فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
جنگ ها در طول تاریخ، پیامدهای خواسته و ناخواسته بسیاری را به همراه داشته اند، که تاثیر زیادی بر وضعیت حال و آینده جامعه جنگ زده و محیط های پیرامونی خود به جا گذاشته است؛ که از جمله آنها می توان به؛ آوارگی، مهاجرت و پناهندگی انبوه جمعیت، گسترش و شیوع فرهنگ خشونت و افراطی گری، انهدام آثار فرهنگ و تمدنی، تهدید جدی بنیان خانواده، کاهش انسجام اجتماعی و تنزل هویت جمعی با افزایش تفاوت های قومی و مذهبی و ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی و هویت های برساخته مجعول ... اشاره کرد. یورش به سرزمین عراق و اشغال این کشور هم از این قاعده مستثنی نبوده و آثار و تبعات فرهنگی و اجتماعی بسیاری را به همراه داشته است که جامعه عراقی را در معرض از هم گسیختگی وآسیب های فرهنگی اجتماعی فراوان قرار داده است. همه اینها حاصل خشونت، ناامنی و ناپایداری ناشی جنگ و اشغال این کشور است. این درحالی است که اخبار منتشره دربارة پیامدهای فرهنگی اشغال عراق، اغلب به انهدام و غارت آثار باستانی این کشور معطوف بوده وکمتر به دیگر ابعاد اشغال پرداخته شده است.
در این مقاله تلاش شده، ضمن طرح برخی از پیامدهای فرهنگی و باتوجه به مقوله هویت و پیامدهای ایجابی بر فرهنگ عراق در قانون جدید این کشور، ارزیابی مناسبی از پیامدهای فرهنگی ناشی از اشغال این کشور ارائه شود و به این سؤال که پیامدهای فرهنگی ناشی از اشغال عراق چه بوده است؟ پاسخ داده شود. روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی است، که از دیدگاه اندیشمندان حوزه امنیت فرهنگی با رویکرد سازه انگارانه بهره خواهیم برد.
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر پیدایش فرصت طلبی در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، که موضوع آن بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر پیدایش فرصت طلبی در شهر اصفهان است، هدف این تحقیق تعیین ویژگی های فرصت طلبان، بررسی میزان تاثیرگذاری عوامل اجتماعی بر فرآیند فرصت طلبی، بررسی میزان تأثیر گذاری عوامل فردی بر فرآیند فرصت طلبی، بررسی زمینه های بروز فرصت طلبی در جامعه و روابط اجتماعی، بررسی چگونگی تاثیر گذاری فرصت طلبی بر جلوگیری از پیشرفت های اجتماعی، است. درچارچوب نظری این تحقیق از نظرات صاحب نظرانی چون، تالکوت پارسونز، امیل دورکیم، مارکس وبر، رابرت مرتن، جانستیون، پیربوردیو، کلمن، پونتام، فوکویاما، گیدنز، کلبرگ، آلن بیرو استفاده شده است. جامعه آماری در این تحقیق مردان و زنان بین 20 تا 60 سال شهر اصفهان بوده است. تعداد حجم جامعه آماری (1121214) نفر بوده و تعداد حجم نمونه آماری آن 384 نفر بوده است. روش تحقیق پیمایشی از نوع همبستگی است و ابزار گردآوری داده های مورد نیاز برای آزمون این تحقیق، پرسشنامه بوده و برای تحلیل فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مبتنی بر دو نمونه مستقل و آنالیز واریانس به همراه سطوح معنی داری استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل هایی که صورت گرفته تمام فرضیه های آزمون به جز فرضیه انسجام اجتماعی تایید شدند. مطالعات در این زمینه نشان می دهد هر چه میزان دینداری، ا نسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درجامعه بیشتر باشد میزان فرصت طلبی در جامعه کاهش می یابد و از سوی دیگر هر چه میزان آنومی وفرد گرایی در جامعه بیشتر باشد، میزان فرصت طلبی در جامعه افزایش می یابد همچنین با توجه به نتایج تحقیق می توان اذغان داشت که فرصت طلبی بر حسب سن شهروندان متفاوت است؛ حال آنکه جنسیت و وضعیت تأهل هیچگونه تأثیری بر گرایش افراد به سمت رفتا رهای فرصت طلبانه ندارد وطبقه رگرسیون چندگانه نشان می دهد که از بین متغیرهای وارد شده؛ متغیر دینداری، فردگرایی، آنومی وطبقه اجتماعی در رابطه با فرصت طلبی دارای سطح معنی داری هستند و می توانند فرصت طلبی را تبین نمایند.
کارکرد روایی (مربع معنایی) در تابلوهای «نماز»، «مجنون»، «میثاق خون» و «حضرت علی اکبر» اثر خشایار قاضی زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل گفتمانی تابلوهای خشایار قاضی زاده تلاش بر این است تا از نشانه های منفرد، کلان نشانه ها، خرد نشانه ها و یا مجموعه ای از نشانه ها عبور کنیم تا بتوانیم به ورای نشانه ها یعنی آنجائی که نشانه ها با یکدیگر تعامل برقرار می کنند برسیم. تا بتوانیم به خوانشی گفتمانی دست یابیم. بدین منظور، علاقه مند به ظاهر شدن معنا در گفتمان های هنری، هدف این مقاله چگونگی ظاهر شدن معنا به کمک مقوله های بنیادین کلام یعنی «مربع معنائی» در این تابلوهاست؛ و در ادامه بومی سازی نظریه های تحلیل گفتمان در این حوزه است. می خواهیم بدانیم که گفته پرداز این تابلوها از چه ترفندهایی برای تولید معنا سود برده است و چگونه این نشانه های منفرد را به یک نظام منسجم معنائی تبدیل کرده که یک معنای واحد از آن تولید می گردد. نشانه-معناشناس بر این باور است که نشانه به تنهایی فاقد معناست و معنا از رابطة بین نشانه ها حاصل می شود. با این توصیف می توان به درستی گفت که نشانه–معناشناس به ظاهر شدن معنایی که از میان شکل های زبانی دریافت شده است علاقه نشان می دهد؛ و در واقع، می توان گفت که او به ظاهر شدن معنا از میان گفتمان های که معنی را ظاهر می کنند، از میان گفتمان های که معنی را انتقال می دهند و همکاری مبهمی را فراهم می کنند علاقه مند است. در حقیقت نشانه-معناشناسی تلاش دارد به صورت روشمند ابعاد کلام را موردمطالعه قرار دهد. یکی از ابعاد کلام همان «مربع معنایی» در کلام است.
توسعه فرهنگی ضرورت توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ربع پایانی قرن بیستم با پدیده چرخش فرهنگی، به همراه پدیده پسامدرنیته و پساساختارگرایی، هم در بُعد واقعیت اجتماعی و هم در بُعد تحلیل اجتماعی، مصادف بوده است. این چرخش نه تنها نشان دهنده اهمیت یافتن بیش ازپیش نقش فرهنگ در زندگی انسان ها و در علوم انسانی و اجتماعی است، بلکه نشان دهنده فهم درست تر و عمیق تر از نقش و قدرت فرهنگ در انواع ساحت های زندگی بشری و تحلیل اجتماعی است، که مدت ها تحت الشعاع عامل اقتصادی قرار گرفته بود. در این مقاله سعی می شود اولاً با پرداختن به موضوع توسعه فرهنگ و انواع و ابعاد آن اهمیت توسعه فرهنگ و توسعه فرهنگی مورد حث قرار گیرد. ثانیاً، سعی می شود با استفاده از مطالعات مفاخر در رابطه با نقش فرهنگ در توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نشان داده شود که توسعه عرصه های گوناگون جامعه بدون توسعه فرهنگ نه می تواند مداوم و پایدار باشد، و نه می تواند در جهت خودشکوفایی و تکامل انسانی قرار گیرد. بدین معنی توسعه عرصه های گوناگون جامعه باید توسعه ای مبتنی بر فرهنگ ایرانی – اسلامی و یا به معنای دقیق کلمه «توسعه فرهنگی» باشد، تا تلاش های کشور در جهت پیشرفت اسلامی ایرانی مقرون با موفقیت گردد.
تحلیلی با رویکرد سیستمی از نشانه شناسی اجتماعی در قالب چهار نظام معنایی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد یا نگرش سیستمی در دهه های اخیر همواره به عنوان ابزاری کارآمد، مکمل مطالعات تخصصی پدیده های مختلف در حوزه های گوناگون دانش بوده و موجب درکی جامع و چند وجهی از چرایی و چگونگی روندهای حاکم بر رخدادها و پدیده ها می گردد؛ به خصوص در سده اخیر که علم با تولید و انباشت حجم عظیمی از داده های تخصصی بسیار متنوع روبرو بوده و بنا بر سنت دانش کلاسیک با تکیه بر تحویل گرایی مبتنی بر روش های تحلیلی سعی در تجزیه عناصر سیستم و کشف روابط بین آن ها داشت تا بتواند رفتار کل مجموعه را تبیین کند. این روش تحلیلی بر مبنای دو پیش فرض بود، نخست آن که اندرکنش بین اجزا وجود نداشته یا بسیار ضعیف باشد تا عناصر مجموعه قابلیت تفکیک دقیقی داشته باشند و دوم آنکه روابط میان اجزا با معادلات خطی ساده قابل توصیف باشد؛ امروزه به خصوص با مطرح شدن نظریه آشوب و ریاضیاتِ غیر خطی متصل به آن دیگر بدیهی است که اندرکنش اجزای تمامی سیستم ها از دو شرط یاد شده تبعیت نمی کنند؛ بنابراین نگرشی کل گرایانه در تحلیل سیستم ها لازم می باشد. در این مقاله بر اساس تعریفی سیستمی از فرآیند تولید معنا[1] توسط سیستم های پیچیدة سازگار[2]، نحوه اندرکنش بین سوژه و ابژه(فرد با دیگری در نظام اجتماعی) در چهار نظام معنایی لاندوفسکی[3] در مطالعه ای تطبیقی با حالات چهارگانه اندرکنش سیستم ها، مقایسه و پس از تبیین ساز و کار خلق معنا با رویکردی سیستمی در آن، نظام مبتنی بر کنش برنامه مدار را با وضعیت بازنده-برنده و نظام مبتنی بر کنش مجاب ساز را با وضعیت برنده-بازنده و نظام مبتنی بر تطبیق را با وضعیت برنده-برنده و نظام مبتنی بر تصادف را با وضعیت بازنده-بازنده منطبق شده است. دستاورد این پژوهش ارایه تحلیلی با رویکرد میان رشته ای در سه حوزه مختلف تئوری پیچیدگی، نشانه شناسی اجتماعی و علوم اجتماعی است که به ما نشان می دهد با رویکردی سیستمی می توان بسیاری از پدیده های نشانه شناختی با رویکرد اجتماعی و پدیدارشناختی را در سطحی اجتماعی – فرهنگی تحلیل کرده و به تبیین چرایی نتایج حاصل از روابط پیچیدة میان آن ها، از زاویه دید سیستمی پرداخت. در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.
مطالعه رابطه جهانی شدن فرهنگی و هویت اجتماعی (مطالعه موردی: زنان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه ارتباط جهانی شدن فرهنگی و هویت اجتماعی زنان شهر کرمانشاه پرداخته است . به منظور مطالعه این موضوع از روش کمّی و پیمایشی استفاده و اطلاعات لازم با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. نمونه مورد مطالعه برابر با 597 نفر بود که به منظور کاهش میزان خطا، نمونه تا 600 نفر افزایش داده شد. برای انتخاب این تعداد نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای چند مرحله ای استفاده شد. پس از مرور مطالعات و نظریه های موجود، چارچوب نظری ترکیبی با توجه به نظریه گیدنز و رابرتسون ت دوین شد. شایان ذکر است که متغیر هویت اجتماعی زنان به عنوان متغیر وابسته، شامل: هویت جنسیتی، هویت ملی، هویت قومی و هویت مذهبی بوده و متغیر جهانی شدن فرهنگی نیز با متغیرهای: میزان استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، آگاهی از جهانی شدن، سبک زندگی، نگرش نقش جنسیتی و بازاندیشی سنجیده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که متغیرهای: بازاندیشی، نگرش نقش جنسیتی، وسایل ارتباط جمعی خارجی، فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، سبک زندگی مدرن و سبک زندگی دوستانه دارای ارتباط معنادار و مثبت و دو متغیر: وسایل ارتباط جمعی داخلی و سبک زندگی سنتی نیز دارای ارتباط معنادار و منفی با هویت اجتماعی مدرن زنان بودند. همچنین، یافته های مستخرج از مدل رگرسیون چند متغیره نشان داد که شش متغیر سبک زندگی مدرن، سبک زندگی سنتی، بازاندیشی، وسایل ارتباط جمعی داخلی، نگرش نقش جنسیتی و وسایل ارتباط جمعی خارجی بر روی هم توانستند متغیر وابسته هویت اجتماعی زنان را نزدیک به 25درصد تبیین نمایند.
پرونده ویژه: تغذیه
حوزههای تخصصی:
مقدمه
آشنایی با مفاهیم اولیه در علم تغذیه
تأثیر تغذیه بر ویژگی های روحی روانی انسان
تاریخچه فست فود در جهان و ایران
آمار های غذایی ایران
رژیم های غذایی رایج در دنیا
اهمیت آب در نظام تغذیه سالم
مبانی الگوی تغذیه سالم
اصول کلی تغذیه در اسلام
آداب غذا خوردن در اسلام
بررسی تأثیر ارزش های فرهنگی بر هویت ملی نمونه مورد مطالعه: شهروندان شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﻓﺮﺍﮔیﺮﺗﺮیﻦ ﻭ ﻣﻬﻢ ﺗﺮیﻦ ﺳﻄﺢ ﻫﻮیﺖ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻈﺎﻡ ﻫﺎﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﺍﺳﺖ کﻪ ﺑﺮ کﻠیة ﺣﻮﺯﻩ ﻫﺎﻯ ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ و ﺳیﺎﺳﺖ ﺗﺄﺛیﺮﮔﺬﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﻫﻤیﺖ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﻢﺗﺮیﻦ مؤلفة ﻧﻈﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺠﺎﻡ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی، ﺑﻪ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻣﻌﺮﻑﻫﺎﻯ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍیﻦ ﺭﺍﺳﺘﺎ، ﺗﺄﺛیﺮ ارزش های فرهنگی ﺑﺮ ﻧﮕﺮﺵ شهروندان ﺑﻪ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺗﺤﻘیﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﭘیﻤﺎیﺸﻰ ﻭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﻮﺭﺩ ﻧیﺎﺯ ﺍﺯ ﻃﺮیﻖ پرسش نامة ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭی ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺟﺎمعة ﺁﻣﺎﺭی ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ 16 ﺗﺎ 40 ﺳﺎﻝ شهر کرمان هستند کﻪ ﺍﺯ ﺍیﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ 270 ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ، ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺗﺤﻘیﻖ ﺣﺎکی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ کﻪ میزان ارزش های جمع گرایی، پدرسالاری، فاصلة قدرت و اجتناب از عدم اطمینان در حد نسبتاً بالایی قرار دارد. از سوی دیگر، هویت ملی شهروندان نیز بالاتر از حد متوسط است. همچنین یافته ها نشان می دهد که تأثیر متغیرهای جمع گرایی و فاصلة قدرت بر میزان هویت ملی شهروندان معنی دار است و ضریب و جهت تأثیر این دو متغیر بر هویت ملی مثبت است. به عبارت دیگر، افرادی که دارای ارزش های فرهنگی جمع گرایانه هستند، نسبت به کسانی که ویژگی های فردگرایانه دارند، از میزان هویت ملی بیشتری برخوردارند و احتمال بیشتری وجود دارد که در طبقات بالاتر هویت ملی قرار بگیرند. همچنین نتایج نشان می دهد که افرادی که دارای ارزش های فرهنگی با میزان فاصلة قدرت زیاد هستند، نسبت به کسانی که ویژگی های فرهنگی با میزان فاصلة قدرت کم دارند، از میزان هویت ملی بیشتری برخوردارند. یافته ها نشان می دهد که متغیرهای ریسک پذیری و پدرسالاری تأثیری بر میزان هویت ملی شهروندان ندارد.
توسعه گردشگری و تغییر الگوهای فرهنگی در نواحی روستایی (مورد مطالعه: روستای آسیاب سر، شهرستان بهشهر، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع گردشگری که در کشور ما همواره افراد زیادی را به خود جذب می کند، گردشگری روستایی است. گردشگری پدیده ای است که باعث افزایش تعاملات اجتماعی می شود و افزایش تعاملات اجتماعی می تواند نگرش و رفتار افراد را تحت تأثیر قرار دهد و گسترش این امر امکان تغییرات فرهنگی را فراهم می کند. روستای آسیاب سر واقع در استان مازندران در سال های اخیر یکی از مقاصد گردشگران بوده است. پژوهش حاضر به بررسی تغییرات فرهنگی بومیان روستای مذکور که ناشی از گسترش تعاملات با گردشگران است، پرداخته است. روش مورد استفاده برای گردآوری داده ها در این پژوهش، پیمایش بوده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامة ساخت یافته است و داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفته اند. برای بررسی همبستگی آماری میان گردشگری و مؤلفه های تغییر فرهنگی از آزمون میانگین استفاده شده است. یافته های حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که گردشگری در تغییر مؤلفه های سبک پوشاک، مصرف مواد غذایی، گسترش مصرف گرایی، زبان و گویش بومی و سبک ازدواج در روستای مورد مطالعه نقش داشته است.
عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر شکاف نسلی جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف شناخت عوامل تاثیر گذار بر ایجاد شکاف نسلی و دستیابی به یک الگوی نظری تحلیلی می باشد که با استفاده از نظریه های مرتبط،عوامل مهم و اثرگذار مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق با طرح پرسش هایی، به تحلیل و تبیین موضوع پژوهش پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. نمونه مورد مطالعه 586 نفر از جوانان بین 20 تا 25 سال ساکن در شهر تهران می باشند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسشنامه پژوهشگر ساخته است که مبتنی بر طیف لیکرت طراحی شده است. در این مقاله به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و برای آزمون مدل نظری تحقیق از نرم افزار لیزرل[1] استفاده شده است. نتایج این پژوهش بر وجود یک الگوی رابطه آماری مستقیم و معکوس بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته حکایت دارد. به عبارت دیگر رابطه معنی داری بین شاخص های اجتماعی و فرهنگی شامل سبک زندگی، موقعیت محل سکونت، معاشرت با گروه همسالان، پایگاه اجتماعی والدین، دسترسی به وسایل ارتباط جمعی، نظام آموزشی با متغیر وابسته شکاف نسلی وجود دارد. هم چنین نتایج الگوسازی معادلات ساختاری حکایت از رابطه بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته است،که با توجه به شاخص های الگوسازی می توان استدلال کرد مدل های ارائه شده از برازش خوبی برخوردار بوده و انطباق مطلوبی بین مدل به تصویر درآمده و یا مدل ساختاری شده با داده های تجربی دارند.
تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه، پارادایمی بدیل برای نظام ِ تربیت اجتماعی جزم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جزم اندیشی و به تبع آن جزم گرایی به مخدوش شدن تعاملات انسانی و ایجاد تضادها و کشمکش های بین فردی در سطوح مختلف اجتماعی، از خانواده گرفته تا گروه ها و احزاب مختلف و در سطح کلان، حتی بین دو جامعه منجر می شود. در این مقاله پس از توصیف و تبیین مفهومِ جزم گرایی و زیبایی شناسی، به واکاوی مبانی مورد اعتقاد جزم اندیش ها و سپس به استنتاج اصول و روش های تربیت اجتماعی برخاسته از این نوع مبانی پرداخته شده است. همچنین مبانی زیبایی شناسانه بر اساس آرای اندیشمندان مختلف و اصول و روش های تربیت اجتماعی که از این مبانی زیبایی شناسانه قابل استنباط است، ارائه شده است. در نهایت به هدف نهایی این مقاله، یعنی ارائة اصولِ تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه بر گرفته از پاردایم های تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه و به کارگیری آن از طریق نظام تربیتی برای اصلاح و یا تعدیل اثرات سوء تربیت اجتماعی جزم گرایانه پرداخته شده است.
بازنمایی و تحلیل الگوی خانواده اسلامی ایرانی در گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مناقشات گفتمانی عرصه های سیاسی و فرهنگی در جامعه، بر نهادهای اجتماعی تأثیر می گذارد. در این میان، نهاد خانواده، به منزلة کانون سبک زندگی، در معرض الگوسازی گفتمان ها قرار می گیرد. در ایران، پس از انقلاب اسلامی، توجه به الگویی از خانواده برای تحقق سبک زندگی اسلامی ایرانی و کاستن از برخی مسائل اجتماعی و فرهنگی، ضروری تلقی شده است. در این مقاله، با استفاده از نظریات تحلیل گفتمانی و بر اساس روش تحلیل گفتمان (مدل تحلیلی ترکیبی فرکلاف، لاکلاو و موفه) می کوشیم تا مؤلفه های الگوی خانواده اسلامی ایرانی را به عنوان محصول و کفایت تجربی گفتمان انقلاب اسلامی در سه سطح توصیفی، تفسیری و تبیینی تحلیل کنیم. بر طبق نتایج مقاله، الگوی خانواده اسلامی ایرانی بر محور مفاهیم «عدالت محوری»، «اصالت فرد و جمع»، «ارزش های اسلامی» و «فرهنگ ایرانی» مفصل بندی شده و دال مرکزی آن «اسلام و فرهنگ ایرانی» است. همچنین این الگو با ارکان هویتی جامعه ایران سازگاری و تناسب دارد.
رویکرد تلفیقی به فرهنگ ایران: بازخوانی اندیشه های سروش، شریعتی و رجایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با در نظر گرفتن ماهیت سه گانه فرهنگ ایران (فرهنگ ایرانی، اسلامی و غرب) با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و بازخوانی آرای سروش، شریعتی و رجایی که به این سه وجه قائل هستند، پرداخته می شود تا در ارائه رویکرد تلفیقی متوازن به فرهنگ ایران، مورد استفاده قرار گیرند. دیدگاه شریعتی تأکید بر شناخت آگاهی بخش از اسلام و همراهی آن با عشق و عمل، بهره وری آگاهانه از غرب و نه تقلید کورکورانه، شناخت سنت با دیدی تاریخی و نقد و تحلیل آن و تدوین ایدئولوژی اسلامی تأسیسی و استقراری به پشتوانه اجتهاد و امر به معروف و نهی از منکر، دیدگاه سروش در زمینه اسلام تحقیقی به جای اسلام تقلیدی، بهره وری از فقه پویا و دیدگاه رجایی در زمینه چگونگی تلفیق این عناصر و پرهیز از فروکاستن آنها به دیگری در شکل گیری رویکرد تلفیقی متوازن نقش اساسی ایفا می نماید. این رویکرد که در برابر رویکرد تلفیق افتراقی و نامتقارن قرار داد؛ به نسبتی متوازن و مکمل بین جنبه ایرانی، اسلامی و غربی فرهنگ ایران اشاره دارد و طی مراحل واکاوی(تجسسی تاریخی در ابعاد مختلف فرهنگ ایران) ، سنجش (شناخت نقاط قوت و ضعف) و بازسازی شکل می گیرد.
نظریه ساختاریابی و شکل گیری دولت استبدادی رضا شاه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان پیدایش دولت مدرن در ایران توسط رضاشاه تاکنون، روی کردهای مختلفی درباره چگونگی شکل گیری یا ماهیت آن مطرح شده است. اما از میان آن ها، دو روی کرد برجسته تر و مهم تر است که به نوعی در مقابل هم قرار می گیرند: یکی روی کرد «سلطانیسم» است که مدافعان آن به پیروی از ماکس وبر، دولت رضاشاه را حالت خاص و افراطی از پاتریمونیالیسم (پدرسالاری) می دانند و نگاهی نخبه گرایانه (کارگزارمحور) دارند؛ دیگری روی کرد «دولت مطلقه» است که اغلب بر عوامل ساختاری تأکید و نقش ساختارها را در شکل گیری دولت رضاشاه برجسته می کند و نقش چندانی برای کارگزار (رضاشاه) قائل نمی شود. در این مقاله سعی شده است با استفاده از نظریه «ساختاریابی» گیدنز، به نقش متقابل ساختار و کارگزار در شکل گیری دولت استبدادی رضاشاه پرداخته شود. در واقع، ساختاریایی روشی است که به نقش کارگزار در بستر (ساختار) و ارتباط متعامل و متقابل ساختار و کارگزار توجه می کند. از این رو، با کاربرد این نظریه در چگونگی پیدایش دولت رضاشاه، این نتیجه به دست می آید که هیچ یک از این دو دیدگاه نمی توانند بیانگر تمام واقعیت باشند؛ بلکه تلفیقی از آن دو بهتر می تواند شکل گیری دولت رضاشاه را تحلیل کند.