فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از فرایندهای عمده در واژه سازی، اختصارسازی است که در آن یک حرف یا مجموعه ای از حروف جایگزین یک کلمه یا عبارتی طولانی می شود. انگیزة اصلی اختصارسازی را می توان اصل کم کوشی معرفی کرد که بر اساس آن انسان می کوشد با صرف کمترین انرژی بیشترین حجم اطلاعات را انتقال دهد. در این پژوهش، ساختمان و بسامد کلمات اختصاری در چهار زبان فارسی، انگلیسی، عربی و ترکی بررسی شده است. ابتدا وبگاه های اینترنتی چهار کشور جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحدة آمریکا، مصر و ترکیه در شش حوزة خبر، سیاست، ورزش، تجارت، علوم و فرهنگ در نظر گرفته شده و برخی متون آنها به طور تصادفی انتخاب شده است. علت انتخاب وبگاه های اینترنتی این است که متون درج شده در این رسانه به طور معمول در صفحة نمایشگر به نمایش درمی آید و استفاده از کلمات اختصاری باعث صرفه جویی در فضای مجازی می شود. متون انتخاب شده برای هر زبان شامل 60000 واژه می باشد و کل پیکره 240000 واژه را دربرمی گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که زبان انگلیسی از نظر تعداد کلمه (نوع) و نیز بسامد تکرار کلمات اختصاری در جایگاه نخست است و ترکی، فارسی و عربی در رتبه های بعدی قرار می گیرند. بررسی ساختار درونی کلمات اختصاری نیز نشان می دهد که بیش از نیمی از کلمات اختصاری پیکره سه حرفی هستند. تأمل در دو عامل الفبا و ملاحظات رده شناختی چهار زبان مورد بررسی نیز نشان می دهد که عامل الفبا و خط نقش مهم تری در گرایش اهل زبان به ساخت و کاربرد کلمات اختصاری ایفا می کند.
جملات شرطی رویدادی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت های شرطی عبارت های زبانی متشکل از بندی وابسته و بندی پایه هستند که وقوع پدیده یا وضعیتی را به وقوع پدیده یا وضعیتی دیگر مشروط می سازند. در این مقاله با رویکردی کمینه گرا بند شرطی در زبان فارسی را مورد بررسی قرار می دهیم. در روند این بررسی، با استفاده از اصول نظریه مرجع گزینی و برخی آزمون های حذف نشان می دهیم که بند شرطی جمله آغازین به عنوان افزوده به گروه زمان و در مواردی به فرافکن های بالاتری همچون گروه کانون و بند شرطی جمله پایانی به گروه فعلی کوچک متصل می شود. بند شرطی جمله میانی نیز در حقیقت حاصل مبتداسازی عناصری است که به پیش از بند شرطی جابجا شده اند.
بررسی مشخصه های کنش گفتاری معذرت خواهی با مخاطبِ خداوند («توبه») در زبان های فارسی و روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک کلامی «توبه» در کنش گفتاری معذرت خواهی جای می گیرد. معذرت خواهی در مقابل بالاترین مقام در سلسله مراتب مذهبی را توبه می خوانند. هدف از پژوهش حاضر، شناخت ابزار زبانی است که در دو زبان فارسی و روسی برای بیان توبه به کار می رود. در این راه کوشیده ایم شباهت ها و تفاوت های زبانی در توبه را که موجب تفاوت در این سبک کلامی در دو زبان مورد بررسی می شود، دریابیم. روش تحقیق بر پایة زبان شناسی مقابله ای استوار است. در ما حصل پژوهش مشخص گردید در هر دو محیط کلامی، گویشوران برای خطاب خداوند از ضمیر «تو» استفاده می کنند. همچنین معنای ساختار امری در فرمول های توبه، نه «دستور»، بلکه «درخواست» است و دربردارنده خواهش و تمنا از مخاطب می باشد. در هر دو زبان برای بیان توبه از صورت امری مفرد استفاده می شود؛ مانند Прости! (ببخش) در زبان روسی و درگذر در زبان فارسی. ویژگی این سبک کلامی در زبان فارسی آن است که برخی از این صورت ها از زبان عربی عاریه گرفته شده اند: استغفرالله و العفو. علاوه بر صورت امری مفرد در زبان فارسی از این صورت های قرضی نیز که صورت های صرفی فعل هستند و نیز صورت شبه جمله خدایا توبه توبه! برای بیان توبه استفاده می شود؛ در حالی که هیچ یک از این ساختارهای دستوری در زبان روسی به کار نمی روند.
راه کارهای برطرف کردن التقای واکه ها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التقای واکه ها هنگامی روی می دهد که در دو هجای مجاور، هجای سمت چپ فاقد پایانه و هجای سمت راست فاقد آغازه باشد. التقای واکه ها در بازنمایی واجی یا در یک مرحله میانی بین بازنمایی واجی و بازنمایی آوایی رخ می دهد. انتظار می رود که این پدیده در هر زبانی وجود داشته باشد. ولی برطرف کردن آن فقط در زبان هایی که وجود آغازه در آنها ضروری است الزامی می باشد. التقای واکه ها معمولاً با بهره گیری از پنج راهکار برط رف م ی شود: درج هم خوان می انجی، حذف یکی از واکه ها، ادغام دو واکه، تشکیل غلت و سرانجام تبدیل دو واکه به یک واکه مرکب. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی شرایط و امکان رخداد هر پنج راهکار در زبان پارسی مورد بررسی قرار گرفته و فقط آن راه کارهایی که در این زبان رایج هستند، با بهره گیری از نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 2004 /1993) تبیین شده اند. هدف این مقاله دست یابی به یک رتبه بندی دربرگیرنده نهایی از محدودیت های مختلف بوده که تبیین کننده همه راهکارهای رایج در برطرف کردن التقای واکه ها در زبان پارسی باشد. نتایج این پژوهش بالغ بر ده مورد است که هر یک واقعیتی را پیرامون فرایندها و راهکارهای رایج در برطرف کردن التقای واکه ها در زبان پارسی بیان می کند.
نظام تقابل های زبانی مهم ترین عامل شکل گیری معنا در روایت ضحاک و فریدونِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل های زبانی یکی از مهم ترین شاخص های آفرینش معنا در هر نظام گفتمانی بشمار می رود. نگارندگان در این پژوهش، تقابل های زبانی را مهم ترین عامل آفرینش معنا در «روایت فریدون و ضحاکِ شاهنامه» می دانند و به این منظور، در این داستان، در تحلیلی نشانه- معناشناختی چگونگی شکل گیری معنا بر اساس تقابل ها را بررسی می کنند. در این پژوهش، نشان خواهیم داد که تقابل ها در چه سطحی و با چه کیفیتی، در شکل گیری نظام معنایی داستان ضحاک و فریدون مؤثر است. پس از بررسی ابعاد مختلف تقابل ها در روایت، خواهیم دید که تقابل های زبانی را که گفته پرداز بکار می برد، در حقیقت رمزی است بر بنیان فرهنگ و تاریخ و ارتباط مخاطب با ساختار روایی متن که مستلزم آگاهی او از بستر فرهنگی و تاریخی روایت است. دستاورد دیگر این پژوهش، نمایان ساختن چگونگی کارکرد تقابل شخصیت های مهم روایت در روند شکل گیری آن است. کارکرد تقابلی شخصیت های تأثیر گذار در روند داستان، به دو شکل نمود یافته است: در ارتباط با خود و در ارتباط با دیگر شخصیت ها.
چندمعنایی نظام مند با رویکردی شناختی تحلیل چندمعنایی فعلِ حسیِ «شنیدن» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چندمعنایی نظام مند، تبیین های شناختی، زمینه ساز چندگانگی معانیِ واژه هاست و به همین با شواهد بینازبانی و تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد. واژگان اعضای بدن و نیز افعال حسی از مهم ترین حوزه های واژگان در معنی شناسی شناختی در چندمعنایی نظام مند است. در این مقاله پس از معرفی چندمعنایی نظام مند در نگرش شناختی در تقابل با چندمعنایی در نگرش ساخت گرا، ملاحظات نظری و پیشینة مطالعات را در قالب نمونه هایی از زبان فارسی با شواهدی از اندام واژه ها و فعل های حسی ارائه می دهیم، آنگاه به طور خاص چندمعنایی فعل «شنیدن» را در زبان فارسی براساس الگوی آنتونانو و سوییتزر بررسی می کنیم. این مقاله نشان می دهد که الگوی تیلر برای ترسیم چندمعنایی فعل های حسی در زبان فارسی کارایی دارد. مهم ترین شواهد این رویکرد، از کاربرد اندام واژه ها و فعل های حسی در متون ادبی به دست می آید که شیوه های کاربرد آنها می تواند عاملی سبک شناختی در آثار ادبی محسوب شود.
بررسی طرح های تصوری در معناشناسی شناختی واژگان قرآن (با تمرکز بر طرح حجمی، حرکتی و قدرتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنا شناسی به بررسی معنا و مفهوم نشانه های مختلف می پردازد. یکی از انواع مختلف معنا شناسی که در تحلیل آیات قرآن می توان به کار گرفت، معنا شناسی شناختی است. معنا شناسی شناختی به شاخه های متعدد تقسیم شده که یکی از آن ها را می توان طرح های تصوری نام برد که باعث فهم بهتر قرآن می گردد.
مقاله ی حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد قرآنی، به بررسی طرح های تصوری معنا شناسی شناختی در واژگان قرآن کریم پرداخته و در انتها به این نتیجه دست می یابد که: در قرآن کریم خداوند از روش های گوناگونی برای بیان آیات استفاده کرده است تا بتواند منظور خود را بهتر و راحت تر به انسان ها بفهماند و انسان ها مشکلی در دریافت معنا و مفهوم آیات نداشته و به دنبال بهانه ای برای دوری کردن از قرآن و آموزه های اسلامی نباشند.
یکی از این روش ها، طرح های تصوری است که خداوند مفاهیم آیات قرآن را برای مخلوقات به تصویر می کشد. طرح های تصوری معنا شناسی شناختی، به سه نوع حجمی، حرکتی و قدرتی تقسیم شده و پدیده های جهان هستی را این گونه قابل لمس و متصور می کنند.
تحلیل معنایی واژگان زبان فارسی بر مبنای رویکرد معنی شناسی قالب بنیاد
حوزههای تخصصی:
معنی شناسی قالب بنیاد نخستین بار از سوی چارلز فیلمور و پس از طرح مفهوم «قالب» از سوی او (1977الف، 1977ب، 1985، 1987) به مثابه نگرشی در چهارچوب معنی شناسی شناختی مطرح شد. فیلمور در این رویکرد واژگانی، اصطلاح «قالب» را به مثابه شیوه ای برای تحلیل های معنایی زبان طبیعی به کار می برد. نگارنده نوشته حاضر با استفاده از نمونه های متعددی از زبان فارسی معیار به ارزیابی میزان کارایی این نظریه در زبان فارسی می پردازد تا جامعیت آن را به کمک زبانی معلوم کند که مورد بحث و بررسی فیلمور نبوده است. نتیجه این ارزیابی نشان می دهد که فیلمور در طرح این نظریه اش برخلاف ادعای اصلی معنی شناسان شناختی به دنبال صوری سازی رفته است؛ آن هم به گونه ای که نه تنها در بسیاری از موارد، اغلب افعال زبان فارسی در قالب های فیلمور پیش بینی نشده اند، بلکه در موارد متعددی قالب ها در هم تلفیق می شوند. عدم کارایی مطلوب این نظریه، دست کم در مورد زبان فارسی، ناشی از نادیده گرفتن این واقعیت است که وقتی ما چیزی را در جهان خارج می بینیم، آن را با توجه به اینکه به چه شکل «درک»ا ش کرده ایم، وارد زبان می کنیم. نوع درک ما از صحنه های پیرامونمان، تعیین کننده نوع جملاتی است که به زبان می آوریم. اینکه ما صرفاً با توجه به چند عنصر موجود در یک صحنه بخواهیم به قالب مشخصی قائل شویم و به تبیین معنایی بپردازیم، چندان مطلوب و صحیح به نظر نمی رسد.
تکواژ صفر
حوزههای تخصصی:
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته می شود که بار معنایی دارد، اما هیچ گونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ به عنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوری ای برای نشان دادن مشخصه های شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبان شناسان کلمة «رفت» را به صورت [رفت-Ø]فعل تحلیل می کنند و مشخصه های شخص و شمار را به تکواژ صفر نسبت می دهند، اما تکواژ صفر از سوی بسیاری از محققان از جمله آرونوف (1976 و 1983)، لیبر (1981)، بائر (1983و 1988)، اشتکاور (1992) و ملچوک (1996)، به دلایل متعددی از جمله تعدد مقولات دستوری و تعدد معانی، مورد اعتراض قرار گرفته است. در این مقاله، ماهیت تکواژ صفر مورد بررسی دقیق تر قرار گرفته و مصادیق این تکواژ و شرایطی که زبان شناسان برای وجود آن مطرح کرده اند، معرفی شده است. آن گاه، پس از ارائة دلایلی که برای تأیید و رد تکواژ صفر برشمرده اند، با ارائة شواهد زبانی مشخص شده است که آنچه در منابع با عنوان «تکواژ صفر» می نامند، خلأای است بافتی در محور هم نشینی که گویشور با توجه به بافت زبانی و غیرزبانی ای که در دسترس دارد، آن را پر می کند.
گزاره های زبانی و ادبیت کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله مسئله معنا در متن ادبی را به بحث می گذارد. نخست «معنی زبان شناختی» گزاره را تعریف می کند و تفاوت گزاره های زبان با ادبیات را مطرح می کند. در زبان هیچ گزاره ای نیست که معنی زبان شناختی نداشته باشد؛ اما در ادبیات گزاره های فراوان تولید می شود که یا مصداق ندارند یا مصداق آن ها پذیرفتنی نیست. سه عامل سبب می شود که معنیِ زبان شناختی یک متن پذیرفتنی نباشد: 1. عامل ناهُشیاری: اگر در متن نشانه ای وجود داشته باشد که گزاره ها در حالتی از ناآگاهی به وجود آمده اند. 2. عامل مصداق ستیزی: آنگاه که معنی زبان شناختی متن به سبب دلالت بر مصادیقی مُغایر با عادت های تجربی ما انکار می شود.
3. ناسازگاری معنی گزاره با شخصیت گوینده: آنگاه که معنی زبان شناختی گزاره ها با شناختی که از گوینده داریم سازگار نمی نماید. مقاله در نهایت گزاره های فراهم آورنده یک متن را به سه نوع تقسیم کرده است:
الف. گزاره هایی که معنیِ زبان شناختی آن ها پذیرفتنی است و به مصداقی تجربی دلالت دارند.
ب. گزاره هایی که اگرچه در نظام نخستین زبان، معنی زبان شناختی آن ها پذیرفتنی نیست اما دریافتِ معنی ثانوی آن ها که منظور نظر اولیه گوینده بوده است و در این معنی دارای مصداق تجربی نیز هستند به آسانی میسر است.
ج. گزاره هایی که علی رغم اختلاف علت در پدید آمدن آن ها معنی زبان شناختی آن ها قابل قبول نیست و به مصداقی سازگار با عادت های تجربی ما دلالت ندارند و صرف نظر از آنکه چه عامل بافتی و چه علتی سبب نهفته شدن معنایی در آن ها شده باشد، این معنی به آسانی قابل دریافت نیست.
Сравнительный анализ словообразовательных суффиксов персидского и русского языков (مقایسه تحلیلی پسوندهای اشتقاقی در زبان های فارسی و روسی (بر اساس کتاب ذخیره خوارزمشاهی سید اسماعیل جرجانی))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تکواژ اشتقاقی در پسوندهای خاص در زبان های فارسی و روسی می پردازد. شواهد مثال از کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» اثر معروف سید اسماعیل جرجانی برگرفته شده است. نویسنده این دانشنامه پزشکی به رغم ورود اصطلاحات فراوان زبان عربی به زبان فارسی، به منظور حفظ و صیانت زبان فارسی با اجتناب از کاربرد کلمات و اصطلاحات عربی و لاتین، اثر خود را به زبان مادری یعنی زبان فارسی نگاشته است. نویسندگان این مقاله تلاش کرده اند تا با روش های گوناگون، پسوندها را در این دو زبان مطالعه و بررسی کنند. با توجه به دستاوردهای پژوهش حاضر می توان گفت که سازنده ترین شیوه برای ساخت اسم و صفت، استفاده از پسوند است. در این مقاله ابتدا پرکاربردترین پسوندهای زایا و غیرزایا فارسی استفاده شده در کتاب ذخیره خوارزمشاهی و سپس معادل آن ها در زبان روسی مشخص شده و شباهت های معنایی آن ها بیان گردیده است. همچنین به این نکته اشاره شده که تلفظ بعضی از پسوندهای فارسی در گذر زمان از روزگار پیشین تا دوره معاصر تغییر یافته است. بعضی از پسوندها به عنوان کلمات جداگانه دارای معنا بوده اند، اما در حال حاضر آن معنا را از دست داده و به پسوند اشتقاقی تبدیل شده اند.
درنگ: مکث یا مرز؟
حوزههای تخصصی:
در منابع زبان شناسی غربی، juncture اصطلاحی است تخصصی در حوزه واج شناسی که سابقه آن به ساخت گرایی آمریکا بازمی گردد. مفهوم مورد اشاره این اصطلاح، علاوه بر واج شناسی، در حوزه ادراک گفتار، در روان شناسی زبان وتبدیل متن به گفتار، در بازشناسی گفتار و در زبان شناسی رایانشی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در آثار آواشناسی و واج شناسی زبان فارسی، در برابر juncture، معادل «درنگ» به کار رفته است که از آن، مفهوم «مکث» استنباط می شود. مقاله پیشِ رو با مروری بر مهم ترین منابع زبان شناسی غربی، مشخص می کند که این اصطلاح دقیقاً به چه معناست و به کدام ویژگی های زبان اشاره می کند. این بررسی نشان می دهد که به کارگیری معادل «درنگ» برای این اصطلاح مناسب نیست، زیرا درنگ مفهوم مکث را به ذهن متبادر می کند و منظور از juncture در منابع غربی مکث نیست. در این مقاله، ضمن برشمردن برخی از ویژگی های آواییزبان فارسی که به بحث juncture ارتباط دارند، معادل «مرز» برای آن پیشنهاد می شود.
بررسی سوره « عَبَس » از دیدگاه سبک شناسی گفتمانی میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه سبک شناسی گفتمانی در پی بررسی زیبایی های منحصر به فرد چینش کلام در متون برجسته و هنری است. سبک شناسی گفتمانی، نگرشی است در باب رابطه محتوای متن با بیرون متن، که مستقیما تحت نفوذ اندیشه میشل فوکو به وجود آمد. این برخورد زبان شناختی، در متن های ادبی به مقولاتی فراتر از جمله، مانند: پیوستار معنایی، سبک نحوی جمله ها ، کنش گفتاری، بافت، نظم ساختارهای خودِ متن و بسامد کنش ها و جمله ها می پردازد. سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری سوره عبس، رابطه مستقیمی را با پیوستار معنایی و بافت موقعیتی برقرار کرده است؛ به گونه ای که با تغییر بافت موقعیتی، سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری آن نیز تغییر می یابد و نکته دیگر، اینکه با تطبیق کنش ها و سبک نحوی جمله ها با بلاغت کلاسیک عربی در علم معانی که توجه به اقتضای حال را شرط اصلی بلاغت شمرده شده است، در یک راستا می باشد و کنش های کلامی کاملا درست و به جا با مقتضای حال به کار رفته اند. در این جستار، می توان به عوامل موثر محیطی در نازل شدن این سوره و تاثیر عوامل محیطی بر کنش های کلامی، پیوستار دستوری و معنایی به کار رفته در جملات را بهتر جویا شد و به درک صحیح تری از نازل شدن سوره عبس که به سبک و سیاق ادبی ویژه ای نازل شده است، دست یافت.
A Comparative and Contrastive Study on the Meaning Extension of Color Terms in Persian and English(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
We deal with a wide range of colors in our daily life. They are such ubiquitous phenomena that is hard and next to impossible to imagine even a single entity (be it an object, place, living creature, etc) devoid of them. They are like death and tax which nobody can dispense with. This omnipresence of colors around us has also made its way through abstract and less tangible entities via the interaction between culture and cognition. In an attempt to shed further light on the way that color meanings could be extended in different languages and cultures, the present study sought to investigate the semantic extension of Persian and English color terms based on cultural data. The findings revealed the existence of both language-idiosyncratic and general tendencies for both Persian and English languages with respect to semantic extension of color terms. It was also shown that Persian and English speakers mostly use the same mechanisms of metonymy, metaphor and sense of opposite relation based on cultural data and their experience of the physical world to develop more and more color meanings. Furthermore, the study suggested that the direction and development of the semantic domain of a color term mainly depends on its already developed semantic properties and is not accidental. Two other accidental points were also found in the study. First, the borrowing, acceptance and the usage of a color expression from another language might depend on the already developed semantic properties of the related color term in the recipient language. Second, it is possible to predict the direction and development of the new connotations and meanings of a color term in a specific language.
مطابقه، مقوله ای معنامند در ساخت غیرشخصی: تحلیلی در چارچوب دستور شناختی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل یک نوع از ساخت های غیرشخصی معلوم در زبان فارسی در چارچوب انگاره دستور شناختی می پردازد. این نوع ساخت خود مشتمل بر دو نمونه است. هر دو نمونه دو بند پایه و پیرو دارند که بند اول در هر دو فاقد سازه ای در جایگاه فاعل است. علاوه بر این، فعل بند اول همیشه به صورت سوم شخص مفرد می آید، در حالی که فعل در زبان فارسی بدون هیچ گونه محدودیتی در هر شش صیغه صرف می شود. این واقعیت در حالی است که در اغلب پژوهش های زبان شناختی چنین فرض می شود که مطابقه در زبان مقوله ای صرفاً دستوری است و ظهور آن در سطح جمله هیچ پایگاه معنایی ندارد. در پاسخ به چنین دیدگاهی، در این پژوهش تحلیلی از مطابقه سوم شخص مفرد در یکی از انواع ساخت های غیرشخصی در زبان فارسی در قالب انگاره دستور شناختی ارائه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در ساخت های غیرشخصی مورد نظر ما برجسته ترین سازه که به عنوان فاعل (tr) قلمداد می شود، موقعیت فاعل است که نمایانگر موقعیتی عام و فراگیر است که رویداد یا حالت مورد نظر درون آن روی می دهد. همچنین نشان داده خواهد شد که حضور نشانه سوم شخص مفرد در این ساخت ها پدیده ای قراردادی نیست، بلکه با موقعیت انتزاعی موجود در جمله (موقعیت فاعل) مطابقت می نماید. از همین روی، مطابقه را در ساخت های غیرشخصی زبان فارسی مقوله ای معنامند و نه صرفاً دستوری تلقی می نماییم.
معنا شناسی واژه سیاحت و مترادفات آن در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که به معنا شناسی سیاحت و گردشگری در قرآن کریم بپردازد تا با کشف معارف جدید از قرآن اندیشه نظام دار بودن آن معارف روشن شود. زیرا واژگان مترادف با گردشگری گاهی در بافت زبانی آیات ذکر شده است و گاهی براساس سیاق آیات و تفاسیر مربوط به آن، روشن می شود. این مقاله به شرح و تبیین واژه سیاحت و سپس واژگان دیگری که به این مهم در ارتباط است در حوزه های لغت، تفسیر و سیاق آیات می پردازد.
از آنچه در متن مقاله بیان شد می توان گفت، گردشگری نقل مکان از جایی به جای دیگر برای تأمین نیازهای مادی و معنوی است،که به طور مستقیم و غیر مستقیم بر زندگی انسان اثر می گذارد و آدمیان را به اهداف گردشگری که همان سیر الی الله است رهنمون می سازد.