فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
طرحواره های قدرتی و جهتی از گونه های طرحواره تصویری اند و این تصاویر فرایند شناختی را که در اثر تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند فراهم آورده است و امکان درک مفاهیم انتزاعی را به وجود می آورند. این پژوهش در چهارچوب نظریه طرحواره، اشعار حبسیه دارای طرح واره قدرتی و جهتی محمدجواد جزایری را با رویکرد زبان شناسی شناختی مورد تحلیل قرار می دهد. براین مبنا پژوهش حاضر باهدف تحلیل انواع استعاره های مفهومی جهتی و قدرتی در اشعار محمدجواد جزایری به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است که تاکنون از این دیدگاه اشعار وی مورد تحلیل قرار نگرفته است. نتیجه بررسی اشعار محمدجواد جزایری چنین بوده که مفاهیم انتزاعی طرحواره های قدرتی در حبسیه های این شاعر درکنار زدن مشکلات و سد های پیش روی مقاومت و پایداری و طرحواره های جهتی برای تلاش و مبارزه، عزم و اراده و ثبات عمل که همگی احساس مثبت را القا می کنند، جای می گیرند و شاعر به کمک آن ها و الگوبرداری از حوزه مبدأ(عینی و تجربی) و تعمیم آن به حوزه مقصد(باطنی و انتزاعی) در تبیین این مفاهیم سود می جوید که همگی جهت ملموس تر نمودن مفاهیم ذهنی و عینیت بخشی مفاهیم بوده است.
بررسی پارادوکس در شعرعرار مطالعه موردی: دیوان (عشیات وادی الیابس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
36 - 56
حوزههای تخصصی:
مصطفی وهبی التل(1944-1899) معروف به عرار یکی از شاعران معاصر اردن است که پارادوکس یا ناسازواری هنری از هنجار گریزی معنایی و یکی از مهم ترین عناصر شعری وی محسوب می گردد. یافته های این پژوهش از طریق بررسی دیوان اشعار وی به نام (عشیات وادی الیابس) با روش توصیفی – تحلیلی پس از بحث راجع به پارادوکس و کاربرد آن در اشعار شاعر به دست آمده است. پارادوکس یکی از مقوله های مهم نقد ادبی است و متناقض نما، تجمع شاعرانه دو مفهوم متضاد است که از دیدِ عقلی محال و ناشدنی به نظر می آید، امّا در ورای آن حقیقتی نهفته شده که تنها ذهن کاوش گر به دریافت مفهوم آن نایل می گردد. بررسی الگوی اشعار تمسخرآمیز، پارادوکس عاشقانه شاه و درویش، پارادوکس عدم انسجام، پارادوکس اشتقاقی، پارادوکس عدم سازگاری (جمله با جمله) از مهم ترین اهداف این پژوهش است. آفریدن مضامین تازه و نکته سنجی های دقیق و باریک خیالی با به کار کشیدن تشبیهات، استعارات و مجازهای خاص شاعر از تصاویر و معانی پارادوکسی از مهم ترین نتایج این پژوهش است این پژوهش به دنبال آن است که به این سؤال پاسخ دهد که شاعر با چه شیوه ای از پارادوکس یاری جسته است که موجبات برجسته سازی سخن خویش را فراهم ساخته و هدف وی از این رویکرد چه بوده است؟ و بر این فرضیه استوار می باشد که پارادوکس در دیوان وی فقط برای زیبا آفرینی ساخته نشده و نشان دهنده مفاهیم متناقض هست و شاعر در این گونه متناقض نماها واقعیت را ارائه می نماید
تحلیل رمان " وطن من زجاج" یاسمینه صالح بر اساس رویکرد گفتمان انتقادی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی انتخابی تئو ون لیوون، رویکردی جامعه شناختی- معنایی است که به طور خاص برای تحلیل نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی طراحی شده و استراتژی های زبانی متن را با تنوع زیاد بررسی می کند. ون لیوون با ارائه فهرستی از شیوه-های بازنمایی کنشگران اجتماعی و تعریف و تبیین هریک از آنها، استدلال می کند که مطالعه مؤلفه های جامعه شناختی - معنایی گفتمان، نسبت به بررسی مؤلفه های زبان شناختی محض، شناختی عمیق تر و جامع تر از متن ایجاد می کند. الگوی او با عنوان بازنمایی کنشگران اجتماعی، الگوی مناسبی در تحلیل گفتمان انتقادی به شمار می رود که با کاربست آن می توان به لایه-های معنایی زیرین متن دست یافت. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی درصدد است رمان وطن من زجاج اثر یاسمینه صالح، نویسنده معاصر الجزایری را با استفاده از رهیافت حذف و اظهار ون لیوون تحلیل کند، میزان بسامد و دلیل کاربست هریک از این مؤلفه ها را مشخص نموده و پرده از زوایای ناگفته متن بردارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بسامد مؤلفه اظهار بیش تر از مؤلفه حذف است و این نشانگر تمایل نویسنده به گفتار روشن و بی پرده در بیان حقایق است. درباره بازنمایی جنسیت نیز می توان گفت که در این رمان مردان نقش چشم گیرتری نسبت به زنان ایفا می کنند و این می تواند بیانگر کمرنگ سازی و به حاشیه راندن زنان در کشور الجزائر باشد.
مطالعه وجوه منطق گفتار در شعر عبدالوهاب بیاتی با رویکردی به منطق مکالمه باختین (مطالعه موردی: قصیده "عذاب حلاج" و "مقاطع من عذابات فریدالدین عطار" و "قراءه فی دیوان "شمس تبریز" لجلال الدین رومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
205 - 223
حوزههای تخصصی:
منطق گفتگو ازجمله نظریاتی است که در قرن بیستم توسط میخائیل باختین مطرح شد. وی در این نظریه زبان را دارای خصلت اجتماعی معرفی کرد که گفتگومندی و مکالمه از ویژگی های بارز آن به شمار می رود؛ زیرا توزیع صداها جز با گفتگو در متن حاصل نخواهد شد. علی رغم اینکه باختین معتقد بود شعر از منطق گفتگویی بهره ای ندارد؛ اما عبدالوهاب بیاتی ازجمله شاعران نوپرداز عرب توانست با فراخوانی شخصیت صوفی در اشعارش ضمن ایجاد یگانگی میان خود و ذات خلق شده، گفتگو و چندصدایی را در اشعار خود زنده نماید. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که اولاً چگونه می توان این چندصدایی را در شعر عبدالوهاب بیاتی نشان داد؟ ثانیاً بیاتی در کنار فراخوان شخصیت صوفی با استفاده از چه راهکارهایی توانست وجوه کلام خود را به منطق گفتار صوفی نزدیک سازد؟ لازم به ذکر است ظرفیت تکنیک نقاب در ایجاد گفتگو و چندآوایی در متن و زمینه سازی بینامتنیت، ضرورت بررسی وجوه منطق گفتار از دیدگاه باختین را مطرح می سازد. بر این اساس، مقاله حاضر درصدد است با روشی توصیفی – تحلیلی و بر مبنای نظریه باختین، گفتگومندی را در شعر بیاتی به تصویر بکشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بیاتی با استفاده از تکنیک نقاب و شگردهایی چون گفتار دوسویه، گزاره های خطابی(پرسشی، امری و ندایی)، صداهای مختلف را در متن زنده می کند؛ ثانیاً منطق گفتار در تکنیک نقاب آنجا که جابه جایی نقش ها (میان متکلم و مخاطب) رخ می دهد؛ همچون منطق گفتار صوفی در هم می شکند.
دراسه مقارنه لمبادئ علم اللغه المعرفیه من منظور عبد القاهر الجرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
131-154
حوزههای تخصصی:
کان عبدالقاهر الجرجانی أحد أبرز علماء اللغه والأدب والنحو والبلاغه فی القرن الخامس الهجری، وله آراء فی البلاغه العربیه، وقد لعب دوراً هاماً فی تطویر علوم البلاغه الإسلامیه. وقدّم أعمالاً مهمه کدلائل الإعجاز ، وهو یتضمن معانی النحو، و کتاب أسرار البلاغه الذی یشتمل علی مباحث فی المجاز والتشبیه والتمثیل والاستعاره. لقد صاغ الجرجانی وجهات نظر البلاغیین من قبله، آخذاً بعین الاعتبار السیاق والحالات النفسیه للمتکلم والمخاطب على شکل بناء نحوی، وقدم منظوراً جدیداً أشار إلیه باسم «معانی النحو»، یعنی التقدیم والتأخیر والذکر والحذف والقصر والحصر والفصل والوصل والتعریف والتنکیر. نظر عبد القاهر إلى اللغه والبلاغه من معظم الزوایا الممکنه، لدرجه أن وجهات نظر اللغویین والفلاسفه الغربیین مثل ریتشاردز وسوسور ومایکل هولیدای وبلومفیلد وتشومسکی وجورج لیکاف وبنیامین لی ویرف وغیرهم، تتسم بشمولیه أقلّ مقارنه بوجهات نظره. فی هذه المقاله، قمنا بمقارنه وتحلیل آراء اللغویین المعرفیین مع المنظورات اللغویه لعبد القاهر. یعتبر کل من المعرفیین وعبد القاهر أنّ اللغه من القوى الإدراکیه التی لها منشأ تجریبی ونفسی واجتماعی. والنحو یتبع المعنى والمفهوم، ویتأثر معنى اللغه بوجهه نظر الفرد وموقعه ومعرفته وتطبیقها الموضوعی.
الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی شعر أدونیس (دیوان "التحولات والهجره فی أقالیم النهار واللیل" و "المسرح والمرایا" نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهتمّ الشعراء بعنصر المکان فی أعمالهم الأدبیه کثیرا، لما یحمل من دلالات فی بنیه النص، إضافه إلی الدور الذی یؤدی فی تشکیل الفضاء الحیوی للنص. لقد أجاد أدونیس فی توظیف المکان ودینامیته بأشکالها المختلفه فی شعره؛ فیتّسم المکان فی شعره بالحرکه یجعل منه کائناً دینامیکیاً، له دور فاعل فی تبیین موقفه وأحاسیسه حیال حوداث مجتمعه وعصره، وربما وجد فی توظیفه هذا، تعبیرا سامیا عن التطلعات والأحلام التی تسکن فی باطن الشاعر. صور أدونیس الشعریه مکتظه بأنواع الحرکیّه المکانیه ومنها: الحرکه العمودیه، الحرکه السفلیه، الحرکه الدائریه، الترواح بین الحرکات ، الحرکه الافقیه أو العرضیه. یحاول هذا البحث رصد الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی البناء الشعری عند أدونیس علی أساس المنهج النفسی، حینما یحاول أن یربط أبعاد دلالاتها بعواطف الشاعر ومشاعره مقترناً بالمنهج الوصفی التحلیلی – الإحصائی محاولاً الاستشهاد بنماذج شعریّه دالّه علی توظیف الحرکیه المکانیه فی أشعاره، کشفاً عن أنواع الحرکیه المکانیه ودلالاتها فی صوره الشعریه. وقد انتهی البحث إلی أنّ الحرکه العمودیه فی تجربه أدونیس تشکّل اتساعاً و شمولاً وهی ترتبط برؤیته التفاؤلیه والثوریه حیال قضایا موطنه، ثم تأتی الحرکه السفلیه موحیه الاتجاه الصوفی الوثنی عند الشاعر وتعدّ رمزاً للخصوبه وازدهار الحضاره العربیه بدل الضعف والموت، ووظّف الشاعر الحرکه الدائریه فی المرتبه الثالثه لتبیین هیمنه فکره اللامکان علی ذاته، والتداوم والاستمرار فی الثوره وعدم الاستسلام، ثم ظهر الترواح بین الحرکات لیتضح القلق المسیطر علی ذات الشاعر واصراره علی تغییر الظروف وأما الحرکه العرضیه فقد جاءت فی المرتبه الأخیره، وتمثّل الدعوه إلی رفض السکون بحثا عن الاکتشاف والبناء.
دراسه سوسیولوجیه فی المجموعه القصصیه قبل الغروب للأدیبه القطریه أمینه العمادی علی ضوء نظریه لوسیان غولدمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
183-206
حوزههای تخصصی:
تتطرّق الدراسه السوسیولوجیه إلی قضایا عدّه فی العمل الأدبی، ولمّا یکون العمل الأدبی مجموعه قصص لکاتب ما، فإنّ الرابط الاجتماعی هو الکفیل بنظم الدراسه فی النقد الاجتماعی، فی المجموعه القصصیه "قبل الغروب" تطرّقت الکاتبه القطریه أمینه العمادی إلی عنصر مقدّس فی حیاه البشر ألا وهو عنصر الأسره وتطرّقت إلی معالجته اجتماعیاً ونفسیاً ومزجت مجموعتها القصصیه بسوسیو-سیمیوطیقه العناوین التی اختارتها لقصصها الثمانیه فی مجموعتها القصصیه قبل الغروب وهی تتعمد هکذا تسمیات لبیان الإقناع القصصی فی هذه المجموعه القصصیه، هذا البحث یهدف إلی النقد الاجتماعی فی المثاقفه السوسیولوجیه فی هذه القصص الثمانیه، وذلک تحت إطار المنهج الوصفی-التحلیلی، ومن النتائج التی توصل إلیها البحث یمکن الإشاره إلی مزج الکاتبه بین سوسیو-سیمیوطیقه العناوین ومضمونها، الترابط بین البنیات اللغویه، وعلی رؤیه غولدمان ترکزت هذه المجموعه القصصیه علی الأسره والمرأه علی وجه الخصوص حیث تکثر فیها معالجه قضایا المرأه، والزوجه المضطهده، والزوجه المسترجله کما بیّنت لنا الواقع المزری فی عدم التکافوء فی الحیاه الأسریه فنلاحظ أنها تطرقت إلی الوفاء، والفقر، والانتحار، واللامبالاه وغیرها من القضایا الاجتماعیه وذلک برؤیه اجتماعیه معتدله تهدف إلی کشف رؤیه الکاتبه وطبقتها الاجتماعیه فی مجموعتها القصصیه من خلال العالم الخارجی والسیاق الثقافی.
تراجایی در بسامد با رویکرد تطبیقی به رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی و فرانکنشتاین مری شلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع روابط متن، بیش متنیت است که رابطه بین دو متن ادبی را بررسی می کند. این رابطه بر اساس برگرفتگی است و به عنصر هم حضوری نمی پردازد. براساس دیدگاه ژنت رابطه برگرفتگی، به دو دسته تقلیدی و تراگونگی تقسیم می شود. تراگونگی به معنای تغییر در گفتن چیزی به شیوه ای دیگر است، در حالی که تقلید گفتن چیزی دیگر به روشی مشابه است و برخلاف تراگونگی هدف در آن تغییر نیست. تراگونگی نیز زیر شاخه هایی دارد که از مهم ترین آنها تراجایی است که در شکل و معنا رخ می دهد و موجب تکثیر معنا می گردد. بررسی بسامد یا ارتباط دفعات تکرار فعل با بازگویی آن در پیش متن و بیش متن دلالت بر تغییر آن از طریق تراجایی دارد که تغییری جدی در رابطه بیش متنیت است. با توجه به آن که رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی تحت تأثیر رمان فرانکنشتاین (۱۸۱۸) مری شلی نوشته شده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به بررسی رابطه تراگونگی در بسامد رخدادهای بین این دو رمان و تغییرات ایجاد شده در تعداد دفعات بازگویی رخداد های بیش متن از نوع تراجایی می پردازد. بسامد مکرر و منفرد تکرار شونده در بیش متن با ابجاد ابهام و تکرار نشانه ها مصداق عینی تراجایی است.
الغموض والتعامل بین النصّ والقارئ عند الجرجانیّ فی ضوء الفلسفه الظاهراتیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه الدراسه إلى معالجه نظریه الجرجانی من منظور الظاهراتیّه، فإن نظریته یجب أن تدرس ویستفاد منها، لیس لأنها کانت الأولى من عده جهات، بل لأنها لا تزال تعمل، ففیها شواهد لما یبحث عنه الظاهراتیون حالیا، خاصه فی ما یتعلق بقضیه التعامل بین النص والقارئ، وکذلک فی مسأله الغموض. وتعتمد الدراسه علی المنهج الوصفیّ والتحلیلیّ بالاستعانه بمعطیات الفلسفه الظاهراتیه التی تؤکد فی الأدب فکره مفادها: إن علی من یدرس عملا أدبیا ألّا یعنی بالنص الفعلی فحسب، بل علیه أن یعنی، أیضا، وبدرجه مساویه، بالأفعال التی تتضمنها الاستجابه لذلک النص. وفی هذا السیاق نستفید من آراء رومن انغاردن وولفغانغ أیزر. ویبدو أن نظریّه الجرجانی لا تخلو من الملامح الظاهراتیه فی صیغتها الانغاردنیه فیما یتعلق بأهمیه تجاوب المتلقی مع النص وعلاقه الحوار بینهما. وعنده نقطه التقاء بجمالیه التجاوب لأیزر فی دعوته القارئ إلى المشارکه الفعاله وإعاده بناء النص
دراسه أسلوبیه لعناصر السرد والعنف فی الروایه العراقیه المعاصره؛ روایه خان الشابندر لمحمد حیاوی اختیارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکمن أهمیه هذا البحث فی السؤال عن کیفیه دراسه الخصائص الأسلوبیه فی النص السردی الروائی العراقی. وستجیب علیها فقرات البحث فی مفاصله المتنوعه ومجالات التطبیق من نصوص روایه خان الشابندر. لم یکن الفن الروائی بمنأى عما یمر به حال البلاد العربیه، ولاسیما البلد العراقی من حالات الضیاع وفقدان الأمن والاستقرار والتفرقه والطائفیه والتهجیر والقتل وهذا ما صنعته الحروب، وقد شغل الأخیر مساحه واسعه من نفوس المبدعین العراقیین الروائیین الشرفاء بل ترک أثرا فی نفوسهم لیمتزج ذلک الألم مع دم الأبریاء وحبر أقلامهم فانبروا یکتبون کل ما مر به هذا البلد من آهات وویلات فکانت أعمالهم الروائیه محاکاه حقیقیه للواقع بکل آلامه ومرارته وبشاعه القتل والرعب. فإن النص الإبداعی العراقی المعاصر وعى خطوره العنف بکل مدیاته. وفی روایه خان الشابندر نجد مشاهد العنف متمثله بواقع مریر یتجسد بمشاهد دامیه من انفجارات الشوارع والبنایات المهدمه وانتشار الخوف والرعب والأشباح، والإضرار بالممتلکات العامه والخاصه بغیه الإخلال بالوضع الامنی والاستقرار وممارسه أنواع القمع والقتل والتهجیر وتصاعد إطلاقات النار والانفجارات المتتالیه وکأن البلد أصبح ساحه حرب. وقد ارتأت الدراسه أن تکون على مدخل للتعریف بمفهوم العنف فی اللغه والاصطلاح ثم دراسه إیقاع الأحداث والزمان فی الروایه المذکوره، ثم تحاول الدراسه النسقیه للصوره الترکیبیه للروایه التی تمثلت بنسقی الاستفهام والأمر و نسقی التماثل والاستبدال فی الروایه. امتازت الروایه بکثره حضور نسقی الاستفهام والأمر، فجاءت الأحداث مبنیه على شعریه تساؤل درامی مشحون بالخوف والرعب مع أوامر حقیقیه لذلک الحدث.
الآخر الشرقی من منظور الأنا الغربی فی روایه سباق المسافات الطویله لعبد الرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
259-286
حوزههای تخصصی:
برز فی ثمانینیات القرن الماضی حقل معرفی جدید یهتم بالبحث الثقافی والسیاسی والتاریخی معاً، ضمن توجه جدید یؤکد على تداخل میادین المعرفه بإزاله الحواجز الافتراضیه بینها، اصطلح علیه بالدراسات مابعد الکولونیالیه (أو مابعد الاستعماریه). إن الشرق والغرب یعدان من المباحث الأساسیه للخطاب ما بعد الکولونیالی؛ فالتقابل بین الشرق والغرب وإن کان له أساس جغرافی إلا أنه تقابل حضاری.تعد روایه "سباق المسافات الطویله" هی السادسه بین روایات عبدالرحمن منیف تتناول القضایا الإنسانیه والمجتمع العربی، ومعالم مابعدالکولونیالیه، حیث إنّ الراوی یشیر إلی سیطره الغرب علی الدول الشرقیه وحصوله علی المصادر النفطیه فی هذه البلاد، ویصور نظره الغرب إلی الشرق. وهذا البحث ضمن المنهج الوصفی – التحلیلی ومن خلال قراءه مابعد کولونیالیه للروایه المذکوره، یهدف إلی الکشف عن ایدئولوجیات المستعمِر الوافد إلی الشرق وبیان نظرته إلیه ووصفه له وعدم إعطائه صوتاً. ومن نتائج البحث یمکن الإشاره إلی استمرار عملیه التشویه السلبی للآخر الشرقی، ومحاوله الأنا الغربیه الجاده لنهب ثروات أهل الشرق وإحکام سیطرته علیهم فی معزل عن التفاعل الإیجابی البنّاء والمثاقفه الطبیعیه القائمه علی الإحترام والإنصاف.
تحلیل تطبیقی زبان زنانه در شعر معاصر عُمان و ایران ( با تکیه براشعار سعیده بنت خاطرالفارسی و طاهره صفارزاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
76 - 96
حوزههای تخصصی:
زنان شاعر در سال های اخیر، با شناسایی هویت زنانه ی خویش، توانسته اند با جریان سازی در حوزه ی زبان و اندیشه، پایه گذار تحولات نوظهور ادبی باشند و با کاربست زبان زنانه و شگردهای خلّاقانه در آفرینش آثار هنری خویش، احساسات، تفکرات، دغدغه های شخصی و اجتماعی یک زن امروز را ترسیم کنند و هم گام با مردان در حوزه های مختلف ادبی چون: شعر، نثر، رمان و ... به فعالیت بپردازند و ادبیات را از سیطره ی زبان و سخن مردانه برهانند و موجب دگردیسی این سنّت دیرینه ی مردانه شوند. دوران معاصر ایران و عُمان شاعرانی نام آشنا و بلندآوازه دارد که هریک به سهم خود نقش بسزایی در شکل دهی ادبیات زنانه، ایفا کرده اند. سعیده بنت خاطر الفارسی؛ پیشگام شعر زنانه ی عُمانی است که پرداختن به زن و هویت او در اشعارش موج می زند؛ از سوی دیگر طاهره صفارزاده از زنان شاعر ایرانی ا ست که نقش بسزایی در ادبیات انقلاب اسلامی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نمونه های شعری و نمودار، زبان زنانه در شعر دو شاعر به شیوه ای تطبیقی، در دو سطح واژگانی ( واژگان- ترکیبات- فعل و عبارت های فعلی) و نحوی ( جملات پرسشی- تعجبی- تأکیدی) تحلیل می شود. تفاوت ها و شباهت های زبان زنانه در دو فرهنگ متفاوت آشکار می گردد، مثلاً بنت خاطر برای پررنگ کردن بُعد رمانتیک شعرش از واژگان زنانه برای بیان مضامین حسی-عاطفی کمک می گیرد درحالی که زبان زنانه در شعر صفارزاده به عنوان ابزاری برای انتقال پیام و اندیشه است. همچنین هر دو شاعر از زبان زنانه برای بیان مقاصد اجتماعی مانند: فمینیسم و دفاع از حقوق زنان، وطن دوستی، طبیعت گرایی و ... بهره گرفته اند.
الآخر الشرقی من منظور الأنا الغربی فی روایه سباق المسافات الطویله لعبد الرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
259-286
حوزههای تخصصی:
برز فی ثمانینیات القرن الماضی حقل معرفی جدید یهتم بالبحث الثقافی والسیاسی والتاریخی معاً، ضمن توجه جدید یؤکد على تداخل میادین المعرفه بإزاله الحواجز الافتراضیه بینها، اصطلح علیه بالدراسات مابعد الکولونیالیه (أو مابعد الاستعماریه). إن الشرق والغرب یعدان من المباحث الأساسیه للخطاب ما بعد الکولونیالی؛ فالتقابل بین الشرق والغرب وإن کان له أساس جغرافی إلا أنه تقابل حضاری.تعد روایه "سباق المسافات الطویله" هی السادسه بین روایات عبدالرحمن منیف تتناول القضایا الإنسانیه والمجتمع العربی، ومعالم مابعدالکولونیالیه، حیث إنّ الراوی یشیر إلی سیطره الغرب علی الدول الشرقیه وحصوله علی المصادر النفطیه فی هذه البلاد، ویصور نظره الغرب إلی الشرق. وهذا البحث ضمن المنهج الوصفی – التحلیلی ومن خلال قراءه مابعد کولونیالیه للروایه المذکوره، یهدف إلی الکشف عن ایدئولوجیات المستعمِر الوافد إلی الشرق وبیان نظرته إلیه ووصفه له وعدم إعطائه صوتاً. ومن نتائج البحث یمکن الإشاره إلی استمرار عملیه التشویه السلبی للآخر الشرقی، ومحاوله الأنا الغربیه الجاده لنهب ثروات أهل الشرق وإحکام سیطرته علیهم فی معزل عن التفاعل الإیجابی البنّاء والمثاقفه الطبیعیه القائمه علی الإحترام والإنصاف.
تحلیل گفتمان رمان «الحرب فی بر مصر» اثر یوسف القعید (براساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
147 - 160
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان به عنوان یک رویکرد میان رشته ای در مطالعات و در قلمروهای مختلف اجتماعی استفاده می شود. تحلیل گفتمان انتقادی که ریشه در زبان شناسی انتقادی دارد در میان انواع گوناگون تحلیل گفتمان موضوع موردتوجه نورمن فرکلاف است. فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی خود، به بررسی توصیف، تفسیر تعامل بین بافت و گفتمان و تبیین چگونگی تأثیر دوسویه ساختار اجتماعی و گفتمان می پردازد. بررسی رمان «الحرب فی بر مصر» اثر یوسف القعید با بهره گیری از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) فرکلاف و در پی پاسخگویی به کیفیت تحلیل انتقادی گفتمان رمان مذکور در سطوح توصیف، تفسیر و تبیین، مشخص می کند که نویسنده در سطح توصیف، با ایجاد تقابل ها و تضادهای معنایی و کاربرد واژگان خاص در پی بیان اندیشه های خویش است و در سطح تفسیر، به بافت موقعیتی، پیش فرض ها و میان متنی های گفتمان توجه دارد و چارچوب و موضوع مورد نظر خود را در قالب رمان و طی گفتمان ها بیان می کند و در سطح تبیین قصد دارد تأثیر ساختار اجتماعی در نوع گفتمان و تأثیر بازتولیدی که این گفتمان می تواند در تغییر ساختار بگذارد را به تصویر کشد.
أثر النکسه فی شعر أمل دنقل «دراسه سیمیائیه على ضوء منهجیه مایکل ریفاتر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعد منهجیه ریفاتر فی السیمیولوجیا من أبرز المناهج التی تعنى بدراسه النص الأدبی لبلوره الظاهره الإبداعیه. فالنص الشعری فی العصر الحدیث أصبح ظاهره أدبیه، یستمد معانیه من الإیماءات التأویلیه والشفرات الأدبیه. ومن هذا المنطلق یمکننا أن نعتمد على سیمیائیه ریفاتر کمنهجیه لإضاءه النص وتأویله. وهذه المنهجیه ترتکز على القراءه التی تنقسم إلى نوعین؛ القراءه الخطیه (القراءه السطحیه) والقراءه الاسترجاعیه التی یقوم بها القارئ المتمکن والمثقف عن طریق تفکیک النص وترکیبه باستخدام ثقافته وطاقاته اللغویه والأدبیه لاستکشاف الفکره الرئیسه التی یقدمها النص. ومن هذا المنطلق قمنا بدراسه تأثیر النکسه فی شعر أمل دنقل على ضوء نظریه ریفاتیر فی سیمیائیه الشعر معتمدین على المنهج الوصفی التحلیلی لنکتشف أثر النکسه فی شعره ومدى تغییر موقفه على مر الزمن وقد توصلنا إلى أن الشاعر کان یصور مواقف الشعوب العربیه من النکسه والسلطه ولهذا کان یتغیر تأثیر النکسه على شعره بناء على نوعیه تداعیاتها على الشعب ووفقا لمنهجیه ریفاتیر وجدنا أربعه ماتریسات (الفکره الرئیسه التی تدور حولها القصیده) فی أشعار أمل خلال هذه الفتره تمثل أربع مراحل مرّت بها الشعوب العربیه والأمر الثانی الذی توصلنا إلیه هو تلاؤم الشخصیات التاریخیه والرموز فی قصائده مع کل مرحله یمرّ بها الشعب.
دراسه الهویه البصریه فی تصامیم أزیاء النساء فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشهد قطاع التصمیم فی عصرنا الحاضر عرضا وتجسیدا للهویه والانتماء بحیث یصبح التصمیم للأشیاء قائما على تحقیق المصالح ومراعاه القوانین البصریه للأمم والشعوب التی تمثلها؛ وانطلاقا من هذه الأهمیه قام المصممون الإیرانیون بعرض أعمالهم فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء اعتمادا على الفنون الإیرانیه -الإسلامیه، وقدموا رؤىً مبدعه وأفکارا جدیده فی هذا المجال. وهذه الأفکار والرؤى الجدیده جاءت لتسلط الضوء على ثقافه شعوب هذه الأرض وتنمّی هذه الثقافه وتبرزها للآخرین، وفی الوقت نفسه تحاول إحیاء وإعاده إنتاج الهویه الوطنیه وتعزیزها لتکون بمثابه سفیرا تشکیلیا على الصعید الدولی والعالمی. وعلى هذا الأساس قامت هذه الدراسه للإجابه على السؤال التالی: کیف وظّف المصممون فی أعمالهم المعروضه فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء، الهویهَ البصریه الإیرانیه -لإسلامیه؟ وبناء على تحلیل البیانات فإن مکوّنات الهویه هنا یتمّ تصنیفها حسب أربعه اتجاهات. وکانت النتیجه النهائیه للبحث هی مراعاه التغطیه فی الزی واللباس فی الاتجاه الدینی من جانب المصممین فی کافه أعمالهم، وهی ظاهره خلقت تعارضا بین الأزیاء والغایه المنشوده، وذلک بسبب فقدان التنسیق بین العناصر البصریه للأزیاء مع بعضها البعض، ولم تتضمن من الناحیه البصریه دلالات عن الهویه الإیرانیه.
التقاطب المکانی فی روایه طیور أیلول لإمیلی نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد المکان من أهم المکونات الرئیسه فی النص الروائی، لأنه هو الفضاء الذی یضم تحته کل عناصر العمل الروائی وعلاقاته، من حیث أنه الموقع الذی تدور فیه الأحداث وهو فی الواقع، ملجأ للشخصیات وهو من العناصر المکمله للعنصر الزمانی فی الروایه. وقد شهد المکان العدید من التطورات الحدیثه فی الدراسات المعاصره حیث تعددت مفاهیمه وتقسیماته. لقد تناولنا فی بحثنا هذا أحد هذه التقسیمات ما تسمى بالتقاطب المکانی أو ثنائیه الأماکن المغلقه والمفتوحه وصراع الفضائین المتقابلین وأثرهما علی شخصیات الروایه. ولقد اخترنا روایه طیور أیلول للکاتبه إمیلی نصر الله لکونها مکثفه بالأماکن المغلقه والمفتوحه مثل البیت، والمدرسه، والمدینه، والقریه وإلخ... وأهم ما توصل الیه البحث هو اهتمام الکاتبه إمیلی نصرالله بالثنائیه المکانیه وقد احتلت الأماکن المغلقه مساحه واسعه فی الروایه وهذا یعود إلی أسباب معیشیه ونفسیه لدی الشخصیات، کما تبین لنا أن کل الأماکن المنفتحه لیست مصدرا للسعاده والرخاء،حیث هناک اختلاف فی وجهه النظر عند الأشخاص من حیث مشاعرهم تجاه هذه الأمکنه وما یلحق بهم من خسائر مادیه وروحیه، والمنهج المتبع فی هذا البحث هو الوصفی-التحلیلی حیث یعتمد على ظاهره الرصد والوصف والتحلیل من خلال الوقوف على نماذج مختاره من الروایه.
أسلوبیه النهج وسردیه التثاقف؛ مقاربه تاریخیه فی مدوّنه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حظیت قضایا السرد فی الأدب العربی بنصیب وافر من البحث والتقصی والدراسه؛ وذلک لتعدد فنونه، وتفرعاتها، وتنوع تمثلاتها، ولاسیما تلک الفنون المضمره فی التعابیر التناظریه، والمسکوکات اللغویه، کالقصه والحکایه اللتین تمثل أحداثًا واقعیه اجتماعیه، ینقلها المثل على نحو بناء تمثیلیّ، وأداء تعبیر، فسرد الأمثال قائم على تبادل الأفکار أو نقلها فی الحوار عبر تمثلها، عند تحقق وحده السیاق فی مناسبتین متشابهتین. یکشف العمل الأدبیّ عن جوهر شخصیّه منشئه من جهه، وعن ثقافه المجتمع الذی قیل فیه من جهه أُخرى؛ فلیس من المعقول أن یکون (نهج البلاغه) قد ولد نتیجه اختراع فردیّ من دون اعتمادٍ على معطیات اجتماعیّه خاصه بالفرد والجماعه، ومن غیر المعقول أیضًا أنَّ شکلًا أدبیًا ک (نهج البلاغه) تمیّز بهذا الغنى الاجتماعیّ، قد وجد وبقی قرونًا طویله، ودرسه کتّاب وعلماء وباحثون، یختلف بعضهم مع بعض اختلافًا بالغًا، وینتمون إلى بیئات مختلفه، وإلى قومیات متباینه عبر قرون من الزمان، من غیر أن توجد علاقه داله بین مضمون هذا الشکل الأدبیّ وأکثر الجوانب أهمیه فی الحیاه الاجتماعیّه. ومن هنا جاءت فکره هذا البحث؛ للکشف عن قیمه کتاب (نهج البلاغه) بین سردیات المثاقفه وأعراف المجتمع، عبر دراسه عباراته المثلیه، ومسکوکاته اللغویه التی نقلها الإمام علی (ع) بخبراته وتجاربه من المجتمعات السالف إلى المجتمع الذی یعیشه، فجاء البحث فی مبحثین: أولا المثاقفه الاجتماعیه وسردیات الرمز اللغویّ وثانیا الاعراف والعادات والتقالید المضمره فی الاستعمال العلویّ. والجدیر بالذکر أنَّ البحث قد سار على وفق المنهج التاریخیّ، مع اشمام المنهجین السیاقیّ والوصفیّ التحلیلیّ. وخرج بجمله من النتائج، اهمها: 1. یستطیع الفرد المُبدع الوقوف على بنیه الذات الجمعیّ أن یتأمل المواقف والأحداث، وأن یختار ما یرید من المقولات الاجتماعیَّه التی تشع من أفق ذلک المُبدع من حیث إنَّ المُبدع العبقریّ یُعدُّ فی طلیعه الأفراد الذین یحاولون تکوین ذات جماعیَّه تتجاوز الذات الفردیَّه. 2. تمثلت الأعراف والتقالید والعادات فی أسلوبیه النهج بالعبارات المثلیّه، هی من مخترعات المجتمع العربیّ الجاهلیّ، وهذا یدلُّ على تأثر لغه نهج البلاغه بتلک المواقف والأحداث، حتى أصبح نهج البلاغه سجلًا صادقًا لتاریخ القبائل العربیه قبل الإسلام وبعده، بل مثّل نهج البلاغه سجلاً سردیًا لحضارات أُمم خلت قبل ظهور المجتمع العربیّ.
واکاوى زیباشناسی آوایی در چکامه های «معلّقات عشر»
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
69 - 93
حوزههای تخصصی:
موسیقی ازمهمترین مؤلفه های شعر است که بازتاب آن بر دیگر عناصر بر کسی پوشیده نیست. توجه پیشگامان شعر وادب و ناقدان به معلّقات از دیرباز نشان از اهمیت آن دارد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی به عوامل و انواع موسیقی، واکاوی آوای حروف، و چگونگی پیدایش پژواک اندیشه در معلقات عشر و کارکرد آن در خلق معانی و انگیختن احساسات پرداخته است. اصحاب معلقات به منظور غنای موسیقی شعر، به موسیقی خارجی و داخلی اهتمام داشتند؛ بدین ترتیب که برای خلق موسیقی خارجی از وزن و قافیه، و برای خلق موسیقی داخلی از تقسیم یا قافیه های متعدد داخلی و فنون بیانی وآرایه های بدیعی بهره گرفتند. همچنین آنان برای انتقال پیام و تأثیرگذاری برخواننده در پی تنوع موسیقایی وهم آوایی کلام با اغراض شعری برآمدند؛ در این راستا از تکرار آوایی حروف و تناوب آنها وحرکات متجانس در حالت های اعرابی مختلف در ساختاری منظم و متوازن برای معنا بخشیدن و به تصویر کشیدن احساسات بهره جستند. در پژواک اندیشه، واژگان علاوه برارزش معنایی بر دلالت مفهومی حروف نیز تکیه دارند، و به همراه خود دیگر معانی ضمنی را برای مخاطب تداعی می کنند. عوامل همگونی حروف، به احساسات لطیف شاعرانه، و سلاست و شیوایی واژگان، و جایگاه حروف مهموسه و مجهوره در چینشی مناسب باز می گردد، وناهمگون بودن آنها از دو جنبه بیرونی و درونی قابل درک است.
تحلیل نقدی لمکانه قضیه نقص العقل فی الأنثروبولوجیا الجنسیه للأنثى، مع الترکیز على تقییم آراء المفسرین المعاصرین حول آیه القوامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
235-258
حوزههای تخصصی:
تعتبر آیه القوامه واحده من الآیات الأساسیه فی القرآن الکریم والتی تدور حول مکانه المرأه فی الأسره والمجتمع. وتؤثر الأسس الأنثروبولوجیه للمفسرین کثیراً على تفسیر هذه الآیه وأحکام الفقه والحقوق والقوانین الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه. وتختلف وجهات النظر حول مفهومی «لقوامه» و «الفضل» ونطاقهما فی الآیه. وتتمثل وجهه النظر البارزه حول معیار الفضل فی قضیه «العقل». تتناول هذه الدراسه الأسس التی أرسى علیها المفسرون المعاصرون أسس وجهات نظرهم حول الاختلاف بین العقل لدى الرجال والنساء، وذلک بالاستعانه بالمنهج التحلیلی الوصفی على أساس المبادئ الأنثروبولوجیه، وبعد تقییم النتائج، خلصتْ إلى أنه لا یوجد أی نقص فی العقل الذاتی للمرأه؛ بل هی فی جوهرها مماثله للرجل. ویکمن الفرق فی نوع العقل والتعقل فی البعد التنفیذی. وتمثل العقبات الطبیعیه والبیئیه تأثیراً لا یمکن إنکاره فی شده هذه القوه وضعفها، ونتیجه لذلک، تتجاوز الطبیعه الذکوریه الطبیعه الأنثویه فی مجال التعقل.