فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
179 - 208
حوزههای تخصصی:
اهداف: وظیفه جامعه شناسی دین، شناخت صورت های گوناگون بهره گیری از دین است که افراد به کار می گیرند. بنابراین، دینداری همان بهره و کاربرد دین در چارچوب زندگی روزمره افراد است که به فراخور موقعیتِ اقتصادی و اجتماعی آنان شکل های متنوعی پیدا کرده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت دینداری طبقه متوسط جدید است. روش مطالعه: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش دینداران طبقه متوسط جدید در شهرکرد هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با شانزده نفر از افراد این طبقه جمع آوری شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای گوبا و لینکلن استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر نوزده مقوله منتخب است که در قالب یک مدل پارادایمی با مقوله محوری (عرفی شدن کنشگری دینی طبقه متوسط جدید)، شرایط علّی (نوگرایی، عقل گرایی، علم گرایی، فردگرایی و مادی گرایی)، شرایط زمینه ای (جامعه پذیری دینی غیر الزام آور)، شرایط مداخله ای (پایگاه اقتصادی - اجتماعی بالا)، راهبردها (دینداری عقلانی، دینداری نوگرا، دینداری اخلاق گرا، دینداری گزینشی و دینداری سکولار)، و پیامدها (کاهش نقش دین در زندگی روزمره، نگرش این جهانی به دین، خود تشخیصی در امور دینی، مدارای دینی، تقدس زدایی و گرایش به معنویت های جدید) سازمان یافته است.نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که گر-چه دینداری طبقه متوسط جدید از شکل سنتی آن فاصله و شکل های متفاوتی را به خود گرفته، اما عناصر دینی هنوز از ذهنیت جمعی این طبقه رخت برنبسته و با آن همنشین و همراه است.
نقش حمایت های اقتصادی دولت بر توانمندسازی مناطق سکونتگاهی غیر رسمی (مطالعه موردی: شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
263 - 300
حوزههای تخصصی:
امروزه پاسخ ب ه نیازهای در حال افزایش جامعه -که طالب بیشترین تسهیلات و بالاترین کیفیت زندگی هستند- دشوار شده است اما دولت ها امکانات خودشان را در جهت بهبود زندگی مردم به کار میگیرند تا فرایند عدالت اجتماعی با محوریت توانمندسازی در مناطق سکونتگاهی غیررسمی شهری که از جمله مهم ترین سکونتگاه های جمعیتی هستند و بیشتر فعالیت های غیر مولد اقتصادی که ارتباط مستقیم با فعالیت های مولد اقتصاد شهری را دارد، اتفاق بیفتد. هدف از این مطالعه بررسی میزان تاثیرگذاری حمایت های اقتصادی بر توانمندسازی مناطق سکونتگاهی غیررسمی می باشد، بدین جهت با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته به جمع آوری داده ها از طریق فرمول کوکران 383 نفر از افراد سرپرست خانوار در سکونتگاهای غیررسمی شهر رشت پرداخته شد.یافته ها نشان داد که در اغلب موارد میانگین شاخص ها و گویه های مورد مطالعه، دارای میانگین پایین تر از حد متوسط نظری می باشند یعنی حمایت های اقتصادی دولت نتوانسته بهبودی در وضعیت زیست مناطق سکونتگاهی غیررسمی ایجاد کند اما بر اساس آزمون کای دو، بیشترین حمایت های اقتصادی دولت به ترتیب متعلق به شاخص بهبود دسترسی بهداشتی و درمانی، شاخص تنوع بخشی رژیم غذایی، و افزایش توان و قدرت خرید می باشد. در مجموع حمایت های اقتصادی دولت در چندسال گذشته، نتوانسته است به صورت قابل قبول بر روی توانمندسازی مناطق سکونتگاهی غیررسمی تاثیرگذار باشد.
تحلیل گفتمان انتقادی الگوی زن مطلوب در آثار مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
155 - 185
حوزههای تخصصی:
توجه به سوژه های فعال ما را به صورت تاریخی با فرایند ساخته شدن و به حاشیه رفتن گفتمان های مختلف آشنا می کند چون آن ها از مجرای گفتگویی انتقادی به گفتمان خود شکل می دهند و سرنخی می شوند تا بتوانیم رد این گفتمان ها را در ساختارها جستجو کنیم. مقاله حاضر با سودای بررسی فرایند ساخته شدن الگویی از زن مطلوب، به سراغ مرتضی مطهری در تاریخ معاصر ایران می رود؛ به این دلیل که همچنان می توان رد الگویی را که او برساخت می کند در نظام حقوقی و سیاسی کشور دنبال کرد. پرسش ما در این پژوهش این است: مطهری چگونه الگویی از زن مطلوب را در رقابت با گفتمان های دیگر و زمینه اجتماعی اش برساخت می کند؟ ما برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، هم به عنوان روش و هم به عنوان رویکردی نظری بهره بردیم. نتایج مقاله بر اساس تحلیل دو کتاب از مطهری صورت گرفته است. او الگوی مد نظرش را با گفتگوی انتقادی با الگوی زن پرده نشین از یک سو و الگوی زن مدرن از سوی دیگر شکل می دهد اما در نهایت الگوی زن مطلوب او در ابعاد مختلفی شبیه الگوی زن پرده نشین می شود.
شناسایی راهبردهای فرهنگی جهت تبدیل بقاع متبرکه به قطب فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
85 - 114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد کیفی به دنبال شناسایی راهبردهای فرهنگی جهت تبدیل بقاع متبرکه به قطب فرهنگی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و بعد از مطالعه مباحث نظری و تحقیقات پیشین در حوزه پژوهش به مطالعه اسناد بالادستی ازجمله، سند چشم انداز 20 ساله کشور، سند چشم انداز سازمان اوقاف و امور خیریه در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی، سند راهبردی بقاع متبرکه، سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، سیاست های کلی نظام، قانون اساسی و قانون اوقاف پرداخته شد و پس از مصاحبه با 25 نفر از اساتید، کارشناسان و مدیران بقاع متبرکه با استفاده از نرم افزار Maxqda و از طریق روش تحلیل مضمون و ترسیم شبکه مضامین، تعداد 136 مضمون پایه و 23 مضمون سازمان دهنده استخراج گردید که در 8 دسته راهبردهای زائر محور، ارتباطی، میزبانی، محیطی، ادبی، رویدادی، رسانه ای و هنری ارائه شد.
تعیین و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بروز و شکل گیری زباله گردی با روش آمیخته (نمونه مورد مطالعه شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
35 - 69
حوزههای تخصصی:
زباله گردی یکی از دلمشغولی های شهروندان و مسئولین محسوب می شود. برای رفع این مشکل، شناخت ریشه ها و عللی که این معضل را زمینه سازی نموده و به بسط و بقای آن کمک کرده است، ضروری به نظر می رسد. به این منظور، این مطالعه به شیوه توصیفی و تحلیلی، در پی شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در شکل گیری و توسعه زباله گردی در شهر مشهد بوده-است. داده های مورد نیاز این بررسی در مرحله اول از طریق مصاحبه با 20 نفر از صاحب نظران این حوزه که به شیوه گلوله برفی انتخاب شده بودند، گردآوری شد. حد این تعداد بر اساس اصل کفایت نظری تعیین گردید. کدگذاری داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی و به کمک نرم افزار Atlas ti منجر به شناسایی 12 مقوله اصلی شد. در گام بعد به منظور اولویت بندی این عوامل از روش فازی مثلثی بهره برداری به عمل آمد. یافته ها نشان داد که عواملی چون دسترسی به زباله، خلاء قانونی، منافع زیاد، فقر، بیکاری، اعتیاد، مهاجرت بی رویه، ناهماهنگی دستگاه ها، مداخله درآمدی شهرداری، مافیای قدرت، پذیرش اجتماعی و سبک زندگی، به ترتیب مهمترین نقش را در استمرار و توسعه زباله گردی بر عهده دارند. بر این اساس، چنانچه این شرایط به طریق مناسب رفع گردد، بخش قابل ملاحظه ای از این مشکلات مرتفع خواهد شد.
ارائه الگوی انسجام سازمانی بر اساس متغیرهای فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی، کیفیت زندگی کاری و عدالت سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
153 - 186
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو از انواع تحقیقات کاربردی و از پژوهش های آمیخته به شمار می آید. جامعه آماری، خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت و رفتار سازمانی و کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی هستند. روش نمونه گیری متخصصان (بخش کیفی تحقیق)، روش گلوله برفی و روش نمونه گیری کارکنان (بخش کمّی تحقیق) تصادفی ساده بوده است. در بخش کیفی 12 نفر و در بخش کمی 187 نفر نمونه انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی مصاحبه و بخش کمی پرسش نامه بوده است. بر اساس نتایج کیفی مشخص شد که 122 مفهوم از مطالعات علمی و تحلیل مضامین مصاحبه با خبرگان و متخصصان با محوریت مفاهیم مرتبط با موضوع تحقیق، استخراج شده است. این مفاهیم در 10 مضمون تحت مضامین سازمان دهنده (سه مفهوم برای انسجام سازمانی، سه مفهوم برای عدالت سازمانی، دو مفهوم برای کیفیت زندگی شغلی و دو مؤلفه برای یادگیری سازمانی) در قالب مضامین پایه کدگذاری شدند. این متغیرها در 5 مفهوم فراگیر شامل انسجام سازمانی، فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی، کیفیت زندگی کاری و عدالت سازمانی طبقه بندی شدند. متغیرهای یادگیری سازمانی، فرهنگ سازمانی، کیفیت زندگی کاری و عدالت سازمانی بر انسجام سازمانی تأثیر مثبت و معنادار دارد. متغیر عدالت سازمانی از طریق سه مؤلفه عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی و متغیر انسجام سازمانی به وسیله سه مؤلفه انسجام عاطفی، اجتماعی و ابزاری بر انسجام سازمانی اندازه گیری شده است. متغیر کیفیت زندگی شغلی از طریق دو مؤلفه نیازهای مادی و خودشکوفایی و امنیت و ارتقاء شغلی و متغیر یادگیری سازمانی به وسیله دو مؤلفه توانمندسازی منابع انسانی و مدیریت دانش و نیز متغیر فرهنگ سازمانی از طریق 7 شاخص، اندازه گیری شده است.
تحلیل انتقادی نگرش جنسیتی در مدیریت سیاسی در دوره پهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مدیریت سیاسی زنان و مردان حاصل بازتولیدنابرابری هایی است که دولت ها نقش مهمی در آن دارند و دارای خاصیت تعیین کنندگی برای گفتمان های حاکم است و زنان همواره به عنوان دیگری و هویت ساز برای مردان و عامل تعیین قدرت و اقتدار هستند. پرسش اصلی این پژوهش بازنمایی رابطه جنسیت و سیاست در گفتمان پهلوی و در پی آن مدیریت سیاسی زنان در ساختار حاکمیت سیاسی کشور است. این مساله با بررسی متون تولیدشده مولفان گفتمان پهلوی، از جمله محمد رضا پهلوی، به عنوان مانیفست این گفتمان و چگونگی بازنمایی نقش های سیاسی زنان بر اساس روش تحلیل انتقادی گفتمان و هدف این مقاله شناسایی موانع زنان در مدیریت سیاسی در این دوران است، دوره ای که همراه با اعطای حق رای، حضور معدود و محدود زنان در سمت های سیاسی بروز قابل توجهی می یابد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مدرنیسم دوران پهلوی، غیردینی سازی جامعه در چندین جبهه انجام شده است، ساختار قضایی نوسازی و حقوقدانان تحصیل کرده جدید، جایگزین قضات روحانی سنتی می شوند، با توسعه آموزش های پایه و همچنین آموزش عالی برای زنان، زمینه حضور آن ها به عرصه های سیاسی و اجتماعی فراهم می شود و زنان در نقش هایی مانند نمایندگی مجلس ملی، مجلس سنا، سمت وزارت و همچنین قضاوت، وارد عرصه مدیریت سیاسی می شوند. هرچند این فرصت در طبقه ای خاص از زنان روی داد و علی رغم رویه مدرن سازی جامعه، بخش کلان آن، نگرش سنتی داشت و در این تغییرات سهمی نداشتند. از سویی، دستاوردهای مورد انتظار مدرنیسم در جوامع غربی و موفقیت های زنان در رسیدن به اهداف خود در قالب فمینیسم، نیز این فعالیت ها را مورد تخاصم حاکمیت قرار داد و در پی آن، تعاریفی ایدئولوژیک برای فمینیسم ارائه شد.
شناسایی عوامل محیطی اثرگذار بر شکل گیری توانایی خلاق دانش آموزان 7 تا 11 ساله ی شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
243 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل محیطی اثرگذار بر شکل گیری توانایی خلاق دانش آموزان 7 تا 11 ساله ی شهر ایلاماست.روش شناسی: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی از نوع آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) می باشد. در مرحله کیفی با استفاده از روش کیفی تحلیل تم مبتنی بر نظریات خبرگان تحقیق(به روش هدفمند انتخاب شدند) به ارزیابی و شناسایی الگوهای محیطی مؤثر بر شکل گیری توانایی خلاق در دانش آموزان پرداخته شده است که نتایج تحلیل تم چهار الگویی از عناصر طبیعی و مصنوع محیط، ویژگی های ساختاری طبیعی محیط، عوامل تعیین کننده رفتار محیطی و ابعاد فیزیکی فضا برای الگوی کیفی پیشنهادی ارائه داد. در راستای نتایج تحلیل تم، یک سناریوی محقق ساخته در خصوص تأثیرگذاری و تاثیرپذیری الگوهای شناسایی شده بر روی شکل گیری توانایی خلاق دانش آموزان از تکنیک دیمتل فازی استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد مولفه تطبیق پذیری که بیشترین مقدار D+R را دارا می باشد، بیشترین تعامل را با سایر شاخص ها دارد و نیز مولفه گرمی و رطوبت که بیشترین مقدار D-R را برخوردار می باشد؛ بیشترین تأثیر (نفوذ) را بر سایر شاخص ها دارد. همچنین در ابعاد هم بعد عوامل فضایی- فیزیکی) بیشترین تعامل را با سایر ابعاد دارد و نیز بعد (عوامل تعیین کننده رفتار محیطی) که بیشترین تأثیر(نفوذ) را بر سایر ابعاد دارد.بحث و نتیجه گیری: محیط در ایجاد زمینه های یادگیری و خلاقیت به عنوان یک عامل مهم تلقی می شود.
سعادت و نیک بختی انسان از نگاه فارابی و زمینه های فلسفی و فرهنگی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
129 - 140
حوزههای تخصصی:
سعادت طلبی، نیک بختی و کمال خواهی در گوهر وجود آدمیان سرشته شده و بی تردید تمامی انسان ها در طول زندگی خود در جستجوی کامیابی، رستگاری و خوشبختی خوداند. ازاینرو مسئله سعادت و نیک بختی از دیرگاه در حوزه علم النفس و انسان شناسی همواره دغدغه اندیشمندان و حکیمان در طول تاریخ تفکر و اندیشه بوده است و گویا گمشده انسان سعادت اوست. فارابی معلم ثانی سعادت انسان را به «الخیر المطلوب لذاته الذی لیس ورائه شیء آخر یمکن أن یناله الإنسان» و ابن سینا به « هی افضل ما سعی الحیّ لتحصیله» و به دیگرعبارات مشابه تعریف نموده و البته دیگر اندیشمندان نیز هر یک، از منظر و مبنای منتخب، سعادت و نیک بختی انسان را مورد شناسایی قرار داده اند. در این نوشتار نخست به تبیین و تحلیل دیدگاه ها و رویکردهای عقلی و نقلی پرداخته، سپس نظر فارابی در مسئله سعادت را تحلیل و تمایز دیدگاه او را با دیگر آراء اشاره نموده و سرانجام به داوری برترین سخن در تبیین کامیابی و نیک بختی انسان خواهیم پرداخت.
ارائه الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری با رویکرد کیفی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع کووید-19 تقریباً بر همه جنبه های زندگی از جمله آموزش تأثیر گذاشته و فناوری تقریباً به طور کامل جایگزین محیط آموزشی و یادگیری حضوری مرسوم شده است. رایانش ابری به طور گسترده در آموزش، به ویژه در آموزش عالی، برای دسترسی آنلاین و به اشتراک گذاری منابع آموزشی، اطلاعات آموزشی، یادداشت ها، سخنرانی ها و ارزیابی های آکادمیک استفاده می شود. بنابراین، این مطالعه به بررسی الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری پرداخت.روش شناسی: این پژوهش از نوع کیفی است که با به کارگیری نظریه داده بنیاد انجام شد. محدوده مطالعات ادارات آموزش و پرورش استان گلستان و جامعه آماری پژوهش خبرگان آگاه به حوزه تحقیق بودند که نمونه گیری از آن ها به صورت هدفمند و با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده در این پژوهش مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته بود که پس از 13 مصاحبه به اشباع نظری رسید. جهت تعیین روایی از معیار مقبولیت و جهت تعیین پایایی از روش توافق درونی با مقدار 4/76 درصد استفاده شد. داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که 55 مقوله فرعی در 8 مقوله اصلی با رویکرد داده بنیاد شناسایی شد؛ به طوری که برای شرایط علّی یک مقوله اصلی توانمندسازی مدیران و معلمان آموزش وپرورش، برای شرایط زمینه ای دو مقوله اصلی تقویت زیرساخت های یادگیری ابر در آموزش سازمانی و تشکیل انجمن های یادگیری پشتیبان، برای شرایط مداخله گر دو مقوله اصلی امنیت و اعتماد، برای پدیده محوری یک مقوله اصلی نظام مدیریت آموزشی، برای راهبردها دو مقوله اصلی توسعه نظام برنامه درسی و استفاده از تکنولوژی خدمات ابری در زمینه آموزش الکترونیکی و برای پیامدها یک مقوله اصلی پیامدها شناسایی شد. در نهایت، الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری با رویکرد کیفی داده بنیاد ترسیم شد.نتیجه گیری: الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری می تواند به متخصصان و برنامه ریزان نظام های آموزشی در بهبود شرایط آموزشی کمک نماید.
بررسی مبانی فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی مالکیّت عموم جامعه بر سواحل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
506 - 514
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر اصلی طبیعت که منشاء حیات انسان است و از لحاظ فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیا سی و ایات قرآنی و تحقیقات علمی به عنوان مالکیّت عموم مطرح می شود اب است که شریان های حیاتی هر کشور محسوب می گردد وبه عنوان بخشی مهمی از ثروت ملی و اجتماعی ، باید بیشتر مورد توجه قانونگداران و متصدیان این حوزه قرار گیرد تا در استفاده عادلانه و بهینه از این نعمت الهی، هم حق طبیعت ادا شود وهم حقوق عموم مردم بعنوان صاحبان اصلی رعایت شود. مساله تصرف و مالکیت نا عادلانه و غیر منصفانه سواحل و منابع دریایی توسط افراد متمول و صاحبان قدرت مالی و سیاسی ضرورتی ایجاد کرد تا بهترین قوانین و قواعد فقهی و حقوقی را در حل این مساله معرفی شوند. در همه کشورها، مراجع قانون گذار به جهت تأمین حقوق عموم مردم و نحوه تصرف و مالکیّت بر دریا ها و سواحل، قوانین خاصی متناسب با مبانی اندیشه ای و منطقه ای خود طراحی و اجرا می کنند. در جمهوری اسلامی ایران هم، قوانین و مقرراتی تدوین شده و در حال حاضر اجرا می شود. سوال پژوهش حاضر این است که آیا قواعدحقوقی و فقهی در حوزه مالکیت سواحل وجود دارد که بستر ساز و تسهیل گر و حامی قوانین حقوقی در حوزه مالکیت عمومی جامعه باشند. آیا بر اساس این قواعد دولت می تواند مالکیت و مدیریت سواحل را بر عهده داشته باشد ؟ همچنین این قواعد به چه میزان می توانند در حفاظت و رعایت اعتدال در بهره مندی عموم مردم از این نعمت حیاتی و استراتژیک، نقش خود را ایفا کنند. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل قواعد فقهی و حقوقی دین مبین اسلام تهیه شده نتایج نشان داد که اجرای صحیح : قاعده عدالت ، لاضرر ،اتلاف و...... می تواند بستر ساز و حمایت گر قوانین حقوقی داخلی و بین المللی باشد. بر اساس مبانی حقوقی و فقه اسلامی و دلایل قرآنی و روایی سواحل به عنوان اموال عمومی (انفال) محسوب می شوندو برابر ماده یک قانون مصوب سال 1372 مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری اسلامی، مالکیّت و مسئولیّت تمام امور اعم از حفاظت، تعیین مقررّات، و شیوه بهره برداری از سواحل را به عنوان نماینده عموم مردم در اختیار خواهد داشت تا عدالت محقق شود.
تحلیل جامعه شناختی ابعاد کیفیت اجتماعی و ارتباط آن با طرد اجتماعی در گروه های مطرود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
172 - 197
حوزههای تخصصی:
طرد اجتماعی به معنای محروم شدن از مشارکت در نهادهای اجتماعی و فرایند جدایی از بازار کار، اجتماعات و سازمان های اجتماعی است. مقاله حاضر، کاربردی و با هدف تحلیل جامعه شناختی ابعاد کیفیت اجتماعی و ارتباط آن با طرد اجتماعی در گروه های مطرود تدوین شده است. روش آن پیمایشی و مهم ترین ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. آلفای کرونباخ متغیرها، بالای 70 /0 است. برای اندازه گیری اعتبار گویه ها و سؤالات از اعتبار محتوایی استفاده شد. جامعه آماری، گروه های مطرود ساکن مناطق حاشیه نشین برخی از شهرستان های استان مازندران است. 277 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. بر اساس یافته های تحقیق، بین کیفیت اجتماعی در سه شاخص انسجام اجتماعی، توانمندسازی و امنیت اجتماعی-اقتصادی با طرد اجتماعی رابطه منفی معنادار وجود دارد. کیفیت اجتماعی 69 درصد کاهش طرد اجتماعی را تبیین می کند. در این میان، انسجام اجتماعی بیش از همه بر کاهش طرد از روابط اجتماعی و خدمات اساسی، توانمندسازی بر کاهش طرد از روابط همسایگی و امنیت اجتماعی -اقتصادی بر کاهش طرد از منابع مالی تأثیر دارد. یافته ها حاکیست معادلات ساختاری از برازش و نیکویی کافی برخوردار است. طرد اجتماعی بین زنان و مردان متفاوت است. بین درآمد و طرد اجتماعی رابطه وجود دارد. به طور کل، با افزایش کیفیت اجتماعی گروه های مطرود، طرد اجتماعی آنها کاهش می یابد.
مطالعه ی تطبیقی نقش ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر روند عکاسی مستند ایران در دو دوره ی اصلاحات و مهرورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر جستاری است در خصوص مطالعه ی تطبیقی نقش ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر روند عکاسی مستند به عنوان یک رسانه، در دوره ی اصلاحات با دوره ی مهرورزی، و چگونگی نقش سیاست های قدرت حاکم بر عکاسی مستند در دو دوره ی مورد مطالعه را از منظر دو جامعه شناس هنر، لوکاچ و هاوزر بررسی می کند. در این پژوهشِ کیفی، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات از طریق مرورِ ادبیات مکتوب چاپی و الکترونیکی است.یافته ها نشان می دهد که عکاسی مستند در دو دوره ی اصلاحات و مهرورزی تحت تاثیر ایدئولوژی و سیاست های قدرت حاکم قرار داشت، با ایجاد فضای باز سیاسی و اجتماعی در دولت اصلاحات، عکاسی مستند توانست روح ِ زمانه را به طور نسبی بازتاب دهد ولی رئالیسم انتقادی نتوانست رخ دهد. انتشار روزنامه ها، ظهور خبرگزاری ها، برگزاری مسابقات، سالانه های عکاسی، نمایشگاه ها و چاپ کتاب های عکاسی موجب پیشرفت عکاسی مستند اجتماعی و خبری شد، ولی در دولت مهرورزی این موارد به علت آرمان گرا نبودن و مغایرت با ایدئولوژی قدرت حاکم با کنترل شدید و ممیزی همراه بود. عکاسی مستند در دوره ی مهرورزی ادامه ی جریان عکاسیِ دوره ی اصلاحات بود اما با انسداد فضای سیاسی و توقیف روزنامه ها و غیره، فعالیت عکاسان مستند نگار به تدریج محدود تر شد، در نتیجه عکاسی مستند از فضاهای خارجی به سمت فضاهای اندرونی و استودیوها کشیده شد و روح زمانه در قالب عکاسی مفهومی و هنری، ترجمه ی متون و کُتب عکاسی بازتاب یافت و به جای عکاسان حرفه ای، شهروند-خبرنگاران با استفاده از دوربین گوشی های همراه و ابزار های ارتباطی مختلف نقشی اساسی در بازتاب تصاویر مستند این دوره داشتند.
کشاکش رنج و گنج (سازوکارهای حفظ سرمایه و نحوه مواجهه با کولبری در میدان تجارت مرزی بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
5 - 28
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی توصیف میدان کولبری به واکاوی سازوکارهای حفظ سرمایه از سوی بازیگران فرادست غیرنهادی و نحوه مواجهه با کولبری بپردازد. به منظور صورت بندی مفاهیم از نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز استفاده شد. روش پژوهش، اتنوگرافی انتقادی با رویکرد کارسپیکن و میدان مورد مطالعه منطقه مرزی بانه است که با نمونه گیری هدفمند و به شیوه گلوله برفی تعداد 25 نفر از افراد مطلع و درگیر برای مصاحبه نیمه ساخت یافته انتخاب شدند. برمبنای نتایج، مشخصه های میدان کولبری، مناسبات اقتدارگرایانه – استثمارگرایانه، طرح ریزی یک سویه فرایند کولبری، غیاب عاملیت جمعی، توزیع ناعادلانه سود و خطر و تقدم کول بر کولبر است. همچنین بازیگران فرادست غیرنهادی از مجاری شایسته نمایی و طبیعی نمایی موقعیت، رویت ناپذیری، شکستن استتار؛ پیشروی خزنده سعی در تثبیت موقعیت و تداوم کولبری دارند. فرودستان نیز به میانجی کولبری، بعنوان اصلی ترین تاکتیک بقا، به انحاء مختلف با بازسازی نوعی حیات اخلاقی و بواسطه سازوکارهایی نظیر پذیرش سازشکارانه، تحمل پذیرساختن خطرات کولبری، موجه سازی و مبارزه منفی در تکمیل چرخه مناسبات میدان تجارت مرزی کولبری را پذیرفته و استمرار می بخشند. در پایان باید نابرابری های موجود در میدان تجارت مرزی میان گروه های فرودست با سایر گروه ها را در ضعف آن ها در بسیج منابع و عدم مشارکت در دیالکتیک کنترل و به سخن دیگر فقدان عاملیت ارزیابی نمود.
تحلیل روایت تجربه زیسته ساکنان مناطق مرزی از مصائب حیات اجتماعی (مورد مطالعه: روستای هانی گرمله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۳۳-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
مرزنشینان بیش از سایرین تحت تأثیر وضعیت مرزها هستند و هر تغییری در روابط بین الملل یا درون مرزهای کشور، بر زندگی روزمره و زیست جهان آن ها تأثیرگذار است. در وضعیت کنونی، یک مرز سازمان یافته می تواند چالش ها و فرصت هایی را برای افراد ساکن در آن فراهم کند. این چالش ها و فرصت ها یا ذاتی مناطق مرزی اند و یا این که در نتیجه شیوه سیاست گذاری های اِعمال شده در این مناطق به وجود آمده اند. بنابراین پرداختن به تجربه زیسته مرزنشینی اهمیتی استراتژیک در بُعد سیاست گذاری دارد. در این پژوهش به بررسی تجربه زیسته ساکنان مناطق مرزی از مصائب حیات اجتماعی روستای هانی گرمله واقع در نوار مرزی شهرستان پاوه پرداخته شد. منظومه مفهومی ما برگرفته از مرزنشینی، مصائب اجتماعی و جامعه بیم زده (ریسک) الریش بک بود. روش تحقیق حاضر کیفی و مبتنی بر تحلیل روایت بود. شیوه نمونه گیری هدفمند و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته است. نتایج نشان داد که تفاوت زیادی بین روایت مرزنشینان از زندگی شان با وضعیت زندگی در مناطق مرکزی وج ود دارد و در بیان علت به وجودآمدن این وضعیت، اکثراً بر ویژگی ها و وضعیت اقتصادی و فرهنگی خود تأکید می کنند. مصاحبه شوندگان با مضامینی نظیر «تمایز زندگی مرزنشینان با دیگر مناطق»، «درهم تنیدگی حیات اجتماعی و زندگی مرزنشینی»، «مخاطرات مراودات مرزی»، «حک شدگی اقتصاد کولبری»، «درحاشیه بودن»، «ضعف امکانات، خدمات و زیرساخت های مرزی»، «به حاشیه رفتن مسائل زیست محیطی در مناطق مرزی» و نظایر آن، حس متفاوت بودن از دیگ ران را تجربه می کنن د. در این پژوهش سوژه های مطالعه (ساکنان روستای مرزی)، استراتژی ها و راه های برون رفت از این مشکلات را در مواردی مانند تغییر نگاه کارگزاران توسعه به مرز، اقدامات توسعه ای عاجل و ایجاد امکانات و گسترش خدمات جستجو می کنند.
بررسی رابطه تعارض های هویتی و زیست سیاسی زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
147 - 170
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه تعارض های هویتی و زیست سیاسی زنان طراحی و اجرا شده است. این پژوهش از نوع مطالعات مقطعی، پهنانگر، توصیفی و کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان ساکن استان های تهران، کردستان، لرستان، ایلام، فارس، سیستان و بلوچستان، خراسان و مرکزی است که براساس سطح توسعه یافتگی و امکانات محقق انتخاب شدند. پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. برای انتخاب نمونه ها از شیوه ترکیبی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده و برای تحلیل داده ها از ضرایب همبستگی، تحلیل مسیر و رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که 47 درصد از زنان موردمطالعه تعارض هویت فردی را در حد زیادی تجربه کرده اند؛ میزان جامعه پذیری سیاسی کل زنان با میانگین 1.15 پایین تر از حد متوسط بوده است. همچنین یافته ها حاکی از آن است زنانی که دچار تعارض های هویتی هستند از نظر جامعه پذیری سیاسی نسبت به زنانی که تعارض های هویتی را تجربه نکرده اند؛ وضعیت متفاوتی دارند و میزان جامعه پذیری سیاسی در زنانی که تعارض های هویتی را تجربه نکرده اند بیشتر است. بیشترین میانگین تعارض هویتی در استان های ایلام (2.36) و لرستان (2.29) و کمترین تعارض هویتی در استان های تهران (1.6) و خراسان (1.14) مشاهده شد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر نشان داد؛ تعارض های هویت فردی بیشترین تأثیر را بر عدم جامعه پذیری سیاسی زنان دارند. استنباط مقاله این است؛ زنان در کشمکش میان ساختارهای هویتیِ سنتی و خواست های مدرن و عاملیت گرایی سیاسی قرار گرفته اند. به عبارت دیگر می توان گفت جامعه ایران امروز با پدیدهِ «زیست سیاسی متعارض زنانه» مواجه است و همچنان چالش ها و سردرگمی ها در حوزه زنان به دلیل تداوم چنین تناقض هایی، پابرجا مانده و بحران های سیاسی و اجتماعی را نیز در پی داشته است.
بررسی تطبیقی رابطه تحزب با توسعه اقتصادی مورد مطالعه برنامه های توسعه دوران پهلوی با جمهوری اسلامی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توسعه از مفاهیمی است که به صورت جدی از برنامه های عمرانی دوران پهلوی شروع شد و با تاسیس نظام جمهوری اسلامی نیز ادامه یافت اما در دوران جنگ هشت ساله برای مدتی متوقف ماند. توسعه از مفاهیم جدی حوزه سیاست و اقتصاد است که ضمن استقلال علمی هر یک به صورت متداخل نیز عمل می کند. این مقاله با هدف بررسی تطبیقی رابطه تحزب با توسعه اقتصادی به صورت مطالعه موردی برنامه های توسعه دوران پهلوی با جمهوری اسلامی در ایران انجام می شود تا به این سئوال پاسخ دهد که آیا تحزب به عنوان یک مفهوم در حوزه توسعه سیاسی با توسعه اقتصادی در دوره پهلوی و دوران جمهوری اسلامی رابطه داشته است؟ تحقیق از نوع کیفی و توصیفی است که به لحاظ روش شناختی به صورت کتابخانه ای انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که در دوران پهلوی؛ تحزب بیش از هر چیز در توسعه سیاسی جای دارد نه در توسعه اقتصادی؛ تحزب در درون حاکمیت به لیبرالیسم گرایش داشتند، اما به نفع نظام تک حزبی حذف و ادغام شدند. تحزب خارج از حاکمیت بیشتر به سوسیالیسم گرایش داشت. توسعه اقتصادی متاثر از جایگاه مشورتی شاه بود. برنامه ریزی عمرانی و اقتصادی نیز در چارچوب انقلاب سفید و منشور نوزده ماده ای آن و برنامه های عمرانی اجرا شد که توسط سازمان برنامه و بودجه تدوین گردید و احزاب در نظام برنامه ریزی دخالت نداشتند. در دوران انقلاب اسلامی نیز برنامه های توسعه کشور در قالب برنامه های پنج ساله تدوین شد که سازمان برنامه و بودجه کارگزار اصلی تهیه و تدوین برنامه بود. حزب جمهوری اسلامی فراگیرترین حزب بود اما به علت اختلافات ناشی از نگرش و گرایش سیاسی، تاثیرگذاری در نظام اقتصادی نداشت، جامعه روحانیت مبارز تهران نیز دچار اختلاف و انشقاق شد. احزاب کارگزاران سازندگی و گروههای 18گانه اصلاحات بیشترین تاثیرگذاری را در برنامه های توسعه اقتصادی ایران داشتند و به میزانی که از سهم مشارکت احزاب کم شده برنامه های توسعه نیز ناکارا شدند.
زمینه ها و ریشه های شورش مردم نی ریز فارس در عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شورش مردم نی ریز فارس و روستاهای تابعه در عهد ناصری یکی از اتفاقات و رویدادهای اجتماعی و سیاسی مهم در تاریخ محلی فارس و جنوب ایران به شمار می رود که کم تر موردمطالعه و واکاوی قرارگرفته است . نظر به حضور سید یحیی دارابی بابی در رأس این شورش، اهمیت آن هیچ گاه موردتوجه پژوهشگران واقع نشده و اتفاقاً به دلیل حضور سید یحیی دارابی در رأس آن از اهمیت آن فرو کاسته شده است. باوجودآنکه دارابی به فرقه بابیت تعلق داشت، اما رنگ و بوی شورش مردم نی ریز و حرکت وی در نی ریز عمدتاً طبقاتی و اجتماعی بود که برپایه جنبش عمومی مردم شکل گرفت. در این جنبش اجتماعی اکثریت اهالی نی ریز به خصوص روستاهای آن که شامل کشاورزان پیشه وران و کارگران می شد مشارکت داشتند. در این پژوهش سعی شده است تا ابعاد گوناگون شورش مردم نی ریز فارس و نیز نقش سید یحیی دارابی در نی ریز و حوادث رخ داده در این شهرستان در سایه این حرکت موردبررسی قرار گیرد. لذا سؤال اصلی پژوهش این است که زمینه های اصلی شکل گیری شورش مردم نی ریز فارس کدام بود و چگونه سید یحیی دارابی رهبری آن را به دست گرفت؟ پژوهش به شیوه مطالعه کتابخانه ای و با تکیه به روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند تا پاسخ سؤال پژوهش را بیابد. فرضیه محوری این پژوهش آن است که انباشت ده ها سال مطالبات مردم نی ریز و فقر و درماندگی آن ها نیاز به جرقه ای داشت که یحیی دارابی آن جرقه را روشن کرد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که شورش مردم نیریز به سبب ظلم و ستم حاکم نیریز، زین العابدین خان و رهایی از فشار اقتصادی رخ داد و رهبری سید یحیی دارابی بر این شورش ناشی از پیشینه خانوادگی مثبت، و ازدواج وی در نیریز بوده است
تحلیل زمینه های شکل گیری بسترهای فسادزا در شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فساد یکی از مسائل مهم مدیریت شهری است. ضرورت بررسی فساد اداری در نهاد شهرداری تهران این است که بروز فسادهای گوناگون در چند سال گذشته منجر به این شده است که اعتماد عمومی به این سازمان و به تبع آن کل نظام سیاسی-اجتماعی کشور خدشه دار شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل زمینه ساز فساد اداری در شهرداری تهران انجام شده است.این مقاله با رویکرد استقرایی و براساس روش تحلیل تماتیک انجام شده و برای این منظور با 30 نفر از مدیران شهرداری و متخصصان حوزه فساد مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. برای انتخاب آن ها نیز از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است و داده های گردآوری شده با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی کدگذاری و تحلیل شده اند.براساس کدگذاری ها و تحلیل های صورت گرفته، 10 زمینه ارتباطات شبکه ای و روابط زنجیره ای فسادزا در شهرداری، ناکارآمدی، ضعف و انحراف در سیستم های نظارتی، نظام اداری ناکارآمد و مستأصل شهرداری، نارسایی قوانین، نبود اراده علمی و عملی در مبارزه با فساد، فرهنگ سازمانی فسادزده، نظام اطلاعاتی ناقص، نظام معیشتی آسیب پذیر، فساد عادی سازی شده و نظام مالی مستعد فساد، از زمینه های خاص رخداد فساد اداری در شهرداری تهران شناخته شده اند.مضامین و زمینه های شناسایی شده در بروز فساد حول یک محور کلی تر یعنی «ساختار سازمانی فسادزا» گرد هم می آیند که سبب ایجاد فرهنگ فساد در سازمان شهرداری تهران شده است که نتیجه آن بازتولید فساد در بستر سازمانی شهرداری تهران است.
«بررسی نقش خانواده های خاستگاه و خودساخته بر کارآفرینی زنان، با رویکرد نظریه زمینه ای» (مورد مطالعه: زنان دانش آموخته آموزش عالی ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خانواده های خاستگاه و خودساخته بر کارآفرینی زنان دانش آموخته آموزش عالی است. این هدف به دلیل تأثیر کارآفرینی زنان بر بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه اهمیت دارد و به دلیل نیاز پژوهشی، تحقیق آن ضرورت می یابد. روش مطالعه: پژوهشی کیفی با روش نظریه زمینه ای، رویکرد طبیعت گرایی توصیفی- تحلیلی و ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شد. مشارکت کنندگان شامل زنان کارآفرین دانش آموخته آموزش عالی ساکن تهران و مطلعین است که از طریق نمونه گیری هدفمند و متوالی با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند و مصاحبه پژوهش با 52 تن به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک سه مرحله ای کدگذاری (باز، محوری و گزینشی)، مفاهیم ، مقولات و مضامینی به دست آمد که محتوای مدل پارادایمی و روایت داستان را تشکیل داد. برای تعیین روایی و پایایی از تکنیک های بازاندیشی، تکرارپذیری و تأیید استفاده شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از تأثیر خانواده خاستگاه در ایجاد سرمایه های فرهنگی-توسعه ای، ارتباطی- انطباقی و عاطفی در فرد کارآفرین است؛ همچنین با ایفای نقش های تربیتی، الگویی، انگیزشی، فرصتی و حمایتی خواسته یا ناخواسته آنان را به سوی کارآفرینی هدایت می کنند. خانواده های خودساخته نیز با ایفای نقش-های الگویی، انگیزشی، فرصتی و حمایتی بر کارآفرینی آنان مؤثر هستند. نتیجه گیری: با توجه به چگونگی تأثیر دو نوع خانواده، خانواده های خاستگاه می توانند با اصلاح سبک« ارتباطی- انطباقی» و گسترش فرهنگ «توسعه مدارانه»، بستر جامعه پذیری مناسبی را برای زنان فراهم آورند. خانواده های خودساخته نیز با حمایت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، فرصت های برانگیختگی را برای آنان مهیا می کنند.