فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۹۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی نشانداری نحوی در جزء سی ام قرآن کریم (مطالعه موردی فرآیند مجهول سازی)
حوزههای تخصصی:
بررسی سبک شناسانه خطبه 226 نهج البلاغه (لایه های؛ آوایی، نحوی، بلاغی، واژگانی)
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1 - 25
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی به عنوان دانش شناسایی شیوه کاربرد زبانی، به بررسی ویژگی های زبانی موجود در متن می-پردازد و عهده دار بررسی تمام چیزهایی است که به سبک مربوط می شود. بنیاد کار این دانش بر تمایز، گوناگونی و گزینش زبانی در لایه های مختلف زبان استوار است. خطبه 226 نهج البلاغه با موضوع دنیا، به بیان ناپایداری احوال دنیا و عیب ها و ویژگیهای آن می پردازد و بررسی سبک شناسانه این خطبه مهم می تواند مشخصه ها و عناصر سبکی نهفته موجود در آن را که سبب برجستگی خطبه مذکور شده است، فرادید مخاطب قرار دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای سبک شناسی به بررسی خطبه 226 نهج البلاغه در چهار لایه؛ آوایی، نحوی، بلاغی و واژگانی پرداخته و به این نتایج دست یافت که؛ تکرار آواهای متناسب با مضمون خطبه و سجع در لایه آوایی سطح موسیقائی خطبه را بالا برده و بر زیبایی متن افزوده است. تشخّص نحوی، ساخت های همپایه و حذف در لایه نحوی، به کارگیری استعاره و کنایه در لایه بلاغی، تناسب و تقابل معنایی میان واژگان و کاربست بالای واژگان عینی نسبت به انتزاعی در لایه واژگانی از دیگر مشخصه های سبکی خطبه 226 می باشند که امام (ع) با بهره گیری از آنها در لایه های مختلف سبب برجستگی سبک خطبه شده و بر انسجام و تاثیرگذاری خطبه افزوده است.
ادبیت هاشمیات کمیت اسدی و حجازیات شریف رضی در سنجه معادله بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله مسائل مهم دانش سبک شناسی مسأله تشخیص سبک ادبی Literary Style از سبک علمیScintific Style است. دانشمند آلمانی به نام أ. بوزیمان A.Busemann راه حل و شیوه ای عملی و روشمند ارائه کرد که به معادله بوزیمان مشهور شد.این معادله با بررسی رابطه تعدادافعال«Number of verbs» و تعداد صفات« Number of adjectives» در متون ادبی سطح احساس آنها را می سنجد. این رابطه، VARیا (ن. ف .ص ) نامیده می شود. هدف از این پژوهش سنجش ادبیت هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی سپس مقایسه آن دو با یکدیگر بر پایه این معادله آماری می باشد .با به کارگیری این معادله در هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی مشخص شد که، حجازیات از سطح احساس بسیار بیشتری نسبت به هاشمیات برخوردار بوده و از این لحاظ ادبی تر می باشد. عواملی وجود دارد که منجر به کاهش و افزایش ارزش VAR (ن. ف. ص) در اشعار این دو شاعرشده است. از جمله آن می توان به مسأله سن،موضوع اشعار،محیط اجتماعی و سبک شعری آن دو اشاره کرد.
دراسه أسلوبیه فی الدواوین النثریه للشاعر العراقی یحیى السماوی المستوی الصوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
61 - 80
حوزههای تخصصی:
یعدّ المستوى الصوتی مجالاً من مجالات المنهج الأسلوبی، وهو یهتم بمعرفه الدور الذی یلعبه الإیقاع فی النص، لأنالمادهالصوتیهوماتتضمنهمنإیقاع وتکراروموسیقىعذبه وماتحویهمنتأثیراتصوتیهتسهمفی جمالیه النصوإثراءالمعنى. بما أن قصیده النثر بوصفها واحده من أشکال الکتابه الشعریه الجدیده لا تخلو من العناصر الإیقاعیه التی تتلون أشکالها وتتعدد مصادرها وتؤتی القصیده قوتها الإیحائیه والجمالیه، فتحاول هذه الدراسه أن تتلمس أسالیب التشکیل الإیقاعی فی القصائد النثریه للشاعر العراقی یحیى السماوی. وقد اتبع البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً، وذلک باستقراء القصائد النثریه وتفکک عناصرها الإیقاعیه لاستخراج أسلوب الشاعر الإیقاعی وقیمته الدلالیه والجمالیه. وقد تبین من خلال هذه الدراسه أن قصائد السماوی النثریه مشحونه بطاقات إیقاعیه فذه، مما تؤدی دوراً دلالیاً وجمالیاً لإثاره المتلقی وإثراء تجربته، وبذلک تنتمی إلى قصیده التفعیله وتکتسب صبغه الشعر. ومن أهم أسالیب الشاعر الإیقاعیه فی قصائده النثریه هی: إیقاع التقابل والتضاد، وإیقاع التوازی، وإیقاع تعداد، والتکرار بکافه أشکاله، والتراکم الصوتی، والجناس، والتجانس الصوتی. إن هذهالأسالیبجمیعاتسهمفیتشکیلواقعالإیقاعالصوتیالذیتنهضعلیهالقصیده وتسهم بقدرتها على الإثاره والتأثیر فی المتلقی.
من النفی النحوی إلى نفی القیم الثوریه؛ تحلیل جمالی لأسلوب النفی فی روایه «حرب الکلب الثانیه» لإبراهیم نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الترکیب النحوی فی النص تنظمه تلک الفکره الّتی تکوّن الرؤیه الفنیه للنص الأدبی، فلایمکن الوصول إلیها إلّا بإدراک المعانی النحویه المستنبطه منه. أی إذا طغت علی النص رؤیه تشاؤمیه فیغطی علیه ما یلائمها من الترکیب النحوی. وهذا ما نجده فی روایه «حرب الکلب الثانیه» لإبراهیم نصرالله الفلسطینی، فقد سادت علی هذه الروایه السیاسیه، الرؤیه التشاؤمیه، لأن أکثر شخصیاتها الروائیه سلبیه انتهازیه جدّا، خاصّه بطل الروایه «راشد» الّذی یتجاوز کل القیم الأخلاقیه والاجتماعیه فی سبیل تحقیق مصالحه الخاصّه حیث یعارض تلک القیم الثوریه التی کان یناضل لأجلها فینفیها نفیا قاطعا لیتحوّل من سجین إلی سجّان، ویشارکَ ببراعه مع الضابط شقیق سلام زوجه راشد فی الاتّجار بالبشر. هذا النفی للقیم ورفضها یناسب أسلوب النفی لغویا. فجاء هذا الأسلوب أکثر استخداما فی الروایه من الأسالیب النحویه الأخری لیتناسب مع الرؤیه التشاؤمیه السائده علی الروایه وفی مستویات اللغه الثلاثه للروایه: السرد، والحوار، والوصف. فلهذه الرؤیه التشاؤمیه حاز أسلوب النفی فیها مکانه عالیه، خاصّه فی قضیه الأشباه (الشبیهات) الّتی کثُرت وجودها فی الروایه بشکل مکثف، حیث یصبح من الصعب التمییز بین أصل الأشیاء وبین شبیهاتها رغم الفروق الکثیره فی ماهیتهما. فیهدف المقال إلی دراسه جمالیه أسلوب النفی لیجیب عن مدی التناسق بین أدوات النفی والرؤیه التشاؤمیه مع مستویات اللغه الروائیه الثلاثه بتتبّع للمنهج الوصفی – التحلیلی مستمدا من الأسلوبیه الإحصائیه، لیصل إلی أن الراوی استخدم أسلوب النفی فی هذه الروایه 1759 مرّه وبنسبتها المئویه 52%؛ وهذا متلائم مع الرؤیه التشاؤمیه السائده علی الروایه والناتجه عن فساد السلطه الفلسطینیه المستبده، لأنّ فی الروایه شخصیات انتهازیّه تعمل أعمالا سلبیّه لتحقیق مصالحها، خاصّه بطل الروایه راشد الّذی تتمیز شخصیته بأنها سلبیه جدّا، مما یؤدی الى أن تتغیر شخصیته من الإیجابیه، إلی السلبیه والانتهازیه.
السمات الدادائیه فی السرد الشعری لشوقی أبی شقراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الدادائیه ظاهره انفجرت فی وجه الأزمات السیاسیه، والاقتصادیه، والأخلاقیه، واعتبرها روّادها المنقذ الذی سیبدد کل هذه المشاکل. وکان الشکل الوحید للخلاص هو رفض کل ما هو تقلیدی وتبنّی منطق الفوضى والرفض. فی الدادائیه،کثیرا ما یُترجَم الشکُّ الأساسی فی ضیق أفق الفنّ إلى عداء صریح تجاه قِیَم الفنّ ومؤسساته.کان الشاعر شوقی أبو شقرا أحد أبرز أرکان مجله "شعر" التی أسّسها شعراء السریالیه آنذاک. وکان لها دور أساسی فی انتشار وتطوّر الحرکه الحدیثه للشعر العربی. یحاول هذا البحث الوقوف عبر منهج وصفی-تحلیلی، على میزات الحرکه الدادائیه فی شعر أبی شقرا للبحث عن روافد الدادائیه ومیزاتها فی شعره. هذه الدراسه توصّلت إلى نتائج تدلّ على أن أبا شقرا عمل جاهدا على التحرّر من ربقه الماضی تحّرراً کلیاً یتجاوز أنصاف الحلول وفکره التسویات، ویحررالانسان من القیود التی تعوق حرکته، لعلّه یصل إلى المستقبل لیصوغه على هواه. کما وأن الخلق البداهی لدى أبی شقرا و محاولته من أجل تحریر اللغه و تجرید المفردات من حسیّتها و خلق التراکیب المتناقضه، أثارت الفوضویه فی أشعاره و جعلتها تجسیداً بلیغاً للأعمال الدادائیه.
بررسی فرآیندهای فرانقش اندیشگانی در قصیده «إلی دوده» میخائیل نعیمه (بر اساس نظریه نقش گرای هالیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات جدید حوزه زبان شناسی، نظریه نقش گرای نظام مند هالیدی است. طبق این نظریه، ساختار زبان، حاصل تأثیر نقش هایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده می گیرد. این تأثیر در سه سطح «فرانقش اندیشگانی»، «فرانقش بینافردی» و «فرانقش متنی» تحلیل می شود. فرآیندهای فرانقش اندیشگانی که امکان تحلیل جملات و سپس تحلیل متن را ممکن می سازند، از نظر معنایی در شش گروه قابل دسته بندی هستند و متناسب با معنای خود، مشارکین ویژه ای را می پذیرند. پژوهش حاضر کوشیده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی زبان شناسانه، قصیده «إلی دوده» میخائیل نعیمه را از دیدگاه «فرانقش اندیشگانی» بررسی کند. پس از بررسی این قصیده که از دیوان «همس الجفون» انتخاب شده است، مشخص شد که از میان شش فرآیند مطرح شده در فرانقش اندیشگانی، فرآیند مادی با بیش ترین بسامد و بعد از آن نیز به ترتیب فرآیندهای ذهنی، رابطه ای، وجودی و بیانی قرار دارند. کاربرد فرآیندهای فرانقشی، آن هم با چنین ترتیب بسامدی، گویای آن است که این شاعر رمانتیسم در شعر خود، علاوه بر این که به بیان مفاهیم ذهنی، همچون مفاهیم فلسفی و عرفانی تمایل دارد، در پی اقناع مخاطب نیز هست؛ از این رو بیش تر مفاهیم و تجربیات پیچیده را در قالب فرآیند مادی بازنمایی می کند. بسامد کاربرد فرآیند ذهنی نشان داد که نعیمه از شخصیتی درون گرا و بسیار حساس برخوردار است. عدم به کارگیری فرآیند رفتاری در این شعر گویای ذهن گرایی نعیمه است. تکیه شاعر بر کاربرد فرآیند بیانی آن هم از نوع پرسشی، گواه دیگری بر شخصیت درون گرای او است. بنابراین بررسی فرآیندهای فرانقش اندیشگانی، به خوبی شیوه اندیشه و تمایلات فکری و روحی میخائیل نعیمه را هویدا می سازد.
البحث عن سرد الزمن المفقود فی کتابه الشتات المصری؛ می التلمسانی وایمان مرسال نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمتاز کتابه المهجر العربی بمجموعه واسعه من الأصوات التی تعید کتابه تاریخ الشتات العربی فی الدول الأوروبیه، فی الکتابه المصریه یمثل صوت إیمان مرسال ومی التلمسانی من الأصوات الفریده فی کتابه المهجر. هذا البحث یطرح سؤال تطور آلیات التعبیر الأدبی عن الهویه والحنین إلى الوطن فی أدب الشتات المصری، ویرکز على استخدام تقنیه "الصور الفوتوغرافیه" کأداه لاستدعاء الماضی، والتعبیر عن مأزق الانشطار بین هویتین فی أدب الشتات المصری الحدیث، کما یقف البحث على جذور هذه التجربه فی الشعر العربی الکلاسیکی، وبخاصه الوقوف على الأطلال وکیف تلاقى السرد العربی الحدیث مع الافتتاحیه الطللیه؛ لیعبر عن استعاده صور الماضی، التی تمثل حاجه نفسیه للإنسان سواء الحدیث أو القدیم، لردم تلک الهوه الوجودیه، التی یخلقها الاغتراب، ویعمقها الشتات، وأیضا تجاوز انقلاع جذوره من تربه طفولته وثقافته.
القطع فی النحو العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعالج هذا البحث مصطلح القطع نحویاً، وهو مصطلح تردد فی علوم العربیه نحوها وعروضها، ویحاول البحث تتبع مصطلح القطع فی النحو، متوقفاً عند أربعه أنواع هی: القطع فی الاستثناء، والقطع عن الإضافه، والقطع فی خبر نواسخ المبتدأ، والقطع فی التوابع. وقد وجد البحث أن القطع فی الاستثناء یکون فی الاستثناء المنقطع، وهو ما لم یکن فیه المستثنى بعضاً من المستثنى منه، وتوقف البحث عند الأدوات التی تستخدم للاستثناء المنقطع. أما القطع عن الإضافه فبعد أن بیّن البحث معنى الإضافه بحث فیما یجوز فیه القطع عن الإضافه فی اللفظ لا فی المعنى، ثم نظر البحث فی الأسماء التی لیست بظروف وبیّن أحکامها لجهه القطع، فلفظتا کلّ وبعض - على سبیل المثال - یجوز قطعهما عن الإضافه لفظاً لا معنى، بشرط عدم وقوعهما توکیداً. وکذلک تناول البحث القطع إلى الرفع فی خبر نواسخ المبتدأ، وناقش ما أوردته کتب النحو من شواهد نحویه فی هذا الباب. لینتهی البحث إلى دراسه القطع فی التوابع، وهو معروف شائع فی النعت، وأقل شیوعاً فی البدل والعطف، وقد تناول البحث کلاً منها بالدراسه والمناقشه، محاولاً فی ذلک کله استظهار مصطلح القطع فی النحو.
ارتباط قدره القراءه واستیعاب النصوص بالذکاء المتعدد لدی متعلمی اللغه العربیّه دراسه میدانیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
121 - 140
حوزههای تخصصی:
تعدُّ مهاره القراءه والقدره على الاستیعاب إحدى أهمّ مهارات اللغه العربیّه الأربع، التی یحتاجها کلُّ متعلمٍ أجنبیٍ للنجاح. وقد استطاع تطبیق نظریه الذکاءات المتعدده لهوارد غاردنر، فی العقود الأخیره، أن یُحدِث تطوراً فی عملیه التعلیم والتعلم وأن یقویَّ مهارات اللغه لدى المتعلمین. إذ تقوم هذه النظریه على الفروق الفردیه وتنمیه عناصر الذکاء الإنسانی کافه. لذا تسعى هذه الدراسه اعتماداً على المنهج التحلیلی الوصفی الارتباطی، للکشف عن عناصر الذکاء المرتبطه بمهاره القراءه والقدره على استیعاب النصوص باللغه العربیّه لدى المتعلمین الإیرانیین. وتتکون العینه الإحصائیه من جمیع طلاب هذا الفرع فی جامعات الدوله فی السنه الدراسیه 2016-2017م (95-1396ه.ش) والذین تمّ اختیارهم وتصنیفهم وفق جدول کرجسی ومورجان وعددهم 400 شخص بطریقه العینه العشوائیه. وقد جاءت المعطیات من استبیانات الذکاءات المتعدده لغاردنر واستبیانات مهارات اللغه التی أعدَّها الباحث. وقد أظهرت نتائج اختبار معامل ارتباط بیرسون أنّ هناک علاقه ذات دلاله إحصائیه بین مهاره القراءه واستیعاب النصوص العربیّه -باعتبار العربیّه لغه أجنبیه- وعناصر الذکاء اللغویّ، والریاضیّ/المنطقیّ، والبصریّ/الفضائیّ، والسمعیّ والذاتیّ، لذا نقترح اتباع استراتیجیات عملِّیه لتحفیز هذه العناصر المذکوره لتقویه مهاره القراءه واستیعاب النصوص العربیّه.
فرآیند به کارگیری نقاب برای اسطوره سازی در تحلیل گفتمان لاکلا و موف(در قصیده «خروج رأس الحسین من المدن الخائنه» از قاسم حداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی اجتماعی است و این مسأله ایجاب می کند به گونه ای رفتار نماید که مقبول طبع دیگران واقع شود. او همواره تلاش می کند خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد. تکنیک نقاب که ابتدا در عرصه تئاتر مورد توجه قرار گرفت با ورود به تئوری های دانشمندانی چون یونگ و گافمن به روان شناسی و علوم اجتماعی هم راه یافت. همچنین رمزگرایی به عنوان یک مکتب ادبی زمینه ورود آن به میدان ادبیات را فراهم آورد. "اسطوره سازی" یکی از اهداف کاربرد این تکنیک است و از آنجا که مفهوم اسطوره سازی از مفاهیم کلیدی تحلیل گفتمان لاکلا و موف است، این پژوهش به تحلیل رابطه تکنیک نقاب و اسطوره سازی در قصیده «خروج رأس الحسین من المدن الخائنه» از قاسم حداد پرداخته و از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف برای تبیین مسأله بهره گرفته است. در پایان این نتیجه حاصل آمد که در نمونه مورد مطالعه، شاعر توانسته است با تولید فضای استعاری ای که با استفاده از تکنیک نقاب تولید شده، وجود امام حسین(ع) و حوادث مرتبط با قیام ایشان را که واقعی هستند به شکلی آرمانی برای مخاطب به تصویر بکشد. وی با انتقاد از جمود فکری و عملی اعراب و عدم خودباوری آنان، احیاء ارزش ها، خودباوری و شهادت طلبی را دال مرکزی گفتمان خود قرار داده و سر امام حسین(ع) را در گفتمان خود اسطوره سازی می کند.
نماد های مقاومت در شعر محمّد حلمی الرّیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات مقاومت، پژواک صدای آزادی خواهانی است که در پی رهایی از چنگال متجاوزان هستند. حضور اشغالگرانه اسرائیل در فلسطین، نقش بسزایی در بروز این نوع از ادبیّات داشت و شعر را تجلّی گاه فریاد انسان های متعهد قرار داد؛ از این رو، شاعران، مقاومت را به عنوان جان مایه اشعار خویش بکار برده اند. محمّد حلمی الریشه (1958)، شاعر نامدار فلسطینی، یکی از شاعران متعهدی است که فریاد اعتراضش را در شعر منعکس نموده است. وی در شعر خویش بر آنان که مهر سکوت بر لب دارند، می تازد و سر آن دارد با به جوش آوردن احساسات ناسیونالیستی مردم، آن ها را به براندازی سایه شوم اشغالگران ترغیب نماید. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی نماد های مقاومت شاعر پرداخته و مهم ترین نوع نماد های مقاومت در شعر وی را باز گو نماید. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که شاعر طنین ندای ظلم ستیزی خویش را با وام گیری نماد ها -غالباً در پرتو نماد های ساختمند و خرده نماد- به مخاطب القاء نموده است و این امر حاصل شد که خرده نماد هایی که شاعر در پرتو نماد طبیعت بکار برده از بسامد بیشتری برخوردار بوده است؛ دیگر این که شاعر در کاربست بعضی از نماد ها مانند دادن بار معنایی منفی به سیب و ابر، اقدام به قاعده شکنی نموده و تعبیر واژگونی از نماد ها را خلق کرده است.
پژوهشی بر چگونگی زایش معنا از خلال ساختار روایی در «حارس التبغ» علی بدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است که چگونگی تولید و زایش معنا در رمان «حارس التبغ» اثر علی بدر را به عنوان یک متن معنادار تحلیل کند. برای رسیدن به این هدف، باید با تحلیل ساختار روایی این روایت، از لایه سطحی متن عبور کرده و به لایه های عمیق برسیم تا بتوانیم علاوه بر ساختارهای سطحی معنادار، ساختارهایی را که در عمق متن واقع شده اند پیدا کنیم. زیرا این ساختارهای درونی علاوه بر اینکه دارای دلالت معنایی هستند، در حال تولید کردن معنا هم هستند. می خواهیم بدانیم چرا شخصیت اصلی چندین بار تغییر هویت داده است و آیا در این رمان، اندیشه با ساختار روایت ارتباط دارد؟ با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی لایه های سطحی و ژرف این روایت، ارتباط ظریف و مستقیم بین اندیشه نویسنده و ساختارهای روایی این رمان مشخص می گردد. در اندیشه علی بدر ترس و نگرانی ناشی از بی ثباتی عراق، دارای اهمیت بسیار زیادی است و این ترس و نگرانی در شخصیت یوسف سامی صالح (همان حیدر سلمان، کمال مدحت) در ارتباط با خود، با دیگران و با جهان نمایان شده است و بدترین ترس و نگرانی، نگرانی از مرگ است. همچنین می توان ادعا کرد که «این اثر زیباست». زیرا زیبایی بر پایه تناسب است و تناسب، منطقی خاص دارد و منطق منسجم سه پاره ابتدایی، میانی و انتهایی بر رمان حاکم است.
آلیات الترابط النصّی فی خطبه الجهاد للإمام علی بن أبی طالب(ع) (دراسه تحلیلیه فی ضوء لسانیات النصّ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدّ النصّ وحده لغویه کبیره تفهم الجمله فی إطارها، فالنصّ هو الموضوع الرئیس فی التحلیل والوصف اللغوی. إنّ الترابط أو التماسک النصّی من أشهر خصائص النصّ إذ لا یقوم النصّ إلّا به، فقد أجمع علماء اللسانیات النصّیَّه بوصف التماسک النصّی أساساً فی بناء النصّ وصیاغتهِ. یهدف الترابط النصی إلی بیان تماسک النصّ وانسجامه عبر توظیف أداوته التی من أهمها وأشهرها الإحاله والحذف والتکرار والوصل وغیر ذلک. هذا البحث یتخذ من المنهج الوصفی- التحلیلی وسیله لیتناول عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ویرمو إلی نفض الغبار عن الموروث الأدبی، وإبراز مواطن ومکامن النصّیه فی خطبه الجهاد التی تعدّ من أهمّ الخطب فی تاریخ موروثنا الدینی والأدبی لما فیها من رصانه وقوه واستحکام. ومن النتائج التی وصل إلیها البحث نذکر أنّ عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ساهمت بشکل کبیر فی الربط بین أجزاء الکلام مما أدی إلی ظهور الخطبه فی قمه جمالها وإبداعها اللفظی والفکری وقد استخدمت الأدوات لسدّ الفجوات والثغرات بین سطور الخطبه. وعلی إثر هذه العناصر، قد جاءت الفکره موحده منسجمه لم یطعن فی تماسکها تشتت ولا رکاکه ولولا هذا الربط لما کانت هذه الخطبه بهذه المکانه التی تحتلها الیوم.
صوره الطفل فی شعر الأطفال المقاوم شعر سلافه الحجاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
155-182
حوزههای تخصصی:
تمثّل الطفوله فی التجربه الإبداعیه عنصراً مهماً وحیویاً وحساساً للغایه یوظفها الأدیب أو الشاعر وفق رؤیته الإنسانیّه ومنطلقاته الإبداعیه. ومن هذا المنطلق غطّت صوره الطفوله (البراءه والطهاره) معظم تجارب الشاعره المناضله الفلسطینیه سلافه الحجاوی فی دیوانها حلم شعر الأطفال وأعمالها الشعریه الأخری ممّا عکس ثراء هذا الجانب الوجودانی فی شعرها. لقد تمخضت الدراسه عبر المنهج الوصفی-التحلیلی عن أثر توظیف صور الطفوله المستوحاه من واقع المعاش والطبیعه وعناصرها من قبل الشاعره فی انتاج صورها الشعریه الولیده من رحم المعاناه، وتسلیط الأضواء علی صوره واقع أطفال فلسطین وانقاذهم من جحیم المعاناه التی یعانونها فی أرضهم المستباحه. تدلّ نتائج البحث علی أنّ نصوصها الشعریه المشفره وغیر المشفره الموجّه للأطفال مفعمه بالقیّم الإنسانیّه النبیله ومبادئ الأخلاق والمعرفه والإبداع. فأتت الطفوله وصورها فی ظل الاحتلال الصهیونی والتجویع والحرمان موزعه بین الأمل والألم، وبین الحّب والکراهیه، بین الحریه والسجن، وبین البناء والهدم، وبین المدرسه والمعتقل، مؤکده فی ذلک علی ضیاع القیّم الإنسانیّه وسط صمت بشری رهیب، ورغم تلک المآسی التی فجّرها المحتل الصهیونی فی وئد الطفوله واحلامها، فکان شعرها یبث دوماً رسائل المحبّه والتعایش.
دراسه تحلیلیه مقارنه للبنیه السردیه فی الروایه العربیه المعاصره روایه «لیالی ألف لیله» و «التیه» أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن القصه العربیه الیوم هی نتیجه التطوّر الفکری العالمی، علی أنها إنما نشأت وترعرعت بتأثیر الفن القصصی فی الغرب. فدخلت الروایه العربیه مع بدایه عقد الستینات من القرن العشرین، مرحله جدیده من مراحل تطوّرها. تهدف هذه الدراسه تحلیل الخصائص السردیه للروایه العربیه المعاصره من خلال المنهج الوصفی-التحلیلی الذی یصف الموضوع وصفاً موضوعیاً من خلال البیانات التی یتحصّل علیها باستخدام تقنیات البحث العلمی. فیقوم هذا المنهج بعملیّات ثلاث هی: التفسیر، والنقد، والاستنباط. فاختیرت روایتان «لیالی ألف لیله» لنجیب محفوظ و«التیه» (من خماسیه مدن الملح) لعبدالرحمن منیف. فیبدو أن لهاتین الروایتین سمات خاصّه ومشترکه من حیث الأسلوب وطریقه الأداء فی السرد؛ مثل استخدام طریقه السرد التقلیدی(حیث جاءت أجزاء الروایه مترابطه انطلاقاً من بدایه الروایه، فالعقده، ثم الذروه، والحلّ، وأخیراً النهایه التی تختم بها الروایه)، الاعتماد علی شخصیات رئیسه ولا شخصیه واحده، الاعتماد علی الحوار بین الشخصیات للکشف عن خصائصها ومستواها وطبیعتها واستخدام شخصیات الروایه إمّا من التراث التاریخی أو هی مستمده من خیال المؤلف معتمداً علی واقع الحیاه فی المجتمع، لغه السرد والوصف فصیحه ومتینه وبسیطه، استخدام تقنیه «الراوی العلیم» والرؤیه «مع»، وکذلک ضمیر «هو» لسرد الأحداث و...
بانورامیه الخوف لدی مارغریت فی روایه أقالیم الخوف لفضیله الفاروق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
105-130
حوزههای تخصصی:
تتموضع أقالیم الخوف ضمن روایات شبه بولیسیه تمثّل فیها الکاتبه بالاستعانه من شخصیه البطله المترعرعه فی البیئه الأمیرکیه سلبیه الحیاه فی أقالیم الشرق الإسلامی. تتمیز هذه الروایه بأسلوب لایوفر للقارئ التعرف علی واقع الشخصیه للبطله بتسلسل الأحداث إلا بمفاجئته فی آخر الروایه بالاعتراف منها فی مشروع سری برمجته المنظمات الأمیرکیه لسرقه الجینات الذکیه للأدمغه العربیه. تهدف هذه المقاله من خلال المنهج التحلیلی-الوصفی إلی إلقاء الضوء علی أهم الأسباب التی تتیقظ بها مشاعر الخوف بتمثلاته السلبیه للإنسان الشرقی فی المجتمعات المحافظه. لقد تمثلت أهمیه البحث فی خطابات السارده الواصفه لفضاء الثالوث المحرم (الجنس، السیاسه والدین) الذی قلما خاضت فیه الکاتبات الجزائریه وهی خطاب صریح وخارج عن القیم المألوفه لما فیها من خروج على الأعراف الاجتماعیّه والأدبیه. تدل حصیله ما توصل إلیه المقال علی أن السارده من خلال طرح المضامین المحظوره ترید أن تصور الفساد المنتشر فی أجواء العالم الشرقی المستتر وراء القیم الأخلاقیه وتؤکد الروایه أن ممارسات أصحاب الدیانات ممن یعرجون علی سلّم العنف والکراهیه مرفوضه من جانب الدین الصحیح کما تکشف عن واقع السیاسه الأمیرکیه ومخاوفها التی تتظاهر ببذل الجهود لإنماء الدول الشرقیه وهی فی الحقیقه کدس السم فی العسل تنوی من وراءها الاحتلال البغیض والاستیلاء علی خیرات البلاد ونهب ثرواتها.
توظیف الأمثال العامیّه فی تفسیر الشعراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
207-234
حوزههای تخصصی:
"تفسیر الشعراوی" للشیخ «محمّد متولی الشعراوی» من جمله التفاسیر التی یُمکن اعتبارها حلقه اتصال بین المنهج التقلیدی فی التفسیر والمنهج الحدیث التی تطرق إلیه معظم المفسّرون الجدد؛ فالشعراوی أبداً یحاول تیسیر فحوی الآیات والسور القرآنیه بصوره تجعل القارئ لا یملّ حدیثه وینجذب إلیه أیّما انجذاب. الأدبیه هی السمه الغالبه فی تفسیر الشعراوی فهو یعتمد علی شرح الأسالیب النحویه والبلاغیه فی القرآن بأسلوب یمیّزه عن أقرانه من المفسّرین وهذا ما جعله یعتمد على غیر قلیل من الأمثال العامیه فی تفسیره ممّا لا نجد هذا الأسلوب –إلاّ نادراً - عند غیره من المفسّرین. من هذا المنطلق یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی أن یبیّن مکانه الأمثال العامیه وتوظیفها فی تفسیر الشعراوی. تُظهر لنا نتائج البحث بأنّ الشعراوی اعتمد على الأمثال فی ثلاثه مستویات) أ: فکّ شفره الاستعارات ب: بیان العله والأسباب. ج: نقل المفاهیم العقلیه إلى العینیه والمحسوسه. ولا ننسى الإشاره إلى أنّ کلّ هذه العوامل أدّت إلى الاختصار والإیجاز فی القول.
دراسه تمارین کتاب مبادئ العربیه وفق تصنیف أندرسون وکراثول للأهداف التعلیمیه تمارین قسم النحو نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
91 - 108
حوزههای تخصصی:
یُعتبر تصنیف أندرسون و ک راثول للأهداف التعلیمیه مراجعه وتنقیحاً لتصنیف بلوم الذی ک ان إطاراً ظلّ یُستعمل لقرابه نصف قرن، وهو من أشهر التصانیف الذی ک َثُر استخدامه فی تقویم ال ک تب التعلیمیه خلال السنوات الأخیره، والذی أقبل علیه عددٌ غیر قلیل من الباحثین فی شؤون التربیه والتعلیم عل ى مستو ى العالم؛ فلذلک اختارت هذه المقاله هذا التصنیفَ بما فیه من المستویات المعرفیه وأنواع المعرفه أداهً لمعالجه ک تاب مبادئ العربیه بمجلّداته الأربعه للمؤلّف رشید الشرتونی کشفاً عن ک یفیّه توزیع المستویات المعرفیه عل ى التمارین المتضمّنه فیها ضمن قسم النحو عبرَ المنهج الوصفی التحلیلی؛ فتمّ من خلالها الإحصاء الوصفی للت ک رارات والنسب المئویه المتوزّعه عل ى هذه التمارین ثمّ تصنیفها وفقاً لأداه الدراسه؛ وذلک بهدف تحلیل المستویات المعرفیه وأنواع المعرفه الأربعه للتمارین ودراسه مد ى مراعاتها للأهداف التی یقصدها المقرّر الدّراسی لمادّه النحو باعتبارها من الموادّ الدراسیه المهمه التی تُدرّس فی عدد من الفروع بالجامعات الإیرانیه. تدلّ نتائج الدراسه عل ى أنّه لم تُوَزّع التمارینُ عل ى نحو تسلسلی متجانسٍ؛ حیث یومئ إل ى أنّ الحیّز الأ ک بر من إجمالی التمارین یشغل مستو ى «یطبّق» المندرج فی إطار المعرفه الإجرائیه بالقیاس لباقی المستویات المعرفیه ضمن هذا التصنیف، وهو ما یتمثّل فی بعض الأهداف التعلیمیه المصرّح بها فی المقرّر الدراسی فحسب، أیّ تمییز الدّور الإعرابی للمفردات والجمل وتوظیف القواعد النحویه فی مواضع جدیده.