فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۲۱ تا ۳٬۷۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ارتباطات میان فرهنگی و نقش مؤثر دین بر این نوع از ارتباطات و نیز مطرح شدن گفت وگو و گفت وگوی بین ادیان در جهان معاصر، لزوم توجه ویژه به موضوع گفت وگوی بین ادیان از منظر ارتباطات میان فرهنگی روشن می گردد. این مقاله درصدد است تا شیوه های تعامل و محورهای اساسی گفتمانی گفت وگوی بین ادیان در انگلستان را با تأکید بر ارتباطات میان فرهنگی کشف نماید. در این راستا، با استفاده از سه سطح موجود در روش تحلیل گفتمان فرکلاف به بررسی سه مؤسسه مهم گفت وگوی بین ادیان انگلستان پرداخته شد. اهداف این سه مؤسسه، دقیقاً همسو با دو نظریه تطابق با فرهنگ جدید و انطباق ارتباطی در حوزه نظریات ارتباطات میان فرهنگی است که در سطح توصیف شامل واگرایی ایدئولوژیک پیش فرض های همگون سازی و تکثرگرایی ، توجه به مفهوم همگرایی و فرهنگ پذیری و نیز تأکید بر ثبات است. در سطح تفسیر در گفتمان گفت وگوی بین ادیان انگلستان، در ابتدا خود گفت وگو است که اصالت دارد. سپس، گفت وگوی ارتباطی برای فهم دیگری در حوزه نظری و گفت وگوی پراگماتیستی برای همکاری با دیگری در عرصه عملی، دو دال مرکزی در گفتمان گفت وگوی بین ادیان انگلستان هستند، که در سطح سوم تحلیل گفتمان فرکلاف یعنی تبیین، کاملاً همسو و مطابق با بیانیه های سیاستی حکومت انگلستان است.
هویت دانشجو
ارتباط جنسی برای بقا: پیامد فرار دختران از منازل
حوزههای تخصصی:
پیشرفت و عقب ماندگی در جهان معاصر: مقایسه نظریات اسمیت و مارکس با ماکس وبر و طرفدارانش
حوزههای تخصصی:
تبیین اینکه چرا نظام سرمایه داری معاصر فقط در جامعه های غربی ظهور و تکامل یافته است ضرورتاً به نظریات کارل مارکس و ماکس وبر مربوط می شود. به همین دلیل از جنگ جهانی دوم به بعد موضوع ارتباط و یا عدم ارتباط فکری میان ماکس و وبر از جمله مباحث عمده در جامعه شناسی نظری بوده است. در این رابطه‘ جامعه شناسان‘ بخصوص جامعه شناسان آمریکایی‘ تعابیر مختلف و متضادی از نظریه ماکس وبر در باب توسعه نظام سرمایه داری معاصر ارائه داده اند. اکثر جامعه شناسان‘ بالاخص طرفداران مکتب فونکسیونالیسم‘ کارل مارکس و ماکس وبر را نماینده درنظریه متضاد دانسته و اساساً ارتباطی میان نظریات آنان قائل نیستند. عده دیگر‘ در مقام آشتی دادن آنان در آمده و مدعی هستند که تحلیل مارکس و وبر تا حدودی مشابه و همانند است‘ تا جایی که از نجوای ماکس وبر با شبح کارل مارکس سخن گفته اند. در میان این گروه‘ جامعه شناسان انتقادی معاصر در آمریکا معتقدند که میان نظریه مارکس و وبر از لحاظ نظری نفاوتی اساسی نیست و اگر هم تفاوتی هست بیشتر ناشی از تأکید یا عدم تأکید آنان بر جنبه های گوناگون ساختهای اقتصادی و اجتماعی است. چون در مورد ارتباط فکری میان مارکس و وبر قبلاً بحثی هر چند خلاصه به زبان فارسی صورت گرفته است‘ به عقیده اینجانب ارائه ترجمه مقاله حاضر که حاوی نکاتی اساسی و جدید درباره این بحث قدیمی است حائز اهمیت است‘ بخصوص اینکه نویسنده مقاله در زمینه جامعه شناسی رشد و عقب ماندگی از جمله صاحب نظران به شمار می رود. گفتنی است که اینجانب فقط به ترجمه قسمت اول این مقاله که جنبه نظری داشته اکتفا نموده ام. در قسمت دوم‘ نویسنده سعی کرده است جنبه کاربرد تجربی نظریه خود را درباره جریان عقب ماندگی کشورهای آمریکای جنوبی نشان دهد
الگوی منطقی منشور حقوق شهروندی بر پایه بررسی تطبیقی اسناد موجود(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
از تصویر آفرینی قرآنی تا تصویر سازی سینمایی؛ پژوهشی در امکان رسانه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور عصر غلبة تصویر و بصر، سینما با قابلیت منحصر به فرد تبدیل واقعیت عینی به تصویر متحرک روز به روز گسترش یافته و مخاطبان زیادی را به سوی خود جذب کرد. در این میان، اقتضائات و محدودیت های فناورانه تصویر سینمایی اندیشمندان رسانه ای و سینماگران مسلمان را با مسئله چگونگی رسانش پیام دینی از طریق این قالب مواجه کرده است. قرآن به منزلة معجزه جاویدان پیامبر خاتم در تنزیل مکی و مدنی خویش، با تصویرآفرینیِ بدیعش، بسیاری از معانی مجرد و عقلی را به صورت نمادهایی محسوس برای انسان ها مجسم کرده است؛ به گونه ای که در بخش زیادی از آیات قرآنی، گویی نه در برابر واژه ها بلکه مقابل تصاویری زنده و مجسم ایستاده ایم که با مخاطب خویش سخن می گویند. تأمل در هر یک از تصاویر هنری قرآن و فهم منطق و سنت تصویرآفرینی یا همان تجلی زبانی حقیقت، بی شک برای سینماگر دینی با غایت رسانش پیام دینی به مخاطبان می تواند الهام بخش خلق آثاری بدیع باشد. نگارندگان در این مقاله، با مفروض گرفتن امکان انتقال پیام دینی از طریق سینما، می کوشند با مقایسه تصویر آفرینی قرآنی و تصویرسازی سینمایی، گامی برای آشکارگی ظرفیت های ادبیات تصویری قرآن به منظور تحقق «سینمای دین محور» بردارند.
تلاش جوانان پناهنده افغانی در ایران برای امتناع از حاشیه ای بودن
منبع:
گفتگو دی ۱۳۸۶ شماره ۵۰
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد خرد اقتصاد جمعیت و اقتصاد کار تحرک،بیکاری و استخدام تحرک جغرافیایی نیروی کار،کارگران مهاجر
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بین الملل تحرک بین المللی عوامل و کسب و کار بین المللی مهاجرت های بین المللی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران چالشها و فرصت های ایران در جهان کنونی چالشهای داخلی
- حوزههای تخصصی تاریخ تاریخ جهان آسیا آسیای مرکزی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی فرهنگ
تحلیلی بر علل و پیامدهای شکل گیری مناطق حاشیه نشین با نگرش ویژه بر شهر خمین(مقاله علمی وزارت علوم)
پست مدرنیسم و سرمایه داری متاخر: واکاوی چالش های نظری منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر فردریک جیمسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل چالش های نظری منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر فردریک جیمسون می باشد. بدین منظور ابتدا زمینه ی فکری و اجتماعی تاثیر گذار در تئوری پست مدرن جیسمون طرح می گردد. سپس مفهوم منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر و چالش های نظریه وی با توسل به معیارهای سنجش معرفت اجتماعی (نقد درونی، نقد بیرونی، اعتبار زمانی، وضعی، محلی و اعتبار کارکردی) تعقیب می گردد. کوشش این مقاله معطوف به یافتن پاسخ به این پرسش اساسی است که چالش های نظری منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر کدام است؟ در مسیر یافتن پاسخ علمی به سوال یادشده نتیجه ای که با بهره گیری از روش اسنادی بدست آمد؛ عبارت از این است که نظریه ی جیمسون به دلایلی چون عدم توجه به تفاوت های فرهنگی، فقدان تعمیم پذیری، عدم توجه به مفهوم مقاومت و کنشگران ماهر، انتزاعی بودن نقشه های شناختی ، تناقض ذاتی پیش فرض های نظریه و... فاقد قدرت تبیین کافی از منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر است.
پیوند صنعت فرهنگ و فرهنگ تن آسایی در جهان امروز
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۹ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
وضعیت گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه اصفهان و برخی از عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه صاحبنظران تفکر انتقادی را به عنوان یک ضرورت در زندگی درنظر میگیرند. به همین علت، یکی از اهداف آموزش و پرورش، تربیت افرادی است که تفکر انتقادی داشته باشند. لذا پژوهش حاضر درصدد بررسی سطح گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان و همچنین، چگونگی ارتباط متغیر وابسته گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان و متغیرهای مستقل جنسیت، رشتهتحصیلی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و انگیزه تحصیلی بود. دستیابی به این هدف از طریق روش پیمایشی و با استفاده از دو پرسشنامه استاندارد؛ انگیزه تحصیلی (AMS) و گرایش به تفکر انتقادی (CTDI) میسر شد. پاسخگویان شامل دانشجویان دانشگاه اصفهان بودند که از دانشکده ادبیات و علوم انسانی و دانشکده فنی و مهندسی انتخاب شدند. مبنای انتخاب دانشجویان، نمونهگیری تصادفی طبقهبندی بود و از این طریق، نمونهای به حجم 310 نفر از میان جامعهآماری دانشجویان که متشکل از 833 نفر بود، تحلیل گردید. از مهمترین نتایج این پژوهش میتوان به این مورد اشاره کرد که به احتمال 95%، درحدود 82 درصد از دانشجویان جامعهآماری دارای گرایش زیاد به تفکر انتقادی هستند. علاوه بر این، فرضیه های پژوهش از طریق ضرایب تااو بی کندال و تااو گودمن و کراسکال آزمون شدند. نتایج آزمون گویای وجود رابطه ای معنادار بین انگیزه تحصیلی و گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان بود. همچنین، ارتباط مثبت ضعیفی بین جنسیت و گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان وجود داشت، ولی بین متغیرهای مستقل پایگاه اقتصادی-اجتماعی و رشته تحصیلی و متغیر وابسته پژوهش، ارتباط معناداری مشاهده نشد.
گزاره هایی اساسی در باب تعامل تربیت و فرهنگ عمومی
حوزههای تخصصی:
با فرض وجود ارتباط میان دو حوزة فرهنگ و تربیت و نیز با فرض ضرورت انجام اصلاحات اساسی در فرهنگ عمومی و نیز برنامه ریزی برای تربیت، نحوة ارتباط این دو حوزه چگونه است؟ و بر این اساس چه دستاوردهایی را برای سیاستگذاری فرهنگی یا برنامه ریزی تربیتی به دنبال خواهد داشت؟
مباحث این مقاله در دو محور اساسی ارائه می شود: محور اول در قالب ارائه ده گزاره اساسی به موضوع کلی تربیت و تحولات شخصیت و رفتار آدمی می پردازد. در بخش دوم رابطة تربیت(یعنی رشد شخصیت و تحولات رفتار آدمی) با فرهنگ عمومی در قالب چهار گزاره اساسی بررسی می شود. در نهایت با توجه به اینکه اندیشة تربیتی مقدمات و تمهیدات لازم برای عمل تربیتی را فراهم می آورد، می توان به شکلی منطقی اندیشة تربیتی را، مانند مقدمة عمل تربیتی، بر فرهنگ عمومی مؤثر دانست و این دستاورد مقالة حاضر در زمینة سیاستگذاری فرهنگی است.
جایگاه "دروغ" و الگوهای رفتاری آن در روابط اجتماعی ما
حوزههای تخصصی:
فرهنگ در جامعه ایران به همان اندازه غنی و گسترده است که مطالعه آن در کشور ما فقیر و بسته. صدها خطوط فرهنگی وجود دارد که شناخت علمی آنها می تواند به حل مسائل اساسی جامعه ما از قبیل توسعه‘ ارتباطات‘ شخصیت پایه‘ قدرت‘ مدنیت و قضاوت‘ ... یاری رساند. یکی از این خطوط‘ رفتار روانی – اجتماعی دروغ با الگوهای مختلف آن است. مفهوم دروغ که وسعت معنایی و کاربردی آن حیرت انگیز است‘ با وجود ظاهر غیر اخلاقی آن‘ دارای کارکردهای عدیده است به طوری که یکی از حلقه های ناگستنی زنجیره همیشگی ما را تشکیل می دهد. در این مقاله سعی شده است تا با اینکه به شکل شناسی این رفتار‘ آن را مقوله بندی کرده و کارکرد هر یک از آنها را بنماییم. و با توجه به جنبه پایگاهی فرستنده و دریافت دارنده (عوامل انسانی) پیام دروغین و نیز شرایطی که پیام در آن رد و بدل می شود (عامل وضعیتی) الگوهایی (16گانه) هر چند ناقص به مثابه پیش طرحهایی برای شکل گیری تحقیقات در آینده و گامی نخستین در راه نطریه پردازی در آداب فرهنگی به دست بدهیم.
انسان شناسی و مردم شناسی
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه علی اهداف پیشرفت و راهبردهای خودتنظیمی با عملکرد حل مسأله ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: حل مسأله یکی از هدف های مهم آموزشی به شمار می آید و یکی از خواسته های معلمان و والدین، کسب توانایی حل مسأله از سوی دانش آموزان می باشد. هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه علی اهداف پیشرفت و راهبردهای خودتنظیمی با عملکرد حل مسأله بود. روش: پژوهش حاضر در زمره تحقیقات همبستگی با استفاده از روش های الگوی علّی قرار دارد. در این پژوهش از دو پرسشنامه اهداف پیشرفت (الیوت و مک گیرگور، 2001) و راهبردهای خودتنظیمی (پینتریچ و همکاران، 1991) و یک آزمون ریاضی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تنها، راهبرد انگیزشی اثر مستقیمی بر عملکرد حل مسأله داشته و اهداف گرایش به تسلط و گرایش به عملکرد بر هر چهار راهبرد شناختی، فراشناختی، انگیزشی و مدیریت منابع تأثیر مستقیم داشته اند. این اهداف به واسطه راهبرد انگیزشی، تأثیر غیرمستقیمی نیز بر عملکرد حل مسأله داشته اند. بحث و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده با یافته های تعدادی از پژوهش ها همسو و با بعضی از تحقیقات مغایر است؛ نکته حائز اهمیت، مقدار اندک واریانس تبیین شده عملکرد حل مسأله است. یکی از عواملی که می تواند در این امر مؤثر باشد، عدم تأثیر راهبردهای شناختی، فراشناختی و مدیریت منابع بر متغیر حل مسأله ریاضی می باشد.
دیدگاه دانش آموزان دبیرستانی نسبت به سهم اولیاء مدارس و کتب درسی در پرداختن به مسائل خانواده
حوزههای تخصصی:
بعد از خانواده، مهم ترین سازمان مؤثر در تکوین شخصیت و رشد جنبه های مختلف انسان، مدرسه است. بنابراین، رشد مهارت ها و استعدادهای لازم برای زندگی افراد در جامعه باید یکی از اهداف اساسی مدرسه محسوب شود. با توجه به این که آموزش مسائل زندگی خانوادگی به دانش آموزان می تواند در استحکام خانواده و کاهش ناهنجاری هایی از قبیل طلاق نقش داشته باشد؛ این پژوهش درصدد بررسی این موضوع است که از دید دانش آموزان چهار عامل آموزشگاهی: مدیر، دبیر، مشاور، مر بی پرورشی و کتاب های درسی تا چه حد به مسائل زندگی خانوادگی در دبیرستان می پردازند. این تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است و جامعه آماری آن را دانش آموزان دختر سال سوم نظام متوسطه نظری در سه شهر یزد، اردکان و میبد تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای متناسب با حجم، 210 دانش آموز از جامعه انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساخته شامل 46 سؤال به سبک لیکرت و پنج سؤال باز پاسخ استفاده شد. داده های آن با نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته های حاصل از پژوهش مشخص نمود که نقش عوامل آموزشگاهی در آموزش مسائل خانواده، از نظر دانش آموزان کمتر از سطح متوسط (3) می باشد. البته نقش این عوامل به نظر آن ها یکسان نبوده، بیشترین تاثیر مربوط به نقش مدیران و کمترین تاثیر مربوط به نقش دبیران بوده است. براساس این یافته ها نتیجه گیری می شود که عملکرد دبیرستان ها در آموزش مسائل زندگی خانوادگی از دید دانش آموزان کمتر از حد مورد انتظار آنان بوده، لازم است برنامه ها و کتاب های آموزشی ویژه ای برای آموزش مسائل زندگی خانوادگی برای دانش آموزان تدارک دیده شود.
بررسی تئوریک سرمایه اجتماعی و تبیین مؤلفه های کارکردی آن
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی مفهوم سرمایه ی اجتماعی، چگونگی شکل گیری و ارتباط آن با سایر انواع سرمایه (سرمایه ی انسانی، اقتصادی و. . . ) پرداخته می شود. برای روشن شدن مفهوم سرمایه اجتماعی از دیدگاه های صاحبنظران مختلفی مانند کلمن، بوردیو وپاتنام و فوکویاما استفاده شده است. محقق به دنبال آن است فاکتورهایی را که زمینه ساز سرمایه اجتماعی هستند مشخص نماید. به طور کلی پیام اصلی مقاله حاضر این است که افرادی که قادرند با استفاده از شبکه های ارتباط مردمی، خود را از حمایت دیگران بهره مند سازند معمولاً سالم تر، با نشاط تر و ثروتمندترند.