فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
269 - 288
حوزههای تخصصی:
حدیقه الحقیقه سنایی غزنوی ازرویکردهای مختلف تحلیل وبررسی شده است و به سبب طرح مباحث دینی- عرفانی و همچنین اندیشه های حکمی و اسلامی، که گهگاه پیوندی ناگزیر با متافیزیک دارند، بستری مناسب برای بازتاب بن مایه های ماورای طبیعی به شمار می آید. در مقاله حاضر، ضمن استخراج مصادیق دینی وقرآنی چون تقدیر، عالم غیب وملک، در حدیقه الحقیقه سنایی و ارائه جنبه های آماری و نشان دادن بسامد هریک، به تبیین مؤلفه هایی ازدیدگاه سنایی پرداخته شده وبه سبب ساختار تعلیمی، کارکردهای نمادین برخی از این مضامین نیز موردتوجّه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه در دیدگاه عرفانی سنایی به تبع باورهای دینی و اسلامی ایشان نیز، مضامین قرآنی واسلامی فراوانی در ذهن و زبان وی حضور دارد. با مرور به حدیقه سنایی به وضوح می توان کاربرد فراوان اصطلاح و مضامین مذکور را مشاهده کرد که درمیان چهارمضمون مذکور، عالم غیب بیش ترین بسامد را داردوازطرف دیگر سنایی به شیوه های گوناگون ازاین مضامین بهرگیری می کند.نظرگاه عرفانی وی نشان می دهدکه مسلک عرفانی اش، عرفان صرف نیست ونگاه عرفانی- شریعت به این گونه موضوعات دارد. کلید واژه ها:
موافقان و مخالفان عرفان در حوزه علمیه قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
359 - 339
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای دینی و دانشی در حوزه علمیه قم، رویکرد عرفانی است که از بدو تأسیس حوزه نوین این شهر، در آغاز سده کنونی تا زمان حاضر حیات داشته است. مخالفان این رویکرد در این دوره همواره به نقد جدی این رویکرد پرداخته اند. خاستگاه رویکرد عرفانی قم دو مکتب حکمی تهران و اخلاقیون نجف است و حامیان این رویکرد در پایبندی به میراث عرفانی اسلام و نقد جنبه های خانقاهی تصوف و نیز تطبیق آموزه های صوفیه با کلمات امامان شیعه و نیز ارائه تفسیر عرفانی از قرآن و روایات مانند سلف خود عمل کرده اند و همین امور باعث فاصله گرفتن آنان از تصوف محض شده است و درنتیجه، از اتهام صوفی بودن رهیده اند. همچنین، آن ها از فشار مخالفان خود نیز متأثرند و در استناد به کلمات صوفیه بسیار محتاط عمل می کنند و همواره بر تمایزات و اختلافاتشان با تصوف تأکید دارند. مسیر سومی در میانه نزاع موافقان و مخالفان و متأثر از این نزاع، در دهه های اخیر سر برآورده است که مدعایش گذر از عرفان موجود به سویِ عرفان ناب، راستین، حقیقی و بدون شائبه است. کوشش های معرفتی این دسته نقش مؤثری در حفظ و بقای گفتمان عرفانی و نیز آشناکردن مخالفان عرفان با این گفتمان داشته است و البته چنین رویکردی در شیعه بدیع نیست و پیش تر در آثار امثال فیض کاشانی بروز داشته است و این عده عملاً در برابر عرفان از جست وجوی عرفانی ناب با عناوینی چون عرفان وحیانی و اهل بیتی سخن می گویند.
بررسی و تحلیل مبانی عرفانی بالاترین مرتبه توبه (توبه از ماسوی الله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
516 - 499
حوزههای تخصصی:
در نگاه عارفان، توبه در بالاترین سطح خود به گذار از همه کثرات و حجاب ها و به عبارتِ دیگر، به توبه از هرچه جز خدا منتهی می شود. نباید چنین پنداشت که این نگاه عارفان بی مبنا و برخاسته از احساسات و ذوق های عارفانه است. در این پژوهش، آن دسته از مبانی پذیرفته شده در علم عرفان عملی به روش اسنادی تحلیلی بررسی می شود که می تواند در تحلیل و تبیین این سخن عارفان به کار آید. قاعده عرفانی «روح معنا» از سویی، راه را برای طرح سطوح مترتّب بر همِ توبه باز می کند و از سوی دیگر، اصل «حضور منازل پایین تر در مراحل بالاتر سلوکی» مقتضی آن است که توبه در همه مراتب بالاتر ازجمله مرتبه فنا که مرتبه گذار از ماسوا است، نیز حضور داشته باشد. همچنین، اصل «فناگرایی در سلوک» موجب شده است تا مراتب نهایی توبه نیز رنگ ورویی از فنا داشته باشد. افزون بر همه این ها، شواهد حاکی از آن است که موازین پذیرفته شده در علم عرفان عملی (میزان شریعت، میزان عقل و میزان مشایخ) نیز بر توبه از ماسوی الله به عنوانِ نهایی ترین مرتبه توبه صحّه می گذارند.
درون مایه های دینی و عرفانی در رمان «اللاز» اثر طاهر وطار (براساس الگوی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
291 - 310
حوزههای تخصصی:
فرقه های تصوف و عرفان در دوره معاصر در جهان اسلام نقش مهمی در انقلابات و ادبیات پایداری داشته اند. حرکت های فکری و انقلابی فرقه های صوفیه در الجزایز، یکی از تأثیرگذارترین و برجسته ترین نقش تصوف و عرفان در این دوره است. زیربنای اندیشه طاهر وطار، نویسنده تاثیرگذار معاصر الجزایر در محیط عرفانی و دینی پایه گذاری شد. در پژوهش حاضر سعی بر این است به درون مایه های عرفانی و دینی در رمان «اللاز»، از نخستین و معروف ترین رمان های وطار، به روش تحقیقی، پژوهشی- تحلیلی اشاره کنیم. با خوانش دینی و عرفانی در رمان «اللاز»، نتایج نشان می دهد که این رمان، حاوی برآوردهایی است که نویسنده با زبانی ساده به دور از تکلّف و با استفاده از زبان معیار و با صحنه پردازی دقیق و تصویرپردازی جزئی برای درک عمیق درون مایه رمان توسط خواننده تلاش می کند. در این رمان رگه هایی از عرفان و تصوف و دین مدارانه چون پیامبر اکرم(ص) الگوی رفتاری، رجا، ضرب المثل های دینی به شیوه ای هنری مطرح شده تا اتّفاقات و ماجراهای داستان را به خوبی برای مخاطبان به تصویر بکشد و در خوانش سطح تفسیر فرکلاف به زیبایی دیده می شود.
کارکرد دینی و سیاسی ایزدبانو اناهیتا در عصر ساسانی براساس نوشته های فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
9 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش های بسیاری درباره ایزدبانو اناهیتا انجام شده که بیشتر آن ها بر اساس یافته های باستان شناختی است و کمتر پژوهشی به تجلّی این ایزدبانو در نوشته های فارسی میانه پرداخته است. هدف از این پژوهش، بررسی نقش و جایگاه اناهیتا در دین و شهریاری دوره ساسانی بر اساس نوشته های فارسی میانه است. در این پژوهش، با روش توصیفی - تحلیلی، شواهد موجود درباره اناهیتا در آثار فارسی میانه بررسی شد. یافته ها نشان داد که اناهیتا، به عنوانِ تجسم آسمانی و زمینی آب در جهان بینی زردشتی از ایزدان برتر و بسیار مهم بوده و در نوشته های فارسی ﻣیﺎﻧﻪ ﻫﻤﭽﻮن ﺑﻨﺪﻫﺶ و دیﻨکﺮد، اﻓﺰونﺑﺮ ﺗﻮﺻیﻒ زیﺒﺎیی و ﻧیﺮوﻣﻨﺪی او، بر ﻧﻘﺶ او در ﺷکﻞﮔیﺮی رویﺪادﻫﺎی ﻣﻬﻢ اﺳﺎﻃیﺮی ﻫﻤﭽﻮن زﻧﺪﮔی زردشت و تولد ﻣﻨﺠیﻫﺎی ﺟﻬﺎن (اوﺷیﺪر، اوﺷیﺪرﻣﺎه و ﺳﻮﺷیﺎﻧﺲ) تأکید شده است. در کتیبه ها نیز نقش اناهیتا در امور سیاسی دوره ساسانی همچون گزینش کرتیر به عنوانِ نگهبان و موبد ستایشگاه های اناهیتا بارز است.
نماد عرفانی رنگ و نور در نقاشی و معماری دوره گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
عرفان عبارت است از علم به حضرت حق از حیث اسماء و صفات و مظاهرش، همه اسماء الهی به نوعی با هنر و زیبایی همپیوندد مانند جمیل، بدیع، مصور وغیره. نماد تجلی کثرت در وحدت را می توان رنگ دانست از آنجا که نور، که خود نماد کامل وحدت است، ذات مجردش با رنگ تجسم می یابد و رنگ عاملی برای تجلی و ظهور نور می شود. در هنر، رنگ ها جنبه تمثیلی داشته و هر رنگ معنا و مفهومی را در بر می گیرد. به طور مثال: رنگ سبز حالت عرفانی داشته و رنگ سفید نماد وجود مطلق است. معماری گوتیک با هدف ایجاد فضاهای وهم آلود و عجیب و غریب با ترکیبی از نورها و سایه ها و رنگ های درخشان سعی در ایجاد فضاهای مرموز نموده تا گویی حضور عنصر مقدس را در آن مکان بتوان احساس نمود. هدف اصلی این پژوهش، بررسی چگونگی و کارکرد بازتاب وجود رنگ و نور در معماری و نقاشی گوتیک است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی بوده و با استدلال استقرایی و روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که معماری و نقاشی دوره گوتیک با مفاهیم مذهبی سعی دارد تا حضور خداوند را لابلای فضاهای مرموز با ترکیبی از نورها و رنگ ها در صورت متجلی سازد.
نسبت سنجی حسن نیت در فقه امامیه و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
56 - 77
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مبهمی که در زمان ما خودنمایی می کند مسأله حسن نیت است. حسن نیت یک مفهوم اخلاقی است که تأکیدات فراوانی بر آن شده است اما عدم شناخت دقیق آن و بخصوص معلوم نکردن حدود و ثغور آن، سبب شده است که از یک سو، معتقدین به این مفهوم محل به کارگیری آن را در برخی علوم نشناخته و در این زمینه به خطا روند و از سوی دیگر در جنبه دینی معطوف به فقه، نتوانیم جایگاه حسن نیت را و اینکه این مفهوم اخلاقی دقیقا چه نسبتی با معنای آن درفقه ما دارد دریابیم. در متون عرفانی، حسن نیت، مقصود درونی از انجام عمل است. حسن نیت از مفاهیمی است که در سنجش اعتبار و ارزش اعمال، بسیار اهمیت دارد و در متون عرفانی، میزان سنجش اعتبار و ارزش اعمال به شمار رفته است. اما ورود گسترده مباحث مرتبط با حسن نیت از غرب که خود مرتبط با دو مفهوم اساسی اخلاق حسنه و نظم عمومی است باعث خلط مباحث و تفاسیر ناصواب در این زمینه نیز شده است که نوشته حاضر در صدد پاسخ به این ابهامات با بررسی رابطه مفهوم حسن نیت در علم اخلاق، عرفان و حقوق اسلام است.
کرامات انسانی و عرفان اجتماعی در پرتو برقراری تأمین اجتماعی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
135 - 153
حوزههای تخصصی:
احترام به کرامت انسانی بویژه اقشار سالمند و نکوداشت منزلت آنها و لزوم دستگیری از گروه های آسیب پذیر باعث شده تا ضمن اینکه تامین اجتماعی در جرگه نیازهای حیاتی، اصلی وجامع بشر باشد بر ارزش و جایگاه آن در بستر گفتمان عرفان اجتماعی و اعتبار معنوی آن افزوده شود. نگارندگان نوشتار در سیر پژوهشی خود با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای برآنند تا در چارچوب فهم عرفانی و اخلاقی موضوع خدمتگزاری به بینوایان را تبیین نمایند. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که شناخت عرفانی از تأمین اجتماعی راهبردی بوده برای آن که در کمک به نیازمندان و تعیین اهداف مربوط به آن در عرصه حقوق بین الملل رفاه توجه بیش تری شود. نوشتارحاضر در پایان بحث قصد داشته تا با اشاره به برقراری تامین اجتماعی پایدار به موضوع ظرفیت ها و آموزه های عرفانی بپردازد چراکه استقرارعدالت و برقراری رفاه ذهنی مستمندان و جلوگیری از دریوز گی سالخوردگان ویاریگری آنها را بخشی از مأموریت های تاریخی حوزه عرفان اجتماعی درجهان امروز معرفی می نماید.
بررسی کارکردِ ساختارهای موسیقایی در زبان عرفانی مصباح الهدایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
141 - 164
حوزههای تخصصی:
بررسی ارتباط متقابل فرم و محتوا در آثار عرفانی - ادبی علاوه بر تبیین کارکرد های عناصر دخیل در آن متون، انگیزه های مؤلف را از نگارش آن اثر نشان می دهد. مصباح الهدایه اثر معروف و برجسته عرفانی عزالدین محمود کاشانی در قرن هشتم ه است که در زمینه عرفان نظری نگاشته شده است. مؤلف با گسترش تبویب آرای نظری صوفیه، استشهاد به اقوال ایشان و توجه افراطی به ساختار موسیقایی کلام می کوشد از زبان تصوف که در قرن هشتم هیچ گونه صدق عاطفی و تجربه نفسانی ندارد، آشنایی زدایی کند؛ اما این توجه افراطی به ساحت موسیقایی زبان، جز مبتذل ساختن آن و مرموز و مغموض ساختن کلام نتیجه ای در پی ندارد و هرگز از تجارب اصیل عرفا در سده های نخستین خبر نمی دهد. نگارندگان در این نوشتار با تبیین انگیزه ها و عوامل درون متنی و برون متنی به تحلیل چرایی کاربرد آگاهانه موسیقی در کتاب مصباح الهدایه می پردازند. به طورکلی، فقر تجارب اصیل عرفانی در قرن هشتم، تقلید از ساحت لفظی زبان عرفانی ابن عربی در تکوین عوالم عرفانی – موسیقایی، سبک فنّی و قابلیت ساختارهای صرفی و اشتقاقی زبان عربی ازجمله اسباب و انگیزه های مؤلف از کاربرد آگاهانه موسیقیِ کلام بوده است. علاوه براین، بررسی تطبیقی متن مصباح الهدایه با منابع عربی آن و کیفیت تأثیرپذیری مؤلف از سخنان صوفیه، نشان می دهد که مؤلف در بهره گیری از مضمون سخن مشایخ، استشهاد به سخنان ایشان و گسترش محور افقی کلام مشایخ، ساحت موسیقایی کلام را تقویت کرده است.
بررسی وجوه اشتراک جبرعرفانی و جبر اشعری در کلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
151 - 174
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بسیار مهمّی که از دیرباز ذهن آدمیان را به خود مشغول کرده و به تأمل فراخوانده، مسأله جبر و اختیار است. سعدی سال ها در نظامیّه بغداد به درس و بحث مشغول بوده، در نظامیّه ادرار و مستمری می گرفته، گرایش های عمیق عرفانی داشته و تحت تأثیر اندیشه های طریقت سهروردیه بوده است. همین امر باعث شده که در اعتقادات سعدی، نسبت به جبر تغییراتی ایجاد شود و زاویه دید او به جبر عرفانی گرایش پیدا کند تا جبر کلامی. سؤال این پژوهش عبارت است از این که آیا بین وجوه بارز جبر برخاسته از عرفان سعدی و همچنین جبری که برخاسته از مشرب کلامی اشعری سعدی است وجوه اشتراکی وجود دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که از یافته ها و نتایج به دست آمده به طور عمده می توان به بسامد بالای اشتراکات در موضوع جبر عرفانی و جبر اشعریانه در کلیات سعدی اشاره کرد.
بررسی دیدگاه های عرفانی احمد خانی در منظومه «مَم و زین» در باب عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
192 - 212
حوزههای تخصصی:
حمد خانی (1706- 1650)، یکی از شاعران و عارفان بزرگ کُرد در کردستان شمالی است. او که به گویش کُرمانجی شمالی شعر می سرود آثاری در این زبان آفریده است. از جمله این آثار، منظومه «مم و زین» است. این منظومه که داستان عشق بین «مم» و «زین»، خواهر امیر «بوتان» است با بدخواهی ها و سعایت های بَکر، شریر داستان، به تراژدی ختم می شود و آنها نمی توانند در این دنیا به وصال هم برسند اما عشق و دلدادگی آنها، پلی به سوی حقیقت می شود. در این پژوهش، که به روش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده، نویسنده قصد دارد ضمن معرفی اثر، به مسأله عشق در منظومه «مم و زین» بپردازد. نتیجه ای که از این پژوهش گرفته می شود این است که خانی عشق مجازی را پذیرفته و آن را پلی برای رسیدن به عشق حقیقی می داند. به علاوه منظومه «مم و زین» تبلور اندیشه ها و تجربیات عاشقانه او نیز هست. همچنین این منظومه، مصداق بسیار مناسبی برای عبارت مشهور«المجازُ قنطره الحقیقه» است.
نقد و بررسی رابطه عشق و ایمان فرد در سپهر های وجودی فلسفه سورن کرکگور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان در اندیشه کرکگور دارای سه سپهر استحسانی، اخلاقی و ایمانی است. فرد در سپهر استحسانی در پی هواهای نفسانی، و در سپهر اخلاقی ملتزم به دستورهای اخلاقی است و در سپهر ایمانی، ماسوای خدا را ترک می گوید. عشق و ایمان دو مؤلفه کلیدی در افق اندیشه کرکگور هستند که در گذر از سپهر اخلاقی به سپهر ایمانی مطرح می شوند. مسئله اصلی این پژوهش، رابطه عشق و ایمان در سپهرهای وجودی فلسفه کرکگور است. وی به معرفی دو نوع عشق زمینی و الهی می پردازد و از حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان نمونه والای عشق و ایمان یاد می کند و چونان وی، از عشق زمینی به عشق الهی پل می زند و آن را اوج ایمان معرفی می کند. رهیافت های به دست آمده در این پژوهش، مطابق دیدگاه کرکگور نشان می دهد: 1. کرکگور ایمان را بر التزام شورمندانه به خداوند استوار می داند که درک آن به وسیله عقل غیر ممکن است؛ 2. از نظر کرکگور، عشق و ایمان یاریگر یکدیگر در تکامل فرد هستند؛ 3. بن مایه چنین نگرشی، غیر معقول شمردن ایمان و وظیفه مند دانستن عشق در اندیشه کرکگور است.
بررسی و تحلیل تصوف پژوهیِ تطبیقیِ توشیهیکو ایزوتسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
108-83
حوزههای تخصصی:
رویکرد عرفان تطبیقی در تحقیقات ایزوتسو، کشف مجموعه ای از نظام هاست که الگوی عام مشترکی دارند. از نظر ایزوتسو، نظام های متافیزیکی ذاتاً تفاوتی ندارند؛ به گونه ای که همگونی های فراوانی میان آیین بودایی ذِن و عرفان اسلامی وجود دارد. این جستار با روش قیاسی تحلیلی، در پی اثبات این فرضیه است که فهم درست عرفان پژوهی ایزوتسو ، از منظر تصوف پژوهیِ تطبیقی او، قابل درک است. ایزوتسو برای این امر از رویکرد پدیدارشناسی، معناشناختی و به ویژه نظریه فراتاریخی و فرازبانی بهره برده است؛ زیرا به نیکی دریافته است که در پدیدارشناسی، امکان گفت وگو محقق می شود. ایزوتسو در تاریخ و ارضی قدسی، عارفان دو مکتب شهودی را هرچند از دو فرهنگ متفاوت، با «همدلی وجودی»، به گفت وگو می نشاند. رهیافت حاصل از این پژوهش نشان می دهد با وجودی که ایزوتسو با رویکردی معناشناختی، به درستی، «وحدت وجود»، «خلق مدام»، «عدم و فنا»، «نفس و تهذیب آن» و «رؤیا و تخیل خلاق» را مؤلفه های مشترک اندیشه های شرقی می داند، در تطبیق عرفان اسلامی و تائویی، به تمایزها و تفارق ها توجه چندانی ندارد؛ از جمله آنکه ماهیت عرفان ابن عربی، «نظری»، و عرفان تائویی، بر «عمل» استوار است. «تائو» و «وجود» معادل دقیقِ یکدیگر نیستند و ایزوتسو به وجه دومِ تفسیر «تائو»، که ماهیتی مادی گرایانه دارد، وقعی نمی نهد. از دیگر سو، ایزوتسو به نظام مند کردن نظام هستی شناسی ابن عربی التفات چندانی ندارد و بدین سبب، به امتزاج تصوف با سنن فلسفی، که قونوی و کاشانی مروّج آن بوده اند، بیشتر گرایش دارد، تا ابن عربی را در پروژه فکری خود بگنجاند.
تبیین و تحلیل آموزه تضاد در هستی شناسی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
93-114
حوزههای تخصصی:
آموزه تضاد/ تخالف در سنت های فکری شرق و غرب، به گونه های مختلفی ظاهر شده است. در حوزه اسلامی، دانشمندان مسلمان متأثر از فلسفه یونانی، به طرح تضاد ارسطویی و تبیین و تکمیل آن پرداخته اند. مولانا در عرصه شعر تعلیمی عرفانی، وجوهی از این آموزه را در پهنه هستی طرح می کند که در نوع خود بی نظیر است و موقف وی را از پیشینیان متمایز و ممتاز می سازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به مثنوی می کوشد تا از ساحات تضاد (۱. تضاد مرآتی، تضاد ذات حق/ مطلق هستی با مظاهر و تجلیات او/ نیستی؛ 2. تضاد تکمیلی، تضاد میان مظاهر حق)، پرده بردارد و ویژگی ها و کارکرد های آن را عرضه کند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تضاد از نگاه مولوی، نه با تضاد منطقی ارسطویی/ اسلامی تناسبی داشته و نه از جنس تضاد دیالکتیکی افلاطونی/ هگلی است؛ بلکه به معنای نوعی ناسازگاری است که نه در وجود، بلکه بعد از موجود بودن ظهور پیدا کرده و در عین حال منتج به وضع مجامع سنتز نیز نمی شود. در این قسم از تضاد که به دلالت مولانا می توان آن را تضاد تکمیلی و قوام بخش نامید، ضدین در صلح و آشتی، به تکمیل کار همدگر پرداخته و هدف واحدی را برآورده می سازند و در نهایت، سامان مندی و استقرار و استمرار کلیت نظام آفرینش را رقم می زنند. تضاد در این ساحت ویژگی ها و کارکرد هایی همچون قوام بخشی، اندراج، زمینه سازی، تنوع بخشی، معرفت آفرینی و... دارد.
ره یابی اندیشه های وجودشناسی جامی در تفکر فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
78 - 97
حوزههای تخصصی:
نورالدین عبدالرحمان جامی- عارف و شاعر معروف قرن نهم هجری- به واسطه نگارش آثار و شروح در تبیین مکتب ابن عربی، تأثیر چشم گیری در گسترش و تداوم آن مکتب در ایران داشته است. وی با غور در آثار ابن عربی، به عنوان یکی از شارحان برتر این مکتب، جایگاه ویژه ای دارد چنان که تعلیقاتی بر فصوص الحکم تحت عنوان نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص و نیز شرحی بر فصوص الحکم نگاشته است. اما در مورد تأثیرگذاری تعالیم جامی بر دیگر متفکران ایرانی، این سؤال به ذهن می آید که آیا بحث وحدت وجود - به عنوان مهم ترین آموزه فکری ابن عربی در عرفان نظری- آن گونه که از شرح های جامی بر می آید در تقریرهای فیض کاشانی انعکاسی دارد یا خیر؟ از این رو، این پژوهش برآن است که به روش توصیفی- تطبیقی، احتمال این که تعالیم جامی در تفکر فیض کاشانی در باب وجودشناسی راه یافته است با تکیه بر نقد النصوص و کلمات المکنونه مورد بررسی و تحلیل قرار دهد که با مقایسه بین اندیشه های جامی و فیض کاشانی، ردپای اندیشه های جامی درباره وجودشناسی در تقریرهای فیض کاشانی دیده می شود.
شبیه سازی انسان در عرفان و ادیان غیراسلامی و آثار حقوقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
217 - 243
حوزههای تخصصی:
شبیه سازی به عنوان تکنولوژی نوظهور، کانون توجه دولتمردان، پزشکان، حقوقدانان، فقها و سایر محافل علمی قرار گرفته است. در جریان شبیه سازی که انتقال هسته سلول جسمی به تخمک بدون هسته است، موجودی مطابق با صاحب سلول جسدی به وجود می آید و این پدیده علاوه بر اینکه دریچه ای نو به روی جامعه بشری در خصوص خصایص درمانی اش باز می کند، نگرانی هایی را پیش روی جامعه بشری قرار می دهد با این حال نظری قاطع درباره جواز یا حرمت آن توسط فقها بیان نشده است . عالمان یهودی در زمینه شبیه سازی درمانی سه دیدگاه متفاوت حرمت، جواز و وجوب را اختیار نموده اند. و آیین مسیحیت با استناد به اصولی چون حفاظت از کرامت انسانی، شبیه سازی را ممنوع اعلام نموده اند. از طرفی توجه متفکرین عالم، بویژه عالمان دین و اخلاق را به خود مشغول کرده است و از نظر بسیاری از مخالفان، شبیه سازی انسان حداقل با بعضی از آموزه های اصلی دین ناسازگار است و اِعمال این تکنیک در عرصه انسانی، به لحاظ اعتقادی با ایمان و عقاید اسلامی منافات دارد. پاره ای از اخلاق گرایان و عارفان بودایی نیز در این زمینه با حمایت مشروط از اعمال این گونه فناوری اظهار می دارند؛ تا آنجا که این شیوه به نفع زوج هایی باشد که آرزوی داشتن فرزند را دارند و درد و محنتی را به همراه نداشته باشد قابل اعمال است و در مقابل این اندیشه، پاره ای دیگر از عرفای بودایی براین عقیده اند که تولید مثل انسان از این رهگذر، باعث می گردد بنیان و شالوده آدمی تحلیل رود. در این نوشتار سعی شده شبیه سازی انسان در عرفان و ادیان غیراسلامی مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به مباحث قید شده درباره شبیه سازی می توان نسب طفل شبیه سازی شده را مشروع دانست و همانند فرزند طبیعی حقوق حضانت، ولایت، نفقه، توارث، وصیت و... را بر آن جاری کرد.
تحلیل رؤیا از منظر ابن عربی و علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
71 - 88
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه های ابن عربی و علاءالدوله سمنانی درباره مسأله رؤیا پرداخته است. ابن عربی که کاشف عالم خیال بوده، با ارتباط دادن عالم خیال- خیال منفصل- و رؤیا- خیال متصل- به این مسأله پرداخته است. از سوی دیگر علاءالدوله سمنانی، قائل به اهمیت رویا در سلوک بوده و به نقش و اهمیت شیخ در ارتباط با آن معتقد بوده است و رؤیا را به لطایف سبعه که از مهم ترین مسائل در تفکر وی بوده، ربط داده است. دو عارف در بحث رؤیا درباره بیننده رؤیا، خود رؤیا و اضغاث احلام دیدگاه هایی را مطرح کرده اند. علل تفاوت دیدگاه های آن دو عارف را می توان در سطح عمیق تری ناشی از تفاوت نگرش آنان در حوزه های عملی و نظری و دیدگاه های معرفت شناختی و هستی شناختی دانست که تأثیر آن در رویکرد آن دو و تحلیل هایشان در باب رویا دیده می شود. این پژوهش به شیوه تحلیلی به مقایسه اقوال و نظرات این دو عارف بزرگ و با هدف فهم شباهت و تفاوت دیدگاه این دو، در مسأله رؤیا صورت گرفته است.
تمثیل های نور در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
280 - 299
حوزههای تخصصی:
سلوک، اساسی ترین بخش عرفان محسوب می شود. فلسفه انجام آن، به تمایلات گوناگون بشر مربوط می شود که بازگشت به سرزمین نور و کسب زندگی جاودان که در عرفان اسلامی «بقا» خوانده می شود مهم ترین دلیل آن به شمار می آید. در پی هبوط انسان، آن چه «قوس نزولی» خوانده می شود به اتمام رسیده و انسان به عنوان تنها موجودی که توانمندی صعود و بازگشت به شهر حقیقی را دارد می بایست «قوس صعودی» را به سمت شهر جان طی کند. سالک در مسیر سلوک، انواری را مشاهده می کند که گاه قابل دسته بندی است و گاه فاقد معیار مشخصی برای این کار؛ به عنوان مثال تعدد عناوین و همچنین جابجایی آن ها در طول تقسیم بندی های ارائه شده، عمده ترین مانع انجام این فرآیند محسوب می شود. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام می پذیرد به بررسی تمثیل های نور در عرفان اسلامی می پردازیم.
بررسی «اعتبار» از دیدگاه ابن برّجان و مقایسه با ابن مسرّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
353-374
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مورد تأکید عرفای مسلمان، سیر آفاقی است. یکی از عرفای اندلس که بر سیر در آفاق بسیار تأکید می کند، ابن برّجان (د. 536 ق/ 1141 م)، عارف و مفسر اندلسی است. ابن برّجان در توضیح سیر در آفاق، از اصطلاح «اعتبار» استفاده می کند و این اصطلاح در نظام فکری او، جایگاه ویژه ای دارد. این پژوهش به دنبال بررسی مفهوم اعتبار از دیدگاه ابن برّجان و مقایسه آن با دیدگاه ابن مسرّه است و به روش اسنادی و توصیفی تحلیلی انجام شده است. اعتبار از دیدگاه ابن برّجان عبارت است از معراج عقل در پرتو نور ایمان و وحی با تأمل بر آیات الهی (آیات وحی و آیات طبیعت) برای معرفت به غیب و رسیدن به یقین. اعتبار دارای دو مؤلفه تعقل و ایمان است که می تواند صعودی یا نزولی باشد. او معتقد است با اعتبار در مخلوقات می توان به معرفت الهی و شناخت موجودات اخروی دست یافت. دیدگاه ابن برّجان با ابن مسرّه در این باره قابل مقایسه است. با توجه به شباهت ها و قرینه های مختلف به نظر می رسد ابن برّجان تحت تأثیر ابن مسرّه بوده است. تفاوت مهم این است که ابن مسرّه معتقد است در اعتبار، عقل می تواند جدای از وحی به نتیجه برسد. تفاوت دیدگاه های آن ها می تواند ناشی از گرایش کلامی متفاوت آن ها باشد.
اسماء و صفات الهی، با رویکردی به آثار بانوی مجتهده امین اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
98 - 117
حوزههای تخصصی:
از مسائل قابل توجهی که هم در قرآن بیان شده است و هم اهل عرفان به آن پرداخته اند اسماء الله است. حکیم نصرت امین اصفهانی؛ مفسر و مجتهده معاصر؛ در کتاب وزین سیر و سلوک خود و نیز در تفسیر گرانسنگ مخزن العرفان، صفحاتی چند را اختصاص به اسماء، حسنای الهی و صفات علیای حق تعالی داده که در این مقاله به بررسی آن پرداخته شده است. در قرآن کریم به خواندن اسماء الهی توصیه شده و ارباب ذکر و اصح اب توحید، خداوند سبح ان را به اسم اء و صف اتش می خوانند و به این طریق در مراح ل سلوک گام برمی دارند. تردیدی نیست که ذکر خداوند به وسیله اسماء و صفات، یک فضیلت است و می تواند موجب قرب انسان به خداوند گردد. در قرآن مجید چهار آیه وجود دارد که از اسماء حسنای الهی یاد شده و آیاتی است که فقط از اسماء سخن گفته شده است. در این مقاله که به روش تحلیل محتواست به طور اسنادی ابتدا به این اسماء متعالی از کتاب بانو امین پرداخته شده و سپس نظرات بعضی از عرفا و فلاسفه و مفسران در این رابطه بیان می شود و در این رابطه سه سؤال مهم: مقصود از احصاء اسماء در حدیث پیامبر اکرم(ص) چیست؟ چگونه احصاء اسماء باعث دخول در بهشت می شود؟ به چه طریق می توان متخلق به اخلاق الله گردید؟ مورد پژوهش قرار گرفته است.