فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: تصمیمات مالی اتخاذشده توسط دانشجویان دردوره دانشجویی تاثیر بسیاری بر وضعیت مالی آنها پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه دارد. همچنین موقعیت مالی دانشجویان در دانشگاه می تواند عملکرد دانشگاهی آنها را تحت تاثیر قرار داده و بر توانایی آنها برای تکمیل دوره دانشگاهی اثرگذار باشد. این پژوهش درپی بررسی دانش، نگرش و رفتارمالی در سوادمالی دانشجویان بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه ملایر در سه مقطع کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکتری در سال تحصیلی 1397-98 بودند که تعداد 415 نمونه از ایشان به روش طبقه بندی مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss در سطح معناداری 05/0 با استفاده از آزمون های همبستگی اسپیرمن و رگرسیون لجستیک، یو من ویتنی و کروسکال والیس انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین دانش با نگرش مالی و نگرش با رفتارمالی همبستگی مثبتی برقرار بود و این ابعاد اثر مستقیمی بر سطح سوادمالی دانشجویان دارند و دراین میان رفتارمالی بیشترین سهم اثر گذاری را به خود اختصاص داد. همچنین اثرگذاری جنسیت به عنوان عامل تمایز در سطح سوادمالی و در ابعاد دانش و رفتارمالی دانشجویان تایید گردید (001/0>P < /span>).نتیجه گیری: بر اساس نتایج بین دانش و نگرش و همچنین نگرش و رفتار همبستگی مثبتی وجود دارد اما بین دانش و رفتارمالی هیچگونه همبستگی و ارتباطی مشاهده نگردید. این نتایج بیان می کند که صرف کسب دانش مالی نمی تواند منجر به بهبود رفتارمالی دانشجویان گردد.
مدل یابی معادلات ساختاری اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
309 - 319
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان بود.روش شناسی: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی 99-1398 بودند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 200 نفر برآورد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی (Khajeahmadi et al, 2017)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (Lovibond & Lovibond, 1995) و مقیاس سبک فرزندپروری ادراک شده (Grolnick et al, 1997) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان دارای برازش مناسبی بود. یافته های دیگر نشان داد که پریشانی های روانشناختی بر سبک فرزندپروری ادراک شده اثر مستقیم و منفی و بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر مستقیم و مثبت و سبک فرزندپروری ادراک شده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر مستقیم و منفی داشت. همچنین، دیگر یافته ها نشان داد که پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر غیرمستقیم و مثبت داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی در دختران نوجوان بود. بنابراین، جهت کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی برنامه ریزی جهت کاهش پریشانی های روانشناختی و بهبود سبک فرزندپروری ادراک شده ضروری است.
طراحی مدل مدیریت عملکرد مربیان مهدکودک های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
172 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: مهدکودک محلی است برای مراقبت، شناخت استعدادها، پرورش عاطفی، جسمی، هوشی، رفتاری (اجتماعی) گفتاری و رشد خلاقیت کودکان در سن پیش از دبستان. امروزه آموزش وپرورش پیش از دبستان، بیش از هر زمان دیگری از ضرورت و اهمیت و حساسیت برخوردار گشته است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت ترکیبی بود، جامعه آماری این پژوهش شامل سه بخش بود یکی خبرگان و کارشناسان فرهنگی سازمان بهزیستی و قسمت دوم شامل کلیه مدیران و مربیان مهدهای کودک ایران و سوم خانواده های کودکان در سال 1394 - 1393 بودند. تعداد 15 نفر در قسمت کیفی تحلیل با استفاده از روش دلفی و در بخش کمی تعداد 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری تحقیق، سه پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (1982)، شادمانی فوردایس (1997) و سازگاری کودکان دخانچی (۱۳۷۷) بود که مورداستفاده قرار گرفت. برای اندازه گیری روایی پرسشنامه ها از روش محتوایی و برای تعیین پایایی آن آلفای کرونباخ محاسبه گردید که مقدار آن برای پرسشنامه والدین برابر 891/0، برای پرسشنامه مدیران و خبرگان برابر 841/0 و برای پرسشنامه مربیان برابر 926/0 برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون برای پاسخ به سؤالات، آزمون t دو نمونه ای و تحلیل واریانس برای مقایسه میانگین پاسخگویی گروه های مستقل با استفاده از نرم افزار 23SPSS انجام شد.یافته ها : نتایج آزمون کولموگروف-اسمیرنوف نشان داد داده ها پژوهش دار ای توزیع نرمال هستند . همچنین نتایج تحلیل واریانس و آزمون تی تست مستقل و همبستگی و رگرسیون نشان داد که عملکرد مربیان بر رضایت والدین و سازگاری کودکان به طور معنی دار تأثیر دارد؛ همچنین عملکرد مربیان بر عملکرد مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد و درنهایت عملکرد مربیان بر سودآوری مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد. نتیجه گیری : بر این اساس مدل مدیریت عملکرد مربیان طرحی جامع، کامل و جدید در مهدهای کودک ایران بوده که بر رضایت والدین، عملکرد مهدهای کودک، سودآوری مهدهای کودک و سازگاری کودکان با این محیط تاثیر مثبت می گذارد.
تاثیر آموزش آگاهی از آسیب های استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناخت گرایی بر ارتقای سطح آگاهی زنان فعال در حوزه سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
117 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف: در مطالعه حاضر هدف، تعیین تاثیر آموزش آگاهی از آسیب های استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناخت گرایی بر ارتقای سطح آگاهی زنان فعال حوزه سلامت بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون تک گروهی بود. جامعه آماری، زنان فعال در حوزه سلامت در شهرداری های مناطق 22گانه شهر تهران طی سال های 1397 و 1398، شامل 862 نفر بودند و حجم نمونه شامل 456 زن بود که با روش نمونه گیری هدفمند از بین شرکت کنندگان در کارگاه آموزشی که در یک جلسه در هر منطقه و به مدت 3 ساعت برگزار شد انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه محقق ساخته آگاهی سنجی مضرات مواد دخانی بود که روایی صوری آن با نظر چند نفر از متخصصان حوزه دخانیات تایید شد و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 755/0 به دست آمد. با توجه به نرمال نبودن توزیع جامعه آماری بر حسب آزمون کولموگروف اسمیرنف، از آزمون یومن ویتنی جهت مقایسه تغییرات پیش آزمون و پس آزمون در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد بعد از مداخله آموزشی، در شاخص های آگاهی از عوارض دود تحمیلی بر جنین، نوزادان، کودکان و زنان باردار، مضرات دخانیات برای مردان و زنان، قلیان در قیاس با سیگار، سرطانهای ناشی از دخانیات و میانگین آگاهی از دود ثانویه و دود ثالثیه تفاوت معنی داری وجود داشت(p<0.05). اما در شاخص آگاهی از دود تحمیلی قلیان و سیگار تفاوت معنی دار مشاهده نگردید(بزرگتر از 05/0).بحث و نتیجه گیری: مداخله آموزشی آگاهی از آسیب های استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناخت گرایی، سطح آگاهی زنان در خصوص مضرات دخانیات را ارتقا بخشید و روش مداخله مذکور می تواند توسط متخصصان سلامت مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی مدل خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
371 - 382
حوزههای تخصصی:
هدف: توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان از طریق آموزش های ضمن خدمت می تواند نقش موثری در بهبود کیفیت آموزش آنان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی مدل خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت بود.روش شناسی: در یک مطالعه کاربردی از نوع کیفی، پژوهش حاضر بر روی 10 نفر از اساتید و خبرگان حوزه های مدیریت آموزش و آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی که طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در فصل های فروردین تا شهریور 1401 انجام و روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 92/0 به دست آمد. داده های حاصل از اجرای مصاحبه نیمه ساختاریافته با روش تحلیل محتوا طبق نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت دارای 174 شاخص، 31 مولفه در شش زمینه شرایط علّی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله ای، راهبردها و پیامدها بود. در این پژوهش شرایط علّی شامل 13 شاخص و 3 مولفه نیازهای اجتماعی، تغییر در نیازهای آموزشی و ایجاد نیاز فردی در معلمان، پدیده محوری شامل 11 شاخص و 3 مولفه آموزش علمی و عملی، حل کننده مشکلات و ارزش آفرین، شرایط زمینه ای شامل 18 شاخص و 5 مولفه اجرای درست دوره ها، غنای محتوای دوره ها، محیط شایسته، برنامه ریزی درست و ذهنیت معلمان، شرایط مداخله ای شامل 59 شاخص و 6 مولفه مدیران غیرمتعهد و غیرمتخصص، ارزیابی عملکرد نادرست، نیازسنجی نادرست، عدم کیفیت تدریس دوره، روش های آموزش غیرمرسوم و ضعف سیستم انگیزشی، راهبردها شامل 46 شاخص و 10 مولفه الگوبرداری موفق، بهبود محتوای دوره ها، برنامه ریزی منطقه محور، نیازسنجی دقیق و علمی دوره ها، رفع موانع فردی معلمان، تغییر در سیستم های آموزشی، بهبود شرایط فیزیکی، به کارگیری مدرسین مجرب و متخصص، فراهم آوردن بسترهای انگیزشی و نظام ارزیابی مناسب و پیامدها شامل 27 شاخص و 4 مولفه پیامدهای اجتماعی، بهبود عملکرد آموزشی معلمان، بهزیستی شغلی معلمان و پیامدهای روانی معلمان بود. در نهایت، مدل داده بنیاد خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: مدل خط مشی گذاری داده بنیاد طراحی شده به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش برای طراحی برنامه هایی جهت بهبود و توانمندسازی حرفه ای معلمان از طریق آموزش های ضمن خدمت مورد بهره برداری قرار گیرد
ارائه مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
296 - 310
حوزههای تخصصی:
هدف: داشتن رویکرد آینده پژوهی در طراحی برنامه درسی می تواند برای آموزش عالی مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی- پیمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر همه مدیران، اساتید و کارشناسان رشته های مدیریت آموزش عالی، مدیریت آموزشی، مدیریت دانش، برنامه ریزی درسی و آینده پژوهی دانشگاه فرهنگیان استان مازندران به تعداد 452 نفر بودند که با روش نمونه گیری تمام شماری انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران دارای 42 شاخص و 22 مولفه در 6 مقوله بود. مقوله شرایط علّی شامل مولفه های لزوم توجه به عوامل محیطی، لزوم توجه به عوامل سازمانی، لزوم توجه به عوامل فردی، لزوم توجه به عوامل اجتماعی و فرهنگی و لزوم توجه به تغییرات فناورانه، مقوله پدیده اصلی شامل مولفه برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، مقوله شرایط زمینه ای شامل مولفه های تناسب برنامه درسی با اهداف و ویژگی های محیطی، سازمانی و فردی، فرآیند ارزشیابی صحیح، ایجاد سازمان یادگیرنده، گسترش شمول برنامه درسی کاری و انضباط سازمانی، مقوله شرایط مداخله گر شامل مولفه های سیاست گذاری ها، فهم ناقص از مفهوم برنامه ریزی محیط کار و فناوری آموزشی، مقوله راهبردها شامل مولفه های کاربست آموزش مجازی در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، محیط شناسی و احصاء نیازهای آینده نگرانه در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، ایجاد انعطاف در برنامه ها و سفارشی سازی برنامه درسی محیط کار، تدوین سازوکار یادگیری مشارکتی با تاکید بر تمرکززدایی و تقویت فرهنگ سازمانی و سازگاری میان سطوح گوناگون هویتی و مقوله پیامدها شامل مولفه های توسعه شایستگی های کارکنان، تحقق اثربخشی آموزشی و تحقق رضایت مندی آموزشی بودند. بار عاملی همه مقوله ها و مولفه ها بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 50/0 و پایایی ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 به دست آمد. علاوه بر آن، مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران برازش مناسبی داشت و در این مدل شرایط علّی بر برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها و هر یک از مقوله ها بر مولفه های خود اثر مستقیم و معنادار داشتند (05/0P<).نتیجه گیری: با توجه به مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران، برنامه ریزی بر اساس آن جهت بهبود وضعیت برنامه درسی ضروری است.
ساخت و هنجاریابی پرسشنامه رهبری هم افزا در مدیران هنرستان های فنی وحرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
193 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف: سبک رهبری هم افزا در اجرای استانداردهای کیفیت در مدارس نقش مهمی دارد. هدف پژوهش حاضر ساخت و هنجاریابی پرسشنامه رهبری هم افزا در مدیران هنرستان های فنی وحرفه ای بود. روش شناسی: روش پژوهش کمی از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش معلمان هنرستان های فنی و حرفه ای استان تهران در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی براساس جنسیت و طبقات جامعه و بر مبنای فرمول کوکران، یک نمونه به حجم 364 معلم انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از ابزار محقق ساخته ی رهبری هم افزا 20 گویه ای و ابزار دوسوتوانی سازمانی جانسن (2006) استفاده شد. به منظور بررسی ساختار عاملی و روایی سازه پرسشنامه از تکنیک های نسبت روایی محتوا، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، و روایی همگرا و واگرا و برای بررسی پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرانباخ و پایایی ترکیبی بوسیله نرم افزارهای SPSS25 و LISREL10.30 استفاده شد. یافته ها: براساس یافته ها 4 عامل و 20 گویه برای سنجش رهبری هم افزا مدیران آموزشی هنرستان های فنی و حرفه ای طراحی و ساخته شد. روایی محتوایی ابزار (7585/0) بر اساس نظر متخصصان تأیید شد. در تحلیل عاملی اکتشافی چهار عامل ساختار سازمانی، عوامل برون سازمانی، رفتار رهبری و نگرش ها، باورها و ارزش ها با مقدار ویژه ی بالاتر از یک مشاهده شد که قادر به تبیین 71 درصد واریانس رهبری هم افزا بودند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که شاخص های برازش پرسشنامه مناسب و مطلوب هستند و پرسشنامه دارای روایی مطلوب می باشد. همچنین براساس درصد واریانس تبیین شده ی مطلوب 63 درصد در تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم، قدرت پرسشنامه در تبیین واریانس رهبری هم افزا تأیید شد. روایی همگرا (6304/0) و واگرا (794/0)، آلفای کرانباخ (936/0) و پایایی ترکیبی (95/0) پرسشنامه نیز بیانگر روایی و پایایی مناسب ابزار رهبری هم افزا بودند. نتیجه گیری: پژوهشگران می توانند از پرسشنامه ی طراحی شده جهت سنجش رهبری هم افزا و ارتقای مهارت-های رهبری در مدیران آموزشی هنرستان های فنی و حرفه ای، به عنوان یک ابزار استاندارد استفاده کنند.
بررسی عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانش آموزان دختر متوسطه دوم و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
389 - 399
حوزههای تخصصی:
هدف: تربیت اخلاقی عامل مهمی در بهبود وضعیت نظام های آموزشی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانش آموزان دختر متوسطه دوم و ارائه الگو بود.روش: پژوهش حاضر در زمره پژوهش های آمیخته اکتشافی (کیفی-کمّی) است. جامعه کیفی خبرگان دانشگاهی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب و تحت مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. جامعه کمّی دانش آموزان دختر متوسطه دوم منطقه پنج شهر تهران بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان و با توجه به ریزش های احتمالی تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادند. داده های بخش کیفی و کمّی به ترتیب با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شامل 87 شاخص، 21 مفهوم در 10 مقوله بلوغ اجتماعی، زیرساخت های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی و آموزشی، ویژگی های شخصیتی و اخلاقی و سبک های یادگیری و فرزندپروری، عوامل اقتصادی، تفکر انتقادی، رسالت اجتماعی، اولویت های زندگی، منابع اخلاقی معتبر، خودآگاهی و آسیب های اجتماعی بود. یافته های دیگر نشان داد که روایی به دلیل بالاتر از 50/0 بودن میانگین واریانس استخراج شده برای هر 10 مقوله و پایایی به دلیل بالاتر از 70/0 بودن آلفای کرونباخ و ترکیبی برای همه آنها تایید شد. افزون بر آن، الگوی عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانش آموزان دختر متوسطه دوم برازش مناسبی داشت و در الگوی مذکور بار عاملی هر 10 مقوله معنادار بود (05/0P<).نتیجه گیری: الگوی عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانش آموزان دختر متوسطه دوم دارای تلویحات کاربردی برای مسئولان و متصدیان آموزش وپرورش است. با توجه به نتایج این مطالعه، آنان می توانند گام موثری در جهت بهبود تربیت اخلاقی دانش آموزان بردارند.
شناسایی عوامل موثر بر پیاده سازی موفق ارزشیابی توصیفی در نظام آموزش ابتدایی ایران و مقایسه ارزشیابی توصیفی ایران با کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
241 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر پیاده سازی موفق ارزشیابی توصیفی در نظام آموزش ابتدایی ایران و مقایسه ارزشیابی توصیفی ایران با کشورهای منتخب بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان ارزشیابی توصیفی در سال 1399 بودند که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه تعداد 30 نفر طبق اصل اشباع نظری و با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شد. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل موثر بر پیاده سازی موفق ارزشیابی توصیفی در نظام آموزش ابتدایی ایران دارای 129 مفهوم و 10 مولفه در 2 بعد نیروی انسانی و برنامه درسی بود. نیروی انسانی چهار مولفه توانایی معلمان، عوامل انگیزشی، عوامل ساختاری و عوامل مربوط به دانش آموزان و برنامه درسی شش مولفه برنامه درسی چندبعدی، تناسب برنامه درسی با امکانات، تناسب برنامه درسی با نیازهای فرد و جامعه، محتوی برنامه درسی، انعطاف پذیری برنامه درسی و رضایت دانش آموزان از برنامه درسی داشت. در نهایت، ارزشیابی توصیفی ایران با کشورهای آلمان و انگلیس مقایسه و شباهت ها و تفاوت های آن بیان شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، برای پیاده سازی موفق ارزشیابی توصیفی در نظام آموزش ابتدایی ایران باید به نیروی انسانی و برنامه درسی توجه ویژه ای شود و از طریق بهبود مفاهیم مربوطه به دنبال ارتقای آنها بود.
The Mediating Role of Self-Esteem in the Relationship between Psychological Capital, Academic Engagement, and Academic Procrastination with Academic Performance among Students in Al-Diwaniyah, Iraq(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present study was to investigate the mediating role of self-esteem in the relationship between psychological capital, academic engagement, and academic procrastination with academic performance among high school students in Al-Diwaniyah, Iraq.
Methodology: The research method was descriptive-correlational with a structural equation modeling design. Among the students of Al-Diwaniyah schools in the first semester of the 2023-2024 academic year, 250 were randomly selected using multi-stage cluster sampling, of which 194 completed the questionnaires. Data were collected using the Academic Performance Questionnaire (Pham & Taylor, 1990), the Academic Procrastination Questionnaire (Solomon & Rothblum, 1984), the Academic Engagement Questionnaire (Fredricks et al., 2004), the Psychological Capital Questionnaire (Nguyen et al., 2012), and the Rosenberg Self-Esteem Scale (Rosenberg, 1965), and analyzed using SPSS version 26 and AMOS version 24.
Findings: The findings showed that there is a significant positive relationship between psychological capital and academic engagement with self-esteem and academic performance, and between self-esteem and academic performance (p < .01). Additionally, academic procrastination has a significant negative relationship with self-esteem and academic performance (p < .01). Furthermore, self-esteem partially mediates the relationship between psychological capital, academic engagement, and academic procrastination with academic performance.
Conclusion: Based on the findings of this study, it can be concluded that fostering self-esteem through the development of psychological capital and effective academic strategies can lead to improved academic performance.
تدوین، رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
246 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی ازمسائل مهم درنظام آموزش عالی رفتارهای ناکارامد اساتید دانشگاه میباشد که کمتر مورد توجه قرارگرفته وتاکنون معیار عینی جامعی برای بررسی آن طراحی نشده است. هدف این مطالعه تدوین، رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه ای جهت بررسی رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه اماری شامل اعضای هیأت علمی پنج دانشگاه شهرتهران(دانشگاه تهران، شهید بهشتی، خوارزمی، علامه طباطبایی و تربیت مدرس) در سال تحصیلی 99-1398 بود . نمونه پژوهش شامل123 نفر از اساتید عضو هیئت علمی مشغول به تدریس دردانشگاه های مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها با 64 گویه در سه عامل آموزشی (با 3 مولفه)، پژوهشی (با 4 مولفه) و ارتباطی (با 5 مولفه) بود. داده ها با روش های نسبت روایی محتوایی، شاخص روایی محتوایی و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS تحلیل شدند. یافته ها: آماره های نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای هر سه عامل آموزشی، پژوهشی و ارتباطی و مولفه های هر یک از آنها، بالاتر از 80/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی برای رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها سه عامل را نشان داد ؛ عامل آموزشی با3 مولفه، عامل پژوهشی با4 مولفه و عامل ارتباطی با5 مولفه. بار عاملی بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 70/0 برای آنها محاسبه شد. مقادیر به دست آمدهR2 برای تمامی عامل ها و مولفه ها بالاتر از 50/0 و شاخص GOF برابر با 43/0 حاکی از برازش مناسب مدل بود. مدل رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها در حالت های بار عاملی و آزمون تی ترسیم شد که بر اساس آن، رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها بر عامل های آموزشی، پژوهشی و ارتباطی و هر عامل بر مولفه های آن به دلیل آماره تی بالاتر از 96/1 اثر معنادارداشت. نتیجه گیری: پرسشنامه پژوهش حاضر، ابزاری روا و پایا برای سنجش رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاهی میباشد. مسئولان دانشگاهی می توانند درسنجش میزان رفتارهای ناکارآمد اساتید تحت نظارت خود به منظور طراحی برنامه های پیشگیرانه یا کاهش دهنده این رفتارها ازآن بهره ببرند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت بر پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
139 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: پرخاشگری در نوجوانان پسر پدیده ای شایع است و اعتیاد به بازی های الکترونیکی می تواند سبب افزایش پرخاشگری آنان شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت بر پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش نوجوانان پسر مراجعه کننده به کلوپ های بازی های کامپیوتری شهر ساری در سال 1400 بودند که از میان آنها تعداد 30 نفر پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعه کشی در دو گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای به مدت دو ماه (هفته ای یک جلسه) درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت را بر اساس مدل استارک و کندال (1996) دریافت کرد و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل آزمون اعتیاد به پابجی دسوزا و همکاران (2019) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری )1992) بودند که شاخص های روانسنجی آنها مناسب و مطلوب بودند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میان گروه های آزمایش و کنترل از نظر پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت باعث کاهش پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG شد (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر یعنی اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG، برای کاهش مشکلات هیجانی نوجوانان از جمله پرخاشگری می توان از روش درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت در کنار سایر روش های درمانی استفاده کرد.
Designing the Policy Model of In-Service Training Suitable for the Professional Development of Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
166 - 178
حوزههای تخصصی:
Purpose: Teachers are one of the most important pillars of the education system and play a crucial role within it. Therefore, the present study aimed to design a model for policy-making on empowerment and professional advancement of teachers, focusing on in-service training.
Methodology: This study was applied in terms of objective and mixed in terms of implementation method, i.e., qualitative and quantitative. In the qualitative section, the research population consisted of experts familiar with the research field, 10 of whom were selected using purposive sampling based on theoretical saturation and subjected to semi-structured interviews. Furthermore, in the quantitative section, the research population was teachers in the city of Neyshabur, 384 of whom were selected using random sampling according to the Krejcie and Morgan table and responded to a researcher-made questionnaire. In this study, qualitative data were analyzed using thematic analysis based on grounded theory in MAXQDA software, and quantitative data were analyzed using exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and Smart PLS software.
Findings: Qualitative findings indicated that causal conditions included three themes: social needs, changes in educational needs, and the creation of individual needs in teachers; the central phenomenon included three themes: value creation, problem solving, and scientific and practical training; contextual conditions included five themes: proper course implementation, course content richness, a suitable environment, proper planning, and teachers' mindset; intervening conditions included six themes: uncommitted and inexpert managers, improper performance evaluation, improper needs assessment, lack of teaching quality in courses, unconventional teaching methods, and a weak motivational system; strategies included ten themes: successful modeling, course content improvement, region-focused planning, accurate and scientific needs assessment of courses, removing teachers' individual barriers, changes in educational systems, improvement of physical conditions, employing experienced and expert instructors, providing motivational frameworks, and a suitable evaluation system; and outcomes included four themes: social outcomes, improvement in teachers' educational performance, job well-being of teachers, and psychological outcomes of teachers. Quantitative findings showed that the factor loading of all themes (except for 6 themes) was above 0.60, and the Cronbach's alpha and composite reliability of all of them were above 0.70. Additionally, the model for policy-making on empowerment and professional advancement of teachers, with emphasis on in-service training, had a suitable fit, and the effect of causal conditions on the central phenomenon, the effect of the central phenomenon, contextual conditions, and intervening conditions on strategies, and the effect of strategies on outcomes were significant (P<0.05).
Conclusion: The designed model for policy-making on empowerment and professional advancement of teachers, focusing on in-service training, can assist planners in the education system to empower and advance teachers professionally through in-service training.
آموزش ریاضی: عزم بر قصه گویی تا خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
362 - 372
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی تأثیر طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی پرداخته بود.روش شناسی: در پژوهش حاضر از روش نیمه آزمایشی استفاده شد .جامعه ی آماری بخش کمی، متشکل ازکلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان ساری بود که نمونه ی آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به تعداد 240 نفر به تفکیک جنسیت در دو گروه آزمایش و کنترل (پسران 120 نفر و دختران 122 نفر)جای گرفتند. با استفاده از فرم ب خلاقیت تورنس که از نظر روایی محتوا، مورد تأیید متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسی قرار گرفته است و ضریب پایایی آن نیز با استفاده از نرم افزار spss، 74/0، به دست آمد، پیش آزمون و پس آزمون ازگروه های مورد پژوهش بعمل آمد.یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبتی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته است. همچنین، مقایسه مجذور اتای جزئی پسران و دختران نشان داد که آموزش ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر بیشتری بر خلاقیت دختران داشته است.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی می تواند بهبود قابل توجهی در خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته باشد. این یافته ها نشان داد که طراحان برنامه های درسی می توانند از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی، که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه درسی پیشنهاد می شود.بر اساس مطالعه حاضر، طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبت و قابل توجهی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دارد. به علاوه، نتایج نشان داد که این تأثیر بر خلاقیت دختران بیشتر است. بنابراین، توصیه می شود که طراحان برنامه های درسی از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه های درسی پیشنهاد می شود. این تحقیق می تواند به برنامه ریزان درسی و طراحان آموزشی کمک کند تا روش های نوآورانه تری را برای تقویت خلاقیت دانش آموزان در حوزه ریاضی تدوین کنند.
Designing the Framework of Specialization in the Recruitment of Non-Teaching Staff in Iran's Ministry of Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present study aimed to design a framework for recruiting non-teaching educational staff in Iran’s Ministry of Education.
Method: The present study pursues a qualitative approach. The statistical population of the research included experts and professors in the field of specialization and the senior managers of the General Department of Education of Semnan province in the academic year of 2023-2024, among which 15 were chosen as the samples using theoretical saturation sampling and targeted sampling. The research instruments were a semi-structured interview and a review of the existing documents on this subject. The collected data were validated using member checking. The data validity was evaluated and confirmed using the quality criterion (reliability). The research data analysis method was thematic analysis in three levels: basic themes, organizing themes and Global Themes.
Findings: The data analysis led to the identification of 393 basic themes, 33 number-one organizing themes, and 13 number-2 organizing themes in the field of specialization in recruiting non-teaching educational staff in the Ministry of Education. These themes were categorized under 4 global themes including expertise management with two organizing themes (expertise management and performance management), resource management with four organizing themes (human, time, material, and information), change management with three organizing themes (change in organizational structure, change in competitive atmosphere, and change in attitude), and management of organizational development with four organizing themes (managerial capabilities, human resource planning, creation of specialization culture, and organizational interactions).
Conclusion: The use of elite and expert employees in the nonteaching sector of the educational system, as a leading institution in providing extensive services to the general public, depends on the presence of a specialization pattern in the recruitment of non-teaching staff. Identification of specialization criteria in the non-teaching sector, which has been done in this research, helps with the formulation of an appropriate specialization model to employ skilled and specialist staff in this sector.
طراحی و ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی در مدارس نقش موثری در عملکرد و موفقیت مدارس دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی مدارس انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی مبتنی بر نظریه اشتراوس و کوربین (1998) بود. جامعه پژوهش خبرگان مسئولیت اجتماعی مدارس کشور ایران در سال 1399 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 15 نفر برآورد که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-12 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مسئولیت اجتماعی مدارس دارای 98 مفهوم و 28 مقوله فرعی در 8 مقوله اصلی شامل مسئولیت های قانونی و مسئولیت های اخلاقی (شرایط علی)، مسئولیت های عمومی و بشردوستانه (پدیده محوری)، مسئولیت های اجتماعی و سیاسی (شرایط مداخله گر)، مسئولیت های اقتصادی (شرایط زمینه ای)، مسئولیت های زیست محیطی و دانش افزایی ذینفعان (راهبردها) و آگاهی و همکاری (پیامدها) بود.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها الگوی پژوهش حاضر می تواند یک راهنما برای متخصصان و برنامه ریزان باشد و آنان بر اساس آن برنامه هایی جهت ارزیابی و بهبود مسئولیت اجتماعی مدارس طراحی و اجرا نمایند.
Structural Modeling of School Managers' Competencies as a Driver for Sustainable Development(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
124 - 131
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study focused on the structural modeling of competencies of high school managers in Tehran as a driver for sustainable development.
Methodology: From the perspective of its objective, this research is developmental-applied, and in terms of data collection, given the nature of the study, it is descriptive-survey. The statistical population in the quantitative section includes high school managers from districts 2, 5, 6, and 8 in Tehran, who have experience in managing high schools and are active in executive and research activities in the field of education. Therefore, the sample size for the forthcoming research is 384 individuals, for which 384 questionnaires were used for data analysis. To measure the research variables, questionnaires by Shamsudin & Chutipattana (2012) and Wayla & Tolud (2021) were utilized. The reliability of the questionnaire was calculated based on Cronbach's alpha, and the validity of the questionnaire was based on confirmatory factor analysis. In the present research, the structural equation modeling method was used for data analysis. The software used for data analysis were SPSS-22 and SMARTPLS-4.
Findings: According to the research findings, the professional competency model of school managers includes competency enablers, management competencies, ethics and professional behavior competencies, manager development, social indicators of managers, the establishment of work groups to enhance performance and green competency, attitudinal competencies, knowledge competencies, educational competencies, commercialization of knowledge-skills and technology competencies, hardworking spirit, consumption pattern modification, and participation in development towards national authority, which lead to the realization of results such as a hardworking spirit, consumption pattern modification, and participation in development.
Conclusion: The professional competency model of school managers in high schools, with the expansion of professional competency, can assist managers and planners of educational systems in improving educational and training conditions.
طراحی مدل مسئولیت اجتماعی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
406 - 430
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر طراحی مدل مسئولیت اجتماعی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. روش شناسی: این تحقیق از نظر هدف نظر هدف کاربردی- توسعه ای و در گروه تحقیقات آمیخته قرار می گیرد. جامعه آماری در این تحقیق دو قسمتداشت؛ در قسمت کیفی جامعه آماری مدیران و کارشناسان مسئولیت اجتماعیسازمان تامین اجتماعی بودند. در مرحله کیفی، از 11 نفر از خبرگان دانشگاهیو همچنین 14 نفر از مدیران دولتی مصاحبه به عمل آمد در بخش کمی از شیوهنمونه گیری تصادفی ساده تعداد 124 نفر از مدیران و متخصصان کانون پرورشفکری کودکان و نوجوانان کشور به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق درقسمت کیفی مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. حین انجاممصاحبه، کلیه شرح نظرات مصاحبه شوندگان ضبط و نگهداری شده و نظراتآنان به همراه مشاهدات پژوهشگر و برداشت آن، به متن تبدیل شد. بعد از رسیدنبه نقطه اشباع در نظرات ارائه شده توسط مصاحبه شوندگان، داده های اولیه به نرم افزار MAXQDA ورژن 10 داده شده و با کمک این نرم افزار، کدهای اولیهایجاد گردید و سپس براساس قاعده کدگذاری ثانویه اقدام گردید. یافته ها: با تحلیل مصاحبه ها در مرحله اول، 340 کد اولیه بدست آمد و در کدگذاری انتخابی 21 کد محوری استخراج شد. .با توجه به مدل در تحقیقحاضر به نظر می رسد مولفه های مشارکت و تعامل و شناسایی فرصت ها وامکانات به عنوان عوامل علی بر اساس نظریه داده بنیاد بر شفافیت و عدالتسازمانی، همچنین کیفیت زندگی و کمک به حفظ منابع اثر گذار است و از اینطریق بر رفاه عمومی و امنیت شغلی تاثیر می گذارد. نتایج مدل همچنان نشانمی دهد، مولفه های رفاه عمومی و امنیت شغلی سبب مسئولیت پذیری اجتماعیمی گردد.بر اساس شاخص های به دست آمده در این پژوهش و با توجه به وزن بهدست آمده در مراحل کدگذاری، شاخص های توجه به نیازهای کارکنان و جامعه،ارتقا بهزیستی، رعایت مسایل اخلاقی، آموزش های حرفه ای در جهت رفاه، حفظحقوق و منافع، حفظ محیط زیست، برابری در دسترسی به آموزش شغلی، مبارزهبا تبعیض های جنسیتی و قومیتی، ایجاد عدالت کاری بر اساس قوانین موجود،احقاق حقوق و مزایای مناسب برای کارکنان، مشورت و همکاری در بین اعضاخانواده، روابط اجتماعی مطلوب، شکاف موجود، ارتقا روابط بین کارفرما وکارکنان، توانستند بیشترین وزن رابه خود اختصاص دهند
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، مفاهیم جذب نیرویانسانی، عدالت سازمانی و پیامدهای اجتماعی مسئولیت اجتماعی کارفرما دارای بیشترین میزان فراوانی بوده و مقدار ضریب تعیین کد محوری قانون مداری از سایر کدهای محوری بیشتر می باشند.
The Impact of Educational Excellence Model Components on the Development of Human Resources in Zahedan's Education Organization(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
133 - 140
حوزههای تخصصی:
Purpose: This article aims to investigate the impact of strategic human resources management (SHRM) on organizational excellence across various sectors.
Methodology: This study, aimed at practical application, employs a descriptive-survey research design for information gathering, situating it within the quantitative descriptive-analytical category. The statistical population consists of managers, deputy managers, and employees of the Zahedan Education Organization, totaling 1929 individuals. The sample size was determined to be 320 participants based on the Krejcie and Morgan table, considering the total population number. A stratified random sampling method, organized by educational region, was utilized for selecting the sample. For research question exploration and data analysis, both descriptive and inferential statistical methods were applied using the SPSS 23 and Amos software programs.
Findings: The SEM analysis demonstrated all paths to be significantly accepted, with p-values ranging from <0.001 to 0.003, indicating strong statistical support for the hypothesized relationships. This evidences a robust model that accurately captures the dynamics and influences within the organization, providing a solid foundation for strategic planning and implementation.
Conclusion: Strategic HRM is pivotal in achieving organizational excellence, necessitating a holistic and strategic approach to managing human resources. Organizations that effectively integrate SHRM practices within their strategic planning processes can enhance performance, adaptability, and resilience, achieving a sustainable competitive advantage. Future research should explore the dynamic interactions between SHRM practices and emerging global challenges to further understand HRM's evolving role.
بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
122 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانش آموزان بود.روش شناسی: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان دختر پایه ی یازدهم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 بود. از این جامعه، 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی دانش آموز جینک و مورگان(1999)، هویت تحصیلی موفق واز و ایزاکسون(2008)، باورهای معرفت شناختی شومر(1990)، نیازهای اساسی روانشناختی گاردیا و همکاران(2000) و انگیزش پیشرفت هرمنس(1987) بود. داده ها با استفاده از روش آماری مدل معادلات ساختاری، در نرم افزار SPSS24 و Amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برازش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری پژوهش، تأیید شد. نتایج نشان داد که باورهای معرفت شناختی، هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی روانشناختی بر خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت اثر مستقیم و معنادار داشتند، همچنین خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت، باورهای معرفت شناختی بر هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی و نهایتا نیازهای اساسی بر هویت تحصیلی موفق تأثیر مثبت و معنی داری سطح 95 درصد اطمینان معنادار دارد(05/0 > P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، دانش آموزانی که دچار افت تحصیلی شده و انگیزش پیشرفت و موفقیت در آنها روند کاهشی دارد را می توان با استفاده از برنامه های آموزشی و مشاوره ای در جهت بهبود هویت تحصیلی، باورهای معرفت شناختی و نیازهای اساسی روانشناختی مورد مداخله قرار داد و زمینه پیشرفت تحصیلی را در آنها محیا کرد. نتایج این پژوهش همچنین می تواند زمینه برنامه ریزی مناسب در جهت اتخاذ راهکارهای آموزشگاهی مناسب در جهت افزایش انگیزش پیشرفت دانش آموزان و به تبع آن کاهش افت و بی میلی تحصیلی را به همراه داشته باشد.