فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۲٬۰۶۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
The Tafsīr book attributed to Imām Hassan ibn ʿAlī ʿAskarī (AS) or Tafsīr of Abū Muḥammad Uṭrūsh is one of the Tafsīr al-Ma’thūr (traditional interpretation) of early Shi’a, which has long been the subject of controversy and discussion among Imāmī Shiite thinkers, especially the later scholars; and even some consider it as fabricated which has been attributed to Imāmayn ʿAskarīyayn (AS). Controversies about this book are multidimensional; that is, it includes both the date of authorship and attribution of the book to the author, and also includes the Isnād, narrators, and content of the book. Therefore, it is necessary to examine this interpretation from various aspects; one of these dimensions is the rijālī review of the narrators of this work to find out how is its chains of transmitters? Is there any vacancy and anxiety in these chains of narrators? And also, what is the rijālī status of these narrators? Since the review of the narrators of Isnād up to Sheikh Sadūq has been discussed in other articles, in this article, only the rijālī review of ten of the narrators of this Isnād is discussed from Sheikh Sadūq to ʿAskarī Uṭrūsh. In this rijālī review of the narrators, it was found that the majority of the narrators of this part of the Tafsīr Isnād are unknown in the Imāmī sources, and the rest have not been confirmed.
بازکاوی مفهوم «قانتات» در آیه« فَالصّاَلِحَتُ، قَانِتَاتٌ ... » (نساء، 34) (از دیدگاه مفسران و زنان اندیشمند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه 34 سوره نساء یکی از آیات چالشی در حوزه مباحث زنان و خانواده است. چالش بخش میانی آیه، مرتبط با مفهوم واژه " قانتات" است که باتوجه به معنای اصیل لغوی و کاربرد قرآنی قنوت، پذیرش دیدگاه های گوناگون مطروحه از سوی بیشتر مفسران فریقین دشواری است. از سویی زنان نواندیشان مسلمان در دوره معاصر دیدگاههای سنتی را برنتافته، به بازاندیشی معنای " قانتات" پرداخته و نظریه متفاوتی را ارائه نمودهاند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است. بررسی پیشینه موضوع، ارائه تحقیق جامع و مستقلی را دراین رابطه نشان نمی دهد. نتیجه، بیانگر آن است که دیدگاههای مفسرانی که با تعابیری مانند: «مطیعات، مطیعات لله، مطیعاتٌ للّه فی أزواجهن، مطیعاتٌ للّه تعالی قائماتٌ بحقوق الأزواج، مطیعاتٌ لأزواج، مطیعاتٌ لله و لأزواجهن، مطیعاتٌ للّه قائماتٌ بما یجب علیهن من حقوق اللّه و حقوق أزواجهن» و مشابه آنها مقصود از " قانتات " را ارائه نموده اند از دقّت لازم برخوردار نیست؛ چرا که معنای دقیق لغوی یا کاربرد قرآنی "قنوت" یا هر دو را با هم موردتوجه قرار نداده اند. گرچه مفسران معدودی هرچند با تعابیر نه چندان کامل مقصود درست و دقیق از قانتات را بیان کرده اند. علاوه برآن نگارنده دیدگاه خود را با تبیینی جامع و دقیق از واژه قانتات ارائه نموده است.
Investigating the Connection between Hermeneutics and the Method of Understanding the Qur’an in two General and Specific Areas(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۴, Issue ۱, ُ۲۰۲۳
135 - 150
حوزههای تخصصی:
Today, hermeneutics and its related debates in the field of the Qur’an are discussed more than past. This research tries to investigate the relationship between hermeneutics and the Qur’an or the method of understanding the Qur’an in two general and special areas, and the questions that: What is the general and special understanding of the Qur’an and what are the criteria for a specific understanding of the Qur’an?<br /><br />Gathering materials in this research is in the form of a library and the method in this research is descriptive and analytical.<br /><br />After the investigations, it became clear that this is not true to consider every understanding correct in philosophical hermeneutics.<br /><br />Also, the Qur’an has levels of understanding, the types of which were mentioned in the article; moreover special understanding of the Qur’an has outward and inward manners. Performing ablution and keeping the mouth clean, etc., are outward manners, and the word of God, knowing the Qur’an, thinking about it, etc. are inward manners. Also, there are rules and criteria for a special understanding of the Qur’an, which can be considered the hermeneutics of the Qur’an.
گونه شناسی قدرت و سازوکارهای نفوذ رهبر از منظر قرآن
حوزههای تخصصی:
مسائل رهبرى با روان بشر سروکار دارد. جلب همکارى و به حرکت درآوردن آن ها به سوی هدفى مقدّس و عالى مهارت و ظرافتی فوق العاده مى خواهد. امروز پس از پیشرفت هاى حیرت انگیز روان شناسى، جامعه شناسى، انسان شناسى و مدیریت، هنگامی که سیره رهبرى اولیای خدا مطالعه می شود به دست می آید که دقیق ترین ملاحظات روانى، بر اصول دقیق علمى رهبرى منطبق است؛ بنابراین مى توانستند تا اعماق دل هاى مردم نفوذ کنند؛ مردم آنچه داشتند را در طبق اخلاص مى گذاشتند. بااین وجود، دانش مدیریت و رهبری هنوز بر ناشناختگی و ناکافی بودن دستاوردها برای شناخت و نفوذ به ابعاد پنهان انسان اعتراف دارد. قرآن کریم، با بیان رهبری پیامبران، سازوکارهای گوناگون و اثربخشی را برای نفوذ در اختیار رهبران قرار می دهد. روش پژوهش در این مقاله برای یافتن پاسخِ مسئله پژوهش از قرآن کریم، تفسیر موضوعی شهید صدر بوده است. نتیجه آن شد که قدرت رهبر بر سه گونه «قدرت تخصص و اطلاعات»، «قدرت اخلاق» و «قدرت معنوی» استوار است. هرکدام از این قدرت ها برای تأثیرگذاری بر بُعد خاصی از وجود آدمی کارآمد می باشد. همچنین برای نفوذ، 13 سازوکار به دست آمد که رهبر باید از آن ها با توجه به سطح دانش، شرایط عاطفی و وضعیت روحی مخاطبان استفاده کند.
خصوصیات غرض سوره از منظر علامه طباطبائی(ره) و کارکرد آن در تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از منظر علامه طباطبایی سوره مجموعه ای از آیات با غرض معین اطلاق می شود. غرض به معنای مقصود خداوند از نزول سوره، اصلی ترین محور معرفی و شناخت سوره و عامل تمایز میان سوره هاست. با توجه به اهمیت موضوع غرض سوره ها و تأکید علامه بر این موضوع، این تحقیق به بررسی خصوصیات غرض و کارکردهایش در خلال تفسیر آیات و سوره ها در المیزان فی تفسیر القرآن پرداخته است. در این تحقیق مشخص شد غرض می تواند حالت های متعدد (اصلی و تبعی) داشته و یا اینکه دارای مراتب و سطوح مختلف باشد. همچنین کشف غرض سوره ها در کارکرد برون سوره ای، عامل تبیین تمایز سوره ها، تعیین ارتباط میان سور ه ها و جایگاه سوره ها به نسبت یکدیگر است. در بررسی های درون سوره ای می توان، ابعاد یکپارچگی ادبی و کلامی آیات یک سوره و پیوستگی های غیرخطی موجود در ساختار سوره را به کمک غرض و با محوریت آن کشف نمود. پیوستگی های غیر خطی شامل ارتباط جملات معترضه، ارتباط های حُکمی میان آیات، تطفّل و بیان زیرموضوعات یک موضوع، و تناسب داستان ها و بسمله سوره با غرض سوره. کارکرد مهم دیگر غرض در تفسیر آیات در موضوعات استخراج مفهوم واژگان آیات، تعیین مصادیق آیات، تحلیل ادبی آیات و بررسی وجه تمایز تفسیر دو آیه مشابه در دو سوره متفاوت، قابل مشاهده است.
تحلیل کارکرد همدلی نظریۀ زبانی یاکوبسن در سوره های مدنی و مکی (مطالعۀ موردی: جزء نخست و سی ام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد همدلی یکی از کارکردهای شش گانه زبان است که در فهم متن و رفع موانع فهم مراد گوینده متن به ما کمک می کند. از دیدگاه رومن یاکوبسن، هر یک از این کارکردها به یکی از عناصر دخیل در انتقال پیام مربوط می شوند؛ یعنی فرستنده پیام، گیرنده پیام، موضوع پیام، خود پیام، رسانه یا کانال انتقال پیام و رمزگان، و به ترتیب کارکردهای عاطفی، ترغیبی، ارجاعی، شعری، همدلی و فرازبانی نام دارند. کارکرد همدلی زمانی مطرح است که در یک ارتباط، کانال و مجرای ارتباطی مورد توجه است.مسأله این پژوهش دست یافتن به پاسخ این پرسش است که آیا کارکرد همدلی در قرآن وجود دارد یا نه و اگر وجود دارد فراوانی و تنوع آن در آیات مکی و مدنی چگونه است. همین طور هدف بررسی دیدگاه مفسران مسلمان درباره این دست آیات است. با مطالعه جزء 1 قرآن به عنوان آیات مدنی و بخش های مکی جزء 30، با روش تحلیلی-توصیفی، به این نتیجه رسیدیم که اولا آیات دارای کارکرد همدلی در قرآن وجود دارد و ثانیا فراوانی و تنوع این نوع کارکرد در آیات مکی بیش از آیات مدنی است. همچنین به این نتیجه رسیدیم که در تفاسیر سنتی قرآن مطالبی ناظر به این کارکرد می توان یافت.
تحلیل اجتماعیِ تأثیر کنش های اخلاقی بر پیشرفت اجتماعی از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
29 - 54
حوزههای تخصصی:
کنش های اخلاقی به دلیل اولویت هدف رسالت و ارتباط تنگاتنگش با پیشرفت اجتماعی، دارای اهمیت هستند. لذا شناسایی و تحلیل اجتماعیِ این دسته از کنش ها از میان آیات وحی، هدف این پژوهش است و به تأثیر کنش های اخلاقی در تولید سرمایه اجتماعی در فرایند پیشرفت، مبتنی بر تعالیم دینی پرداخته و به این پرسش ها بر اساس آموزه های قرآن پاسخ می دهد. کنش های اخلاقی چه تأثیری در شکل گیری پیشرفت اجتماعی دارند؟ کنش های اخلاقی چگونه مولّد سرمایه اجتماعی بوده و بر پیشرفت تأثیرگذارند؟ این دسته از کنش ها دارای چه مختصات، مصادیق و ابعادی هستند؟ آثار و پیامدهای این دسته از کنش ها چیست؟ با استفاده از روش تحلیل محتوای استقرایی، آن دسته از کنش هایی که در گسترش تعاملات اجتماعی مطلوب و پیشرفت آفرین بوده، مورد بررسی و تتبع و تحلیل اجتماعی قرار گرفته اند. از راستگویی، امانتداری، وفای به عهد، ایثار، تواضع، استغفار، گذشت نسبت به دیگران، مهرورزی، عدم خشونت، عفت و پاکدامنی، صبر و صداقت و کنش های خیرخواهانه توأم با نظارت های اجتماعی بحث شده که منجر به صمیمیت، باهم بودگی، انسجام و گسترش تعاملات اجتماعی و روابط گرم و عاطفی به دور از کینه شده و در نتیجه سبب تولید سرمایه اجتماعی و ارتقاء آن گردیده و منجر به تراکم کنش های معطوف به هدف و تعالی که لازمه پیشرفت است، خواهد شد.
روش شناسی تفسیری روایات ابن مسعود در تفسیر ابن کثیر
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
36 - 70
حوزههای تخصصی:
بررسی مبانی و قواعد تفسیری و روش شناسی تفاسیر مفسران از رویکردهایی است که مورد توجه قرآن پژوهان قرارگرفته است. بااین وجود روش شناسی نخستین مفسران قرآن کریم، کمتر مورد عنایت قرآن پژوهان بوده است. ازآنجاکه روایاتِ نخستین مفسران قرآن کریم پایه ساز تفاسیر روایی قرآن کریم است، دقت در روش شناسی روایات آنها امری بایسته است. تفسیر ابن کثیر دمشقی از تفاسیر سترگ اهل سنت حاوی روایات بسیاری از صحابه پیامبراکرم| است. با استقصایی تقریبی از نام ابن مسعود در این تفسیر تکرار نام او در این تفسیر قریب به 1600 مرتبه است که تقریباً نیمی از این تکرار به روایات تفسیری وی اختصاص دارد. واکاوی روایات تفسیری این صحابه جلیل القدر پیامبراکرم| به عنوان بنیان گذار مدرسه تفسیری کوفه در تفسیر ابن کثیر می تواند روش و رویکرد تفسیری ابن مسعود را نشان دهد. برشمردن و تحلیل روایات ابن مسعود به روش توصیفی - تحلیلی چنین بیان می نماید که روش این مفسر، جامعی از روش های تفسیری است که انحا متعددی از روش ها را دربردارد. او به سان یک مفسر لغوی با رویکرد ادبی، فقیهی سرشناس با رویکرد فقهی، مورخی آشنا به تاریخ و حوادث آن، عالمی آشنا به علوم قرآنی به عنوان نوع متأخر روش علمی تفسیر قرآن کریم، مفسری عقل گرا با رویکردی عقلی و درنهایت همچون مفسری از مدرسه اهل بیت ع، آشنا به روح کلی آیات قرآن کریم به تفسیر آیات قرآن در سایه آیات دیگر و روایات تفسیری رسیده از پیامبراکرم| پرداخته است.
نقد دیدگاه محمد شحرور درباره مفهوم واژه «فرقان» در قرآن؛ مطالعه لغوی، ادبی و تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی آراء نو اندیشان معاصر در حوزه مسائل قرآنی، موضوعی در خور اهتمام است. محمد شحرور از نو اندیشانی است که معنایی متفاوت از واژه قرآنی فرقان ارائه نموده است. بر پایه این نظریه، فرقان به معنای ده فرمان تورات بوده لذا به هدف اثبات این دیدگاه به دلایل متعددی همانند: ارتباط آیات بر اساس تکرار واژه فرقان و ارتباط معنایی برخی آیات و ده فرمان استناد شده است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- انتقادی واژه فرقان را از نگاه ریشه ای، لغوی، ادبی، قرآنی و تفسیری مورد تحلیل و نقد قرار داده است و در ادامه اثبات نموده که مبانی نظریه شحرور در سه موضوع لغوی(عدم ارتباط ریشه ای و معنایی واژه فرقان و ده فرمان)، ادبی(اشتباه در تشخیص واو عطف و ایجاد تکرار زائد) و تفسیری(تناقض در کمیت و کیفیت آیات مورد استناد و ده فرمان) دارای اشکال است لذا کلمه قرآنی فرقان نمی تواند معنای مد نظر شحرور را حمل نماید.
طراحی الگوی مطلوب دعوت بر اساس غرر آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
104 - 135
حوزههای تخصصی:
با توجه به تحولات فن آورانه رخ داده در جهان، جایگاه «دعوت» نسبت به «امربه معروف» ارتقا یافته است؛ زیرا امربه معروف در جامعه ای قابل تحقق است که مردم بر پیمان های مشترک ملتزم باشند، درحالی که در جوامع امروزی، به دلیل «ازجاکندگی»، فضای اجتماعی برخی از افراد دگرگون شده و تعلق خاطر آن ها به مکان زندگی کمتر شده است. ازاین روی، تراکنش میان چنین افرادی جنبه دعوت به خود می گیرد. باوجود نیاز مبرم به ارائه الگوی مطلوب دعوت، کمتر در این زمینه نظریه پردازی صورت گرفته است. نگارنده در راستای نظریه پردازی اسلامی، با الهام از رویکرد تفسیر موضوعی، قرآن کریم را استنطاق نموده و بر اساس تحلیل «غرر آیات» به الگوی مطلوب کنش دعوتی دست یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد در الگوی مطلوب قرآن بنیان، تراکنش آرمانی و تمدن ساز، زمانی تحقق می یابد که انسان ها در جایگاه پیام فرست، «شاهد»؛ یعنی باورمند و عامل به محتوای پیام باشند. در جایگاه مخاطب «مستمع» بوده و بدون محدودیت، ضمن گوش فرادادن به همه صداها گزینشگ. ر باشند و بهترین را انتخاب نمایند. درنهایت، باید دعوت به لحاظ محتوای پیام ازجمله پیام های عاطفی و هنری در چهارچوب اصل «حکمت» قرار گرفته، استدلال پذیر و معطوف به عقل بشری باشد؛ بنابراین با سه کلیدواژه «حکمت»، «شاهد» و «استماع» با محوریت مفهوم «الله» الگوی تراکنش دعوتی طراحی می شود
روش شناسی تفسیر القرآن العظیم و تفسیر بیان السعاده و مقایسه آن دو با هم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
129 - 153
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های تفسیر قرآن، روش عرفانی است. برخی مفسران متقدم و متأخر در آثار خود نشان داده اند که به این روش در تفسیر قرآن اهتمام ویژه دارند. مفسران در این گونه روش تفسیر قرآن تلاش دارند، از آیات قرآن، نکات و لطائف عرفانی برکشند. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای به بیان روش شناسی دو تفسیر: تفسیر القرآن العظیم» و بیان السعاده فی مقامات العباده و مقایسه آن دو باهم می پردازد. امام سهل بن عبدالله تستری (۲۰۰ - ۲۸۳ه ) یکی از مفسران متقدم در تفسیر خود به نام تفسیر القرآن العظیم از روش عرفانی در تفسیر آیات بهره گرفته است. وی قرآن را آیه به آیه تفسیر نکرده است، بلکه از آیات محدودی در هر سوره سخن می گوید. اما در مقابل، سلطان علیشاه گنابادی (1251- ۱۳۲۷ه ) یکی دیگر از مفسران متأخر در تفسیر خود به نام بیان السعاده فی مقامات العباده از روش عرفانی در تفسیر آیات الهی بهره گرفته است. در این تألیف تمام سوره ها و آیات قرآن کریم تفسیر شده است. علاوه بر این، تأویلات تطبیقی آیات قرآن بر اصطلاحات و آموزه های صوفیانه در این تفسیر بسیار برجسته است و در میان تفاسیر عرفانی شیعه، پدیده ای نوظهور می باشد.
شأن شناختی قصص قرآن در زبانِ دین، از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
49 - 64
حوزههای تخصصی:
از منظر ناشناخت گرایان گزاره های دینی توصیف گر حقایق معنوی و واقعیات عینی نیستند و در برخی آراء معنادار هم تلقی نمی شوند. در این نگرش داستان های دینی نیز اشاره ای به واقعیت ندارند؛ بلکه به مقاصد دیگری بیان شده اند. در این راستا توجه به جنبه های عملی گزاره های دینی اهمیت بیشتری دارد. عمده متفکران اسلامی مانند علامه طباطبایی معتقد به شأن شناختی زبان دین هستند. از منظر علامه طباطبایی تمام گزاره های دینی، معنادار و حقیقی قلمداد می شوند و قصص قرآن نیز از جمله گزاره های تاریخی هستند که به عنوان اِخبار از حقایق گذشته یا تمثیل از نوع حقیقی بیان شده اند. این نوشتار با روش توصیفی_ تحلیلی به یک سؤال اصلی پاسخ می دهد: از منظر علامه طباطبایی قصص قرآنی دارای چه شأنی در زبان دین است؟ جهت پاسخ به این سؤال اصلی، پس از بررسی شأن شناختی زبان دین از منظر متفکران اسلامی و غربی به نظرات علامه طباطبایی پیرامون زبان دین در قصص قرآنی پرداخته می-شود.
پیوستگی شبکه ای سوره فتح با سوره های هم گروه (نوح، قدر و کوثر(
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
151 - 185
حوزههای تخصصی:
پیوستگی شبکه ای سوره های قرآن از ارتباط ساختاری و محتوایی میان سوره ها سخن می گوید. در این سبک از مطالعات، به یافتن انواع ارتباطات در میان سوره های غیرهمجوار، اما شبیه که با عنوان «هم گروه» شناخته می شود، می پردازد. اگرچه ممکن است یک سوره از جهات گوناگون، با سوره های متفاوتی هم گروه باشد، که این خود نیز نه فقط روند این مطالعات را با چالشی روبرو نمی کند، بلکه می تواند نشان دهنده ظرفیت های بسیار قرآن در معناورزی باشد. این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی پیوستگی های سوره فتح با سوره های نوح، قدر و کوثر که همگی با تعبیر «انا» آغاز می شوند را بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان این سوره ها انواع مختلفی از پیوستگی های ساختاری و محتوایی شامل حسن آغاز، سجع، لحن و ریتم مشترک، مضامین و غرض مشترک وجود دارد و دارای آیات نظیر از جهت شکلی و محتوایی هستند که پیوستگی شبکه ای آنها را تقویت می کند. از نتایج این پژوهش می توان به ایجاد زمینه ای مناسب برای فهم بهتر این سوره های هم گروه، شناخت و تبیین بهتر ساختار متنی قرآن، ایجاد زمینه مناسب برای گسترش روش های تفسیر قرآن به قرآن و یافتن همانند آیات اشاره کرد.
Metaphorical Conceptualization in the Last Eleven Parts of the Holy Qur’an: A Cognitive and Cultural Explanation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Interdisciplinary Qur'anic Studies, Volume ۱, Issue ۱, June ۲۰۲۲
157 - 185
حوزههای تخصصی:
The present semantic research has been performed in order to provide a cognitive and cultural explanation of conceptual metaphors in parts 20 to 30 of the Holy Qur’an. Extraction of ‘types of conceptual metaphors,’ determination of ‘high frequency metaphors,’ ‘source domains’ and ‘target domains’ is the process of conducting research using the conceptual metaphor theory. The variety of concepts of ‘target’ and the functional frequency of ‘source’ concepts indicate what concepts are intended in the holy Qur’an through metaphorical conceptualization. This study provides a basis for further understanding of the worldview presented in the Holy Qur’an and the possibility of determining the behavioral patterns of religion by identifying metaphors. The results of the present study represent a septenary classification of metaphors in the ‘empirical source domain,’ containing: ‘social life,’ ‘needs of the body and its activity,’ ‘image schemas (schema-based),’ ‘elements of nature,’ ‘person,’ ‘body parts,’ and ‘similarity-based metaphors (simile)’; Among which, the highest percentage of metaphorical conceptualization in the source domain is in ‘social life’ and the lowest one is in the domain of ‘person.’ Considering the fact that most of the human knowledge is about the elements and subdomains of ‘social life,’ Qur’anic sources in this domain have played the major role in abstracting the cultural and doctrinal concepts of religion and organizing Islamic religious experiences using the sources of this field and have been used as customary (conventional) and practical models. Accordingly, Qur’anic metaphors lead to the formation of cultural and cognitive patterns, and the ‘monotheistic belief system’ (Qur’anic) directs human bodily experiences in metaphorical conceptualization, and this ‘Qur’anic worldview’ can be seen as an Islamic cultural and cognitive model in the Qur’anic metaphorical schema.
Muḥammad Bāqir al-Ṣadr and Epistemic Decolonisation: al-Tafsīr al-Mawḍūʿī, the Islamic Alternative in Iqtiṣādunā and the Struggle for Cultural Hegemony(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Lebanese scholar Chibli Mallat, analysing Muḥammad Bāqir al-Ṣadr’s work, affirms that the Iraqi intellectual proposed a completely new comprehensive theory of the Islamic State, focusing on constitutionalism and economics. Following Mallat’s intuition, this paper will focus on the second aspect of al-Ṣadr’s work. It will deal with the use of thematic Quranic exegesis (al- tafsīr al-mawḍūʿī ) in al-Ṣadr’s main work on economics, Iqtiṣādunā. The article will argue that al-Ṣadr’s use of this kind of exegesis is determined by his will to provide a comprehensive understanding of the Islamic vision of economics as a central part of a new Islamic society. Furthermore, the paper will argue that in al-Ṣadr’s work, this new conception of Islamic society is also voted to propose a valid alternative to capitalism and Marxism, both as economic systems and conceptions of society, fighting Western cultural influences and Epistemic colonisation. Henceforth, the article will frame al-Ṣadr’s effort to build a comprehensive critique of Western Epistemic colonisation within the concept of Cultural Hegemony and Counter-hegemony as defined by Asef Bayat and Antonio Gramsci and analyse his endeavours within this framework. To highlight these points, the presentation will provide an overview of the use of al-tafsīr al-mawḍūʿī in a short selection of passages from Iqtiṣādunā, drawing on the methodological framework provided by Gramsci, Bayat, and other scholars.
Ways to Achieve “Mutual Consent” in Social Interactions According to Qur’anic Teachings(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The level of satisfaction of individuals with life is one of the important criteria in the ideal lifestyle, and "mutual satisfaction" is one of the crucial manifestations of "satisfaction with life." Speaking of "satisfaction" in bilateral relationships implies the presence of both "Rāḍī" (well- pleased) and "Marḍīyy" (pleasing) aspects for both sides of these relationships. Considering the presence or absence of these two qualities in interpersonal relationships, three conceivable assumptions are possible: 1) Both parties are "Rāḍī" with each other, hence each party is also "Marḍīyy" with the other; 2) Only one of the parties is pleased with the other, therefore one is "Rāḍī" and the other is "Marḍīyy"; 3) Both parties are not "Rāḍī" with each other, hence neither is "Marḍīyy" with the other. The best case is the first assumption, and the worst case is the third assumption. When we find ourselves in the third situation, we must strive to at least transform it into the second assumption and then elevate the second assumption to the first assumption. But how is this transformation possible? The present study suggests that in one's interactions with others, instead of expecting to find oneself "Rāḍī," one should try to "Rāḍī" the other and let oneself become "Marḍīyy" with the other; because in order to be "Rāḍī" with the other, we do not have control over all the factors that lead to satisfaction, as we cannot determine or change the behaviors of the other party according to our desires. However, everyone has the choice and actions are up to them and can act according to the desires of the other party. If both parties in all bilateral relationships follow this recommendation, they will reach the ideal situation (the first assumption), which means being "Rāḍī and Marḍīyy at the same time."
آزادی ورهایی فکر در جلوه های تربیت خردمندانه قرآن و ارایه روش تدریس برمبنای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
168 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش آسیب شناسی در تعلیم وتربیت اسلامی از جهت فکری وفرهنگی است. یکی از دلایل مهم، ممانعت از روش های منتهی به آزادی فکر در جامعه است برای علت یابی بهتر به سراغ مهمترین منابع آموزه های اسلام، قرآن رفته و ریشه های آن را کشف ومورد ارزیابی قرارمی گیرد .مبانی نظری پژوهش ،براساس عاملیت انسان در قرآن است و مبادی عمل را از حیث گرایشی ،میلی وشناختی مبنا قرارمی دهد . روش شناسی در این پژوهش از نوع توصیفی واستنتاجی است . بعد از بیان وتوصیف ، آیات مربوط به رهایی فکرو آیات مربوط به اسارت آفرینی آیات مربوط به آزادی ورهایی فکر را ارزیابی می نماید.یافته ها، پس ازبررسی نشانگر آن است که آزادی ورهایی فکردر آیات، در مبادی شناختی،موجب اعمال اختیاری بیرونی انسان میشود و در مبادی گرایشی با دورنمودن رذایل و عمل به فضایل اخلاقی موجب ارتقاء روحی ونوعی رهایی فکری و معنوی درونی او می گردد. ودراین راستا بعد از انطباق با آیات قرآن روش تدریس برمبنای آزادی فکر ارایه میگردد .روش های تدریس "عاملیت در کلاس درس "و" روش تفکر انتقادی" و" روش اعطاءبینش رسیدن به درک آگاهانه وشهود"از روش های تدریس برمبنای آزادی فکردر قرآن است .
نقد و بررسی پژوهش های عبدالمجید اکجو و حسین آیدین در تبیین اعجاز قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
113 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله نقد و بررسی آثار نویسندگان ترک استانبولی؛ یعنی عبدالمجید اکجو و حسین آیدین در زمینه تبیین اعجاز قرآن کریم است، برای تحقق این هدف ابتدا الگوی پسینی - منطقی که ما اصطلاحا به آن " فرضیه وحدت متدیک " می گوییم و برای شناسایی تطبیقی آراء و روش های مولفان در تبیین اعجاز قرآن ضروری است، عرضه شده است سپس با تکیه بر محورهای دوگانه و مراحل چهارگانه آن، به نقد و بررسی آثار نویسندگان ترک استانبولی؛ یعنی عبدالمجید اکجو و حسین آیدین در زمینه تبیین اعجاز قرآن کریم پرداحته شده است، مقایسه کار مولفان مذکور نشان می دهد نحوه عملکرد آنان در دو محور یاد شده؛ یعنی 1-بررسی شکل کلی 2- بررسی مراحل بطور مستقل از صورت کلی، وضعیتی کاملا معکوس دارد، یعنی اگر چه پژوهش اکجو در شکل کلی تبیین اعجاز، بر کار حسین آیدین پیشی داشته، ولی حسین آیدین در جزئیات مطالب ارائه شده در هر مرحله عملکرد بهتری دارد.
بررسی احکام حریم خصوصی اطلاعاتی و ارتباطاتی بر اساس آیات قرآن، روایات و منابع تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
147 - 160
حوزههای تخصصی:
حریم خصوصی حوزه زندگی هر فرد است که نوعاً یا عرفاً ، در چارچوب قانون انتظار دارد دیگران بدون رضایت وی به اطلاعات راجع به آن دسترسی نداشته باشند.از جمله این حریم ها می توان به حریم اطلاعاتی و ارتباطاتی اشاره نمود . پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و با ابزار فیش برداری بر اساس آیات، روایات و منابع تفسیری مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاضر در خصوص حریم اطلاعاتی، حرمت تجسس و تفتیش در امور دیگران، سخن چینی و غیبت، استراق سمع مکالمات تلفنی و رهگیری ارتباطات اینترنتی (ارتباطات نوین) را مورد بررسی و ممنوعیت های قانونی آنان را برشمرده است. روایات متعددی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار (ع) وجود دارد که می توان با تعیین آنها دیدگاه اسلام در مورد حریم خصوصی را بیان کرد که از مصادیق آنها آیات 12 از سوره مبارکه حجرات و 19 از سوره مبارکه نور در خصوص حفظ ورود به حریم خصوصی اطلاعاتی، آیات 30 و 31 سوره مبارکه نور در خصوص حفظ ورود به حریم خصوصی ارتباطاتی اشاره نمود.
نمود آموزش و تربیت قرآنیِ امانتداری در قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
1 - 11
حوزههای تخصصی:
در ادبیات فارسی شاعران و نویسندگان در هر عصری بنابر موقعیت های اجتماعی و فرهنگی، آثار خویش را با کلام نورانی وحی مزین کرده اند. یکی از این نویسندگان عنصرالمعالی است که در اثر تعلیمی قابوس نامه، بسیاری از مباحث آموزشی و تربیتی را با تأثیرپذیری از کلام الهی، به فرزند خودش(گیلان شاه) توصیه کرده است. این پژوهش با ره یافتی توصیفی –تحلیلی و رویکردی کیفی، از منابع کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات بهره برده است. هدف نگارندگان شناسایی نمود قرآنی امانت داری در قابوس نامه است که با شیوه ای آموزشی و تربیتی بیان شده و امروزه با گذشت قرن ها از نگارش اثر، پندهای آن در امور تربیتی فرزندان راهگشاست. قابوس نامه بنابر دانشی که مؤلف آن داشته و بهره هایی که از کلام وحی و آموزه های دینی جهت تدوین آن برده، یکی از منابع آموزشی در رشد صحیح فرزندان به شمارمی آید و در بسیاری از موارد شیوه های تعالیم آن با روش های مدیریت آموزشی و تربیتی کنونی هم خوانی دارد.