فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
«پدیدارشناسی دین» یکی از مطرح ترین و پرکاربردترین رویکردها در مطالعات دین است. بنابراین، شناخت ویژگی ها و مؤلفه های جوهری این رویکرد برای دین پژوهان اهمیت زیادی دارد. ممکن است تصور بر این باشد که پدیدارشناسی دین چیزی جز کاربستِ رویکرد پدیدارشناسی فلسفی در فهم دین نیست. اما آیا این رویکرد در تمام ویژگی ها و در ذاتِ خود، عیناً با پدیدارشناسی در مفهوم فلسفی مشارک است؟ یا در آن باید به جست وجوی ویژگی ها و جوهری متفاوت بود؟ و آیا هر عیب و هنری که برای پدیدارشناسی فلسفی صادق باشد بر پدیدارشناسی دین نیز صدق می کند؟ این نوشتار پس از توصیف و تبیین ویژگی های پدیدارشناسی، کوشیده است مؤلفه ها و ویژگی های رویکرد پدیدارشناسی دین را شناسایی کند تا از آن میان، جوهری ترین مؤلفة این رویکرد را استنباط کند و نسبت آن را با رویکرد پدیدارشناسی فلسفی معلوم سازد. حاصل این جستار بجز آشکار کردن نسبت این دو، شناخت و تبیین برخی از مؤلفه ها و ویژگی های اختصاصی و متمایز پدیدارشناسی دین است که خود می تواند به استفادة درست از رویکردی که چاره ای از به کارگیری آن در بسیاری از پژوهش های دینی نیست، مدد رساند.
جن از منظر ادیان ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عالم آفرینش جدا از موجودات محسوس، موجودات نامحسوسی نیز وجود دارند که در شرایط عادی، برای ما قابل درک حسی نیستند. یکی از آن موجودات نامحسوس جن است.
اعتقاد به وجود جن مختص اسلام نیست و در دیگر ادیان ابراهیمی نیز پذیرفته شده است و در متون مقدس آنان ریشه دارد.
اسلام جنیان را موجوداتی حقیقی، همچون انسان و فرشته می داند؛ اما یهودیان و مسیحیان آنها را فرشتگان متمرد می شمرند.
مبانی و عناصر اخلاق در اندیشه محمد بن زکریای رازی
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، بیان نظریه اخلاقی محمد بن زکریای رازی است که با توجه به مبانی و مؤلفه های نظریه اخلاقی آن دانشمند به تلخیص درآمده است. رازی که در تراوشات فکری خود، بویژه در نگرش به موضوعات اخلاقی از سقراط و افلاطون پیروی کرده، خود نیز از نظامی اخلاقی برخوردار بوده است. این نظریه که به اخلاق سلامت محور و فرد گرایانه خلاصه می گردد، ویژگی ها و جهت گیری های خاصی هم بدنبال داشته است. رازی همچون یک اپیکوری، مناسب ترین وضعیت اخلاقی را در یک زندگی معتدل می بیند که در آن، نیازهای طبیعی، بدون اینکه از حالت اعتدال خارج گردند، برآورده می شوند. او جوانب اخلاقی را متمرکز بر خاستگاه عقل می داند و به واسطه عقل، مراقبت از انفعال و سرکوبی هوی را توصیه می کند و در عمل نیز، طبیبانه به اخلاق می پردازد و بر آن شده است تا با روش پیشگیری – بهبود و درمان، پیشرفت اخلاقی را محقق سازد.
زندگی به مثابه معنا (بررسی معنای زندگی در آیین ذن و مقایسه آن با ادیان خداباور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان دیدگاه های فراطبیعت گرا و طبیعت گرا، که معنای زندگی را یا در امری فراتر و متعال از زندگی می یابند یا در درون زندگی، دیدگاه ذن دیدگاهی منحصر به فرد است. چه مطابق دیدگاه ذن زندگی خود به مثابه ی معنای زندگی است. هنگامی که انسان بتواند بی تکلف و آزادانه و طبیعی زندگی کند به غایت و معنای زندگی نائل می گردد. در این سطح است که از هر دوبینی و آشفتگی ذهنی رها گشته و به نجات دست یافته است. انسان در بی کنشی است که می تواند به نجات دست یابد برای اینکه هر فکر، واکنش، تحلیل، پرورش، قصد و آهنگی موجب دوگانه انگاری در امور می شود و انسان را مبتلا به رنج می کند. نگرش ذن با وجود نکات جالب توجهی که در میان سایر مکاتب دارد در عین حال دارای ابهامات، تناقضات درونی، و مشکلات اخلاقی و اجتماعی خاصی است که پذیرش کامل این دیدگاه را دشوار می نماید. درحالی که ذن به زندگی طبیعی و آزادانه تأکید می کند، در ادیان خداباور معنا به موجودی متعالی باز می گردد که به انسان طرحی برای زیستن و زندگی معنادار ارائه می دهد.
تمایز میان ذات و واقعیت دین: رفع یک ابهام در روش پدیدارشناسی دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسیِ دین، بالاخص در قرن بیستم، به عنوان روش یا رهیافتی در دین پژوهی، همچون یک روشِ تکمیلی برای تاریخ ادیان به کار گرفته شد تا در ورای پدیدارهای متکثر تاریخی ادیان، «ذات»ی واحد را صورت بندی و کشف نماید. از سوی دیگر، به اقتضاء پایندی به «مبانی» روشی که عمدتاً از پدیدارشناسی ادموند هوسرل متأثر بوده است، «واقعیت» دین را نوعی واقعیت بین الاذهانی قلمداد می کند که شباهت این واقعیت، با «واقعیت» دین که الاهیات یا کلام سنتی بدان قائل است، صرفاً اشتراک لفظ بوده و لذا تمایز ماهوی دارند. در این مقاله با بررسی پدیدارشناسی هوسرل و بیان تمایزات و تشابهات آن با پدیدارشناسی دین، کوشیده ایم تا اولاً تمایز میان «ذات» و «واقعیت» دین در پدیدارشناسی دین و ثانیاً تمایز «واقعیت» دین در پدیدارشناسی و «واقعیت» دین در الاهیات سنتی را تبیین نماییم. در بخش نتیجه گیری به این نکته اشاره شده است که عدم توجه به این تمایزِ مهم، سبب ناکامی در پژوهش های دینی، از جمله پژوهش های پدیدارشناختی خواهد شد.
مقایسة مفهوم صالح در قرآن با مفهوم صدیق در مزامیر داوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن علوم قرآنی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
قرآن کریم در آیة 105 سورة انبیا از زبور این گونه نقل می کند: «صالحان زمین را به ارث می برند.» در کتاب مقدس، مشابه این نقل قول را می توان در میزمور 37:29 یافت: צַדִּיקִיםיִֽירְשׁוּ־אָרֶץוְיִשְׁכְּנוּלָעַדעָלֶֽיהָ. مقایسة این دو نقل نشان می دهد که در قرآن «صالح» معادلِ واژة «צַדִּיקִ» (صدیق) در زبان عبری به کار رفته است. این همسان سازی قرآنی این اجازه را می دهد که به مقایسة این دو واژه در قرآن و مزامیر بپردازیم. مقایسة کاربردهای «صالح» در قرآن و «צַדִּיקִ» (صدیق) در مزامیر نشان می دهد که: 1. صدیق در مزامیر عموماً یا برای وصفِ خداوند به کار رفته است، یا وصفِ انسان؛ و صالح در قرآن عموماً یا برای وصفِ عملِ انسان به کار رفته است، یا برای وصفِ انسان؛ 2. این دو واژه- تا جایی که در وصفِ انسان به کار رفته اند- دلالت معنایی مشترکی در قرآن و مزامیر دارند؛ و 3. کاربرد قرآنی- زبوریِ این مفهوم را می توان با مفهوم «اصطفای الاهی» مرتبط دانست.
تحلیل انتقادی دیدگاه مکتب تفکیک در مورد رهیافت عقل گرایانه فلسفی به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب تفکیک به کارگیری عقل و استدل های فلسفی را در فهم گزاره ها، مدعیات و باورهای دینی به طور جدی رد کرده است. پیروان این مکتب رهیافت عقل گرایانه فلسفی در باب فهم دین را کاملاً متضاد با دینداری و ایمان معرفی و معرفت صحیح دینی را به راه وحیانی منحصر می کنند. هدف این نوشتار بازخوانی روش تفکیکی و نقد و بررسی ادعاها و استدل های مربوط به آن است. این مقاله با روش کتابخانه ای و از طریق بررسی آثار مکتوب این جریان به توصیف و تحلیل این نظریه می پردازد. سپس، با نگرشی انتقادی ادعاها و استدل های نظریه تفکیک را بررسی می کند. در این پژوهش استدلال خواهد شد که نه تنها استدل های مدافعان مکتب تفکیک استحکام کافی ندارد، بلکه بر این رهیافت نقدهایی جدی وارد است و ادعای این مکتب بر ناکارآمدی روش فلسفی و تأکید بر نوعی ایمان گروی قابل دفاع نیست. در پایان نشان داده خواهد شد که با وجود محدودیت شناخت عقلی در فهم کامل دین، رهیافت معرفت شناختی فلسفی در تقابل با معارف دینی قرار ندارد. هرچند عقل گرایی افراطی نیز قابل دفاع نیست. درنتیجه، می توان فهم فلسفی از دین را دارای اعتبار معرفت شناختی دانست.
بازنگاری نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی (همراه پاسخ به برخی شبهات)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تعارض علم و دین، یکی از موضوعات همچنان بحث برانگیز، در میان پژوهشگران عرصه دین است. مقصود از علم، علم تجربی و مقصود از دین، مجموعه معارفی است که پیامبر خدا با یافت حضوری به آن دست یافته است و ما با عقل یا نقل، در پی فهم آن هستیم. در نظریه آیت الله جوادی آملی، با اثبات الهی و دینی بودن (به معنای عام) تمام داده های تجربی (داده های یقینی یا اطمینان آور) و اثبات دینی بودن (به معنای خاص) داده های تجربی مربوط به حیطه عمل مکلفان، و وجود راه حل های اصولی برای رفع تعارض ظاهری بین یافت های تجربی و دینی، مسأله تعارض علم و دین به صورتی بدیع، حل شده است. رسیدن به این نتیجه، مرهون مقدماتی است که به عنوان مبانی فهم نظریه ایشان، دانستنش ضروری است. این نوشتار، تلاشی است در تبیین برخی از اصول موضوعه ای که ما را در فهم نظریه مورد بحث، یاری می کند. با توضیح برخی از مبانی حضرت استاد، روشن می شود که بسیاری از اشکالاتی که بر نظریه ایشان گرفته می شود، ناشی از توجه نداشتن به مبانی فکری ایشان است.
هندسه معرفتی ابن عربی در سه محور شریعت، شهود و عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل هندسه معرفتی ابن عربی، در محورهای متعددی از قبیل: تبیین نظریه تفسیر محی الدین، آرای عرفانی، آرای فلسفی، علوم قرآنی، آرای فقهی، مبانی انسان شناسی و غیره کاربرد فراوان دارد. این تحقیق درصدد بررسی دیدگاه های معرفت شناسی ابن عربی در سه محور شریعت، شهود و عقل است. او شریعت را رکن رکین و ملاک صحت وسقم هر معرفتی می داند. از دیدگاه او کشف، یکی از منابع معرفتی است که در شرایط خاص و در محور های متعدد مورد استفاده قرار می گیرد. در تبیین مبانی هستی شناسی، مبانی انسان شناسی، معانی حروف، کلمات و جملات قرآنی می توان از کشف بهره برد. او از عقل به عنوان ابزار معرفتی در فهم آیات الهی و جهت درک مبانی هستی شناسی استفاده می کند؛ تا جایی که اگر عقل دارای موادّ صحیح و صورت های صحیح ادراکی باشد و در مرز خویش یعنی ادراکات طور عقل باشد، قابل اعتماد است و در ماورای ادارکات طور عقل دارای اعتباری نیست.
سازوکارهای انتقال جایگاه و کارکردهای پیامبران در ادیان ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادیان ابراهیمی، پیامبران جایگاه بسیار ارزشمند و برجستهای دارند، امّا آیا با مرگ آنان، جایگاه و کارکردهایشان نیز پایان می پذیرد؟ نوشتار حاضر، در پی یافتن پاسخی برای این پرسش، با رویکردی تطبیقی و تاریخی، به بررسی متون مقدّس ادیان ابراهیمی میپردازد و ضمن بازشناسی سه ساز و کار عمده برکت، وراثت و وصایت برای پدیده انتقال جایگاه و کارکردهای پیامبران، ویژگیهای هریک را بازگو، و دو نمونه مشخّص از ساز و کار وصایت در دستگاه اندیشه یهودی و مسیحی را بررسی می نماید. برپایه بررسیهای این نوشتار، میتوان پدیده انتقال جایگاه و کارکردهای پیامبران، و سه ساز و کار متفاوت یادشده را، از ویژگیهای مشترک ادیان ابراهیمی بهشمار آورد .
ساینتولوژی دیانتیکس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ساینتولوژی یکی از عرفان واره های جدید است که بر پایه دانش بهداشت روان یا «دیانتیکس» شکل گرفته است. دیانتیکس عبارت است از کاوش در قسمتی از ذهن انسان به نام «ترااینکاگنیتا» که تا کنون ناشناخته بوده است. لافایت رونالد هابارد (1911 1986) نویسنده آمریکایی، این مکتب را بنا نهاد. اندیشه های هابارد و آموزه های این مکتب، عمدتاً از طریق آثار هابارد در سراسر جهان تبلیغ شد و به سرعت دروازه های بخش گسترده ای از جهان را در نوردید. هم اکنون در بیش از 50 کشور جهان، مذهب رسمی شمرده می شود. این آیین از جنجالی ترین عرفان های نوپدید در جهان است. از نظر این مکتب، «دیانتیکس» تنها راه درمان دردهای روحی و رسیدن به سعادت است. هابارد مدعی است که موفق به کشف قلمروی ناشناخته در ذهن انسان شده که تمام تجارب و حوادث عارض بر انسان در طول زندگی اش، در آن ذخیره شده است. قسمتی از «ترااینکاگنیتا» با عنوان «بانک انگرام» از یک سو ذخیره گاه تمام دردهای فیزیکی و عاطفی در طول زندگی است و هیچ چیزی در آن نه فراموش می شود و نه از بین می رود. از سوی دیگر، تمام این دردهای فیزیکی و عاطفی می توانند دوباره به شخص ضربه بزنند، مگر این که با روان درمانی «دیانتیکس» درمان شود و کنار گذاشته شوند. این مکتب مدعی است انگرام ها (درد ها و ناپاکی ها از دیدگاه ساینتولوژی) و حتی وجود یک انگرام در بانک انگرام، باعث آسیب های سایکوسوماتیک می شوند. ساینتولوژی مدعی است که راه های درمان این آلام را شناخته و انسان را به حالت آرامش می رساند و می تواند جایگزین برنامه های عملی و علمی سایر مکاتب دینی و غیردینی در این زمینه باشد.
این مکتب تا کنون توانسته با جذب شخصیت های علمی، نویسندگان، ستاره های مطرح سینما در سطح جهان، دامنه فعالیت ها و تأثیرگذاریش را وسعت بخشد. در پژوهش پیش رو، تلاش خواهد شد هرچند مختصر، به توضیح چگونگی شکل گیری و گسترش، مبانی، علل و عوامل محبوبیت اعضای آن در جهان و نقدهایی که متوجه آن است، پرداخته شود.
تأملی در کیهان شناسی بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آنکه بودا پیروان خود را از پرداختن به مباحثی همچون آغاز و انجام جهان برحذر می داشت، اما بعدها متون دینی مکاتب اصلی بودایی، تصویری از جهان شناسی بودایی ارائه می کنند. کیهان شناسی بودایی به دو نوع کلی تقسیم می شود: کیهان شناسی فضایی یا مکانی که آرایش عوالم مختلف را توصیف می کند و کیهان شناسی زمانی که چگونگی پیدایش و نابودی کائنات را بیان می کند. کیهان شناسی فضایی بر دو نوع کیهان شناسی عمودی یا چَکرَوادَه یا چَکرَواله و کیهان شناسی افقی یا شاهسره واده تقسیم می شود. لازم به یادآوری است که در دین بودا یک نظام جهان شناختی واحد وجود ندارد و این نشان از ناهماهنگی در این آیین است.
مخاطب مستقیم حدیث و تاثیر آن بر صدور، فهم و حجّیّت روایات
حوزههای تخصصی:
حجّیّت حدیث معصومان علیهم السلام برای همه زمان ها، مکان ها و افراد است؛ اما ایشان متناسب با گنجایش، آگاهی های پیشینی مخاطب، نیاز وی و وضعیت جامعه سخن می گفتند. شناخت مخاطب مستقیم و جامعه زمان صدور حدیث، در فهم کلام معصوم و نوع حجیّت آن نقش دارد. این مقاله درصدد است با بررسی وضعیت مخاطبان و جامعه زمان سه تن از معصومان به عنوان نمونه، تاثیر مخاطب بر ادبیات و محتوای احادیث را تحلیل کند و سپس این تاثیر را بر محدوده حجّیّت حدیث بررسی نماید. هدف این نوشتار تحلیل یکی از معیارهای فهم حدیث و حلّ اختلاف برخی اخبار است. این نگاشته توانسته با نگاهی متفاوت به تاریخ حدیث و تطبیق آن با فقه الحدیث، دسته بندی و چشم انداز نویی در موضوع «اثرگذاری مخاطب مستقیم بر کلام متکلّم و برداشت دیگران» ارائه کند.
روابط مفهومی علم و ایمان در آثار ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی معناشناختی در آثار ملاصدرا، مفهوم ایمان با شبکه گسترده ای از مفاهیم مرتبط است. مهمترین این مفاهیم، علم است. ملاصدرا علم را به اقسام شرعی و عقلی، دراستی و وراثتی، و مکاشفه ای و معامله ای تقسیم می کند. علم حقیقی از نظر وی، علم شرعی و عقلی، وراثتی و مکاشفه ای است. این علم در اکثر مواضع در آثار ملاصدرا معادل ایمان دانسته شده است. او دلایلی نقلی، عقلی و لغوی بر این مدعا اقامه می کند. با این حال، در عبارات وی علم گاهی شرط ایمان و گاهی شطر آن است. گاه ایمان شرط علم است و گاه علم و ایمان دو مقوله کاملا متباینند. معرفت از نظر برخی مغایر علم است اما ملاصدرا آنرا مرادف علم می داند. بدین ترتیب مفاهیم کفر و جهل در آثار وی به عنوان مفاهیم مقابل ایمان به کار می روند. کفر گاه معادل جهل و گاه شدیدترین مرتبه آن است. این شبکه مفهومی را می توان با توجه به دیدگاه ملاصدرا درباره نقش قوه عاقله در ایمان تبیین کرد. قوت عاقله علت ایمان، علم و معرفت است و ضعف عاقله علت جهل و کفر. در بینش او سایر قوای انسان مانند واهمه نیز در ایمان و کفر نقش دارند.
مدلول معجزه از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی و ریچارد سویین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باب مدلول معجزه، دیدگاه های متفاوتی مطرح است؛ از این میان، وجود خدا و درستی تعالیم پیامبران نزد متألهان مسیحی و صدق ادعای پیامبر میان متکلمان مسلمان به عنوان مدلول های اصلی معجزه شناخته شده است. قاضی عبدالجبار معتزلی هرچند به مانند بیشتر اندیشمندان مسلمان، صدق ادعای پیامبر را مدلول اصلی معجزه می داند، اما دلالت معجزه بر وجود خدا را نیز می پذیرد که براین اساس می توان وی را نخستین متکلم مسلمان دانست که برهان معجزه بر وجود خدا را ارائه نموده است. رویکرد عبدالجبار در بحث دلالت معجزه بر صدق ادعای پیامبر و وجود خدا، شباهت های زیادی با دیدگاه های سویین برن دراین باره دارد؛ با این تفاوت که سویین برن معجزه را دال بر صدق تعالیم پیامبر نیز می داند، اما عبدالجبار چنین دلالتی را تبعی می داند. همسانی و بعضاً برتری دیدگاه عبدالجبار نسبت به سویین برن ما را به پشتوانه عظیم، غنی و همچنان ناشناخته کلام اسلامی رهنمون می سازد.
قرائت های نوین وحی در اندیشه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
وحی و مباحث مربوط به آن، همگام با نزولش کانون تحلیل متفکران قرار گرفته است، در فهم ماهیت وحی دونوع تحلیل ارائه شده است. الف) تحلیلی الهی، ب) تحلیلی بشری. کسانی که تحلیل بشری از وحی ارائه می دهند آن را به دو بیان، سنتی ونوین، در دو دوره، عصر نزول و دوران معاصر مطرح کرده اند. پژوهش پیش رو ناظر به تفسیر تحلیل گران نوین وحی بوده بدنبال ارائه پاسخی به این پرسش است که دیدگاه استاد نسبت به قرائت های نوین وحی دراندیشه نومعتزلیان (تجربه نبوی) چیست؟ استاد جوادی آملی از منظر عقل و نقل به سؤال فوق پاسخ داده اند. ایشان معتقدند قرآن خود تنها مرجع صالح برای پاسخ گویی به این پرسش است. دراندیشه استاد، معرفت وحیانی و شعور پیامبری «حقیقتی فوق بشری» و «فراروانشناختی» دارد. پیامبر (ص) بوسیله «ارتباط خاص» خود با خداوند این معرفت را دریافت می کند. خداوند نیز کلام وحیانی خود را با واسطه یا بدون واسطه به پیامبر (ص) نازل می کند.
ابتنای معناشناسانه اخلاق به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت میان دین و اخلاق، به عنوان دو حوزهٴ ارجمند و سترگ زیست انسانی، در طول تاریخ و دست کم از زمان افلاطون به این سو مورد اقبال متفکران بوده است، چه این که هر دو متکفّل صلاح و فلاح انسان این جهانی بوده، بسته به میزان بی نیازی یا نیازمندی به دیگری،نظم و نسق متفاوتی پی می افکنند. مطابق یکی از این تقریرات، اخلاق و کنش اخلاقی جز با اتکا به آموزه های وحیانی سامان نمی یابد به گونه ای که در این وابستگی حداکثری به لحاظ معناشناختی، همه یا برخی از مفاهیم اخلاقی تنها با ارجاع و تحویل به مفاهیم دینی تعریف پذیر است.اما چنان که ملاحظه می کنیم انحای این گونه وابستگی حتی در قرائت های تعدیل یافتهٴ آن که اوصاف اخلاقی را با ضمّ قیودی وابسته به فعل ارادی خدایی مهرورز، خیرخواه یا...می انگارد هیچ یک تاب و توان چیره شدن بر نقدها و اشکالات پیش رو را نداشته اند.
نقد نظام اخلاقی آیریس مرداک از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
نقش پیش فرض در فهم متن ازنظر علامه طباطبایی و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نقش و دخالت پیش داوری، انتظارات و ذهنیت مؤلف در فهم متن، ازجمله ارکان هرمنوتیک فلسفی است. در قرن بیستم گادامر با ارائه نظریه خاص خود درمورد «مقوله فهم» به تبیین هرمنوتیک فلسفی پرداخت. وی معتقد است که هیچ فهمی بدون پیش داوری صورت نمی گیرد. همواره انتظارات، علائق و پیش داوری های مفسر در فهم متن دخیل اند؛ درنتیجه در تفکر وی دستیابی به معنایی نهایی وجود ندارد. آنچه می توان درمورد آن سخن گفت وجود فهم های متکثر و مختلف است، نه فهمی برتر و نهایی. علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر برجسته مسلمان، اگرچه در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها و پیش دانسته ها در تفسیر، به صراحت اظهارنظر ننموده است، ولی براساس نتایج حاصله در این تحقیق، نوعی از پیش دانسته ها و پیش فرض ها (ازجمله پیش فرض های قرآنی و عقلانی) را در تفسیر لازم دانسته و از آن استفاده کرده است. آنچه در این پژوهش مدّ نظر است، نقد و بررسی آرا گادامر و علامه طباطبایی در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها در فهم متن می باشد و همچنین تلاش شده است تا ارتباط و نزدیکی میان این دو دیدگاه درمورد استفاده از پیش دانسته ها تبیین گردد.