ابن جریر طبری صاحب تفسیر «جامع البیان عن آی القرآن» در تفسیر آیات به مسئله اختلاف قرائات توجه داشته و با توجه به ضوابط و معیارهای خود یکی از وجوه قرائت را اختیار کرده است. با تأمل در مواردی که ابن جریر یک وجه از قرائت را اختیار کرده، در می یابیم وی در بسیاری از موارد هماهنگی قرائت با سیاق را مؤید یک وجه از قرائت دانسته و بر اساس آن قرائت خود را اختیار کرده است.
با توجه به اهمیت موضوع، این نوشتار، ضمن بیان معنای واژه های اختیار، سیاق و پیشینه کاربست آن در تفسیر و قرائات، به بررسی و تحلیل یکی از معیارهای طبری در اختیار قرائت که هماهنگی قرائت با سیاق است، پرداخته و برخی مسائل در این زمینه را مورد بررسی قرار داده است.
علامه سید حیدرآملی، از علمای شیعی و ایرانی سده هشتم است. تفسیرالمحیط الاعظم از آثار اوست. در تفسیر او سخنان ائمه معصومین(ع) در جای جای کتاب المحیط الاعظم، مشهود است.
تفسیر او توأم با تأویل است. ولایت، نگرش جامع ( مشتمل بر شریعت، طریقت و حقیقت) و توحید صمدی، از مبانی و رهیافت های تفسیری این مفسر به شمار می رود. در این جستار، رهیافت وحدت انگار محبوبی و توحید صمدی، به مثابه روح حاکم بر تفسیر سید حیدر دانسته شده و ضمن بیان مبانی و منابع تفسیری سید حیدر آملی، تاویل نزد سید حیدر آملی را بر اساس رهیافت یاد شده، معرفی گردیده است.
آراء و دیدگاههای اخوان الصفا در باره ماهیت دین و تاویلات آنان در باره آیات قرآن مورد توجه جمعی از اندیشمندان به ویژه مفسران قرآن بوده است. شماری ازمفسران تحت تاثیر دیدگاههای باطنی اخوان الصفا واقع شده و مستقیماً و یا بطور غیر مستقیم از آراء آنان بهره برده اند. هرچند اخوان الصفا برای فهم آیات قرآن، تمسک به معنای ظاهری را مجاز ندانسته و تاویل آیات را امر ضروری می دانند، لکن هرنوع تاویلی را روا ندانسته و با تاویلات بسیاری از تاویل گرایان به ویژه با معتزله به شدت مخالفت ورزیده اند. در این مقاله نویسنده کوشش نموده تا دیدگاههای تاویل گرایانه اخوان الصفا در باره آیات قرآن و نیز تاثیر آراء آنان را بر مفسران بررسی کند.
روح و نسبت آن با سایر مفاهیم قرآنی مرتبط با آن همانند روح القدس، روح الامین و روحنا از جمله مسائل اختلافی در میان مفسران است. اما نوع این نظریات در عدم ارائه یک راهکار روشمند برای تبیین روح و نیز نداشتن جمع بندی مناسب برای مفاهیم مرتبط با روح، هم داستانند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به تبیین نظریه علّامه طباطبائی درباره روح در قرآن پرداخته است. ایشان از رهگذر یک تفسیر روشمند، به جمع بندی آیات مرتبط با روح پرداخته است. ایشان در این زمینه، تبیینی متفاوت و دقیق از آیه «خزائن» (حجر: 21) را نقطه عزیمت خویش قرار داده و بدین سان، در تبیین روح و مفاهیم مرتبط با آن در قرآن، موفق بوده است. طبق نظر ایشان، با توجه به آیه «خزائن»، روح یک حقیقت مقول به تشکیک است و مفاهیم مرتبط، از جمله نفس (روح) انسان، مراتب و درجات گوناگون آن حقیقت واحد است.
سیاق آیات در صورتی که پیوستگی در نزول و ارتباط موضوعی آن ها ثابت باشد، از قراین معتبر آیات است که باید در فهم ظهور آیات به آن توجه شود. اسباب نزول آیات نیز در صورتی که دارای شرایط صحت سندی و محتوایی باشد، از قراین فهم آیات است که توجه به آن نیز در تفسیر آیات لازم است. در تفسیر برخی آیات این دو تعامل دارند و در تفسیر برخی آیات تعارض. این مقاله در صدد است که پس از بیان شرایط اعتبار سیاق و اسباب نزول و ذکر نمونه هایی از موارد تعامل آن دو، موارد استقرار تعارض میان آن ها را بررسی و وجه تقدیم یکی از آن دو بر دیگری را با توجه به ملاک اعتبار آن دو بیان کند.