فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۰۱ تا ۴٬۰۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
"سلامت مردم از عوامل و سیاستهای اجتماعی و اقتصادی تاثیر می پذیرد. هر چند این عوامل و مداخله در آنها فراتر از حیطه اختیارات سنتی پزشکی است، اما باید اذعان کرد بیشترین پیشرفتها در سلامت در دو قرن اخیر به طور عمده ناشی از پیشرفتهای اجتماعی اقتصادی بوده تا مداخلات پزشکی، هر چند بلافاصله باید افزود با سیاستهای بهداشتی و اجتماعی صحیح نیز می توان بر شکاف درآمدی غلبه کرد. از همین رو برخی کشورها با درآمد کم را می توان مثال زد که شاخصهای بهداشتی آنان بر کشورهای غنی تر چیرگی دارد.
جمعیت سالم می تواند توسعه بیشتر را موجب شود و هزینه های کمتری را تحمیل کند، توزیع عادلانه امکانات و دسترسی همگان بدانها موجبات سلامت اجتماعی فراهم خواهد آورد، در حالی که شکاف طبقاتی و نابرابر، سطوح بالاتری از جنایت، خشونت و آسیب و مخاطرات سلامتی را موجب می گردد.
برای کاربرد موفق سیاست اجتماعی در سلامت، با توجه به اهمیت تصمیمها و اقدامات در بخشهایی مانند کشاورزی، آموزش، اقتصاد و دارایی، مسکن، خدمات اجتماعی و اشتغال در سلامت جامعه، باید راهبردهای معقول و موثری برای وارد کردن فعالانه آنها در تلاش برای ایجاد توان لازم در ارتقای سلامت تدوین کرد. بر این مسئله نیز باید تاکید کرد که راهکار جهانی ""سلامت برای همه"" و ""ارتقای سلامت""، از طریق تقویت و حمایت مالی و سیاسی حامیان اصلی اقدامات سلامت اجتماعی با محوریت تشکیلات بهداشت و سلامت در هر کشور، و اتخاذ سیاست "" همه برای سلامت"" امکان پذیر است.
سرمایه گذاری برای سلامت و توسعه فعالیتهای ارتقای سلامت - با هدایت تشکیلات بهداشتی و سلامت - از اهم موضوعاتی است که سیاستگذاران و محققان سیاست اجتماعی باید در راس فعالیتهای خود قرار دهند. از سوی دیگر با تکیه بر وجوه و ابعاد سلامت و رویکردهای پیشگیرانه و اعتلایی و تحقق مشارکت واقعی مردم، فرصتهای رسمی جدیدی برای مداخله دموکراتیک در تمام سطوح اجتماعی و سیاسی ایجاد شده است. سلامت بنیادی است که تمام کوششهای انسانی در بستر آن انجام می پذیرد و در صورت وجود سلامت در سطح قابل قبول، افراد جامعه قادر خواهند بود از دیگر منابع حیات بهره گیرند. به همین جهت سلامت افراد جامعه، بازتاب زندگی در جامعه است و سیاست اجتماعی باید سلامت را محور برنامه های توسعه قرار دهد."
مطالعه پدیدارشناسانه سبک زندگی جوانان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی شده است با رویکردی پدیدارشناختی به بررسی و بازسازی معنایی سبک زندگی جوانان شهر تهران پرداخته شود. غالب پژوهش های صورت گرفته دربارة این موضوع با اتخاذ استراتژی قیاسی و مبنا قراردادن تئوری های پیش ساخته به توصیف و تبیین آن پرداخته اند. حال آن که در روش پدیدارشناسی تمرکز بر کاوش دراین باره است که انسان ها چگونه به تجربه های خود معنا می بخشند و آنها را، هم به طور فردی و هم به شکل جمعی، به آگاهی تبدیل می کنند. این کار نیز از نظر روش شناختی مستلزم فهم این است که انسان ها چطور برخی پدیده ها را به تجربه درمی آورند. برای گردآوری چنین داده هایی لازم است که محقق به مصاحبه های عمیق با افرادی بپردازد که مستقیماً پدیده مورد نظر را تجربه کرده اند (تجربه زیسته دارند). این در تقابل با تجربه دست دوم و عملیاتی کردن متغیرهایی است که از درون نظریه های کلان روایت وار استخراج شده اند. از این رو بر مبنای شیوة در پرانتزگذاری هوسرل و رعایت معیارهای ساخت نمونه های آرمانی شوتس، چهار سبک زندگی لذت جویانه زیبایی شناختی، کارکردگرایانه، خرده فرهنگی، و منفعلانه به عنوان سبک های عمده زندگی جوانان شهر تهران نمونه سازی شدند.
کاربرد انسان شناسی سیاسی در کشورهای در حال توسعه
حوزههای تخصصی:
آغاز انسان شناسی به اواخر قرن نوزده و اوایل قرن حاضر برمی گردد‘ یعنی زمانی که کشورهای اروپای غربی بخش بزرگی از جهان‘ اقوام و فرهنگهای بی شماری را زیر سلطه نظام اقتصادی – سیاسی خود گرفتند و برای تداوم این سلطه نیاز به شناخت این مردمان و فرهنگ آنها بود. پس از جنگ جهانی دوم و با استقلال یافتن مستعمرات سابق‘ انسان شناسی سیاسی رسالتی تازه پیدا کرد و آن یاری رساندن به فرایند تشکیل دولتهای ملی در این کشورها بود. زیرا‘ بافتها‘ نهادها وباورهای سنتی موانعی جدی بر سر راه شکل گرفتن این دولتها بودند. در این مقاله ضمن ارائه تاریخچه مختصری از انسان شناسی سیاسی‘ مشکلات تشکیل دولتهای ملی و کاربردی عملی انسان شناسی سیاسی برای رفع این مشکلات مطرح می شود
موانع مشارکت اجتماعی شهروندان تهرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
دامنه کنش متقابل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند کنش متقابل اجتماعی ساز و کاری است که شکل گیری رابطه اجتماعی میان کنشگران را ممکن می سازد. این فرایند با تاثیرگذاری وتاثرپذیری متقابل میان کنشگران پدید می آید و در آن هر کنشگر با قابلیلها و توانمندی های فردی خود شرکت می کند. قابلیلها و توانمندیهای فردی هر کنشگر که سرمایه اجتماعی او به شمار می آید، برآمده از تجربه های اوست که در گذر زمان و بر اساس فرایند تجربه آموزی تغییر پذیر است. تغییر سرمایه اجتماعی فردی کنشگران سبب می شود تا وزن و موقعیت آنان در فرایند کنش متقابل نیز پیوسته یکسان نباشد و به ازای تغییرات سرمایه اجتماعی فردی کنشگران موقعیت آنان نیز در این فرایند تغییر کند. دامنه این تغییرات که دامنه کنش متقابل نامیده می شوند بینo0(صفردرجه) تا 90o (زاویه میان دو محور متقاطع) محدود است. تغییراتی که فراتر از آن محدوده صورت گیرد، سبب تغییر جهت رابطه میان کنشگران می شود.
اسلام سیاسی در افغانستان
عوامل جذابیت شبکة «من و تو» از منظر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، تلویزیون از قدرت مندترین رسانه های دنیا در عرصة قدرت نفوذ و تأثیرگذاری است؛ چرا که کم تر خانه ای است که با تلویزیون بیگانه باشد. رشد شبکه های ماهواره ای فارسی زبان، در سال های گذشته، تأثیرات گوناگونی در فرهنگ جامعة ایرانی گذاشته است. شبکة تلویزیونی «من و تو» از جدیدترین شبکه هایی است که افراد ایرانی را مخاطب قرار داده است. پاسخ این پرسش را، که عوامل جذابیت این شبکه بر چه منابعی استوار است، هم می توان از برنامه سازان و دست اندرکاران آن گرفت و هم در پرتو نگاه مخاطبان. این مقاله، که دستاوردهای تحقیقی در این موضوع را به اختصار باز می گوید، گروه دوم را انتخاب کرده است. نکتة جالب توجه آن که 2/73 درصد پاسخ گویان دانشجو اظهار داشته اند که کیفیت این شبکه، دربرابر کیفیت شبکه های داخلی، رغبت آن ها را برای تماشا افزایش می دهد. نزدیک به نیمی نیز صدا و سیما را عامل مؤثر انتخاب ماهواره توسط ایرانیان دانسته اند.
اشتراکات فرهنگی - تاریخی بلوچ ها با سایر ایرانیان
حوزههای تخصصی:
" بلوچها به استناد منابع معتبر، پیش از ظهور اسلام در بلوچستان حضور نداشتهاند. بلوچها تبار آریایی داشته و آریایی ساکن شمال ایران ـ احتمالا کوههای البرز ـ بودهاند؛ سالها در ارتش ایران باستان نقش داشتهاند و سرانجام احتمالا در زمان خسرو انوشیروان، از شمال به کوههای کرمان کوچانده شدهاند؛ منابع جغرافینویسان عرب نیز، اثبات میکند که بلوچها، در زمان استقرار در کوههای کرمان، پیرو آیین شیعه بودهاند.
علاوه بر این زبان، شعر و موسیقی اعتقادات و باورهای آنان، نشان از ویژگیهای مشترک فرهنگی این قوم با دیگر اقوام ایرانی دارد. با این حال، قوم بلوچ، در 50-60 سال اخیر، تحت تاثیر مبارزه نخبگان تحصیل کرده در خارج از کشور در حال بیگانه شدن با سنتها و ارزشها و آداب و رسوم باقیمانده از گذشته خود است. "
نقش اعتماد در خودکارامدی جمعی اعضای هیأت علمی دانشگاه های اصفهان، علوم پزشکی و صنعتی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانشگاه ها و اعضای هیأت علمی آن ها مسؤول تربیت دانشجویانی هستند که مسؤولیت های اجتماعی موجود در جامعه را بر عهده می گیرند. برای تحقق اهداف جامعه و دانشگاه، اعضای هیأت علمی باید به رؤسای خود، همکاران و دانشجویان اعتماد کنند. اعتماد، باور استادان به قابلیت های جمعی را در پی خواهد داشت و موجب خودکارامدی جمعی اعضای هیأت علمی خواهد شد. هدف این مطالعه، بررسی نقش اعتماد در خودکارامدی جمعی اعضای هیأت علمی دانشگاه های منتخب دولتی شهر اصفهان بود.
روش بررسی: مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود که در آن 261 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های اصفهان، علوم پزشکی و صنعتی اصفهان در سال تحصیلی90-1389، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه های استاندارد اعتماد سازمانی و محقق ساخته ی خودکارامدی جمعی بودند و روایی صوری و محتوایی آن ها توسط متخصصان تأیید شد و ضریب پایایی آن ها به ترتیب 81/0 و 89/0 محاسبه گردید. بررسی های آماری با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ی 16 صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته ها: اعتماد و خودکارامدی جمعی اعضای هیأت علمی دانشگاه های اصفهان، علوم پزشکی و صنعتی اصفهان همبستگی معنی دار دارند (63/0 = r) و 65 درصد از تغییرات خودکارامدی جمعی آن ها توسط اعتماد و مؤلفه های آن قابل پیش بینی می باشد. یافته ها حاکی از آن است که 67 درصد از تغییرات خودکارامدی جمعی اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان، تنها از طریق مؤلفه های اعتماد به همکاران و اعتماد به دانشجویان قابل پیش بینی است. تغییرات خودکارامدی جمعی توسط مؤلفه ی اعتماد به دانشجویان، در دانشگاه علوم پزشکی به میزان 41 درصد قابل پیش بینی می باشد و در دانشگاه صنعتی اصفهان 69 درصد از این تغییرات از طریق مؤلفه های اعتماد به رئیس و اعتماد به همکاران، قابل پیش بینی است.
نتیجه گیری: اعتماد و خودکارامدی جمعی اعضای هیأت علمی همبستگی معنی داری دارند و خودکارامدی جمعی از طریق اعتماد و مؤلفه های آن قابل پیش بینی می باشد، بنابراین اهمیت ایجاد روابط و فضای سازمانی همراه با اعتماد برجسته می شود. در همین راستا، رؤسای دانشکده ها و دانشگاه ها باید در زمینه ی ترویج فرهنگ اعتماد همت گمارند و با ایجاد جو سازمانی مناسب، در پی انسجام، هماهنگی و تقویت باورهای خودکارامدی جمعی باشند. این اقدامات می تواند تسهیل و ایجاد بسترهای لازم برای موفقیت اعضای هیأت علمی و دانشجویان را فراهم کند.
ادیان بین النهرین و ادیان بومی آمریکا
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه شایستگیها و منزلت استادان زن با کیفیت تدریس آنان در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف عمده این پژوهش ،بررسی رابطه بین شایستگیها و منزلت استادان زن در دانشگاه آزاد اسلامی با کیفیت تدریس آنان بود. جامعه آماری پژوهش اعضای هیئت علمی زن واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای طبقه ای تعداد 136 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته کیفیت تدریس با 27 عبارت در مقیاس لیکرت و آلفای کرونباخ 861/0 ، پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی منزلت استادان در دانشگاه با 6 عبارت و آلفای کرونباخ 824/0، و پرسشنامه محقق ساخته سنجش شایستگیهای استادان با 13 عبارت و ضریب آلفای کرونباخ 866/0 بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از محاسبه ضریب رگرسیون و همچنین برای مشخص کردن سهم عوامل شایستگیها و منزلت استادان بر کیفیت تدریس از رگرسیون چندگانه بهره گرفته شد. نتایج نشان دادند که منزلت استادان با ضریب 104/0 و شایستگیهای استادان با ضریب 262/0 بصورت مستقیم مثبت و معناداری با کیفیت تدریس رابطه دارند و از قدرت پیش بنی مناسبی برای کیفیت تدریس استادان برخوردار می باشند.
جهانی شدن و هویتهای قومی
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه همسر و عوامل مؤثر بر آن از دیدگاه قربانیان این پدیده ، یک مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی دیدگاه های زنان قربانی خشونت و بررسی عوامل خطر و محافظت کننده از آن صورت گرفته است. این بررسی یک مطالعه کیفی می باشد که با برگزاری دو جلسه بحث گروهی متمرکز با حضور 9 الی 10 نفر از زنان قربانی خشونت همسر از مناطق جنوب و جنوب شرقی تهران در هر جلسه برگزار گردید. داده ها، مطالعه ثبت و ضبط گردیدند سپس کدبندی شدند و نتایج استخراج شد. یافته ها نشان دادند که زنان قربانی خشونت با هر سه جنبه خشونت یعنی عاطفی، جنسی و جسمی آشنایی داشتند و خشونت عاطفی را از سایر جنبه های خشونت مهم تر می دانستند. به نظر ایشان، زنان قربانی خشونت بیشتر زنانی با اعتماد به نفس پایین، بدون حمایت اجتماعی و خانوادگی هستند و از شرایط بعد از طلاق می ترسند. این زنان بیشترین منبع حمایتی را قوانین می دانستند که در حال حاضر نقش قوانین را در حمایت از زنان کم رنگ می دانستند. در نتیجه همسرآزاری یک پدیده چند بعدی است که برای حل آن نمی توان فقط به یک بعد پرداخت، هر چند که اصلاح و اجرای قوانین بیش از همه ابعاد در کمک به این زنان نقش خواهد داشت.