فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
36 - 59
حوزههای تخصصی:
نوع (genre) در اساس اشاره به سنخ (type)های ادبی دارد. درواقع مجموعه ای از قواعد انتزاعی است که نویسندگان در خلق آثارشان خود را ملزم به رعایت آن می دانند. از همین رو دسته ای از متون ادبی که دارای شباهت های ساختاری، محتوایی، بلاغی و... هستند نیز نوع ادبی نامیده می شوند. بخش عمده ای از عوامل موثّر در ایجاد نوع ادبی، مربوط به حوزه های معنایی است. در این زمینه، واژگان در قالب اسم ها و صفات به صورت ساده، مشتق یا مرکّب نقش اساسی ای در خلق نوع ادبی و تمایز ان ها با یکدیگر دارند. یکی از انواع مهم در حوزه ادبیّات ایران، نوع عرفانی است. حدیقهالحقیقه سنایی از جمله آثاری است که در زیرمجموعه این نوع قرار می گیرد. ما در این مقاله در پی آن هستیم که ضمن بررسی 50 واژه در این کتاب، نشان دهیم که حوزه های معنایی (اسم و صفت) چگونه در ایجاد نوع عرفانی موثّرند. نتایج به دست آمده نشان می دهد حوزه های معنایی غالب این دسته از واژگان با توجه به مطالعات درزمانی و هم زمانی و هم چنین تغییراتی که در دو سطح واژگانی و مفهومی آن ها پیدا می شود، با بسامد بالا در خدمت نوع عرفانی قرار گرفته اند؛ چنانکه از این میان، سهم اسم های مکان، زمان و برخی واژگان دیگر که ما از آن ها تحت عنوان واژگان خاص نام برده ایم، بیشتر است. این پژوهش کاملا نوآورانه است و با نگاهی جدید از حیث کمّی و کیفی به توصیف دقیق متن می پردازد.
یقین شناسی در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
13 - 35
حوزههای تخصصی:
مفهوم یقین از جمله مفاهیمی است که در حوزه های متعددی مانند فلسفه و عرفان موضوع بحث قرار می گیرد. در عرفان اسلامی نیز عارفان مسلمان به مفهوم یقین با توجه به استعمال آن در آیات قرآن کریم و روایات توجه کرده اند. هدف نویسنده در مقاله حاضر بررسی مفهوم یقین در آثار ابن عربی است. نویسنده با مراجعه به آثار ابن عربی تلاش می کند تا ضمن بیان چیستی مفهوم یقین از دیدگاه ابن عربی به آثار و مراتب آن نیز اشاره نماید. نتیجه ای که محقق با تکیه بر تحلیل دیدگاه ابن عربی در مورد مفهوم یقین بدان رسیده است توجه به تمایزی است که وی در مورد یقین روانشناختی و یقین منطقی ایجاد می نماید. همچنین در مورد مراتب یقین در کنار اقسام سه گانه آن وی قسم جدیدی بنام «حقیقه الیقین» را نیز معرفی می نماید. البته مقصود ابن عربی از یقین نه مطلق یقین، بلکه یقین خاصی است که ارزش دینی و عرفانی داشته و تنها از طریق عبادت به دست می آید. نوآوری دیگری که می توان در دیدگاه این عربی شناسایی نمود مساله اعتقاد وی به «یقین بلا محل» است که مصداقی از آن را با استناد به یکی از آیات قرآن و بر طبق برداشت خاص خود نشان داده است. اما به نظر می رسد مسأله یقین بلا محل با دیدگاه کلی ابن عربی در مورد عرض، مبنی بر نیازمند دانستن آن به موضوع و محل، در تعارض آشکار است. ضمن آن که به تصریح خود ابن عربی، یقین به عنوان امری مستقل و قائم به خود در خارج موجود نمی شود، بلکه متکی به انسان موقن است، همانند قیام علم به عالِم. اما اگر یک عملی را محل یقین بدانیم، باید گفت چنین فرضی خارج از طور عقل متعارف است.
نقش آموزه های قرآنی، اسلامی و عرفانی بر سبک زندگی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
192 - 211
حوزههای تخصصی:
جوامع اسلامی دچار التقاط شدید فکری و رفتاری هستند. پس از چند سده پیشرفت تمدنی در جوامع اسلامی، هجوم دشمنان مختلف و جنگ های پیاپی و درگیری های داخلی و نیز تکفیر مسلمانان از سوی برخی از مذاهب اسلامی، جامعه اسلامی عقب گردی به سمت و سوی جاهلیتی جدید داشت. این عقب گرد همراه با پذیرش فرهنگ های مسلطی بود که در سده های اخیر توان علمی خود را در فن آوری های مادی نشان داده و در این عرصه ها پیشرفت های چشم گیری داشته اند. این گونه است که نوعی سبک زندگی التقاط در فکر و رفتار در جوامع اسلامی شکل گرفت که نه تنها عامل پیشرفت نشد، بلکه موجبات افزایش عقب افتادگی جوامع اسلامی و تسلط دشمنان دین و ملت شد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با بررسی سبک زیستی در جوامع اسلامی و علل مشکلات کنونی جهان اسلام، راه کار برونرفت را تبیین کرده و اثبات نماید که تنها راه همانا بازگشت به سبک زندگی اسلامی با بازخوانی و به کارگیری آموزه های قرآنی، اسلامی و عرفانی است. چرا که فرازمندترین و جامع ترین سبک زندگی، برنامه ای است که از تعالیم الهی و آموزه های وحیانی استخراج شده باشد. در این راستا دانشوران مسلمان نیزمتناسب با رویکرد علمی- فلسفی و آموخته های خود از اسلام و یافته های خود به ارائه برنامه زندگی اقدام کرده اند. در این میان عرفا نیز طبق آموخته های خود از اسلام و یافته های شهودی و باطنی، دستورالعمل هایی را برای رسیدن به حیات معنوی و زندگی مطلوب بیان کرده اند.
ذکر خاموش؛ بررسی تطبیقی زبان دین در آرای مولوی و دیونیسیوس مجعول در مراتب سلوک عارفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
279-308
حوزههای تخصصی:
زبان دین به عنوان موضوع مشترک عرفان و کلام در آراء مولوی و دیونیسیوس مجعول مورد توجه قرار گرفته است. نگاه معرفت شناسانه مولوی و رویکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه دیونیسیوس به این موضوع، باعث شده ضمن وجوه مشترکی که آن ها در توصیف این مراتب داشته و زبان دینِ مخصوصی که برای هر مرتبه قائل اند، در مواردی دیدگاهی متفاوت با یکدیگر ارائه دهند. در باور عرفانی مولوی، سالک در مرتبه حسی و عقلی معرفت، نباید به یافته های خیالی و موهومات عقلی خود اعتماد کند بلکه لازم است در برابر آن سکوت گزیند. در حقیقت، این سکوت سلوکانه او را به سکوت عارفانه در مقام شهود راهبر است. در مقابل، دیونیسیوس برای هر مرتبه از معرفت، زبانی خاص قائل است. تشبیه، تنزیه و سکوت به ترتیب زبان ستایش سالک در مرتبه محسوس، معقول و شهود است که از منظر او هرکدام در جایگاه خود اهمیت دارد. سکوت به منزله زبان دین در آراء دیونیسیوس تنها سکوت عارفانه ای است که پس از شهود پرتوهای الهی وجود سالک را فرا می گیرد و با آن خداوند را ستایش می کند.
دگرگونی جایگاه و ارزش خرد از آثار حکما تا آثار عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
13 - 42
حوزههای تخصصی:
خرد و عقل از مهم ترین عناصر مفهومی و واژگانی پهنه ادب فارسی است که دامنه کاربرد آن از آثار نخستین شعرای فارسی دری که بیشتر رویکردی آفاقی و حکمی داشتند تا آثار شعرای قرن پنجم تا هشتم که رویکرد آنها به تدریج انفسی و عرفانی شد گسترده شده و جایگاه آن در این سیر زمانی تغییرات عمیقی یافته است. این برداشت های متناقض در آثار این دو دسته از شعرا، که می توان از آنها به حکما و عرفا یا صوفیان یاد کرد، می تواند موضوع تحقیقات زیادی باشد (و بوده است) و در این تحقیق به سیر تدریجی این دگرگونی (که حاصل عوامل و شرایط گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی زبانی بوده است) از آثار نخستین شعرا که بیشتر صبغه ای حکیمانه داشتند تا آثار شعرای قرن هفتم و هشتم که بیشتر سبغه و رنگ عرفانی و صوفیانه داشتند پرداخته شده. هم شعرای حکیم و هم شعرای عارف اشعار متعددی با مضمون عقل یا خرد داشته اند اما ازآنجاکه دیدگاه و نگرش کلی آنها به سایر پدیده های مادی و معنوی کاملاً متفاوت و گاه متضاد است با وجود استفاده تقریباً یکسان از این واژگان، محصول کار آنها متفاوت و متباین و گاه متناقض است. دلیل این امر آن است که دیدگاه این دو دسته از شاعران از منابع و مشرب های فکری کاملاً متضادی درباره پدیده های عالم هستی سرچشمه می گیرد.
بررسی عوامل زمینه ساز تکوین و تکامل ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
378 - 394
حوزههای تخصصی:
عرفان و ادبیات عرفانی یکی از مهم ترین شاخه های ادبیات تعلیمی و دارای گستره وسیعی در ادبیات فارسی است. بی تردید بخش عظیمی از آثار و متون ادبیات فارسی به آثاری با محتوا و مضامین عرفانی اختصاص دارد. حوادث، اتفاقات و سیاست های حاکمان یک جامعه در همه ارکان آن جامعه اثرگذار است؛ ادبیات نیز همانند هر پدیده دیگر، متأثر از فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حوادث و اتفاقات رخ داده در جامعه است. این شرایط در هر دوره ای می تواند منجر به تکوین و تکامل و یا رکود و افول یک نوع ادبی شود. بخشی از این علل و عوامل به حوادث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن جامعه بستگی دارد. پیدایش و تکامل ادبیات عرفانی، هم زمان با دوره حاکمیّت ترکان غزنوی، سلجوقی و مغول در ایران است. این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتاب خانه ای نوشته شده، به بررسی نقش عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر تکوین و تکامل ادبیات عرفانی در دوره های مذکور پرداخته است. که عوامل مذکور شامل: فقدان حکومت مقتدر و علاقه مند به فرهنگ ایرانی- اسلامی، ظلم و فساد حاکمیّت و انحطاط اخلاقی، سخت گیری و تعصّبات مذهبی و سطحی نگری دینی، انحطاط و افول علوم عقلی، تقدیرگرایی و ناامیدی مردم، نقش خانقاه ها، نقش سروده های زهدی، نقش شعر و نثر عرفانی عربی و مسائل اقتصادی است.
تکدی در آموزه های عرفانی وفقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
174 - 191
حوزههای تخصصی:
تکدّی به معنی گدایی کردن، امروزه به عنوان یک منبع پردرآمد، مورد توجّه جامعه قرار گرفته است. شناخت احکام تکلیفی شرعی تکدّی در فقه اسلامی و گونه های نامشروع آن، سؤال بسیاری از کسانی است که دارای احساسات دینی هستند. شیوه های بکارگیری در متون ادبی و رفتار اجتماعی آن، قابل توجه و تأمل است. نگارنگان در نوشتار حاضر با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، برآنند که این مسأله را در فقه و شریعت با رویکرد عرفانی تحلیل و توجیه نمایند. یافته ها حاکی از این است که چنان که این موضوع با نظرگاه شریعت و عرفان بررسی شود، رویکردهای مثبت و منفی آن، بیشتر نمایان می سازد و گاه در متون عرفانی، بسیار زیبا و مثبت جلوه گر شده و گاهی نوعی آداب معمول این گروه اجتماعی قرارگرفته است. اما در باب احکام تکلیفی، گدایی شامل چهار حکم مباح، مکروه، حرام و واجب است و گونه های نامشروع آن مانند: گدایی به وسیله به کارگیری الفاظ «خداپسندانه»، قرائت قرآن به قصدگدایی، متکدّی در ایّام مقدس، در میان عبادت کنندگان، تکدّی به قصد ثروت اندوزی و متکدّیان که توانایی کار دارند، با استناد به آیات قرآن، روایات اسلامی را برّرسی نموده است.
روش شهودی مستقیم، روشی در فهم باطن قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که ذهن قرآن پژوهان را به خود مشغول ساخته، مسئله روش شناسی تفاسیر و تأویلات عرفاست. از جمله مهم ترین فواید روش شناسی تفسیر عرفانی این است که نگاه منفی برخی از اندیشمندان علوم قرآنی را به تفسیرهای باطنی عرفا تغییر می دهد. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و تحلیلی است. روش به کار رفته در این نوشتار، اسنادی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است و داده های مورد نیاز از طریق ابزار فیش برداری گرد آوری شده اند. در باره روش تفسیری اهل معرفت، دیدگاه های گوناگونی مطرح شده است. گروهی روش تفسیری اهل عرفان را خلاف روش های متداول تفسیری و قواعد عقلایی فهم متن می دانند و گروهی دیگر تفاسیر عرفانی را ذوقی و غیر روشمند می خوانند. به نظر نگارنده، تفسیر عرفانی یا تأویل، روشمند بوده و دارای مبانی و اصول مختص به خود است. یکی از این روش ها، که اهل معرفت به آن اشاره کرده اند، روش شهودی مستقیم است. از جمله ابزار و شروط نیل به باطن کلام در این روش، طهارت باطنی قاری، تلاوت مداوم و مکرّر آیات قرآن، و تدبر و تفکر همراه با حضور قلب است.
بررسی عوامل زمینه ساز معنا در نگرش ابوالحسین نوری و ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
69 - 89
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با توجه به بحران معنوی و خلأ وجودی انسان معاصر عوامل زمینه ساز معنا در آرای ابوالحسین نوری و ویکتور فرانکل را بررسی می کند. این پژوهش با روش توصیفی مقایسه ای نگاشته شده است و نتایج حاصل از آن نشان می دهد فرانکل با طرح نظریه اراده معطوف به معنا، بر نقش محوری معنا در سلامت روان تأکید می کند و از روان شناسی تقلیل گرا فاصله می گیرد. او انسان را موجودی روحانی و نیازمند معنا معرفی می کند؛ معنایی که تجلی سطحی فرامعنا یا خداوند است. این امر روان شناسی او را به نگرش عرفانی نزدیک می کند و موجب مقارن های مفهومی، در آرای او و ابوالحسین نوری می شود؛ تأکید بر آزادی، مسئولیت و گوش دادن به ندای وجدان که ارتباط با فرامعناست و نیز اشاره به جایگاه ویژه پذیرش رنج، انجام تجارب خاص در کشف معنا، از جمله این مقارنه هاست. هرچند میزان تأکید آن ها بر فرامعنا متفاوت است. متعلق عشق ابوالحسین نوری خداوند است و عشق به او موجب آزادی، ایثار و پدیدآورنده ارزش های نگرشی است. اقتران آرای ابوالحسین نوری که در کتب تاریخی، در زمره عقلای مجانین قرارگرفته است با شخصیت سالم در نگرش پدر روان درمانی، قابل تأمل است.
بررسی اولین مقام عرفانی و تجزیه و تحلیل آن در روانشناسی(با روش آماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
13 - 47
حوزههای تخصصی:
یقظه و انتباه ریشه و اساس تمام منازل عرفانی است. بیداری درون یا انتباه پیامدهایی چون احساس شیرینی و حلاوت هنگام طاعات و عبادات، آسان شدن سختی ها، توبه، طلب، خلاصی از نفس و رسیدن به مراحل بالاتر عرفانی را به همراه دارد؛ تعالیم عرفانی هرچه بیشتر در امور فردی و اجتماعی راه یابد انسان به خدا نزدیک تر می شود. بنابراین می توان با استفاده از نظریات عرفانی، مفاهیم روانشناختی را استخراج و در زندگی افراد، مورد استفاده قرار داد.کاربرد نظریات عرفانی در تبیین های روانشناختی گامی مهم در نظریه پردازی فراهم خواهد ساخت. این تأثیرات بر روان انسان سبب بالا رفتن کیفیت زندگی و به تبع آن ایجاد شادی می شود و روان شناسان نیز به دنبال همین هستند. هدف از این پژوهش بررسی یقظه و انتباه در متون منثور عرفانی تا قرن هفتم،کاربرد آن در روانشناسی با به کارگیری رویکردهای شناخت، رفتار و هیجان، و بررسی تفاوت های جمعیت شناختی(سنی، جنسی، میزان درآمد و گرایش به عرفان) در یقظه و انتباه است. ۱۸۰ شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که در سه گروه حوزوی، افراد علاقه مند به مشی عرفانی و افراد معمولی به پرسش نامه تحول و بیداری درون پاسخ دادند. افراد شامل مردان و زنان با درآمدهای مختلف بودند. نتایج پرسش نامه نیز بر اساس بنیادهای نظری مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گردیده است کوشش شده با تبیین مبانی نظری یقظه و انتباه در عرفان اسلامی زمینه ی کاربردی ساختن آن را در روان شناسی فراهم سازد .
اندیشه تجلی؛ طرح نظریه معنویت زیست محیطی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در غرب بحث درباره اخلاق زیست محیطی به عنوان یکی از سرفصل های اصلی اخلاق جهانی دچار دگردیسی هویتی شده است. دلیل این دگردیسی، عدم توفیق کانون های چهارگانه اخلاق زیست محیطی در زمینه مهار بحران های زیست محیطی است. امروزه تمرکز پژوهش های زیست محیطی اندیشمندان بزرگ غربی سمت وسویی دینی به خود گرفته است. آنچه امروزه در مراکز آکادمیک غرب تحت عنوان «معنویت زیست محیطی» شنیده می شود، کوچ کردنی آرام از اخلاق زیست محیطی مبتنی بر انسان به اخلاق مبتنی بر «معنویت» است. نگارنده با بررسی سیر دگردیسی آثار پژوهشی شکل گرفته در مغرب زمین، «اندیشه تجلی» را مهم ترین خاستگاه معنویت زیست محیطی در عالم اسلام می داند. این مقاله می کوشد در دو منبع حکمت و شریعت اسلامی شاکله اصلی این موضوع را کندوکاو نماید. روش به کار رفته در این پژوهش، اسنادی تحلیلی است؛ بدین نحو که ابتدا برخی از مهم ترین نظریات و کانون های زیست محیطی و در ادامه، اندیشه تجلی در دامان شریعت و حکمت بحث خواهد شد و به این نتیجه خواهد رسید که مجموع نصوص متقن دینی و متون حکمی عرفانی، زیست بومی فکری – فرهنگی ایجاد کرده است که این زیست بوم ظرفیت بالایی برای پذیرش اندیشه تجلی دارد. این اندیشه به شرط ایجاد سازوکارهای دقیق، قدرت خوبی در زمینه فرهنگ سازی زیست محیطی دارد.
بررسی جایگاه پیشه ها و ﺣﺮﻑ در اندیشه عارفان و سالکان مسلمان تا پایان قرن ششم هجری (بر اساس متون منتخب منثور عرفانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
145-172
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های مهم زندگی صوفیان و عارفان که نزد محققان کمتر بدان توجه شده، مسئله اهمیت کسب وکار و جایگاه پیشه و حرفه نزد عارفان و سالکان مسلمان است ؛ از آنجا که کار و کوشش برای تأمین معاش به اشکال گوناگون در زندگی گروه های مختلف جامعه نمود داشته، در نزد اهل تصوف نیز از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. جایگاه شامخ عرفان و عرفای اسلامی در ادب فارسی و ضرورت بررسی اقوال و اعمال مشایخ عرفان و تصوف، از اهمیت تحقیق است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین ، تحلیل و توصیف نگرش عارفان به کار و جایگاه حرفه و پ یشه در اندیشه عارفان مسلمان شش قرن نخست اسلامی صورت گرفته، مشخص شد که باتوجه به حکایات و اقوال مشایخ صوفیه در متون منثور عرفانی این دوره ، شیوه های ارتزاق آن ها از سه روش کسب ، توکل و دریوزگی بوده است و با وجود رابطه حسنه سلاطین و مردم با صوفیه ، اهل تصوف پیوسته از فتوحات و نذورات، صدقات ، عطایا، منابع اوقافی و... بی بهره نبوده اند. به طور کلی، اکثر صوفیان به پیشه و حرفه اشتغال داشته اند و از دیدگاه آنان ، کار و کوشش، نه تنها برای تأمین معاش آن ها بلکه برای کمک به نیازمندان ، ضعفا و یاران جایگاهی والا داشته است.
تحلیل تطبیقی عامل محرک در نظام عرفان عملی از منظر نهج البلاغه و منازل السائرین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
گرایش به مباحث عرفانی در دوره معاصر و نیاز مبرم به بازبینی متون عرفانی ، پژوهش گران را بر آن می دارد تا نگاهی دوباره به آثار عرفانی دوره های گذشته بیندازند. در این میان، کتاب منازل السائرین از جمله منابع مهم در عرفان عملی است که مجموعه ای نظام مند را جهت طی مراحل کمالات انسانی برای سالک طریق ترسیم می کند. در این پژوهش به شناسایی عامل محرک در این نظام و تطبیق آن با نظام عرفان عملی مبتنی بر نهج البلاغه پرداخته شده است. بر این اساس، «یقظه» عامل محرک در نظام منازل السائرین، و «تفکر» عامل محرک در نظام مبتنی بر نهج البلاغه است . نقطه تلاقی این دو نظام در بحث شناخت عامل محرک ، بهره گیری از انوار عقلانیت است که در دستیابی به مقام «تفکر» نقش زیر بنایی و در رسیدن به مقام «یقظه» به عنوان یکی از اسباب آن مطرح شده است.
تبیین نسبت بین خدا و ذات الهی با مخلوقات، مبتنی بر وجوه تمایز میان دو مفهوم خدا و الوهیت در اندیشه اکهارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مایستر اکهارت (1328-1260م) میان وجودی که خالق مخلوقات است، یعنی خدا یا «God»، و ذاتی واحد و مطلق از هر قیدی، یعنی الوهیت یا «Godhead» تمایز قائل می شود. هدف این مقاله تحلیل و تبیین نسبت بین خدا و ذات او با مخلوقات بر اساس وجوه این تمایز است. نتایج این تحلیل نشان می دهد که بر اساس دیدگاه اکهارت، خدا عالَم را به عنوان مخلوق، متّحد با خود آفریده است. بین او و مخلوقات سنخیت علّی و معلولی وجود دارد. امکان شناخت خدا از طریق قوای ادراکی و امکان سخن گفتن درباره خدا وجود دارد. اما مبتنی بر همین دیدگاه، الوهیت ذات هر موجود و منشأ همه کمالات وجودی است. به واسطه دو ویژگی اصلی وحدت مطلق و فاعل نبودن، شبیه به چیزی نیست و هیچ نسبت و سنخیتی با هیچ چیز ندارد. از هر قیدی، حتی قید اطلاق، مبرّاست و نمی توان آن را وجود خواند. نه امکان سخن گفتن درباره الوهیت وجود دارد و نه امکان شناخت؛ بلکه تنها به واسطه عروج می توان با او یکی شد. در نتیجه، بر پایه دیدگاه اکهارت، الوهیت با ذات هر موجود، عینیت دارد و با وجود آنها دارای تباین است.
نگاهی به وطن مألوف از دیدگاه مولانا بر اساس مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
201-226
حوزههای تخصصی:
دغدغ ه وجود جهانی دیگر که از آن با عنوان «وطن مألوف» یاد می شود، در ذهن بشرِعهد باستان تا انسان قرن بیست ویکم، همواره وجود داشته است. مولانا نیز در اندیشه های عرفانی خود، برای انسان وطنی فرامادی متصور شده است که این خاستگاه، تفاوت های اقلیمی و زبانی را کمرنگ می کند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی نگاهی به مفهوم وطن مألوف بر اساس مثنوی معنوی دارد. جاودانگی انسان در مثنوی ، با دستیابی به وطن اصلی فراهم می شود. این جاودانگی به تدریج هم می تواند صورت بگیرد و هر انسانی با هر رتبه ای، دور از این تعالی و کمال نیست. مولانا معتقد است با تهذیب نفس و طی مراحل سلوک می توان بازگشتی اختیاری داشت و حتی هنگام حیات دنیوی نیز از مبدأ الهی بهره برد. از دیدگاه مولانا، وطن مألوف، مکانی دور از دسترس نیست و راه دستیابی به آن «انسان بودن» است و بس.
بررسی لطایف سبعه و پیامبران وجودی هفت گانه از عطار تا شیخ علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
189 - 205
حوزههای تخصصی:
شیخ علاءالدوله (657 736 ه .ق) در آثار مختلف خود به ویژه رسایل فارسی به این مسئله که دل انسان چگونه می تواند جلوه گاه و آینه تجلی جلال و جمال الهی شود، اشاره کرده است و از این رهگذر به «لطایف سبعه» پرداخته است. نظریه لطایف سبعه و تطبیق آن با پیامبران وجودی هفت گانه تاکنون با نام علاءالدوله سمنانی شناخته شده است، اما اینکه آیا تا قبل از وی کسانی دیگری نیز به این مسئله پرداخته اند یا نظریه لطایف سبعه و تطبیق آن با پیامبران وجودی هفت گانه نوآوریِ خود شیخ علاءالدوله بوده است، جای تأمل و بررسی دارد. با بررسی، تحلیل و مقایسه مصنفات فارسی شیخ علاءالدوله با رساله شق الجیب ابن عربی به این نکته رهنمون شدیم که شیخ علاءالدوله علی رغم اختلاف شدید با ابن عربی به ویژه در مسئله وحدت وجود، شدیداً تحت تأثیر او بوده است، تا آنجا که می توان گفت که برخی از مطالب شیخ علاءالدوله درباره لطایف سبعه دقیقاً ترجمه مطالب رساله شق الجیب ابن عربی است. تنها بُعد جدیدی که علاءالدوله بر مباحث ابن عربی اضافه کرده است، علاوه بر شرح و بسط دادن آن ها، تطبیق این لطایف با پیامبران وجود هفت گانه ای است که عطار در مصیبت نامه از آن ها نام برده است. تأثیرپذیری علاءالدوله از عطار را می توان از مقایسه مصیبت نامه با رساله سربال البال به خوبی دریافت که هر دو عارف پس از سیر در عوالم مختلف آفاقی و ناسوتی به این نتیجه می رسند که سالک باید در روح و جان خود که عبارت از نور محمدیه است، سیر کند. ازاین رو، می توان گفت که نوآوری شیخ علاءالدوله در این است که توانسته پیامبرانِ هفت گانه ای را که عطار در مصیبت نامه به آن ها اشاره کرده، با لطایف سبعه ای که ابن عربی در رساله شق الجیب به آن ها پرداخته است، تلفیق کند. علاوه بر این، شیخ علاءالدوله برای اولین بار نظریه تفسیری خود را بر مبنای همین لطایف بنیان گذاشته است. امری که نه عطار و نه نجم الدین رازی در تأویلات عرفانی خود و نه ابن عربی هیچ یک از آن بهره نگرفته اند.
بررسی و تحلیل عنصر پیرنگ مبتنی بر عشق، اخلاق و معنویت در سه داستان کوتاه بزرگ علوی، جمال زاده و آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
353 - 374
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه در سرآغاز ظهور خود در ایران همراه با سادگی بوده و رویکرد آن واقع گرایی است. نویسندگان مطرح این دوره بر اساس ویژگی های اشخاص عادی و کلیت حاکم بر جامعه و حکومت داستان می نویسند و انتقادات خود را مستقیم یا غیر مستقیم بیان می کنند. علوی، جمال زاده و آل احمد سه نویسنده ای هستند که داستان های کوتاه زیادی نوشته اند که هر یک در نوع خود گوشه ای از کمبودهای جامعه ایرانی را نشان می دهد. در این پژوهش با انتخاب داستان های ستاره دنباله دار، درد دل ملا قربانعلی و سه تار، به بررسی پیرنگ این داستان ها با توجه به عناصر معنویت، عشق و اخلاق پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که علوی نویسنده ای سیاسی نویس است و با معنویت از نوع مذهبی کاری ندارد و معنویت و عشق و اخلاق در داستان او بر اساس اعتقاداتی است که برای او و سایر مبارزان با حکومت پهلوی پذیرفته شده است. در داستان جمال زاده نیز هر سه عنصر روی نموده است. معنویت در این داستان از نوع مذهبی است و عشق مجازی و غیر اخلاقی نیز در آن پر رنگ است که مورد انتقاد نویسنده است. در داستان آل احمد نیز جلال با توصیف شخصیت اصلی و علایق وی، معنویت خرافی را که در شخصیت مقابل نشان می دهد نفی نموده است. عمل این شخصیت از نظر نویسنده غیراخلاقی است و در عوض عشق شخصیت اصلی به ساز قابل تقدیر است.
دوگانه معنویت هیجانی غیرهیجانی، بر اساس مقایسه یوگای پتنجلی با عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
9 - 21
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر از طریق مطالعه موردی یوگا و مقایسه آن با معنویت اسلامی، به مستندسازی تقسیم «معنویت» به «هیجانی غیرهیجانی» پرداخته شده است. «معنویت» تحولی عمیق در وجود انسان است که وجهه فکری، احساسی و رفتاری انسان را به تعالی یافتن از زندگی خاکی و حیوانی منعطف می کند. سلوک های معنوی، آ ن چنان که در ادیان و فرهنگ های جهان دیده می شود، متنوع است و می توان این تنوع را بر محور یک تحلیل سه بخشی مقایسه کرد: غایت سلوک معنوی، مسیر سلوک معنوی و فنون تحول معنوی. در مقاله حاضر، یوگای پتنجلی بر اساس این شیوه تحلیل، با عرفان اسلامی مقایسه می شود و نشان می دهد که یوگا برحسب هر سه مؤلفه مزبور، نسبت به عرفان اسلامی آ ن چنان است که می توان آن را خالی از هیجانات عاطفی و درنتیجه، «معنویت غیرهیجانی» دانست. اگر غایت یوگا دستیابی به آگاهی برتر و حذف هرگونه تعلق و بیم و رنج است، عرفان اسلامی رو به سویِ تعلق عاشقانه به حق تعالی دارد و به استقبال رنج ها می رود. مسیر سلوک اسلامی و فنون تحول در عرفان اسلامی نیز به خلاف یوگا، سراسر آکنده از واردات قلبیه و دگرگونی های عاطفی ناب است. با این مقایسه، می توان دو گونه معنویت را بازشناسی کرد (معنویت هیجانی و معنویت غیرهیجانی) و آن را در تحلیل معنویت های دیگر به کار برد. هر معنویتی می تواند در نقطه ای از یک طیف قرار گیرد، طیفی که یک سر آن، معنویت کاملاً هیجانی و یک سوی دیگرش، معنویت خالی از هیجانات روحی است.
حدیث معراج، خاستگاه مقامات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
207-232
حوزههای تخصصی:
بعد از توحید، مهم ترین مسئله مورد بحث در عرفان، توجه به مراحل و مقامات سیروسلوک برای رسیدن به وصال حضرت حق است. ازاین رو، بحث از چگونگی پیدایش و جایگاه مقامات عرفانی و منازل سیروسلوک و تعداد آن ها، اصلی ترین مباحثی است که توجه پژوهشگران عرفان را به خود معطوف کرده است. در آثار صوفیه، از قرن سوم به بعد، مسئله «مقامات عرفانی» مطرح شد. ازاین رو، برخی گمان بردند که «مقامات» حاصل تجارب و اندیشه های صوفیه و عارفان است که در طول سالیان متمادی شکل گرفته است. برخی، اولین بیانگر «مقامات عرفانی» را امام صادق(ع) می دانند. برخی دیگر، آن را در کلام امیرالمؤمنین(ع) و امام سجاد(ع) جستجو می کنند. درحالی که نتیجه پژوهش حاضر این است که پس از قرآن کریم، حدیث معراج، نخستین خاستگاه «مقامات عرفانی» است و دیگران هرآنچه گفته اند از این سرچشمه نوشیده اند. مقامات عرفانی در حدیث معراج عبارت اند از: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل، رضا، تعقل، ذکر، حب و بغض برای خدا، حب دنیا، بیداری در شب، حلال جویی و خوش اخلاقی.
مشی عرفانی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
98 - 117
حوزههای تخصصی:
ابونصر فارابی (295-339 ه.ق.) فیلسوفی است که در سرزمین ایران پس از اسلام پدیدار گشته و از آشناترین فلاسفه نسبت به دانش روز است که در محدوده زمان خود گام های بسیار مهمی در تأسیس فلسفه اسلامی برداشته است. فارابی همچون ابن سینا در کنار فلسفه و دیگر علوم به عرفان نیز گرایش داشته است و در عرفان عملی وی زهد، عدم دلبستگی و زندگی توأم با انزوا دیده می شود و بر اساس آن در عرفان نظری نیز دارای نظرات و آثاری است. آنچه در پژوهش حاضر محل نظر می باشد، این است که آیا فارابی علاوه بر صاحب فن بودن در حوزه های علمی بر شمرده شده، عارف نیز به حساب می آید؟ آیا دلایلی برای انتخاب وی در سلک عرفان نظری و نسبت وی با عرفان عملی وجود دارد؟ از این رو این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی متوجه اثری است با عنوان فصوص الحکم که از آن فارابی می باشد و دیگر آثاری که از وی به جا مانده تا تصویر عرفان و تصوف نظری و عملی وی را ترسیم سازد.