فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: مدارس ایمن می توانند با ایجاد فضای امن و شناخت مناسب دانش آموزان و نیازهای روان شناختی آنها، فرآیند اجتماعی شدن و جامعه پذیری آنها را تسهیل کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های روانشناختی مدارس ایمن انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون چاپی موجود در پایگاه های اطلاعات علمی مرتبط با موضوع شاخص های روانشناختی مدارس ایمن بین سال های 2020-2000 میلادی بودند، که 18 مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها، به روش فیش برداری گردآوری شدند و با استفاده از روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA نسخه 12 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که برای مدارس ایمن، 298 کد باز و 36 کد محوری در قالب 7 کد انتخابی شناسایی شد. که شاملِ برنامه ریزی و آموزش برای مواجهه در موقعیت بحرانی و اضطراری (4 کد محوری)، ایجاد تعادل بین امنیت فیزیکی و روانشناختی (6 کد محوری)، ایجاد همکاری درون سازمانی و برون سازمانی (3 کد محوری)، ارائه خدمات روانشناختی کافی و مناسب (8 کد محوری)، بهبود دسترسی به حمایت های بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه (5 کد محوری)، خدمات پیشگیری و مداخلات زودهنگام (4 کد محوری) و توانمندسازی معلمان و کادر مدرسه (6 کد محوری) بودند و در نهایت الگوی شاخص های روانشناختی مدارس ایمن طراحی شد.
بحث و نتیجه گیری: براساس کدهای شناسایی شده، می توان ایمنی روانشناختی مدارس را مورد ارزیابی قرار داد و بعد از برگزاری نشست ها و هم اندیشی های کارشناسانه میزان تحقق این شاخص ها را در مدارس بررسی و مدنظر قرار داد
بررسی وضعیت پایداری اجتماعی در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت یافتن مفهوم توسعه ی پایدار در دهه های اخیر و نیز با توجه به اینکه توسعه ی پایدار شهری، بویژه در بعد اجتماعی، در روابط میان افراد تجسم می یابد، بنابراین بررسی و شناسایی بسترهای تحقق توسعه پایدار در شهرها نیازمندِ واکاوی و مطالعه مقولاتی در تعاملات انسانی، از جمله انسجام اجتماعی، یکپارچگی، مشارکت، اعتماد و همکاری شهروندان است که به تعبیری می توان مقولات یاد شده را در قالب مفهوم پایداری اجتماعی ترسیم نمود. بر همین اساس، در پژوهش حاضر به بررسی وضعیت پایداری اجتماعی در شهر کرمانشاه پرداخته ایم. در بعد نظری، مدل مفهومی این پژوهش بر هفت مؤلفه اصلیِ پایداری اجتماعی، شاملِ حس تعلق مکانی، مشارکت و اعتماد، تعامل و کنش متقابل، عدالت و دسترسی به امکانات و خدمات، بهره مندی اقتصادی، مسکن و احساس امنیت، استوار می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایش بوده و جامعه آماری آن شاملِ کلیه شهروندان بالای 15 سالِ ساکن در مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه (۹۴۶۶۵۱ نفر) می باشد، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایِ متناسب با حجم نهابتاً 385 نفر از هشت منطقه شهر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده است. ابزار گرداوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می یاشد و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS (میانگین مؤلفه ها، تی تک نمونه ای و فریدمن)، مدل تصمیم گیری چند معیاره WASPAS و روش CVصورت گرفته است. نتایج مقایسه میانگین شاخص های پایداری اجتماعی از نظر شهروندان در شهر کرمانشاه نشان می دهد میانگین شاخص های؛ حس تعلق مکانی ( 27/3) ، تعامل و کنش متقابل (21/3)، شاخص عدالت و دسترسی به امکانات و خدمات (17/3)، شاخص کیفیت مسکن (15/3 )، احساس امنیت (10/3) و شاخص مشارکت و اعتماد (39/3 )، بر حسب نتایج آماری، به طور معنادار بیشتر از مقدار متوسط سه است، اما در شاخص بهره مندی اقتصادی (73/2) به طور معنادار کمتر از مقدار متوسط سه می باشد و از نظر شهروندان اصلاً وضعیت مطلوبی ندارد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد؛ شاخص مشارکت و اعتماد با مقدار 87/4 در رتبه اول و بیشترین اهمیت را در پایداری اجتماعی داشته است. با توجه به نتایج مدل WASPAS ؛ مناطق یک با 3567/0 ، شش با 3554/0 ، دو با مقدار 3547/0 ، هشت با 3542/0، چهار با 3525/0، پنج با 3523/0 ، هفت با 3506/0 ، سه با 3497/0 به ترتیب در رتبه های اول تا هشتم قرار گرفته اند. در کل با توجه به نتایج مدلWASPAS ؛ تمامی مناطق در مقوله نیمه برخوردار قرار می گیرند. همچنین بیشترین نابرابری در بین مؤلفه ها مربوط به میزان همدلی میان اهالی محلات شهری با مقدار 091/0 می باشد.
شناسایی خرده فرهنگ های حاکم در سکونتگاه های غیر رسمی در شهرک باهنر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
127 - 160
حوزههای تخصصی:
مهمترین هدف این پژوهش، شناسایی خرده فرهنگ های حاکم، اولویت بندی آنها با توجه به تأثیرگذاری بر منطقه و تحلیل نقش کیفی هریک از شاخص ها بر وضعیت اجتماعی شهرک باهنر مشهد با استفاده از تحلیل مصاحبه در نرم افزار تحلیل متن مکس کیودا و نرم افزار آماری SPSS است. روش به کار گرفته شده، ترکیبی موازنه است که در آن برداشت اطلاعات به روش کیفی (مصاحبه نیمه ساختار یافته ,متن کاوی) و تحلیل آنان براساس روش های کمی (پرسشنامه)به دست آمده است.روش نمونه گیری به شکل کیفی- هدفمند و با استفاده از نظرات کارشناسی 13 نفر از خبرگان اجرایی و علمی نهادهای مرتبط با شهرک باهنر که سابقه فعالیت یا کار پژوهشی داشته اند جمع آوری و تنظیم شده است و داده های کیفی به دست آمده وارد نرم افزار مکس کیودا می شود، تا بنا به محتوای متن به دست آمده؛ کدگذاری و طبقه بندی شوند، پس از این مرحله، محتوا در قالب مؤلفه های اصلی، فرعی و شاخص ها استخراج می شود. برای روایی کار و استناد به مصاحبه های انجام شده، از آزمون توافق کوهن استفاده شده است. ضریب به دست آمده برابر با 0.614 و سطح معناداری 0.00 است که توافق ضمنی مؤلفه ها را نشان می دهد و در نهایت مؤلفه های مستخرج شده از مراحل قبل، در قالب پرسشنامه تنظیم و در اختیار کارشناسان مرحله قبل قرار میگیرد تا ضریب اهمیت هریک از مؤلفه ها را در شهرک باهنر نشان دهند. پرسشنامه های به دست آمده در نرم افزار SPSS24 وارد و با آزمون اولویت بندی فریدمن تحلیل می شود. با توجه به یافته های به دست آمده می توان ادعا کرد که مهمترین مؤلفه های تأثیر گذار بر وضعیت فرهنگی حاکم بر شهرک شهید باهنر مشهد به ترتیب، مؤلفه های اجتماعی، گزاره ای، ارزشی و نگرشی اند.در واقع هنجارهای اجتماعی بیشترین تأثیر و دیدگاه های نگرشی، کمترین تأثیر را داشته اند. مهمترین خرده فرهنگ های فرعی نیز به ترتیب اهمیت در زمینه نگرش و سبک زندگی (میانگین آزمون فریدمن 3.05)، پذیرش اجتماعی(2.98)، هیجان خواهی(2.91)، عدم تمایل به آینده (2.90)، مشارکت جویی(2.69)، لذت جویی(2.68) و مسئولیت پذیری (2.32) اند. در نهایت یافته های تحقیق در قالب تحلیل های کیفی(هرمونتیک) تفسیر شده اند.
شهر و رمان؛ مطالعه ای جامعه شناختی پیرامون شکل گیری رمان فارسی در فضای شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رهیافت جامعه شناسی رمان و در چارچوب روش شناختی پارادایم کیفی (روش اسنادی) انجام شده است. نمونه های مورد مطالعه نیز با تکنیک نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش شناسی کیفی انتخاب شده اند. پرسش محوری پژوهش این است که آیا بین شهرنشینی در ایران با شکل گیری رمان فارسی مناسبتی وجود داشته است یا خیر؟. مبانی تئوریکی تحقیق اقتباسی است از تئوری های جامعه شناسانه مارکس، زیمل، گلدمن و لوکاچ؛ تئوری هایی که هر دو مفهوم محوری تحقیق (رمان و شهر) را بررسی کرده اند. برای بررسی موضوع، نُه رمان مشهور از میان رمان های معاصر انتخاب شدند. معیار انتخاب این نُه نمونه، بازنمایی و انعکاس دو پدیده شهر و رمان در آن ها بوده است. نتایج نشان می دهند که به میانجی عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بین گسترش شهرنشینی (به خصوص پس از آغاز حکومت پهلوی اول و دوم) از یک طرف، و شکل گیری و تکامل رمان فارسی از طرف دیگر، مناسبت و هم راستایی وجود داشته است.
زیست در حاشیه: مطالعه ای مردم نگارانه بر زیست روزمره حاشیه نشینان محله سعیدآباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
مقالیه حاضر برگرفته از یک پژوهش مردم نگارانه در باب زیست روزمریه افراد در دو سکونت گاه حاشیه ای تهران است که با رویکردی پدیدارشناسانه به تجربیات زیستیه ساکنان آن ها نزدیک شده است. این سکونت گاه ها که در گفتمان عمومی «کلونی» نامیده می شوند، در محلیه سعیدآباد از منطقیه شادآباد تهران قرار دارند. چندین ماه حضور میدانی، مشاهدیه نزدیک و گفت وگو با ساکنان نشان داد شرایط ویژیه زندگی در این کلونی ها موجب درهم آمیختگی مرزهای فضایی و زمانی ساکنان شده است. این شرایط ویژه به ویژه ناظر به بافت مسکونی پُرتراکم کلونی ها، محدودیت فضاهای زندگی برای اتاقک نشین ها، عدم وجود امکانات رفاهی حدأقلی و فقر مشهود خانوارهای ساکن است. تنها موقعیت هایی که تجلی گاه هم صدایی و هم پیمانی این کلونی نشین ها بر سر هویت فرودست شان است، موقعیت هایی است که ایشان در مواجهه با اشخاص و خیّران و نهادهای رسمی و غیررسمی بیرونی قرار می گیرند. در حقیقت، مناسبات جمعی بیشتر مبتنی بر تحصیل منابع است و نه نوعی تقسیم کار. سلسله مراتب جنسیتی و نان آوری مهم ترین عوامل تعیین کنندیه تصمیم گیری های درون اتاقک ها هستند. در عرصیه عمومی، مهم ترین اصل حاکم بر مناسبات رسمی و به ویژه عرصیه قدرت و اعمال نفوذ، مالکیت است. ساکنان، زندگی خود را به صورت زندگ ی ای کاملاً جداافتاده از شهر درک می کنند. این کلونی ها به برزخی می مانند که در مرز شهر و ناشهرند.
سبک رفتار اقتصادی بیماران قلبی-عروقی در بیمارستان قلب جوادالائمه (ع) مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۱۹۴-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی جامعه شناختی بار اقتصادی بیماری قلبی و عروقی بر اساس رویکرد تغییر سبک رفتاری در بیماران قلبی - عروقی بیمارستان قلب جوادالائمه شهر مشهد در سال 1399 بوده است. روش: روش پژوهش حاضر، پیمایش و از نوع مقطعی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، 385 نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی و عروقی بالای ۵۰ سال بوده اند که به مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب جوادالائمه مشهد مراجعه کرده اند. اطلاعات از طریق فرم مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوی و برای اطمینان از پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آنالیز داده ها نیز از نرم افزار SPSS و AMOS همراه با آزمونهای آماری مناسب استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از روابط مثبت و معنی دار آماری بین متغیرهای مستقل تحقیق موقعیت اقتصادی اجتماعی، شرایط زندگی و سرمایه مرتبط با سلامت با سبک رفتاری و بار اقتصادی بیماران بودند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که داده های گردآوری شده، مدل ساختاری با متغیرهای بیرونی آن «موقعیت اقتصادی اجتماعی»، «شرایط زندگی» و «سرمایه مرتبط با سلامت» را تا حد قابل قبولی تأیید می کند. اثرات کل این سه متغیر بر سبک رفتاری برابر 41/0 محاسبه شد. به عبارت دیگر، 41 درصد از تغییرات سبک رفتاری در میان بیماران قلبی - عروقی به وسیله این سه متغیر قابل تبیین است و 59 درصد واریانس تبیین نشده مربوط به متغیرهای خارج از معادله است. همچنین مشخص شد اثر رویکرد تغییر سبک رفتاری بر بار اقتصادی 49/0 – درصد است. بحث: نظر به اینکه تغییر سبک رفتاری، موقعیت اقتصادی اجتماعی، سرمایه های مرتبط با سلامت و شرایط زندگی فرد تأثیر بسزایی در بیماری قلبی و عروقی دارد. ممکن است بتوان با اصلاح و تغییر سبک رفتاری بیماران گام مؤثری برای پیشگیری و کنترل این بیماری و کاهش هزینه ها و بار اقتصادی بیماری برداشت.
بررسی جامعه شناختی نقش سازمان های مردم نهاد در توسعه حق بر محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سازمان های مردم نهاد یا NGO ها تشکل های اجتماعی برخاسته از جامعه و غیردولتی هستند که بر اساس قوانین کشور به فعالیت های مختلفی از جمله در حیطه محیط زیست انجام می دهند. روش شناسی: پژوهش حاضر به بررسی نقش سازمان های مردم نهاد در توسعه حق بر محیط زیست با توجه به دیدگاه اسلام به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته است. یافته ها: بهره مندی از ظرفیت های سازمان های غیردولتی برای ارائه دیدگاه مستقل در جهت ایجاد اعتماد و کمک به اعمال تغییرات رفتاری، فرهنگی، زیست محیطی در جوامع بسیار مهم است. از سوی دیگر، دین اسلام به عنوان مکتبی جامع مسائل مربوط به انسان و محیط زیست را مورد توجه قرار داده و بر تعادل بهره برداری از محیط زیست تأکید کرده است؛ نه اینکه تفریط و تعدی کند. اسلام معتقد است که طبیعت در اختیار انسان است تا به نحوی شایسته و در راستای اهداف و رفع نیازهای جوامع بشری از آن استفاده شود. نتیجه گیری: هرچند سازمان های مردم نهاد و غیردولتی در انجام مأموریت های خود با موانع زیادی مانند عدم درک نقش خود در جامعه مدنی و درک عمومی مبنی بر اینکه دولت به تنهایی مسئول رفاه شهروندان و ساکنان خود است، مواجه هستند.
مدل سازی ساختاری تفسیری مولفه های موثر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ساختاری تفسیری مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش بخش کیفی اسناد و متون درباره شرکت های زایشی دانشگاهی و خبرگان در این زمینه بودند که تعداد 30 نفر از آنان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی مدیران و کارشناسان شرکت های زایشی دانشگاهی، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری شمال کشور در سال 1398 به تعداد 400 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مرور متون، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته 93 گویه ای بود که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. داده ها با روش های دلفی و مدل سازی ساختاری تفسیری در نرم افزار PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی شامل 93 مولفه فرعی در 10 مولفه اصلی شامل ساختار نهادی، استراتژی، سیستم پژوهشی، منابع مالی، حمایت های منابع انسانی، شبکه سازی و مهارت های ارتباطی، فرایندها، عوامل فردی، نقش حمایت های دولت و گرایش به مشتری بودند. نتایج مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که پنج مولفه ساختار نهادی، استراتژی، منابع مالی، فرایندها و نقش حمایت های دولت در سطح اول، سه مولفه سیستم پژوهشی، شبکه سازی و مهارت های ارتباطی و عوامل فردی در سطح دوم و دو مولفه حمایت های منابع انسانی و گرایش به مشتری در سطح سوم قرار داشتند و بر اساس آن مدل ساختاری تفسیری مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزان و متخصصان آموزش عالی می توانند از نتایج این پژوهش بهره برداری کرده و برای بهبود و رشد شرکت های زایشی دانشگاهی از طریق مولفه های موثر شناسایی شده در آن برنامه ریزی کنند.
مطالعه طولی (پانلی) نگرش دانشجو معلمان نسبت به عناصر نظام آموزشی تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک مطالعه طولی درباره ادراکات و برداشت های دانشجو معلمان از مؤلفه های نظام آموزشی تربیت معلم ایران و حرفه معلمی در طول تحصیل است. برای انجام این مطالعه طولی از روش پدیدارشناسی استفاده شده و گردآوری اطلاعات در دو بازه زمانی بدو ورود دانشجویان و حین دانش آموختگی آنان انجام شده است. جامعه پژوهشی دانشجو معلمان ورودی 1395 پردیس حکیم فردوسی دانشگاه فرهنگیان بوده که نمونه ای تصادفی به تعداد 22 نفر در شروع پژوهش انتخاب و با شیوه پانلی از همان نمونه به تعداد 18 نفر در حین دانش آموختگی در گردآوری اطلاعات همکاری نمودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده و اعتباریابی از طریق بازگرداندن یافته ها به مشارکت کنندگان و انجام اصلاحات ضروری صورت پذیرفته است. تجزیه وتحلیل اطلاعات با روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین نگرش بدو ورود دانشجویان و نگرش حین دانش آموختگی آنان نسبت به عناصر دانشجو، برنامه درسی، برنامه درسی غیررسمی (فرهنگی اجتماعی)، تجهیزات و فناوری، سرای دانشجویی و رفاهی، حرفه معلمی و مسائل و مشکلات دانشجویی تفاوت وجود دارد و نگرش آنان تغییر پیدا کرده است. لیکن در عنصر کارکنان، تحقق انتظارات تا حد زیادی انجام و در عنصر استاد (آموزشگر) میزان تحقق انتظارات در حد متوسط است. علاوه بر وجود تفاوت بین تصورات اولیه و ادراکات پس از تجربه زیسته، مضامین و مقوله های استخراجی از برخی تغییرات در نگرش دانشجو معلمان نیز قابل توجه بوده و پرداختن به آن ها در تصمیم گیری و برنامه ریزی های مختلف نظام آموزشی تربیت معلم ایران ضروری به نظر می رسد.
مطالعه کیفی پیامدهای اقتصادی صنعت نفت و گاز در سرخس از نگاه ذینفعان محلی (دهیاران روستاها): مبتنی بر رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است با رویکرد برساختی-تفسیری به کشف و بررسی پیامدهای اقتصادی صنعت نفت و گاز از منظر تجربه زیسته ذینفعان محلی بپردازد. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده و از روش نظریه زمینه ای برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 19 نفر از دهیاران روستاهای بخش مرکزی شهرستان سرخس مصاحبه گردید و نهایتا داده های گردآوری شده در قالب 27 مقوله محوری و یک مقوله هسته مورد کدگذاری و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بر اساس تفسیرها و تجربیات شکل گرفته در میان ذهنیت کنشگران محلی(دهیاران)، صنعت نفت و گاز در این منطقه پیامدهای اقتصادی مختلفی را در بر داشته است. از یک سو مؤلفه هایی همچون عدم تحرک اجتماعی، فقدان قدرت چانه زنی، منفعت طلبی شرکت ها، نفوذ و اقتدار شرکتی شرایط علی لازم را برای شکل گیری نوعی ساختار اقتصادی دوگانه(مبتنی بر مرکز/پیرامون) در صنعت نفت و گاز فراهم نموده است. از سوی دیگر تبعیض منطقه ای، اتخاذ رویکرد غیربومی گزینی، نابرابری اجتماعی، و فقدان نظارت این شرایط دوگانه را تسهیل و تقویت نموده است(عوامل مداخله گر). در شرایط خصوصی سازی شرکت ها(شرایط زمینه ای) ، ذینفعان محلی به میانجی دو راهبرد «مقاومت(اعتراض)» و «انفعال(پذیرش)» نسبت به این ساختار اقتصادی دوگانه واکنش نشان می دهند. یافته های مطالعه حاضر حاکی است که پیامدهای اقتصادی متعددی همچون ظهور قشرهای جدید، استثمار نیروی کار، تعارض منافع، تعارض هویتی، موقتی سازی نیروی کار و... در بسترهای صنعت نفت و گاز برساخته شده اند. در چنین زمینه ای کنشگران و اجتماع محلی، یا با ساختار دوگانه موجود«سازگار و همگرا» شده یا اینکه به سمت «ناسازگاری و واگرایی» سوق داده شده اند(مقوله هسته).
خانواده و جامعه پذیری دینی در سال های منتهی به انقلاب اسلامی؛ مطالعه موردی زنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
251 - 269
دین از نهادهای دیرپای حیات دسته جمعی انسان هاست. استمرار و انتقال آموزه های دینی از نسلی به نسل دیگر در گرو امکانات و سازوبرگ هایی است که به کار می گیرد. نقش خانواده به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی، یکی از تعیین کننده ترین عناصر تقدیر فرهنگی جوامع بوده است. این مقاله درصدد بازخوانی تجربیه دینداری زنان دانشگاهی در دهیه منتهی انقلاب اسلامی، در متن مناسبات یکی از مهم ترین مجاری جامعه پذیری دینی، یعنی خانواده است. برای رسیدن به هدف مذکور، این پژوهش رویکردی پدیدارشناسانه را در دستورکار خود قرار داده است. داده ها از گفتگوهای نیمه ساختاریافته با 14 زن جمع آوری شده است که در سال های منتهی به انقلاب دانشگاهی بوده اند. بررسی های انجام شده نشان می دهد به رغم اختلاف های ظاهری از حیث التزامات دینی در میان خانواده ها، در کُنه تجارب متنوع دینداری یا عراض از دین، می توان تلاش خانوادیه ایرانی برای صیانت از «درون ماندگاری» خویش را دید؛ تجارب دینی (یا مواضع غیردینی) و خانواده متقابلاً موقعیت و هنجارهای درونی یکدیگر را پشتیبانی می کرده اند.
اختلاف ذهنی به عنوان عامل مهم در مشکلات خانوادگی: مطالعه ای در چارچوب جامعه شناسی معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
283 - 312
هدف اصلی این پژوهش بررسی "اختلافات ذهنی به عنوان عاملی موثر بر مشکلات خانوادگی و طلاق" است. به عنوان اهداف فرعی، بررسی انضمامی این مساله در قالب مطالعاتی بود که به صورت مجزا، هر کدام جنبه ای از اختلافات ذهنی را به صورت تجربی و هدف محور در خانواده های ایرانی مورد بررسی قرار دادند. برای این منظور، به کمک نظریه ی همسان همسری با اعمال دو تغییر عمده به عنوان مبنای نظری، و با استفاده از تلفیقی از روشهای کیفی (با ابزار مصاحبه) و کمی (با ابزار پرسشنامه) به تبیین بخشی از وضعیت پیچیده ی مذکور پرداخته شد. تقریبا همه ی این مطالعات نشان دادند که درصد زیادی از اختلافات مستمر و نیز طلاق های صورت گرفته در اثر این اختلافات در خانواده های مختلف و مرتبط با قشرها و صنف های متفاوت، مبتنی بر اختلافات ذهنی و برداشت های متفاوت طرفین از امور مشترک فی مابین بوده است. در نهایت، تئوری همسان همسری نشان داد که همسانی زوجین بخصوص در فکر و اندیشه، علاوه بر اهمیت فراوان در ابتدای ازدواج، در تداوم ازدواج نیز اثر ویژه ای دارد و زمانی که به هر علتی این همسانی تبدیل به ناهمسانی غیرقابل تحمل گردد، زندگی مشترک دچار اختلال شده و در نهایت به پدیده طلاق ختم میشود.
ارزش های فرهنگی و نگرش های کارآفرینی دانشجویان: پژوهشی در دانشگاههای اصفهان و یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه بین ارزشهای فرهنگی و نگرش های کارآفرینی است. بستر و ارزشهای فرهنگی نقش مهمی در شکل دهی به نگرش ها و باورهای افراد دارد و ادبیات پژوهشی حاکی از وجود تفاوت های اساسی در میان کشورها به لحاظ کارآفرینی است که بخشی از این تفاوت را می توان با ارزش های فرهنگی توضیح داد. این پژوهش به صورت پیمایشی بر روی 354 نفر از دانشجویان بومی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته های نرم و محض کاربردی منتخب از دانشگاه اصفهان و یاسوج انجام شد. نتایج نشان داد که علی رغم وجود تفاوت معنی دار به لحاظ نگرش های کارآفرینی در میان این دو گروه از دانشجویان، با اینحال به لحاظ ارزشهای فرهنگی تفاوت معنی داری در بین این دو گروه مذکور مشاهده نگردید. همچنین تحلیل های مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که اجتناب از عدم قطعیت، جمع گرایی و زن سالاری تاثیر منفی و فاصله قدرت تاثیر مثبت بر ارزش های کارآفرینی دارند.
داغ ننگ؛ مروری سیستماتیک بر مطالعات انجام شده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
98 - 130
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف شناخت فرایند داغ ننگ در بستر جامعه ایران، به بررسی سیستماتیک ادبیات این حوزه پرداخته است. بنابراین پس از طی فرایند سه مرحله ای مرور سیستماتیک، 66 مقاله جهت مطالعه شناسایی شد. براساس نتایج، داغ ننگ شامل سه مرحله برچسب، پاسخ و پیامد است که در جریان برهم کنشی ها در بستر اجتماعی، به صورت برچسب و اظهارات کنایه آمیز مانند توهین و تحقیر، رفتارهای نامناسب مانند خشونت کلامی و اشاره مانند نگاه های سنگین بروز می کند. در مرحله بعد فرد به اتخاذ تدابیر برهم کنشی مانند آگاه سازی یا غیربرهم کنشی مانند پنهان کردن و انزواطلبی، جهت مدیریت هویت خودمی پردازد. آخرین مرحله، طیف وسیع پیامدهای منفی فردی مانند بروز احساسات منفی و اجتماعی مانند طرد و تبعیض است که با داشتن ظرفیت ایجاد چالش در هویت اجتماعی، افراد را از جریان طبیعی زندگی حذف و از حقوق انسانی و شهروندی محروم می کند
آسیب شناسی گفتمان معرفت شناسانه روشنفکری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقعیت آن است که هندسه معرفتی سروش ملغمه ای از مکاتب و فلسفه های غربی و شرقی است و همین امر کار را برای ارزیابی کارنامه فکری او دشوار می کند. سروش در دوره اول فکری خویش به جنگ مارکسیزم می رود و در ادامه حیات فکری خویش متأثر از اندیشه های فیلسوفان علم تئوری قبض و بسط تئوریک شریعت را صورتبندی می کند و دست آخر با ارائه نظریه «بسط تجربه نبوی» و «صراط های مستقیم»، گسست کامل خویش را از کتاب و سنت به مثابه دورکن رکین منابع دینی اعلام می کند و با توشه گیری از آراء غزالی و دیدگاههای متفکران هرمنوتیک و فلسفه علم به جنگ تز ایدئولوژیک کردن دین و اسلام فقاهتی می رود که ما حصل این تتبعات، رویکرد همدلانه او به سکولاریزم است. فرضیه مقاله بیان می دارد که نحله روشنفکری دینی به پیش قراولی سروش با دل کندن از متن مقدس و بهره گیری از منابع برون دینی دچار نوعی گسست از منابع درون دینی شده و به ظن قوی می توان گفت که روشنفکری دینی در دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی، رویکردی سکولار داشته و هویت خویش را در تقابل با دین و سنت شکل بخشیده است.
تحلیل حقوق کودک همراه با مادر زندانی در قوانین و اسناد و تبیین نیازها و مشکلات وی در زندان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش، شناسایی مسائل و نیازهای مختلف کودکان همراه با مادران زندانی و انطباق آن ها با قوانین و اسناد داخلی و بین المللی حقوق کودک است. پژوهش در دو گام با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. در گام اول، برای شناسایی حقوق کودک چهار قانون و سند داخلی و سه قانون بین المللی تحلیل شده اند. در گام دوم، 32 متن شامل مصاحبه ، گزارش و تجربه های زیسته مرتبط با کودک همراه با مادر زندانی در ایران که در خبرگزاری های داخلی و خارجی، روزنامه ها و پایگاه های اطلاعاتی منشر شده بودند همراه با هشت مطلب منتشر شده در صفحه شخصی اینستاگرام یکی از فعالان حقوق کودک، تحلیل شده اند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد به کودکان همراه با مادران زندانی در قوانین و اسناد داخلی و بین المللی کمتر توجه شده است. شرایط و امکانات مناسبی برای کودکان در زندان های ایران وجود ندارد. به دلیل شرایط و امکانات حداقلی در زندان، محیط امنیتی آن و نگهداری کودک با دیگر زندانیان، زندان محیط مناسبی برای نگهداری کودک نیست. بهتر است کودک همراه با مادر در موسسه های شبیه خانه دور از محیط زندان نگهداری شوند تا تعامل بهتری با مادر ایجاد نموده و نیازهای دوران کودکی وی همچون بازی، آموزش و یادگیری تامین گردد.
فراتحلیل مطالعات خودکشی در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
۳۰۰-۲۷۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، فراتحلیل مطالعات انجام شده در خصوص عوامل موثر بر خودکشی در غرب کشور می باشد. روش: با استفاده از روش فراتحلیل، مطالعاتی که به عوامل موثربر خودکشی پرداختند گردآوری شدند. برای گردآوری مطالعات از کلیدواژه های مرتبط استفاده شده و جستجو در سایت ها و پایان نامه های تحصیلات تکمیلی دانشگاهها صورت پذیرفت. در نهایت مطالعاتی که با معیارهای ورود به فراتحلیل همخوانی داشتند گزینش شده و اطلاعات مورد نظربرای آزمون فرضیات با پرسشنامه معکوسی که توسط نویسنده تهیه شده بود، استخراج گردید. از 15مطالعه گزینش شده آماره های مناسب برای محاسبه اندازه اثر و اطلاعات مورد نیاز دیگر ثبت شده و با نرم افزار CMA2 به محاسبه اندازه اثرها و تجزیه و تحلیل فرضیات اقدام گردید. یافته ها: در مجموع متغیرهای مستقل شناسایی شده برخودکشی موثر بودند. مقدار اندازه اثر تلفیق شده 0.660 بود و به لحاظ آماری نیزمعنادار می باشد. از آنجایی که این مقدار در دامنه ای بین 0.8 تا 0.5 قرار دارد، طبق دسته بندی کوهن متوسط ارزیابی می شود. همچنین، مقدار آماره Q (223.903) با درجه آزادی 36 معنادار بود که حاکی از ناهمگون بودن اندازه اثرها می باشد. لذا توصیه صاحبننظران فراتحلیل استفاده از نتایج مدل اثرتصادفی و بررسی دلایل این ناهمگونی می باشد. مقدار اندازه اثر مدل اثر تصادفی برابر با 0.408 و به لحاظ آماری نیز معنادار بود. در واقع پاسخ به سوال مذکور بر اساس یافته های تحقیق «مثبت» می باشد. بعبارت دیگر می توان با بیش از 95 درصد اطمینان آماری گفت که متغیرهای شناسایی شده بر خودکشی اثربخش هستندو میزان تاثیر آن نیز 0.508 می باشد که به لحاظ اندازه مقدار آن متوسط می باشد. بحث: فراتحلیل نشان داد متغیرهایی نظیر داشتن مبنای تئوریک،سطح تحصیلات،تاهل،عزت نفس،انسجام خانوادگی، ازدواج زودهنگام، اضطراب ، ،وضعیت اقتصادی خانواده، به لحاظ آماری تاثیر معناداری بر خودکشی داشته است. بخشی از یافته های پژوهش حاکی از آن است که درمحور مقولات اجتماعی،متغیر ازدواج زودهنگام بیشترین رابطه را با گرایش به خودکشی با اندازه اثر 3721/0 ، در محور های روانشناختی پژوهش عزت نفس بیشترین رابطه را با خودکشی با اندازه اثر 6921/0 دارد.
بررسی تجربی ارتباط تجانس مذهبی با خودکشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
131 - 147
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از تحقیقات انجام گرفته در جامعه شناسی کلان نشان داده شده است که دین و دینداری موجب کاهش نرخ های خودکشی هم در سطح بین کشوری و هم درون کشوری می شود. با این حال، در ادبیات نظری و پژوهشی مربوط به ارتباط دین و خودکشی چندان به این نکته پرداخته نشده است که تجانس مذهبی چگونه بر نرخ های خودکشی تأثیر می گذارد. در جامعه شناسی، میراث علمی دورکیم در خودکشی پژوهی با مقایسه تأثیر سنت های مذهبی مختلف بر نرخ های خودکشی تداوم یافته است، اما یک جایگزین نویدبخش برای تکمیل و پیشرفت این حوزه مطالعاتی عبارت از بررسی تأثیرات تجانس مذهبی بر نرخ های خودکشی است. در همین راستا، برخی جامعه شناسان ادعا نمودند که تجانس مذهبی کانون مناسب تری برای مطالعات جامعه شناختی خودکشی در سطح کلان است. لذا، مطالعه حاضر در بسط میدان پژوهشی مربوط به ارتباط دین و خودکشی و با تمرکز بر جامعه ایران حول محور این پرسش کلیدی یا سوال اصلی سازمان داده شد که چه ارتباطی بین تجانس مذهبی و نرخ های خودکشی در ایران وجود دارد؟ روش تحقیق این مطالعه، «تطبیقی درون کشوری» بوده که از داده های جمعی سال 1395 (آخرین سرشماری در ایران) برای مقایسه کمّی استان های ایران استفاده نموده است. در مجموع، نتایج تحقیق نتوانست حمایت تجربی برای این مدعا فراهم آورد که تجانس مذهبی تأثیر کاهشی بر نرخ های خودکشی دارد. به عکس، یافته های تحقیق نشان داد که تجانس مذهبی ارتباط مثبت یا تأثیر افزایشی بر نرخ های خودکشی در استان های ایران داشته است. در بخش پایانی این مقاله، کوشش شد ضمن ارایه تحلیلی پسینی بر پایه یک دیدگاه نظری متأخر در جامعه شناسی دین (نظریه بازار دین) تفسیری نظری برای توجیه یک چنین یافته ناسازگار و غیرمنتظره ای ارایه شود.
بررسی عمومیت شیوه های مدیریت اقتصادی خانواده در مشهد و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
111 - 132
حوزههای تخصصی:
چگونگی اداره امور خانواده دغدغه بسیاری از افراد جامعه است؛ در واقع، مدیریت مناسب اقتصاد خانواده مهارتی است که افراد تلاش می کنند بدان دست یابند. این موضوع نیز مانند سایر پدیده های انسانی - اجتماعی به عوامل گوناگونی مرتبط است و بین خانواده ها به اشکال متفاوتی ظاهر می شود. در مقاله حاضر دو هدف اساسی در نظر گرفته شده است؛ نخست شناسایی میزان عمومیت سبک های مختلف مدیریت اقتصادی خانواده و دوم عوامل مرتبط با انتخاب این سبک ها بین خانواد های مشهدی. روش پژوهش استفاده شده، پیمایش و ابزار آن، پرسش نامه است. جامعه آماری، همه سرپرستان خانوار ساکن در شهر مشهد در سال 1398 است. حجم نمونه با فرمول کوکران برآورد شد و در مجموع 369 نفر بررسی شدند. براساس شاخص های این پژوهش، بیش از نیمی از خانواده های مشهدی (54 درصد) در مدیریت اقتصادی خانواده خود عقلانی عمل می کنند. متغیرهای نوع روابط در خانواده، تحصیلات سرپرست خانواده، وضعیت اقتصادی، وضعیت فرهنگی، وضعیت اجتماعی و طبقه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری با سبک مدیریت اقتصادی خانواده دارند. براساس نتایج تحلیل مسیر، مهم ترین متغیر تأثیرگذار، تعداد منابع درآمدی خانواده ها بوده است؛ به این معنا که در صورتی که بیش از یک نفر در خانواده درآمد داشته باشد، مدیریت خانواده به سمت سبک های غیر عقلانی گرایش پیدا می کند؛ ازاین رو، بسیج منابع (پرهیز از تک روی های اقتصادی) بدون ایجاد روابط چندحاکمیتی در خانواده می تواند تأثیر مهمی در اصلاح الگوی مدیریت در خانواده ها داشته باشد و سطح مطلوبیت و رضایتمندی را در خانواده ها افزایش دهد.
افول اجتماع در ایران: روایتی گاهشمارانه (کرونولوژیک)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۲۹۷-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
شواهد موجود حکایت از تحولی بنیادین در ارکان روابط اجتماعی و فضای فرهنگی جامعه ایرانی در دهه های گذشته می کند. در این مقاله با استفاده از روش تحقیق اسنادی، داده های موجود – آمارهای رسمی، نتایج تحقیقات و اطلاعاتی از صورت های فرهنگی مثل شعر و خاطرات- را مبنای تحلیل قرار داده ایم. در این مقاله تلاش کرده ایم تا زمان آن تحول بنیادین را از خلال اطلاعات موجود دریابیم. بر اساس یافته های ارائه شده در این مقاله، معتقدیم که چنین تحولی در فاصله یک و نیم تا دو دهه ای روی داده است که از نیمه دهه ۱۳۶۰ آغاز می شود و تا اواسط دهه ۱۳۸۰ ادامه می یابد. شناختن روندهای فوق از این جهت اهمیت دارد که بیشتر مباحثی که در دهه های اخیر در مورد تحولات ایران صورت گرفته، مستقیم و غیرمستقیم، به موضوعات سیاسی و دولت ربط داده شده اند، و آن چه که در این مطالعات و بحث ها مورد غفلت قرار گرفته تحول بنیادین و گسترده ای است که در لایه های زیرین جامعه در جریان بوده است. ما این تحول را «افول اجتماع» نامیده ایم. به طور خلاصه مضمون عمده این تحول را می توان تضعیف شدید بنیادهای حیات اخلاقی و از دست رفتن پیوندهای اجتماعی ای دانست که ستون های مختلف جامعه را در کنار هم برپا نگاه میدارند، و یا می توان آنها را به ملاتی تشبیه کرد که سنگها و آجرهای بنای اجتماعی را به هم متصل نگاه می دارد، و یا به روغنی که موجب ادامه کار کرد روان چرخ دنده های ماشین اجتماع است. این تحول، پیکره اجتماع را از درون متحول کرده و هویت متفاوتی به جامعه ایرانی داده است. اما به دلیل آن که این تحول به مدتی طولانی و در زیر پوست جامعه در جریان بوده است به آسانی به چشم نیامده است.