فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۸۴۵ مورد.
نهادگرایی جدید جامعه شناختی؛ رهیافتی برای تحلیل ثبات و تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادگرایی جدید جامعه شناختی نهادها را تولید کننده منافع، هویتها و الگوهای مناسب کنش در
نظر میگیرد که خود در زمینه های گسترده تر اجتماعی فرهنگی شکل گرفته اند. این رهیافت با
تاکید بر اولویت فرهنگ، در پی توضیح این مسأله است که چگونه ساختارهای اجتماعی، منابع و
معناها خلق میشوند و نتایج با اهمیت به بار می آورند. نوشتار حاضر تلاش می کند با مرور ادبیات
مربوط به نهادگرایی جامعه شناختی، مفاهیم، نظریه ها و دیدگاه این رهیافت به همسانی، همشکلی
و انطباق سازمانی، ثبات و تداوم رفتاری، میدان سازمانی، محیط نهادی، ارتباط بین کنش گران
(افراد و سازمانها) و محیط و در نهایت سطح تحلیل که میتوانند برای پژوهشهای اجتماعی و
« سرهم بندی » سیاسی کاربرد نظری داشته باشند، مورد بحث قرار دهد و با استفاده از مفهوم
استراوس الگویی برای تغییر نهادی در چارچوب نهادگرایی جدید جامعه شناختی ارائه نماید
راهبردهای جامعه شناختی کاهش تروریسم جدید در نظام های دموکرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله مقاله حاضر گسترش فزاینده جنبش های تروریستی جدید، همزمان با مسلط شدن گفتمان لیبرال دموکراسی در نظام جهانی است که مقاومتی جدی از سوی گروه های اقلیتی علیه روایت های جهان شمول ایجاد کرده است. دو راهبرد مجادله انگیز از سوی جامعه شناسان جهت کاهش تروریسم مطرح شده است که به وضعیت دموکراسی در جامعه جدید اشاره دارد: 1. تأکید بر الگوهای لیبرال دموکراسی جهت تأمین امنیت در جامعه جهانی و 2. دموکراسی خود عامل تنش زا و تولید کننده تروریسم در جامعه جدید است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که تروریسم جدید «دموکراسی حداکثری» و «روایت های جهان شمول» در دنیای مدرن که مهم ترین مفاهیم دموکراسی لیبرال هستند را به چالش کشانده است. بنابراین کاهش تروریسم جدید مستلزم تقویت «جهان حیاتی»، گسترش الگوی «دموکراسی مشورتی» و «عقلانیت ارتباطی» از طریق افزایش مشارکت سازمان های بین المللی و نهادهای مدنی است.
اختلال در انسجام کارکردی میان نهادهای جامعه؛ از نظریه تا شاخص سازی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال در انسجام نهادهای جامعه موضوعی است که در مکاتب تکامل گرایی، کارکرد گرایی و نوسازی به ویژه در مباحث دوران گذار در جامعه شناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله ارائه شاخص مناسب برای انجام مطالعات تجربی کلان جامعه شناختی، به منظور اندازه گیری اختلال در انسجام میان نهادهای جامعه در شرایط معاصر جامعه ایران و ارزیابی اعتبار و روایی آن است. از آنجا که انسجام و تعادل سیستمی در نظریه کارکردگرایان دارای ابهامات مفهومی است، شاخص سازی و اندازه گیری بر مبنای آن دچار مشکلاتی خواهد شد. از این رو در ابتدای مقاله بر پایه نظریه آنتروپی اجتماعی مفهوم انسجام در جامعه شناسی پارسونز مورد نقد قرار گرفته و در نهایت مفهوم اختلال انسجامی به جای انسجام انتخاب شده و شاخص سازی مناسب برای آن انجام شده است.
چیستی و هستی جامعه همکنشی آن با اجزای تشکیل دهنده اش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بحث از هویت، اصالت و ترکیب جامعه، از مباحث درخور تأملی است که در شمار مبادی فلسفة نظری تاریخ قلمداد می شود و رهیافت های مختلفی دربارة آن وجود دارد. نظریه های بنیادین اندیشوران نیز در این بحث، متأثر از نوع تفسیر و رهیافتی است که از وجود جامعه پدیدار می شود و از طریق برهان فلسفی محور استدلال قرار می گیرد. در این میان، ادراک دیالکتیکی این دو و پیوند میان این دو سطح از انتزاع و ترابط عمیق سطوح خرد و کلان در اندیشة عالمان پیشین و معاصر همواره از دغدغه های فلسفی بوده که بسیاری از تأملات علمی را با خود به همراه داشته است. دربارة رابطة متقابل این دو جنبة ساختی و کنشی، گرچه بسیاری از عالمان اجتماعی به هم کنشی جامعه و فرد معتقدند، سرانجام به ترجیح یک سویه از دو سطح تمایل یافته اند. آنچه در این مبحث از اهمیت جدی برخوردار است، نوع نگاه قرآن و استخراج شیوة برخورد آن در این تعامل دوسویه و نیز تأثیرات متقابل آنهاست، که در حدّ بضاعت در این مقاله بدان پرداخته می شود.
امتناعات و امکانات شهروندی گروه های خاص در تحولات گفتمان شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار می کوشد تا در پرتو نظریه دیرینه شناسانه فوکو به تحلیل تطورات گفتمانی مفهوم شهروندی از صورت کلاسیک آن به صورت متکثر و حساسِ به نیاز گروه های خاص بپردازد و موانع «امکان شهروندی» پنج گروه اجتماعی خاص را مورد بررسی و طبقه بندی مجدد قرار داده و در هر مورد، راهکارهای رفع «امتناع» شهروندی را با توجه به مباحث نظری و تجربیات جهانی ارائه دهد. تطور مباحث نظری انتقادی و تحولات نهادی شهروندی از یک سو و ایجاد نهادها، گرایش ها و مبانی نظری مستقل علومِ اجتماعی در مورد گروه های خاص از دیگر سو، باعث تجدیدنظر در درک ما از شهروندی بر مبنای حقوق گروه های اجتماعی «خاص» شده است. دلایل مشترکی برای حذف کامل یا نسبی گروه های خاص مورد بررسی از حیطه شهروندی وجود دارد، مانند عدم موازنه حقوق و مسئولیت های شهروندی در میان این گروه ها، عدم دسترسی آنان به سپهرهای اجتماعی به معنای عام و دوری نسبی آنان از بازار کار.
تقدم میدان بر نظریه در ارائه نظریه یاریگری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاَ فرایند نظریه پردازی در هر دو روش کمی و کیفی مستلزم انجام مشاهدات متعدد است. در فرایند چرخه ای تولید علم در هر دو روش، پیوند آشکاری بین نظریه و روش وجود دارد. پیوند بین نظریه و روش بدین معنی است که خلق یک نظریه تعامل مستمری است بین مشاهده، تبیین و انجام مشاهدات جدید برای آزمون تبیین اولیه. در این میان نظریه های برخاسته از میدان تحقیق؛ به منزله یکی از گونه های تحقیق، به دنبال کشف و استدلال از دل داده های میدانی است که ماحصل حضور محقق در میدان پژوهش است. در این روش، محقق در ارتباط نزدیک با پدیده مورد مطالعه قرار می گیرد و حال اگر مشاهدات خود را در عرصه میدان تحقیق با مشارکت همراه کند، با یکی کردن خود با پدیده مورد پژوهش، زمینه شناختی عمیق و مستحکم از پدیده را فراهم می کند.
اما روش شناسی کتاب انسان شناسی یار یگری گویای سبک علمی و خاص در ارائه یافته های نگارنده این اثر است. بدین ترتیب که نگارنده به منظور بیان یافته های خود به مثابه یک مردم شناس، بارها پل ارتباطی برای تولید علم، یعنی قیاس و استقراء را طی می کند؛ با استقراء شروع و با قیاس مباحث خود را کامل می کند. بدین صورت که وی از مشاهدات اولیه خود (که در نتیجه زندگی در کنار روستاییان است) برای نظریه سازی و از مشاهدات بعدی خود (که در نتیجه پژوهش های میدانی و کتابخانه ای است) برای نظریه-آزمایی بهره می گیرد.
از طرف دیگر نظریه پرداز نظریه یاریگری جهت آسان فهم کردن و مستدل کردن یافته های خود، هر دم از نردبان انتزاع پایین می آید و آن را با مشاهدات عینی تثبیت می کند. تشریح مفاهیم ذهنی با کمک مصادیق عینی منجر به سهولت درک یافته های نظری برای مخاطب شده است.
حافظة تاریخی، هویت قومی و جهانی شدن: پژوهش بین نسلی در شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند مسئلة هویت و حافظة تاریخی قدمتی به عمر تاریخ دارد، درحقیقت محصول عصر مدرن و از موضوعات اصلی مورد توجه در جامعه شناسی معاصر است. در ایران نیز بحث دربارة این موضوع با ظهور گفتمان مدرنیسم و شکل گیری دولت مدرن آغاز شده و تا امروز ادامه یافته و با توجه به ناهمگونی فرهنگی و قومی جامعة ایران و تحولات جهانی امروزه این گونه مباحث اهمیت فزاینده ای یافته است. پژوهش موجود در همین راستا و برای بررسی رابطة بین حافظة تاریخی، هویت قومی و جهانی شدن در کردستان ایران صورت گرفته است. در بخش نظری بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی دیدگاه ها و مرور منابع تجربی موجود چارچوبی نظری تنظیم شد و در قالب آن فرضیه های اصلی مطرح گردید. پژوهش به روش چندگانه (روش پیمایشی و روش اسنادی) و با استفاده از پرسش نامه در مورد 455 نفر نمونه از افراد 15 سال به بالای ساکن شهر سنندج ایران انجام گرفته است. نتایج پژوهش بر بالابودن میانگین هویت قومی نسل کهن سال، حافظة تاریخی نسل میان سال و بهره گیری از رسانه های جهانی نسل جوان دلالت دارد. همچنین یافته ها نشان می دهد که به ترتیب متغیرهای جامعه پذیری به شیوة کردی، احساس تبعیض قومی و حافظة تاریخی بیشترین تأثیر را بر متغیر هویت قومی داشته و در مجموع حدود 34 درصد تغییرات هویت کردی را تبیین می کنند.
آغاز و انجام نظریه وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه وابستگی از جمله نظریاتی است که طی دو دهه تأثیری شگرف بر اندیشه های اجتماعی و سیاسی و نظریه های توسعه و نیز نگرش های جامعه شناختی در نیمه دوم قرن بیستم گذارده. نه فقط صاحب نظران بلکه اهل سیاست و مدیران نیز در بسیاری از کشورهای در حال توسعه تحت تأثیر نظریه وابستگی قرار گرفته بودند و ضمن آن که علت اصلی توسعه نیافتگی را به خارج از مرزهای کشورهای عقب مانده نسبت می دادند، راه رشد و پیشرفت را قطع رابطه و گسستن از جهان سرمایه داری می دانستند. در این نوشتار قصد ما این است که نشان دهیم که نظریه وابستگی خصلتی تاریخی داشته است و در شرایط تاریخی خاصی متولد شده و در آن زمان توان توضیح بسیاری از تحولات واقعی را داشته است. اما با تحول شرایط تاریخی و جهانی، مبانی نظریه وابستگی نیز دگرگون شد و هم مارکسیست ها و هم غیرمارکسیست هایی که به این نظریه گرایش داشتند، اصول تفکر خود را دگرگون ساختند تا جایی که به تدریج نظریه و اصطلاح وابستگی را کنار گذارده و مفاهیم دیگری را برای تبیین تحولات نوین جهان از دهه 1900 به بعد مطرح کردند. تغییرات آشکار و پنهان در نظریات بنیادگذاران تئوری وابستگی به اندازه ای است که می توان از پایان این نظریه و پیوستن آن به تاریخ نظریات موجود در عرصه جامعه شناسی توسعه سخن گفت.
عوامل اجتماعی مؤثر در پیدایش کجروی و جرم از دیدگاه ابن خلدون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر می کوشد مؤثرترین عوامل اجتماعی جرم از دیدگاه ابن خلدون را با نگاهی به مهم ترین نظریه های جرم شناسی بررسی کند.
ابن خلدون از سویی به اختیار انسان باور دارد و از سوی دیگر، با پذیرفتن اجتماعی بودن انسان، تأثیر عوامل محیطی و اجتماعی را بر عملکرد او می پذیرد؛ ازاین رو، به عوامل گوناگونی همچون تجمل گرایی و تضاد منافع، بیداد حاکمان، سستی هم بستگی های اجتماعی، جنگ های داخلی و خارجی توجه دارد و این عوامل را سبب وقوع جرایم بی شماری، از جمله مفاسد اقتصادی، قتل، جرایم جنسی و شورش های اجتماعی می داند.
دیدگاه ابن خلدون در تحلیل عوامل اجتماعی جرم به نظریه های تلفیقی و ترکیبی نزدیک تر است؛ اما او تجمل گرایی و بروز تضاد میان شهرنشینان را زمینه ساز بسیاری از جرایم برمی شمارد و از میان همة عوامل اجتماعی جرم، توجه ویژه ای به دولت و مفاسد سیاسی و اقتصادی آن دارد.
نظریة ازهم گسیختگی نهادی و قانون گریزی؛ مطالعة موردی: دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون نظریة ازهم گسیختگی نهادی در تبیین قانون گریزی است. برای این کار از یک سو به بررسی رابطة فردگرایی، پیشرفت گرایی، جهان گرایی و بت وارگی پول ـ به عنوان چهار ارزش فرهنگی برای موفق شدن ـ با قانون گریزی پرداختیم و از سوی دیگر رابطة پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی در دو بعد عینی و ذهنی را با قانون گریزی و ازهم گسیختگی نهادی و همچنین عناصر آن بررسی کردیم. روش این پژوهش پیمایش بود. پرسش نامة تهیه شده از مقیاس های ازهم گسیختگی نهادی، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی عینی و ذهنی و قانون گریزی تشکیل شده بود. جامعة نمونة این پژوهش کل دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که از طریق نمونه گیری طبقه ای 400 نفر از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که ازهم گسیختگی نهادی با قانون گریزی رابطة معنادار و مثبت دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که اثر فردگرایی و بت وارگی پول بر قانون گریزی معنادار است و اثر پیشرفت گرایی و جهان گرایی قابل چشم پوشی است. از سوی دیگر، نتایج نشان داد که قانون گریزی با پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی رابطه ندارد. همچنین بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی عینی و ازهم گسیختگی نهادی همبستگی مثبت و ضعیفی مشاهده شد.
نظریه اجتماعی در انگاره اجتماعی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با طرح مفهوم «انگاره اجتماعی» و «نظریه اجتماعی» و بیان نسبت میان آن ها تلاش میشود تاریخ اندیشه اجتماعی معاصر ایران مورد بازخوانی انتقادی قرار گیرد. آنچه اندیشه اجتماعی دوران معاصر ایران را از پیش از آن متمایز میسازد، واردشدن تأملاتی نظاممند درباره «امر اجتماعی» است که بسیار متفاوت با اندیشههای اجتماعی پیشین در تاریخ اندیشه ایران بوده و به همین اعتبار از آن با عنوان «نظریه اجتماعی» نام برده میشود. نظریه اجتماعی حدود یک سده پیش، از غرب و توسط اندیشهورزان ایرانی و از راه ترجمه وارد فضای بیناذهنی ایرانیان شده است؛ فضایی که مختصات آن با کمک مفهوم «انگاره اجتماعی» ترسیم خواهد شد. در این مقاله تلاش میشود تا به نسبت میان نظریه اجتماعی و انگاره اجتماعی معاصر ایران پرداخته شود.
نظریه اجتماعی محصول لحظهای است که امر اجتماعی موضوع تفکر واقع شد و از این رو است که در توضیح نظریه اجتماعی توجه به این لحظه ضروری است؛ لحظهای که امری به عنوان امر اجتماعی متمایز میشود و در استقلال خود مورد تأمل نظاممند قرار میگیرد. هر نظریه اجتماعی درباب یک امر اجتماعی زمانمند و مکانمند است و بدین ترتیب میکوشد آن امر اجتماعی را به روشی معلوم و مشخص بفهمد. انگاره اجتماعی شیوه اى است که توسط آن افراد جامعه خود را در تاریخ جاى مى دهند تا انتظارات معطوف به آینده، میراث سنتهاى گذشته و ابتکاراتشان را در زمان حال به یکدیگر پیوند بزنند. انگاره اجتماعی تنها مجموعهای از ایدهها نیست، اما از ایدهها برساخته شده است و در فضای بیناذهنی افراد جامعه جریان دارد و افراد به کمک آن به معنابخشی اعمال خود و جامعه در کلیت آن دست میزنند.
دوران معاصر تاریخ ایران، دوران مواجهه انگاره اجتماعی ایرانیان با انواع نظریههای اجتماعی سنتهای مختلف غربی است. نظریههایی که در کوشش برای توضیح دادن امر اجتماعی زمانمند غرب تدوین شدهاند توسط اندیشهورزان ایرانی وام گرفته میشوند تا امر اجتماعی اکنون ایران را به فهم درآورند. این وامگیری با قطع ارتباط میان حیات ذهنی و حیات اجتماعی، توهم توضیح و تبیین حیات اجتماعی را ایجاد کرده و در این مقاله به پیامد این وامگیری که در قالب اندیشه اجتماعی معاصر ایران قابل پیگیری است، برای انگاره اجتماعی معاصر ایران پرداخته میشود. بازخوانی انتقادی این اندیشه میتواند با به دست دادن توضیحی از وضعِ حالِ اندیشه اجتماعی به طور خاص و انگاره اجتماعی به طور عام، راه را برای گذار به تدوین نظریه اجتماعی ناظر بر امر اجتماعی اکنون ایران هموار گرداند.
رادیو و مدیریت پیام های اقتصادی آن
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی توسعه و مسایل سیاسی اجتماعی مربوط به شمال و جنوب نظریه های توسعه
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری مکتب ساختی کارکردی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات آموزش و ارتباطات اقناعی آموزش
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات سیاسی، بین الملل و توسعه ارتباطات و توسعه
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مدیریت و پژوهش ارتباطات مدیریت در تولید
علیه هویت؛ رهیافتی انتقادی پیرامون هویت ملی و سیاست های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت ملی، نظریه ای در عداد نظریات علوم اجتماعی مدرن است و از این رو انتقادات بر کارکرد نظریه در علوم اجتماعی شامل آن نیز می شود. ریشة انتقادات در آنجا قرار دارد که نظریة هویت (هویت ملی و سیاست های هویت) از مرحله ضرورت فلسفی به تبیین گری سیاسی اجتماعی در قرن بیستم ارتقا می یابد.
روش شناسی انتقادی اندیشة اجتماعی دکتر سروش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اندیشة اجتماعی همواره در بستری تاریخی و مرتبط با فرهنگی خاص شکل می گیرد و این زمینه ها هریک به سهم خود در شکل گیری اندیشة اجتماعی هر متفکر نقش بسزایی دارد. در این نوشتار، اندیشة اجتماعی دکتر عبدالکریم سروش را از ابعاد مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی پی خواهیم گرفت و خواهیم کوشید اندیشة اجتماعی او را در بستر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به تصویر کشیم. دکتر سروش از اندیشوران و روشن فکران معاصر ایران است. بنابراین، اندیشه های وی را باید در جریان روشنفکری پی گرفت. او از لحاظ معرفت شناسی نسبی گراست و در مبانی انسان شناسی اش به انسان شناسی لیبرال متمایل است و در برخی نوشته هایش انسان شناسی ای رمانتیک ارائه می کند. سروش در اندیشة خود به ایده آلیسم آلمانی(عینی) می گراید. اگرچه در اندیشه های او دوره های مختلفی به چشم می خورد، زمینة روشنفکری در تمام آنها وجود دارد.
هنر به مثابه ارتباط در رویکرد سیستمی نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نیکلاس لومان» یکی از جامعه شناسان برجستة آلمانی است که با رویکردی سیستمی به بررسی ماهیت عملکرد هنر مبادرت ورزید. او در راستای تدوین یک نظریة اجتماعی نوین با رها کردن سنت جامعه شناسی غربی و با اهمیت دادن به تغییر ساختار جوامع مدرن بر مبنای تفکیک کارکردی، جامعه را متشکل از خرده-سیستم هایی دانست از قبیل: حقوق، اقتصاد، سیاست، آموزش، علم، دین، هنر و غیره که ارتباطات اجزاء آنها را تشکیل می دهد. او ادراک حسی را به قلمرو سیستم های روانی و هنر را به مثابه ارتباط به قلمرو اجتماع واگذار کرد. پس هنر، ارتباطی دانسته شد که ادراک می شود، ارتباطی که ادراک را می فریبد و آگاهی از آن را جهت می-دهد. در این مقاله ضمن مطالعه و ارزیابی نظریة لومان با استناد به کتاب های اصلی وی تلاش می شود تبیین شود که هنر چگونه ارتباطی است و چگونه ادراک و ارتباط را در خود جمع می کند؟