فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
297-322
حوزههای تخصصی:
در عرفان مسیحی، نور به دو شکلِ عمده درخور توجه بوده است: 1. بُعد تجربی؛ یعنی اینکه راهب یا عارف چگونه می تواند به نور به عنوان مقصد نهایی سلوک واصل شود و وجودش نورانی گردد. در واقع این بُعد توجه به وجودشناسی نور بوده است؛ 2. بُعد انتزاعی، که بیشتر در عرفان های نظری مد نظر بوده و بر حجاب های نورانی و وصف مقام ذات به عنوان نوری نادیدنی یا ظلمت توجه می کرده است. در دیدگاه اول، خدا سراسر نور است و در دیدگاه دوم، نور حجاب است و ذات خدا دست نیافتنی و در نتیجه ظلمت است. در بینش عرفانی هیلدگارد بینگنی، عارف قرن دوازدهم میلادی، نور عنصر کلیدی آن است و با توجه به پیش زمینه گنوسی به عنوان رمز، عالم قدسی در برابر جهان شر و تاریکی قرار می گیرد. او تجربه گر نوری است که با او سخن می گوید، به وی فهم تازه ای از کتاب مقدس و هستی می بخشد و تصاویری را نمایش می دهد. بر این اساس، نور در سه ساحت به شکل توصیفی و تحلیلی بررسی می شود: ساحت وجودی، ساحت معرفتی و ساحت نمادین. با نظر به این سه ساحت درمی یابیم عرفان هیلدگارد آمیزه ای از عرفان غرب و شرق مسیحی است که خدا و جهان روحانی آن سراسر نور است و دسترس ناپذیری مقام ذات نه با ظلمت که با نقص انسان وصف می شود.
نقش سیاسی - مذهبی مسیحیان نسطوری در زمان خسروپرویز؛ مطالعه موردی: نقش پاتریارخ سبریشوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
400 - 381
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت مسیحیان در روزگار ساسانیان، بررسی وضعیت آن ها در آن دوران، به درک بهتر تاریخ مسیحیت و حکومت ساسانی کمک می کند. روزگار خسروپرویز را باید به عنوانِ یکی از مقاطع مهم تاریخ ساسانی و مسیحیان ایران در نظر داشت. یکی از شخصیت های مهم مسیحی در زمان خسروپرویز، سبریشوع بود که به مقام پاتریارخی کلیسای نسطوری رسید و نقش سیاسی - مذهبی مهمی را ایفا کرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سبریشوع با فرمان مستقیم خسروپرویز و بدون رضایت رهبران کلیسای نسطوری در سال 596 م. به مقام پاتریارخی رسید و خسروپرویز در جلب نظر مساعد مسیحیان نسطوری نسبت به خود، تسلط بیشتر بر آن ها و مراودات سیاسی خود با امپراتور ماوریکیوس از وی استفاده کرد. همچنین، سبریشوع با حمایت خسروپرویز سعی کرد اختلافات داخلی کلیسا را حل کند و در هنگام آغاز جنگ های خسروپرویز و بیزانس، به عنوانِ نماینده مسیحیان نسطوری، خسروپرویز و سپاهیان ساسانی را همراهی کرد.
عرفان امام خمینی(ره) و نقد اشو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
117 - 138
حوزههای تخصصی:
اشو یکی از عرفای نوظهور هندی است که به اصطلاح جزء عرفان های سکولار می باشد و تعلیمات وی شامل مبانی: نفی خدای ادیان و در مقابل معرفی خدای متشّتت، نفی مذاهب و شرایع پیشین است، عرفان اشو دارای شاخصه هایی است که از جمله می توان به: مراقبه، نسبی گرایی و تکّثر، اصالت درون، تناسخ و نفی عقل و ذهن اشاره کرد، این عرفان انسان را به خودخواهی و منفعت جویی می رساند تا جایی که همه چیز حتّی خدا وسیله کسب منفعت و لذت نفس می شود که توجه تمام و کمال انسان به سوی لذایذ دنیای مادی و بی توجهی به واقعیات اجتماعی است. در این مقاله، مبانی عرفانی امام(ره): توحید، انسان و آزادی، شریعت، معاد، مراقبه، غایت (فناء فی الله) و ویژگی های عرفانی امام خمینی(ره) بیان گردیده، که در واقع عرفان امام دارای شاخصه های اصیلی است که از یک سو راه ایشان را از عرفان های نوظهور امروزی متمایز می کند و از سویی دیگر، تفسیر ایشان از جهان هستی با اتکا بر قرآن کریم و سنت معصومین- علیهم السلام- علاوه بر توجه به معنویت در جنبه های فردی، جنبه های اجتماعی را هم دربر می گیرد به طوری که منشأ ایجاد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گردید.
جلوه هایی از پیر و شیخ و نقش آن در دیوان سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
320 - 338
حوزههای تخصصی:
سنایی یکی از شاعران اندیشمند در ادبیات عرفانی و آثارش از رویکردهای مختلف موردتحقیق قرارگرفته، اما کمتر بر دیوان اشعارش کنکاش انجام شده است. یکی از عناصر برجسته و پربسامد در عرفان و تصوف و دیوان اشعار سنایی، بحث «پیران و مشایخ» هست که به عنوان رهنمایان معنوی، نقش مؤثر و غیرقابل انکاری در تربیت سالکان و مریدان سفر معنوی طریقت دارند و سالکان با استمداد از ارشادات آنان از گردنه ها و عقبه های سیر باطنی رهایی یافته و مسیر پرمخاطره سلوک را به سلامت طی می نمایند. این نوشتار در صدد است تا به روشی توصیفی– تحلیلی از رهگذر کشف و تحلیل شواهد شعری، به تبیین دیدگاه این سراینده ادبیات عرفانی در مورد پیران و مشایخ و نقش آن ها در سیر و سلوک عرفانی بپردازد و به این نتیجه رسیده است که حضور پیر هدایت گر به دو شکل و دوبعدی بودن جلوه گر است. گاهی طالب برخورداری از لذات مادی و تنعمات دنیوی بوده و هم نیازمند تنعمات عالم حقیقت در جامه زاهد و صوفی و هدایت گری و وارستگی از تعلقات دنیوی بوده است و از همه مهم تر، عشق و فنا را درراه رسیدن به وصال الهی به پیران روحانی نسبت می دهند که جامع تمامی صفات انسان کامل است.
مبانی تأویل در اندیشه عرفانی ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی مبانی تأویل در اندیشه عرفانی ملاصدرا می پردازیم. به عقیده نویسنده، در فضای «تفکر عرفانی»، مقوله «تأویل» نه تنها عنصر مؤثری برای فهم قرآن و متون روایی است، بلکه کلید فهم همه مناسبات حقیقی در عالم هستی به شمار می رود. از جمله چالش هایی که در فضای مخالفت ها با تأویل عرفانی وجود دارد، مخالف خواندن تأویل با ظواهر دین است؛ درحالی که آنچه در تأویل عرفانی به دست می آید، معانی باطنی ای است که بدون حفظ ظواهر حجیت ندارد. بهره گیری از روش تأویل در تفاسیر آفاقی و انفسی ملاصدرا، مؤید بسیار خوبی بر پذیرش روش تأویل عرفانی و غلبه این روش بر هرمنوتیک وی به شمار می رود. نویسنده در این تحقیق می کوشد تا به جست و جوی مبانی تأویل در تفکر عرفانی ملاصدرا بپردازد. به عقیده نویسنده، مبانی تأویل، در سه محور قابل طرح است: 1. مبانی وجود شناختی؛ 2. مبانی انسان شناختی؛ 3. مبانی معرفت شناختی. از مهم ترین و اساسی ترین این مبانی، ذو بطون دانستن انسان، قرآن و عالم هستی است. از مبانی دیگر، می توان به استکمال پذیری نفس انسانی، سفرهای تأویلی و ایجاد حس تأویل در سالک، لزوم فهم مراد متکلم برای فهم کلام، و برخی مبانی دیگر که تفصیل آن خواهد آمد، اشاره کرد. روش نویسنده در این مقاله، آمیزه ای از نقل و تحلیل عقلی - عرفانی است. هدف ما در این نوشته، نگاهی تفصیلی به مبانی اندیشه ملاصدرا در خصوص تأویل با رویکرد عرفانی است.
آسیب شناسی مولوی پژوهی با تأکید بر مطالعات غربی و پژوهش های تکراری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
262 - 279
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که طی چند دهه اخیر سطح مطالعات و پژوهش ها در باره مولانا و آثارش در ایران و غرب رو به افزونی نهاده است جای آن دارد که این شمار از تحقیقات با رویکردی فراگیر آسیب شناسی شوند. در این مقاله مولوی پژوهی در دو حوزه «مولوی پژوهی و غرب» و «پژوهش های تکراری» در مطالعات مربوط به این بزرگمرد ادب، فرهنگ و عرفان ایرانی با تاکیدات بر مطالعات دانشگاهی بررسی شده و این نتیجه حاصل آمده است که ایرانیان در حوزه مولوی پژوهی و غرب قصور فراوانی کرده و راه های تعامل فرهنگی با غرب را از طریق مولانا نادیده انگاشته اند و نیز در انتقال مفاهیم، اطلاعات و یافته های پژوهشی ایرانی به غرب تلاشی در خور انجام نداده اند تا آن جا که باعث آمده است چهره متفاوتی از مولانا در غرب معرفی شود. هم چنین در این مقاله، بزرگ ترین آفت های پژوهشی در باره مولوی در تحقیقات و مطالعات ایرانیان که به صورت کتاب، مقاله، پایان نامه و طرح پژوهشی تولید می شوند تکرار، موازی نویسی و همسان نویسی اعلام شده است که برای دفع این آفت ها و پیشگیری از آسیب های پژوهشی بیش تر در محدوده موضوع مورد بررسی راه کارهایی ارائه شده است.
نگرش عارفانه ابن عربی به ایمان فرعون با نگاهی به شعر شاعران عارف فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
176 - 194
حوزههای تخصصی:
ابن عربی عارف اندیشمند و صاحب نظر در عرفان نظری با اثر بی بدیل فصوص الحکم عقیده به ایمان فرعون قبل از مرگ و در نتیجه تبرئه او را دارد. این عقیده از منظر شاعران و نویسندگان عارف فارسی زبان مورد تایید قرار نگرفته و به اتفاق همگان به جهنمی بودن او و خلود در دوزخ اشاره کرده اند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به نقد دیدگاه ابن عربی در مسأله مذکور می پردازد و اثبات می کند که اولا لازمه سخن محی الدین، اتحاد ارواح مقتولین جهت ظهور موسی(ع)، اجتماع ارواح کثیر در یک بدن است(تناسخ). ثانیا، توجه به آیات قبل و بعد آیه(یونس: 90) نیز عدم ایمان فرعون پیش از مرگ را تأیید می نماید. آیه قبل تحقق دعای موسی(ع) و هارون(ع) در جهت عذاب و عدم ایمان فرعون و آیه بعد نیز استفهام انکاری از ایمان اوست. دیگر اینکه فرعون، به دلیل مدعی الوهیت بودن(نازعات: ۲۴)، خدائی به جزء خود نمی شناخت. و به این نتیجه می رسد که سئوال او از حقیقت خداوند (شعرا: 23) از جهت انکار و استبعاد بود نه شناخت حقیقی و علم به مظاهر اسمائی او.
بررسی کارکردِ ساختارهای موسیقایی در زبان عرفانی مصباح الهدایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
141 - 164
حوزههای تخصصی:
بررسی ارتباط متقابل فرم و محتوا در آثار عرفانی - ادبی علاوه بر تبیین کارکرد های عناصر دخیل در آن متون، انگیزه های مؤلف را از نگارش آن اثر نشان می دهد. مصباح الهدایه اثر معروف و برجسته عرفانی عزالدین محمود کاشانی در قرن هشتم ه است که در زمینه عرفان نظری نگاشته شده است. مؤلف با گسترش تبویب آرای نظری صوفیه، استشهاد به اقوال ایشان و توجه افراطی به ساختار موسیقایی کلام می کوشد از زبان تصوف که در قرن هشتم هیچ گونه صدق عاطفی و تجربه نفسانی ندارد، آشنایی زدایی کند؛ اما این توجه افراطی به ساحت موسیقایی زبان، جز مبتذل ساختن آن و مرموز و مغموض ساختن کلام نتیجه ای در پی ندارد و هرگز از تجارب اصیل عرفا در سده های نخستین خبر نمی دهد. نگارندگان در این نوشتار با تبیین انگیزه ها و عوامل درون متنی و برون متنی به تحلیل چرایی کاربرد آگاهانه موسیقی در کتاب مصباح الهدایه می پردازند. به طورکلی، فقر تجارب اصیل عرفانی در قرن هشتم، تقلید از ساحت لفظی زبان عرفانی ابن عربی در تکوین عوالم عرفانی – موسیقایی، سبک فنّی و قابلیت ساختارهای صرفی و اشتقاقی زبان عربی ازجمله اسباب و انگیزه های مؤلف از کاربرد آگاهانه موسیقیِ کلام بوده است. علاوه براین، بررسی تطبیقی متن مصباح الهدایه با منابع عربی آن و کیفیت تأثیرپذیری مؤلف از سخنان صوفیه، نشان می دهد که مؤلف در بهره گیری از مضمون سخن مشایخ، استشهاد به سخنان ایشان و گسترش محور افقی کلام مشایخ، ساحت موسیقایی کلام را تقویت کرده است.
درون مایه های دینی و عرفانی در رمان «اللاز» اثر طاهر وطار (براساس الگوی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
291 - 310
حوزههای تخصصی:
فرقه های تصوف و عرفان در دوره معاصر در جهان اسلام نقش مهمی در انقلابات و ادبیات پایداری داشته اند. حرکت های فکری و انقلابی فرقه های صوفیه در الجزایز، یکی از تأثیرگذارترین و برجسته ترین نقش تصوف و عرفان در این دوره است. زیربنای اندیشه طاهر وطار، نویسنده تاثیرگذار معاصر الجزایر در محیط عرفانی و دینی پایه گذاری شد. در پژوهش حاضر سعی بر این است به درون مایه های عرفانی و دینی در رمان «اللاز»، از نخستین و معروف ترین رمان های وطار، به روش تحقیقی، پژوهشی- تحلیلی اشاره کنیم. با خوانش دینی و عرفانی در رمان «اللاز»، نتایج نشان می دهد که این رمان، حاوی برآوردهایی است که نویسنده با زبانی ساده به دور از تکلّف و با استفاده از زبان معیار و با صحنه پردازی دقیق و تصویرپردازی جزئی برای درک عمیق درون مایه رمان توسط خواننده تلاش می کند. در این رمان رگه هایی از عرفان و تصوف و دین مدارانه چون پیامبر اکرم(ص) الگوی رفتاری، رجا، ضرب المثل های دینی به شیوه ای هنری مطرح شده تا اتّفاقات و ماجراهای داستان را به خوبی برای مخاطبان به تصویر بکشد و در خوانش سطح تفسیر فرکلاف به زیبایی دیده می شود.
کرامات انسانی و عرفان اجتماعی در پرتو برقراری تأمین اجتماعی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
135 - 153
حوزههای تخصصی:
احترام به کرامت انسانی بویژه اقشار سالمند و نکوداشت منزلت آنها و لزوم دستگیری از گروه های آسیب پذیر باعث شده تا ضمن اینکه تامین اجتماعی در جرگه نیازهای حیاتی، اصلی وجامع بشر باشد بر ارزش و جایگاه آن در بستر گفتمان عرفان اجتماعی و اعتبار معنوی آن افزوده شود. نگارندگان نوشتار در سیر پژوهشی خود با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای برآنند تا در چارچوب فهم عرفانی و اخلاقی موضوع خدمتگزاری به بینوایان را تبیین نمایند. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که شناخت عرفانی از تأمین اجتماعی راهبردی بوده برای آن که در کمک به نیازمندان و تعیین اهداف مربوط به آن در عرصه حقوق بین الملل رفاه توجه بیش تری شود. نوشتارحاضر در پایان بحث قصد داشته تا با اشاره به برقراری تامین اجتماعی پایدار به موضوع ظرفیت ها و آموزه های عرفانی بپردازد چراکه استقرارعدالت و برقراری رفاه ذهنی مستمندان و جلوگیری از دریوز گی سالخوردگان ویاریگری آنها را بخشی از مأموریت های تاریخی حوزه عرفان اجتماعی درجهان امروز معرفی می نماید.
ارتباط تجربه عرفانی و خلاقیت های هنری نِفَرّی در المواقف و المخاطبات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
244-219
حوزههای تخصصی:
ابوعبدالله نِفَرّی از عارفان بزرگ و در عین حال گمنام قرن چهارم هجری است که تأثیری شگرف بر منظومه عرفانی پس از خود گذاشته و ابن عربی از او با لقب «رجال الله» یاد کرده است. مهم ترین اثر نفرّی، دو کتاب در شرح مکاشفات وی به نام های المواقف و المخاطبات است. این نوشته ها مبتنی بر نوعی گفت و گو میان خدا و انسان است که خداوند پیوسته نفرّی را خطاب می کند و از این طریق، حقایقی را بر قلب او آشکار می سازد. زبان نفرّی در مواقف و مخاطبات ، پارادوکسیکال و سرشار از رمز و سمبل و ابهام است که راوی با خروج از هرگونه «لسان معتاد» و «منطق مألوف»، روابط دال ها و مدلول ها را به هم می ریزد و دلالت هایی بدیع می آفریند. از سوی دیگر، این زبان و گزاره ها، ارتباطی مستقیم با تجارب و حالاتِ عرفانی دارد؛ به گونه ای که نفرّی متناسب با افق انتظار، باورها و موقعیت ذهنی خود، زبان خاص خویش را برگزیده که می توان از آن به «بیانِ موسیقیِ هیجان در زبان» تعبیر کرد. نگارنده در این مقاله کوشیده است ضمن تبیین مقدماتی درباره احوال و آثار نفرّی، عمده ترین عناصر اختصاصی منظومه عرفانی وی یعنی مواقفِ «وقفه، سوا، معرفت، رؤیت و حجاب» را بیان کند و با اشاره به نکاتی درباره تجربه عرفانی و شروط و ملازمات آن و ارتباط مستقیم این نوع تجربه با نظام زبان، در نهایت به این نتیجه برسد که اوج و حضیضِ تجربه عرفانی، رابطه مستقیمی با اوج و حضیضِ زبان و خلاقیت های هنری نفرّی یا هر عارف دیگر دارد و ازاین رو، «حال عالی» در آینه «قال هنری و جمال شناسیک» نمودار می شود.
نحوه و غایت عروج نفس در فلسفه فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
478 - 459
حوزههای تخصصی:
در نظام فلسفی فلوطین، تنها سعادت ممکن برای انسان، یگانگی با احد با آگاهی و اشراقی معرفت شناختی است. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی، روش، اقتضائات و غایت عروج نفس و نحوه تحقق آن را تبیین می کند. از جمله یافته های پژوهش این است که یگانه مسیر عروج نفس در نظر فلوطین، دیالکتیک عقلانی فرارونده از اندیشه های جزئی به ایده های ناب است و مؤلفه هایی چون هدایت، کسب فضایل اخلاقی و ادراک زیبایی به این فرآیند یاری می رسانند. در فرآیند عروج نفسانی، تحقق هر مرتبه از معرفت برای نفس، مساوق با برکشیده شدن نفس به مرتبه وجودی هم سطح آن مرتبه معرفتی است. نهایت معرفت ممکن در پایان سیر عقلانی نفس، یگانگی ضروری با عقل کل است که به مثابه از قوه به فعل آمدن بنیان ذاتی انسان تلقی می شود. یگانگی با احد، تبیین ناپذیر، پیش بینی ناپذیر و مشمول اراده نامعطوف به غایت احد است.
موافقان و مخالفان عرفان در حوزه علمیه قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
359 - 339
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای دینی و دانشی در حوزه علمیه قم، رویکرد عرفانی است که از بدو تأسیس حوزه نوین این شهر، در آغاز سده کنونی تا زمان حاضر حیات داشته است. مخالفان این رویکرد در این دوره همواره به نقد جدی این رویکرد پرداخته اند. خاستگاه رویکرد عرفانی قم دو مکتب حکمی تهران و اخلاقیون نجف است و حامیان این رویکرد در پایبندی به میراث عرفانی اسلام و نقد جنبه های خانقاهی تصوف و نیز تطبیق آموزه های صوفیه با کلمات امامان شیعه و نیز ارائه تفسیر عرفانی از قرآن و روایات مانند سلف خود عمل کرده اند و همین امور باعث فاصله گرفتن آنان از تصوف محض شده است و درنتیجه، از اتهام صوفی بودن رهیده اند. همچنین، آن ها از فشار مخالفان خود نیز متأثرند و در استناد به کلمات صوفیه بسیار محتاط عمل می کنند و همواره بر تمایزات و اختلافاتشان با تصوف تأکید دارند. مسیر سومی در میانه نزاع موافقان و مخالفان و متأثر از این نزاع، در دهه های اخیر سر برآورده است که مدعایش گذر از عرفان موجود به سویِ عرفان ناب، راستین، حقیقی و بدون شائبه است. کوشش های معرفتی این دسته نقش مؤثری در حفظ و بقای گفتمان عرفانی و نیز آشناکردن مخالفان عرفان با این گفتمان داشته است و البته چنین رویکردی در شیعه بدیع نیست و پیش تر در آثار امثال فیض کاشانی بروز داشته است و این عده عملاً در برابر عرفان از جست وجوی عرفانی ناب با عناوینی چون عرفان وحیانی و اهل بیتی سخن می گویند.
بررسی و تحلیل تصوف پژوهیِ تطبیقیِ توشیهیکو ایزوتسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
108-83
حوزههای تخصصی:
رویکرد عرفان تطبیقی در تحقیقات ایزوتسو، کشف مجموعه ای از نظام هاست که الگوی عام مشترکی دارند. از نظر ایزوتسو، نظام های متافیزیکی ذاتاً تفاوتی ندارند؛ به گونه ای که همگونی های فراوانی میان آیین بودایی ذِن و عرفان اسلامی وجود دارد. این جستار با روش قیاسی تحلیلی، در پی اثبات این فرضیه است که فهم درست عرفان پژوهی ایزوتسو ، از منظر تصوف پژوهیِ تطبیقی او، قابل درک است. ایزوتسو برای این امر از رویکرد پدیدارشناسی، معناشناختی و به ویژه نظریه فراتاریخی و فرازبانی بهره برده است؛ زیرا به نیکی دریافته است که در پدیدارشناسی، امکان گفت وگو محقق می شود. ایزوتسو در تاریخ و ارضی قدسی، عارفان دو مکتب شهودی را هرچند از دو فرهنگ متفاوت، با «همدلی وجودی»، به گفت وگو می نشاند. رهیافت حاصل از این پژوهش نشان می دهد با وجودی که ایزوتسو با رویکردی معناشناختی، به درستی، «وحدت وجود»، «خلق مدام»، «عدم و فنا»، «نفس و تهذیب آن» و «رؤیا و تخیل خلاق» را مؤلفه های مشترک اندیشه های شرقی می داند، در تطبیق عرفان اسلامی و تائویی، به تمایزها و تفارق ها توجه چندانی ندارد؛ از جمله آنکه ماهیت عرفان ابن عربی، «نظری»، و عرفان تائویی، بر «عمل» استوار است. «تائو» و «وجود» معادل دقیقِ یکدیگر نیستند و ایزوتسو به وجه دومِ تفسیر «تائو»، که ماهیتی مادی گرایانه دارد، وقعی نمی نهد. از دیگر سو، ایزوتسو به نظام مند کردن نظام هستی شناسی ابن عربی التفات چندانی ندارد و بدین سبب، به امتزاج تصوف با سنن فلسفی، که قونوی و کاشانی مروّج آن بوده اند، بیشتر گرایش دارد، تا ابن عربی را در پروژه فکری خود بگنجاند.
مقایسه تحلیلی ردیه های عالمان اخباری عصر صفوی با تکیه بر درایت نثار محمد علم الهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
185 - 206
حوزههای تخصصی:
محمد علم الهدی (1039-1115ه .ق)، فرزند ارشد ملامحسن فیض کاشانی، در رساله درایت نثار به نقد مجدانه صوفیه پرداخت. این رساله از جمله ردیه های عصر صفوی است که تاکنون به نثر ادیبانه و تصاویر شاعرانه آن توجه نشده است. دسته ای از عالمان و فقیهان شیعه در عصر مذکور، به قصد تثبیت تشیع و دفاع از شریعت محمدی به مخاصمه صوفی برخاستند. همگی ایشان از زبانی ساده و بی پیرایه بهره جستند؛ اما در این میان علم الهدی سه گونه نثر متفاوت را به کار گرفت. این نوشتار می کوشد ضمن بررسی ردیه های مشهور و تحلیل مقایسه ای موضوعات مشترک میان آن ها، ارزش های ادبی و سبک نثر رساله درایت نثار را معرفی کند و در نهایت، نشان دهد تمام ردیه های موردِواکاوی این پژوهش، با تکیه بر اخباری گری بسیار، بر تصوف تاخته اند و تنها اثری که افزون بر استناد فراوان به آیات و احادیث، به کاربست آرایه ها و زیورهای ادبی توجه کرده تا توجه مخاطبان را جلب کند، درایت نثار محمد علم الهدی است.
بررسی دیدگاه های عرفانی احمد خانی در منظومه «مَم و زین» در باب عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
192 - 212
حوزههای تخصصی:
حمد خانی (1706- 1650)، یکی از شاعران و عارفان بزرگ کُرد در کردستان شمالی است. او که به گویش کُرمانجی شمالی شعر می سرود آثاری در این زبان آفریده است. از جمله این آثار، منظومه «مم و زین» است. این منظومه که داستان عشق بین «مم» و «زین»، خواهر امیر «بوتان» است با بدخواهی ها و سعایت های بَکر، شریر داستان، به تراژدی ختم می شود و آنها نمی توانند در این دنیا به وصال هم برسند اما عشق و دلدادگی آنها، پلی به سوی حقیقت می شود. در این پژوهش، که به روش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده، نویسنده قصد دارد ضمن معرفی اثر، به مسأله عشق در منظومه «مم و زین» بپردازد. نتیجه ای که از این پژوهش گرفته می شود این است که خانی عشق مجازی را پذیرفته و آن را پلی برای رسیدن به عشق حقیقی می داند. به علاوه منظومه «مم و زین» تبلور اندیشه ها و تجربیات عاشقانه او نیز هست. همچنین این منظومه، مصداق بسیار مناسبی برای عبارت مشهور«المجازُ قنطره الحقیقه» است.
زیبایی شناسی کاربرد عناصر عرفانی در شعر دفاع مقدس با تکیه بر سروده های قیصر امین پور، سلمان هراتی و زکریا اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
311 - 322
حوزههای تخصصی:
شاعران دفاع مقدس، تمام توان را در به تصویر کشیدن رویدادها و حوادث جبهه های جنگ به کار گرفتند. جنبه شهادت طلبی، آزادی خواهی، بی توجهی به ارزش های دنیوی و همچنین گذشتن از مال و جان برای حفظ ارزش های دینی و معنوی، مهم ترین دلایلی بود که باعث شد شعر دفاع مقدس با سرچشمه های هویت ملی و معنوی ارتباط برقرار کند و زمینه ای برای بازآفرینی این نوع نگرش ها، همسو با ارزش های انقلاب اسلامی بشود. این ویژگی به گونه ای است که در شعر شاعران دفاع مقدس بسیاری از تجربه های عرفانی که در شعر شاعران عارف به کار رفته، بازآفرینی شود. این ویژگی در شعر شاعرانی چون قیصر امین پور، سلمان هراتی و زکریا اخلاقی قابل مشاهده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی کوشش در راستای کشف و بررسی جنبه های عرفانی مورد توجه شاعران در شعر روایی دفاع مقدس است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شعر دفاع مقدس در زمینه های مختلفی همچون مضامین عرفانی ورود و حضور داشته و همچنین مشخص شد شاعر دفاع مقدس از عناصر و مضامین متداول در شعر عرفانی فارسی و دیگر پیوند بین مضامین عرفانی با درون مایه های دینی در شعرهای خود استفاده کرده است که از ویژگی های انقلاب اسلامی و حماسه هشت سال دفاع مقدس است
تحلیل زبان عرفانی روح الارواح سمعانی بر اساس نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
209-238
حوزههای تخصصی:
برای ورود به جهان فکری عارفان و شناخت نگرش ایشان، باید به بررسی زبان عرفانی آنان پرداخت. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مبانی نشانه شناسی لایه ای، به بررسی زبان عرفانی متن روح الارواح پرداخته شده است. بر اساس مبانی نشانه شناسی لایه ای، همنشینی لایه های مختلف متنی که از رمزگان های مختلف، انتخاب و ترکیب شده اند و نیز همنشینی عناصر رمزگان های آن ها به صورت فعال و اثرگذار است و بر روی هم یک ساختار نشانه ای را پدید می آورد. در این جستار، بر اساس این اصول و مبانی دیگر نشانه شناسی لایه ای، به بررسی نقش همنشینی واژگان کلیدی و پربسامد «جلال» و «جمال» و «لطف» و «قهر» با عناصر رمزگان های مختلف در روح الارواح سمعانی پرداخته ایم. بر مبنای زمینه های کلامی و دینی متن و نیز جنبه های ادبی و هنری آن، روابط رمزگان اصطلاحات عرفانی، عناصر کلامی، زبان قرآنی و رمزگان زیبایی شناختی روح الارواح را بررسی کردیم. با تحلیل مواد متنی دریافتیم تأثیرگذاری عناصر پربسامد رمزگان عرفانی و کلامی متن، در لایه های مختلف متن، و ارتباط آن با عناصر دیگر، نشان دهنده نقش ساختاربخش این عناصر به عنوان عناصر کلیدی متن است.
بررسی و تحلیل مبانی عرفانی بالاترین مرتبه توبه (توبه از ماسوی الله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
516 - 499
حوزههای تخصصی:
در نگاه عارفان، توبه در بالاترین سطح خود به گذار از همه کثرات و حجاب ها و به عبارتِ دیگر، به توبه از هرچه جز خدا منتهی می شود. نباید چنین پنداشت که این نگاه عارفان بی مبنا و برخاسته از احساسات و ذوق های عارفانه است. در این پژوهش، آن دسته از مبانی پذیرفته شده در علم عرفان عملی به روش اسنادی تحلیلی بررسی می شود که می تواند در تحلیل و تبیین این سخن عارفان به کار آید. قاعده عرفانی «روح معنا» از سویی، راه را برای طرح سطوح مترتّب بر همِ توبه باز می کند و از سوی دیگر، اصل «حضور منازل پایین تر در مراحل بالاتر سلوکی» مقتضی آن است که توبه در همه مراتب بالاتر ازجمله مرتبه فنا که مرتبه گذار از ماسوا است، نیز حضور داشته باشد. همچنین، اصل «فناگرایی در سلوک» موجب شده است تا مراتب نهایی توبه نیز رنگ ورویی از فنا داشته باشد. افزون بر همه این ها، شواهد حاکی از آن است که موازین پذیرفته شده در علم عرفان عملی (میزان شریعت، میزان عقل و میزان مشایخ) نیز بر توبه از ماسوی الله به عنوانِ نهایی ترین مرتبه توبه صحّه می گذارند.
بررسی وجوه اشتراک جبرعرفانی و جبر اشعری در کلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
151 - 174
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بسیار مهمّی که از دیرباز ذهن آدمیان را به خود مشغول کرده و به تأمل فراخوانده، مسأله جبر و اختیار است. سعدی سال ها در نظامیّه بغداد به درس و بحث مشغول بوده، در نظامیّه ادرار و مستمری می گرفته، گرایش های عمیق عرفانی داشته و تحت تأثیر اندیشه های طریقت سهروردیه بوده است. همین امر باعث شده که در اعتقادات سعدی، نسبت به جبر تغییراتی ایجاد شود و زاویه دید او به جبر عرفانی گرایش پیدا کند تا جبر کلامی. سؤال این پژوهش عبارت است از این که آیا بین وجوه بارز جبر برخاسته از عرفان سعدی و همچنین جبری که برخاسته از مشرب کلامی اشعری سعدی است وجوه اشتراکی وجود دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که از یافته ها و نتایج به دست آمده به طور عمده می توان به بسامد بالای اشتراکات در موضوع جبر عرفانی و جبر اشعریانه در کلیات سعدی اشاره کرد.