فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
315 - 330
حوزههای تخصصی:
عرفان حکایت گر پیوند انسان با معبود است. شرح این حکایت در آثار منظوم و منثور فارسی دست کم از قرن پنجم به بعد در خلال شعرها و کتاب های نثر فارسی آمده است. مرصاد العبادمن المبدأالی المعاد یکی از این آثار منثور است که راهنمای سالکان در سیروسلوک عرفانی است. نجم الدین رازی در قرن هفتم این اثر راه به نثر ساده نگاشته؛ امّا نسبت به دیگر آثار منثور پیش از خود تفاوت هایی سبکی در آن دیده می شود. نثر ساده این کتاب گاه با به کارگیری صنایع ادبی و همچنین لغات عربی بیشتر به سمت نثر فنی سوق می یابد. مقاله حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی سعی دارد بازنمودهای سبک نثر صوفیانه را در این کتاب بررسی نماید. پژوهش حاضر به این نتیجه دست یافته که مرصادالعباد دارای نثری یکدست و یکنواخت نیست و گاه مؤلف با توسل به صنایع ادبی سعی کرده است تا به تزئین نثر خود بپردازد. سجع پرکاربردترین صنعت بدیعی است که در این متن مشاهده می شود.
تقابل عرفان زاهدانه و عاشقانه در تذکرهالاولیای عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
375 - 393
حوزههای تخصصی:
تذکرهالاولیا عطار نیشابوری یکی از چند منبع برجسته در شناخت احوال عارفان قرون مختلف از اول هجری تا زمان تألیف(قرن هفتم) است. در آن شرح زندگانی 97 تن از مشایخ صوفیه که هرکدام وابسته به یک مشرب عرفانی بوده اند آمده است. بررسی احوال و اقوال این مشایخ، راهگشایی برای شناخت عقاید مختلف عرفانی است و سند قابل اعتباری در بررسی جریان شناسی عرفان می تواند باشد. در این مقاله مؤلفه های عرفان زاهدانه و عرفان عاشقانه از اقوال و روایت های تذکرهالاولیاء بررسی شده است، عطار دسته بندی خاصی در گرایش های فکری اولیاء انجام نداده و به دیده احترام احوال و اقوال هرکدام را ذکرکرده است. اما بررسی تقابل های عرفان عاشقانه و زاهدانه در زندگی آن ها نشان می دهد، اولیا درمقابل عقاید همدیگر واکنش نشان می دهند؛ شریعت، کرامت و سماع، سه موضوع اصلی تقابل اولیاست؛ در اقوال اولیای زاهد، پای بندی به شریعت اصل است و مؤلفه های عرفان عاشقانه دیده نمی شود. اما در اقوال اولیای عاشق، اولیا با عبور از عرفان زاهدانه، گاه اعمال غیرشرعی انجام می دهند، دلسوزی برای ابلیس، شطحیات کفرگونه، اعتقاد به سماع، نفی کرامت ظاهری در ذکر اولیای عاشق آمده که در احوال اولیای زاهد نیست، موضوع مشترک در اقوال اولیا در عرفان زاهدانه و عاشقانه، دنیاستیزی است که در ذکر تمامی آن ها بیان آمده است، خود عطار در گروه عرفان عاشقانه است و این گرایش فکری را در تذکره نیز نشان داده است.
رابطه متقابل معنویت و علم با تأکید بر آراء علامه حسن زاده آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های اساسی در فلسفه علم آن است که چه ارتباطی بین معنویت و علم وجود دارد؟ نوشتار حاضر کوشیده است با روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات و روش توصیفی تحلیلی در تحلیل محتوا پاسخ این سؤال را با تأکید بر آراء علامه حسن زاده آملی دریابد. حاصل بحث در دو محور «نقش معنویت در تولید و تقویت علم» و «نقش علم در تولید و ارتقای معنویت» به نتایج ذیل دست یافت: در محور اول، ویژگی های شخصیتی بر علم تأثیر وافری دارد. معنویت بر قوای دراکه تأثیرگذار است. مرتبه ای از تزکیه در تولید مرتبه ای از علم نقش دارد. در محور دوم، علم نافع علمی است که هدف نافعی در جهت تکامل معرفتی و معنوی انسان پیگیری کند و به چنین سرانجامی منتج شود. علمی که اسباب تخلق به اخلاق الهی را فراهم نمی کند حجاب و رهزن است. الگوی علم در سنت اسلامی الگوی نور است. بنابراین، علم، هدایت، روشنایی و آگاهی نسبت به مسیر است.
* این مقاله در همایش «فلسفه معنویت با تأکید بر آراء علامه حسن زاده آملی» پذیرش شده است.
مقایسه تحلیلی رویکرد حاکم بر ترجمه قران ابوالفتوح رازی و گرمارودی با تفسیر عرفانی کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
317 - 336
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده و هر یک از آنان تلاش کردند تا برداشت و تفسیر خود را به سبک خاصی به جامعه علمی خودشان ارائه دهند. ابوالفتوح رازی، رشیدالدین میبدی و موسوی گرمارودی از جمله کسانی هستند که در عرصه تفسیر و ترجمه قران گام های بزرگی برداشته اند. ابوالفتوح رازی یکی از برجسته ترین واعظان منطقه ری در قرن ششم هجری است. این سمت موجب گردیده است تفسیر او سبک واعظانه داشته باشد. از اقتضائات چنین سبکی توجه ویژه به روایات تفسیری است. رشیدالدین میبدی در کشف الاسرار آیات قرآن را در سه نوبت تفسیر می کند و در ضمن آن از قرائت، شأن نزول، اخبار و احادیث و غیره به تفصیل سخن می گوید و در نوبت ثالثه آیات را به مذاق صوفیان و عارفان توجیه و تأویل می کند. در این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی است، کوشش شده با مقایسه تفسیر کشف الاسرار و تفسیر روض الجنان ابوالفتوح رازی که هر دو در قرن ششم نوشته شده است تفسیر و ترجمه جدید موسوی گرما رودی و نیز تأثیر دیدگاه های عرفانی میبدی بر تفاسیر دیگر ن شان داده شود.
نقد و بررسی انگاره سرسیداحمدخان هندی از امور متافیزیکی و مکاشفات عرفانی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
337 - 358
حوزههای تخصصی:
سیداحمدخان هندی با این استدلال که دین، قول خدا است و علم فعل خدا و فعل و قول خدا نمی توانند متعارض باشند، نظریات علوم تجربی برآمده از حسّ را قطعی و غیرقابل تغییر فرض کرده، با تمثیلی قرار دادن زبان دین، اقدام به تأویل مطلق آموزه های دینی، امور متافیزیکی و مکاشفات عرفانی مطابق با یافته های علوم تجربی می کند و با ارائه تفسیری مادی از حقیقت نبوّت، وحی، معجزات انبیا، ملائکه و شیاطین، مکاشفات عرفانی، کرامات اولیاء و... همگی را خرافات و اوهام تلقی می کند. در مقابل علامه طباطبائی(ره) با ردّ این مدعیات تفسیر الفاظ را در پرتو معنای عرفی و لغوی آن ها می داند و در تعیین مصداق به آیاتی که ناظر و مفسّر آیات دیگر است استناد می جوید بدون این که آن مصداق را به گونه ای که ما بدان انس داریم، تعیین نماید و ضمن تبیین قانون علییّت، معجزات را در غالب و مجرای امور طبیعی لکن با تأثیرگذاری خداوند در شرایط، اسباب و زمان آن واقعه تبیین می نماید.
نفس در رسائل اخوان الصفاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
21 - 40
حوزههای تخصصی:
مسأله نفس یکی ازمسائل مهم فلسفی است که در طول تاریخ بشرموردتوجه فیلسوفان وحکیمان چه درغرب و چه درسرزمین های اسلامی قرارگرفته است. درطول تاریخ بشر درمورد ماهیت و وجود نفس نظریه های گوناگونی از جانب اندیشمندانی مختلف همچون ارسطو،افلاطون،ابن سینا،و دیگر حکمای بزرگ مطرح شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا مسائل مربوط به نفس شناسی مانندتعریف نفس، تجرد نفس، قوای نفس، حدوث وبقا ء نفس ونحوه ارتباط نفس و بدن و سرانجام آن ازدیدگاه اخوان الصفاء مورد بررسی قرارگرفته است. اخوان الصفاء تحت تأثیر افلاطون و دیگر فلاسفه پیرو آن از قبیل نوافلاطونیان و در پی آن در جهان اسلامی تحت تأثیر فلاسفه اسلام، نفس راجوهری روحانی، آسمانی، نورانی، زنده به ذات خود، فعال بالطبع، قابل تعلیم، دانای بالقوه، فعال دراجسام وبه کارگیرنده آنها می دانند. کیفیت ارتباط نفس مجرد با بدن مادی مهم ترین مسأله ازمسائل نفس شناسی است. اخوان الصفاء نفس وبدن را دوجوهرمتمایز دانسته، نفس را مجرد و بدن رامادی می دانند.
بررسی و تحلیل انتظار در شعر حسین منزوی از منظر مکتب اسلامی- عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
185 - 206
حوزههای تخصصی:
در میان عناصر فکری و اندیشه، مسأله انتظار و آزادیخواهی و ظلم ستیزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که برگرفته از مکتب شیعی و ادیان آسمانی، به ویژه اسلام است که قدرت خارق العاده ی آن و تأثیرات گسترده اش در مسیر حرکت اجتماعی و سیاسی جامعه ما و نگرش های معرفتی و اخلاقی و عرفانی در ادوار مختلف، انکار ناپذیر است. منزوی در مجموعه آثار خود در دو قالب شعری غزل و مثنوی بطور صریح به مسئله موعود و انتظار پرداخته است که این بیانگر آن است که وی نیز همانند دیگر منتظران ظهور حقیقت باور قلبی بر این امر داشته است و می توان گفت که حتی در سروده های عاشقانه وی نیز نوعی رابطه انتظار-امید، تأویل معشوق به مهدی (ع) و قطعی بودن آمدن منجی وجود دارد. در این مقاله تلاش می شود ماهیت مسأله انتظار و آزادی خواهی و مقاومت و ماهیت اعتراض مسئله انتظار در جریان فکری و ظلم ستیزی با تکیه بر غزلیات حسین منزوی مورد بررسی قرار گیرد.
بازکاوی انواع نسبت میان دین و عرفان با تأکید بر رئوس ثمانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
18 - 1
حوزههای تخصصی:
The relationship between religion and mysticism is a wide-ranging and challenging issue that has its roots in the history of Sufism and mysticism. Muslim mystics, along with religious scholars inclined to Islamic mysticism, have always emphasized the Islamic origin of mysticism. On the other hand, some religious scholars have denied any connection between mysticism and Islamic teachings. They have considered mystical teachings as heresy which is the result of mystics' connection with foreign cultures; Hence, have confronted them. It seems that this disagreement can be resolved to some extent by clarifying the various dimensions of mysticism, thus reducing the disagreement and increasing the consensus. In the present study, instead of presenting a specific relationship, the various relationships that exist between different dimensions of mysticism and religion will be discussed, so the dispute due to ambiguity in the relationship between these two will be clarified through analytical and phenomenological methods. Utilizing the "Ro'us thamaniyah" "eight vertices" of the science of logic as well as the comparison of mysticism with other sciences in this study reduces the ambiguity of relation between the two. Because by referring to some of "Ro'us thamaniyah" such as: subject and type, purpose and motive, author and compiler, benefit and interest, position and rank and also Segmentation of mysticism, brings us to different and numerous relations between religion and mysticism that in some similarities and in some other dimensions there will be contrasts. The result of this approach will negate the general view and the definite opinion in this regard and invite to a partial and dimensional view.
بازشناسی انواع دعا و کارکرد آن در رویارویی با شرور با تأکید بر آرای ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۹۴-۷۳
حوزههای تخصصی:
مسئله شر و چگونگی رویارویی با آن از بنیادی ترین اندیشه هایی بوده که در طول تاریخ، همواره خاطر بشر را به خود مشغول داشته است. در بین ادیان آسمانی، دعا یکی از ابزارهای کارگشا در رویارویی با شرور معرفی شده است. کژتابی متدینان در فهم این آموزه و گمان نادرستشان در گره گشایی همه دعاها از همه گرفتاری ها، ضرورت این پژوهش را بیش از پیش روشن می سازد. لذا پرسش اصلی این نوشتار آن است که بر پایه اندیشه های ابن عربی، گونه های دعا کدام اند و چگونه می توان با آن ها بر صدمات روحی و جسمی ناشی از شرور و بیماری ها فائق آمد یا از آن در حین گرفتاری ها به مثابه نردبانی برای تعالی روحی بهره جست؟ این پژوهش در روی آوردی توصیفی تحلیلی به آرای ابن عربی، به این نتایج دست یافت: 1. ابن عربی انواع سؤال و دعا را به سه قسم لفظی و حالی و استعدادی تقسیم می کند؛ 2. ابن عربی سؤال لفظی را به استعجالی و احتمالی و امتثالی تفصیل می دهد؛ 3. از منظر عرفانی، انسان کامل یا از هر گونه سؤالی دست می شوید یا فقط از روی امتثال سؤال می کند؛ 4. فقط با سؤال احتمالی و امتثالی می توان آسیب های ناشی از بدی ها و بیماری ها را به حداقل رساند. از کارکردهای دیگر گونه بندی دعا، کاهش نومیدی ها و فزونی امیدها و به دنبالش کاستن رنجِ آلام و ناملایمی هاست.
چشم را ببند تا ببینی(فنای عاشقانه از نگاه خواجه قطب الدین بختیار کاکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
1 - 20
حوزههای تخصصی:
خواجه قطب الدین بختیار کاکی یکی ازعارفان بزرگ طریقت چشتیه در هندوستان است. از وی دیوانی با 412 غزل باقی است که شیفتگی و شوریدگی وی را آیینگی می نماید. تمامی تذکره نویسان شیوه وی را در طریقت، ترک و تجرید می دانند. در افکار وی فنا و رفع تعین از وجود سالک و ازالت کثرات از جهان خارج، جایگاهی شاخص دارد. طالب با پشت سر نهادن عقبات در استهلاکی ارادی، تعینات وجودی خویش را مندک در هستی مطلق یافته، به مقام فنا نایل می گردد. عشق موهبت و میثاق ازلی است که بر اساس فیض عام در تمام ذوات سریان داشته و موجد وجود است. در مقاله حاضر به شیوه تحلیلی توصیفی برآنیم تا با معرفی دیوان وی دریابیم تعریف وی از فنا چیست؟ و سالک برای رسیدن به این مقام چه مراحلی را باید طی کند؟ دیدگاه وی در باره عشق، ارتباط آن با فنا و سریان آن در اعیان ثابته جیست؟و چگونه به عشق مجازی می نگرد؟ نتایج حاصل از دریافت و تشریح اشعار، متن عرفانی و اقوال منتسب به وی، با رویکرد تحلیل محتوایی، ناظر بر این حقیقت است که در گفتمان عرفانی او بر خلاف بسیاری از عرفا، فنا مقدمه عشق است و سالک بعد از استهلاک وجود موهوم خویش در ذات معبود، می تواند قدم در راه عشق بگذارد.
تبارشناسی تجارب عرفانی در المواقف و المخاطبات عبدالجبار نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۲۹۲-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
نفّری، عارف گمنام و در عین حال مهم قرن چهارم هجری، در کتاب المواقف و المخاطبات خود که دستاورد تجارب ناب عرفانی اوست، با زبان خاص و دشواریابی درباره این تجارب سخن گفته است. در این مقاله کوشش شده است تا نظرات این عارف بزرگ درباره «ماهیت تجربه عرفانی»، «راه های شناخت تجربه»، «تنوع تجارب و خصوصیات تجربه عرفانی»، «تفکیک تجربه و تعبیر» و «ویژگی های تجربه گر عرفانی» مورد بررسی قرار گیرد. در خصوص ماهیت، تجربه عرفانی را که «وقفه» نامیده می شود، می توان معراجی دانست که با شهودی کلی حاصل می شود و سرمدیت در آن تعیّن می یابد و در عین حال دارای حیثیت طریقی است نه موضوعی. برای شناخت این تجربه نیز توجه به مستند و تکیه گاه آن از جهت «توجه به مبادی» و فقدان «علم» و «حس» و «تعرف بدون عبارت» و تدرج و طریان تزلزل بر جسم و تن از جهت آثار و لوازم، ضروری است. درباره اقسام تجارب نیز نفّری با توجه به مبدأ قابلی، مهم ترین عامل تنوعِ آن ها را ظرفیت های وجودی گوناگون تجربه گران می داند. نقش تجربه گر نیز از دیدگاه نفّری در هم سنخی «باب وصول» و «اهلیت سالک» در ورود از آن باب تعیّن می یابد که بی ارادگی و انفعالِ تجربه گر را به دنبال دارد. در خصوص ویژگی ها نیز بر «طور ورای عقل بودن»، «اولویت معرفت صمتی بر معرفت نطقی» و «سلسله مراتبی بودن زبان» تأکید می شود.
بررسی و نقد رابطه اسما و صفات با ذات الهی از منظر سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
251 - 237
حوزههای تخصصی:
کشف رابطه میان ذات با اسما و صفات الهی، همواره یکی از دغدغه های بزرگ دین پژوهان بوده است. پژوهش حاضر در پی این دغدغه و بر اساس پرسش اصلی«رابطه ذات و صفات الهی در نظام فکری سید حیدر آملی چگونه تبیین می شود؟» شکل گرفته است. جستار حاضر با این خط مشی که ابتدا مطالب مرتبط با موضوع، جمع آوری و کدگذاری شده و سپس با چینش منطقی در جهت رسیدن به نتیجه سامان یافته اند. در نهایت نتایج حاصله پس از تحلیل گزارش شده اند. این نتایج عبارتند از: سید حیدر آملی اسما و صفات الهی مجرای ظهور مرتبی ذات الهی معرفی می کند، البته با توجه به تفکیک ناپذیری اسما و صفات به نظر می رسد این دو در یک مرتبه، قرار می گیرند؛ در نظام فکری سید حیدر آملی، اسما عین ذات معرفی شده است، اما دلایل او برای عینیت مخدوش به نظر رسیده است و در نهایت عمل کرد او در اثبات این مدعا موفق ارزیابی نشده است؛ با بازسازی استدلال بر غیریت از میان سخنان سید حیدر آملی، در مواضعی او متمایل به نظریه غیریت ارزیابی شده است؛ راه برون رفت از این تضاد درونی یافتن وجه جمعی میان عینیت و غیرت خواهد بود؛ به نظر می رسد وجه جمع عینیت و غیریت، نظریه «اسما و صفات، تجلی ذات» است، چرا که با یک اعتبار تجلی غیر از ذات و تنزل ذات از مقام اطلاق است و از سوی دیگر تجلی از متجلی (تجلی کننده) جدایی ندارد. این نظریه در آثار سید حیدر وجود ندارد، اما نظام اندیشه ای او با این نظریه سازگارتر به نظر می رسد.
نگاهی معرفت شناختی به غذای نور و نورخواری در آثار منظوم مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
64 - 43
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی ماهیت غذای نور و نورخواری در آثار منظوم مولانا و اهمیت آن در درک ماهیت معرفت صوفیانه پرداخته ایم. مسئله تحقیق ماهیت غذای نور و نور خوردن از دیدگاه پدیدارشناسی و هستی شناسی عرفانی، جایگاه آن در نظام خاص معرفتی مولانا و اهمیت آن در توصیف و تبیین ماهیت معرفت صوفیانه است. یافته های تحقیق نشان می دهد که هرچند چشیدن و نوشیدن نور تجلی الله، در آثار صوفیان قبل از مولانا، با اصطلاحاتی مانند «ذوق»، «شُرب» و «رَیّ» بیان شده است، غذای نور و نور خوردن تجربه خاص صوفیانه مولوی هستند که نباید به آن ها با نگاه ادبی- زیبایی شناختی مبتنی بر تخیل خلاق نگریست، بلکه باید به آن ها، به عنوان حقایق و پدیده های خاص روحانی و معنوی نگریست که در بستر و زمینه خاص صوفیانه شان قابل بررسی و تحلیل و از منظر توصیف معرفت صوفیانه مهم هستند.
کاوشی در لزوم و نتایج تزکیه نفس، با تکیه بر نهج البلاغه و عوارف المعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
353 - 372
حوزههای تخصصی:
عرفان عملی با تزکیه و مجاهده شروع می شود. سالکان الی الله باید رسیدن به مقصد و انجام سیر عروجی،کدورت های جسم و نفس را از عذار روح بزدایند تا بتوانند به صفای نخستین نایل گردندد. رها ساختن نفس و عدم دست یازیدن به تصفیه ی آن ره آوردهای نا مبارکی را برای آدمی به همراه خواهد داشت. اما انسانی که به تخلیه نفس از رذایل و تحلیه ی آن به فضایل همت گمارد، از امارگی نفس کاسته و به سوی نفس مطمئنه گام بر می دارد. نهج البلاغه یکی از عالی ترین متونی است که از ناحیه امام معصوم صادر شده است و دارای نغزترین اندیشه های عرفان عملی است. از دیگر سو، عوارف المعارف نیز یکی از متون قابل اعتنا در عرفان عملی است که قرن های متمادی مورد توجه عارفان بوده است. بررسی بینامتنی هر دو متن نشان می دهد که تزکیه نفس برای نویسندگان هر دو اثرجایگاه ویژه ای داشته است. این پژوهش به روش تحلیلی و توصیفی تهیه شده است و روش گرد آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه لزوم و نتایج تزکیه نفس در دو متن فوق الذکر می باشد. نتایج حاصله نشان می دهد که نهج البلاغه و عوارف المعارف اهمیت فوق العاده ای به تربیت نفس داده اند.
رابطه دعا و مقام رضا در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
209 - 232
حوزههای تخصصی:
دعا کردن و راز و نیاز با معبود از جمله آموزه های مؤکد دینی و عرفانی است. از طرف دیگر یکی از مراتب و مقامات عرفانی مقام رضا است، یعنی سالک باید رضایت کامل به قضا و قدر الهی داشته و همواره راضی به رضای حق باشد.. پرسش اینجاست که آیا منافاتی بین دعا کردن و مقام رضا وجود ندارد ؟آیا دعا کردن، اعتراض به قضا و قدر الهی محسوب نمی شود؟ در این تحقیق مطالبی دالّ بر ضرورت دعا و نیایش از قرآن کریم و احادیث معصومین(ع(و سخنان اولیاء الله ذکر شده است و بیان شده که دعا، مغز عبادت است ،دعا سلاحِ مؤمن است و اینکه ترک دعا، معصیت است و عاجزترین مردم کسانی هستند که توفیق دعا کردن ندارند. همچنین از عرفای بزرگ اسلامی مطالبی در بابِ رضا بیان شده که سالک باید بر آنچه از دستش رفت غمناک نبوده و بر آنچه که بدست می آورد، خوشحال نشود و باید راضی به قضای حق باشد و یقین داشته باشد که خداوند بهترین مقّدرات را برای او در نظر گرفته است و همه امور براساس حکمتِ الهی است، لذا بر حکم و قضای الهی اعتراضی نکند و شاکر باشد. از تحلیل این دو امر به ظاهر متقابل بر مبنای قرآن و عرفان این نتیجه حاصل شده که سالک می تواند در همان حالی که باید به قضای الهی راضی است، دست به دعا بردارد . اودعا کردن را امر الهی ،وسیله سخن گفتن با خداوند و وظیفه خود می داند و از طرفی به هرچه در قضا و قدر برای انسان در نظر گرفته شده رضایت کامل دارد و می پسندد هرآنچه را خداوند برای او پسندیده است.
تجلی عرفانی خدایان ودایی در اوستا و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
359 - 386
حوزههای تخصصی:
دست یابی به معرفت، مهم ترین هدفِ تلاش های فلسفی، هنری و عرفانی دنیای دیروز و امروز بشر است که آگاهی از این حقیقت و رسیدن به آن، اگرچه متفاوت و دارای جلوه های گوناگون است، و هرچند گاه به مدد عقل، گاه به نیروی وحی و گاه با خیال انگیزی و تخیل انجام می پذیرد؛ اما می توان همسانی ها و اشتراکات فراوانی بین آن ها یافت. در این پژوهش، هدف بررسی اندیشه های عرفانی در دو اثری است که، ظاهراً با عرفان در تناقض اند اما تحقیقات درباره آن ها نشان داده است که، علی رغم تناقضات ظاهری، مشابهات و اشتراکات بسیاری در رسیدن به معرفت دارند. شاهنامه یک اثر عرفانی نیست اما، خاستگاه عرفان، فطرت خداجوی انسان است و هیچ دلی پیدا نمی شود که در آن نشانی از تمایلات و تفکرات عرفانی نباشد. تعدادی از شخصیت های اساطیری و حماسی شاهنامه ،خدایان نغمه های مذهبی ریگ ودا هستند؛ که پس از ظهور اشوزردشت و رواج یکتاپرستی، به صورت ایزدان و شاهان، در نخستین اثر حماسی یعنی اوستا جلوه گر شدند و پس از اسلام، به صورت شاهان و پهلوانان بزرگ شاهنامه درآمدند؛ در سرگذشت این مردان و نیز در برخی دیگر از داستان های شاهنامه به مباحثی برمی خوریم که در اثنای آن، شعر فردوسی بیشتر شبیه یک منظومه تمثیلی عرفانی می شود. در این تحقیق سعی بر آن است که ضمن معرفی این شخصیت ها به پیشینه اسطوره ها و تحول ایشان از وداها تا اوستا و شاهنامه و تحلیل عرفانی هریک اشاره شود.
بررسی مفهوم «وقت» در متون صوفیانه از دیدگاه معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۲۵۰-۲۳۳
حوزههای تخصصی:
«وقت» از اصطلاحات مهم و پرکاربرد عرفانی است که در کتاب های مختلف صوفیه آن را به کار برده اند. اصطلاحات عرفانی در دسته مفاهیم انتزاعی قرار دارند که صوفیه و عرفا بر اساس تجارب روحی و معنوی خود آن ها را وضع کرده اند و در بین آن ها رواج پیدا کرده است. این اصطلاحات اغلب حالتی رمزگونه داشته و صوفیان معتقد بودند که درک این مفاهیم نیازمند سلوک است؛ با این حال در برخی از کتاب های صوفیه این اصطلاحات را به صورت مختصر برای مبتدیان راه طریقت شرح داده اند. در این پژوهش تلاش می شود از دیدگاه معنی شناسی شناختی، اصطلاح وقت عرفانی بررسی شود. زبان شناسان شناختی معتقدند ذهن انسان بسیاری از مفاهیم مجرد و انتزاعی را با استفاده از سازوکار استعاره و بر اساس تجارب مادی و فیزیکی خود و برحسب اشیا و مفاهیم ملموس و شناخته شده درک می کند. هدف از انجام این پژوهش بررسی استعاره های مفهومی وقت در متون صوفیانه و تلاش برای درک این مفهوم از این دیدگاه است. بر اساس نتایج پژوهش، وقت در متون صوفیانه با حوزه های مبدأ حرکت، مکان، شیء، و قدرت/سلطه مفهوم سازی شده است که سه حوزه مبدا حرکت، مکان و شیء در هر دو مفهوم عمومی و اصطلاحی وقت مشترک است و حوزه مبدأ قدرت/سلطه فقط مختص مفهوم اصطلاحی وقت در مفهوم صوفیانه آن است. براین اساس، وقت به مثابه قدرت/سلطه ای است که بر صوفی وارد می شود و بر او غلبه می کند و صوفی ملزم است خود را در سیطره او قرار دهد. چنانچه صوفی پیوسته بر حکم وقت گردن نهد، وقت به مثابه موطنِ صوفی می شود و این مداومت در مقام موجب می شود، در نهایت صوفی خود صاحب وقت گردد.
نقش فراست و شهود صوفیانه مولوی در تکوین اشعار مثنوی و دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۷۲-۲۹
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، تأثیر فراست و شهود صوفیانه مولوی در تکوین اشعار مثنوی و دیوان شمس به روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. سؤال اصلی تحقیق، آن است که آیا فراست و شهود صوفیانه مولوی در روند تکوین اشعار او تأثیری داشته است؟ رویکرد تحقیق، بررسی تکوینی و هدف از آن اثبات فراست و بصیرت صوفیانه مولوی و چگونگی تأثیر آن بر تکوین اشعار اوست. در متن مقاله نیز با ارائه شواهد، به بررسی مصادیق فراست و شهود صوفیانه مولوی در آثارش و نیز ارتباط مبتنی بر شهود صوفیانه مولوی با مخاطبان خاص و عام او و چگونگی تأثیر آن ها در تکوین ابیات مثنوی و دیوان شمس پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که فراست و شهود صوفیانه مولوی در تکوین دیوان شمس به میزان بیش از نود درصد و در تکوین اشعار مثنوی به میزان بیش از شصت درصد مؤثر بوده است. ازاین رو در تفسیر یا نقد اشعار مولوی، نباید آن ها را بدون توجه به قراین و مقتضیات حالی، مقامی و مقالی و عوامل برون متنی، از جمله مخاطبان خاص و عام مولوی و ارتباطات متقابل صوفیانه آنها بررسی و تحلیل کرد.
مفاهیم، اصطلاحات و استعارات عرفان تلفیقی در آثار داعی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
131 - 109
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به بررسی مفاهیم، اصطلاحات و استعارات مکتب ابن عربی اختصاص دارد؛ کوشش شده است تا با تکیه بر آثار شاه داعی شیرازی، یکی از تلفیق گرایان بزرگ ادب فارسی، به بازنگری و بررسی ساختارها و عناصر مکاتب عرفانی در آثار تلفیق گرایان قرن نهم هجری پرداخته شود. بررسی ها نشان می دهد که شاه داعی در رسائل و اشعار خویش، به دو جریان صورتگرای عاشقانه و جریان های معناگرای استدلالی-استعاری بعد از ابن عربی توجه بسیار نشان داده و در جهت همگام کردن آن ها با هم تلاشی وافر کرده است. وی علاوه بر شروح وحدتِ وجودی خود بر آثار شبستری و حمویه و مولوی، به تبیین علمیِ افکار ابن عربی نیز پرداخته؛ همچنین با بیان اصطلاحات عرفان نظری، موضوع وحدت وجود را به طریقی استدلالی نیز اثبات کرده است. داعی در موارد زیادی از اشعار دیگران، جهت تبیین معانی خود استمداد طلبیده و استدلال و ذوق را به گونه ای تلفیق ساخته است.
تحلیل درون مایه های عرفانی و اخلاقی در داستانی از بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
47 - 70
حوزههای تخصصی:
مثنوی «عرفان» یکی از مهم ترین آثار منظوم بیدل دهلوی است که برمبنای عشق و با تبیین رابطه خداوند و انسان آغازمی شود و به شرح حقایق کائنات و نکات عرفانی- فلسفی و مسائل جهان شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی می پردازد. بیدل در این مثنوی - چنانکه رسم عرفاست - مطالب خویش را با داستان پردازی های خاصّ همراه می سازد. یکی از تأثیرگذارترین حکایات این مثنوی، داستان «کامدی و مَدَن» است؛ بیدل با طرح مفاهیم اخلاقی و عرفانی در این داستانِ عاشقانه، طالبِ حقیقی را برای حصول به معرفت و کمال، به مکاشفه درونی دعوت می کند و تنها راه وصول به معشوق حقیقی را فانی شدن در دریای عشق می داند. پژوهش حاضر ضمن معرّفی این داستان، به تحلیل و تبیین درون مایه های آن پرداخته است. براساس یافته ها، پیکره اصلی این داستان برپایه عشق، عرفان و اخلاق بنا شده است؛ از نگاه بیدل، عشقِ حقیقی با هستی عاشق سرشته شده و عاشق را تا سرحدّ مرگ و جنون می کشاند، امّا با امید، سعی و همّت و صبر و توکّل می توان به وصالِ جاودانگی نائل آمد.