فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
121-143 صفحه
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از حکمت های اخلاقی ایران باستان به زبان عربی، ترجمه و در منابع عربی حفظ شده است. این حکمت ها از راه های گوناگون از جمله آثار نویسندگان ایرانی مانند ابن مقفع و ثعالبی به ادب و فرهنگ عربی نفوذ کرده و به تدریج، هویت اصلی و ایرانی آن از بین رفته است . این مقاله به بررسی برخی از حکمت ها که نام گوینده آن در گذر زمان بنا به دلایل گوناگون حذف گردیده و اصالت ایرانی آن در فرهنگ عربی مغفول مانده، میپردازد. به علت فراوانی منابع عربی در این زمینه، پژوهش حاضر به کتاب العقد الفرید، اثر ارجمند ابن عبدربه(متوفی 328 ق) محدود شد؛ این کتاب به مثابه گنجینه ادب شرق، دربردارنده بسیاری از حکمت های اخلاقی ایرانیان است که به صورت پراکنده در لابه لای کتاب آمده است. پاره ای از این سخنان از کتاب مذکور، گردآوری شد و با تکیه بر منابع معتبر عربی و فارسی و مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی، محیطی و غیره توصیف و تحلیل گردید تا مالکیت معنوی آن، دوباره به حکیمان و پادشاهان دوره باستان همچون بزرگمهر، اردشیر، انوشیروان و غیره بازگردانده شود.
تحلیل مؤلفه های پست مدرنیسم در رمان «الهؤلاء» از مجید طوبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
198 - 214
حوزههای تخصصی:
با انقلاب پست مدرنیسم در ادبیات تغییر و تحولاتی صورت گرفت که از جمله آن ها می توان به داستان هایی اشاره کرد که بر طبق قاعده و اصول روایت نگارش نشده اند بلکه در طول روایت، به شیوه های مختلف بر داستانی بودن آن ها تأکید می شود. این نوع از ادبیات علاوه بر تثبیت جایگاه خود در بین نویسندگان غربی، به ادبیات داستانی عربی نیز راه یافته است و بسیاری از نویسندگان عرب توانسته اند در روایت های خود، آن مؤلفه ها را به خوبی به کار گیرند. از جمله آن نویسندگان، مجید اسحاق طوبیا نویسنده مصری با اثر خود، رمان «الهؤلاء» است. در این رمان، شیوه های به کار رفته است که آن را در زمره آثار پست مدرنیسم قرار می دهد. این پژوهش درصدد آن است با رویکرد توصیفی- تحلیلی به شگردهای مختلفی که طوبیا برای خلق داستان پست مدرن خود از آن ها بهره جسته، اشاره کند. یافته های پژوهش نشان می دهد طوبیا توانسته است مؤلفه هایی چون ساختگی و وهمی بودن شخصیت ها، تخیلی بودن راوی که در اصل خود نویسنده است، فرجام های چندگانه و فراواقعیت را در این رمان برای خواننده به معرض نمایش بگذارد. دیگر نکته مهم این رمان، ویژگی معکوس کردن است و این وارونگی را می توان در معکوس کردن اسم مجید طوبیا به صورت«أیبوط دیجم»و در طرح گردش زمین بر خلاف عقربه های ساعت و در پایان داستان، جهت مخالف حرکت قطارها مشاهده کرد.
واکاوی صور خیال در چکامه ازریه با تکیه بر تصویرهای حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
39 - 58
حوزههای تخصصی:
خیال از عناصر اصلی تشکیل دهنده شعر و وجه تمایز شعر هنری و کلام ادبی با سخنان عادی است و حتی برخی مانند ارسطو بنیاد تعریف شعر را بر خیال استوار می کنند. قصیده بلند ازریه یکی از قصاید ارزشمند ادب عربی و دارای اسلوب ادبی زیبا و سبکی فاخر و حماسی است. چکامه مذکور سروده شاعر توانمند عراقی «محمد کاظم ازری» (1143-1211ه ) است که 580 بیت از آن برجای مانده است. از ویژگی های بارز این قصیده بلند، کاربست تصاویر ادبی و خاصه حماسی زیبا، در آن است. شاعر در فرازهای مختلف قصیده، صحنه های نبرد و مبارزه قهرمانان را در قالب تصاویر زیبا، حماسی و خیال انگیز ترسیم کرده است. از آنجا که تاکنون پژوهشی مستقل بر روی تصاویر این چکامه ارزشمند ادب عربی و آیینی صورت نگرفته، کار بر روی تصاویر این قصیده با هدف زیباشناسی تصاویر آن، از اهمیت و ضرورت برخوردار است؛ در این مقاله سعی شده به شیوه توصیفی-تحلیلی مهم ترین عناصر تشکیل دهنده خیال در چکامه مزبور واکاوی و تحلیل شود. نتایج مقاله نشان می دهد که شاعر با به کارگیری هنری صور خیال توانسته به خوبی از عهده توصیف صحنه های رزم و پیکار قهرمانان برآید. شاعر از انواع مختلف تشبیه مانند تشبیه بلیغ، تشبیه مقلوب، تشبیه مرکب و تمثیل به مثابه ابزاری هنری جهت ادای بهتر معانی کمک گرفته است؛ هم چنان که با جان بخشی به ابزار جنگی چون شمشیر، نیزه و یا مفاهیم انتزاعی و ذهنی مانند مرگ، روزگار و یا مفاهیم متشکل از اجزاء بیرونی مانند جنگ و... بر پویایی تصاویر خود افزوده است. در کنار انواع مختلف تشبیه و استعاره، کاربست تعابیر کنایی دایره تصاویر قصیده را گسترده تر ساخته است. افزون بر صور خیال بیانی، مواردی مانند اغراق های هنری، تصاویر تلمیحی و تصاویر شنیداری، شاعر را در ترسیم فضای متناسب با حماسه یاری رسانده است.
تحلیل نظام اللغه المعنوی فی سوره المزمّل علی أساس نظریه هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
221-245
حوزههای تخصصی:
للاتجاه الوظیفی فی اللسانیات مکاتب مختلفه، ومن أهمها مکتبه لندن ولهذه المکتبه(1916) مؤسسون من أبرزهم مایکل هالیدی الذی طوّر نظریه فیرث السیاقیه(1960) ثم وضع نظریه (1985) أسماها النحو النسقی (النظامی). هذه النظریه، مبنیه علی أساس تعدد وظائف اللغه. إنّ هذه الدراسه، تحاول أن تعالج سوره "المزمل" معالجه لسانیه فی ثلاث وظائف تجریبیه، تبادلیه ونصیه معتمده على نحو هالیدی النظامی ومستخدمهً المنهج الوصفی- التحلیلی وإحصائی. مع الترکیز علی الوظیفه التجریبیه، تبیّن أنّ العملیه المادیه تکون أکثر ورودا فی هذه السوره وبواسطه وضوحها ووقوعها فی الخارج تبرز دور محاولات النبی والمؤمنین فی المجتمع من جهه وتسهّل إبلاغ الرساله من جهه أخری. بعد دراسه الوظیفه التبادلیه، توصّلنا إلی أنّ قطبیه کل الآیات موجبه والآیات حافله بالصیغه الإخباریه وتخبر عن قطعیه وقوع حوادث السوره. بعد تحلیل الوظیفه النصیه، اتّضح أنّ المبتدأ البسیط یحتلّ مکانا واسعا فی هذه الآیات والمعلومات القدیمه تشغل أکثر مواضع المبتدأ. مع دراسه انسجام الآیات، تبیّن أنّ الانسجام النحوی یلعب دورا بارزا فی اتحاد الآیات.
هجره النص و ثبات الهویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
293-311 صفحه
حوزههای تخصصی:
اذا کان القاری الجزایری و العربی، قد تعرف علی الروایه الجزایریه المکتوبه بالفرنسیه، لأسباب تاریخیه و اجتماعیه، ثم بعدها علی الروایه الجزایریه المکتوبه بالعربیه منذ بدایه الاستقلال و استرجاع السیاده الوطنیه، فان الروایه الجزایریه المکتوبه بالایطالیه تعتبر تجربه استثناییه و فریده فی الأدب الجزایری، ذلک أن العلاقات الثقافیه بین اللغتین تکاد تکون معدومه، و أن ایطالیا لم تکن وجهه مقصوده من قبل المهاجرین الباحثین عن العمل، أو تغییر نمط المعیشه حتی تتکون نخبه قادره علی التعاطی مع الایطالیه أو الکتابه. اما الأسیله التی تطرح فی هذه المقاله فهی أن: 1- متی بدأت ارتباط الادبین الایطالی و الجزایری؟ 2- من هم الادباء الجزاییون الذین عملوا فی مجال الادب الایطالی؟ 3- و ما هو اعمالهم؟ 4- من الادباء الجزایون الذین کتبوا روایاتهم باللغه الایطالیه، ما هی مضامین روایاتهم، و ما هو هدفهم من کتابه الروایه باللغه الایطالیه؟ یحاول هذا البحث أن یجیب الی هذه الاسیله بمنهج توصیفی- تحلیلی. الظروف السیاسیه و الأمنیه التی عرفتها الجزایر، جعل نخبه من الشباب الحاملین لشهادات جامعیه حصلوا علیها فی بلدهم یقصدون هذه الوجهه الغربیه. اقترنت المغامره باقتحام المکان المجهول و اللغه المجهوله؛ بالمغامره الثقافیه و اللغویه و محاوله الاندماج و المساهمه فی المشهد الثقافی الایطالی، و اختیارهم الکتابه الرواییه الایطالیه
المفعول المطلق المجرور بالحرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
135 - 146
حوزههای تخصصی:
إن ما یعرف بالمفعول المطلق فی الأعمال النحویه یطلق على المفعول المطلق الاصطلاحی، أی المصادر المفرده المنصوبه المشترکه مع الأفعال فی أصلها بتوظیفات توکیدیه أو عددیه أو بیان نوع أو ما ناب مناب الفعل. ویبدو أنّ الجار والمجرور الذی له فاعلیه المفعول المطلق قد تعرّض للجهل والغفله؛ وهذا ینبعث من أنّ نزعه النحو العربی نزعه إلى الإعراب واللفظ. ویکفیه فی تحدید دور الجار والمجرور بتعلیقهما وترتیبهما إلى عامل فعلی أو شبه فعلی. هذا ویمکن تعیین دور إعرابی للجارّ والمجرور، علاوه على ما یکون لهما دور الخبر والصفه والحال. وتنوی هذه المقاله بمنهج وصفی تحلیلی، بیان ثنائیه صوره المفعول المطلق معتمده على نماذج قرآنیه وغیرها؛ والصورتان هما: المصدر المفرد المنصوب، وهو معروف عند النحاه بالمفعول المطلق، وهذا هو القالب السائد؛ والأخرى وهی أقلّ استعمالا تلک التراکیب التی تتألّف من الحرفین: الباء و الکاف والمصدر المجرور من أصل الفعل، وذلک بشروط ومعاییر محدّده. ویمکن تحدید دور إعرابی معین لکثیر من الجار والمجرور المستعمل فی الجمله. وهذا باعتبار المعنى والتحاشی من الاتجاه الإعرابی.
سیمیائیه التواصل غیراللفظی فی روایه حربُ الکلبِ الثانیهُ لإبراهیم نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تم دمج العلامات على نطاق واسع فی حیاه الإنسان کأداه مهمه لنقل الرسائل والمعنى. فیما یتعلق بهذا، حاول علم السیمیائیه أن یصف موقف العلامات فی حیاه الإنسان الیومیه خلال فک رموز العلامات فی الظواهر المختلفه. لإبراهیم نصرالله أعمال رائعه حصدت العدید من الجوائز فی مهرجانات مرموقه. روایه حرب الکلب الثانیه من أعماله التی حازت على جائزه بوکر باللغه العربیه، مما یبرز الحاجه إلى البحث عنها. حاولت الدراسه الحالیه دراسه هذه الروایه باستخدام الطریقه السیمیائیه من أجل فهم هذه الروایه بشکل أفضل، وتحدید وتصنیف الأدوات والقنوات التی استخدمها الکاتب لروایه السلوکیات غیر اللفظیه لشخصیاته. تظهر نتائج البحث أن إبراهیم نصرالله فی هذه الروایه الفانتازیه، التی تحمل موضوعاً ملیئاً بالخوف والقلق، قد استخدم حقول دلالیه مرتبطه مثل الغضب والقلق والخوف والمفاجأه فی مواقف مختلفه. کما أن له قدره خاصه على وصف الشخصیات والمشاهد، وباستخدام عناصر مختلفه، یخلق جواً من الخوف والقلق للقارئ، مما یفاجئه بأحداث مختلفه. توضح دراسه نص الروایه أن المؤلف قد استخدم ما مجموعه 135 علامه غیر لفظیه فی هذه الروایه، والتی تحتوی وظیفه الاستبدال على معظم الوظائف وقد تم استخدام وظیفه التأکید 3 مرات فقط. وتشیر النتائج إلى أن السلوکیات الصوتیّه تلعب الدور الأهم فی إیصال معانی العلامات غیر اللفظیه. استخدم نصرالله الحقول الدلالیه ذات الصله فی مواقف مختلفه. الغضب، وبالتالی، الصراخ هو أحد أکثر المواضیع المستخدمه فی هذه الروایه وضوحا. یسبب خوف الناس وقلقهم من کونهم مثل بعضهم البعض فی الشعور بالکراهیه. بالإضافه إلى ذلک، حب راشد لزوجته خالد. فی المشاهد المختلفه للروایه، یلعب التفکیر أیضا دورا لا یمکن الاستغناء عنه. المفاجأه هی موضوع آخر شائع الاستخدام فی هذه الروایه لأن جو الروایه جعل هذا أمرا لا مفر منه. بشکل عام، یمکن الاعتراف بأن نصرالله یمتلک إتقانا خاصا فی جذب الجمهور لقراءه الروایه. أیضا لإبراهیم نصرالله قدره خاصه فی توصیف الأشخاص والمشاهد؛ خلق نصرالله باستخدام عناصر مختلفه، جوّاً مرعباً من القلق والتوتر للقارئ، مما یفاجئ القارئ بأحداث مختلفه.
خوانش نُماد وارونگی آب در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب در نماد شناسی اسطوره های جهان، یکی از پر اهمیت ترین نماد های طبیعی است. نماد آب در چکامه های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه یکی از واژه ای پر بسامد و چند معنا است. از اینرو، اشعارشان پژواکی از بحران های انسان معاصر است. هدف پژوهش حاضر، بررسی پیوند نماد آب و پدیده وارونگی آن در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نگارندگان در این جُستار، کوشیده اند؛ تا به خوانش و تحلیل تازه ای از نماد وارونگی آب در سروده های سرایندگان مدّنظر دست یازند. این پژوهش، با رویکردی توصیفی – تحلیلی در صد آن است، تا نماد وارونگی آب را در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه بررسی نماید. یافته های اساسی این پژوهش نشان می دهند؛ دو شاعر با توجه به بحران های سیاسی و اجتماعی جامعه عصر خویش نگاهی بدبینانه و یأس آلودی به زندگی خویش داشته اند. در سروده های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نماد آب حکایت از ترسیم جلوه هایی بسان یأس و نا امیدی، شکست، غربت، تنهایی و مرگ اندیشی دارد.
دراسه مقتل مرداویج الزیاری من خلال الروایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرداویج بن زیار بن وردانشاه الزیاریّ قائدٌ إیرانیٌّ استطاع فی مطلع القرن الرابع الهجریّ أن یحتلّ مناطق واسعهً من سواحل بحر قزوین ومناطق الجبال وجنوبیّ إیران؛ وکان یستعدّ لشنّ حملهٍ على أرّجان (بهبهان الحالیّه) للقضاء على علیّ البویهیّ، وحملهٍ على بغداد عاصمه الخلافه العباسیّه بهدف استقلال إیران سیاسیًّا. لکنّه قُتل قبل أشهرٍ من تنفیذ مخطّطهِ بطریقهٍ مشبوهه بأیدی غلمانه الأتراک. تحاول هذه المقاله مستخدمهً منهجیّه السیاق التاریخیّ، من خلال جمع المعلومات التاریخیّه، والتدقیق فیها وتحلیلها للتوصل إلى معرفه زوایا هذه الحلقه المفرغه المتعلّقه بمقتل هذا القائد الإیرانیّ الذی کان یسعى إلى استقلال إیران، لکشف الدور الحقیقی للمحرّضین على الاغتیال. تدلّ نتائج التحقیق التی تمّ التوصّل إلیها من خلال دراسه المصادر والمراجع التاریخیّه، وبالأسلوب المیدانیّ، أنّ مرداویج أظهر مبکّرًا وبشکل واضح عداءً صریحًا لعلیّ البویهیّ، وفکّر فی الإیقاع بهذا القائد المتمرّد؛ وفی نهایه المطاف، وقع مرداویج ضحیّهً لطموحات البویهیین.
دراسه أسلوبیه فی سوره الجاثیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
59 - 74
حوزههای تخصصی:
لا یخفى على من له إلمام باللغه العربیه، أن القرآن الکریم نصّ أدبی فرید ببلاغته، ولا نظیر لفصاحته؛ فیؤثّر على المتلقی إثر سماعه وتلاوته؛ لأنّه یحتوی على میزات أسلوبیه، وخصائص فنیه، ومؤشرات جمالیه تمیّزه عن غیره؛ فلذلک جدیر بالدراسه والتحلیل والکشف عن میزاته وأسباب جماله. وسوره الجاثیه المبدوءه ب "حم"، من أحسن سور القرآن شکلاً ومعنى، بما فیها من تکرار کلمه "اللّٰه" و"الآیات" الداله على وحدانیه اللّٰه تعالى. من هذا المنطلق، یستهدف هذا البحث تحلیل سوره الجاثیه على أساس الأسلوبیه على مستوی الصوت والترکیب والدلاله، متبعاً المنهج الوصفی التحلیلی. وصلت المقاله أخیرا إلى أن الأصوات والکلمات التی تکررت فی السوره، أنشأت موسیقى رائعه ونغمات متناسقه تجلب القلوب وتمهّدها للانقیاد والانصیاع وتکون فی خدمه المعنى؛ وعلى مستوی الترکیب، تتبلور میزات الأسلوبیه فی التقدیم والتأخیر، والتعریف والتنکیر، والاستفهام، والحذف، وتکرار الجملات وتثبت أن القرآن یستخدم أغراضا أسلوبیه لتزیین أسلوبه وإعجاز بیانه؛ والدقه فی اختیار الکلمات واستخدام التضاد والترادف والاشتراک اللفظی، میزات أخری للقرآن تسترعی الانتباه وتتضمن معانی التأکید والشمول.
شعر و چیستی آن از نگاه ابن خلدون ناقد بنی احمر
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی انواع ادبی است و می تواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصل تری که حالت گزارش گونه در باب یک اثر ادبی داشته باشد. ابن خلدون باب ششم کتاب «مقدمه» خود را به علوم و اقسام آن، شیوه های تعلیم و تربیت اختصاص داده است. وی همچنین در این باب به ادبیات و به شکل خاص به شعر نیز به طور ویژه پرداخته است. یکی از مهم ترین رویکردهای ابن خلدون توجه به مفهوم شعر و افزودن موضوعی جدید در نظریه شعر اعراب با عنوان «ملکه شعر» است. او ماهیّت شعر را به گونه ای متفاوت از سایر نقّادان ادبی بیان می دارد و موهبت و ملکه شعری را در ترازوی نقد و تحلیل قرار می-دهد. هدف از این بحث، بررسی مفهوم و ماهیت شعر از نگاه ابن خلدون به عنوان یک ناقد ادبی است، تا تفاوت بین نظر او در این مورد با دیگران را تبیین نماید که در نهایت با بررسی روش تحلیلی توصیفی رویکردهای نقدی ناقد و تحلیل دیدگاه های او به شناخت نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او می توان دست یافت. شیوه نقدی ابن خلدون متأثر از نگرش تاریخی اش است و زمان و مکان را دخیل در نقد می داند و اکتساب و حفظ زبان را عامل موفقیت شاعر می پندارد و معتقد بود شعر علاوه بر داشتن وزن و قافیه کلامی است بلیغ و مبتنی بر تصویر و ایماژ که هر بیت آن در معنا و مفهوم، مستقل از قبل و بعد می باشد.
خود شرقی انگاری و اگزوتیسم در رمان سیدات القمر جوخه الحارثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیرهای شاعرانه و نظری از اگزوتیسم و خودشرقی انگاری، فرض های رایج را مبنی بر این که این ادبیات، تنها یک محصول جانبی ناخوشایند استعمار است، به چالش می کشند. این مطالعه در مورد یک متن پسااستعماری بوده و در یک روش توصیفی- تحلیلی، چارچوب های خود شرقی انگاری و اگزوتیسم ادبی را در معرض دید قرار می دهد و در نهایت، تلاشی است برای درک اگزوتیسم به عنوان پدیده ای که تنها نماینده استعمار و ایدئولوژی های استعمار نیست. سیدات القمر جوخه الحارثی، اولین کتاب یک نویسنده عرب است که برنده جایزه من بوکر بین المللی 2019 شده؛ و اولین رمان نوشته شده توسط یک زن از عمان است که به انگلیسی ترجمه شده است. این داستان که در یک دهکده کوچک و خیالی عمانی به نام «العوافی» اتفاق می افتد، در پرتره ای پیچیده از یک شبکه خانوادگی می چرخد. در این رمان شاهد عمانی هستیم که الحارثی آرام آرام آن را از یک جامعه سنتی برده دار به حالت مدرن خود باز تعریف می کند. مضامین اگزوتیک، مانند زن، برده داری، آداب و رسوم و تغییرات اجتماعی و ...، به زیبایی در این رمان ترکیب شده است. یافته های تحقیق، نشان می دهد الحارثی با تصاویر خودشرقی انگارانه از آداب و رسوم و ... متعلق به ساکنان العوافی عمان، تحت تاثیر تحصیل در غرب، سعی در جلب توجه جهانی دارد و تقریبا موفق بوده است، زیرا او سعی کرده تصویری اصیل و بکر از عمان را در ذهن خوانندگان عمانی و غیرعمانی تثبیت کند.
العلاقه بین الوظیفه و البنیه فی نظریه النظم دراسه فی التقدیم و التأخیر و الحذف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
73 - 84
حوزههای تخصصی:
یرتبط اسم حلقه براغ اللسانیه باللسانیات الوظیفیه عموماً؛ إذ أنها اهتمّت بوظیفه اللغه، وهی التواصل وأسبقیه الوظیفه على البنیه، لأنّالوظیفیین ینظرون إلى علاقه الوظیفه والبنیه عبر التأکید على دور المتکلم والسامع. وأما الجرجانی بصفته عالماً فی البلاغه واللغه وصاحب» الوظیفیه « کتاب دلائل الإعجاز، فیرکّز على المواءمه بین الوظیفه والبنیه، والتی تعدّ من أهمّ المعالم الوظیفیه. وبناءً علیه یمکن القول إنتتقارب مع البلاغه العربیه عامهً بما أنّ مهمّه البلاغه هی الترکیز على العلاقه بین المقام والمقال. إذن یستهدف هذا البحث دراسه العلاقه بینالوظیفه والبنیه عند الجرجانی عبر الترکیز على مبادئها وهی: وظیفه اللغه، والعلاقه بین البنیه والوظیفه، ودور المتکلم والسامع من خلالتطبیقها على التقدیم والتأخیر، والحذف، مستخدماً المنهج الوصفی التحلیلی لتبیین علاقه نظریه النظم للجرجانی والوظیفیه عبر تفسیرهذه النماذج. ومما توصل إلیه البحث هو أنّ نظریه الجرجانی تتمحور على أنّ الوظیفه الأساس للغه هی إقامه التواصل بین متکلمیها،والتواصل لا یکون بالمفردات، وإنما یکون بالجمل والوظیفه سابقه على اللفظ، والوظیفه المقصود ههنا وظیفه مقامیّه. وبناء علیه نستطیعأن نعتبر الجرجانی وظیفیاً، ولو عنده تشابهات مع المدارس اللسانیه الأخری.
خصائص الصور اللمسیة فی القرآن الکریم الثلث الأول نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الحس أول معین للأدیب فی إبداع صوره الفنیة، إذ إنه یلتقط به مواد صوره من مجالات مختلفة ثم یمزج بعضها ببعض فی خلق أثره الأدبی؛ لذلک قام النقد الأدبی الحدیث بدراسة ارتباط الصور الفنیة بالحواس الخمس الظاهرة. فانقسمت الصور بهذا الاعتبار إلى الصور البصریة، والسمعیة، والذوقیة، والشمیة، واللمسیة. إن المراد من الصورة اللمسیة، کل صورة، تأخذ موادها مما یدرک باللمس، أی تصور مدرکات کالحرارة، والبرودة، والرطوبة، والیبوسة واللطافة، والکثافة وأمثالها. تهدف هذه المقالة إلى دراسة الصور اللمسیة فی الثلث الأول من القرآن الکریم؛ لإلقاء الضوء على جمالیات، تکمن وراء الآیات، والوصول إلى الأسالیب التی وظفها القرآن الکریم لتصویر ما یرتبط بقوة اللمس. ترکزَ بحث هذه الدراسة على کیفیة تجلی الصور اللمسیة فی القرآن الکریم عبر فنون بیانیة وظفها الذکر الحکیم، وفیه إشارة عابرة إلى الصور الحقیقیة التی تصور المدرکات اللمسیة. اعتمد الباحث فی هذه الدراسة على المنهج الوصفی والتحلیلی. توصل البحث إلى نتائج أهمها ما یلی: 1 إن کثیرا من الصور القرآنیة المرتبطة بالقوة اللمسیة، خاصة الحقیقیة منها، جاءت لوصف عذاب نار، مهدها الله للمعاندین والمشرکین؛ 2 جاءت کثیر من الصور البیانیة اللمسیة لترسیم صورة محسة ملموسة من المعانی والأغراض لتقریبها من ذهن السامع، وتثبیتها فی قلبه؛ 3 إن القرآن الکریم اختار المشبه به فی التشبیه والاستعارة من الأمور الحسیة التی واجهها الإنسان فی بیئته، وأدرکها بحواسه، والتی بینها وبین الأغراض أقرب المناسبة، وأشد الارتباط؛ 4 إن کثیرا من الکنایات فی هذا الباب، جاءت للإشارة إلى ما یحسن ستره، ویستقبح ذکره من العورات.
دلالیه البطل فی شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
75 - 84
حوزههای تخصصی:
إن البطل بخصائصه ومیزاته یشکل عماداً للشعر الفلطسینی کعنصر فعال فی الدفاع عن قضیه الاحتلال. وسمیح قاسم بوصفه من أکبر شعراء المقاومه کانت له مساهمات عدیده فی قضیه الاحتلال. وقد تجلّت فی شعره ملامح البطوله کمرآه للمتغیرات السیاسیه والاجتماعیه التی طرأت على رؤیه الشاعر بالنسبه لقضیه الاحتلال. فمن هنا، تتمّ معالجه دراسه دلالیه البطل کمحور أساسی فی شعره، کرکیزه لشعر المقاومه، ویتمّ رصد تحولاته عبر شعره فی المراحل المختلفه من حیاته. فهذه الدراسه التی اتخذت رؤیه توصیفیه تحلیله، اعتمدت على النص الشعری لرصد تحولات البطل معتمده على المنهج السیاقی فی الخروج برؤیه موضوعیه. وقد توصلت إلى أن البطل کنعصر محوری قد اکتسب دلالات مختلفه تبعاً للمراحل التی مرّ بها الشاعر، ففی البدایه تغلب الدلاله الأسطوریه على الموضوعیه، وفی المرحله الثانیه یأخذ البطل جانباً سلبیاً کدلاله على الضیاع وفقدان الهویه وتأخذ شیئاً فشیئاً الدلاله الموضوعیه والتعایشیه فی الغلبه على الدلاله المقاومه وتتراوح دلالیه البطل فیما بین الخذلان والسلبیه والحیره، وقد یضاف إلى دلالاته الجانب الثقافی المتمثّل فی التناقض والتشوّش الفکری. وبصوره عامّه مالت دلالیه البطل من السلبیه المقاومه إلى الإیجابیه المتسالمه والقائله بالحوار کرکیزه أخیره لحلّ القضیه.
الجمل المصدّره ب "کان" وأخواتها اسمیه أم فعلیه؟ نظراً إلى دلالاتها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنقسم الجمله فی اللغه العربیه اعتماداً على صدرها الأصیل إلى الاسمیه والفعلیه، أما الجمله الاسمیه فهی التی یتصدّرها اسم بالأصاله؛ وفی المقابل لها الجمله الفعلیه، وهی التی یتصدّرها فعل بالأصاله. ولکلّ واحد منهما دلاله خاصه. بما أنّ "کان" وأخواتها تلعب دوراً هاماً فی اللغه العربیه من جهه الاستخدام، فقد تطرّقنا إلى دراسه الجمل المصدّره بها؛ لنبیّن هل هذه الجمل اسمیه أم فعلیه؟ فاسمیه هذه الجمل أو فعلیتها من القضایا المهمه التی تجب معرفتها، ولا سیّما بعد أن وجدنا بعض النحویین یعُدّونها اسمیه، کما هو الحال فی الکتب النحویه التعلیمیه المعاصره. فأهمیتها مِن أهمیه إعراب الجمل نفسه؛ إذ یحتلّ مکانه مرموقه ودرجه عالیه فی اللغه العربیه، کما تبرز أهمیتها أیضاً فی تقدیم المنهج العلمی المدقّق لإعراب "کان" وأخواتها. بناءً على ما تقدّم، یهدف هذا المقال إلى تبیین الرأى السدید الراجح فی هذا المجال، کما یهدف الى کشف اللبس الذی حصل من جرّاء ذلک، ویقدّم منهجاً علمیا ینبغی أن یُتبَع فی إعراب الجمل المصدّره ب "کان" وأخواتها. ولقد بذلنا جلَّ جهودنا فی إثبات أنّ المیزان فی انقسام الجمله إلى الاسمیه أو الفعلیه هو صدرها، معتمدین على آراء النحاه، ومبدئین الرأى فی هذه المسأله، بالاستناد إلى الأدله والشواهد المعتبره. فانکشف لنا من خلال البحث أنّ الجمل المصدّره ب "کان" وأخواتها فعلیه، لا اسمیه لعدّه أسباب، أهمّها: قبولها علامات الأفعال، ووجود الإسناد المعنوی، ووقوعها بعد أدوات الشرط، ومسأله السهوله فی التعلیم ودلاله النسخ. وسنشیر إلى ذلک کلّه فی هذا المقال بصوره تفصیلیه.
نقد رتوریک سرود ملی کشور سوریه (با رویکرد نقد ایدئولوژیک از منظر سونیا فوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد رتوریک یک جریان انتقادی است که از دوران باستان در یونان شکل گرفت، این نقد در یک نگاه وسیع به دو دوره سنتی و مدرن تقسیم می شود؛ در دوره سنتی تنها یک روش نقد است که بر اساس ارکان پنجگانه خطابه ارسطو یعنی ابداع، ترتیب، سبک، حافظه و بیان شکل گرفته است و در دوره جدید و در قرن بیستم، از یک روش انتقادی به یک جریان انتقادی با چشم اندازهای گسترده، تبدیل شده است؛ نقد ایدئولوژیک به عنوان یکی از معروف ترین این چشم انداز ها، با بررسی عناصر آشکار و پنهان ایدئولوژیک در یک اثر به تبیین کارکردهای ارتباطی آن می پردازد و از ایدئولوژی هژمونیک آن پرده بر می دارد، یکی از مهم ترین ژانر ها، در ترسیم باور های ایدئولوژیک سرود ملی است؛ سرود ملی به عنوان آواز وطن پرستانه ای است که در باورپذیری و وحدت یک ملت نقش مهمی ایفا می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد نقد ایدئولوژیکی از منظر «سونیا فوس»، به نقد و بررسی رتوریکیِ سرود ملی کشور سوریه، به عنوان کشوری با جایگاه استراتژیک و تاریخ تمدن غنی، بپردازد و از رهگذر کاوش در آرتیفکت های آشکار و پنهان زبانی، واژگان و موسیقی، عوامل تاثیر ایدئولوژیکی را در این سروده بررسی کند. چنین استنباط می شود که در سرود ملی این کشور، طبقات معنایی میهن، استقلال و آزادی، وحدت و اتحاد، دین و آیین و فداکاری، پر کاربردترین مفاهیم ایدئولوژیکی اند که با تلفیقی بر آمده از موسیقی، بسامد واژه ها، مخاطب را به اقناع ایدئولوژیکی رسانده اند.
سیمیائیه العنوان فی شعر نادیه الملّاح دیوان مرثیه راقصه لملاک لم یخلق بعد نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
37 - 52
حوزههای تخصصی:
المنهج السیمیائی منهج حدیث یتمتّع بفاعلیه کبیره فی قراءه النصوص الشعریه، للکشف عن نظام العلامات وتبیین وجوه الدلاله الکامنه فی کل نظام سیمیائی. یفتح هذا المنهج آفاقاً بین النصّ وقارئه ویعتمد على ضوابط محدّده. إنّ العنوان من أهمّ النقاط التی تعالجها السیمیائیه؛ إذ یعدّ من المفاتیح لسبر أغوار النصّ، وله دور أساسی فی الکشف عن غایه العمل الأدبی. فهو الذی یحدّد هویه النص ویختزل معانیه ودلالاته المختلفه وأداه لقراءه أفکار الأدباء ومشاعرهم. إن العناوین المختاره لقصائد نادیه الملّاح الشاعره البحرینیه المعاصره ذات نزعه رومانسیه ترسم علامات وألوانا إشاریه یمتزج بعضها مع الآخر فی لوحه سیمیائیه یمکن تحلیلها وتأویلها من خلال المنهج السیمیائی؛ لذلک اختصّت هذه الدراسه بکشف هذه العلامات من خلال آلیات المنهج السیمیائی التی تعدّ الأقدر على استنباط تلک الدلالات من خلال بیان ممکنات النصّ بالعنوان. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی التحلیلی من خلال استقراء بنیه العناوین الصرفیه والنحویه والدلالیه، واستعراض أهمّ مظاهر الانزیاح الواقعه فی عناوین قصائد نادیه الملّاح. أظهرت الدراسه أنّ عناوین قصائد نادیه الملّاح وثیقه الصله بالنص ومفتاح للولوج إلى نصّها کنقطه التلاقی بین الشاعره والنصّ. إنّ الشاعره فی اختیار العناوین تبدو متأثره بحوافزها النسویه الرومانسیه التی تناسب مشاعرها وتتجلّى فی معجمها اللغوی؛ فتارهً توحی بالحزن وتارهً أخرى تمثل الفرح؛ لذلک یمکن کشف نفسیه الشاعره وأفکارها وعلاقتها باللّٰه والإنسان وغیر الإنسان من خلال العناوین المعتمده فی الدیوان. تهیمن الجمل الاسمیه على العناوین دلاله على حاله من الثبوت والدوام فی عقائدها ومشاعرها الإنسانیه. تختزل أغلب عناوین قصائد الملّاح مضمون القصیده، وتکرّر الشاعره مفردات العنوان فی قصائدها، کجزء لا یتجزأ من النص الشعری. یکثر فی عناوین قصائد الملّاح توظیف الآلیات الفنیه التی تضفی جمالیه فنیه على النص، کالانزیاح الترکیبی والانزیاح التصویری. یغلب فی هذه العناوین الحذف بالنسبه إلى غیرها من أنواع الانزیاح الترکیبی وتوظیف التشخیص بالقیاس إلى غیرها من أنواع الانزیاح التصویری.
القهر فی الشعر الجاهلیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه الدراسهُ محاولهٌ لتتبّع بعض صور القهر فی الشعر الجاهلیّ، والکشف عن أبعادها ودلالاتها فی نفوس مبدعیها من شعراء الجاهلیّه، أولئک الذین عکّر الإحساس بالقهر صفو عیشهم، فعبّروا عن ذلک بأشعارهم التی جاءت مثقلهً بالحزن والأسى والإشفاق على ضعف الإنسان فی واقع یُعلی من شأن القوّه والأقویاء، إلى حدٍّ تغدو معه القوّه الشرط الأوّل لحیاهٍ تلیق بإنسانیّه الإنسان.
تتعدّد صور القهر فی الشعر الجاهلیّ، وتتلوّن بألوان أسبابها ومشاعر أصحابها، ولکنّها تکشف مجتمعهً عن معاناه الإنسان فی مواجهه واقعٍ یعجز عن الانتصار علیه، واقع قاسٍ یکشف للإنسان ضعفه، فیکشف له بذلک زیف أحلامه وبطلان أمانیه.
اللغه بین الورقیه والرقمیه أنموذجیّه لقصّه ربع مخیفه للکاتب أحمد خالد توفیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
85 - 100
حوزههای تخصصی:
الأدب الرقمی التفاعلی هو نصّ متعدّد العلاقات لا یقف فقط عند البُعد اللفظی، فهو نصّ الصوت والصوره،والموسیقى و ... , تکون القصه الرقمیه التفاعلیّه شکلا من أشکال التعبیر الجدید الذی یزاوج بین الإبداع المبنی فی أساسه على الکلمه من جهه، وعلى الحاسوب المتّصل بالإنترنت من جهه أخرى، حیث اتّخذ المبدعون من بیئه الحاسوب والإنترنت مجالا للتصمیم والتشکیل. تُعد قصّه ربع مخیفه لأحمد خالد توفیق بالنسبه إلى الفنّ والتقنیات المحدّده خیارا ممتازا للبحث والتحقیق من منظور الأدب التفاعلی الرقمی. نحاول فی هذا البحث وفقا لمنهج التلقّی، إلقاء الضوء على تقنیه الکاتب أحمد خالد توفیق من خلال هذه القصه محاولین إزاحه الستار عن تقنیاتها الجدیده فی إعداد النص الرقمی التفاعلی. النتائج التی حصلنا علیها هی:فی قصه ربع مخیفه لن تکون الکلمه سوی جزء من کل، فبالإضافه إلى الکلمات، یجب أن نکتب بالصوره و المشهد والحرکه؛ وتهتم القصه اهتماما بالغا بنحت لغتها الخاصه؛ وتکون الصوره فی قصه ربع مخیفه عنصر من عناصرها الأدبی وحضورها ضروری وأساسی کما هی فی الأدب التفاعلی، فإنها تعبر عن الخوف الذی تخمّر فی الأنسان بمکان الروایه؛ والروابط التشعبیه التی حاکمت على النص قد أضفت بُعدا جمالیا على صعید الإنتاج والتلقی.