زمینه وهدف:امروزه عملکرد 24ساعته یک جز اجتناب ناپذیر در صنایع متعددی می باشد.کار شبانه یک وضعیت ضروری برای شاغلین بخش مهمی از نیروی کاری است . کار شیفتی به کار در خارج از ساعت های معمول روز(تقریبا 7:00 صبح تا 6:00 عصر)است.
روش بررسی:این مطالعه از نوع مقطعی می باشد.جامعه تحت مطالعه یکی از صنایع متالورژی می باشد.حجم نمونه90 نفر تعیین گردید. جهت جمع آوری داده ها ازاطلاعات داخل پرونده کارگران و پرسشنامه sss(Stanford sleepiness scale) استفاده گردید. . تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss11.5 انجام گرفت.
یافته ها:این مطالعه نشان داد که بین میزان خواب آلودگی باافزایش شاخص توده بدنیBMI (وزن/٢(قد))با اطمینان 95% ارتباط مثبت وجود دارد.( p<./05,r = ./24).همچنین نشان میدهدبین میزان خواب آلودگی باافزایش سن بااطمینان 95% ارتباط مثبت وجود دارد.(589 p<./05, r =. /).بین میزان خواب آلودگی با سال های اشتغال به کار شیفتی با اطمینان 95% ارتباط مثبت وجود دارد.(p<./05 , r = ./24).
نتیجه گیری:با توجه به نتایج این تحقیق بین خواب آلودگی و متغیرهای BMI و سن و سال های اشتغال به کار شیفتی ارتباط آماری معنی داری وجود داشت. نتایج بدست آمده مانندنتایج سایرمحققان دراین زمینه تاثیرسن وتجربه را در خواب آلودگی وکاهش تطابق با نوبت کاری نشان می دهد.
هدف اصلی این پژوهش بررسی تناسب شغلی و رابطه آن با تعهد سازمانی میباشد. ابزار جمع آوری اطلاعات به منظور سنجش تعهد سازمانی، پرسش نامه 15 سؤالی آلن و مییر، و برای سنجش تناسب شغلی پرسش نامه بانک اطلاعات شغلی بین المللی (O*NET) است، که هریک از پرسش نامه ها به طور میانگین شامل 21 سؤال میباشد. پایایی پرسشنامه تعهد سازمانی 89/0 و پایایی پرسش نامه سنجش تناسب شغلی 87/0 به دست آمد و آلفای کرونباخ هر دو پرسش نامه بیش از 7/0 میباشد. حجم جامعه آماری مورد نظر 150 نفر میباشد. براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین آنها 80 نمونه آماری انتخاب گردید و در نهایت 78 پرسش نامه جمع آوری گردید. جهت تعیین نرمال بودن داده های به دست آمده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده شد و نتایج آزمون نرمال بودن داده ها را تأیید کرد. فرضیات تحقیق با انجام آزمون T مستقل به بوته آزمون قرارداده شدند و تأثیر معنادار و مثبت آنها به اثبات رسید، به این معنا که کارکنانی که از لحاظ شغلی متناسب بوده اند، تعهد سازمانی بیشتری داشته اند. نتیجه دیگری که از این پژوهش به دست آمد گویای این واقعیت بود که فقط حدود 40 درصد از کارکنان این شرکت از لحاظ شغلی کاملاً متناسب بودند.
هدف از این پژوهش، ارزیابی و سنجش اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت در زمینه ی افزایش دانش، مهارت و نگرش مدیران، هیئت علمی و کارکنان واحدهای دانشگاهی منطقه یک بود. جامعه ی آماری شامل مدیران، اعضای هیئت علمی تمام وقت و کارکنان رسمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک شامل4843 نفر می باشد. روش پژوهش ازنوع توصیفی- پیمایشی است. ابزار اصلی گرد آوری داده ها، منابع کتابخانه ای و پرسشنامه می باشد. روش نمونه گیری از نوع خوشه ای چند مرحله ای است که تعداد 215 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. داده های بدست آمده از پرسشنامه ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی با کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از تحلیل های انجام شده، نشان داد که آموزش های ضمن خدمت هر سه گروه در مقوله ی دانش با میانگین 95/22 و امتیاز 44 و در مقوله ی مهارت با میانگین 8357/46 و امتیاز 87 در مقوله ی نگرش ها و رفتار شغلی با میانگین 94 /67 و امتیاز 150 دارای اثربحشی همسان بوده است. تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین میانگین نمره های هر سه گروه در دستیابی به مقوله ی اثربخشی تفاوتی معنی دار وجود ندارد. عامل های دانش، مهارت و نگرش در مقوله ی اثربخشی تاثیر یکسان دارندف اما با توجه به تفاوت بین میانگین گروهها، آزمون دانکن نشان می دهد که در مقوله ی مهارت و رفتار، بین میانگین سطوح کارکنان و مدیران تفاوت وجود دارد، ولی در مقوله ی دانش بین میانگین سطوح گوناگون تفاوتی مشاهده نشد. در مقوله ی دانش، مهارت و رفتار تفاوتی معنی دار بین رشته های تحصیلی وجود ندارد، ولی در مقوله ی مهارت بین میانگین رشته های کشاورزی و پ زشکی تفاوت وجود دارد. از نظر سابقه ی خدمت اختلافی معنی دار وجود ندارد. در مقوله ی مهارت بین زنان و مردان تفاوتی معنی دار وجود دارد، ولی در مقوله ی دانش و رفتار تفاوتی معنی دار بین زنان و مردان وجود ندارد.
محققان بزرگ دنیا (دراکر، تارو، تافلر، هندی و ...) عمیقا براین باور هستند که رمز برتری در رقابت های قرن بیست و یکم و هزاره سوم، نوآوری های ارزش آفرینی است که پدیدآورندگان آن، نه فقط تعداد محدودی از نخبگان جوامع و سازمان ها بلکه توده وسیعی از آحاد جامعه و کارکنان سازمان ها را نیز شامل می شوند. برآوردهای دقیق کارشناسی، نشان می دهندکه امروزه تا 60 درصد از درآمد و 90 درصد از سود برخی سازمان های بزرگ و پیشرو، ناشی از همین نوآوری ها است. اهمیت نقش سرمایه انسانی به عنوان مزیت رقابتی سازمان ها به اندازه ای است که سهم دارایی های نامشهود (که سرمایه های انسانی از مهمترین اجزای تشکیل دهنده آن است) در ارزش بازار (ارزش سهام) سازمان ها، روندی فزاینده و مستمر را طی می کند.این مقاله در راستای یک طرح پژوهشی در سطح دانشگاه می باشد، که در آن سعی شده است پس از بیان نقش اساسی نیروی انسانی در محیط های آموزشی ، به تبیین شاخص های ارزشمندی برای ارزیابی افراد شاغل در دانشگاه پرداخته شود. در ادامه پس از ارایه چهارچوبی برای شاخص های تعالی برای هر یک از معاونین و سایر پرسنل، با استفاده از بهینه ترین روش ارزیابی فاکتورهای انسانی (روش 360 درجه) به بیان نقاط قوت و ضعف هر یک از پرسنل محترم دانشگاه اشاره خواهد داشت.
امروزه توانمندسازی به عنوان یکی از ابزارهای مفید ارتقا کیفی کارکنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی می گردد. به منظور کسب موفقیت در محیط در حال تغییر کسب و کار امروزی، سازمانها به دانش، نظرات و خلاقیت کارکنان نیازمندند. در این مقاله نیز پس از تعریف توانمندسازی و اهداف آن به بررسی دیدگاههای کارکنان درباره افزایش توانمندیهای شغلی کارکنان از طریق آموزش های ضمن خدمت می پردازد. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونه آماری این پژوهش تعداد 103 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی مازندران هستند که به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه به شیوه بسته پاسخ با طیف لیکرت بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ""t"" تک متغیره و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که آموزش های ضمن خدمت در بهبود عملکرد، تقویت مهارت های شغلی، رضایت شغلی و آمادگی لازم برای انجام وظایف در کارکنان موثر بوده است. همچنین یافته ها حاکی از آن است که بین میانگین اثربخشی به دست آمده در دو گروه مردان و زنان تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین میانگین های به دست آمده در سه گروه با سوابق خدمتی 5 تا 10 سال، 10 تا 15 سال و بالای 15 سال تفاوت مشاهده می گردد.