فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۰۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
تجربه عرفانی، یکی از مهم ترین ره آوردها و ارمغان های پالایش روحی است. این نوع تجربه و صیقل درونی، با تمام تلاش های روحی و جسمی انسان ارتباط دارد، یعنی تمام توان انسان را برای کسب معرفت و تجربه معرفتی به خود اختصاص می دهد. تلاش های انسان برای دریافت این نوع تجربه ها بسیار متنوع و گوناگون است. یکی از راه کارهای انسان برای درک حالت های زیبای روحی و ارتباط با حقیقت مطلق، توسّل به ائمه، زیارت مکان های متبرکه و تصفیه درونی خ ویش است. مکان های مقدس و بقاع متبرکه نیز هم در بُعد اجتماعی و هم در بُعد زمانی، نقش بسیار مهمی در پالایش درونی و روحی انسان دارند. هدف عمده پژوهش، بازخوانی، نقد و تفسر تأثیر و کارکرد سفرهای زیارتی و مکان های متبرک امامزاده صالح تجریش و حرم شاه عبدالعظیم حسنی بر شناخت و مؤلفه های عرفانیِ شناخت درونی انسان دارد.
ارتباط انسان و خدا در آراء رویسبروک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، مفاهیم خدا، انسان و رابطه میان آن دو، در آراء «یان فان رویسبروک»، عارف برجسته کلیسای کاتولیک قرون وسطی، با روش تحلیلی بررسی شده است. رویسبروک، علی رغم باور به بساطت نفس، برای آن قوایی نیز در نظر می گیرد. به باور او، انسان بر صورت و شباهت خداوند خلق شده است و خداوند در وی، حقیقتی معنوی و جاودانه ودیعت نهاده است. رویسبروک در انسان شناسی خویش، می کوشد برای بازیابی شباهت از دست رفته انسان، طریقی عملی ارائه دهد. در باب خداشناسی، اگرچه او ذات ورای اقانیم را با اصطلاحاتی سلبی همچون: «غسق و برهوت» توصیف می کند؛ اما تصریح می کند که طبیعت الهی در مرحله اقانیم ثلاثه متشخص است؛ از این رو، معتقد به برقراری رابطه میان انسان و خدا است. در نگاه رویسبروک، آغازگر این رابطه، خداوند است و مواهب روح القدس و جنبه الوهی و انسانی مسیح، نقشی اساسی ایفا می کنند. ارتباط میان انسان و خدا درجات و مراتبی دارد: ارتباط از طریق مناسکِ ظاهری، مرتبه آغازین و اتحاد بی واسطه با خداوند در حیات مراقبه ای، حد اعلای این رابطه است. نتیجه این اتحاد، نفی تمایز میان خالق و مخلوق نیست؛ بلکه اتحاد در «محبت» است.
نقد تطبیقی دیدگاه مشایخ صوفیه در باب وصف حُسنِ معشوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان ورود تصوّف به شعر فارسی و درآمیختن مضامین عاشقانه و عارفانه و کاربرد الفاظ و اصطلاحات عاشقانه به عنوان نماد و رمزی برای بیان مفاهیم عرفانی، در میان مشایخ صوفیه اختلاف آراء پدید آمد و هر کدام بر آن شدند تا با تدوین کتب و رسائل، بر آیین مکتب و مشرب عرفانی خود تعریف و توجیهی از این الفاظ به دست دهند. این مقاله قصد دارد تا به روش نقد تطبیقی، به بررسی آراء مشایخ صوفیه از جمله هجویری، احمد غزالی و عین القضات همدانی، در باب الفاظ و مضامین شعری در وصف معشوق بپردازد. محدوده این مقاله الفاظی چون زلف و چشم و خدّ و خال و ابرو را در بر می گیرد. دیدگاه هجویری در باب این الفاظ و توصیفات به ویژه در بحث سماع بیشتر صبغه شرعی و فقهی دارد، احمد غزالی احوال عاشق و صفات معشوق را به گونه ای منسجم برای بیان یک نظام خاص توصیف می کند و عین القضات همدانی با نقل ابیاتی از دیدگاه تصوّف به تعریف شاهد پرداخته این الفاظ را در مقام ها و معانی مختلف شرح می دهد.
جذبه های عرفانی در قصاید شیخ عبدالمحمود جیلی(حفیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ عبدالمحمود جیلی، شاعر معاصر سودانی در قصاید عرفانی خود که موضوع اصلی آنها شور و عشق و دلدادگی به ساحت مقدس ختمی مرتبت است، با استفاده از رموز عرفانی به توصیف و ستایش وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) می پردازد. از این رو نویسندگان در صددند تا در این پژوهش به تبیین معانی و مفاهیم پنهان و ظاهری اشعار بپردازند. این پژوهش از نوع کیفی بوده و روش تحقیق اسنادی (کتابخانه ای) را برای بیان موضوع برگزیده است. همچنین نویسندگان از روش تحلیل محتوا نیز به صورت کیفی برای واکاوی اشعار شاعر بهره گرفته اند تا مفاهیمی ماوراء معنای ظاهری اشعار را دریابند. از یافته های تحقیق به دست می آید که شاعر بحث های اسلامی و فنون تصوف را در قصاید خود جای داده و در این گرایش با پایبندی به دیدگاه بزرگانی چون ابن فارض، ابن عربی و... گوی سبقت را از دیگر رقبای زمان خود ربوده است. همچنین باید گفت که جیلی در غزل های خود به شیوه قدما تمسک جسته و با ذکر اطلال و دمن، از سبک های خاص خود نیز بهره برده و مدح را واسطه، معنای شعری خویش قرار داده است.
نکات اشتراک و اختلاف عرفان و سیاست در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی افراد گرد هم جمع می شوند، فکر می کنند که قابلیت انجام چه کارهایی را دارند. اتحاد صمیمانه بین مراد و مرید در عرفان و چند نفر در سیاست، قدرتی به وجود می آورد که قادر است تفاوت ها را مدیریت کند و آن را سازنده گرداند؛ بنابرین در داخل قطره ای که موج نیست در جمع قطرات، موج، کشتی و کوسه پیدا می شود و چگونگی این اتحادها و نکات اشتراک و افتراق آن ها (عرفان و سیاست) موضوع این مقاله است و از همه مهمتر، قدرت شعر که حامل بار معنایی عرفان و سیاست است و در تقابل قدرت و عشق، شعر دست به هنرنمایی می زند و مانند داوری مسلط گاه موجب غلبه عرفان بر سیاست و گاهی سیاست موجب نابودی عرفان و عشق می شود و آثار ادب فارسی مانند قهرمانی این نکات افتراق و اشتراک را تلخ و شیرین می سازد؛ عرفان و سیاست با اشتراکات خود مدینه فاضله و با اختلافات خود باعث تغییرات فرد و جامعه می شوند. این مقاله بخش بسیار کوچکی از این عرصه را به تصویر می کشد و از ذهن ناچیز نگارنده به قدرت عرفان و سیاست در آثار ادب فارسی می پردازد. بر طبق این پژوهش عشق و سیاست در ویژگی های؛ رهبری، اتحاد و تعالی فرد و جامعه، همگرایی اجتماعی، تمایل به خشونت و... دارای اشتراک بوده اما در مواردی چون؛ عقل گرایی، دلدادگی، مادیت وزور، معنویت، نرمی و انعطاف و قاطعیت اختلاف دارند و پرداختن آثار منثور و منظوم ادب فارسی به مقوله عرفان وسیاست نیاز به چندین کتاب جداگانه دارد.
مناسبات دین و دولت در آیین مسیح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
243 - 265
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین موضوعات در ادیان و جوامع دینی، مناسبات دین و دولت و نحوه مواجهه و تعامل این دو با یکدیگر است. این مناسبات در طول تاریخ مسیحیت دارای فراز و فرود است. بر اساس مبانی نظری و عملی مسیحیت، که برگرفته از کتاب مقدس و نظر و عمل شخص عیسی (ع) و رسولان است، مسیحیت برنامه کلان اجتماعی و سیاسی ندارد، دین از سیاست جداست، مسیحیان ملزم به اطاعت از حکومت ها هستند و مسیحیت اولیه دارای سکوت گرایی سیاسی و انزواگزینی اجتماعی است؛ اما پس از رسمی شدن مسیحیت در قرن چهارم، این قاعده به هم ریخت و مسیحیان، به رغم مبانی خود، به صورت جدی وارد اجتماع و سیاست شدند و تا آنجا پیش رفتند که بر سر حق حاکمیت با پادشاهان به نزاع و جنگ پرداختند و آیین «دو شمشیر» را به وجود آوردند. این نوشتار به شیوه مطالعه منابع و تاریخ مسیحیت و با هدف آگاهی بخشی درباره مناسبات میان مسیحیت و سیاست، از آغاز تا پایان قرون میانه، مناسبات دین و دولت در این آیین را به تصویر کشیده است.
مفهوم اصطلاحی «ادراک» از عبدالقاهر جرجانی تاادبیات عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه که از جمله اهداف اساسی، در این تحقیق می باشد؛ به تصویر کشیدن و چگونگی ارتباط، و به نوعی تلفیق میان دو علم: «بلاغت» و «ادبیات عرفان اسلامی» و برخی از متون دینی پیرامون آن است که از حیث بررسی و مطالعات میان رشته ای و یا تطبیقی نیز می تواند مفید واقع گردد. مفهوم اصطلاحی «ادراک»، در نزد عبدالقاهر جرجانی دارای سیر گسترده و ابعاد مختلفی در نظریات وی است که از جمله مهم ترین آن، می توان به چگونگی ارتباط آن با «نظریه نظم»، و حتی نظرگاه منحصر به فرد او پیرامون چگونگی و انواع «ادراک» نیز اشاره نمود. به عبارت دیگر، جرجانی در فرآیند ادراک، به نوعی از تعقّل قلبی نام می برد و تفکر و اندیشه را فائده قلب برمی شمآرد که با تحقیق و بررسی در آن، دریافتیم که این مسئله؛ در حالی است که در مباحث متون قرآنی و دینی، و به ویژه «ادبیات عرفان اسلامی»، مفهوم اصطلاحی «ادراک» به فرآیندی تعلّق دارد که در اصل، فرد سالک مُدرک برای قرب و شهود خود از محیط و جهان اطرافش، به وسیله تعقّل با قلب، به ادراک می پردازد. درحقیقت، عبدالقاهر جرجانی در بیان نظریات خود، دارای وجه مشترکی است که چگونگی ارتباط آن با مفهوم اصطلاحی «ادراک» در «ادبیات عرفان اسلامی»، در این تحقیق مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
هرمنوتیک (تأویل) به عنوان پیوندگاه معنویهویّت ایرانی برطبق دیدگاه هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار موضوع هویّت ایرانی، نه برطبق مبانی نژادی یا جغرافیایی، بلکه برطبق مبانی فرهنگی مورد تأمل قرار گرفته است. مفهومِ «اسلام ایرانی»، مفهوم مهمی در آثار مختلف هانری کربن است و بدان معناست که اسلام آنگونه که بر ذهن و ضمیر ایرانیان پدیدار شده است، اوصافی مخصوص به خویش دارد؛ البته اینگونه نیست که تحریفی در آن واقع شده باشد، بلکه نبوغ خاص ایرانیان، تأویل آنان، که از صرف تأویل متن بسی فراتی می رود و به تأویل نفس (تأویل خویشتنِ خویش) می انجامد، آنان را به درک حقیقت دین، حقیقت توحید نزدیک ساخته است. این ویژگی را در گستره ایران زمین، چه ایران پیش از اسلام و چه ایران پس از اسلام، می توان یافت. تأویل به روح ایرانی گشودگی خاصی بخشیده است و به لطف همین دریافته اند که اگر لازم است آدمی راز سپهر آسمان را بجوید، این مهمّ نه از طریق رفتن به آسمان های ظاهری (آنگونه که در مورد کیکاوس دیده می شود)، بلکه از طریق ره سپردن در آسمان های باطنی، دست می دهد. جستجوی حقیقت از طریق نوعی سیر آفاقی- انفسی دست می دهد و این معنایی است که برطبق تمثیل هایی ایرانی، کیخسرو به آن متحقق بوده است. از این روی، حکیمان اشراقی، حکمت خویش را، حکمت خسروانی می خوانند. در این نوشتار این مضمون در پرتو آثار مختلف هانری کربن، و با مراجعه به منابع حکمت اشراقی و به ویژه نوشته های تمثیلی سهروردی، بررسی شده است
تحلیل معناشناسی مفهوم مرگ و شهادت در نظام معرفتی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ همواره بغرنج ترین مسأله انسان بوده است. عرفای بزرگ همچون مولانا جلال الدین مرگ را نه تنها آغاز یک زندگی نو دانسته، بلکه در نگاهی عاشقانه آن را پلی به منظور نیل به وصال معشوق ازلی تلقی کرده اند. لذا، این پژوهش متکفل بررسی این موضوعات است: مفهوم مرگ در نظام فکری مولانا؛ مفاهیم معنوی مرگ در نظر مولانا مانند: تکامل و تجربه (مکاشفه)، خواب و همسانی آن با مرگ، عدم و فنا، مرگ ارادی، شهادت. این نوشتار در صدد آن است که اولاً مفهوم مرگ را که دغدغه مهمی است بر اساس آموزه های مولانا باز تبیین کند؛ ثانیاً مفهوم شهادت که مقوله ای بس گرانسنگ در اسلام است با تکیه بر آرای عارفانه مولانا واکاوی کند. در نتیجه می توان گفت از نظر مولانا شهادت بهترین نوع مرگ است، چرا که بر تکامل، موت ارادی و فنای فی الله ناظر است.این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای شیوه کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
تأملی در حوزه معرفت شناسی اخلاق و عقل و ارتباط آن با شیوه تفکّرعرفانی مولوی بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله، تأملی در حوزه معرفت شناسی اخلاق و عقل و ارتباط آن با عرفان و شیوه تفکر عرفانی در شعر و اندیشه مولوی بلخی است. این پژوهش برای جواب دادن به این پرسش است که تربیت به صورت های گوناگون و عقلانیت چگونه تبیین شده و دارای چه مراتبی است.فرضیه ای که در ذهن پژوهشگران شکل می گیرد این است که مولوی تلقی خاصی از «عقل و رابطه آن با خداوند و تربیت انسان» داشته و به سبب این که یکی از مهم ترین بخش های مثنوی خود را به آن اختصاص داده، در پی شکل دهی شاعرانه عارفانه به آن مفهوم و بن مایه بوده است. وی سرفصل ها، چهارچوب ها و اصول کلی با زیرمجموعه های خاصی را برای ع قل، مراتب آن و پیشروان عقل جامعه طرح کرده است.شیوه بررسی در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده، پاسخ داده شده است.
نگرشی عرفانی به هستی شناسی امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان بینی امام علی(ع) یک نگرش عرفانی را نیز در بردارد. ایشان در هستی شناسی عرفانی خویش حقیقت وجود را مختص به خداوند می داند و جهان را تجلی اسماء و صفات الهی معرفی می نماید و در عین حال قانون علیت را نیز می پذیرد و آن را برای جهان ثابت می کند. حضرت علی (ع) با جمع بین تشبیه و تنزیه در حققیت وحدت در عین کثرت را تایید نموده و وحدت وجود که همان وحدت حقه حقیقت است را در بیانات خود به اثبات می رساند. ایشان با بیان جایگاه ویژه خود و سایر اهل بیت (ع)، واسطه فیض بودن ایشان، همچنین مقام خلافت و ولایت مطلقه کلیه را برای آن ها ثابت می نماید و بدین ترتیب پرده از اسرار عرفانی مراتب هستی بر می دارد.
بررسی و تحلیل مفهوم «حیا» در متون عرفانی با تأکید بر مشرب عرفانی بغداد و خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حیا» از جمله موضوعات قابل توجّه و گسترده در عرفان اسلامی است که با مباحث مهمی چون ایمان، معرفت، قرب و یقین الهی پیوند خورده، اما رویکرد عارفان به این موضوع همواره یکسان نبوده است. چنان که گاه حیا را مقام اهل مراقبه دانسته و گاه در زمره احوال مقرّبان و اهل مشاهده یاد کرده اند؛ گاه آن را قرین ایمان و یقین و معرفت و از لوازم ضروری رابطه انسان و خداوند توصیف کرده و زمانی از لزوم یکسو نهادن شرم و حیا در محضر محبوب سخن گفته و به ورطه انبساط و شطح گویی افتاده اند. با تأمّل در تعاریف، انواع و درجاتی که عارفان برای حیا ذکر کرده اند، مشخّص می شود که حیا در مفهوم عام و اخلاقی خود از جمله مقاماتی است که عارفان با هر مشرب فکری بدان مقیّد بوده و در اقوال و اعمال خود بر آن تأکید داشته اند، اما در مرتبه قرب الهی، اهل معرفت بر اساس مشرب عرفانی خود و برخورداری از تجلیّات جمالی و جلالی خداوند نسبت به حیا مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند، و این تفاوت در حوزه مفهوم خاص حیا به عنوان حالی از احوال مقرّبان و اهل مشاهده است. این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی در پی به دست دادن سیمایی مشخص از حیا در متون عرفانی و تبیین پیوندی است که بین این مفهوم و سایر موضوعات عرفانی برقرار است.
آسیب شناسی اقوال و کردار داود طائی در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی (Islamic mysticism) را می توان به عرصه وسیعی تعبیر کرد که عرفان نظری و عملی را دربر می گیرد و با طریقت تصوّف هم آمیختگی دارد و در مواردی تلقی یکسان یا مختلفی از آن دو می شود و در بسیاری از موارد، بزرگانی که در این عرصه شناخته شده هستند از آن حد و مرزی که باید در آن فعالیت می کردند قدم فراتر نهادند و گاه نیز دچار زیاده روی هایی در این عرصه شدند. داوود طائی یکی از شخصیت های شناخته شده در تصوّف اسلامی است و حکایت های زیادی درباره وی در متون عرفانی ادب فارسی وجود دارد که اغلب تکراری هستند و به شیوه های زبانی مختلف، در کتب مختلف نقل شده اند.
تشبه به مسیح در قوس زندگی حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
83-114
حوزههای تخصصی:
حسین بن منصور حلاج، صوفی و عارف بزرگ در سال ۳۰۹ق، به اتهام دعوی حلول و الوهیت در بغداد به دار کشیده شد. زان پس زندگی، آموزه ها و فرجام زندگی وی در تاریخ تصوف و فراتر از آن در ادبیات ایران بازتاب و مقبولیت کم نظیری یافته و با اسطوره درآمیخته است. روایات زندگی، فرجام و آموزه های منسوب به او، تداعی کننده زندگی و اندیشه عیسی مسیح(ع) در باور مسیحیان است. این مقاله با رویکردی تطبیقی تحلیلی سعی دارد برخی از همانندی ها و تفاوت های حلاج و حضرت مسیح(ع) را در سه بخش زندگی (سفرها، پیروان، کرامات و معجزات)، در مدعیات، رفتار و اندیشه، و نیز در فرجام زندگی (پیش گویی شهادت، نوشیدن جام، روز شهادت، نوع و کیفیت شهادت و...) بنمایاند و همچنین تفاوت های دو دسته روایات، افسانه ها و اسطوره ها را نشان دهد. تشابهات بسیاری که گاهی پژوهشگران پیشین فقط به مواردی اندک یا به اشاره ای گذرا بسنده کرده اند، در این مقاله با شرح و تبیین کامل بیان شده است؛ تشابهاتی که در قیاس با افتراقات، خواننده را به این نتیجه می رساند که اگر منصور حلاج را «مسیح پارسی» لقب دهند، نادرست نیست.
تحلیل و بررسی راه حل الهیات پویشی در برون رفت از تعارض بین علم و دین (با تأکید بر اندیشه های گریفین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
47 - 74
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا راهکار الهیات پویشی را برای رفع تعارض موجود میان علم و دین که عبارت است از طبیعت گرایی حداقلی و بر سه مؤلفه همه در خدا انگاری، نظریه دریافت و اصالت تجربه فراگیر تکیه دارد، ارائه نماید؛ راهکاری که به رغم مزایایش، با پاره ای از اشکالات روبه روست که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود: پیچیده تر کردن رابطه خدا و جهان، علم و دین را در عرض هم قرار دادن، نفی هر گونه ماوراء الطبیعه گرایی و حداقلی شدن نقش خدا در جهان و ... . چنین اشکالاتی حاکی از این است که مقبولیت چنین راهکاری به ویژه از سوی پیروان ادیان توحیدی با تردید روبه رو می شود. حال پرسش این است که آیا می توان مدلی یافت که به جمع بین طبیعت گرایی حداقلی (با تأکید بر جهان طبیعت به مثابه پویش و تحول) و ماوراء الطبیعه گرایی معتدل (با تأکید بر نقش و حضور فراگیر خدا در جهان) بینجامد که هم دغدغه اهل علم را تأمین کند و هم دغدغه اهل دین؟ مقاله حاضر تلاش می کند تا نشان دهد که چنین مدلی را می توان در چارچوب نظام جهان شناسانه (به ویژه آموزه حرکت جوهری)، خداشناسانه (به ویژه آموزه بسیطه الحقیقه) و معرفت شناسانه (به ویژه نفی اصالت حس) مبتنی بر حکمت متعالیه صدرایی یافت.
روش تمثیلی در تفسیر قرآنی و تکامل زبان عرفانی (نشانه شناسی تفسیر عرفانی در روح الارواح سمعانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
171-199
حوزههای تخصصی:
پل نویا در کتاب تفسیر قرآنی و زبان عرفانی ، بسط و تکامل زبان و اندیشه عارفان را متأثر از زبان قرآن و مفاهیم آن می داند. از نظر او، تجربه عرفانی مبنای تفسیر قرآن قرار گرفته و سپس زبان قرآن برای بیان این تجارب به طور مستقل به کار رفته است. در این مقاله، با معرفی متنی دیگر و در امتداد مدل تکاملی زبان عرفانی در پژوهش پل نویا، نشان داده شده که زبان عرفانی در روش تفسیری و نقلی خود، از تجربه محوری مورد اشاره نویا عبور کرده و به روشی صوری و شکلی، از تفسیر قرآنی دست یافته است. مفسر عرفانی، در این شیوه، آیات و قصص قرآنی و دینی را صورت های همانندریخت برای گزاره های انتزاعی و ذهنی خود می داند. در این روش، واقعیت بیرونی و تاریخی روایت های دینی اهمیتی ندارد. آنچه اهمیت دارد، مفاهیم تجریدی و انتزاعی مورد نظر عارف است که برای بیان آن، روایت های دینی را به صورت ساختارهای تمثیلی، تفسیر می کند. این شیوه از یک سو به دلیل رها شدن از قید بافت و واقعیت بیرونی آیات و منابع خود، به زبان شعر و ادبیات نزدیک می شود و از سوی دیگر، به واسطه تکیه بر مدلول های انتزاعی و سویه معرفتی زبان خود، در دایره زبان دین قرار می گیرد و با زبان ادبیات و هنر مرزبندی دارد.
بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر افسردگی با تأکید بر مفاهیم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
267 - 292
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که افسردگی یکی از شایع ترین انواع اختلالات روانی می باشد، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی بر میزان افسردگی انجام شد. روش شناسی: طرح تحقیق از نوع نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. در این پژوهش نمونه ای ۴۸ نفره از طریق نمونه گیری دردسترس، انتخاب گردید. گروه آزمایش، روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی را دریافت نمود؛ در حالی که گروه کنترل، هیچ نوع درمانی را دریافت نکرد. میزان افسردگی آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک-۲ اندازه گیری شد و متعاقباً دوره ی پیگیری سه ماهه ای انجام گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس و آزمون های آماری تی مستقل و تی وابسته استفاده شد. یافته های پژوهش: نتایج بدست آمده حاکی از آن است که روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی می تواند موجب کاهش میزان افسردگی شود (۳۷/۲۲۰=F ، ۰۱/۰>p) و این کاهش در طول زمان پایدار می باشد 2/75)=، ۰۱/۰>p) نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی شایسته است توجه بیشتری از جانب متصدیان بهداشت روان به این درمان مبذول داشته شود.
تبارشناسی کتاب مصباح الشریعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه» کتابی است با مضمون عرفانی و اخلاقی که به امام صادق علیه السلام نسب شده است. اگرچه تمامی ابواب کتاب با عبارت «قال الصادق» آغاز می شود و این در بدو امر نشانگر آن است که این اثر متعلق به امام صادق علیه السلام است؛ اما درستی چنین انتسابی به جهات مختلفی همچون محتوای کتاب و استناد احادیث موجود در آن مورد نقد است. بررسی محتوایی این کتاب بر اساس تحلیل مقایسه ای آن با آثار صوفیه، قرائن و علائم فراوانی را آشکار می کند که نشان می دهد این کتاب شباهت چشمگیری به آثار و مواریث صوفیه دارد. این مقاله پس از بیانی اجمالی از پیشینه داوری هایی که درباره این کتاب صورت گرفته، خلاصه ای توصیفی از مهم ترین نسخه های خطی کتاب ارائه داده و سپس به بیان نشانه ها و قرائن موجود در آن که دال بر صوفیانه بودن کتاب است، می پردازد. یادکرد از عرفا و شخصیت های موردتوجه صوفیه، به کارگیری اصطلاحات ویژه ادبیات صوفیانه، ساختار و سبک نگارش صوفیانه کتاب ازجمله این قراین و علائم اند. این کتاب در برهه های مختلف تاریخی موردتوجه عرفا و صوفیان بوده و به دست برخی از ایشان، شروحی بر آن نگاشته شده است. به دلیل وجود چنین ادبیات صوفیانه ای است که برخی علمای بزرگ همچون، علامه مجلسی این سخنان را منتسب به یکی از شخصیت های مهم و موردتوجه صوفیه به نام شقیق بلخی می دانند. نوشتار حاضر باهدف تبارشناسی این کتاب، به بررسی این ویژگی های متنی مصباح الشریعه می پردازد.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان امروزه یکی از موضوعات برجسته جوامع گوناگون محسوب می شود،اهمیت آن تا جایی است که جهان بینی های سیاسی، فلسفی و اجتماعی، همه را درگیر خود می سازد.
زبان شناسان در دوره اخیر کوشیده اند گفتمان را مولفّه ای زبان شناسانه معرفی کنند تا از این راه به ژرفای مطالب پنهان در هر گفتمان راه جویند.
گفتمان را بن مایه هایی همچون قدرت، جهان بینی،ادبیات و زبان شکل می بخشد. در گفتمان عرفانی، به ویژه حافظ برای «حاشیه رانی غیری» و «برجسته سازی خودی» می کوشد تا جای ارزش های مزورّانه با ضدارزش های صادقانه جابه جا کند تا بتواند نقاب تزویر و ریا را از چهره «غیری» بدرد. «غیری» از دیدگاه او عبارتنداز: مفتی، فقیه، واعظ، زاهد، قاضی شرع، محتسب، صوفی ریاکار بی صفا. پیش از حافط، خیام کوشیده بود با دیدگاهی فلسفی و زبانی خشک در برابر گروه بالا بایستد و سعدی با زبانی ملایم و خیرخواهانه پرده از چهره ریاکاران بردارد ولی حافظ که مردی عارف و رند است با زبانی طنزآمیز و حتی گاه بسیار تلخ از چهره های منافقان تزویرکار پرده برمی دارد.
این مقاله می کوشد تا از راه تحلیل و توصیف متن عرفانی چند غزل حافظ از دیدگاه زبان شناسی اقدام کند.
قرینگی در هنروعرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاهی به هنر و عرفان اسلامی از جمله، معماری مساجد، نگارگری، خوشنویسی اسلامی، تذهیب، هنرهای نمایشی (پرده خوانی، تعزیه خوانی) نقاشی قهوه خانه ای و سقاخانه ای از جمله هنرهای قدسی تلقی می شوند که با به کارگیری صحیح و اصولی از تکنیک ها و عوامل مختلف و ارزش های هنری همه و همه بیانگر این آمیختگی میان فرم و محتوا و تعامل میان هنر با افکار و اعتقادات انسانی است. در اینجا پرسش اساسی این است که امروزه چرا در میان بزرگ ترین آثار جاویدان ادبی و هنری که به جهت سهولت انتقال پیام و معنا و سرعت نمایش رسانه ای آن، جهانی می شوند، سهم آموزه های دینی اندک است؟ در حالی که در گذشته استفاده از رسانه ها و هنر کمتر امکان پذیر بود، اما با این وجود هنر بیشتر، مورد استفاده فرهیختگان اسلامی قرار می گرفت، به طوری که کهن ترین و با ارزش ترین آثار دینی و تاریخی سرزمین های اسلامی به جهت آمیختگی با هنر پایدار مانده است. با توجه به این نکته که استفاده از ابزار هنری وابسته به خالق اثر هنری است و در هر مسیری می تواند از آن بهره برداری نماید لذا هنرهای تجسمی، ادبیات و کلیه رسانه ها توانائی این را دارند که بر خلاف کاربرد آن ها در مسیر انفعال، در جهت حیات روحی، احیای فطرت و در مسیر حکمت معنوی و حقیقت استفاده گردند