فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های نقد میان رشته ای استفاده از رویکرد تلفیقی جامعه شناختی- روان شناختی در واکاوی متون ادبی بویژه نمایش موقعیت روانی انسان داغ خورده و هراسان در جامعة استبدادی از خلال آثار داستانی از جمله رمان است. «طناب کشی» نوشتة مجید قیصری از جمله رمان های رئالیستی است که ناظر بر وجهی مغفول در ادبیات داستانی دفاع مقدس، به نمایش سویة مخالف جامعة ایرانی در زمان جنگ؛ یعنی اوضاع زندگی یک خانوادة داغ خوردة عراقی ایرانی الاصل و کناره گرفته از جنگ تحمیلی می پردازد. این جستار به کمک نظریة بینامتنیت خوانشی رولان بارت، مناسبات بینامتنی اثر را واگشایی کرده، سپس مبتنی بر چارچوب نظری «داغ ننگ» اروین گافمن و رویکرد نظری «احساس کهتری» آدلر تلاش کرده است به واکاوی کیفیت چاره اندیشی شخصیت های داغ خورده برای بازیابی هویت ضایع شده در کنش واکنش اجتماعی بپردازد. از نتایج آن برمی آید متن رمان با سه پیش متن قرآن کریم، رمان داغ ننگ هاثورن و مثنوی مولانا پیوند بینامتنی پنهان دارد. همراستایی داغ ننگ فرهنگی و اجتماعی با داغ ننگ قومی- مذهبی که دیگر اعضای خانواده را نیز درگیر می کند، نشانه های بیماری فکری- فرهنگی جامعة مستبد است. از تبعات چنین داغ ننگی برای اعضای خانواده، ناامیدی از پذیرش در جامعه، احساس شومی سرنوشت و ناایمنی، گرفتاری در عقده های روانی خطرناک چون احساس کهتری(حقارت) است که بیش از همه در پیکرة فارس(راوی رمان) ایجاد گشته و او را به واکنش تدافعی و قهری در نتیجه، کین توزی کشانده است.
تحلیل تولد «دوباره» پیر چنگی در مثنوی مولوی بر اساس نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی داستان پیر چنگی از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ پرداخته ایم. بر اساس این بررسی و تحلیل نمادهای کهن الگوی من، خود، خواب و رؤیا، سایه، نقاب، پیر دانا و ناخودآگاه فردی و جمعی، نشان داده می شود که پیر چنگی با گذر از این مراحل به یاری پیر دانا از گذرگاه صعب حودآگاهی به ناخودآگاهی حرکت می کند و سرانجام به تولد دوباره و فرایند فردیت می رسد و سازش خودآگاهانه ای با مرکز درونی خود می یابد و در پرده فنا و استغراق در ناخودآگاه جمعی خویش زندگی جدیدی را شروع می کند.
اثرپذیری سعدی از فردوسی بر اساس نظریه ترامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار سعدی، از برجسته ترین نمونه های متون کلاسیک است که نماینده تمام عیار فرهنگ و ادبیات فارسی است. وی در این آثار، از متون قبل از خود متأثر بوده است و ارتباطی که میان نوشته های قبل از سعدی با آثار او وجود داشته، کاملاً نمایان است. یکی از این آثار، شاهنامه فردوسی است. هدف از این پژوهش، نشان دادن این ارتباط متنی میان آثار سعدی و شاهنامه فردوسی است که برای به انجام رساندن چنین عملی، از نظریه ترامتنیت «ژرار ژنت» که یک نظریه کامل در ارتباط بین متون است استفاده کرده ایم و پیوندی را که میان نوشته های سعدی و فردوسی دیده می شود، به طور کامل در تمام جنبه های آن بررسی کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که آثار سعدی، نمونه کاملی از یک ترامتنیت محسوب می شود که با آوردن شواهد و با روش تحلیلی- توصیفی و شرح و تفسیر ابیات آن، وجود کامل ترامتنیتی را که نسبت به شاهنامه فردوسی در آثارش وجود دارد، به اثبات رسانیده ایم.
تحلیل ادبی زبانی داستان قرآنی موسی(ع) و خضر از منظر نظام های گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از رویکردهای مهم و دیرینه ی قرآن پژوهان، تأمل در زبان و چگونگی فهم و تفسیر این متن عظیم است که دارای وجوه گوناگون دینی، معرفتی و هنری می باشد. از جمله ی این رویکردها، رویکرد ادبی و زبان شناسی به قرآن است که افرادی چون سید قطب، مستنصر میر، نیل رابینسون، ایزوتسو، آنگلیکا نویورت طرح و آثاری در این زمینه تألیف کرده اند.
با پیشرفت تحلیل مباحث گوناگون زبان شناسی و نشانه شناسی در متون مختلف، دریافته می شود که متن قرآن کریم و از جمله قصص قرآنی در بردارنده ی بسیاری از شگردهای زبانی در رساندن و القای مفاهیم متعالی خویش است که از این حیث کمتر به آنها پرداخته شده است.
این پژوهش با تحلیل داستان موسی و خضر در سوره کهف، بر اساس تحلیل نشانه معناشناسی گفتمانی به توصیف و تبیین انواع نظام های گفتمانی چون رخدادی، تجویزی و تنشی در این داستان می پردازد. با توجه به این نکته که در این تحقیق، ما هرگز در صدد این نیستیم که ارزش قصص قرآن را به سبب دارا بودن این نظام های گفتمانی بدانیم، بلکه با قبول تعالی همه جانبه ی این متن برآنیم که این بعد از نظام های گفتمانی را در ساختار و محتوای آن آشکار سازیم. به سخنی دیگر در صدد توصیف این نظام ها در سطح و عمق این قصه هستیم تا از این رهگذر به بیان و اثبات یکی دیگر از ابعاد ارزشمند قصه های قرآنی پرداخته شود. روش تحقیق به شیوه ی تحلیل محتوا و بر اساس نظریه های نشانه معناشناسی است که توسط افرادی چون گرمس و کورتز در سال های اخیر مطرح شده است.
بررسی کارکرد روایی دو حکایت از الهی نامة عطار براساس نظریة گرمس و ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژولین گرمس (1917- 1992م) روایت شناسی ساختارگرا است که در زمینة روایت شناسی با ارائة الگوهای معین و ثابت، به منظور بررسی انواع مختلف روایت، تلاش های فراوانی انجام داده و روایت شناسی را بر اساس ریخت شناسی حکایت پراپ استوار نموده است.
در این مقاله الهی نامة عطار بر اساس نظریه های جدید ادبی از جمله «روایت شناسی ساختارگرا»، الگوهای«معناشناسانة گرمس» و «شکل شناسانة ژنت»، مورد تحقیق قرار گرفته است و کارکرد روایی دو حکایت: زن صالحه و دختر کعب و عشق او، بر مبنای الگوی روایت شناسی گرمس تحلیل و تفسیر شده تا ضمن شناسایی موقعیت های متن روایی، بر اساس نظریة کانون روایت ژنت، به بررسی الگوی پیرنگ، الگوی کنشی (شش کنشگر: کنش گزار (فرستنده) / کنش پذیر(گیرنده)، کنشگر (فاعل) / مفعول (شیء ارزشی) و کنش یار( یاری رسان) / ضد کنش (بازدارنده) و همچنین میزان قابلیت تحلیل دو حکایت بالا از طریق مربع معنایی، پرداخته شود.
هدف از ارائة این مقاله، بررسی ویژگی های روایی و رابطة راوی «روایت پرداز» و «کنشگر» در دو حکایت یاد شده؛ مبتنی بر نگرش ساختارگرایانة گرمس و ژنت است.
شکستن قاب آینه ی زبان استعمار: نقد و بررسی نگرش مینا الکساندر به بازسازی خویشتن در فضای زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی مبتنی بر نظریه های پسا استعماری برای تحلیل تکاپوی بازسازی هویت در آثار مینا الکساندر نویسنده ی هندی-امریکایی معاصر و استاد دانشگاه در رشته ی ادبیات انگلیسی و مطالعات زنان در نیویورک است. شعر و نثر دکتر الکساندر مملو از موضوعاتی است که ریشه درخوانش پسا ساختارگرایی و پسا استعماری دارد که از آن میان میتوان از گفتمان هویت از هم گسیخته، ترس از تعلق، و چالش زندگی در تنی زنانه نام برد. اما آنچه بازنمایی تن در اسارت او را به مخاطره می اندازد زبان این بازنمایی است که همانا زبان استعمارگران تن و وطن اوست و لیک تنها آلتی است که او برای نواختن هویت خود در دست دارد. در این مقاله میکوشیم تا رویکرد الکساندر در بازاندیشی هویت خویش به عنوان زنی رنگین پوست و نگرش او به زبانی که برای واکاوی وجود خود بر می گزیند را در نظم و نثر او رصد کرده و روایت کنیم.
تحلیل شخصیة ""سمیح القاسم"" وفقا لاختبار ""ماکس لوشر"" النفسی (بررسی شخصیت سمیح القاسم بر پایه روانشناسی رنگ ماکس لوشر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته رنگ جایگاه خاصی در زندگی بشر داشته است. امروزه روانشناسان از رنگ ها برای تحقیق و شناخت ویژگی های روحی افراد بهره می گیرند. آزمون رنگ لوشر بهترین آزمون روانشناسی است. در دنیای ادبیات شاعر و نویسنده با انتخاب واژگان خاص روحیه و طرز تفکر خود را نشان می دهد. این تحقیق با برآورد فراوانی واژه رنگ ها در دیوان سمیح القاسم، به بررسی کیفیت این آزمون در این دیوان می پردازد. رنگ قرمز پربسامدترین رنگ در دیوان سمیح القاسم است که نشان از تمایل او به رهبری مردمش و پی گیری امور انقلابی دارد. رنگ سیاه دومین انتخاب این شاعر مبارز در دفاع از مردم مظلوم فلسطین در برابر تیرگی ها و ظلم های صهیونیست ها است. رنگ سبز سومین رنگ انتخابی سمیح القاسم می باشد، از دیدگاه لوشر رنگ سبز اگر در ردیف سوم قرار گیرد، اهمیت فوق العاده خود را از دست می دهد. رنگ قهوه ای آخرین رنگ در ترتیب رنگ های سمیح می باشد. از نظر لوشر فرد با این انتخاب در مرحله آخر، نشان می دهد به دنبال استقلال است و از آرامش جسمانی خویش برای رسیدن به استقلال می گذرد، و این همان خصوصیت بارز سمیح القاسم است.
طبقه بندی و ریشه یابی داستان های عاشقانة هزار و یک شب با رویکرد نقد ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستردگی مضمون در هزار و یک شب کم نظیر است؛ یکی از این مضامین، عشق است. از آن جا که عشق مضمونی است که تقریباً در سراسر این کتاب ردپایش به چشم می خورد، بررسی در این زمینه ضروری می نماید. منظور از داستان های عاشقانه، داستان هایی است که موضوع اصلی آن ها از آغاز تا فرجام، عشق و ماجرای عاشق و معشوق است. در این پژوهش نخست، هزار و یک شب از لحاظ مضمونی بررسی و سپس، داستان های عاشقانة آن بازشناخته می شود. در ادامه، به نقد این اثر از دیدگاه جامعه شناسی با رویکرد ساخت گرایی تکوینی گلدمن پرداخته می شود و با توجه به آن، قصه های عاشقانة هزار و یک شب طبقه بندی و تحلیل می شوند. این طبقه بندی در واقع، گونه شناسی داستان های عاشقانة هزار و یک شب است. از دیدگاه گلدمن، ساختارهای اثر با ساختارهای اجتماعی پیوندی وثیق دارند و باید جهان بینی پنهان اثر دریافت و ارتباطش با جهان بینی عام تری که همان اجتماع و ذهن فرافردی است آشکار شود. بنابراین، انتظار است پس از این تحقیق، به چگونگی شکل و ساختار داستان های عاشقانة هزار و یک شب دست یابیم و تعداد و گونه هایش را بشناسیم، خاستگاه داستان های هر طبقه را نشان دهیم و نقش تفاوت های فرهنگی و اقلیمی مردم گروه و طبقه ای اجتماعی را در شکل گیری این داستان ها مشخص کنیم.
نقد و تحلیل ساختار آیینی اسطورة سیاوش (مقایسة سیاوش- سیاوشان با تراژدی- دیونیسیا برمبنای نظریة اسطوره و آیین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة «اسطوره و آیین» یا نظریة «آیین گرایی اسطوره» که حیات اسطوره را وابسته به آیین می داند و یکی از رویکردهای اصلیحوزة «نقد اسطوره شناختی» است، در شکل های جدید خود، بین اسطوره و آیین پارادیمی مشترک پیدا می کند. در این جستار برمبنای این نظریه، تبلور آیین سیاوشان را در اسطورة سیاوش در شاهنامة فردوسی بررسی می کنیم. سیاوش از ایزدان پیشازردشتی ایرانی مرتبط با اساطیر باروری و فرهنگ کشاوزی است که آیین پرستش او در آیین سیاوشان باقی مانده است. محوریت این آیین که در اسطوره همچنان حفظ شده، نقش بنیادین «مرگ مقدس» است که قابل تحلیل با آیین قربانی کردن شاه مقدس در جشنواره های تحویل سال و مراسم سوگ نمایشی مربوط به آن است. برپایة نظر انسان شناسان در تحلیل آیین دیونیسیا، اشعار مربوط به مرگ مقدس ایزد دیونیسوس در شکل گیری تراژدی مؤثر بوده است. همین ارتباط بین سیاوشان و اسطورة سیاوش نیز موجود است که در این جستار از دیدگاه انسان شناسانة نقد اسطوره ای بررسی شده و درنهایت، پیوند این پارادایم با چرخة زمان اساطیری (از طریق الگوی مرگ و ولادت دوباره) به عنوان نظم دهنده و ایجاد تجربة فناناپذیری برای بدنة مخاطبان اسطوره- آیین، به عنوان کارکرد اصلی آیین- روایت شناخته شده است.
نقد و بررسی روند تکامل شخصیت قهرمان در هفت خان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه ی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه تکامل شخصیت یونگ با همة اهمیتش، در مقایسه با ادبیات فارسی بسیار نوپا است. با این حال از زمان ارائه به منزلة معیار جدید نقد روان شناختی در حوزة ادبیات رونق بسیاری یافت. ازطرف دیگر یکی از مهم ترین مضامین ادبیات حماسی فارسی داستان هفت خان رستم و همچنین اسفندیار است که با وجود شهرت و اهمیتشان تاکنون ازمنظر روان شناسی یونگ هدف نقد قرار نگرفته اند.
هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی نظریة مزبور در نقد روان شناختی این دو هفت خان به مثابة دو روایت گران سنگ ادب فارسی است. از این منظر، مقالة پیش رو تلاش می کند تا با توسل به نظریة تکامل شخصیت یونگ بر اهمیت ارتباط موجود میان مضمون هفت خان و مکتب روانشناسی یونگ تأکید ورزد.
این پژوهش به بررسی و تحلیل هریک از ارکان تشکیل دهندة نظریة یونگ، یعنی کهن الگوهای سایه، آنیما، آنیموس، پرسونا و... در هفت خان رستم پرداخته و سپس کیفیت وقوع آنها را در هفت خان اسفندیار مدنظر قرار می دهد. برای رسیدن به نتیجة بهتر مفاهیم کلیدی هفت خان از دیدگاه روان شناسی یونگ رمزگشایی شده است. نتیجة تحقیق مشخص کرد که تمام ارکان نظریة یونگ به وضوح، ترتیب و در برخی موارد صورت مکرر در هفت خان رستم دیده می شوند. برخلاف هفت خان رستم، این الگو در هفت خان اسفندیار از نظم مشخصی برخوردار نیست و در پاره ای موارد به صورت تلویحی به آن نگریسته شده است. نیز می توان به فقدان کهن الگوی «آنیموس» در طرحوارة هفت خان اسفندیار اشاره کرد.
کودکانه ها در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، فرضیة قیصر امین پور دربارة بازگشت شعرا به کودکی در اشعار سهراب سپهری، از شاعران بزرگ معاصر، به بوتة آزمایش گذاشته می شود. امین پور در شعر و کودکی با استناد به برخی نقطه نظرهای «ژان پیاژه»، روان شناس معروف سوئیسی، در اثبات این مطلب می کوشد که شعر نوعی بازگشت به کودکی است. او در کتابش، پس از بیان و توضیح مراحل تحول شناخت کودک از دیدگاه پیاژه و شرح ویژگی های عمدة تفکر و رفتار کودک، نمونه هایی از اشعار شاعران عصر گذشته و معاصر را ذکر کرده ویژگی های تفکر کودکانه را در آن ها بازمی کاود. این نوشتة پژوهشی که در آن، یافته ها به شکل توصیفی تحلیلی ارائه می شود، نشان دهندة آن است که نظریة امین پور دربارة اشعار سهراب سپهری کاملاً صدق می کند و جلوه های گوناگون و شاعرانة کودکی در سروده های این شاعر معاصر به وضوح مشاهده می شود.
گرشاسب؛ شبه قهرمانِ حماسه ی اسدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بررسی متون گذشته از منظرهای نوین یکی از محورهای بنیادین مطالعات ادبی است. در این میان نقد اسطوره شناختی یا کهن الگویی که رویکردی تلفیقی از علومی چون روان شناسی و انسان شناسی است از اهمیتی ویژه برخوردار است. این نوع رویکرد بر پایة اندیشة کارل گوستاو یونگ شکل گرفت، او پس از مطالعه ی اسطوره های ملل مختلف، به منشأ آن ها توجه و «ناخوداگاه جمعی» -که حاوی کهن الگوهاست- را به عنوان خاستگاه مشترک اسطوره های بشری معرفی کرد. به زعم یونگ لازمه «تفرّد» و یکپارچگی شخصیتِ قهرمان این است که «قهرمان» بتواند پس از تمام دشواری ها «سایه» را مقهور کرده و خود را از سلطه آن نجات دهد.
در این جستار تلاش شد داستان گرشاسب، به روایت اسدی، به روش توصیفی-تحلیلی مورد مطالعه قرار گیرد. در این تحقیق علاوه بر معرفی شخصیت گرشاسبِ حماسی، نقبی هم به شخصیتِ اساطیریِ گرشاسب زده شد تا ضمن معرفی این شخصیت به بیان شباهت ها و تفاوت های دو روایت اساطیری و حماسی پرداخته و هم چنین علت این تفاوت ها تبیین شود. در اساطیر و متون پهلوی نابودی نهاییِ ضحاک به دست گرشاسب صورت می گیرد و قهرمانِ ما الگوی «نبرد قهرمان و سایه» را تکمیل می کند. اما در حماسه گرشاسب نامه، گرشاسب مطیع ضحاک و در سیطره اوست و نبردِ فرجامین او، که مطابق با الگوی اسطوره ای نبرد با ضحاک است، محقق نمی شود؛ بنابراین به سبب مسکوت ماندن این موضوع و سلطه «سایه» بر «قهرمان»، «فرایند فردیتِ» روان و خودشناسی قهرمان در این حماسه رخ نمی دهد.
مقایسه روایت های تمثیلی «پیل در شهر کوران» از سنایی و غزالی بر مبنای نظریه فزون-متنیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت تمثیلی «پیل در شهر کوران» از کتاب حدیقه الحقیقه سنایی، بر اساس روایتی از کیمیای سعادت غزالی نوشته شده است. هدف اصلی این پژوهش کشف رابطه فزون متنیّت این دو روایت است. بدین منظور برپایه نظریّه فزون متنیّت ژرار ژنت، ارتباط روایت سنایی با روایت غزالی بررسی و این نتایج حاصل شد که در روایت سنایی تغییر حجم متن و دلالت های معناشناسی جدیدی وجود دارد که در دو بخش گشتار کمّی و گشتار کاربردی قابل بررسی است. در بخش گشتارهای کمّی، دریافتیم که سنایی با گسترش روایت از 21 گزاره روایت غزالی به 42 گزاره در روایت خویش از «گشتار کمّی افزایش» استفاده کرده است. در بخش گشتارهای کاربردی، روایت سنایی در دو لایه معنایی بررسی شد. گشتارهای لایه معنایی اول، شامل تغییراتی بود که سنایی در اشخاص و حوادث ایجاد کرده بود. گشتارهای لایه معنایی دوم نشان می داد که درباره موضوع ناتوانی عقل در شناخت خدا، آنچه را که گذشتگان او فقط در مورد عقل و نفس آدمی بیان کرده اند، سنایی به عقل و نفس کلی تعمیم داده و معتقد است که عقل و نفس انسان و جهان، پایین تر از آن هستند که به تنهایی یا با هم قادر به درک اسرار الهی باشند.
تاریخ گرایی نو (بررسی کتاب تاریخ بیهقی در بوتة نقد جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل اسطوره ای رمان سووشون با نگاه به تأثیر کودتای 28 مرداد1332 در بازتاب اسطوره ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها در طول تاریخ همواره از رخدادهای سیاسی - اجتماعی تأثیر می پذیرند و در برابر آنها واکنش نشان می دهند. در حوزه داستان نویسی معاصر یکی از اصلی ترین حوادثی که بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و ادبی تأثیر عمیقی گذاشت، واقعه کودتای 28 مرداد است. این حادثه باعث اجتناب نویسندگان از بیان انتقادی صریح و پناه بردن به درون و بهره گیری از زبان مبهم، نمادین و اسطوره ای در انعکاس مسائل جامعه و جهت گیری اذهان توده ی مردم و روشنفکران گردید. داستان سووشون یکی از برجسته ترین داستان هایی است که با بهره گیری از اساطیر ملی و دینی انعکاس دهنده وضعیت اجتماعی و فکری مردم ایران در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد در گفتمان مخالف حکومت و بیگانه بوده است. نویسنده با بازآفرینی شخصیت ها، روایات و فضاهای اسطوره ای در تناسب با موقعیت خاص زمانی و تلفیق هنرمندانه روایا ت اسلامی و ایرانی شاهکاری کم نظیر در عرصه داستا ن نویسی فارسی پدید آورده است. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و چارچوب نظری نقد اسطوره ای به تحلیل ادبیت اسطوره ای و چگونگی بازتاب اسطوره در این اثر ادبی متأثر از حادثه کودتای 28 مرداد می پردازد.
بررسی کارکردهای نشانه معناشناختی نور بر اساس قصّه ای از مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین نشانه ها در فهم متون عرفانی عنصر «نور» است. یافتن دلالت های معنایی و مناسبات درونی عنصر نور در متون عرفانی، درک ژرفای معانی آن ها را آسان می کند. نشانه معناشناسی، به مثابة یکی از روش های نقد ادبی نُو، به ما اجازه می دهد تا به مطالعه این کارکردها در درون گفتمان بپردازیم. این مقاله در پی آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، کارکردهای نور را در بخشی از قصّه «آمدن جعفر به گرفتن قلعه ای به تنهایی» از دفتر ششم مثنوی، بر اساس رویکرد نشانه معناشناختی بررسی و تبیین کند. پرسش اصلی پژوهش این است که عنصر نور چگونه فضای گفتمانی را تحت تأثیر خود قرار می دهد و سبب آفرینش چه معناهایی می گردد. درواقع هدف از این پژوهش مطالعه شرایط داستانی و گفتمانی نور در این قصّه برای نشان دادن سیالیّت معناست. عنصر نور در این قصّه کارکرد داستانی و گفتمانی پیدا می کند و از این طریق گفتمانی پویا و سیّال آفریده می شود. فرضیّه اساسی این است که نور در این گفتمان دارای کارکردهای جسمانه ای، شناختی، واسطه ای، استحاله ای، و استعلایی است و این کارکردها همواره از ویژگی های تنشی، شَوِشی، عاطفی، نمودی، انفجاری، واسازی، انعکاسی و زیبایی شناختی برخوردارند. بررسی کارکردها و ویژگی های نشانه معناشناختی نور می تواند ظرفیّت های داستانی و گفتمانی قصّه های مثنوی را به خوبی بشناساند و افق جدیدی به روی مطالعات مثنوی بگشاید.
بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه و کارکرد آنها در متن با تأکید بر تقابل نور و ظلمت در آثار فارسی شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه، اصطلاح کلیدی در نظام زبان شناسی سوسور، ساخت گرایی، شالوده شکنی و مکتب باختین است که در فهم معنا و نظام تفکر انسان، نقش بنیادینی ایفا می کند. همگی این مکتب ها در پذیرش تقابل ها به عنوان عامل اساسی شکل دهنده در نظام های گوناگون زندگی بشری رویکرد مشابهی دارند؛ لیکن در تفسیر نحوه تعامل دو جانب یک تقابل، دیدگاه های متفاوتی دارند. صرف نظر از پیامدهای چگونگی تفسیر تقابل های دوگانه در زمینه های گوناگون فلسفی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و...، آنچه مهم می نماید، تفاوت در نگرش و خوانش متن ادبی است که هر یک از آن مکتب ها و نظریه ها بر اساس تفسیر خود از تقابل ها، به دست می دهند. این نوشتار می کوشد مفهوم و چگونگی تفسیر تقابل ها در ساخت گرایی، شالوده شکنی و مکتب باختین را بکاود؛ آنگاه برای نشان دادن چگونگی عملکرد و تفسیر تقابل ها، تقابل نور و ظلمت در آثار سهروردی، شیخ اشراق، بررسی شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که نگرش آفریننده متن ادبی و خوانش متن بر اساس آرای این نظریه ها به تقابل های دوگانه، به بازتولید متن های متفاوت می انجامد که بر اساس رویکرد تک آوایانه یا چندمنظری نویسنده، متن اثر وجوه متفاوتی به خود می گیرد. همچنان که در مصنفات شیخ، تقابل ها به مانند فرجامی که ساختارگرایی به تقابل ها می دهد، کیفیت برتری جویانه یا وحدت بخش دارند(1).
تحلیل انتقادی گفتمان قصیده ای از سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شامل نظریه ها و روش هایی است برای مطالعه تجربی روابط میان گفتمان و تحولات اجتماعی و فرهنگی قلمروهای گوناگون اجتماعی. تحلیل گران انتقادی گفتمان بر آن اند که متن های ادبی، مثل سایر متن ها، در خدمت ارتباط اند، بنابراین، آن ها را نیز می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل نمود. در این پژوهش یکی از قصاید مشهور سنایی غزنوی، بر اساس روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر، و تبیین بررسی شده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد سنایی، با ترکیب بندی ابعاد گفتمان های مسلط روزگار خود، در قالب ژانری ازپیش موجود، ساختار و نظم گفتمانی موجود و مسلط روزگار خود را بازتولید کرده است. بنابراین، قصیده سنایی، به منزلة رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از کردار اجتماعی روزگار او نیست، بلکه، با بازتولید نظم گفتمانی، به حفظ وضع موجود کردار و نظم اجتماعی کمک می کند.