فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم از زمان نزول خود، به دنبال جلب توجه مخاطبان بوده تا آن ها را متقاعد سازد. این جلب توجه قرآن، به خاطر هدایت مردم و رستگاری مخاطبان است. قرآن کریم برای اقناع مردم با آن ها ارتباط برقرار می کند و برای متقاعد کردن مخاطبان از کلمات و جملات و عبارات متنوع بهره می گیرد، و اصول اعتقادات و احکام و مواعظ را به کمک تشبیهات، استعاره ها و کنایه ها در قالبی اثرگذار به مخاطبان ارائه می دهد. پیام های قرآنی که در وجود مردم نفوذ کرده، از ذهن عبور کرده و به دل انسان می رسد و سپس درونی شده و پذیرفته می شود. علت تاثیرگذاری پیام های قرآن در زبان قابل فهم و همگانی آن، بهره گیری از کلمات و جملات اثرگذار و بهره مندی از صناعات ادبی نهفته است. همچنین این اثرگذاری به ویژگی پیام رسان مربوط می شود. در پیام های قرآنی، ویژگی های پیام رسان عبارت است از: آگاهی، خلوص، مهربانی، دلسوزی و سعه صدر. قرآن به ظرفیت ذهنی و فکری مخاطب و نیازهای فعلی و آتی او توجه نیز نموده است. همچنین بایسته های مخاطب را در قالب پیام های نوید بخش به او عرضه کرده و او را دعوت به تفکر نموده است تا آن پیام ها را درک نماید و درونی سازی کرده و در رفتار خود نشان دهد.
رویکردی فلسفی- کلامی به ایمان در فلسفه ی دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
یکی از مباحث مهم پیرامون ماهیت ایمان، مسأله ی نسبت دین و عقل یا نسبت ایمان با تصدیق عقلی است. براین اساس، همواره در میان فلاسفه و متکلمان مسلمان و مسیحی دیدگاه های متعددی درباره ماهیت ایمان و اینکه آیا ایمان همان تصدیق عقلی به وجود خداست یا ماهیتی متفاوت دارد، مطرح بوده است. مسأله ایی که بدین منظور مطرح است این است که میان یقین عقلی و ایمانی چه نوع رابطه ایی قابل تصور است و آیا می توان به نوعی تعامل و رابطه ی متقابل بین یقین ایمانی و یقین عقلی برقرار کرد؟
در این مقاله سعی بر این است که به دیدگاه دو متفکر اسلام و غرب یعنی ملاصدرا و دکارت پیرامون ماهیت ایمان و اینکه مهم ترین عنصرآن چیست و چه نسبتی میان ایمان و تصدیق عقلی وجود دارد، پرداخته شود. شایان یاد است که ملاصدرا ایمان را تصدیق معرفتی به وجود خدا می شمارد؛ از طرفی نیز چگونگی ارتباط بین یقین ناشی از ایمان با یقین ناشی از شهود آشکار عقلی در اندیشه دکارت یک مسأله است و باید به آن پرداخت.
قرآن و امام زمان (ع): موعود در قرآن و ادیان بودایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی مهدویت
تحلیل معناشناختی توصیفی واژه ی بِرّ در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر درصدد تبیین جایگاه واژه ی «بِرّ» به شیوه ی معناشناسی توصیفی است؛ که پس از ریشه شناسی، ارتباط معنایی آن با واژه های همنشین و جانشین در قرآن بررسی گردیده است. از این رو با توجّه به ویژگی تحقیق، از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. حاصل مطالعه ی توصیفی نشان می دهد که بِرّ در کاربرد وحیانی بر محور جانشینی یا همنشینی با واژه هایی مانند تقوا، ایمان، خیر، انفاق، صِدق، حُسنی، حَسنة و إحسان رابطه ی معنایی دارد و بر محور همنشینی با واژه هایی مثل فُجور، جبّار، شقیّ، عصیّ، عقوق، إثم، عدوان، سیّئة و خطیئة در یک حوزه ی معنایی قرار گرفته و در بخشی از مؤلّفه های معنایی با آن ها تقابل معنایی دارد. از نتایج مهم دیگر، آشکار شدن پیوند معناییِ عمیقِ بِرّ با سایر واژه های هم حوزه در قرآن است. این پیوندها باعث شده تا بِرّ کاملاً تحت تأثیر کلمات مجاور و نظام معنایی مستقر در آن قرار بگیرد و با معنایی متمایز و متعالی به حیات خود ادامه دهد. واژه ی بِرّ به عنوان عام ترین مفهوم اخلاقی، دارای معنای لغوی «توسّع در کار نیک» است که گستره ی مفهومی و مصداقی آن بسیار وسیع می باشد و در سه وجه معناییِ «طاعت»، «نیکی» و «پرهیزکاری» خلاصه می شود.
بررسی نظریّة برهان پذیری وجود خدا در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث اثبات وجود خدا از موضوع های مهمّ دین پژوهی و کلام جدید محسوب می شود، چرا که در صورت قبول آن، نظریّة اثبات پذیری معرفت به خدا شکل می گیرد. این مقاله دیدگاه های مختلف در باب اثبات وجود خدا (1 عدم استدلال. 2 استدلال صحیح و آشکار. 3 استدلال تلویحی و غیرمستقیم) را بررسی می نماید و در نهایت، برتری دیدگاه مختار را که استدلال صریح و تلویحی باشد، بر دیگر نظرات با دلایل قرآنی نشان می دهد و در بخش دیگر مقاله، براهین مهمّ و عقلی خداشناسی (برهان امکان، صدّیقین، حدوث، حرکت نهایی، فطرت، نفس، نظم، هدایت، دفع خطر محتمل) ذکر می شود و آیاتی که شکل صریح یا تلویحی ناظر و قابل تطبیق بر این براهین می باشد، تحلیل و تقریر می گردد.
بررسی مقایسه ای مفهوم ایمان از دیدگاه پولس و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: یکی از مسائل مهم ادیان ابراهیمی مسئله ایمان است. پولس رسول و فخر رازی، دو متفکر در دو حوزه دینی مسیحیت و اسلام، در این باره به تفصیل سخن گفته اند. آن دو ایمان را اساس دین و اخلاق و عامل اصلی سعادت و نجات انسان می دانند. اصل لغوی ایمان در عبارات پولس اعتماد و در آثار فخر رازی اعتماد، تصدیق و امان است. پولس ایمان را به صورت اطمینان و یقین به اینکه آنچه امید داریم واقع خواهد شد، هرچند نادیدنی باشند، تعریف می کند. فخر رازی نیز ایمان را «تصدیق همه آنچه که به ضرورت می دانیم از دین حضرت محمد(ص) است همراه با اعتقاد» می داند. تاکید پولس بر اعتماد و تاکید رازی بر تصدیق است. هر دو معتقد به مومن بودن پیامبرانشان هستند، با این تفاوت که عیسی در نظر پولس مکاشفه خدا است. پولس اقرار زبانی را شرط کمال ایمان و رازی آن را شرط حصول ایمان می داند. فخر رازی به بررسی معانی ایمان خداوند نیز می پردازد. پولس به پیوند میان ایمان، اعتماد، امید و محبت نیز اشاره می کند. هر دو عمل نیک را نتیجه ایمان می دانند و بر عطایی بودن ایمان تاکید دارند.
دجّال در نگاه احادیث فریقین؛ نماد و سمبل یا شخص معین؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از میان نشانه های آخر الزمان و علائم ظهور، موضوع دجّال از پردامنه ترین موضوعات در روایات فریقین است. در بین ویژگی های شخصی و پیرامونی دجّال، موضوع نماد یا شخص بودن دجّال از چالش برانگیزترین مباحث به شمار می رود. این نوشتار با روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات و شیوه اسنادی در استناد به منابع و روش توصیفی تحلیلی در تجزیه و تحلیل داده ها، این مسئله را که دجّال شخص انسانی است یا نماد و سمبل برای یک جریان، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که از سویی هیچ یک از ادلّه طرف داران نماد بودن دجّال قابل دفاع نیست و از سوی دیگر، برخی از دلایل طرف داران شخص بودن دجّال نیز غیرموجه است. با این حال، بسیاری از ویژگی هایی که طرف داران نماد بودن دجّال برای اثبات دیدگاه خود ارائه کرده اند، از باب مجاز، از ویژگی های شخص دجّال به شمار می آید.
اعتمادگرایی اخلاقی در رسائل مشرقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
اخلاق ابن سینا در «رسائل مشرقی»[1] به میزان کسب معرفت از عالم بالا بستگی دارد؛ یعنی هر قدر معرفت افراد به عالم فرشتگان و عقول بیش تر باشد، آن ها انسان های اخلاقی تری خواهند بود. وی در این رسائل، افراد را از لحاظ توانایی در کسب این نوع معرفت، به دو دسته برادران حقیقت و غیر آنان تقسیم می کند. در قسمت اول این مقاله، با تأکید بر این نکته، نشان می دهیم که عامل ممیز میان این افراد، معرفت شناسانه و در حقیقت، به میزان علم و دانش آن ها است. در ادامه نیز تلاش ابن سینا را برای گذر از این تفاوت معرفت شناسانه که عامل تمایز بین افراد در داستان های مشرقی است بیان کرده، سعی او را در رسیدن به ادراکی واحد از امر اخلاقی در قالب طرح معرفت شناسی اعتمادگرا بررسی خواهیم کرد. در ادامه نیز از زمینه های طرح اعتمادگرایی نزد ابن سینا سخن می گوییم. در پایان، چگونگی از بین رفتن دوگانگی معرفت شناختی مطرح در اخلاق ابن سینا را توضیح خواهیم داد. [1]. منظور ما در این مقاله از رسائل مشرقی، سه داستان تمثیلی رسالة الطیر، حی بن یقظان و سلامان و ابسال است؛ و تنها برای تمییز این رسائل از سایر آثار ابن سینا از این عنوان استفاده کرده ایم.
افق خداشناسى در اندیشه ابن سینا و سهروردى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ابن سینا و سهروردى به منزله سرآمدان دو فلسفه مشاء و اشراق در جهان اسلام با تأثیرپذیرى از متون دینى، بحث از خداشناسى را وجهه همت خود قرار داده و تمام تلاش خود را براى تبیین آن به کار گرفته اند. مبانى خاص و روش فلسفى متفاوت این دو اندیشمند مسلمان که یکى با وفادارى به روش بحثى استدلالى ارسطویى و با رنگ و بوى وجودى به حل و فصل این مسئله اقدام مى کند و دیگرى با دخالت دادن شهود در کنار استدلال به عنوان ابزارى مهم در فهم حقایق، مسئله مذکور را بر پایه نور تبیین مى کند رهیافت هاى مختلفى را در بحث خداشناسى به ارمغان مى آورند. این نوشتار با روش تحلیلى توصیفى مى کوشد با نگاهى فراتاریخى و پدیدارشناختى دیدگاه این دو فیلسوف شهیر را در باب خداشناسى بررسى کند. این بررسى روشن مى کند که ملاحظات ابن سینا و تبیین هایى که براى اثبات واجب و صفات او ارائه کرده است دقیق تر از شیخ اشراق مى باشد.
تحلیل و بررسی مفهوم کلامی آزادی در آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های مختلفی درباره آزادی دینی وجود دارد؛ یکی از آیاتی که به آن استناد می شود، آیه «لَا إ ِکْراهَ فِی الدِّین ِ» است. با این وجود، تفسیرآزادی دینی در مفهوم «لااکراه» یکسان نیست و تعیین مصداق های متفاوت در نوع آزادی، لوازم متعدد و گاه متضاد را دربر خواهد گرفت. در این تحقیق که با تکیه بر آرای علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی می باشد، درصدد تعیین مصداق آزادی مورد نظر آیه است. از عوامل اختلاف دیدگاه ها تعدد آرا مفسران درباره شأن نزول آیه می داند. علاوه بر این، تعریف دین، تأثیر مستقیمی در تعیین مصداق آزادی مورد نظر آیه دارد. بر این اساس می توان گفت ازمیان شأن نزول های آیه، ماجرای زنانی که بچه هایشان یهودی بودند، به واقعیت نزدیک تر است و تفسیرآزادی عقیده مطلوب تر به نظر می رسد. ضمن اینکه آیه شریفه در فضای آزادی تشریعی برگرفته از آزادی تکوینی سخن می گوید.
تلاقی های منطق و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق کلیات فلسفه منطق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در این جستار با اشاره به برخی قلمروهای تلاقی منطق و اخلاق، به مشکلات و راه حل ها و عرصه های جدید و بدیع پژوهش که ثمره این تلاقی ها بوده، پرداخته می شود. از میان مباحث و مسائل بسیار، در این مجال، این چند مناقشه منطقی فلسفی را گزارش و بررسی می کنیم: شکاف «است باید» (مسأله هیوم) و طرح برخی راه حل های طرح شده در مقابل آن و پارادکس های منطقِ تکلیف، اصل منطقی اخلاقی «بایستن مستلزم توانستن است» و تحلیل منطقی آن، مغالطه طببیعی انگارانه (و در ذیل آن استدلال از راه پرسش گشوده)، مسائل و مناقشات ناظر به استدلال و قیاس عملی و اخلاقی (در قالب نقش اصول در استدلال اخلاقی و مسأله ضعف اراده). این مسائل و مناقشات در طی تاریخ فلسفه جدید، باعث ایجاد ادبیات و آثار و موضوعات جدید بسیاری در هر دو قلمرو منطق و اخلاق شده است؛ سیری که همچنان ادامه دارد. این ها مباحثی است که خود طرح کنندگان اولیه به آن ها التفات و توجه نداشته اند.
مقایسه ی دیدگاه سهروردی و آکویناس درباره ی چگونگی اثبات فرشتگان و تبیین ماهیت ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فرشته شناسی یا علم به مجردات قدسی از جمله معارفی است که هرچند به دلیل در پرده ی غیب واقع شدن موضوعش مبنایی وحیانی دارد، همّت عقل در رسیدن به آن هرگز کوتاهی ندارد، تا آن جا که فلاسفه ی متدین همواره درصدد ارائه ی شناختی عقلانی از ماهیت و اوصاف این موجودات شریف برآمده و ضرورت وجودشان را توجیه کرده اند.
از آن جا که یکی از مهم ترین مباحث فرشته شناسی، مبحث اثبات فرشتگان است؛ خصوصاً که ضمن استدلال بر وجودشان، ماهیتشان روشن تر می شود، در واقع مقاله ی حاضر کوشش و کاوشی است در زمینه ی چگونگی اثبات فرشتگان و تبیین ماهیت ایشان از منظر دو نظام فلسفی- ایمانی مهم، موسوم به مکتب اشراقی و تومیستی، با این رویکرد که بر سازگاری عقل و دین تأکید ورزد و بلکه نزدیکی شان را آشکار سازد.
از یافته های این پژوهش، اشتراک نظر هر دو فیلسوف در روشی استدلالی بر وجود فرشتگان، بیان ماهیت ایشان، رابطه ی آنان با انسان و قول به کثرت شمارناپذیرشان و نیز اختلاف نظر در کیفیت ایجاد فرشتگان، شیوه ی دسته بندی آنان، نحوه ی تحلیل علم ملکی به ذات و غیر ذات، حقیقت تمثل فرشتگان و مسأله ی وحدت یا تباین نوعی شان می باشد، که امید است راه را برای کنکاش های ذهنی عمیق تر و بررسی مقایسه ای دیگر بگشاید.
تحلیل و بررسی نظریه تقارب معنایی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم، به موضوع تفکر و تدبر اهمیت ویژه ای داده است به گونه ای که واژگان مرتبط با این مفهوم از بسامد بالایی در واژگان قرآنی برخوردار می باشند. پرداختن به واژگان قرآنی نیز همواره مورد توجه زبان شناسان بوده است و یکی از مهمترین مسائلی که درباره آن به کنکاش پرداخته اند، پاسخ به این سؤال است که آیا به ترادف واژگان قرآنی می توان معتقد بود؟ یا اینکه به جای ترادف واژه، باید مفهوم تقارب را انتخاب کرد؟ امروزه با پدید آمدن بررسی های موضوعی درباره قرآن کریم ضروری است، پژوهش های گسترده تری در این باب صورت پذیرد که یکی از حیطه های آن مسائل لغوی و زبانشناسی می باشد. این مقاله در صدد است با بررسی لغوی تعدادی از واژگان مرتبط با مفهوم «فکر»، به این مسأله بپردازد و پاسخی درخور ارائه دهد که نسبت واژگان مرتبط با این مفهوم در قرآن، با مفهوم ترادف و تقارب به چه صورت می باشد و بار معنایی این واژگان نسبت به یکدیگر چگونه است؟ وجه نوآوری پژوهش حاضر این است که، علاوه بر تحلیل تک واژه ها، واژگانی که دارای تقارب معنایی هستند نیز در دسته های مجزا گنجانده شده اند.
نقش مذهب در پیشرفت جوامع؛ مقایسه مذاهب پروتستان، توکوگاوا و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خصوص نقش مذهب در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی انسان، دو دیدگاه سلبی و ایجابی، بین اندیشمندان رایج است که در این مقاله به دیدگاه ایجابی و اهمیت نقش دین در زندگی اجتماعی و پیشرفت جوامع تمسک کرده ایم. از آنجایی که متفکران دیدگاه ایجابی از جمله ماکس وبر، مذهب پروتستان را تنها مکتب عامل پیشرفت جوامع معرفی نموده و کارایی سایر ادیان را زیر سؤال می برد، از این رو، در مقاله ضمن تشکیک دیدگاه انحصاری وی، استفاده از مذهب توکوگاوا، توسط شاگردش رابرت بلا، درصدد توضیح کارآمدی دین اسلام در پیشرفت جوامع هستیم.
در این راستا دغدغه اصلی در این مقاله آن است که با توجه به جامعیت دین اسلام و توجه به ابعاد اجتماعی دین، در کنار ابعاد فردی، آیا در اسلام توجهی به توسعه و پیشرفت جامعه شده است یا خیر؟ با وجود توجه اسلام به این امر، چرا جوامع اسلامی به اندازه جوامع غربی، به رشد و پیشرفت دست پیدا نکرده اند؟
نقدپذیری نگاه سلفیه در باب حجیت فهم سلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجه تسمیه و محوری ترین بنیاد مورد ادعای شکل گیری سلفیه، توجه ویژه به موقعیت، مرجعیت علمی و فهم «سلف» می باشد. عواملی چون نزدیک تر بودن به زمان رسول خدا(ص)، عدالت و فضیلت سلف، مهم ترین وجوه حجیت فهم سلف در نگاه سلفیه را شکل می دهند. سلفیه در توجیه اتخاذ این وجوه برای سلف، تلاش کرده اند دیدگاه خود را به آیات، روایات و اجماع مستند نمایند؛ درحالی که مستندات منقول و حکم روشن عقل، هیچ اطلاقی در حجیت فهم سلف به دست نمی دهد. البته صحابه و پیروان آنها در سه قرن اول اسلام، مشروط بر آنکه بر پیمان اعتقادی و عملی خود بر دین اسلام و پیامبر(ص) باقی مانده باشند، از احترام ویژه ای برخوردارند. ایمان، نصرت در عسرت، وفاداری به بیعت و پایبندی به وصیت به ویژه در مورد ثقلین، از امتیازات احترام برانگیز معاصران پیامبر(ص) به شمار می رود؛ اما این امتیازات بدون شرط و مطلق نبوده و دلالتی بر برتری فهم آنها از آموزه های سنت و معالم قرآن ندارد. فهم قابل اعتنا از دین، ضمن نیازمندی به مقدمات عمومی، مستلزم درایه روشمند و هوشمندانه است و این امر منوط به زمان خاصی نیست. مطلق دانستن صحت و حجیت فهم افراد از معارف دین، تنها در سایه علم لدنی و عصمت محقق می گردد و اطلاق این امر در مورد عموم مصادیق سلف، صحیح نیست. در این مقاله تلاش شده است ضمن تبیین ادله سلفی ها در حجیت و تقدم فهم سلف، با بررسی علمی، دلایل آنها با محک نقد راستی آزمایی شود.
راهبرد آموزشی تجربه زیبایی شناختی بر مبنای اندیشه های معرفت شناسی استاد جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد معرفت شناختی هر متفکر در نوع نگرش تربیتی او تأثیر گذار است و روند فعالیت معلم در فرایند یادگیری را تعیین می کند. این مقاله، بر اساس مبانی معرفت شناسی علامه محمدتقی جعفری، با رویکرد کیفی و روش توصیفی استنتاجی به بررسی ضرورت های استفاده از تجربة زیبایی شناختی در آموزش پرداخته است. لذا در آغاز بر اساس اسناد موجود، عناصر معرفت شناسی علامه به عنوان مبانی نظری مورد بررسی قرارگرفته، سپس با تأکید بر دیدگاه ایشان در تنوع راه های شناخت و تنوع تجارب انسانی، ضرورت استفاده از قابلیت های زیبایی شناسی در آموزش تبیین شده و بر اساس ارتباط این دو بخش، اهمیت کاربرد آن در نظام تعلیم و تربیت استنتاج شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که توجه به کثرت گرایی در شناخت در اندیشة علامه جعفری، پایه گذاری خروج نظام تعلیم و تربیت از باریک اندیشی شناختی شده و توجه را به نوعی خاصی از سواد یعنی سواد زیبایی شناختی رهنمون کرده است، همچنین نگرانی امر آموزش در ایجاد رغبت و تسهیل آموزشی اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت را برطرف می کند
اسلامی سازی معرفت: بررسی دیدگاه های اسماعیل راجی الفاروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان اسلامی سازی معرفت که از حدود دو قرن پیش آغاز شده طرف دارانی جدی در برخی ملل اسلامی و عربی دارد، از جمله اسماعیل راجی الفاروقی و هم فکران او توجه خاصی به این امر کرده اند. آن ها در مقام نظریه پردازی بر بازخوانی میراث علمی گذشته، شناسایی علل عقب ماندگی مسلمانان معاصر، تأسیس روش شناسی اسلامی ملهم از قرآن، ایجاد ادبیات انگلیسی اسلامی و اصلاح نظام آموزشی کنونی جوامع اسلامی تأکید کرده اند، و در عمل، برخی مؤسسات و دانشگاه های اسلامی، انجمن های علمی و اسلامی و موارد شبیه آن ها را تأسیس کرده اند و برای شناسایی استعدادهای کشورهای اسلامی کنفرانس هایی برگزار کرده اند و در مجموع توانسته اند ادبیات اسلامی سازی معرفت را به متفکران جهان اسلام معرفی کنند؛ اما نگرش های قشری و گاه سلفی گری و انتظارات روش شناختی نابه جای آنان از قرآن برای تمهید نظریه های علمی شان مانع از موفقیت این اندیشه شده است. در این مقاله، ضمن بررسی دیدگاه ها و اقدامات فاروقی و هم فکران او درباره اسلامی سازی معرفت، ابعاد مثبت و منفی آن بررسی و نقد شده است، تا ابعاد امکان استفاده از تجربیات آنان در اسلامی سازی علم در عصر حاضر آشکار شود.
بررسی تطبیقی آرای لیندا زاگزبسکی و استاد مرتضی مطهری در باب علم پیشین الاهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مسأله ی علم پیشین الاهی و اختیار انسان یکی از مسائل اساسی فلسفه ی دین است که از دیرباز، ذهن متکلمان و فیلسوفان را به خود معطوف نموده است. بر اساس این مسأله، ازآن جاکه علم مطلق الاهی مستلزم خطاناپذیری آن است، ازاین رو اگر خداوند در زمان t1 بداند که فاعل S فعل a را در زمان t3 انجام می دهد، آنگاه S در زمان t3 فعلی جز a را نمی تواند انجام دهد. ازاین رو، علم پیشین الاهی در تعارضی ظاهری با اختیار انسان است. این مقاله می کوشد آرای لیندا زاگزبسکی (فیلسوف دین معاصر) را با دیدگاه های استاد مرتضی مطهری در این باب مقایسه کند. در این راستا، ابتدا به بررسی پاسخ های سه گانه ی کلاسیک به این مسأله (بوثیوس گرایی، آکام گرایی و مولیناگرایی) از منظر زاگزبسکی می پردازد و نشان می دهد که زاگزبسکی ضمن پذیرش برخی از عناصر این دیدگاه ها و تلفیق آن ها با یکدیگر، سه راه حل بدیع ارائه می کند. مقاله سپس به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر می پردازد و در پایان، وجوه شباهت و افتراق آرای دو متفکر را نشان می دهد. یافته ی پژوهش آن است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الاهی را با اختیار انسان می پذیرند، اما «آکام گرایی تومیستی» و دو راه حل دیگر زاگزبسکی به رغم نکات مثبت و درخور پذیرشی که دارند، در نشان دادن این سازگاری ناتوان است، در حالی که راه حل استاد مطهری راه حل دقیقی برای اثبات این سازگاری است.
علم امام، تام یا محدود؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علم ویژه و الهی امام، از جمله باورهای اساسی شیعه در مسئله امامت به شمار می رود. قلمرو علوم امام از مباحث مهمی است که به سبب پیچیدگی مباحث آن مورد تفسیرهای گوناگون قرار دارد. این نوشتار به روش توصیفی _ تحلیلی به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که علوم ائمه(علیهم السلام) تام است یا محدودیت دارد؟ این بررسی در مهم ترین منابع روایی شیعه انجام شده است که سرچشمه مباحث این موضوع به شمار می آید. بررسی های این نوشتار، به این نتیجه انجامیده است که درباره هر یک از دو دیدگاه تام و محدود بودن علوم ائمه(علیهم السلام) روایاتی قابل توجه و معتبر وجود دارد. به نظر می رسد این روایات قابل جمع هستند. مهم ترین شیوه های جمع این روایات عبارت اند از: عدم علم استقلالی و امکان علم تام غیراستقلالی، علم محدود تفصیلی و علم تام اجمالی، علم محدود فعلی و علم تام شأنی، محدودیت
در بخشی از علوم و تام بودن در بخشی دیگر، محدودیت بنابر برخی شیوه ها و تام بودن بنابر برخی دیگر و تقیه آمیز بودن برخی روایات بیان کننده محدودیت علوم ائمه. از میان این شیوه ها تنها دو شیوه «علم اجمالی تام
و علم تفصیلی محدود» و «علم شأنی تام و علم فعلی محدود»، تحلیلی فراگیر از چگونگی جمع بین روایات این موضوع ارائه می کنند. این دو شیوه مکمل یکدیگرند.
اخلاقیات سلوک عرفان یوگایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان یوگا[1]ی «پتنجلی» در هند، همچون سایر روش های عرفانی، در مرحله مقدماتی سیر و سلوک زاهدانه، از اخلاقیات و شریعت هندی و قوانین اخلاقی «مَنو»[2] بهره گرفته است. در مکتب یوگا، هشت مرحله سلوک عرفانی وجود دارد که دو مرحله اول آن، عمدتاً به سلوک اخلاقی و اعمال و عبادات هندی برای رسیدن به مراقبه و رهایی یوگایی مربوط است. هر یک از این دو مرحله، مشتمل بر پنج مورد و مجموعاً ده قاعده اخلاقی و عبادی است. «اهیمسا»[3] (نیازردن) یکی از اصول مشترک تمام ادیان و مکاتب فلسفی هندی، در سلوک یوگایی، محور تمام اخلاقیات محسوب می شود. در واقع، کسی که در اهیمسا کامل شود، در اخلاق به کمال رسیده است و می تواند به مراتب بعدی سلوک گام نهد؛ مراتبی که فراتر از اخلاقیات و امور ذهنی است. این مقاله، درباره اخلاق هندی و یوگایی با توجه به دو مرحله نخستین از مراحل هشت گانه سلوک عرفان یوگایی، به بحث می پردازد.
[1]. اصطلاح یُگه یا یوگا به معنای یوغ زدن و تمرکز بر یک نقطه و مراقبه است و ما به دلیل نبود رسم الخط واحد در زبان فارسی، برخی اصطلاحات مثل «یوگا» را به شکل مشهور و رایج آن نوشته ایم، در صورتی که «یُگه» صحیح تر است. [2]. «patanjali» مؤسس مکتب یوگا در قرن دوم میلادی و نویسنده متون کلاسیک «یوگاسوتره ها» بوده است. [3]. Ahimsa.