبود وضعیت موجود آموزش دانشگاهی گام موثری در سه مقوله زمینه ای، علّی و راهبردی از طریق مولفه ها و شاخص های آنها برداشت.
ضرورت و چگونگی مشارکت کارکنان در فرآیندهای پیش از آموزش در الگوی آندراگوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
173 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: مشارکت بزرگسالان در یادگیری و داشتن انگیزه برای یادگیری از جمله عناصر اصلی نظریه آندراگوژی در آموزش بزرگسالان است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی و ضرورت و چگونگی مشارکت کارکنان در فرآیندهای پیش از آموزش در الگوی آندراگوژی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش کارکنان شرکت پتروشیمی پردیس عسلویه استان بوشهر بودند که تعداد 15 نفر از مدیران میانی و کارشناسان آن طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA نسخه 18 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مشارکت کارکنان در فرآیندهای پیش از آموزش در الگوی آندراگوژی دارای 556 کد باز در 8 مقوله شامل جاری و پیوسته بودن فرآیند نیازسنجی، خلاقانه بودن فرآیندهای برنامه ریزی آموزشی، جذابیت فعالیت های پیش از آموزش، درگیری و مشارکت فراگیران در برنامه ریزی و تدوین محتوا، اطلاع رسانی منظم و پیوسته فرآیند آموزش، همسویی نیازهای یادگیرندگان با نیازهای سازمان، برنامه ریزی آموزشی مبتنی بر پیشرفت شغلی و فرهنگ سازمانی مشارکتی بود. همچنین، بر اساس نظریه داده بنیاد، انگیزه برای شرکت در یادگیری به عنوان مقوله محوری، جاری و پیوسته بودن فرآیند نیازسنجی، برنامه ریزی آموزشی مبتنی بر پیشرفت شغلی و درگیری و مشارکت فراگیران در برنامه ریزی و تدوین محتوا به عنوان مقوله علّی، فرهنگ سازمانی مشارکتی، جذابیت فعالیت های پیش از آموزش و خلاقانه بودن فرآیندهای برنامه ریزی آموزشی به عنوان مقوله زمینه ای، اطلاع رسانی منظم و پیوسته فرآیند آموزش به عنوان مقوله واسطه ای، همسویی نیازهای یادگیرندگان با نیازهای سازمان به عنوان مقوله راهبرد و شرکت در آموزش به عنوان مقوله پیامد شناسایی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به مقوله های شناسایی شده برای مشارکت کارکنان در فرآیندهای پیش از آموزش در الگوی آندراگوژی می توان زمینه را برای بهبود مشارکت کارکنان در آموزش فراهم نمود.
رابطه شادکامی با رشد اجتماعی و یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر رابطه شادکامی با رشد اجتماعی و یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1397 بود. روش شناسی: طرح پژوهش حاضر بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهر تهران بود که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 257 نفر به این صورت که ابتدا از بین مناطق 22 گانه شهر تهران 4 منطقه انتخاب و از هر منطقه 2 دبستان سپس از هر مدرسه کلاس های پنجم و ششم دبستان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه استاندارد پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1990)، رشد اجتماعی واینلند (1953) و پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و همکاران (1991) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین شادکامی با رشد اجتماعی در دانش آموزان ابتدایی رابطه مثبت معناداری وجود داشت(0/01>P < /span>). همچنین بین شادکامی با یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ابتدایی رابطه مثبت معنادار وجود داشت(0/01>P < /span>).نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیان کننده اهمیت افزایش شادکامی در دانش آموزان با بهبود در میزان رشد اجتماعی و یادگیری خودتنظیمی است. می توان از این یافته ها برای تدوین برنامه هایی جهت افزایش شادکامی دانش آموزان استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و معنادرمانی بر جهت گیری انگیزشی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
341 - 351
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و معنادرمانی بر جهت گیری انگیزشی در دانش آموزان مقطع دوم بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهرستان ایرانشهر در سال تحصیلی 99-1398 بودند. از میان آنان 60 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمایش سرزندگی تحصیلی در 12 جلسه 70 دقیقه ای و معنادرمانی 10 جلسه 70 دقیقه ای آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش پرسشنامه جهت گیری انگیزشی (رایان، 1989) بود. داده ها در نرم افزار SPSS-V21 با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد افزایش میزان جهت گیری انگیزشی در گروه آموزش سرزندگی در مقایسه با گروه آموزش معنا درمانی و کنترل از لحاظ آماری معنی دار می باشد درحالی که آموزش معنا درمانی میزان جهت گیری انگیزشی را در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی داری افزایش نداده است (05/0<P).
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، توصیه می گردد که مشاوران و روانشناسان برای افزایش جهت گیری انگیزشی از روش های آموزش سرزندگی تحصیلی استفاده نمایند.
عوامل پیش بینی کننده رجعت به بی سوادی درسواد آموختگان دوره سوادآموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل پیش بینی کننده رجعت به بی سوادی در سواد آموختگان دوره ی سوادآموزی بود. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش شامل تمامی سواد آموختگان در سطح کشور بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ، نمونه ای با تعداد 486 نفر (سواد آموخته) انتخاب شده و موردمطالعه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پیشرفت تحصیلی محقق ساخته، پرسشنامه محقق ساخته ویژه ی نوسوادان، مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) و مقیاس اعتمادبه نفس روزنبرگ(1986) بودند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار spss21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای موافقت خانواده با سوادآموزی، کیفیت برنامه های آموزشی، وجود افراد باسواد در خانواده، درآمد ماهیانه خانواده و انگیزش پیشرفت به صورت منفی؛ و تعداد فرزندان، مسئولیت خانه داری و باروری زنان به صورت مثبت عوامل اصلی پیش بینی کننده ی رجعت به بی سوادی در سواد آموختگان دوره سوادآموزی و معادل آن بوده اند (مجذور آر تنظیم شده = 267/0 ، 0/001P < ، 567/15 = F). نتیجه گیری: عوامل اجتماعی اقتصادی فرهنگی، بیشترین نقش را در میزان رجعت به بی سوادی نوسوادان داشته و عوامل مرتبط باکیفیت برنامه های آموزشی و انگیزش پیشرفت، پیش بینی کننده های بعدی رجعت به بی سوادی بوده اند.
ارائه مدل شاخص های شایستگی مدیران در سازمان های آموزشی (مورد مطالعه: دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۳ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
109 - 128
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد مؤلفه ها و شاخص های شایستگی مدیران سازمان های آموزشی به منظور ارائه مدل مفهومی انجام گرفته است. روش: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات توصیفی- اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران، سرپرستان واحدهای دانشگاهی پیام نور در کشور می باشد که برای نیل به هدف پژوهش، ادبیات و مبانی نظری و تجربی تحقیق مطالعه شد و با 26 نفر از مدیران دانشگاه پیام نور برای طراحی مدل شایستگی مصاحبه شد و ابزار مطلوب پس از تعیین روایی صوری، محتوایی و سازه، همچنین تعیین پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ (39%) تدوین و اجرا شد. نتایج: براساس یافته های به دست آمده، مدل نهایی پنج بعد شایستگی اثربخشی فردی، شایستگی های دانشی و دانشگاهی، شایستگی های میان فردی و ارتباطی، شایستگی های عمومی سازمانی و شایستگی تخصصی دانشگاهی طراحی شد. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت سازمان های آموزشی و همچنین اهمیت شایستگی های مدیران برای موفقیت، مدل مذکور برای تصمیم گیرندگان و مشاوران به منظور انتخاب مدیران دانشگاه ها و هدایت و راهنمایی مدیران کاربرد دارد.
ارزیابی کیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی از طریق آموزش نقش تعدیلی هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
454 - 465
حوزههای تخصصی:
هدف: د ر ا ین مطا لعه سعی شد ه ا ست ارزیابی تاثیرکیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی کارکنان با توجه به اثر هوش هیجانی بر ر سی قر ا ر گیر د .روش: تحقیق حا ضر ا ز لحا ظ ر و ش ، تحقیقی پیما یشی و ا ز لحا ظ هد ف ، تحقیقی کا ر بر د ی - تو سعه ا ی بود. جامعه آماری این تحقیق کارکنان شرکتهای دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات شهر تهران بودند. روش نمونه گیری بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده بود. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد استفاده شده. این تحقیق بر اساس معادلات ساختاری می باشد و برای تحلیل داده ها از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS استفاده شده است.یافته ها: نتایج این تحقیق حاکی از آن است که تعیین تاثیر تاثیرکیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی کارکنان معناداری شده است.نتیجه گیری: براساس یافته ها نتایج نشان داد تاثیر کیفیت زندگی کاری بر هوش هیجانی معنادار شده است. بعلاوه نتایج نشان داد متغیر تاثیر تعدیلی فرایند هوش هیجانی بر رابطه کیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی معنادار شده است.
تاثیر رهبری تحول آفرین بر تعهد سازمانی با توجه به نقش میانجی رضایت شغلی معلمان مدارس مقطع دوم متوسطه ی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
158 - 170
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تاثیر رهبری تحول آفرین بر تعهد سازمانی با توجه به نقش میانجی رضایت شغلی معلمان مدارس مقطع دوم متوسطه ی شهر تهران در سال 1397 صورت گرفت. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل معلمان مدارس مقطع دوم متوسطه ی شهر تهران بودند که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس فرمول کوکران برای جوامع نامحدود 384 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه ی استاندارد تعهد سازمانی، رهبری تحول آفرین و رضایت شغلی بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، توصیف داده ها از طریق میانگین، انحراف معیار و ... با استفاده از نرم افزار Spss-21 و استنباط آماری داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار LISREL-v8.80 انجام پذیرفت. ویژگی های فنی پرسشنامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا بررسی گردید و همچنین ضرایب مسیر و ضرایب معناداری نرم افزار برای بررسی فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت یافته های پژوهش تاثیر رهبری تحول آفرین و ابعاد آن شامل نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش، تحریک فرهیختگی و حمایت های توسعه گرا را بر تعهد سازمانی معلمان با توجه به نقش میانجی رضایت شغلی معلمان مدارس مقطع دوم متوسطه ی شهر تهران مورد تأیید قرار داد.
اثربخشی آموزش شکوفایی بر شوخ طبعی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان (مطالعه موردی: دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر چالوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش شکوفایی بر شوخ طبعی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر چالوس در سال تحصیلی 1398-99 بودند. نمونه آماری پژوهش 30 نفر بودند که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعتی در طی دو ماه (هفته ای یک جلسه) تحت آموزش شکوفایی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از نظر شوخ طبعی (Khashouei, Arizi Samani and Aghaei, 2009) و درگیری تحصیلی (Reeve and Tseng, 2011) ارزیابی و داده های حاصل از اجرای آنها با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش شکوفایی باعث افزایش شوخ طبعی و هر پنج مولفه آن شامل لذت از شوخی، خنده، شوخی کلامی، شوخ طبعی در روابط اجتماعی و شوخ طبعی در شرایط استرس آور در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شد (05/0>P). همچنین، آموزش شکوفایی باعث افزایش درگیری تحصیلی و هر چهار مولفه آن شامل درگیری شناختی، هیجانی، رفتاری و عاملیت در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شد (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اثربخشی آموزش شکوفایی بر افزایش شوخ طبعی و درگیری تحصیلی دانش آموزان بود. بنابراین، برنامه ریزی برای بهبود آنها از طریق کارگاه های آموزشی می تواند نقش موثری در ارتقای شوخ طبعی و درگیری تحصیلی دانش آموزان داشته باشد
پدیدارشناسی تجارب بی عدالتی آموزشی و پژوهشی دانشجویان مبتنی بر رویکرد قابلیت (مطالعه موردی: یک دانشگاه جامع دولتی در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی بی عدالتی های آموزشی و پژوهشی موجود نسبت به دانشجویان در حین تحصیل بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر نوع هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. به این منظور، از رویکر کیفی پدیدارشناسی بهره گرفته شد. جامعه این پژوهش، دانشجویان یکی از دانشگاه های جامع دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد 20 دانشجو طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری معیار انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. روایی محتوایی ابزار مصاحبه توسط متخصصان موضوع و پایایی آن نیز با روش پایایی بین دوکدگذار با ضریب %78 مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها نیز، روش تحلیل مضمون فان کام به کار گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بی عدالتی آموزشی هشت مضمون اصلی و 45 مضمون فرعی و بی عدالتی پژوهشی پنج مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی داشت. مضمون های اصلی بی عدالتی در زمینه آموزشی، شامل ضعف اساتید در یاددهی، جدی نگرفتن درس و آموزش، انتقادپذیری پایین اساتید، بی ضابطه بودن ارزیابی دانشجویان، تخریب انگیزه دانشجو، تحقیر دانشجو، به رسمیت نشناختن تنوع دانشجویان، و محدود بودن امکان دسترسی به استاد بودند. در زمینه پژوهشی نیز، مضمون های اصلی بی عدالتی شامل تبعیض در پذیری دکتری، ایجاد محدودیت در همکاری با اساتید، ضعف و تبعیض در ارائه راهنمایی علمی، نگاه ابزاری به دانشجو، و مشکلات تأمین منابع مورد نیاز پژوهش ها می شدند. این بی عدالتی ها به عنوان عواملی هستند که تأثیرات منفی بر ایجاد و تقویت قابلیت های اساسی دانشجویان، یعنی احترام و کرامت، دانش و تخیل، انسجام عاطفی، آمادگی یادگیری، صدا، داشتن آرزو، استدلال عملی، و روابط و شبکه های اجتماعی می گذارند.بحث و نتیجه گیری: برگزاری کارگاه های آموزشی برای اساتید با موضوع عدالت آموزشی و پژوهشی، افزایش تنوع اساتید و محتوای آموزشی ارائه شده متناسب با تفاوت های دانشجویان، توجه به نظرات دانشجویان در مسائل مختلف دانشگاه و رسیدگی به اعتراض های آنان، راهکارهایی هستند که برای رفع بی عدالتی های موجود توصیه می شوند.
ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در دوره متوسطه دوم (مطالعه موردی: مدارس متوسط دوم استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در دوره متوسطه دوم بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا پژوهشی تلفیقی(کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان رشته کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که تعداد 14 نفر بر اساس روش اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی شامل کلیه معلمان متوسطه دوم درس برنامه ریزی و کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 (266 نفر) بودند که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و گرجسی 154 نفر تعیین و به صورت روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود و در بخش کمّی پرسشنامه ای محقق ساخته بر اساس یافته های بخش کیفی بود. برای اعتبار داده های کیفی از استراتژی کدگذاری مجدد و پایایی نیز با ضریب توافق کدگذاری 86/0 حاصل شد. برای اعتبار یافته های کمّی نیز از روایی صوری و پایایی با روش آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها نیز در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون در نرم افزارMaxquda18 و در بخش کمّی از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Smart Pls3 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد 56 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی (دانش کارآفرینی، نگرش کارآفرینی، مهارت های کارآفرینی و توانایی کارآفرینی) برای کارآفرینی وجود داشت. نتایج تحلیل عاملی نیز نشان داد عامل اول یعنی ایجاد دانش کارآفرینی دارای بارعاملی 884/0، عامل دوم نگرش کارآفرینی 891/0، عامل سوم مهارت های کارآفرینی 911/0 و عامل چهارم توانایی کارآفرینی 927/0 بودند. همچنین هر چهار عامل توانستند حدود 95/0 کل واریانس برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی را تبیین کنند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که برنامه درسی بر نگرش و دانش کارآفرینی دارای مثبت و اثر معناداری بود، همچنین برنامه درسی بر متغیرهای مهارت ها و توانایی نیز دارای اثر مثبت و معناداری بودند (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، یک برنامه درسی مطلوب باید به عوامل دانشی، مهارتی، نگرشی و توانایی توجه نماید و برنامه ریزان نظام درسی باید در طراحی برنامه درسی کتاب کارآفرینی، توجه بیشتری به "ایجاد توانایی کارآفرینی" و "مهارت های کارآفرینی" دانش آموزان داشته باشند.
شناسایی و اعتبارسنجی مولفه های اصلی دوره های توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد یادگیری معکوس فراترکیب و مصاحبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، به جهت طراحی الگوی دوره های توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد یادگیری معکوس انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش مورد استفاده فراترکیب بود. نمونه اولیه ای مشتمل بر 3152 پژوهش که از پایگاههای علمی از سالهای 2000 تا 2020 به دست آمد که پس از غربالگری از نظر عنوان، چکیده، محتوا، روش شناسی پژوهش ها، 60 مطالعه انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج فراترکیب منجر به شناسایی 9 مولفه اصلی و 58 مولفه فرعی شد. در مرحله بعد به جهت غنای داده های پژوهش، مصاحبه ای با خبرگان (اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان و آشنا به دوره های توسعه حرفه ای) انجام شد که 12 مولفه اصلی و 50 مولفه فرعی مورد شناسایی قرار گرفت. در این مرحله تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل تم انجام گردید. سپس داده های هر دومرحله با یکدیگر ترکیب شدند که در نهایت 15 مولفه اصلی و 55 مولفه فرعی به دست آمد. در مرحله بعد از مولفه های شناسایی شده پرسشنامه ای استخراج و جهت رتبه بندی مولفه ها در اختیار خبرگان قرار گرفت.یافته ها: مولفه های عوامل نهادی، حمایت و پشتیبانی، پداگوژی، ارزیابی و تضمین کیفیت، قالب های یادگیری از نظر خبرگان بیشترین اهمیت را در دوره های توسعه حرفه ای با رویکرد یادگیری معکوس داشتند.بحث و نتیجه گیری: در نهایت به جهت اعتبارسنجی مولفه ها از ضریب لاوشه استفاده شد و در نهایت 10 مولفه اصلی و 38 مولفه فرعی مورد تایید قرار گرفت.
حمایت اجتماعی و سلامت عمومی معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلالات روانی یکی از نگران یهای عمده جهان امروز است که سبب کاهش بهره وری سیستم آموزش و پرورش می شود . مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین حمایت اجتماعی با سلامت عمومی معلمان زن شاغل در مدارس شهر قدس انجام ش د. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی است . حجم نمونه 131 نفر و نمونه گیری به روش خوش های بوده اس ت. جهت گردآوری طلاعات از پرسشنام ههای استاندارد سلامت عمومی گلدبرگ و و ضریب همبستگی ANOVA حمایت اجتماعی فلیپیس استفاده ش د. داده های جم عآوری شده با آزمو نهای آماری پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت . بدین ترتیب ، ارتباط حمایت اجتماعی با حیطه های علایم جسمانی ، اضطراب ، عملکرد اجتماعی ، افسردگی و سلامت عمومی کل با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون بررسی ش د. نتایج نشان داد که بین حمایت اجتماعی با میانگین نمره اضطراب ، اختلاف آماری معنی دار و معکوس وجود دار د. همچنین ،در بین خرده مقیاس های مختلف سلامت عمومی اعم از علایم جسمانی ، اضطراب ، عملکرد اجتماعی ، افسردگی تنها بین حیطه اضطراب با حمایت اجتماعی ارتباط آماری معنی دار وجود دار د، به گونه ای که با افزایش سطح حمایت اجتماعی در کشده ، میزان اضطراب در بین معلمان کاهش می یابد . بنابراین ، به نظر می رسد با بکارگیری رویکردهای آموزشی و مداخله ای مناسب ، جلب مشارکت مسئولان و سازما نهای ذی ربط بتوان وضعیت سلامت روان معلمان کشور را بهبود بخشید .
شناسایی کارکنان خبره سازمان جهت آموزش سایر کارکنان با استفاده از روش دادهکاوی (مطالعه موردی: بانک صنعت معدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
232 - 244
حوزههای تخصصی:
ﺑﺴیﺎری از ﺻﺎحب نظران معتقدند که ﻧیﺮوی اﻧﺴﺎﻧی ﻣﻬﻤ ﺘ ﺮیﻦ رکن برای ایجاد تحول در سازمان می باشد لذا در اغلب سازمان ها، مدیران به دنبال شناسایی نیروهای خبره در بخش های مختلف می باشند تا بتوانند با آموزش به سایرکارکنان، در ارتقا کیفیت، کارایی و بهره وری سازمان نقش بسزایی را ایفا نمایند. جهت شناسایی نیروهای خبره، می بایست ارزیابی نحوه ی انجام کار را از بعد کمی و کیفی عملیاتی نمود تا بتوان ﺑیﻨﺶ، داﻧﺶ و ﺗﻮاﻧﺎیی کﺎرکﻨﺎن در راﺑﻄ ﻪ ﺑ ﺎ اﻧﺠﺎم وﻇﺎیﻒ ﻣﺤﻮﻟﻪ بدست آورد. بنابراین در ﺗﻌییﻦ ﻇﺮﻓیﺖ و ﺗﻮاﻧﺎیی های کﺎرکﻨ ﺎن ﺗﻨﻬ ﺎ ﺑﻪ ارزیﺎﺑی کمی وﻇﺎیﻒ ﻣﺤﻮﻟﻪ اکﺘﻔﺎ نمی ﺷﻮد ﺑﻠکﻪ باید به ارزیابی کیفی از طریق اخذ نظر مسئول مربوطه مطابق با چگونگی انجام امور محوله (دانش تجربی و ضمنی) نیز استناد نمود. در اغلب سازمان های دولتی و عمومی، امور محوله به کارکنان با شناسنامه شغلی مرتبط نمی باشد و همچنین بدلیل چند وظیفه ای بودن (Multi Task) آن ها، امکان شناسایی مهارت هر شخص در هر حوزه وجود ندارد. برای نیل به تعیین ظرفیت و توانایی های کارکنان، می بایست تعریف مشخصی از حوزه های مختلف کاری پیدا کرد و ارتباط آن ها را با داده های ثبت شده کارکنان در سامانه های عملیاتی سازمان بدست آورد. سپس با ارائه ی مدل عملیاتی مبتنی بر داده کاوی از قبیل: ترکیب امتیازات کمی و کیفی، حذف داده های اضافی، آماده سازی داده ها و شناسایی ارتباط بین داده ها، به نتایج قابل قبولی دست یافت. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش دلفی، حوزه های مختلف کاری کارکنان بر اساس فعالیت های آن ها مشخص شده (دسته بندی در 6 گروه)، سپس با جمع آوری داده ها از سامانه های: کنترل تردد، سامانه ارزشیابی عملکرد، سامانه عملیات بانکی و با تحلیل آنها، نیروهای خبره سازمان شناسایی شدند.