فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۳۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی ارتباط بین برخی عوامل فردی و عوامل سطح محله با سلامت روانی شهروندان تهرانی 18 45 ساله، به روش پیمایشی و با جمع آوری داده از 448 شهروند تهرانی ساکن 25 محله مختلف این شهر با کاربرد روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انجام یافته است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته اند. برای بررسی تأثیرات توأمان عوامل سطح فرد و سطح محله، از مدل رگرسیونی دوسطحی در تحلیل های چندمتغیره استفاده شده است. براساس نتایج، سطح سلامت روانی پاسخ گویان در حد 46/4 (در یک مقیاس 2/1 تا 6 واحدی) و متوسط به بالا بوده و براساس تحلیل های دومتغیره، تمام متغیرهای سطح فرد شامل؛ پایگاه اقتصادی اجتماعی (مثبت)، سن (مثبت) و سبک زندگی سالم (مثبت)، وضع تأهل (به نفع متأهل ها) و جنس (به نفع مردان) رابطه معناداری با سلامت روانی پاسخگویان داشته اند. نتایج حاصل از برازش مدل دوسطحی (فرد محله) نشان داد که همه متغیرهای سطح اول، به استثنای سن، تأثیر معنادار خود در مدل نهایی دوسطحی را حفظ کرده اند. شرایط اجتماعی مساعد در سطح محله نیز با کنترل اثر متغیرهای سطح اول، به شکل مثبت و معناداری بر سلامت روانی پاسخگویان تأثیر گذاشته است. متغیرهای سطح فرد 23/13 درصد و متغیرهای سطح محله 89/33 درصد از واریانس سلامت روانی را به ترتیب در سطوح اول و دوم مدل دوسطحی تبیین کرده اند.
کیفیت کالبدی و اجتماعی فضاهای شهری سنندج و پیوندهای محله ای شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی رابطه بین کیفیت کالبدی و اجتماعی محله ها با پیوندهای محله ای شهروندان سنندجی می پردازد.
بدین منظور، ابتدا ابعاد فضاهای شهری مشخص شدند؛ سپس با تعریف پیوندهای همسایگی، رابطه بین فضاهای شهری و پیوندهای محله ای تحت مطالعه قرار گرفت که مشخص گردید آنچه در طراحی کالبدی و جانمایی واحدهای همسایگی دخیل است، اهداف اجتماعی ای چون تعامل همسایه ها، ایجاد حس جمعی، هویت همسایگی و تعادل اجتماعی می باشد. در یک تقسیم بندی براساس تشابه افراد مبتنی بر یک یا چند معیار می توان شهر را به محله هایی تقسیم نمود و یک محدوده مشخص برای هریک از محله ها در نظر گرفت و برای ساکنان هر محله هویتی تعریف کرد بر این اساس داده های این مقاله توسط پرسشنامه، از 360 پاسخگو ساکن شش محله شهر سنندج، در قالب سه خوشه محله گردآوری شده و برای تحلیل داده ها، از ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که بین ابعاد کالبدی و اجتماعی فضاهای شهری با پیوندهای محله ای شهروندان رابطه معناداری وجود دارد؛ دلالت های کاربردی این تحقیق توجه بیشتر مدیران شهری و انتظامی به سازمان یافتگی کالبدی و اجتماعی در محله است. بازسازی و بهسازی بافت های فرسوده، نماهای ساختمان و معابر عمومی؛ تقویت خدمات عمومی و بهبود فضاهای سبز، نشیمن گاه ها و احداث مراکز تفریحی می تواند نقش تعیین کننده ای در تقویت پیوندهای محله ای داشته باشد.
شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای هویت شهر و افزایش حس تعلق شهروندان در طراحی بناهای اداری فرهنگی (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ هویت در طراحی محیط ساخته شده و تجلی آن در بناهای امروزی از مهم ترین اهداف طراحان است. اما فرآیند جهانی شدن امکان هویت یابی بومی را کاهش داده، موجب بحران هویت و معنا در معماری معاصر شده و پیامدهایی چون عدم تعلق به مکان و کاستی های روان شناختی را در پی داشته است.در تحقیق حاضر از روش توصیفی و پیمایشی استفاده شد، که به یافتن متغیرهای مؤثر در ارتقای هویت و افزایش حس تعلق شهروندان پرداخته شد. در ابتدا با مطالعه کتابخانه ای مولفه های مؤثر پژوهش استخراج گردید و به صورت چهارچوب نظری تدوین گردید. جامعه آماری تحقیق شهروندان شهر رشت و نمونه مورد تحقیق 407 نفر می باشد. ابزارجمع آوری اطلاعات میدانی پرسشنامه بسته پاسخ می باشد که بعد از اعتیار یابی مورد استفاده قرار گرفت. نهایتاً با تحلیل پاسخ ها به وسیلة نرم افزار «اس.پی.اس.اس» و استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، واریانس و رگرسیون رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته تحلیل شد. مطابق یافته های تحقیق، با ایجاد نفوذپذیری، غنای حسی، توجه به نمای ساختمان ها، نمادها و نشانه های بومی، خوانایی در فرم کالبدی و توجه به زمینه در طراحی، می توان موجب ارتقای هویت محیط و افزایش حس تعلق شهروندان گردید.
بررسی وضعیت مصرف گرایی با تأکید بر شهرنشینی در بین جوانان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف گرایی از موضوعات مهم پژوهش در جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی است. مصرف گرایی یکی از مؤلفه های مشترک دوران مدرن و پست مدرن است. بنابراین مقاله ی حاضر به بررسی تجربی عوامل مرتبط با مصرف گرایی در بین جوانان شهر یزد می پردازد. این پژوهش با روش پیمایش و استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته، 384 نفر از جوانان شهر یزد را به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای مورد بررسی قرار داد. برای پایایی تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در این مقاله تأثیر متغیرهایی نظیر وسایل ارتباط جمعی، جهانی شدن، دینداری، جنس، محل تولد و تحصیلات با متغیر وابسته بررسی شد. همچنین از نظریات اندیشمندانی مانند گیدنز، بودریار، برایان ترنر و .. استفاده شد. از آنجا که هیچ کدام از نظریات نمی توانند به طور کامل و جامع پدیده ی مصرف گرایی را تبیین کنند، ما از چارچوب نظری ترکیبی استفاده کردیم. نتایج تحقیق نشان داد که در بین متغیرهای زمینه ای، متغیر جنس و محل تولد با مصرف گرایی رابطه ی معنا داری برقرار کردند در واقع هر چه جوامع به سمت مدرنیته و شهرنشینی گام بردارند، میزان مصرف گرایی در بین کنش گران بیشتر می شود و متغیر تحصیلات با مصرف گرایی رابطه ای نداشت. همچنین بین استفاده از وسایل ارتباط جمعی (با تأکید بر ماهواره) و جهانی شدن رابطه معنادار و مثبتی وجود داشت ولی بین دینداری و مصرف گرایی رابطه ی معنا دار و منفی ای وجود داشت یعنی دینداری افراد مانعی بر مصرف گرایی بیشتر آنها بود. نتایج رگرسیون نشان داد که دو متغیر جهانی شدن و دینداری، 17 درصد از واریانس مصرف گرایی را تبیین کرده اند.
تحلیل اجتماعی الگوهای مصرف انرژی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، شناخت و تحلیل الگوهای مصرف انرژی در ساحت اجتماعی است. روش به کار گرفته شده، پیمایش و روش گردآوری اطلاعات مصاحبه ساختمند است. جامعه آماری شامل کلیه خانوارهای ساکن در محدوده مناطق 22 گانه شهر تهران و جامعه هدف شامل کلیه شهروندان تهرانی با سن بالای 15 سال هستند. بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه معادل 1066 خانوار برآورد شد که در نهایت با افزایش 10 تا 15 درصد به آن، حجم نمونه به 1200 خانوار افزایش پیدا کرد. اعتبار و روایی از طریق استفاده از پرسشنامه های استاندارد مرکز آمار و همچنین نظرات متخصصین تأمین شد. یافته ها نشان می دهد: رفتار مصرف انرژی برحسب شروط وضعیتی، شرایط محیطی، پایگاه اقتصادی، سبک زندگی و هنجارهای مصرفی متفاوت است. تأثیرات محیطی و اقلیمی موجبات تفاوت های معنا دار در میزان مصرف انرژی شده و دامنه تغییرات را به شدت افزایش داده است. به طور کلی هرگونه تغییر در رفتارهای پایدار مصرف انرژی مستلزم تغییرات لازم در نگرش هاست.
تحلیل تجربی رابطه عوامل اجتماعی با گرایش به رفتارهای نوع دوستانه (مورد مطالعه: شهروندان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع دوستی را می توان مسأله ای شهری قلمداد نمود؛ زیرا گمنامی و غریبه گی در شهرها بیشتر پدیدار می شود. از این رو، پژوهش حاضر، درصدد بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش به رفتارهای نوع دوستانه درهنگام بروز موقعیت های غالباً اضطراری و نیازمند یاری رسانی در بین شهرنشینان است. اینکه چه عواملی نقش تسهیل کننده یا مانع شونده در مداخله و ارائه ی رفتار یاری گرانه دارند. در این راستا، پس از انجام مصاحبه های مقدماتی با تعدادی از شهروندان و دسته بندی و استخراج عوامل اثرگذار، به نظریه ها و مطالبی که به نسبت مفاهیم استخراج شده یعنی دینداری، اعتماد اجتماعی، احساس آنومی، شهرگرایی، فردگرایی، خوشایندی یا ناخوشایندی تجربه های گذشته، مسؤولیت پذیری اجتماعی و همدلی با نوع دوستی و رفتارهای دگرخواهانه می پرداختند، مراجعه و فرضیه های تحقیق پی ریزی شد.
روش تحقیق، پیمایش و تکنیک مورد استفاده، مصاحبه به کمک پرسشنامه ی محقق ساخته با سؤال های بسته بر اساس پیگیری نظری مفاهیم به دست آمده از مصاحبه است. جامعه ی آماری تحقیق را شهروندان 18سال و بالاتر شهر همدان تشکیل می دهند که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر تعیین گردید.
نتایج تحقیق نشان داد که با افزایش میزان احساس آنومی شهروندان و افزایش در شهرگرایی و فردگرایی، میزان گرایش به رفتارهای نوع دوستانه کاهش می یابد. در مقابل، هرچه میزان دین داری، اعتماد اجتماعی، خوشایندی تجربه های گذشته ی افراد از یاری رسانی، مسؤولیت پذیری اجتماعی و همدلی شهروندان بیشتر باشد، گرایش به انجام رفتارهای نوع دوستانه نیز بالاتر خواهد بود. این یافته ها مؤید نظرات ذکر شده در مصاحبه های مقدماتی و ادبیات نظری موجود در این حوزه است.
مطالعه ی تجربی عوامل اجتماعی-فرهنگی مؤثر بر مسؤولیت پذیری اجتماعی شهروندان منطقه ی 4 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان دادند که مسؤولیت پذیری اجتماعی شهروندان برای توسعه ی پایدار و افزایش کیفیت زندگی شهروندان ضروری است. از این رو مطالعه ی مسؤولیت پذیری اجتماعی شهروندان در فضاهای شهری و عوامل و ساز و کارهای مؤثر در آن به سنت جا افتاده ای در جامعه شناسی تبدیل شده است. در این مقاله عوامل اجتماعی-فرهنگی مؤثر بر مسؤولیت پذیری اجتماعی شهروندان منطقه ی 4 تهران بررسی شده است. روش بکار رفته در این مقاله پیمایش بوده و داده ها به وسیله ی پرسشنامه ی محقق ساخته از 400 نفر شهروند جمع آوری شده اند. یافته ها حاکی از آن هستند که میانگین مسؤولیت پذیری در بین پاسخگویان 57 از 100 است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند که متغیرهای رضایت مندی اجتماعی (بتا= 281/0)، وضعیت شغلی (بتا= 270/0)، آگاهی شهروندی (بتا=240/0)، دینداری (بتا=212/0)، سن (بتا=194/0)، و میزان استفاده از رسانه ی فراملی (بتا= 110/0-) به ترتیب بر مسؤولیت پذیری اجتماعی اثر معنادار داشته و با توجه به مقدار ضریب تعیین تعدیل شده قادرند تا 38 درصد از تغییرات آن را برآورد نمایند. در این تحقیق از نظریه های مختلف جامعه شناسی مثل نظریه ی دین دورکیم، تعهد اجتماعی پاسونز، نظریه ی تبادل، نظریه ی شهروندی هابرماس و نظریه های رسانه برای تبیین یافته های تحقیق استفاده به عمل آمد.
تحلیل پیش برندههای مشارکت و تأثیر آن ها بر عملکرد اقتصادی صندوق اعتبارات خُرد زنان روستایی (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزههای تخصصی:
برنامه های اعتبارات خُرد از رهیافت های مهم فقرزدایی در سال های اخیر است که با ایجاد و گسترش فعالیت های درآمدزا به ویژه برای زنان کم درآمد، توسعه جوامع محلی را تسهیل می کند. نقش مشارکت و مؤلفه های پیش برنده ی آن، بر بهبود عملکرد صندوق اعتبارات خُرد غیر قابل انکار است. جامعه آماری پژوهش را اعضاء صندوق های اعتباری خُرد بخش مرکزی شهرستان جیرفت تشکیل دادند (125N=)، که با توجه به محدود بودن حجم نمونه به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامة محقق ساخته بود که روایی آن به وسیله متخصصان مربوطه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفا ی کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت (71/0 تا 92/0). به منظور بررسی و برازش متغیرهای نهفته و آزمون فرضیه های پژوهش، از روش مدل سازی معادله ساختاری با نرم افزار LISRELver8.54 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، پایایی و برازش متغیرهای نهفته پژوهش را تأیید کرد. نتایج مدل سازی معادله ساختاری، نیز نشان داد که، ضریب های مسیر استاندارد شده، بین مؤلفه های سیاستی-حمایتی (40/0,γ=13/4t=)، آموزشی (30/0,γ=70/3t=) و اجتماعی (32/0,γ=01/2t=) اثر مثبت و معنی داری بر عملکرد اقتصادی صندوق ها دارند. همچنین ضریب تبیین نشان داد که، 66 درصد از تغییرات واریانس دیدگاه زنان در مورد عمکلرد صندوق های اعتباری خُرد، توسط پیش برنده های مشارکت تبیین می شود. پیشنهاد می شود از همان ابتدای راه اندازی تا محله واگذاری امور صندوق به مردم محلی، از مشارکت و نظرات خبرگان، معتمدین محلی، تسهیلگران زن و کارآفرینان زن موفق کمک گرفته شود، تا بتوان عملکرد صندوق های اعتباری مورد مطالعه را در تمام ابعاد بهبود بخشید.
اهمیت سنجی شاخص های حکم روایی خوب شهری از دیدگاه زنان مطالعة موردی: شهر زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی گسترش روزافزون شهر ها، بشر برای مدیریت و ادارة آن ها راهی جز زمینه سازی برای توسعة دموکراسی نداشته است و در این راه به شکل تازه ای از حاکمیت دست یافته است که برخی آن را در حد اختراع و ابداع جدید در برقراری نظام اجتماعی نوین دانسته اند. هدف مقالة حاضر، بررسی مؤلفه های حکم روایی خوب شهری از دیدگاه زنان در شهر زابل است که با روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتاب خانه ای و بررسی های میدانی و نیز بهره گیری از شیوة AHP انجام شده است. برای انتخاب شاخص های حکم روایی شهری نیز از میان شاخص های 24 گانة سازمان ملل متحد، پنج شاخص کلی و مهم (مشارکت، تساوی، اثر بخشی، پاسخ گویی، و امنیت)، که هستة اصلی این شاخص ها را تشکیل داده و از طرف همة سازمان ها پذیرفته شده، انتخاب شده است. نتایج به دست آمده اهمیت و اولویت بندی شاخص های حکم روایی خوب شهری در سطح شهر زابل از نظر زنان را به این صورت نشان می دهد که شاخص امنیت در رتبة اول، تساوی در رتبة دوم، مشارکت در رتبة سوم، پاسخ گویی در رتبة چهارم، و اثربخشی در رتبة پنجم قرار دارد
بررسی و تحلیل عوامل بازدارنده اشتغال زنان روستایی در شهرستان کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان از نظر اشتغال در مقام مقایسه با مردان، در یک حالت نا متعادل هستند. این امر از عوامل و موانع زیادی ناشی می شود. گستردگی دامنه موانع اشتغال زنان نشان می دهد که جز با برنامه ریزی یکپارچه و اصولی و تلاش گسترده در سطح ملی، نمی توان به بهبود وضعیت اشتغال زنان خوش بین بود. بدین ترتیب، در این پژوهش در پی شناخت موانع فراروی اشتغال زنان روستایی در دهستان بالاولایت شهرستان کاشمر هستیم. اینپژوهش به لحاظ روش از نوع توصیفی تحلیلی بوده و داده ها به روش میدانی با استفاده از پرسش نامه گردآوری شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی و آزمون فریدمن (Spss)، استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان روستایی در سن فعالیت دهستان بالاولایت شهرستان کاشمر( 10194 نفر) تشکیل می دهند که از این جامعه تعداد 370 نفر از روش فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین شدند.براساس نتایج تحلیل عاملی، 8 عامل نهایی تبیین شدند، که در مجموع توانسته اند 314/60 درصد از واریانس تمامی متغیرهای پژوهش را تبیین کنند. عامل سیاست گذاری بیش ترین واریانس (189/9) و عامل روان شناختی کم ترین واریانس را دارا می باشند. هم چنین، از بین موانع مؤثر بر اشتغال زنان روستایی بعد فرهنگی با میانگین 24/4 بیش ترین تاثیرگذاری را داشته و شاخص های «نداشتن پشتوانه مالی و پس انداز کافی»، «پایین بودن سطح سواد زنان روستایی» و «وظایف زیاد زنان در خانه» با میانگین 26/19، 04/18 و 24/17 به عنوان اثرگذارترین موانع اشتغال زنان در این دهستان شناخته شده اند. بدین ترتیب می توان گفت که رفع این موانع با برنامه ریزی های متنوع به وسیله مسئولان، به اشتغال هرچه بیش تر زنان روستایی کمک خواهد کرد.
تحلیلی برگسست فرهنگ بومی و زیست-بوم در استان مازندران (با توجه به تئوری فرهنگی مبتنی بر مدل گرید- گروپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسایل زیست محیطی در دوران معاصر چنان همه جایی شده که در تمام فعالیت های انسانی نفوذ کرده و حتی سازمان های دولتی و بین المللی را درگیر کرده است و به نوعی در جستجوی راه حل هایی برای این بحران جهانی اند. اما در کنار این توجهات،برخی از رشته های آکادمیک از جمله مردم شناسی به مواردی چون: 1_ روابط میان گروه های محلی- بومی و محیط های شان 2 _شیوه هایی که درآن این گروه ها، محیط شان را درک می کردند یا اکنون درک می کنندو3_ چگونگی تعامل با محیط زیست شان مورد توجه قرار می دهند. اهمیت مطالعه ی فرهنگ به عنوان یک سیستم تطابقی و تعاملی با محیط زیست در مطالعات بسیاری از محققین مورد توجه بوده است.همه فرهنگ ها و جوامع بشری دارای یک محیط زیست فرهنگی و یک محیط زیست بیولوژیکی هستند. در درون این زیست محیط ها عناصر درونی در فرایند تاریخی با یکدیگر مرتبط و پیوند دارند. بخصوص این پیوند را می توان بین انسان و فرهنگ و زیست بوم مشاهده کرد. اختلال در این تعامل امروزه بحث های زیادی را در محافل سیاسی و آکادمیک منجر شده است. برخی از جوامع محلی با این که از این بحث ها و چالشها از منابع رسانه ای مطلع می شوند اما همچنان احساس خطری که گسست فرهنگ محلی و زیست بوم می تواند داشته باشد بدان اهمیت نمی دهند. استان مازندران یکی از مناطق زیست بومی است که مناسبات فرهنگ و زیست بوم و انسان در تعامل با یکدیگر در فرایند زمانی طولانی شکل یافته است. اما تحولات در سبک و شیوه زندگی در دهه های اخیر به شدت بر پیوند ها و تعاملات تاثیر گذاشته است. مقاله حاضر با توجه به رویکرد تئوری فرهنگی تحلیلی خواهد بود بر گسست فرهنگ بومی و زیست بوم در استان مازندران که به سطحی از خطر برای افراد بومی نرسیده است. مدل گرید_گروپ مری داگلاس می تواند دلایل فقدان احساس خطر که منجر به گسست فرهنگ بومی و زیست بوم گردیده را نشان دهد.
عشّاق و شهر مطالعه ای درباره جوانان و فضاهای عمومی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین اندیشمندان شهری، به نحوة مواجهة گروه های اجتماعی مختلف با فضاهای عمومی شهری توجه زیادی وجود داشته است که در بین این گروه های اجتماعی جوانان از اهمیت ویژه ای برخوردارند، چرا که آنان حضور ملموسی در فضاهای عمومی شهر دارند و حیات اجتماعی شهر نیز از حضور آنان تأثیر می پذیرد. این مقاله به بررسی استفاده های جوانان از فضاهای عمومی می پردازد و نگاه ویژه ای به نقش کنترل اجتماعی در استفاده از فضاهای عمومی خواهد داشت. مقاله بر مطالعه جوانانی تمرکز دارد که با دوستان جنس مخالف خود در فضاهای عمومی حضور می یابند. ما در این مقاله از نظریه های فضاهای عمومی شهری همچون نظریه مکان سوم اولدنبرگ، به علاوه تحقیقات مفصل راب وایت درباره جرم، پلیس و فضاهای عمومی شهری در استرالیا تأثیراتی گرفته ایم. سؤال اصلی مقاله آن است که این گروه خاص از جوانان کدام فضاهای عمومی را بر اساس چه دلایلی ترجیح می دهند؟ یافته ها نشان می دهد که پارک ها و کافی شاپ ها از جمله مکان های عمومی ترجیحی جوانان هستند. کنترل رسمی، این جوانان را به مکان های عمومی شهری دنج و پرت سوق می دهد.
شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی زنان در روستاهای مهاجرفرست بر اساس ماتریسSWOT و QSPM (مطالعه موردی: شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
حوزههای تخصصی:
نتیجه طبیعی به کارگیری رویکرد نوسازی در کشورهای درحال توسعه، شکل گیری و گسترش مهاجرت های گسترده از روستا به شهر است. این امر موجب تغییر ساختار جنسی جمعیت در تعدادی از سکونتگاههای روستایی کشور شده است. بدیهی است با استمرار شرایط موجود در آینده زنان ذینفعان اصلی برنامه های توسعه در نواحی روستایی خواهند بود. مقاله حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی زنان در گروه خاصی از روستاها یعنی سکونتگاههای روستایی مهاجرفرست به جهت شرایط خاص و اولویت دار آنها، تدوین گردیده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای می باشد. گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به شیوه اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق روستاهای دارای نسبت جنسی پائین یعنی کمتر از 95 نفر مرد به ازای 100 نفر زن بوده است. در مطالعه حاضر با استفاده از ماتریس تحلیلی SOWT، راهبردهای مطلوب توانمندسازی زنان در سکونتگاههای روستایی مهاجرفرست شناسایی و به کمک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)، راهبردها اولویت بندی گردید. نتایج بررسی ها نشان می دهد به منظور توانمندسازی زنان در روستاهای مهاجرفرست، استراتژی های تهاجمی (حداکثر– حداکثر) بهینه هستند. همچنین مهمترین راهبرد توانمندسازی زنان در روستاهای مورد نظر «افزایش توجه به زنان در برنامه های توسعه نواحی روستایی در سطوح بالای تصمیم گیری»، با امتیاز 4.29، بوده است.
رابطه ی فضاهای اقتصادی شهری و شبکه های اجتماعی: بررسی تاثیر میدانهای میوه و تره بار و هایپراستار بر تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرگونه مداخله در شهر اثرات مثبت و منفی زیادی بر ابعاد مختلف زندگی شهروندان مانند کیفیت زندگی، سرمایه ی اجتماعی و... خواهد داشت. میدان های میوه و تره بار و هایپرمارکت ها نیز به عنوان پروژه های اقتصادی نوعی مداخله در زندگی شهری محسوب می شوند. تا کنون در ایران مطالعات منسجمی در باره ی سنجش تأثیرات مثبت و منفی این پروژه ها بر شبکه های اجتماعی محلی صورت نگرفته است. بر این اساس مساله ی پژوهش حاضر این بود که اثرات میدان های میوه وتره بار و هایپرمارکت در اجتماع محلی و بویژه در مناسبات و تعامالت اجتماعی محله ای مورد سنجش قرار دهد. در این پژوهش از دو روش بررسی اسنادی و پیمایش استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ی محقق ساخته است که از اعتبار صوری برخوردار است. جامعه ی آماری مراجعان به میدان میوه شهران و هایپراستار واقع در منطقه ی پنج شهر تهران است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 380 نفر به دست آمد و دسترسی به افراد نمونه با نمونه گیری سیستماتیک صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل نیز از آزمونهای تی مستقل و همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج آزمون تی مستقل حاکی از آن است که تعاملات اجتماعی در دو فضای میدان های میوه وتره بار و هایپراستار متفاوت است. به بیان دیگر شهروندان بر این باورند که بازارهای محلی میدان های میوه و تره بار تقویت کننده ی تعاملات اجتماعی است. در نهایت تعاملات در قالب شبکه های واقعی اجتماعی خود به عنوان بستری است که سرمایه ی اجتماعی سطح محله ای در آن متولد می شود.
تحلیل سرمایة اجتماعی شبکة زنان روستایی در راستای توانمندسازی جوامع محلی (منطقة مورد مطالعه: روستای بزیجان، شهرستان محلات، استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی، یکی از مفاهیم اساسی توسعه اجتماعی محسوب می شود. درواقع، ظرفیت سازی و توانمندسازی روستاییان و تشکل ها، از پیش شرط های توسعة پایدار است. در این پژوهش، سرمایه اجتماعی شبکة زنان روستایی، از طریق تکمیل پرسشنامة تحلیل شبکه ای و مصاحبة مستقیم با اعضای گروه های توسعة روستایی زنان بررسی می شود. این پژوهش، در روستای بزیجان از توابع شهرستان محلات استان مرکزی صورت گرفته است. روستای بزیجان، تحت پوشش پروژة الگوی ایرانی مشارکت و توانمندسازی جوامع محلی است. پژوهش با رویکرد شبکه های اجتماعی انجام گرفت. در این راستا، کارگاه های مشارکتی بسیج منابع اجتماعی در روستا برگزار شد که خود زمینه ساز تشکیل گروه های توسعة زنان روستایی بود. به منظور تحقق توانمندسازی اجتماعی باید مؤلفه های سرمایه اجتماعی مانند مشارکت و اعتماد در میان افراد تقویت شود. در این راستا، پیوندهای اعتماد و مشارکت میان 78 زن عضو در گروه های توسعة روستایی (تمامی اعضا) در منطقة مورد بررسی با استفاده از شاخص های کمی سطح کلان شبکه بررسی شد و سرمایه اجتماعی زنان در مراحل مختلف پیش از اجرای پروژه، مرحلة گروه بندی و مرحلة تشکیل صندوق اعتباری خرد سنجش شد. نتایج نشان می دهد میزان سرمایه اجتماعی و به تبع آن، سرعت گردش پیوندهای اعتماد و مشارکت پیش از اجرای پروژه در حد متوسط بوده و طی مراحل تشکیل صندوق اعتباری خرد افزایش یافته است. از این رو، می توان گفت که اجرای این پروژه- که بر تقویت سرمایه اجتماعی تأکید دارد- میزان سرمایه اجتماعی را در شبکة روابط زنان روستای بزیجان افزایش داده است.
هویت در آستانه کولی های ساکن در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از طریق تحلیل، روایت هایی از کولی بودن ونحوه حضور اجتماعِ کولی ها در شهر تهران مطالعه شده است.عمده ترین و مکررترین تعاملاتی که کولی ها با محیط اجتماعی پیرامون خود در دوران اخیر تجربه کرده اند یعنی چهار چرخه گدایی مصرف، اعتیاد پاکی، زندان آزادی و روابط ناپایدار جنسی در پرتو مفهوم آستانگی توضیح داده شده است؛ چگونگی «بودنِ» کولی ها به عنوان یک اجتماع در حال گذردر بستر های کنونی جامعه ایران به طور عام و در متن های شهری ای چون محله های خاک سفید، دروازه غار و لب خط در تهران به طور خاص توضیح و نشان داده شده است که چگونه کولی ها با گذر از مرحله پیشاآستانگی در مرحله آستانگی باقی مانده و نتوانسته اند از این مرحله خارج شوند و بدین ترتیب دارای هویت های درآستانه ای شده اند که گذار آنها را به مرحله پساآستانگی و جذب ایشان در بسترهای کنونی شهر تهران را با موانع جدی روبه رو ساخته است.
بررسی تصور شهروندان از شهر دزفول با تاکید بر عوامل نشانه ای و اجتماعی حاکم بر شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر که شهرهای جهان در بازار پرزرق وبرق جهانی باهم رقابت می کنند مسئله تصویرسازی شهری اهمیت زیادی یافته است. هدف این تحقیق بررسی تصور شهروندان از شهر دزفول با تأکید بر عوامل نشانه ای و اجتماعی حاکم بر این شهر می باشد. روش تحقیق و گردآوری مطالب پیمایشی، توصیفی و تحلیلی و جامعه آماری موردبررسی، مردم شهر دزفول می باشند. برای این منظور از روش نمونه گیری تصادفی با حجم 384 نفر استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار نمادین این شهر شدیداً تحت تأثیر سه گروه از نشانه های شهری تاریخی، مذهبی و دفاع مقدس می باشد. هر یک از نشانه های فوق گفتمان خاصی را نمایندگی می کنند. مدیریت شهری سعی در معرفی دزفول به عنوان شهری تاریخی، مقاوم و جنگ زده دارد؛ اما مردم این شهر را تاریخی و مذهبی تصور می کنند. در این رابطه دو گروه قابل شناسایی می باشند. گروه اول کسانی هستند که در متن شهر قرار داشته، دزفول را شهری تاریخی می دانند و از آن اصالت و هویت طلب می کنند. گروه دوم که اغلب در حاشیه ماندگان شهر هستند، دزفول را شهری مذهبی تصور می کنند. درواقع کسانی که احساس تعلق چندانی به تاریخ به عنوان پشتوانه هویتی گروه اول ندارند، برای اینکه پشتوانه هویتی مستقلی برای خود بسازند و دست به غیر سازی با آنان بزنند، مذهب را به عنوان پشتوانه هویتی خود در زندگی شهری برگزیده اند.
تحلیل عوامل مؤثر بر بی نظمی اجتماعی (با تأکید بر رفتار زباله پراکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظم اجتماعی در هر جامعه اهمیت بالایی دارد. اخلال در نظم اجتماعی هزینه های زیادی برای جامعه در پی خواهد داشت. زباله پراکنی مصداقی از بی نظمی اجتماعی شهروندان، در حوزه شهروندی زیست محیطی است که در جامعه ما به مسأله ای اجتماعی تبدیل شده است. هدف تحقیق حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر بی نظمی اجتماعی با تأکید بر زباله پراکنی است. در این تحقیق از رویکرد تلفیقی پاول استرن برای تحلیل زباله پراکنی استفاده شده است. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل کلیه گردشگران داخلی است که در تابستان 1393 وارد استان مازندران شده اند. حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 385 نفر برآورد شده است. نتایج تحقیق نشان داد که رفتار زباله پراکنی با متغیرهایی چون نگرش زیست محیطی ضعیف، کنترل اجتماعی، ارزیابی منفی نسبت به زباله پراکنی، عدم احساس مسؤولیت، احساس منفی نسبت به زباله، زباله پراکنی توسط دیگران، عادت، گمنامی، فقدان خدمات و عدم آگاهی زیست محیطی رابطه معناداری دارد. همچنین با توجه به مدل مسیر ارائه شده، همه این متغیرها 36 درصد از تغییرات متغیر وابسته (رفتار زباله پراکنی) را تبیین کرده اند.