فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
از نخستین داستان های سیاسی پس از انقلاب اسلامی و به احتمال فراوان نخستین آن، سلول 18 اثر درویشیان است که ویژگی بارز آن، انعکاس خاطره نوشته های مؤلف در طول دوران حبس و مبارزات ایدئولوژیک و مسلحانة شخصیت هاست. علاوه بر این، این داستان نخستین اثر درخور تأمل درویشیان پس از پیروزی انقلاب نیز است و در زمرة نخستین آثار داستانی سیاست گرا پس از انقلاب به شمار می رود. بررسی سطوح مختلف داستان یادشده نشان می دهد این متن باوجود خاطره نگاشت بودن، یکی از داستان های سیاسی موفق است. نگاه فراگیر به این داستان با توجه به گفتمان غالب رادیکال گونة دهه شصت با تأکید بر عنصر شخصیت و درون مایه نشان دهنده تقابل چهار نسل (در شخصیت های داستانی) است. نسل اول محافظه کاران راضی به وضع موجودند که کاملاً سنتی، دیندار و البته بی نام اند و خود را کوچک تر از آن می انگارند که با رژیم حاکم درگیر شوند. نسل دوم محافظه کاران آگاه از فساد قدرت و ایدئولوژی هستند که با وجود نارضایتی، به وضع موجود دلخوش اند. نسل سوم رادیکال های آزادی خواه و ناراضی از وضع موجودند که از بی عدالتی موجود رنج می برند و درصدد تغییرات آرمانی در وضع نامطلوب موجود هستند. اما نسل چهارم فرزندان انقلاب و مبارزه هستند که به وضع موجود آگاهی چندانی ندارند؛ ولی مکان و زمان تولد آن ها به نوعی با مبارزه و انقلاب عجین شده است.
تحلیل نظام بودشی گفتمان: بررسی موردی داستان داش آکل صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا با بهره گیری از رویکرد تحلیلیِ نشانه معنا شناسی ادبیات، به بررسی نحوة حضورکنشگران و نوع بودش آن ها در جریان شکل گیری معنا بپردازیم. در این مطالعه، به بررسی داستان «داش آکل» از صادق هدایت خواهیم پرداخت. این داستان، حول محور شخصیت کانونی داش آکل و کنش های او در محیط پیرامونش شکل می گیرد. درواقع، کنشگر درطول داستان دچار بحران هایی می شود که ناگزیر به ترک وضعیت قبلی یا به عبارت دیگر، نفی آن وضعیت برای رسیدن به موقعیتی جدید می گردد. هدف اصلی از نگارش این مقاله، بررسی روند حضور و حرکت کنشگران اصلی داستان داش آکل براساس نظریة نشانه معنا شناسی بودشی است. در این نظریه، کنشگر به دلیل احساس خلأ در زندگی با خروج از دازاین (این بودگی)، وضعیت موجود را نفی می کند و درنتیجه، این نفی به سوی نوعی وضعیت ایجابی پیش می رود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی کارکرد بودشی نفی و ایجاب در گفتمان داش آکل با هدف تبیین شرایط تولید معنا و عبور از بحران حضور است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه نفی و ایجاب به عنوان دو عنصر مهم گفتمانی در شکل گیری فرایند بودشی گفتمان اثرگذار
عشق متنی تجربه عشق در کتاب عشق روی پیاده رو نوشته مصطفی مستور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر مفهوم عشق را در دو ساحت متفاوت و متمایز بررسی می کند. عشق از سویی همواره تجربه و مفهومی استعلایی شمرده شده که ثابت است و با حقیقتی فراانسانی نسبت دارد. این گونه خوانش، از نوشته های افلاطون شروع شده است و همچنان ادامه دارد. اما در برابر، نگاهی به عشق وجود دارد که از همان افلاطون تا به امروز، عشق را پدیده ای انسانی، فرهنگی و از همه مهم تر «متنی» می داند. به این تعبیر، عشق درون زبان (یا به گفتة ژاک لکان، «نظم نمادین») فهمیده، تکثیر و تجربه می شود. در اینجا، نگارنده تنش بین این دو نگاه را در مجموعه داستان های کوتاه عشق روی پیاده رو نوشتة داستان نویس معاصر ایرانی، مصطفی مستور، بررسی و تحلیل می کند. برای طرح این موضوع به مسئلة غیاب در عشق می پردازد و اینکه چگونه تجربة عشق در این داستان ها همواره درگروی غیاب عاشق یا معشوق است؛ دیگر اینکه عشق به عنوان مفهومی نشانه ای درون نظام نشانه ای ساخته و دارای دلالت می شود و سپس اینکه در نهایت، شخصیت های این داستان های کوتاه چگونه همگی با «روایت های عاشقانه» عاشق می شوند و عشق را می فهمند. این همه به عشق مفهومی متکثر و روایتی می دهد. بنابراین، عشق نشانه ای است که همواره درحال ساخته شدن است.
نقدی بر مقالة «محوریت قهرمانان زن در قصه های عامیانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله محوریت قهرمانان زن در قصه های عامیانه که در شماره یازدهم و دوازدهم فصلنامه نقد ادبی منتشر شده است، نکته هایی به اشتباه درباره کتاب طبقه بندی قصه های ایرانی نوشته آقای اولریش مارزلف آمده است. در این نقد تلاش شده که محققان و قصه شناسان به تفاوت دسته بندی های رایج قصه توجه کنند. چنانکه دو نوع اصلی برای طبقه بندی قصه ها در جهان وجود دارد، یکی بر اساس موضوع و درونمایه های قصه ها که بر مبنای فهرست موضوعی معروف آرنه- تامسون صورت می گیرد و دیگر بر اساس روشهای ساختارگرایانه و فرمالیستی که معروفترین آنها روش ولادیمیر پراپ در طبقه بندی قصه های پریان روسی است و به ریخت شناسی موسوم است. در این مقاله به اشتباه گفته شده که مارزلف در تنظیم و طبقه بندی قصه های ایرانی از روش و الگوهای ریخت شناسانه پراپ استفاده کرده است در صورتی که مارزلف کتاب خویش را بر مبنای دسته بندی موضوعی آرنه- تامسون تالیف نموده است.
خوانش بینامتنی هزار و یک شب: بستر تلاقی ادبیات شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی بینامتنیت
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
روایت گردانی در قصه های عامیانه و داستانهای نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
سفر قهرمان در داستان «حمام بادگرد» براساس شیوة تحلیل کمپبل و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های عامیانه همچون اسطوره ها و داستان های رمزی قابلیت زیادی برای رمزگشایی دارند. حاتم نامه ها که در حدود قرن دهم و یازدهم در ایران رواج داشته اند نیز از قصه های عامیانه اند و بخشی از آنها، روایت «حمام بادگرد» است که گذر قهرمان را از دهلیز حمام و ورود وی به دنیای ناخودآگاهی، در بر می گیرد. در این جستار این روایت با رویکردی روان شناختی- اسطوره شناختی و از نظرگاه جوزف کمپبل و کارل گوستاو یونگ تحلیل شده است. حاتم در این داستان برای درک خویشتن، تمامی مراحل سلوک آیینی را با شناخت آنیما، قبول دعوت او برای سفر به ناخودآگاه، دریافت راهنمایی های پیر خرد و مبارزه با جنبه های متعدد سایة خود طی می کند و با خروج نمادین از حمام بادگرد، مراحل تشرف را می گذراند و با گذر از آب به تولد دوباره می رسد. وی پس از رسیدن به بیابان ناخودآگاهی، با نابودی طوطی سخنگوی درون (عقل منفعت طلب)، الماس درون خویش را می رهاند.
یک حکایت و چهار روایت (مقایسة حکایت پردازی عطّار، شمس تبریزی، مولوی و سلطان ولد در قصّة ایاز و گوهر شکستن)
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از قصه و حکایت برای بیان مفاهیم بلند عرفانی، از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان این سرزمین بوده است. در این میان گاه با حکایت هایی روبه رو می شویم که به دلیل ظرفیت بالای ساختاری و مفهومی، روایت های مشابه و گاه گوناگونی از آنها ارائه شده است. حکایت ایاز و گوهر شکستن از این دسته حکایت هاست که عطّار، شمس تبریزی، مولوی و سلطان ولد آن را روایت کرده اند. در این مقاله به مطالعة روایت های گوناگون این حکایت با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد مقایسه ای پرداخته می شود و ساختار روایی این چهار روایت بیان می شود. همچنین شباهت ها و تفاوت های روایت ها از نظر میزان توجه به عناصر داستانی از جمله شخصیت پردازی، صحنه پردازی، گفتگو و درونمایه توضیح داده می شود. این مقایسه نشان می دهد که کنش های داستانی در روایت مولوی بیش از سایر روایت هاست؛ صحنه پردازی، تنها در روایت مولوی دیده می شود؛ عنصر شخصیت پردازی در مثنوی معنوی برجسته تر از سه روایت دیگر است؛ همچنین مولانا و شمس تبریزی با استفاده از گفتگو های متناسب با موقعیت های شخصیت ها، بر نمایشی کردن روایت خود تأکید دارند.
نقد کهن الگویی شعر «قصه شهر سنگستان» مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نقد کهن الگویی» یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و کهن الگوها و نقش آنها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «قصه شهر سنگستان» از دیدگاه نقد کهن الگویی، بررسی و براساس کهن الگوهای قهرمان، مرگ و تولد دوباره، پیر دانا، سایه و خویشتن، و نمادهای کهن الگویی درخت، کوه، درّه، غار، چشمه، چاه و عدد هفت، تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این شعر بر اسطوره «قهرمان ـ منجی» شکل گرفته و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن معنا یافته اند. از میان مراحل سه گانه تحول و رستگاری، رفتار قهرمان (شاهزاده) با مرحله دوم که «پاگشایی» نام دارد و دارای سه مرحله (حرکت و جدایی، تغییر و بازگشت) است، تطبیق داده شده است.
تحلیل ساختار روایی منظومه های عطّار (الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی با طرح ایدة نظام، به بسط چشم اندازی فراگیر در تحلیل متون می پردازد که در طی آن همة اجزای درونی متن به یکدیگر مرتبط و کارکرد هر جزء، وابسته به نظام تلقی می شود. روایت به سبب بنیان علّی و معلولی، انسجام و ظرفیت بالایی که در تحلیل ساختاری دارد، توجّه بسیاری از روایت شناسان را به خود جلب کرده است. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از آرای روایت شناسان ساختگرا، ساختار روایی سه منظومة الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه ـ که دارای فُرم روایی مشابهی هستند ـ با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و قراردادها و قواعد حاکم بر روایت های عطّار کشف و معرّفی شود. این بررسی نشان می دهد که در ساخت صُوری روایت، «سفر» عنصر مرکزی و انسجام بخش منظومه هاست. از این رو، کارکردها و کُنشگران حول این عنصر پردازش می شوند. با انطباق این عنصر در مفهوم عرفانی منظومه ها، مشخّص می شود که ساحت عرفانی و به تَبَع آن، مفهوم صیرورت و «شدن»، به نحو چشمگیری ساختار روایت منظومه ها را تحت تأثیر قرار داده است. ساختار روایی منظومه ها، ساختاری لایه لایه است که ساحت زبانی و صوری روایت، ارتباطی دیالکتیک با ساحت بطنی و تأویلی دارد و همین امر به روایت، جنبه ای ذهنی و درونی داده است.
نقد بینامتنی قرآنی در شعر دینی احمد وائلی
حوزههای تخصصی:
احمد وائلی، شاعر و خطیب مشهور و معاصر شیعی عراق، پدیده ی بینامتنی قرآنی را فراوان در شعر دینی خود به کار برده است.در این اسلوب شعری، تأثیر پذیری لفظی و معنوی شاعر از قرآن،نمود چشمگیری دارد. روش وی در کاربرد آموزه های قرآنی به دو شیوه است؛وی در شیوه ی نخست به مانند بسیاری از شاعران کلاسیک ادب عربی، برخی از الفاظ و مفاهیم قرآنی را بدون تغییر و نوآفرینی به کار برده که این روش، بیشترین بسامد را در شعرش به خود اختصاص داده است. شیوه ی دومی که شاعر از آن استفاده نموده است،روش بینامتنی (تناص) است. تأثیرپذیری وی در این بخش از قرآن کریم به گونه ای پنهان و غیر مستقیم و با مهارت و توانایی فنّی همراه است.
زمان روایی در رمان احتمالاً گم شده ام بر اساس نظریه ژرار ژنت
حوزههای تخصصی:
بسیاری از داستاننویسان معاصر امروز ایران، تحت تأثیر آثار نویسندگان معاصر غرب به نوشتن داستان پرداختهاند. در این میان، نویسندگان زن نیز از سهمی بهسزا برخوردارند. انعکاس روحیات و رنجها و محدودیتهای آنان در مجموعه داستانها و رمانهای خود به خوبی مشاهده میشود. در این پژوهش، نویسنده با رویکرد به مقوله تکنیکهای روایتپردازی ژنت از یک سو و داستان احتمالاً گم شدهام اثر سارا سالار از سویی دیگر، مهمترین تکنیکهای روایتپردازی از نظر ژنت را بررسی و تحلیل خواهد کرد. در این پژوهش، به طور خاص به مقوله زمان در روایت بر اساس نظریه ژرار ژنت، میپردازیم. وی نظریه خود را در باب زمان روایت در سه محور نظم، تداوم و بسامد ارائه میدهد. از آنجا که زمان روایت یکی از مؤلفههای بارز در داستان احتمالاً گم شدهام است، در ادامه به تطبیق این شگرد روایی، در گزارههای داستان یاد شده میپردازیم. همچنین نشان می دهیم که عامل زمانپریشی، آن هم از نوع گذشتهنگری، در این داستان دارای بیشترین کاربرد است که باعث کند شدن زمان روایت نیز شده است.
پیوند های میان استعاره و ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که تحلیل گفتمان انتقادی در پی آن است افزایش آگاهی مخاطبین از رابطه میان زبان و ایدئولوژی است. گفتمانی که توسط اعضای یک نهاد اجتماعی استفاده می شود تمایل دارد ایدئولوژی محور باشد. پس تحلیل گر انتقادی در پی آن است تا رد پای این ایدئولوژی را نشان دهد و با استفاده از ابزارهای زبانی، اساس ایدئولوژیک گفتمان را منعکس کند. از آنجایی که استعاره در زبان رخ می دهد می تواند ابزاری مناسب در جهت شناخت ایدئولوژی باشد. انتخاب استعاره های متفاوت در یک متن توسط کاربران زبان می تواند نشان دهندة ایدئولوژی غالب کاربران باشد و در عین حال ایدئولوژی های متفاوت در جهت نهادینه کردن باورهای بنیادینشان می توانند دست به تولید استعاره های متفاوت بزنند و از الگوهای مفهومی خاصی جهت پرورش و تولید عبارات زبانی استعاری و یا همان زبان استعاری استفاده کنند. در این مقاله، نظریه استعاره مفهومی و نظریه ایدئولوژی تئون وندایک به عنوان تعاریف پایه و اساسی مد نظر قرار می گیرد و کارکردهای استعاره در دستگاه ایدئولوژی و همچنین نقش استعاره در بافت اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد.