فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۱۳٬۷۹۶ مورد.
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
حوزههای تخصصی:
تقابل پدیده ای است هنری، بلاغی و زیبایی شناختی که بر هم آیی دیالکتیک متضادها مبتنی است. این ویژگی متناسب با گونه متمایز و برجسته بلاغت در قرآن است که در آن آرایه های ادبی و عناصر زیبایی آفرین در همه یا اغلب نمونه ها هماهنگ با شیوایی و روانی کلام و در راستای تبیین معنی و تسهیل فهم آن برای مخاطب است. ازاین رو، شکوه بیان متن قرآنی تنها محدود به تصویریا بلاغت یا اطلاع رسانی نیست؛ بلکه در غیر از این امور نیز تجلی می یابد، مثل آنچه که به سبک نظم در حوزه تقابل تجسم می یابد. بر این اساس، در این پژوهش کوشش شده است تا با توجه به نظریه انسجام در زبان شناسی نقش گرای نظام مند هلیدی، نظم/چینش تقابلی واژگان «أرض و سماء» در گفتمان قرآنی بررسی و تحلیل شود و با ارائه تحلیلی زبانی– سبکی از تغییر سبک در چینش این واژگان، نقش آن که یکی از عوامل توازن و انسجام معنایی در گونه قرآنی است، تبیین شود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نشان داده است که هم آیی امور متضاد و مانند آن، طبق مقتضای حال، نه تنها بر زیبایی متن که بر انسجام و توالی مفهومی آن نیز تأثیرگذار است. همچنین تغییر سبک در چینش تقابلی واژگان «أرض و سماء» یک مشکل ترکیب پذیری است که از طریق بررسی عوامل بینامتنی مانند بافت موقعیت توجیه پذیر است. ضمن اینکه تبیین تغییر سبکی میان آیات در تقدیم و تأخیر این دو واژه و تغییر از حالت مفرد به حالت جمع واژه «سماء» با بررسی تأثیر بافت موقعیت، مسئله ای علمی و نوعی استفاده خلاقانه از راهکارهای پرمایه زبانی جهت انسجام و سازگاری با مفهوم کلان بافت است.
مفهوم سازی واژه «لِسان» در قرآن در پرتو نظریه استعاره شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از دیدگاه های رایج در زبان شناسی شناختی، نظریه «استعاره مفهومی» است که می توان از این نظریه در مطالعات دینی استفاده کرد. در پژوهش حاضر، ابتدا مقدماتی درباره استعاره و نظریه استعاره مفهومی بیان می شود؛ سپس با بررسی مفهوم «لِسان» در قرآن کریم بر اساس نظریه استعاره مفهومی، تأثیر این دیدگاه بر نحوه فهم گزاره های دینی بررسی می گردد. به همین منظور تمام آیاتی که مشتمل بر واژه «لسان» بودند، استخراج و حوزه های مبدأ استعاره مفهومی «لسان» واکاوی می شوند. واژه «لسان» و جمع آن (أَلْسِنَه) 25 بار در کل قرآن به کار رفته است که نتیجه بررسی عبارات استعاری «لِسان» نشان می دهد که قرآن برای مفهوم سازی «لِسان» از دو شیوه استعارة مفهومی و مجاز مفهومی استفاده کرده است. بر اساس یافته های پژوهش، شش مورد استعاره مفهومی در آیات مورد نظر یافت شد که در آن آیات، از زبان و اعمال منتسب به آن مانند ضربه زدن، دریافت (تلقی)، بستن و باز کردن، شهادت دادن و پیچاندن برای مفهوم سازی مفاهیمی مثل دشمنی کردن، طعنه زدن، تمسخر و شیوایی در سخن و مانند آن (که عمدتاً از درجه انتزاع بالایی برخوردارند و از تجارب پایه بشر به شمار نمی آیند) استفاده شده است.
ساختار التفات و جنبه های هنری- معنایی آن در قرآن (پژوهشی در سطح صیغه های ضمایر)
حوزههای تخصصی:
ساختار التفات، یکی از پربسامدترین ساختارهای بیانی قرآن است که دارای گونه های مختلفی چون تصرَف در زمان افعال (به کارگیری زمان حال به جای زمان گذشته یا بالعکس و ...)، تغییر رویکرد ضمایر و افعال (از غایب به مخاطب یا بالعکس و ...) و کاربرد اسم به جای ضمیر یا بالعکس، می باشد. در پژوهش حاضر، ضمن نگاهی گذرا به مفهوم و کارکرد فنَ التفات و انواع آن، به تحلیل جنبه های هنری و معنایی این صنعت در سطح صیغه های ضمایر (غایب به مخاطب، غایب به متکلَم، متکلَم به مخاطب، متکلَم به غایب و مخاطب به غایب) در نمونه های قرآنی آن پرداخته شده است. شناخت دامنه ی هر یک از انواع التفات –از جمله در سطح ضمایر- ما را در درک ماهیَت و کارکرد این صنعت بلاغی و نیز جنبه های هنری و معنایی آن در کلام وحی یاری خواهد رساند. در نهایت اینکه بررسی نمونه های التفات در قرآن، بیانگر این مطلب است که این الگوی زبانی علاوه بر کارکرد هنری و زیباشناختی خود، نقش بسیار مهمَی در انتقال مقصود گوینده کلام به مخاطبان و میزان تأثیرگذاری و ماندگاری آن دارد.
نگرشی بر آثار و روش تفسیری چهارده تن از عالمان قرآنی مازندران (از قرن 4 تا 14) و نقش آنان در گسترش میراث قرآنی
منبع:
الاهیات قرآنی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۹
31 - 58
حوزههای تخصصی:
مازندران در طول تاریخ، مهد عالمان در عرصه های مختلف علمی از جمله در گستره معارف قرآن کریم بوده است. از میان عالمان طبرستان، عده ای به تفسیر قرآن همت گمارده و مردم را با فرهنگ قرآن آشنا کرده و مایه عظمت و شهرت دینی این سرزمین شدند. مع الوصف زندگی بسیاری از آنان بازگو نشد و آثار آنان مخطوط ماند. برخی از آثار مطبوع هم در دسترس نیست. از این رو، تحلیل محتوای آثار و به دست آوردن روش کار تفسیری آنان امری لازم و ضروری است. لکن برای یافتن این آثار و اطمینان از سرنوشت نسخ خطی و نسخ مطبوع احتمالی، لازم است که شخصیت های متنفذ و محققانی که برای آنان امکان مراجعه به مخازن نسخ خطی جهان اسلام میسور است، بدان همت نموده و زمینه احیا و طبع آن را فراهم سازند. بی شک گام اول در راستای اطمینان از سرنوشت آن آثار، بررسی منابع مکتوب تراجم است که این پژوهش به دنبال آن است. پژوهش حاضر بر اساس روش تحلیلی - اسنادی و با مراجعه به کتب تراجم و با هدف شناساندن و تجلیل از عالمان قرآنی و تراث انسانی و سرمایه های معنوی مازندران انجام شد. شناساندن این پیشینه کهن و معرفی و تجلیل از این مشاهیر، نشانه رشد و توسعه فرهنگی، احیای فرهنگ قرآنی و هویت بخشی به فرهنگ و پیشینه طبرستان است.
مبانی حکمی ملاصدرا در تفسیر آیه 81 سوره یس
منبع:
الاهیات قرآنی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۹
115 - 130
حوزههای تخصصی:
روش های تفسیری نسبتاً زیادی در عرصه تفسیر قرآن کریم وجود دارد. روش تفسیری ملاصدرا به تفسیر حکمی معروف شده است؛ این رویکرد با تفسیری ذو ابعاد تلاش دارد تبیینی را به مخاطب عرضه کند که تا حد زیادی بتواند به همه زوایای آیات پی ببرد. در آیه 81 سوره یس که در این مقاله تفسیر آن مورد بررسی قرارگرفته است، ملاصدرا ضمن توجه به معنای ظاهری آیه و با تکیه بر اصولی چون امتناع اعاده معدوم، موضوع عالم کبیر و صغیر و توجه به انواع انحصاری و انواع غیر منحصر در فرد، به اثبات معاد انسان مبادرت می ورزد. با این توضیح که اگر ثابت شود خداوند متعال بر خلق عالم کبیر قادر است، قطعاً بر خلق عالم صغیر که انسان است نیز قادر خواهد بود؛ زیرا خلق عالم کبیر، بزرگ تر و شدیدتر از خلق عالم صغیر است. در مقام مقایسه میان تفسیر ملاصدرا از آیه، با تفاسیر عقلی و عرفانی و تفسیرهای متأثر از عقل و شهود ثابت می شود که ایشان همگام با تفاسیر عقلی و عرفانی و به نوعی با به کارگیری آن ها و تحت تأثیر آن ها به این شیوه تبیین همت گماشته و نسبت به این نوع تفاسیر هم پوشانی دارد.
نقد و بررسی کتاب «اصول الاداره من القرآن و السنه»
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
31 - 60
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های مدیریت از نظر قرآن به این نتیجه می رسیم که قرآن کریم راهنمای های مفید در رابطه با مدیریت را قبل از پیدایش علم مدیریت نوین بیان کرده است. یافته های آیات مدیریتی، قابل شرح و تبیین بیشتر بوده و با دقت در همه قرآن و صدر و ذیل آیات، مطالب دقیقتر مدیریتی قابل کشف و تبیین می باشد.نگارش های تدوین یافته در راستای مدیریت قرآنی قابل نقد و بررسی از نظر قوت و ضعف های آنها از جهت ساختاری، روشی و محتوایی می باشد و معمولا اینگونه نگارشها به روش کیفی انجام می گیرد. یافته های ناقد و ارزیاب بعد از مطالعه کل کتاب، در نقدهای کلی بر تمام کتاب و بررسی بیشتر محتوای دو بخش اول تحت عناوین تصمیم گیری و برنامه ریزی صورت گرفته است. کتاب ضمن داشتن امتیازات فراوان، نیاز به بررسی و ارزیابی بیشتر را دارد. کتاب در پنج مرحله مورد ارزیابی قرار گرفته و نقد درون متنی کتاب مورد تأکید بیشتر قرار گرفت. شش مورد از نمونه های کتاب، نقد درون متنی و برون متنی آنها بیان گردیده و برای تکمیل بحث، نمونه های بیشتر پیشنهاد گردید.
انسان انگاری مفاهیم مجرد در زبان قرآن از دیدگاه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
حوزههای تخصصی:
تفاوت نظریه های سنتی و نظریة معنی شناسی شناختی در مطالعة انسان انگاری اشیاء و پدیده ها این است که در نظریه های سنتی این فرایند، فرایندی زبانی و در نظریه های شناختی، فرایندی مفهومی و زیرمجموعة استعاره های وجودی است. همچنین در این نظریه سازوکار شناختی آن به تفصیل و با ذکر جزئیات انطباق مفهومی، بررسی می شود. در مقالة حاضر با برگرفتن رویکرد دوم انسان انگاری، مفاهیم مجرد در زبان قرآن بررسی شناختی می شود. درواقع پرسش اصلی تحقیق این است که در زبان قرآن کدام مفاهیم غیرانسانی با کمک مؤلّفه های معنایی مربوط به انسان بیان شده است. همچنین چگونه می توان به الگویی واحد در ترسیم رابطه های مفهومی موجود میان انسان و غیرانسان در زبان قرآن پرداخت. داده های تحقیق شامل همه عبارات قرآنی است که طبق اصول نظریة لیکاف و جانسون (1980) شامل مؤلّفه های مفهومی مرتبط با انسان برای مفهوم سازی غیرانسان است. پس از بررسی داده ها مشخص می شود که در زبان قرآن برای بیان مفاهیم انتزاعی، از مفهوم عینی «انسان و شخص» استفاده می شود. همچنین در همه مفهوم سازی های غیرانسان به انسان اصول رایج نظریة استعارة مفهومی تأیید می شود.
ارزیابى نظریه نولدکه در اقتباس قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است. به اعتقاد او، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اغلب آموزه هاى قرآن را از طریق ارتباط با ادیان و سایر فرهنگ ها به دست آورده است. نولدکه در نظریه اقتباس قرآن، بیش ترین سهم را به آموزه هاى یهودى و سپس مسیحى و در نهایت، فرهنگ جاهلیت مى دهد. وى براى ادعاى اقتباس قرآن از منابع یهودى مسیحى، دو دلیل مى آورد: نخست، مشابهت قرآن به کتب یهودى مسیحى و دیگرى، ارتباط پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى مسیحى است. نولدکه میان فرهنگ جاهلى و قرآن شباهت هایى را برشمرده و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مؤدب به آداب جاهلى معرفى مى کند. ادله وى درباره مسئله اقتباس قرآن مردود مى باشد؛ زیرا اولاً، مشابهت چشمگیرى بین قرآن و کتب یهودى و مسیحى و فرهنگ جاهلیت وجود ندارد. ثانیا، ادعاى ارتباط علمى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى و مسیحى، و مطابق بودن رفتار آن حضرت با فرهنگ جاهلى، عارى از استناد صحیح تاریخى است.
بررسی نظریه تفسیری علامه طباطبایی در جاودانگی دوزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال هشتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
93-104
حوزههای تخصصی:
موضوع جاودانگی ماندگاری برخی از کافران در آتش دوزخ، مسئله ای است که همواره مورد توجه اندیشمندان به ویژه در دوره معاصر بوده است. مفسران و عقایدشناسان به فراخور نحله کلامی خویش در این باره پاسخ هایی درون دینی و برون دینی ارائه کرده اند. علامه طباطبایی مطابق نظریه مشهور، به جاودانگی دوزخ برای برخی از کافران معتقد است. وی در اثبات این نظریه، از براهین فلسفی و شواهد قرآنی بهره برده و بر این باور است که با نهادینه شدن احوال و ملکات زشت در نفس آدمی، به تدریج در جان انسان نفوذ کرده و با روح او عجین می گردد، چنین انسانی با همان نفس زشت خودساخته وارد آخرت می شود و چون ذات وی با شقاوت شکل گرفته است، دائماً گرفتار عذاب خواهد بود. از نظر علامه، نظریه خلود بر پایه نص قرآن و روایات مستفیض بوده و هیچ گریزی از پذیرش آن نیست. برخی از مفسران معاصر، با نقد این دیدگاه، بر این باورند که نظریه خلود در آتش دوزخ، با اصل قرآنی برابری کیفر و کردار سازگار نیست و علامه تحت تأثیر پیش فرض های کلامی و فلسفی خویش، چنین نظریه ای را بر آیات قرآن تحمیل نموده است. مقاله حاضر با رد این ادعا، به دفاع از نظریه علامه پرداخته است.
مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا پیرامون رابطه نفس و بدن و سنجش کارآمدی مبانی هریک در نیل به مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد اختلاف نظر میان ابن سینا و ملاصدرا در بحث انسان شناسی، نوع نگرش هریک به رابطه میان نفس و بدن است که این اختلاف ، از مبانی نظام فلسفی ایشان ناشی میشود. رابطه نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطه یی ذاتی و وجودی است و قول به علیّت (مادی) بدن عنصری برای مرتبه طبیعی نفس، ناشی از همین موضعگیری است، در حالیکه مطابق مبانی ابن سینا، نفس صرفاً در کسب کمالات وجودی و نه در اصل وجود، نیازمند بدن است و علیّت ذاتی میان این دو برقرار نیست. مسئله دیگر اینست که شیخ الرئیس، ترکیب نفس و بدن را اتحادی میداند و صدرالمتألهین در اتحادی بودن ترکیب با او هم رأی است اما معتقد است که تنها با قبول برخی مبانی حکمت متعالیه میتوان اتحادی بودن ترکیب مذکور را موجه کرد. مسئله مهم بعدی اینست که اگر نفس و بدن، رابطه وجودی دارند نه رابطه عارضی و اضافی، آیا تعلق نفس به بدن قطع شدنی است؟ و اگر ذو مراتب بودن نفس مسجّل و مسلّم است، آیا نباید بدن را نیز ذومراتب دانست تا همراهی با نفس در مراتب مختلف برای آن امکانپذیر باشد؟ بسبب تفاوت مبنا، پاسخ شیخ الرئیس و ملاصدرا به این قبیل پرسشهای زیربنایی، تفاوتهایی دارد و این مقاله قصد دارد به جستجو و تحلیل آنها و سنجش کارآمدی مبانی ایشان در نیل به مطلوب بپردازد.
بررسی قاعده امکان اشرف و نسبت آن با اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعده امکان اشرف از قواعد مهم فلسفه اشراق است. شیخ اشراق، اهتمام ویژه یی به این قاعده داشته است و در اکثر آثار خود بر این قاعده اقامه استدلال کرده است. هدف اصلی ما در این نوشتار بررسی نسبت قاعده امکان اشرف با اصالت وجود است. بدین منظور، لازم است به این پرسشها پاسخ داده شود: آیا برهان مشهور این قاعده که در آثار سهروردی و پیروان او مطرح شده، بر اصالت ماهیت مبتنی است؟ موضع ملاصدرا بعنوان مؤسس فلسفه اصالت وجودی، در قبال این قاعده و برهان آن چیست؟ آیا تاکنون تقریری از قاعده امکان اشرف با ابتناء بر اصالت وجود ارائه شده است؟ نقاط قوت و ضعف براهین و تقریرهای مختلف این قاعده چیست؟ از طرفی، اشکالاتی نیز بر این قاعده مطرح شده است که با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه قابل دفع میباشند. محقق دوانی، اشکالی بر قاعده مطرح نموده است که ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و فروعات آن، به اشکال پاسخ داده است. این پاسخ میتواند زمینه ساز تقریر دیگری از قاعده شود که در مقاله بدان پرداخته شده است.
تأثیر آموزه های قرآنی بر حکمت اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به یقین میتوان گفت که همه فلاسفه اسلامی از هریک از سه مکتب مشهور فلسفی در سیر اندیشه فلسفی خود، تأثیرات بسیاری از قرآن کریم پذیرفته اند اما در این میان، شیخ شهاب الدین سهروردی اولین فیلسوف اسلامی است که در نظام حکمت اشراقی خود بیشترین استفاده را از قرآن کرده است. استفاده سهروردی از این کتاب آسمانی، هم از نظر کمیت و مقدار و هم از جهت نوع استفاده تأویلی، از سایرین متمایز است. او بسیاری از ایده ها، برهانها و داوریهای خود را مقرون و منوط به قرآن کرده است. در این مقاله سعی شده است از تأثیر آموزه های قرآنی بر حکمت نوری سهروردی در چهار مقوله» حکمت نوری، نورالانوار، عقول، و نفس به اختصار سخن گفته شود، چراکه قطعاً بحث مستوفی در اینباره نیازمند مجال و کمالی شایسته است.
تبیین مبانی وجودشناختی، جایگاه تکوینی و آثار حقیقت محمّدیه در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله صدور عقل اول بعنوان نخستین مخلوق بیواسطه حق تعالی، یکی از مسائل مهم حکمت اسلامی است. عقل یا صادر اول در حکمت متعالیه، ذات و روح متعالی نبی اکرم(ص) یا همان «حقیقت محمّدیه است که با شواهد نقلی و قواعد عقلی تأیید میشود. این جُستار با روش توصیفی تحلیلی، ضمن بیان معنا و مصداق حقیقت محمدیه در حکمت و عرفان اسلامی، به تبیین مبانی وجودشناختی این نظریه در حکمت متعالیه میپردازد. برخی از این مبانی فلسفی که فهم و تبیین حقیقت محمّدی(ص) مبتنی بر آنهاست، عبارتند از: اصالت وجود، قاعده الواحد، قاعده امکان اشرف، بساطت وجود یا قاعده بسیط الحقیقه و اصل انبساط و سریان وجود. سرانجام با تکیه بر آثار ملاصدرا به تبیین جایگاه تکوینی حقیقت محمدیه در نظام هستی پرداخته ایم و برخی از مهمترین آثار و برکات وجودی این حقیقت متعالی همچون وساطت در فیض و رحمت الهی، حفظ اساس و نظام عالم، هدایت به صراط مستقیم و وصول به سعادت، و وساطت در تقرّب و شفاعت را بیان میکنیم.
ارزیابی نظریه روان کاوی فروید از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه روان کاوی فروید، یکی از نظریات مهم در قرن نوزدهم بوده که تأثیر شگرفی در تربیت داشته است. این نظریه از منظر روش، بر روش تجربه گرایی در غرب تکیه دارد و از منظر ماهوی، با مکتب مادی گرای اومانیسم هم سان است. نظریه پیش گفته دو رکن اساسی دارد؛ یکی ساختهای سه گانه ذهنی و دیگری حالات سه گانه روانی. به باور فروید، از میان ساخت های سه گانه ذهنی، نهاد برترین و بنیادی ترین ساخت است و منبع انرژی های غریزی جنسی به شمار می آید. وی ناخودآگاه را عامل اساسی در تربیت معرفی می کند. نظریه فروید از منظر معارف دینی به ویژه نهج البلاغه، در هر دو رکن پیش گفته، مخدوش است: نخست، روش تجربه گرایی انحصارگرا، روشی درست در شناخت انسان نیست. دوم، اومانیسم مکتبی انحرافی در شناخت انسان است که به ابعاد مترقی انسان توجهی ندارد. سوم، انسان دارای ساختهای سه گانه ذهنی نیست و صرفاً یک ساخت ذهنی دارد و چهارم، برخلاف نظر فروید، ضمیر ناخودآگاه بیشترین تأثیر را در رفتارهای انسان ندارد.
نشانگرها و حکمت هاى حذف جواب شرط در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جملات شرطى، دو رکن اساسى «شرط» و «جواب شرط» وجود دارد که از نظر معنا، متوقف بر یکدیگرند. گاهى رکن جواب شرط در این جملات حذف مى شود که باید براى تکمیل فهم معنا، به حکمت آن پى برد. از نظر فصاحت و بلاغت، لفظ مذکور باید بر محذوف دلالت کند تا جملات معماگونه نباشد. مقاله حاضر با روش توصیفى تحلیلى، نشانگرها و حکمت هاى حذف جواب شرط در قرآن کریم را بررسى کرده است. برخى از نشانگرهاى حذف جواب شرط عبارت است از: وضوح و روشنى جواب، تکرار جواب در آیات قبل، دلالت جمله بر محذوف، وجود تعلیل و دلالت مقام. بعضى از حکمت هاى حذف جواب شرط هم شامل بیان عظمت، تهویل، نشان از زشتى محذوف، و بیان شگفتى است.
اکوار و ادوار در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال هشتم پاییز۱۳۹۶ شماره ۳۱
129 - 154
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات مشترک و مطرح در علوم پایه و علوم انسانی، به ویژه علوم دینی، دیدگاه خلقتی شبه انسان، انسان نما یا انسانی دیگر غیر از نسل بشر کنونی است. در نگاه کلی، این نظریه را باید متأثر از افسانه های تاریخی دانست. وجود برخی ابنیه تاریخی که امکان ایجاد آن ها از سوی نسل بشر امروزی وجود ندارد، تصوری برای اندیشمندان ایجاد کرده تا به انسان های فرازمینی یا نسل شبه انسانی معتقد شوند که زمانی در زمین می زیستند. در پی سلسله مطالعاتی در علوم پایه، همچون فیزیک و ریاضی، با طرح مباحث مربوط، احتمال وجود زمینی دیگر غیر از این زمینی بسیار زیاد است. با توجه به تأیید این مطالعات، در کلیسا موضوع خلقت عالمی دیگر به چالشی در حوزه دین به شمار آمد. علوم اسلامی نیز که برخاسته از آموزه های قرآن کریم می باشند، به این موضوع ورود نمود و با وضع اصطلاح «اکوار و ادوار»، به بحث در باب آن پرداخت. با بهره گیری از آیات و بررسی آن ها در کنار روایات درباره امکان خلقتی مشابه، خلقت انسان در عالمی قبل از عالم موجود و یا وجود مردمانی از جنس ما، یا شبیه ما که از نسل حضرت آدم (ع) هستیم، به دست می آید که وجود چنین انسان هایی قبل از حضرت آدم (ع) منتفی نیست. این نظریه با آفرینش و فیض مدام خداوند متعال هماهنگی بیشتری دارد. این پژوهش، جستاری است در استخراج زمینه هایقرآنی روایی خلق مدام، به ویژه از رهگذر توجه به منبع عقل، به روشی توصیفی و تحلیلی سامان یافته است.
روش شناسی تفسیر امام جواد (علیه السلام)
منبع:
تفسیرپژوهی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷
44 - 13
حوزههای تخصصی:
پیشوایان معصوم ( ع)، راسخان در علم و عالم و معلّم قرآن می باشند. روایات تفسیری آنان به عنوان یکی از منابع ارزشمند تفسیر قرآن ، نزد مفسران در گویاسازی مقاصد آیات، نقش تعیین کننده ای دارد که اگر این روایات وجود نداشت، فهم و تفسیر بسیاری از آنها غیرممکن بود. از این رو، از دیرباز روایات تفسیری به عنوان یکی از منابع ارزشمند تفسیر قرآن کریم، نزد مفسران تلقی شده است. نگاهی کوتاه به روایات تفسیری آشکار می سازد که آن بزرگواران برای تفسیر آیات و بیان دلالت های آن، روش-شناسانه و ضابطه مند عمل نموده و به تناسب موضوعات کلامی، فقهی، اخلاقی و غیره از ابزارهای گوناگونی بهره گرفته و روش ها و گرایش های مختلفی را اتخاذ کرده اند. این نوشتار که به شیوه توصیفی و تحلیلی سامان یافته، به تبیین شیوه ها و روش های تفسیری نهمین امام شیعه، امام جواد (علیه السلام ) می پردازد. با تتبع در آرای تفسیری برجامانده از امام (ع)، سه گونه روش تفسیری ملاحظه شده است که شامل تفسیر قرآن به قرآن، قرآن به سنت و تفسیر عقلی و اجتهادی می شود و تفسیر اجتهادی ایشان شامل تفسیر مفردات قرآن کریم، شرح آیات الاحکام، تعیین معنای باطنی و سبب نزول آیات است. از این لحاظ شیوه تفسیری امام جواد (ع) ، روش تفسیری جامع می باشد. کلمات کلیدی: قرآن کریم، امام جواد (ع)، روایات تفسیری، روش تفسیری.
قاعده افزایی تکرار فعل «قال» در راستای تبدیل آن به الگوی گفت وگو در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قرآن هرچند که یک کتاب دینی و ایدئولوژیک است، اما تنها کارکرد ارجاعی ندارد. در رساندن محتوا به مخاطبانش از قدرت زبان نهایت بهره را برده و موجب نزدیک شدن آن به زبان شعری و ادبی شده است. حال این سؤال پیش می آید که این زبان ادبی به چه شکل در قرآن آمده است؟ قرآن برای رسیدن به هدفش که تأثیر و جلب نظر مخاطب می باشد، سبک ادبی منحصر به فردی دارد که تابع نظم شعر نیست، ولی از قواعد زبان شعری و نظام آن برخوردار است. با توجه به آرای صورتگرایان که برای بررسی زبان ادبی به تمایز دو فرایند خودکاری و برجسته سازی زبان معتقدند، زبان قرآن نیز صرفاً به بیان موضوع نمی پردازد، بلکه برای رساندن محتوای معین سعی دارد که در شیوه بیان خود، با بهره گیری از زبان ادبی، دریافت مدلول را به تأخیر بیندازد که این امر، ذهن خواننده را درگیر نموده و موجب گسترش معنا می شود. این فرایند به وسیله تکرار، موجب قاعده افزایی و برجسته سازی در کلام می گردد. در این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی، سعی بر آن است که برجسته سازی فعل «قال» و مشتقات آن از طریق تکرار بررسی شود. این فرایند همگام با متن پویای جامعه ای که طالب تفکر و تأمل است، راه را برای دیالوگ، چندصدایی و تفاهم هموار می کند. در واقع بسامد بالای فعل «قال» و مشتقاتش (1717 بار) در ساختار قرآن و برجسته شدن این کلمه در برونه زبان، چنان قدرتی به درونه زبان بخشیده است که قادر به تحلیل ساختار است.
نقد و بررسی دیدگاه ویلیام فدرر دربارة مصادر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده های اخیر، قرآن پژوهی از اولویت های مهم مستشرقان است. شماری از این آثار به انکار و یا دست کم تردید در وحیانیت قرآنتصریح دارد. ویلیام جوزف فدرر، نویسنده و مورخ معاصر آمریکایی نیز همسو با این نظر، منکر الهی بودن قرآناست. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی ابعاد مختلف ادعای فدرر را به بحث می نهد و به بررسی دیدگاه ویلیام فدرر در کتاب «What every American needs to Know about the Qur`an» دربارة مصادر قرآنپرداخته است. نتیجة پژوهش بیانگر نادرستی بسیاری از ادعاهای فدرر است. مهم ترین نقاط ضعف وی عبارتند از: مراجعه نکردن به منابع دست اول و معتبر، آدرس دهی غیردقیق به منابع، مراجعه نکردن به منابع تاریخی، تفسیری و حدیثی شیعه، تعصب نسبت به باورهای مسیحیت و غرض ورزی در برابر معارف قرآنی. نتیجة این پژوهش در حوزة مطالعات استشراق و نیز مباحث کلامی و تفسیری کاربرد آشکار دارد. همچنین، این نتایج در عرصة تبلیغ و جذب نامسلمانان و اقناع فکری ایشان کارایی دارد
بازتفسیر «الحمد لله رب العالمین» بر پایه روابط بینامتنی قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دومین آیه قرآن کریم - الحمدُ للهِ رَبِّ العالَمین - از آیاتی است که مسلمانانِ عصر حاضر کمتر در معنایش تردید می کنند. معمولاً احساس می شود که از همان دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم بر همین معنایی حمل می شده است که در اغلب تفاسیر و ترجمه های معاصران می توان دید: «ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است». می خواهیم در این مطالعه با مرور روند شکل گیری چنین فهمی از آیه، سبب تفسیر اجزاء مختلفش را در قالب کنونی بازشناسیم و احتمال ترجمه و تفسیر آن به دیگر اَشکال را بیازماییم. سپس بکوشیم براساس آن تفاسیر، عبارات مشابه محتمل را در آثار دینی پیش از اسلام بیابیم. بناست نشان دهیم که این عبارت عیناً در عهد جدید ذکر شده است و چه بسا بتوان ردّی از آن در ادبیات مکتوب یا شفاهی قوم یهود نیز بازجست؛ همچنان که از گذشته های دور، دانشورانی مسلمان به وجود چنین روابط بینامتنی میان سوره حمد و ادبیات کتاب مقدس اشاراتی گذرا کرده اند. به نظر می رسد که می توان با تکیه بر این روابط بینامتنی در معنای آیه بازاندیشی کرد یا دست کم به تفسیر دقیق تری از آن راه جست.