فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۴۱ تا ۵٬۰۶۰ مورد از کل ۹٬۸۶۵ مورد.
نشانه شناسی موسیقی دستگاهی ایران (تحلیل مفاهیم نشانداری و دلالت موسیقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش تحقیق کیفی نوشته شده و هدف اصلی، تبیین مفاهیم نشانداری سلسله مراتبی و فرایند دلالتگری در موسیقی دستگاهی ایران است. نتایج به دست آمده از تحلیل یافته ها نشان می دهد که نشانداری در موسیقی ایرانی به چند شکل اصلی روی می دهد: 1. روابط بین گوشه های مشترک دستگاه ها 2. روابط بین نت ها.
همچنین دلالتگری نیز عمدتاً در قالب گستره فرهنگی کلان و نیز به شکل تداعی معانی ایجاد می شود که البته از حیث شناخت معانی، حالتی سیال و متعدد در چارچوب موسیقی دستگاهی دارد، مگر در مواردی که موسیقی ایرانی در بافت دیگری مثل تعزیه قرار بگیرد، که در آن صورت وجه قراردادی دلالت، برجستگی بیشتر دارد.
روابط عمومی و مکتب رفتار گرایی
حوزههای تخصصی:
ارزیابیِ سیاست های فرهنگیِ جمهوری اسلامی ایران در برساختِ هویت ملی در مواجهه با تکثر قومی (با استفاده از داده هایی در زمینه مصرف موسیقاییِ قومیت های مختلف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲۳
143 - 158
حوزههای تخصصی:
تکثر قومی از خصوصیاتِ بارزِ هویتِ ایرانی است. پیش از انقلابِ اسلامی، حل مسئله تکثر قومی در جهت دست یابی به هویتِ ملیِ یکپارچه با تکیه بر سیاست های هویتیِ منبعث از فرآیندِ تجددمآبیِ آمرانه ی رضاخانی صورت می پذیرفت. پس از انقلابِ اسلامی در چرخشی فرهنگی، سیاست های هویتی بیشتر بر ارزش های بومی تکیه نمود. بر این اساس، سیاست های فرهنگیِ مختلفی در جهتِ برساختِ هویت یکپارچه ملی اتخاذ و اجرا شده است. با توجه به اهمیت نوعِ مصرفِ فرهنگی افراد در مشخص کردنِ تعلقِ هویتیِ آنان، در این مقاله، سیاست هایِ فرهنگیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران با استفاده از داده هایی در زمینه مصرفِ موسیقاییِ (به عنوانِ نمونه ای از مصرف فرهنگی) قومیت هایِ گوناگون، در موفقیت یا عدم موفقیت در برساختِ هویتِ ملی، موردِ ارزیابی قرار گرفته است. داده های این تحقیق، متعلق به پیمایشِ طرح بررسی و سنجشِ شاخص هایِ فرهنگِ عمومیِ کشور هستند که در سال 1388 به انجام رسیده است. پس از بررسی داده ها با توجه به گرایشِ معنادارِ قومیت های گوناگون به مصرفِ گونه های موسیقاییِ متعلق به فرهنگِ رسمی، می توان به این نتیجه رسید که سیاست های فرهنگیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران در برساختِ هویتِ ملی موفق عمل کرده و احساسِ تعلق هویتی به عناصر فرهنگِ ملی در قومیت های گوناگون به وجود آورده است.
بررسی تحولات فرهنگ عمومی در ایران براساس تحلیل نام گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۲۴
39 - 64
حوزههای تخصصی:
یکی از ابزارهای کارا برای شناسایی تحولات و تغییرات فرهنگی در دوره های تاریخی مختلف استفاده از "نام" و تحولات آن است. بدین لحاظ، شناخت تحولات نام گذاری کودکان یکی از منابع مفید و قابل اطمینان برای شناخت تحولات فرهنگی در جامعه ایران است. در این مقاله در نظر است با رویکرد نظری دولت محور و با استفاده از تحلیل فرایند نام گذاری در ایران از سال 1340 تاکنون، فرایند تحولات فرهنگ عمومی را در طی این دوران تا حدودی مشخص نماید. برای این مهم 50 اسم پربسامد از سال 1340 تا 1388 را که تقریبا 60 درصد کل نام گذاری ها در هر سال را شامل می شدند، مورد تحلیل و طبقه بندی بر حسب گرایش های فرهنگی نهفته در آن ها قرار گرفت. سپس برای تعیین تاثیر رویکرد دولت ها و بستر اجتماعی و سیاسی بر گرایش های فرهنگی نام گذاری، تاریخ 50 ساله ایران را از سال 1340 تا کنون بر اساس نقش و رویکرد دولت ها به هشت دوره تاریخی تقسیم شده و سپس تحولات نام گذاری را بر حسب این دوره های تاریخی مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج گرایش ملی اسلامی نام گذاری مسلط ترین گرایش در عرصه فرهنگی کشور طی سا ل های اخیر بوده است، مهمترین تحول در این گرایش افزایش معنادار آن در دوره اصلاحات است. همچنین نتایج نشان می دهد که روند به کارگیری اسامی اسلامی سنتی، در جامعه ایرانی رو به کاهش گذاشته است. گرایش به اسامی اسلامی مدرن در سال 57 و با آغاز انقلاب با یک افزایش چشمگیر مواجه است. اما آنچه در باب گرایش نام گذاری اسلامی ایدئولوژیک مشخص است رابطه معنادار آن با انقلاب است. این گرایش نام گذاری با شروع موج انقلابی در سال 56 متولد می شود. و در دوره انقلاب به اوج خود می رسد. اسامی حامل فرهنگ ایرانی باستانی در دوره پیش از انقلاب چند سالی افزایش می یابند اما با شروع انقلاب گرایش به این نام ها به شدت کاهش می یابد اما مجددا در دوران سازندگی به طور معناداری افزایش می یابند. یکی از گرایش های نوظهور در حیطه نامگذاری، گرایش ایرانی مدرن می باشد. این گرایش از دوره جنگ به بعد با سرعت زیادی در فرهنگ عمومی جامعه گسترش یافته است.
الگوی مناسب رشته مدیریت رادیو تلویزیونی در کشور از دیدگاه خبرگان و متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر که مطالعه ای کیفی است، تلاش شده است به روش دلفی، دیدگاه خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت رسانه درباره وضعیت موجود این رشته در کشور مورد بررسی قرار گیرد. دیدگاه های خبرگان شرکت کننده در این پژوهش که متشکل از دو گروه مدیران اجرایی سازمان صدا و سیما و رسانه های الکترونیکی و همچنین استادان دانشگاهی آشنا به حوزه مدیریت رسانه است، از طریق مصاحبه و پرسشنامه گردآوری و تجزیه و تحلیل شده است. روایی پرسشنامه تحقیق به روش صوری و از طریق مراجعه به خبرگان و متخصصان تأیید شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که رشته مدیریت رسانه با توجه به اهداف طراحی شده آن، در شرایط فعلی، کارآیی لازم را برای تربیت مدیران رسانه ای ندارد. در این پژوهش، ضمن بیان نقاط ضعف برنامه فعلی، گرایش جدیدی از رشته مدیریت رسانه با عنوان گرایش مدیریت رادیو تلویزیونی به عنوان الگوی مناسب برای دوره کارشناسی ارشد، ارائه شده است.
رتبه بندی موانع توسعه اخلاق حرفه ای در رسانه های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی، ارائه و رتبه بندی موانع موجود در مسیر توسعه اخلاق حرفه ای در رسانه های ورزشی بوده است. در گام نخست، با انجام مطالعات کتابخانه ای و همچنین مصاحبه با خبرگان و استادان برجسته در حیطه رسانه های ورزشی به شناسایی این موانع پرداخته شد و در گام بعدی، پرسشنامه ای با استفاده از 28 مانع تعیین شده طراحی شد و در اختیار 15 خبره قرار گرفت که دیدگاه های آنان را نسبت به موانع معرفی شده در یک مقیاس هفت ارزشی می سنجید. اطلاعات حاصل، به عنوان ورودی ماتریس داده های تکنیک تاکسونومی عددی در نظر گرفته و در نهایت، موانع موجود با استفاده از این تکنیک رتبه بندی شدند. طبق نتایج به دست آمده، چهار مانع «فقدان نظام جامع و اخلاقی نظارت بر عملکرد رسانه های ورزشی»، «نارضایتی شغلی کارکنان (فقدان امنیت شغلی، وجود فساد اداری و ...)»، «فقدان تحصیلات و تخصص کافی در بین کارکنان رسانه های ورزشی» و «پوشش بسیاری از تخلفات اخلاقی از طریق قوانین موجود» نسبت به سایر موانع موجود در اولویت قرار گرفتند که لازم است از سوی مسئولان مربوط مورد توجه بیشتر واقع شوند.
ارتباط روابط عمومی و تبلیغات و آسیب شناسی آنها در ایران
حوزههای تخصصی:
مدیریت رسانه ای بحران؛ رویکردی پیشگیرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانایی بالقوه رسانه ها در رهبری افکار عمومی تنها در سایه مدیریت صحیح در آنها و بر آنهاست که می تواند به صورت بالفعل درآید. بحران در صورت فقدان مدیریت صحیح می تواند آسیب های غیرقابل جبرانی پدید آورد. با توجه به این واقعیت، بررسی نقش و کارکرد رسانه ها در فرایند مدیریت بحران، بسیار حایز اهمیت است. از آنجا که درخصوص نقش رسانه ها در هنگام وقوع بحران و پس از آن بررسی های زیادی صورت گرفته است، در مقاله حاضر، با رویکردی پیشگیرانه، به بررسی نقش رسانه های جمعی در مرحله پیش از وقوع بحران پرداخته شده است. پیش بینی زود هنگام بحران، تلاش برای پیشگیری از وقوع یا کاهش آثار منفی آن و آماده سازی جامعه برای مقابله مؤثر، از مهم ترین وظایفی است که رسانه های جمعی پیش از وقوع بحران، بر عهده دارند. سازمان صداوسیما با اتخاذ رویکردی پیشگیرانه و با استفاده از مدل پروانه ای نقش رسانه ها در مدیریت بحران، می تواند از طریق رصد و پایش محیط، آموزش و هدایت افکار عمومی، اطلاع رسانی و ایجاد همبستگی ملی، به مقابله پیش گیرانه با بحران بپردازد.
نقش اینترنت به عنوان رسانه ا ی مجازی در مدیریت بحران اجتماعی
منبع:
رادیو تلویزیون سال هفتم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۵
9 - 31
حوزههای تخصصی:
بحران های گوناگون جزء جدایی ناپذیر زندگی بشر امروزه شده است. با توجه به نقش گسترده رسانه ها در ابعاد مختلف زندگی بشر و رشد روز افزون استفاده از اینترنت و فضای مجازی، شناسایی نقش این رسانه های نوین (رسانه های مجازی) در مدیریت بحران های اجتماعی ضروری است.
در این پزوهش به منظور رسیدن به اهداف، به بررسی آثار و نظرات افراد صاحب نظر حوزه های مدیریت بحران و رسانه از طریق مصاحبه و روش کتابخانه ای پرداخته و برای تجزیه وتحلیل نتایج مصاحبه، از تحلیل محتوای مصاحبه ها استفاده شده است.
فضای مجازی ابزاری است که می تواند در صورت اتخاذ راهبرد مناسب برای کنترل بحران در مراحل مختلف (به خصوص در بحران های اجتماعی) به خوبی عمل کند و نقش مؤثری ایفا کند.
راه های مختلفی برای کاهش اثرات بحران و مدیریت آن وجود دارد. روش هایی مثل تاکتیک های رسانه ای، از راهبرد های ارتباطی استفاده می کنند که در این مقاله بر روی شیوه های ارتباطی و رسانه ای از طریق فضای مجازی برای مدیریت بحران های اجتماعی تمرکز شده است.
عاشیق: خنیاگر خلق؛ بررسی خاستگاه هنرعاشیقی
منبع:
رادیو تلویزیون سال هفتم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۵
133 - 154
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به معرفی عاشیق و دستان های عاشیقی پرداخته و خاستگاه های گوناگون این هنر را در گذشته بررسی نموده است. در بخش ابتدایی مفهوم خنیاگری مورد توجه قرار گرفته و نمونه های آن در مناطق گوناگون جهان بررسی گردیده است. سپس به «گوسان ها»، «اوزان ها» و در نهایت به «عاشیق» پرداخته شده است. در این میان به هنر عاشیقی به مثابه یکی از مهم ترین و کلیدی ترین عناصر فرهنگی و فولکلوریک آذربایجان توجه ویژه ای شده و قابلیت ها و ارکان تشکیل دهنده آن معرفی شده است.
همچنین، ادبیات شفاهی به دو شکل منظوم و منثور نیز در حکم مهم ترین بخش تشکیل دهنده هنر آیین عاشیقی، معرفی و ارزیابی شده است.
در پایان مقاله نیز به تأثیر و تأثر هنرمند عاشیق و هنر آیین عاشیقی بر شئون زندگی معاصر اشاره و بدان توجه گردیده است.
سینما در باره سینما: متا سینما در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی و مجادله بر سرخود سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۵
71 - 96
حوزههای تخصصی:
متاسینما یا خود بازنمایی و خود ارجاعی های سینما را به معنایی گسترده تر از تقلیل آن به ژانر می توان آنرا مجادله ای بر سر جایگاه سینما در جامعه دانست. از این رو متاسینما راجع به رابطه سینما و جامعه و به طور کلی راجع به ماهیت سینما در فرایند تجربه مدرنیته در ایران نیز هست. چرا که سینما قبل از هر چیز مهمترین فرم فرهنگی مخلوق مدرنیته است. ازاین رو، این امکان وجود خواهد داشت که به مدد متاسینمای سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی، تأملی از جایگاه سینما در جامعه سینمایی ایران و در نتیجه از مدرنیته ارائه دهیم. در این مقاله، متاسینمای سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی بررسی شده است. هدف این مقاله آن است که با کاوش در خود ارجاعی های سینما پس از انقلاب چیزی راجع به تجربه مدرنیته در ایران کشف کند. بررسی چند متافیلم شاخص سینمای ایران پس از انقلاب نشان می دهد که سه شکل سینما در جایگاه تهدیدی برای نظم امور، امری حقیقی در مجاورت زندگی روزمره و سینما به مثابه فرمی که در خلق آن ناتوان هستیم، اشکالی هستند که متاسینما راجع به ماهیت سینما و در نتیجه راجع به مدرنیته به ما می گوید.
واکاوی فرهنگ یادگیری الکترونیکی در دانشگاه های ایران: یک پژوهش نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۲۴
95 - 128
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد فهم فرهنگ یادگیری، به عنوان بازنمایی از برنامه درسی تجربه شده، در فضای یادگیری الکترونیکی دانشگاه های ایران است. در این راستا، یک پرسش اصلی مورد بررسی قرار گرفت؛ فرهنگ یادگیری الکترونیکی در دانشگاه های ایران چه پدیده محوری را نشان می دهد؟ داده ها با استفاده از روش کیفی نظریه مبنایی و ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. مجموع 23 دانشجو و 9 استاد، از سه دانشگاه مجازی علوم حدیث، علم و صنعت و خواجه نصیر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق روش کدگذاری در دو مرحله آزاد و محوری، تحلیل شد. اعتبار یافته ها نیز از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تایید پذیری حاصل گردید. یافته ها بر اساس الگوی پارادایمی مورد واکاوی قرار گرفت و پنج عنصر اصلی الگو در قالب پدیده محوری، شرایط علّی، زمینه ها، راهبردها و پیامدها تبیین گردید. برایند تعاملی یافته ها حاکی از محوری بودن پدیده «چالش هویت آکادمیک» در دانشجویان و استادان است. از یک سو، هویت رشته ای، هویت فردی و هویت جمعی دانشجویان و از سوی دیگر، هویت نقش و تعهد آموزشی استاد دستخوش چالش های قابل توجهی بوده است. مجموع یافته ها، حکایت از آن دارد که دانشگاه های مجازی با وجود تلاش برای گسترش دوره های یادگیری الکترونیکی، همچنان در شکل دهی هویت آکادمیک دانشجویان و استادان مجازی، راهی طولانی را در پیش دارند.
روایت دگردیسی زندگی روزمره در سینمای ایران (مطالعه موردی سینمای مسعود کیمیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۵
149 - 172
حوزههای تخصصی:
این پژوهش کوششی است برای تحلیل زندگی روزمره در ایران معاصر به میانجی سینما: این که زندگی روزمره، در ابعادی چون هویت ها، ارزش ها و تجربه فردی، چگونه در سینمای قبل و بعد از انقلاب روایت پردازی شده است. دگردیسی در سه بعد هویت ها و ارزش ها و تجربه فردی با استناد به نظریه های گیدنز، چینی و جنکینز، و مضمون محوری پژوهش، یعنی تعامل اخلاق قهرمانی و منطق زندگی روزمره، نیز با توسل به نظریه فدرستون و زیمل تئوریزه گشته است. این مطالعه موردی درباره سینمای مسعود کیمیایی، دو نمونه از فیلم های قبل و بعد از انقلاب او ( گوزن ها و اعتراض ) را انتخاب کرده است. بر اساس نتایج تحقیق، جامعه ایران در دهه های اخیر شاهد کشاکش بین اخلاق قهرمانیِ مبتنی بر عقلانیت غایی و منطق روزمرگیِ مبتنی بر عقلانیت ابزاری بوده است. سینمای کیمیایی وارونه شدن نوع تعامل مسلک قهرمانی و منطق روزمرگی در ایران معاصر را روایت می کند: در دو دهه قبل از انقلاب کنش های فردی قهرمان معطوف به غلبه بر روزمرگی با تمسک به باورهای استعلایی بود، اما حدود دو دهه بعد از انقلاب همزمان با تغییر شکل قهرمان و پیدایش نوعی فردگرایی این بار افراد با توسل به نوعی امید اجتماعی معنا و هویت را در متن زندگی روزمره و در فضاهای تعاملی و گفتگویی جستجو می کنند.