فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نسخه ی« شرح المفصل» عبدالعزیز کاشی برجای مانده از قرن هفتم و هشتم هجری است که در آن نویسنده با نثری روان و علمی به شرح کتاب «المفصل» زمخشری پرداخته است. با بررسی نظرات و موضع گیری های وی می توان دریافت که پیرو مکتب بصره بوده است. این نویسنده ی ایرانی مسلّط به زبان عربی تنها به ذکر نظرات علمای نحو بسنده نمی کند بلکه در موارد بسیاری با تکیه بر استدلال های سماعی و قیاسی به اظهارنظر می پردازد. ابن حاجب از جمله نحویانی است که کاشی بسیار به نظرات وی اشاره می کند؛ گاهی در تأیید و گاهی در نقد و رد نظرات وی. این جستار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی انتقادهای کاشی نسبت به نظرات ابن حاجب پرداخته و به این نتیجه رسیده است که انتقادهای کاشی در بسیاری موارد به جاست. او با شیوه ای روشن و به دور از تکلّف و اصطلاحات پیچیده ی منطقی و با به کارگیری دلایل علمی استوار به اثبات مدّعای خود پرداخته است. کاشی در اکثر موارد با زمخشری هم عقیده است و توانسته درستی کلام زمخشری را به اثبات برساند.
العلاقه بین الوظیفه و البنیه فی نظریه النظم دراسه فی التقدیم و التأخیر و الحذف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
73 - 84
حوزههای تخصصی:
یرتبط اسم حلقه براغ اللسانیه باللسانیات الوظیفیه عموماً؛ إذ أنها اهتمّت بوظیفه اللغه، وهی التواصل وأسبقیه الوظیفه على البنیه، لأنّالوظیفیین ینظرون إلى علاقه الوظیفه والبنیه عبر التأکید على دور المتکلم والسامع. وأما الجرجانی بصفته عالماً فی البلاغه واللغه وصاحب» الوظیفیه « کتاب دلائل الإعجاز، فیرکّز على المواءمه بین الوظیفه والبنیه، والتی تعدّ من أهمّ المعالم الوظیفیه. وبناءً علیه یمکن القول إنتتقارب مع البلاغه العربیه عامهً بما أنّ مهمّه البلاغه هی الترکیز على العلاقه بین المقام والمقال. إذن یستهدف هذا البحث دراسه العلاقه بینالوظیفه والبنیه عند الجرجانی عبر الترکیز على مبادئها وهی: وظیفه اللغه، والعلاقه بین البنیه والوظیفه، ودور المتکلم والسامع من خلالتطبیقها على التقدیم والتأخیر، والحذف، مستخدماً المنهج الوصفی التحلیلی لتبیین علاقه نظریه النظم للجرجانی والوظیفیه عبر تفسیرهذه النماذج. ومما توصل إلیه البحث هو أنّ نظریه الجرجانی تتمحور على أنّ الوظیفه الأساس للغه هی إقامه التواصل بین متکلمیها،والتواصل لا یکون بالمفردات، وإنما یکون بالجمل والوظیفه سابقه على اللفظ، والوظیفه المقصود ههنا وظیفه مقامیّه. وبناء علیه نستطیعأن نعتبر الجرجانی وظیفیاً، ولو عنده تشابهات مع المدارس اللسانیه الأخری.
دراسه فی البنیتین الإیقاعیه والدلالیه للقافیه وطرائق استخدامها فی الشعر الفلسطینی المقاوم بعد نکسه 1967م(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
247-281
حوزههای تخصصی:
تعدّ القافیه من أهمّ مکوّنات النصّ الشعری حیث لا تقتصر وظیفتها فی الإیقاع والتطریب ولاتعتبر مجرّد محسن صوتی فحسب، بل إنّ لها وظیفه دلالیه تبعدها عن هیمنه الوظیفه الصوتیه، ومن هنا اکتسبت هذه التقنیه أهمیه خاصه فی القصیده العربیه الحدیثه عموماً والقصیده المقاومه الفلسطینیه خصوصاً لنقل لطائف المعنی وأحاسیس قائلها. یسعی البحث إلی الکشف عن أنماط القافیه وطرائق ااستخدامها فی الشعر الفلسطینی المقاوم بعد نکسه 1967م ومدی إسهامها فی البنیتین الإیقاعیه والدلالیه اعتماداً علی المنهج التوصیفی – التحلیلی و الإحصائی.توصّل البحث إلی أنّ شاعر النکسه کثیراً ما یوظّف التقفیه البسیطه الموحّده لمرتکز إیقاعی سوی أننّا نلاحظ أنّ الخطیب قد تسیر مساراً آخر حیث تحاول تکوین الانسجام بین الإیقاع والدلاله فی هذا النمط من القافیه. إنّ توظیف القافیه المتقاطعه بموازاه هندستها وانتظامها لا تؤدّی إلا تکوین النتائج الباهره فی المستوی الدلالی للقافیه، غیر أنّ معین بسیسو قد یحاول تکوین طرافه دلالیه ولغویه وإیقاعیه فی هذا النمط من القافیه بتوظیف تقنیه موازنه لغویه وإیقاعیه وجعل القافیه بؤره دلالیه للقصیده. إنّ شاعر النکسه قد خلق قوّه إیقاعیه تعبیریه بتوظیفه النمطین من القافیه المتغیره والمقطعیه وقد نجح فی التلاؤم والانسجام بین الإیقاع والدلاله سوی أننا نجد سمیح صباغ قد یهتمّ بالجانب الإیقاعی دون الدلالی حیث یخلق أجواء إیقاعیه رتیبه بتوظیف القوافی المقحمه الزائده الفقیره دلالیاً.
السیره الذاتیه و ملامحها فی الأدب الفارسی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر السیره الذاتیه نوعا أدبیا شایعاً فی الآداب العالمیه، و أصبح هذا النوع الأدبی محل اهتمام مختلف الأدباء، إذ قام الکثیرون بکتابه سیرهم الذاتیه منذ العقود الماضیه. إن هذا المقال بعد عرض وجیز لمصطلحات السیره الذاتیه، و تعاریفها، و تاریخ نشأتها لدی الأدباء الفرس، یهدف إلی بیان ملامح هذا اللون الأدبی فی الأدب الفارسی المعاصر. فالقاری لایجد حرکه نشطه لهذا النوع الأدبی فی النتاجات الأدبیه الفارسیه المعاصره سواء من ناحیه الکم الموجود لدی أدباء الفرس المعاصرین أو من ناحیه الدراسات النظریه الأکادیمیه بالمقارنه إلی الآداب الأوروبیه أو حتی الأدب العربی المعاصر. و القله القلیله للسیره الذاتیه فی الأدب الفارسی المعاصر لیست محدده المعالم. و إن کان للشعراء و الکتاب الإیرانیین القدامی، فضل السبق فی معالجه السیره الذاتیه فی نتاجاتهم بشکل أو بآخر، علماً بأنها ظهرت منذ العصر القاجاری فی ثوبها الجدید بدافع التعبیر عن الأحاسیس و العواطف الوجدانیه. و هذا المقال یرشدنا إلی أن الخاطره و المذکرات الیومیه تعتبر من فروع السیره الذاتیه کما عالج البحث العلاقه الوشیجه بینها و بین الروایه
جذور الفکر التکفیری فی واقعه الطف؛ أسبابه ونتائجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
159-189
حوزههای تخصصی:
إنّ نشأه التیارات المتشدّده تعتبر من أهم مشاکل المجتمع الإسلامی فی القرن الأول الهجری. لو أمعنا النظر علی التاریخ الإسلامی لرأینا أنها تطوّرت بجانب الإسلام الأصیل. هذه الحرکات إنبثقت من الجهل والمفاهیم الخاطئه ومقابلتهم فی منهج الإسلام واضح منطقیه عقلیه وحیانیه.لم یتم إجراء مزید من البحوث فی هذا المجال التحلیل والإسشتهاد. یلقی هذا البحث علی ظاهره التکفیر وعلامه التکفیری وجذوره فی الإسلام ویتناول أسباب الأفکار المتشدّده وخذلانه، مع الترکیز علی ملحمه کربلاء للکشف عن منهج الأئمه المعصومین (ع) تجاهها؛ ومما توصّلت إلیه هذه الدراسه من خلال المنهج التاریخی (الوصفی-التحلیلی) مع إستخدام المصادر الأصلیه. کان موقف أهل البیت(ع) منهم موقفاً عدوانیاً، فیعارضونهم فی المنهج ومبادئهم الفکریه واحتجهم الی الایات الشریفه والسنه النبویه وقواعد الهیه ویحاولون إرشاد الناس وتعلیمهم کیفیه التعامل معهم. هناک أدله متقینه فی النصوص تدّل علی جذور التیارات المتطرفه فی واقعه الطف تنبت من الهواء والجهل والجعل والتحریف وتعود إلی عدم الوعی الحقیقی عن الإسلام والروح العصبیه التی انتهت إلی التضلیل واختلاق الخلافات. کل ذلک یعنی، التکفیری بالمغامره فی التعالیم الدینیه والأثر المدمر الذی قد یلقی دائما بظلاله علی حیاه المجتمع الإسلامی. مصیرهم، حیث أن الوعد الإلهی وقد ذکر بوضوح بکلام أهل البیت (ع) وتاریخها یشهد؛ خسران التامه وقطع الرحمه الإلهیه علی طریق النقمه والانتقام الإلهی.
شگردهای تمرکززدایی و رابطه میان متن و تصویر در «مجموعه قصص الحیوانات فی القرآن» نوشته وارث الکندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک فطرتی تمرکزگرا و همچنین توانایی تمرکززدایی نیز دارد. استفاده از شگرد تمرکززدایی در ادبیّات داستانی کودکان، زمینه ساز تفکّر خلّاق است و آن ها را آماده می کند که بدانند چگونه منطقی بیندیشند و با چه روشی فکر کنند تا به نتیجه برسند. پژوهش گران ادبی در زمینه تمرکززدایی مباحثی داشته اند، امّا به ادبیّات قرآنی کودک نپرداخته اند؛ درحالیکه پژوهش و واکاوی ادبیّات قرآنی کودک بسیار ضروری است. هدف ما در این پژوهش این است که با واکاوی مجموعه داستانی قصص الحیوانات فی القرآن که در حوزه ادبیّات قرآنی کودک نگاشته شده است، پیشگام پژوهش های بیشتر در حوزه ادبیّات علوم قرآنی کودک باشیم. پژوهش پیش رو با رویکرد توصیفی – تحلیلی به واکاوی شگردهای تمرکززدایی پرداخته است و به رویکرد آماری نیز توجّه داشته و در پردازش رابطه متن و تصویر، هر دو راه تحلیل محتوای کیفی یعنی قیاسی و استقرایی را مدّ نظر داشته است. یافته های این پژوهش نشان داد که داستان های این مجموعه از نظر رابطه میان متن و تصویر از شگردهای تمرکززدایی به طور همسان بهره نبرده و با پررنگ ساختن برخی شگردها از دیگر شگردها باز مانده است. به گونه ای که شگرد قرینه ای (31/35 %) و تقابل در زاویه دید (95/25 %)، بیشترین بسامد را دارند و شگرد پس زمینه (42/0 %) کمترین بسامد را دارد.
تحلیل و بررسی کتاب بنیه النص السردی من منظور النقد الإدبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
135-157 صفحه
حوزههای تخصصی:
چکیده در این نوشتار تلاش شده است تا با معرفی کتاب «بنیه النص السردی من منظور النقد الأدبی» و بررسی انتقادی ساختار و محتوای آن، جایگاه این اثر در میان پژوهش های صورت گرفته در زمینه ادبیات داستانی و نظریه های روایت، مورد ارزیابی کمی و کیفی قرار داده شود. بر این اساس در گام نخست با بهره گیری از رویکردی علمی و کاملا منصفانه جایگاه این اثر در فضای علمی روایت شناسی، نوآوری و دستاوردهای آن بر صاحبان اندیشه مورد بررسی قرار گرفته و در گام بعدی با نگاهی عمیق و موشکافانه به محتوا و درونمایه این کتاب، کانونی ترین موضوعات، اهداف، پیش فرض ها و مبانی نظری همراه با دستاوردهای آن مورد تحلیل قرار گرفته است و پس از تبیین و تحلیل ساختاری و محتوایی این اثر تلاش شده است کتاب مورد بحث از دو منظر درون ساختاری و برون ساختاری در ترازوی ارزیابی و نقد علمی قرار گیرد.
نقد رتوریک سرود ملی کشور سوریه (با رویکرد نقد ایدئولوژیک از منظر سونیا فوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد رتوریک یک جریان انتقادی است که از دوران باستان در یونان شکل گرفت، این نقد در یک نگاه وسیع به دو دوره سنتی و مدرن تقسیم می شود؛ در دوره سنتی تنها یک روش نقد است که بر اساس ارکان پنجگانه خطابه ارسطو یعنی ابداع، ترتیب، سبک، حافظه و بیان شکل گرفته است و در دوره جدید و در قرن بیستم، از یک روش انتقادی به یک جریان انتقادی با چشم اندازهای گسترده، تبدیل شده است؛ نقد ایدئولوژیک به عنوان یکی از معروف ترین این چشم انداز ها، با بررسی عناصر آشکار و پنهان ایدئولوژیک در یک اثر به تبیین کارکردهای ارتباطی آن می پردازد و از ایدئولوژی هژمونیک آن پرده بر می دارد، یکی از مهم ترین ژانر ها، در ترسیم باور های ایدئولوژیک سرود ملی است؛ سرود ملی به عنوان آواز وطن پرستانه ای است که در باورپذیری و وحدت یک ملت نقش مهمی ایفا می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد نقد ایدئولوژیکی از منظر «سونیا فوس»، به نقد و بررسی رتوریکیِ سرود ملی کشور سوریه، به عنوان کشوری با جایگاه استراتژیک و تاریخ تمدن غنی، بپردازد و از رهگذر کاوش در آرتیفکت های آشکار و پنهان زبانی، واژگان و موسیقی، عوامل تاثیر ایدئولوژیکی را در این سروده بررسی کند. چنین استنباط می شود که در سرود ملی این کشور، طبقات معنایی میهن، استقلال و آزادی، وحدت و اتحاد، دین و آیین و فداکاری، پر کاربردترین مفاهیم ایدئولوژیکی اند که با تلفیقی بر آمده از موسیقی، بسامد واژه ها، مخاطب را به اقناع ایدئولوژیکی رسانده اند.
خصائص الصور اللمسیة فی القرآن الکریم الثلث الأول نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الحس أول معین للأدیب فی إبداع صوره الفنیة، إذ إنه یلتقط به مواد صوره من مجالات مختلفة ثم یمزج بعضها ببعض فی خلق أثره الأدبی؛ لذلک قام النقد الأدبی الحدیث بدراسة ارتباط الصور الفنیة بالحواس الخمس الظاهرة. فانقسمت الصور بهذا الاعتبار إلى الصور البصریة، والسمعیة، والذوقیة، والشمیة، واللمسیة. إن المراد من الصورة اللمسیة، کل صورة، تأخذ موادها مما یدرک باللمس، أی تصور مدرکات کالحرارة، والبرودة، والرطوبة، والیبوسة واللطافة، والکثافة وأمثالها. تهدف هذه المقالة إلى دراسة الصور اللمسیة فی الثلث الأول من القرآن الکریم؛ لإلقاء الضوء على جمالیات، تکمن وراء الآیات، والوصول إلى الأسالیب التی وظفها القرآن الکریم لتصویر ما یرتبط بقوة اللمس. ترکزَ بحث هذه الدراسة على کیفیة تجلی الصور اللمسیة فی القرآن الکریم عبر فنون بیانیة وظفها الذکر الحکیم، وفیه إشارة عابرة إلى الصور الحقیقیة التی تصور المدرکات اللمسیة. اعتمد الباحث فی هذه الدراسة على المنهج الوصفی والتحلیلی. توصل البحث إلى نتائج أهمها ما یلی: 1 إن کثیرا من الصور القرآنیة المرتبطة بالقوة اللمسیة، خاصة الحقیقیة منها، جاءت لوصف عذاب نار، مهدها الله للمعاندین والمشرکین؛ 2 جاءت کثیر من الصور البیانیة اللمسیة لترسیم صورة محسة ملموسة من المعانی والأغراض لتقریبها من ذهن السامع، وتثبیتها فی قلبه؛ 3 إن القرآن الکریم اختار المشبه به فی التشبیه والاستعارة من الأمور الحسیة التی واجهها الإنسان فی بیئته، وأدرکها بحواسه، والتی بینها وبین الأغراض أقرب المناسبة، وأشد الارتباط؛ 4 إن کثیرا من الکنایات فی هذا الباب، جاءت للإشارة إلى ما یحسن ستره، ویستقبح ذکره من العورات.
تصویر کتاب البیان فی مرآه الأدب العربی والفارسی در آینه نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
203-230 صفحه
حوزههای تخصصی:
ماده درسی یکی از چهار رکن اصلی آموزش هر دانشی به شمار می رود که در قالب کتاب، نوشته و یا هر ابزار آموزشی دیگری پا به عرصه وجود گذاشته و در پرتو پیشرفت و تخصصی شدن علوم رشد و تحول یافته است و سطح های مختلف و نیازهای متفاوت فراگیران به آن نوآوری و تنوع مبتنی بر اوضاع آموزشی واحوال مخاطبان را می طلبد. علم بلاغت پس از گذر از دوران ابتدایی حیات خود به دوره بلوغ و شکوفایی خود رسید و وارد زبان فارسی شد که، پس از آن، زبان پژوهان بیش تر به جنبه آموزشی آن توجه کردند و در هر عصری کتاب ها و رساله های آموزشی گوناگونی را به خود اختصاص داده است که این آثار ضمن تکمیل این علم با شیوه های مختلف سعی در آسان سازی آموزش آن، به ویژه برای غیر عرب زبانان، داشته و دارد. کتاب البیان فی مرآهالأدب العربی والفارسی نوشته دکتر علی پیرانی شال با هدف و رویکرد آموزشی کردن بخشی از علوم بلاغت یعنی علم بیان نگارش یافته است. این مقاله سعی کرده است، در راستای بررسی و نقد منابع آموزشی زبان قرآن، به زعم خود با نگاهی منصفانه کتاب مذکور را پژوهش و واکاوی کند و ضمن بیان برجستگی ها و امتیازهای آن نسبت به دیگر آثار مکتوب در زمینه علم بیان به ذکر پاره ای از کاستی های موجود در بخش های مختلف کتاب بپردازد.
ثنائیّه المودّه والکراهیه فی العلاقات بین الأدیان دراسه قرآنیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
287-309
حوزههای تخصصی:
تذهب بعض التیارات الفکریّه والفقهیّه فی العالم الإسلامی خاصّه السلفیّه إلى الإیمان بمبدأ الکراهیه بین الأدیان، بوصفه من وجهه نظرهم الأساس الذی تقوم علیه الشریعه الإسلامیّه، مدّعین أنّ الأصل فی التعامل مع الآخر الدینی هو إضمار الکراهیه له بوصفها مظهراً من مظاهر الغلظه والشدّه ونفی الموالاه. وقد حاول هذا البحث أن یدرس هذه القضیّه من زاویه قرآنیّه، لیتوصّل إلى أنّ فکره الکراهیه لا وجود لها فی النصّ القرآنی إلا تجاه المعتدین على الأمّه المسلمه والإنسان، لا مطلق المختلف معهم فی الرأی والعقیده والدین والمذهب، وأنّ النصّ القرآنی یرکّز على مبدأ المفاصله لحفظ الهویّه، ولیس على مبدأ الکراهیه.
بازتاب شخصیت حضرت عباس(ع) در ادبیات معاصر عربی و فارسی (با تکیه بر اشعار برجسته شاعران سده اخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
145-166 صفحه
حوزههای تخصصی:
تجلی شخصیتهای حماسی در ادبیات ملل مختلف بارز است و بسیار به آن اهمیت داده م یشود . شاعران به آن شخصیتها فخر میورزند و بخش فراوانی از سرودههای خویش را به دلاور یهای آنان اختصاص میدهند. ادبیات فارسی وعربی به طور گسترده ای از واقع ه کربلا و شخصیت های آن تاثیر پذیرفته است و اشعار فراوانی در این زمینه سروده شده است؛ ولی با توجه به قابلیتهای زبانی و شرایط مختلف ادبی و نوع نگاه شاعران در ادبیات فارسی و عربی، تعابیر آنان از این واقعه گاهی مشترک و گاهی مختلف است. در این میان بخشی از ادبیات عاشورایی فارسی و عربی به حضرت عباس (ع) حماسه ساز دلاور واقعه کربلا اختصاص دارد و این اشعار ابعاد مختلف شخصیتی ایشان را انعکاس م یدهد و این انعکاس در آیینه ادبیات فارسی و عربی شایان بررسی و تحلیل است . در ادبیات عربی به مضامینی همچون سقایت، شجاعت و فخر در توصیف شهادت ایشان و ذکر نسب، بسیار بیشتر از ادبیات فارسی توجه شده است و در ادبیات فارسی نیز مظلومیت وزیبایی و پرچمداری حضرت عباس (ع) دارای برتری نسبی است. به طور کلی صبغه حماسی اشعار عربی معاصر نسبت به اشعار فارسی پررنگتر است در حالی که جنبه رثایی در ادبیات فارسی چشمگیر تر است. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف شخصیتی حضرت عباس(ع) در بارزترین سرودههای معاصر عربی و فارسی و شباهت و تفاوتهای این بازتاب میپردازد.
توثیق الحکم المضافه إلی نهج البلاغه «من خلال شرح ابن ابی الحدید»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن عدداً کبیراً من التراث فی مجال الادب العربی مجهول المؤلف أو منسوب إلی عده أشخاص أو یشکک فی نسبتها إلی مؤلف معین، لهذا قام الدارسون فی حقل الأدب بإجراء أبحاث للتأکد من صحه نسبه هذه النصوص إلی مؤلفیها. من المعاییر الموضوعیه الأساسیه التی یمکن استخدامها لتشخیص الأسالیب هی الأسلوبیه الإحصاییه. من طرق الأسلوبیه الإحصاییه هی معادله یول التی اعتمدها هذا المقال لدراسه صحه نسبه الحکم التی أوردها ابن أبی الحدید فی المجلد العشرین من شرحه لنهج البلاغه و نسبها إلی الإمام علی (ع). توصلت الدراسه حسب المعطیات و الأعداد الحاصله إجراء المعادله المذکوره لا یمکن لنا الجزم بأن هذه الحکم صادره عن مصدر واحد و کما لاترفض المعادله نسبه کل الحکم المذکوره إلی الإمام علی (ع). أیضاً تدل النتایج علی أنه یقوی احتمال صحه هذه النسبه إلی الإمام (ع) ویمکننا أن ندعی أنه تصح نسبه أکثر هذه الحکم إلیه من حیث الأسلوب ولهذا تقوی الثقه بهذه النصوص کمصدر من مصادر التشریع أو أحد المعاییر فی ضبط اللغات واستنباط القواعد النحویه. ما توصلنا إلیه من الأعداد والأرقام یکون نتیجه النصوص المختاره المدروسه و لا ینبغی تعمیم هذه النتیجه علی کل الحکم المنسوبه إلا علی سبیل الاحتیاط و کذلک تحتاج صحه نسبه هذه الحکم إلی دراسات أخری تعتمد علی معاییر الأخری
التجلیات العرفانیه لقصه النبی یوسف (ع) فی مرآه ابیات الشاعرین ابن الفارض والرومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خصص الله سبحانه وتعالى سوره لنبیه یوسف علیه السلام فی القرآن الکریم، وقام العارفون بتطبیق حقائق القرآن مع باطن الانسان فی تفسیر آیات الأنفس وعرضوا بذلک افکاراً فی غایه الدقه والصفاء حول الحقیقه الانسانیه. واننا نشاهد الکثیر من نماذج التفسیر والتأویل فی أبیات الشاعرین: ابن الفارض وجلال الدّین محمّد الرومی البلخی (مولانا). وهذه المقاله اهتمت بدراسه «حقائق وظرائف قصه سیدنا یوسف(ع)» عبرالتأمل فی ابیات الشعر لهذین العارفین الکبیرین. وتجدون فی البحث الحاضر أولاً: تأویلات مشترکه لهذین الشاعرین حول وصف جمال یوسف علیه السلام وتفسیرهما وتحلیلهما لأمر رائحه قمیص سیدنا یوسف علیه السلام، ومن ثم بیان رؤیه الشاعر جلال الدین الرومی حول یوسف (ع) وزلیخا وطول فتره سجن النبی یوسف(ع). وأمّا النتائج فتُبیّن لنا کیف انهما یرون أنّ النبی یوسف (ع) سلطان العشق وجمال یوسف (ع) هما من تجلّیات جمال الحق کذلک اعتبر ابن الفارض رؤیا النبی یوسف (ع) فی ابیاته بانها کنایه للعارفین بالله الذین کُشف لدیهم وجود الله الحق تبارک وتعالى، لکن مولانا جلال الدّین الرومی لایقدم رؤیه تأویلیه لهذا الموضوع . بینما فسر ابن الفارض عوده البصر الى عینی النبی یعقوب بقمیص یوسف، بانه یجسد بلوغه مقام الجمع بین قمیص یوسف (ع) والنبی یعقوب (ع)، لکن مولانا یعتبر قمیص النبی یوسف (ع) رمزا للعلوم الکشفیه. ویعتبر الشاعر الرومی زلیخا رمزا للدنیا کما یفسر سبب طول فتره سجن النبی یوسف(ع) ویُحیل ذلک إلى توجهه للمخلوق الذی هو بدوره سجین وأسیر فی هذه الدنیا الفانیه.
إعداد شامل للدلالات الهامشیه للفظه "السبیل" فی القرآن الکریم فی ضوء الأحادیث والتفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
147 - 170
حوزههای تخصصی:
لفظه "السبیل" تحتمل فی کثیر من النصوص القرآنیه من الدلالات أکثر مما حدّه اللغویون فی کتب القوامیس والمعاجم. وتکشف الدراسات التی تمّت فی کتب وجوه القرآن و الوجوه والنظائر ، أنّ مدلولها یختلف فی الآیات المختلفه حسب السیاق والقرینه فلا یجوز أن نفترض لجمیعها مدلولا واحداً، غیر أنّ کثیرا ممّا ذهب إلیه أئمه هذا الفن وسجّلوه فی کتبهم محلّ النقد والنقاش، ولا یتناسب مع ما روی عن أئمه أهل البیت (b) والمفسّرین. حاولت هذه المقاله أن تدرس تعدد الوجوه الدلالیه لهذه اللفظه فی القرآن الکریم على ضوء نظریه الدلالات المرکزیه والهامشیه بأسلوب وصفی تحلیلی مستعینه بأحادیث المعصومین وآراء المفسّرین من جهه وأن تقارنها بما ورد فی کتب وجوه القرآن الکریم و الوجوه والنظائر من جهه أخرى، ومما توصلت إلیها هذه المقاله أنّ هذه الدلالات متشابهه فی قسم یسیر منها ومختلفه فی معظمها لم یفطن إلى الکشف عن دلالاتها مؤلّفو هذه الکتب.
تیسیر اللغه الناتجه عن الحذف والتخفیف فی العلاقات القائمه بین أل والتنوین والنداء والإضافه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
131 - 146
حوزههای تخصصی:
تتناول هذه الدراسه العلاقات القائمه بین ألْ وبین التنوین والنداء والإضافه وتُبیّن دور هذه العلاقات وتأثیرها فی تیسیر اللغه العربیه ضمن البحث حول ظاهرتی الحذف والتخفیف، معتمده على المنهج الاستقرائی الوصفی، مشیره إلى آراء علماء النحو قدیمه وحدیثه، تهدف إلى استخراج آرائهم بالنسبه إلى العلاقات القائمه بین "ألْ" وثلاث من العلائم المشهوره للاسم. والهدف الرئیس ترسیم شکل حقیقی من شبکه هذه الترابطات للکشف عن حقیقهٍ قد خُفِیت وراء تلک العلاقات، والتی تجلب التیسیر والتسهیل للغه والأداء النطقی. تدلُّ النتائج الحاصله على أنّ ه هناک علاقه أخرى بین علاقه التخارج (العلاقه القائمه بین "ألْ" والتنوین، و"ألْ" والإضافه)، وعلاقه البدلیه (العلاقه القائمه بین "ألْ" والمنادى)؛ وهی علاقه التخفیف بأنّه عندما نقوم بخروج التنوین من الکلمه المُحلاّه ب "ألْ" أو نحذف "ألْ" التعریف من المضاف أو ما یتعرّض للنداء، فی الحقیقه حذفناها تخفیفاً وتیسیراً لعملیه أداء الکلمه فی اللغه، وأیضاً بما کشفنا عنه من دراسه التخفیف فی الإضافه؛ یمکننا أن نضیف صفه التخفیف إلى فوائد الإضافه المعنویه، علاوه على التخصیص أو التعریف
النقد البنیوی لتقنیات السرد فی روایه "ورّاق الحب" بناءً على نظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
211-237
حوزههای تخصصی:
علم السرد، الذی تتمثل وظیفته الرئیسیه فی دراسه العناصر البنیویه للروایه ، یعدّ أحد الجوانب المهمه للنظریات الأدبیه وقد أثار الکثیر من النقد فی مجال الأدب المعاصر. یعدّ جیرار جینیت[1] ، المنظِّر الفرنسی، ورائد السردیات البنیویه حیث قام بتحدید الفئات المرکزیه الخمسه التی تشکل عناصر السرد لتحلیل القصه والتی تتضمن النظم، والاستمراریه، والتواتر السردی، والشکل والنبره. تهدف الدراسه الحالیه إلى استخدام نظریه السرد لجیرار جینیت علی أساس المنهج الوصفی التحلیلی، لتحلیل روایه وراق الحب للمؤلف السوری المعاصر، خلیل صویلح، والتعرف على التقنیات السردیه المستخدمه فیها. انتهی البحث إلی جمله من الاستنتاجات، من أهمّها: إنّ زاویه رؤیه الروایه تعتمد علی السرد بإستخدام الشخص الأول المفرد وأن الراوی یعتبر الشخصیه الرئیسه فیها؛ تجد هناک فجوه بین زمن السرد والزمن الذی تحدث فیه الأحداث، ویروى الراوی الأحداث بعد الحدث. بمعنى آخر یستخدم التواتر الزمنی فی ورّاق الحب. وسرد القصص بشکل منتظم ولکن الأحداث لاتأتی عن ترتیب زمنیّ متتابع؛ وهذا یشیر إلى أن الروایه لها مفارقه زمنیه. و شاهدنا استخدام عناصر السرد فیها یعنی على نطاق واسع النظم، والاستمراریه والتواتر السردی. [1] . Gerard Genette
توظیف الأمثال العامیّه فی تفسیر الشعراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
207-234
حوزههای تخصصی:
"تفسیر الشعراوی" للشیخ «محمّد متولی الشعراوی» من جمله التفاسیر التی یُمکن اعتبارها حلقه اتصال بین المنهج التقلیدی فی التفسیر والمنهج الحدیث التی تطرق إلیه معظم المفسّرون الجدد؛ فالشعراوی أبداً یحاول تیسیر فحوی الآیات والسور القرآنیه بصوره تجعل القارئ لا یملّ حدیثه وینجذب إلیه أیّما انجذاب. الأدبیه هی السمه الغالبه فی تفسیر الشعراوی فهو یعتمد علی شرح الأسالیب النحویه والبلاغیه فی القرآن بأسلوب یمیّزه عن أقرانه من المفسّرین وهذا ما جعله یعتمد على غیر قلیل من الأمثال العامیه فی تفسیره ممّا لا نجد هذا الأسلوب –إلاّ نادراً - عند غیره من المفسّرین. من هذا المنطلق یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی أن یبیّن مکانه الأمثال العامیه وتوظیفها فی تفسیر الشعراوی. تُظهر لنا نتائج البحث بأنّ الشعراوی اعتمد على الأمثال فی ثلاثه مستویات) أ: فکّ شفره الاستعارات ب: بیان العله والأسباب. ج: نقل المفاهیم العقلیه إلى العینیه والمحسوسه. ولا ننسى الإشاره إلى أنّ کلّ هذه العوامل أدّت إلى الاختصار والإیجاز فی القول.
جمالیه التکرار فی الصحیفه السجادیه ترکیزاً على دعاء العرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الصحیفه السجادیه من النصوص الدینیه القیمه التی قد تحلّت بمیزات أدبیه وأسلوبیه جدیره بالاهتمام. من الظواهر الأسلوبیه المهمه التی تجلّت بشکل لافت للنظر فی هذا الکتاب الشریف وخاصّه فی دعاء العرفه هو التکرار الذی تمثّل فی الصوائت والصوامت والکلمات والجملات والعبارات المختلفه مما منح هذا الدعاء الشریف لوناً إیقاعیاً رائعاً متلائماً مع متطلّبات سیاق النصّ. نظراً لفاعلیّه تکرار العناصر البنّاءه للجمله من الناحیه الدلالیه، فیسعى هذا البحث من خلال المنهج الوصفی التحلیلی أن یسلّط الضوء على التکرار بوصفه من أهم العناصر الإیقاعیه وآثارها الدلالیه فی الدعاء المدروس. وقد تبیّن من هذا البحث أنّ الإمام السجاد j لم یستخدم التکرار فی الدعاء عشوائیاً، بل استخدمه کعنصر إیقاعی مهمّ بشکل واعٍ لترسیخ المعنى والتأثیر فی النفوس وإثاره المشاعر والأفکار، مما یدلّ کلّ الدلاله على أنّه توجد هناک علاقه وطیده بین المستویین الصوتی والدلالی. قد حقق التکرار أغراضاً بلاغیه کثیره کتأکیدالمعنى أو الترغیب فیه أو التلذذ والاستغذاب للمکرر و غیر ذلک من المعانی.
بررسی نشانه شناختی قصیده مازال یکبر أوراس بذاکرتی سروده عبدالله حمادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
77-107 صفحه
حوزههای تخصصی:
بر اساس اصول نشانه شناسی می توان خوانش ها و تأویل های متعددی را برای فهم و درک بهتر یک اثر ادبی ارایه داد. بسیاری از شاعران الجزایری در قصاید خویش از واژه «أوراس» به عنوان نمادی از هویت وطن استفاده می کنند. عبدالله حمادی (1947)، شاعر بزرگ معاصر الجزایر در قصیده خویش، مازال یکبر أوراس بذاکرتی از رمز بهره برده است. دلالت های أوراس در این قصیده و جایگاه و اهمیت آن و رمزگان و نشانه ها و ارتباط آنها با أوراس موضوعی است که نیاز به بررسی دارد و جستار حاضر با استفاده از مبانی نشانه شناسی به کشف رمزگان موجود در این قصیده پرداخته و کوشیده است با مراجعه به ابیات قصیده با روش توصیفی- تحلیلی رمزگان مربوط به عنوان، خالق اثر، زیبایی های کلام، زمان و مکان، فرم و موسیقی و هنجارگریزی نحوی آن را تحقیق و بررسی کند. بررسی نشان داد که این قصیده نشان دهنده فضایی انقلابی، خشن و همچنین بازتاب حزن و اندوه شاعر است و آهنگ متعادل آن بر گیرایی متن افزوده است، همان طورکه حروف، صامت ها، مصوت ها و تکرار آنها بر فضای متلاطم انقلابی و خشم شاعر از وضع موجود دلالت می کند و هنجارگریزی نحوی نیز با محتوا و مضمون قصیده همخوانی دارد.