فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۰۶ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
65 - 81
حوزههای تخصصی:
زمان در روایت یکی از مؤلفه های اساسی و جدایی ناپذیر است که خط سیر روایت بر اساس آن پیش می رود. با تجسّم زمان در داستان، می توان به درک بهتری از ساختار زمان و اهمیت آن در روایت های داستانی دست یافت. در دهه های اخیر، این مقوله توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است، که از جمله آنها می توان به ژرار ژنت، منتقد ساختارگرای فرانسوی، اشاره کرد. او میان زمان متن و زمان داستان تمایز قائل شده و آن را به سه جزء تقسیم می کند: نظم، تداوم و بسامد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی، به نقد و بررسی مؤلفه های زمان مندی روایی در رمان «الجنّیه» غازی قصیبی بر مبنای نظریه ژرار ژنت می پردازد. از مهم ترین یافته های این جستار می توان به این نکته اشاره کرد که غازی قصیبی با قرار دادن طرح روایت در ساختاری غیرخطی و به کارگیری تکنیک هایی چون ترتیب، تداوم و بسامد، توانسته است داستانی چندلایه با مضامینی بی سابقه خلق کند. این تکنیک ها نقش های کلیدی در شکل گیری ساختار رمان ایفا کرده اند. زمان پریشی با دو حالت گذشته نگر و آینده نگر اهمیت بالایی در معرفی شخصیت های جدید، آشنایی با پیشینه آنان، کشف ماهیت تعاملات شخصیت ها و حرکت بخشی به سیر حوادث داستان ایفا کرده و خواننده را برای پیگیری تحولات آتی تحریک می کند. مقوله تداوم زمان نیز با شکل های گوناگون از جمله درنگ، حذف، خلاصه و صحنه نمایشی، در تسریع یا کندی سرعت حوادث و به تصویر کشیدن ایدئولوژی شخصیت ها مؤثر بوده است. همچنین، بسامد تک محور در مقایسه با دیگر انواع بسامد، در این رمان از گسترش بالایی برخوردار است و این امر نشان دهنده تنوع روایتی و عمق معنایی اثر است.
التحلیل اللسانی الإدراکی لسوره غافر، من منظور استعاره «فوق/تحت» الاتجاهیه للایکوف-جونسون
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
18 - 38
حوزههای تخصصی:
تعتبر المخططات الصوریه إحدى طرق فهم المعنى والمفاهیم المجرده فی المجال اللغوی، والتی تعتمد على الاستعاره المفاهیمیه؛ تتناول هذه المقاله البحث فی أحد الموضوعات المرکزیه فى علم اللغه الإدراکى، وهو الاستعاره الإدراکیه الاتجاهیه. یعتبر الاتجاه اللغوی للاستعاره الدلالیه، من الاتجاهات الحدیثه فی الدراسات اللغویه؛ حیث یضفی بإطاره التداولی الموسّع فی القرآن وجهاً مکانیاً علی المدلولات الانتزاعیه. إنّ هذه المقاله بصدد حلّ الشفره عن المدلولات المجرّده الانتزاعیه فی سوره غافر، علی بنیه مخطّط الحرکه الاتجاهی (فوق/تحت)، تحقیقاً لتحلیل أعمق للمعانی المتقابله فی السوره والمتضمنه فی مدلولات التوحید والکفر والشرک. ومن هذا المنطلق، تمّ تحدید البؤر الاستعاریه فی سوره غافر المتجلیه فی مفردات «تنزیل، یلقی، حاق، دحض، علی، دون، العلیّ، رفیع، السماء» للبحث عن المفاهیم الدینیه المجرده التی یتم تصورها معها. تشیر نتائج هذا البحث الوصفی- التحلیلی، أنّ المفاهیم المجرده تقع فوق خط عمودی علی أساس خطاطه القدره وأنّ استعاره «القدره تُتصوَّر فوق» الاتجاهیه أکثر الاستعارات توظیفاً فی سوره غافر، مرکّزاً علی مخطّط القدره. وبالأحری؛ فإنّ «الله» تمّ تصویره فی هذه السوره فی العلو، بصفته القدره المطلقه التامه ومصدر البرکات المادیه والمعنویه، وفی المقابل فإنّ مدلولات انتزاعیه کالضعف والأقل والأسوأ هی فی الأسفل؛ ومن خلال هذا، رُسِم ما سوی الله فی موقف الضعف فی الأسفل، ولیس للإنسان إلا السیر إلی الأعلی إذا شاء تحقیق الخیر ونیل الفلاح والخلاص من عذاب الله وسخطه؛ فإنّ «القدره، کلّها فوق».
دراسه دلاله الإیقاع الخارجی والإیقاع الداخلی فی سوره عادیات.
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
123 - 139
حوزههای تخصصی:
إنّ بنیه لغه القرآن الکریم هی بنیه موسیقیه وتم استخدامها لنقل المحتوى الدینی بأفضل الأسالیب وأکثرها جاذبیه، وینقسم هذا الجانب من إعجاز القرآن إلى إیقاعین الخارجی والداخلی. وتهدف الدراسه الحالیه باستخدام المنهج الوصفی والتحلیلی إلی دراسه ظاهره صوتیه من ظواهر صوتیه قرآنیه کثیره، وهو دلاله الإیقاع والإیقاع الداخلی والإیقاع الخارجی، مع إیراد نماذج قرآنیه لهما. ثم یتناول بالتفصیل الملامح الصوتیه، بأبعادها المختلفه. قد قدمنا للبحث بنظره تاریخیه موجزه، تناولت إشارات السابقین واللاحقین إلی موضوع الأصوات ودلالاتها. ثم تطرقنا إلی الإیقاع الداخلی والإیقاع الخارجی ونماذجها، منتقلین بعدها إلی تحلیل السوره العادیات، تحلیلا بلاغیا، ثم توظیفه دلالیا. حیث تمتزج الصوره البیانیه واللغویه بالصوره الإیقاعیه وتشیر نتائج هذا البحث إلى أن الإیقاع یجعل الآیات من ناحیه ذات الدلالات، ومن ناحیه الأخرى یساعدنا على فهم محتوى الآیات ومعانیها بشکل صحیح واستنتجنا أخیرا یلعب التحلیل البلاغی والتحلیل اللغوی فی تلاوه الآیات فی سوره عادیات وفی تحدید معناها دوراً بارزاً والدور الذی یلعبه التفات وتناوب فی سوره عادیات دوراً هاماً وهناک علاقه وثیقه بین الجانب البلاغی والجانب اللغوی فی إبراز المعنی وإنّ تشکیل الصوره الفنیه للجمله القرآنیه قائم علی امتزاج الصوره البیانیه بالصوره الإیقاعیه وأشرنا إلی أنّ العلاقه بین الإیقاع والمعنی علاقه وطیده، فالمعانی القویه فرضت إیقاعات شدیده، وحملت المعانی الهادئه إیقاعات رقیقه خاصه فی السوره العادیات.
النسق وأنواعه فی کتاب "المستطرف فی کل فن مستظرف" للأبشیهی
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
لا شک فی أنّ النقد الثقافی عنصر من عناصر الدرس اللغوی الحدیث الذی یکشف عن طبائع النصوص اللغویه ویبحث فی خبایاها، ویمکننا من التعرف على أسس کل مجتمع وطبیعه ثقافته وثقافه أفراده، ومدى الحرص على بیان متعلقات النصوص، ومحتواها، فلم یکن اختیار هذا العنوان: النسق وأنواعه فی کتاب المستطرف فی کل فن مستظرف" للأبشیهی من قبیل الصدفه، وإنما هنالک الکثیر من الأسباب منها أن هذا الکتاب من أهم الکتب التی تتمحور على الأخلاق والأدب وأخبار العرب. إن أهمیه هذا الموضوع تکمن فی أنه ینبع من النقد وهذا ما یسترعی الاهتمام، وجمع بین التلقی قدیماً وحدیثاً وأسس لممارسه جمالیات التلقی على الخطاب النقدی، وحاول استنباط مهام القارئ فی النصوص الأدبیه القدیمه، والتوصل إلى إن ما وصلت إلیه نظریه التلقی کان ممارساً، وواقعاً فی العملیه النقدیه العربیه قبل الآن. وقد اتبعنا بدراستنا هذه مناهج عدیده منها ما ارتبط بنظریه النقد الثقافی وما یتصل بها من منهج التأویل، ومنها المنهج البنیوی، والذی اعتمد على تناول الوثیقه النقدیه کبنیه سیاقیه معزوله عن باقی البنی. کذلک اعتمدنا المنهج التاریخی الذی من خلاله نبحث عن تاریخ الماده وجذورها تاریخیاً، وإسقاط معاییر نظریه التلقی المعاصره على النصوص النقدیه القدیمه. وأخیرا خلصت الرساله إلی نتائج من أهمها: أنه کان المهیمن الغالب والأکثر دورانا فی کتاب المستطرف من الانماط والانساق الثقافیه هو النمط الاجتماعی. النسق السیاسی کان الاقل حضورا من بین الانساق الثقافیه المهیمنه على نصوص الابشیهی، ولعل السبب فی ذلک راجع إلى السلطه الحاکمه آنذاک وما انعکس من آثاره، وانصراف المؤلفین إلى الإضمار و إخفاء الرمز فی مضمنات الکلام، وقلّ التصریح به حتى کان شبیها بالانعدام.
بررسی و تحلیل کارکردهای گفتمان روایی در رمان «باب الطباشیر» اثر احمد سعداوی (بر اساس نظریه گفتمان روایی ژرار ژنت)
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان روایی با رویکردی کل گرایانه یکی از شاخه های تحلیل گفتمان است. روایت از جمله عناصر مهم و اصلی در نقل داستان یا بیان حادثه به شمار می رود. در این میان ژرار ژنت نظریه پرداز ساختارگرای فرانسوی از نظریه پردازان مطرح است. این پژوهش سعی دارد محتوای رمان «باب الطباشیر» اثر احمد سعداوی رمان نویس عراقی را در قالبی ساختار محور و با تأکید بر مهمترین مباحث گفتمان روایی مورد اشاره ژنت مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. هدف اصلی در این جستار، بررسی سه عنصر زمان، وجه و لحن به عنوان تکنیک های روایی است و همچنین کارکرد آن ها در به تصویرکشیدن بی هویتی علی ناجی، سختی ها و مشکلات لیلا حمید و دنیای مردم کنونی عراق و ظهور علی ناجی به عنوان منجی در برابر مردم عراق با تکیه بر طلسم های سومری هفتگانه در قالب یک داستان سورئالیستی - تخیّلی است تا علاوه بر کشف تکنیک های روایی آن، خواننده را با تفکر نویسنده در باب هویتِ علی ناجی، مشکلات لیلا حمید و مردم عراق و موضع گیری آن ها در برابر محدودیت های زندگی شخصی و اجتماعی آشنا سازد. روش کار در این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و با تمرکز بر کتاب ژنت سعی شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که گفتمان روایی تا چه میزان توانسته است در انعکاس درگیری های ذهنی نویسنده در باب هویتِ اصلیِ علی، مشکلات لیلا و مردم عراق و منجی گری علی ناجی موفق عمل کند؟ زمان پریشی، ایجاد پرش ها و وقفه های داستانی،کانونی سازی دوگانه، پررنگ یا کم رنگ ساختن نقشِ علی ناجی در مواضع مختلف رمان، و حرکت زمانی برای رسیدن به نوعی همزمانی بین رمان و فعل روایت از مهمترین تکنیک های روایی است که در این رمان مورد استفاده قرارگرفته اند.
دراسه مقارنه بین مفردات البرّ ، الجهاد والخیر فی القرآن الکریم
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
54 - 71
حوزههای تخصصی:
یدرس هذا المقال، دراسه لغویه دلالیه فی بعض المفردات القرآنیه مبیّناً اثر الاسلام فی تطور دلالات الالفاظ عما کانت علیه فی العصر الجاهلی. أما المنهج فی هذه الدراسه ، فیبدأ البحث بدراسه اللفظ فی العصر الجاهلی من خلال نصوصه الشعریه ثم دراسه دلالاته فی القرآن الکریم لیتمّ من خلالها، الوصول الی مظاهر التطور الدلالی التی اصیبت به تلک الالفاظ . کان الهدف الرئیسی لهذه الدراسه ان تکون خطوه اولی لتکوین معجم التطور الدلالی للمفردات القرآنیه ( بین العصرین : العصر الجاهلی الی نهایه نزول القرآن الکریم). تمّ اختیار لهذه الدراسه مفردات یظنّ انها طرأ علیها التطور الدلالی . و المراد من اختیار دراسه هذه المفردات ، معرفه المفردات التی کانت تستعمل فی العصر الجاهلی ثم اضاف الیها الاسلام دلاله ثانیه و ثالثه او قام بتغییر دلاله اللفظ جذریاً . لذلک تم ترک المفردات التی کانت معروفه و قد اصیبت بتغییر دلالی من جراء الحقیقه الشرعیه . علی خلاف ما نتصور، عندما نتابع الابیات التی وصلت الینا من العصر الجاهلی، نواجه ابیاتاً فیها تعابیر لا نستطیع أن نجد موافقه بین هذه المفردات المستعمله و بیئه العصر الجاهلی فیجب أن نقف بحذر و تأمل . بعباره اخری هناک ابیات ربما منحوله لا نجد لها اساساً و هذا بسبب أن المسلمین ارادوا أن یحکموا الثقافه القرآنیه فقاموا بصیاغه ابیات فیها مضامین دینیه و نسبوها الی الشعراء الجاهلیین . هذه رؤیه ربما یخالفها و لا یقبلها بعض المثقفین فلذلک فلا ضیر اذا صدّقنا هذه الابیات و نقبل بأن الشاعر الجاهلی ایضاً قد استفاد من هذه المفردات حیث کانت مستعمله فی العصر الجاهلی.