این مقاله در آغاز، چشم اندازی کلی از زمینه های تاریخی شکل گیری کلام ارائه می دهد، سپس پرسش های بنیادین و پاسخ های درخور و متناسب را مطرح می سازد تا وجوه اشتراک و افتراق و ریشه های تقابل و چالش های کلام دینی و فلسفی را از دیدگاه شیعه بررسی نماید و در این راستا، تعاریف و تقسیم بندی های مختلف عقل و اصالت آن و نگرش درون دینی و برون دینی به علم کلام و شکل گیری کلام فلسفی با گرایش به عقل فلسفی و چالش های جدید را مورد توجه قرار میدهد و با ارائه پیشنهادها و چشم انداز آینده، مقاله را پایان میدهد.
داوودبن مُحَبِر، از علمای سده ی دوم هجری است که تنها تالیف روایی او با عنوان کتاب العقل، در طی سده های متمادی، همواره محل نقد و گفتگو میان محدثان بوده است. این که داوود، حمایت روایی از کدام «عقل» را وجهه ی همت خود ساخته، و چه اندیشه و انگیزه ای در پسِ تدوین کتاب او نهفته است، پرسش هایی است که نوشتار حاضر، در پی یافتن پاسخی برای آن هاست. مولف، با ارائه ی تحلیلی بر مضامین کتاب العقل، مباحثی هم چون عقل به عنوان عطای الهی، عقل به عنوان ابزار شناخت، عقل و ایمان، رابطه ی تعاضُدی عقل و عمل، و فضیلت عقل و ارزش دهی به عمل را در کتاب العقل، پی گیری می نماید.
«معیار علم دینی» عنوانی است که در این مقاله، مورد تحقیق و بررسی قرار خواهد گرفت. در این زمینه دیدگاه ها و روی کردهای مختلفی مطرح است که دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی از جمله آن می باشد. دینی بودن علم را می توان در عناصر و مؤلفه های مختلفی نظیر مبانی، موضوع، مسائل، روش، هدف و... جست وجو نمود. این ملاک ها را می توان در اضلاع سه گانه علم، عالم و معلوم ترسیم نمود. اضلاع مرتبط با عالِم و معلوم، از سنخ عناصر بیرونی و غیررکنی اند و علم به عنوان ضلع درونی و هسته مرکزی، خود دارای عناصر رکنی و غیررکنی است و هر کدام از این عناصر، نقش و سهم خاصی در تعیین هویت علم- از لحاظ دینی یا غیردینی بودن- دارند. مقاله حاضر می کوشد عناصر و مؤلفه های یادشده را از منظر علامه طباطبایی بررسی کند.