فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
147 - 186
حوزههای تخصصی:
پژوهش های تجربی حاکی از تأثیر فرهنگ دانشگاهی بر دین داری دانشجویان است، امّا برای فهم عمیق تر این پدیده، که لازمیه تصمیم گیری های فرهنگی-اجتماعی است، ضروری است که شناختی دقیق از سازوکارها و فرایندهایی که این تأثیرگذاری از طریق آن ها شکل می گیرد، حاصل شود. پژوهش حاضر تلاش می کند که با استفاده از روش «مبنایی»، از طریق مصاحبه «نیمه ساختاریافته» با 16 نفر از دانشجویان که تغییرات عمده ای را در دین داری خود در طول تحصیل در دانشگاه احساس می کردند، سازوکارها و فرایندهای اصلی تأثیرگذاری فرهنگ دانشگاهی در تغییرات دین داری دانشجویان را مورد شناسایی و تحلیل قرار دهد. از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها 12 مقوله اصلی همچون «تکثر دیدگاه ها و سبک های زندگی متفاوت»، «فرهنگ آموزشی» و «جاذبه و دافعه دین داران» که هر یک شامل مفاهیم مختلفی هستند، به دست آمد و بر مبنای آن ها گزاره نظری هسته ایِ «فرهنگ دانشگاهی دوسویه» صورت بندی شد. این نتایج در قالب پارادایم کدگذاری اشتراوس-کوربین سامان دهی و بر مبنای آن مدلی برای فرایندها و سازوکارهای منجر به تغییرات دین داری تحت تأثیر فرهنگ دانشگاهی ارائه شد. بر اساس گزاره نظری محوری، تأثیر فرهنگ دانشگاهی بر دین داری دانشجویان نه امری یک سویه، پیوسته و خطی بلکه دوسویه و پویا است یعنی فرهنگ دانشگاهی بسته به شرایط و موقعیت های اجتماعی می تواند به افزایش و کاهش دین داری دانشجویان منجر شود. در این راستا می توان وضعیت دین داری دانشجویان را یک برساخته اجتماعی دانست، بدین معنا که تغییرات صورت گرفته در دین داری دانشجویان بیش از آنکه حاصل استدلال های فلسفی و الهیاتیِ منطقی و عقلانی دانشجویان باشد، حاصل فرایند معاشرت های اجتماعی در انجمن های علمی، خوابگاه های دانشجویی و تشکل های دانشجویی است.
رویکرد پدیدارشناختی دین ابوریحان بیرونی در آینه دین پژوهی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوریحان بیرونی از معدود اندیشمندان مسلمان است که می توان او را به عنوان یک دین پژوه با رهیافتی مشابه با رویکردهای نوین معرفی کرد. یکی از ویژگی های او در دین پژوهی این است که با رویکردی پدیدارشناسانه به بررسی ادیان مختلف پرداخته است. در زمینیه بررسی رویکرد پدیدارشناختی دین وی، پژوهشی مستقل با این عنوان صورت نگرفته است. این پژوهش با هدف بررسی دیدگاه ها و نوع مواجهیه او با ادیان مختلف انجام شده است و با روش تطبیقی و مقایسه ای و با بهره گیری درست از آثار برجستیه ابوریحان بیرونی و مهم ترین نظرات او که ناظر به بحث دین پژوهی است، همچنین با استفاده از تحقیقات جدید، به بررسی دین شناسی ابوریحان و نوع مواجهیه او با سایر ادیان می پردازد. مهم ترین نتیجیه این پژوهش آن است که رویکرد دینی ابوریحان، شباهت زیادی به رویکردها و رهیافت های جدید در دین پژوهی، به ویژه در زمینیه پدیدارشناسی دین دارد. براین اساس او با رویکردی پدیدارشناسانه، به بررسی مقایسه ای ادیان پرداخته است. در بررسی ادیان با احتیاط و به دور از تعصب برخورد کرده و در مواجهه با «دیگری دینی» روشی همدلانه و فارغ از ارزش داوری به کار گرفته است. به علاوه در بررسی ادیان سعی کرده است تا به دین آن ها از منظر متدینان آن دین بنگرد. او حقیقت را امری متکثر می داند که در اختیار تمام افراد بشر است؛ بنابراین همیه ادیان را نجات بخش تلقی می کند.
تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر شیوع کودک همسری (مورد مطالعه: شهر دیشموک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
101 - 124
ازدواج و همسرگزینی با هدف داشتن زندگی بهتر در نوع بشر عمومیت دارد و نوع خاصی از آن که کودک همسری نامیده می شود، بسیاری از تحقیقات در علوم مختلف را به خود اختصاص داده است و از ابعاد مختلف بررسی شده است. ازآنجا که فرهنگ و جامعه در بروز این پدیده اثرگذار هستند، این تحقیق در نظر دارد برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن را بررسی کند. جامعیه آماری این تحقیق کﻠییه خانوارهای شهری و روستایی شهر دیشموک به تعداد 4711 خانوار است. داده های این تحقیق با استفاده از پرسش نامیه محقق ساخته در بین نمونیه 355 نفری جمع آوری شده و با تکنیک مدلسازی معادلیه ساختاری واریانس محور و با استفاده از نرم افزارهای Smart PLS و SPSS تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان داد تمایل به کودک همسری در بین ساکنان دیشموک بیشتر از سطح متوسط است و متغیرهای نگرش های مردسالارانه، دینداری عرفی، حمایت قانونی اثر مثبتی بر تمایل به کودک همسری دارد و آگاهی از پیامدهای کودک همسری و سطح تحصیلات و نیز سطح درآمد تمایل به این نوع ازدواج را کاهش می دهد. درمجموع متغیرهای مطالعه شده در این بررسی توانسته اند، حدوداً 7/78درصد از تغییرات گرایش به کودک همسری را تبیین کنند. نتیجه اینکه مادامی که گفتمان سنت گرایی، برداشت سنتی عرفی از دین و مردسالاری در این منطقه غلبه داشته باشد، زنان و دختران با این پدیده درگیر خواهند بود.
هویت جنسیتی کودکان در خانواده های تهرانی: پژوهشی در انسان شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
115 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد الگوهای فرهنگی و جنسیتی که از طریق ژست های کلامی و غیرکلامی به کودکان منتقل می شود و هویت جنسیتی آنان را شکل می دهد، مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هربرت مید با تاکید بر مفاهیم ذهن، خود و جامعه است. روش این پژوهش مجموعه ای از داده ه ای انسان شناختی اعم از مردم نگاری، مصاحبه و مشاهده مشارکتی است. در مجموع شش میدان پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند از خانواده های منطقیه یک تهران انتخاب شدند و با استفاده از روش های کیفی اعم از مشاهده و مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند. روش تحلیل داده های مربوط به مصاحبه، مبتنی بر تحلیل موضوعی است. نتایج پژوهش نشان می دهد والدین یا مراقبین نزدیک به دلیل تآثر از آموزه های فرهنگی، ارزش های جنسیتی به خصوصی را به کودکان منتقل می کنند که هویت جنسیتی کودک را می سازد و تعاملات او با دیگری به عنوان دختر یا پسر شکل می دهد. همچنین یافته های میدان حاصل از کنش های متقابل والدین و اطرافیان نزدیک با کودکان و تآثیرگذاری آن در ابعاد متفاوت هویت جنسیتی کودکان بود. این ابعاد در پنح حوزیه طبقه بندی جنسیتی، فشار جنسیتی، محرومیت جنسیتی و پیش داوری بین گروهی جنسیتی قرار می گیرد که هریک از این طبقه بندی ها به طرح واریه جنسیتی کودک منجر می شود. طرح واریه جنسیتی به مجموعه ای از الگوها و قوانینی مربوط می شود که تعامل کودک با دنیای بیرون و درون او را شکل می دهد. این امر به این معنا است که کودک مبتنی بر طرح واریه جنسیتی خود در حضور محرک و با فرایند های ذهنی که به صورت واسطه ای عمل می کنند، رفتار متناسب با جنسیت خود را اتخاذ می کند.
برساخت وطن در شعر مهدی اخوان ثالث و عبداللّه پَشیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
145 - 160
حوزههای تخصصی:
بحث وطن موضوع مطالعه تعدادی از حوزه های معرفتی یا برخی از دانش ها همچون جغرافیا، انسان شناسی/جامعه شناسی، روان شناسی/روانکاوی، علوم سیاسی و نظرییه ادبی -به ویژه مطالعات پسااستعماری- است. همچنین هویت امروزین بسیاری از دولت - ملت ها در مقام برساختی نو از هویت اجتماعی-تاریخی جوامع علی الخصوص در خاورمیانه حاصل دیگری سازی مبتنی بر مفهوم وطن است. دیگری سازی در سطح کلان بر کانونی سازی غرب/سفید در مقام سوژه و ابژگی شرق و در سطح خُرد بر مواجهه با قدرت حاکم بر ملت ها یا رویارویی با قوم/نژادهای همجوار استوار است. چنین موضعی در مقام روایت/واقعیتی کلان، موضوع بازنمایی بسیاری از شعر های فارسی و کردی معاصر واقع شده که ذیل ادبیات چپ/متعهد یا مقاومت صورتبندی می شوند. از میان این شاعران مهدی اخوان ثالث و عبدالله پشیو از منظرهای مختلفی، روایت/واقعیت وطن را بازنمایی می کنند. در این نوشتار سطوح بازنمایی دو شاعر در باب وطن به معنای نوعی مقاومت و تعهد در مقابل گونه های مختلف دیگری در سطح کلان و خُرد آن به شیویه توصیفی-تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که برساخت هنری-ایدئولوژیک وطن در شعر دو شاعر از سه منظر روانی-نوستالوژیک، عینی/جغرافیایی و گفتمانی بازنمایی شده است که هر یک با مصداق ها و زیرمجموعه های آنها، مفهوم وطن را بسط داده و دلالت های ویژه ای را همسو با مفهوم وطن با تکیه بر تجربیه زیستیه فرهنگی/سیاسی خود مطرح کرده اند.
تأثیر سبک زندگی معاصر بر پیدایش فضای نوین در مسکن؛ مورد مطالعه، منطقه پنجِ تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد اصلی مسکن پاسخگویی به سبک زندگی انسان است و در دوران حاضر، در طراحی بیشتر مسکن ها به سلیقه و نیازهای ساکنان کمتر توجه می شود. در این پژوهش در راستای بررسی تأثیر سبک زندگی افراد بر وجوه کالبدی مسکن و پاسخ به پرسش «فضاهای نوین بر مبنای سبک زندگی معاصر چیست؟»، پرسشنامه ای براساس طیف لیکرت طراحی شده است. جامعه آماری 298 نفر از ساکنین منطقه 5 تبریز است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. در مرحله تجزیه وتحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار آماری spss و ترکیبی از آزمون t تک نمونه ای برای میزان تأثیرگذاری هر مؤلفه، آزمون فریدمن برای مقایسه مؤلفه ها و آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع نمرات استفاده شده است. براساس تحلیل های انجام شده، بیشترین ضریب وابستگی بین سبک زندگی معاصر و مسکن به ترتیب شامل بعد زیست محیطی با ضریب 91/3، کالبدی 84/3، اجتماعی- فرهنگی 76/3، فردی 62/3 و اقتصادی 55/3 است. براساس یافته ها، مهم ترین زیرمؤلفه های ابعاد زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، فردی و اقتصادی به ترتیب مربوط به بهداشت محیطی، الگوی ساخت، امنیت، اهداف و سطح درآمد است. فضاهای نوین پیشنهادی در این پژوهش شامل، تصفیه آب مرکزی، لاندری مرکزی، لاندری واحدها، شوتینگ زباله، کارواش مکانیکی، فیلتر ورودی سرویس بهداشتی، طراحی فضای نگهبانی به دلیل کنترل ورود و خروج، تأمین دید به فضای بازی کودکان، ایجاد ارتباط بصری و فیزیکی بین حیاط های عمومی و نیمه عمومی محوطه، طراحی مسیر سلامت، سالن ورزشی و استخر پیشنهاد شده است.
تأملی در سینمای عباس کیارستمی از منظر نظریه هرمنوتیکی والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
36 - 48
حوزههای تخصصی:
والتر بنیامین متفکر و منتقد آلمانی، در مقالیه «اثر هنری در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی آن» بیان می کند اثر هنری در دوریه معاصر با تأکید بر ارزش نمایشی بودنش کارکردهای جدیدی یافته که سینما بهترین نمونیه آن است. فیلم بیش از هر رسانیه دیگری می تواند توده ای شود. بنابراین، کل توده به مقام منتقد و تأویل گر ارتقا می یابد. از سوی دیگر، عباس کیارستمی، یکی از تأثیرگذارترین سینماگران جهان، همواره به نحوی فیلم هایش را می سازد که مخاطب در تأویل آنها مشارکت کند. این پژوهش در پی پاسخ به این مسئله است که چه نسبتی بین آراء والتر بنیامین و آثار کیارستمی در باب تأویل گرایی وجود دارد؟ پژوهش پیشِ رو به تشریح چارچوب فکری والتر بنیامین در باب نظرییه تأویل گرایی و متناظر آنها در فیلم های کیارستمی می پردازد. هدف از این مطالعه توجه به تشابهات تواردی موجود در آرای بنیامین و چشم انداز سینمایی کیارستمی در باب تأویل گرایی است. این پژوهش نظری به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که در زمینیه تأویل ، وجوه مشترکی بین دیدگاه بنیامین و کیارستمی به طور متوارد مشاهده می شود که در آثار سینمایی کیارستمی متبلور شده اند، اما این امر مؤید الگوبرداری کیارستمی از بنیامین نیست. به زعم والتر بنیامین در تأویل پدیده های هنری می توان نگاه تازه ای به امور داشت و در پرتو آن، حقایق تازه ای از خلوت به جلوت می آیند. کیارستمی نیز ماهیت سینما را تأویل گرایانه می داند و معتقد است فیلم باید به گونه ای باشد که تماشاگر به آن معنا دهد. در واقع، درک بیننده به اندازیه خود فیلم حائز اهمیت است.
کاوشی در بسترهای انگیزه بخش و کنترلگر فرزندآوری در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
جمعیت و فرزندآوری یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی حال حاضر در ایران است. پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی است که در سال 2-1401 در شهر یزد و با هدف کشف و شناسایی زمینه ها و بسترهای انگیزه بخش و کنترلگر فرزندآوری در بین شهروندان انجام گرفته است. به منظور اجرای این پژوهش و دستیابی به تفسیرهای مشارکت کنندگان و تحلیل نظری آن، از نظرییه داده بنیاد (رویکرد برساخت گرایی چارمز) به عنوان یکی از روش های کیفی و تفسیری بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر 25 نفر از زنان شهر یزد بودند که با آنها مصاحبه های نیمه ساختاریافتیه 80 تا 120 دقیقه ای انجام گرفت و سپس داده ها به منظور ساخت مفاهیم، کدگذاری و ارائه شد. دلالت های معنابخش فرزندآوری و موانع و ادراک مخاطره از مقولاتی است که در این ارتباط استخراج شد و کدهای متمرکز پژوهش عبارت بودند از: فرزندآوری به مثابه فرصت رهایی بخشی از چالش ها، معنابخشی به زندگی، ترجیح جنسی والدین، نگرانی های تربیتی، تغییرات سریع سبک زندگی نسل جوان و تلقی فرزند به مثابه باری اقتصادی. نتایج پژوهش نشان داد قصد فرزندآوری تابعی از زیست جهان اجتماعی است که بر باور ذهنی کنشگران اثرگذار است؛ علاوه براین قصد فرزندآوری با چالش ها و نگرانی هایی روبه رو شده و انگیزیه سوژه ها را کاهش داده است، به گونه ای که بر عوامل انگیزه بخش نیز سایه افکنده است.
تطورات گفتمان حجاب از مشروطه تا پایان پهلوی اول (سال های 1285-1320 شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی حجابی یکی از مهم ترین چالش های جامعیه ایران به حساب می آید که علاوه بر ناسازگاری فرهنگی با ارزش های ایرانی-اسلامی، پیامدهایی اجتماعی، سیاسی و ملی برای جمهوری اسلامی رقم می زند. مطالعیه این پدیده در بستر تاریخی به ویژه شناخت مراحل اولییه ظهور آن در ایران اهمیت ویژه ای دارد. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات گفتمانی حجاب از دوران مشروطه تا انتهای پهلوی اول در بستر تنازعات گفتمانی آن است. رویکرد نظری و روشی پژوهش تحلیل گفتمان، مبتنی بر نظرییه لاکلا و موف است. یافته های پژوهش نشان داد اوایل مشروطه تنها گفتمان حاکم حجاب گرایی بود، اما گفتمان حجاب ستیزی، تغییر در سبک پوشش را با الگوپذیری از مد و پوشاک غربی حول چهار محور اصلی آزادی، عفاف، علم آموزی و بازتفسیر دین صورت بندی کرد که موجب تزلزل در گفتمان حجاب گرایان شد. بازسازی نظری گفتمان مذکور به شکل گیری خرده گفتمان های حجاب قرآنی-فقهی، ضعیفه پندارانه، زن ستایانه، سیاسی-اجتماعی و درنهایت خرده گفتمان حجاب قانونی انجامید. دوگانیه خانه نشینی همراه با حجاب یا حضور اجتماعی با کشف حجاب، نتیجیه حاصل از تنازعات گفتمانی شکل گرفته بود. درنهایت روی کارآمدن حکومت پهلوی قابلیت های دسترسی متعددی به ویژه از طریق دو نهاد ثبت احوال و مؤسسات آموزشی برای استیلای گفتمان حجاب ستیزی ایجاد کرد و با قانون کشف حجاب اجباری، اختلافات گفتمانی را یک جانبه و در عمل بی اثر کرد.
برساخت تجربه زیسته معلمان از کاربست انحصاری زبان فارسی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 35
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث زبان در کالبد جدید آن ذیل مفهوم فرهنگ تلقی می شود و بر خلاف نگاه حاکم در میان برخی از ایرانی ها که آن را با تمامیت ارضی و پیکاران سیاسی پیوند می دهند، جزء قلمرو آموزش چندفرهنگی قرار می گیرد. این پژوهش براساس رویکرد کیفی با رهیافت پدیدارشناسی، تجربیات معلمان را از کاربست انحصاری زبان فارسی در مدارس شهر سنندج مورد بررسی قرار می دهد. میدان تحقیق شهر سنندج و مشارکت کنند گان بالقوه شامل همه معلمان مقاطع ابتدایی تا دبیرستان بودند که از 15 نفر (۸ مرد و ۷ زن) از آن ها دعوت به مشارکت شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد که در نهایت برای تحلیل آنها از چارچوب براون و کلارک استفاده گردید. علی رغم تأکید معلمان بر اهمیت زبان مادری در وجوه مختلفی همچون ساخت هویت فرهنگی، حس تعلق و مهارت های ارتباطی، آن ها بیان داشتند که نظام آموزشی ایران با تمرکزگرایی آموزشی، آسیمیلاسیون فرهنگی و نادیده گرفتن حقوق زبانی اقلیت ها، سیاست تک زبانه (فارسی) را بکار می گیرد. آن ها همچنین پیامدهای این خط مشی را به بحران هویت، تشدید دوگانگی فرهنگی و یادگیری بازدارنده پیوند دادند. سرانجام معلمان به پیشنهادات متعددی مانند حذف رویکردهای سیاسی در آموزش زبان مادری، نهادینه سازی تربیت پاسخگوی فرهنگی و آموزش عاری از ایدئولوژی را برای اصلاح نظام آموزشی فعلی اشاره کردند.
نقش تعدیل کنندگی ذهنی سازی در رابطه پذیرش - طرد والدین با گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۷
106 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش پذیرش یا طرد والدین(به عنوان متغیر میان فردی) در کنار ذهنی سازی (به عنوان متغیر درون فردی) در بروز رفتار های پرخطر پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانش آموزان 15 تا 18 سال ساکن شهر تهران بودند که با والدین خود زندگی می کردند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 310 نفر تعیین و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات فرم کوتاه پرسش نامه طرد و پذیرش والدین PARQ)) مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS) و پرسش نامه کنش تأملی نوجوانان (RFQ) بوده است.داده ها پس از گرد آوری با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته های این پژوهش از نقش تعدیل گر قطعیت ذهنی سازی با طرد پدر و مادر در بروز رفتار های پرخطر حمایت کرد و نشان داد که در سطوح بالای طرد والدینی (پدر یا مادر) افزایش قطعیت ذهنی سازی با بروز بیشتر رفتار های پرخطر همراه است؛ در حالی که در سطح پایین طرد والدینی این رابطه معکوس بوده و سطح پایین قطعیت ذهنی سازی منجر به سطح بالای رفتارپرخطر می شود.
Examination of the Moral Curriculum in Iranian Schools in Dubai and the National Curriculum of the Islamic Republic of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
174 - 180
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aims to examine the moral curriculum in Iranian schools in Dubai, assesses its alignment with the National Curriculum Document of the Islamic Republic of Iran, and proposes strategies for optimization.
Methodology: A mixed-methods approach was employed, combining qualitative methodologies. Content analysis was conducted on moral education textbooks from grades one to nine used in Iranian schools in Dubai and the National Curriculum Document of Iran. Semi-structured interviews were conducted with 20 teachers and 5 curriculum planners to gain insights into teaching methods and evaluation practices. Colaizzi’s phenomenological method was used to analyze interview data, and thematic analysis was performed using qualitative data analysis software.
Findings: The content analysis revealed that the moral curriculum in Iranian schools in Dubai follows a Western framework compatible with Islamic principles, emphasizing cultural studies, individual and social development, character-moral education, and civic studies. However, significant discrepancies were found when compared to the National Curriculum Document, which emphasizes virtues such as patience, courage, respect, empathy, chastity, trustworthiness, justice, and honesty. The Dubai curriculum focuses more on secular ethics and civic responsibilities. Proposed strategies for optimization include incorporating content aligned with the National Curriculum, enhancing cultural and recreational activities, organizing book reading competitions, and providing professional development for teachers.
Conclusion: The study underscores the complexity of delivering moral education in a transnational context, where curricula must balance national values with the multicultural environment of the host country. The findings highlight the need for a more integrated approach that incorporates Islamic values while addressing the diverse backgrounds of students. By adopting the proposed strategies, Iranian schools in Dubai can enhance the moral and ethical development of their students, aligning more closely with national educational goals and effectively promoting Islamic ethical principles alongside necessary civic and social competencies.
تکوین زیر میدان ادبی زنانه در دهه چهل شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
100 - 117
حوزههای تخصصی:
میدان ادبی زنانه ایران در دهه چهل شمسی به مثابه ی یک زیر میدان ادبی شکل گرفت که حاصل تغییرات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کشور و همچنین تغییر هبیتاس بازیگران میدان ادبی بوده است. در این پژوهش با توجه به رویکرد پیر بوردیو که در حوزه جامعه شناسی تولیدات فرهنگی مطرح است، به چگونگی شکل گیری زیر میدان ادبی زنانه توسط فروغ فرخزاد، سیمین دانشور، طاهره صفارزاده و سیمین بهبهانی پرداخت شده است و با بررسی آثاری که در این دهه آفریده اند همچنین باتوجه به نوع سرمایه ، هبیتاس و موضع گیری که دارند به قطب بندی میدان دست زده ایم. نتایج پژوهش بیانگر این است که فرخزاد و دانشور با نوگرایی در مرکز میدان ادبی زنانه جای دارند، صفارزاده در قطب ایدئولوژیک اسلام گرا (نومذهبی) قرار دارد و بهبهانی با ادبیات کلاسیک و غنایی در سمت بازگشت ادبی دیده م ی شود. در ادامه به صورت موردی کنش های فرخزاد را در این دهه بررسی کردیم که شامل تغییر چهره شاعری، حرکت از رمانتیسم به سمت سمبولیسم، ترسیم ظلم و ستم در جامعه، مبارزه با بی عدالتی، ترسیم خفقان و از این دست است.
The Roles of Civic Knowledge and Educational Attitudes in Shaping Academic Motivation: Empirical Evidence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Academic motivation is a critical driver of educational outcomes, influenced by various factors including attitudes toward education and civic knowledge. Despite abundant research on these factors independently, their collective impact on academic motivation remains underexplored. This study aims to fill this gap by examining how attitudes toward education and civic knowledge together predict academic motivation.
Methodology: A cross-sectional study design was employed with a sample of 350 participants derived from high schools and universities, based on Morgan and Krejcie’s table for sample size. Data were collected using validated scales: the Academic Motivation Scale (AMS), Education Attitude Scale (EAS), and Civic Knowledge Assessment Test (CKAT). Pearson correlation and linear regression analyses were conducted using SPSS version 27 to explore the relationships between the study variables.
Findings: Descriptive statistics indicated moderate levels of academic motivation (Mean = 4.21, SD = 1.05), positive educational attitudes (Mean = 3.89, SD = 0.78), and varied civic knowledge (Mean = 3.45, SD = 0.88). Pearson correlation showed significant positive relationships between academic motivation and attitudes toward education (r = .312, p < .001) and civic knowledge (r = .287, p < .001). Regression analysis revealed that both attitudes toward education (β = 0.32, p < .001) and civic knowledge (β = 0.27, p < .001) significantly predicted academic motivation, accounting for 20.9% of the variance (R² adjusted = .209).
Conclusion: The findings confirm that both educational attitudes and civic knowledge are significant predictors of academic motivation. These results underscore the importance of integrating civic education into curricula and fostering positive educational attitudes to enhance academic motivation. Future educational policies and practices should consider these dimensions to effectively support academic engagement and achievement.
بررسی جامعه شناختی پیامدهای نابرابری اجتماعی- اقتصادی بر آموزش و تعلیم و تربیت در استان های غرب کشور (ایلام ،کردستان و کرمانشاه) یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
224 - 235
حوزههای تخصصی:
هدف: ه دف اصلی این مقاله بررسی پیامدهای نابرابری آموزشی درمنطقه غرب کشور استان های کردستان، کرمانشاه و ایلام است.
روش شناسی: پدیدار شناسی بر پارادایم تفسیری است لذا در این حالت نگاه به پدیده ها نگاهی معنانگر و موشکافانه است. دنبال کردن این وجهه تفسیری، طریقی برای اکتساب آگاهی عمیق، ازطریق کشف معانی، اهداف، دیدگاه ها ومنطق نهفته است پژوهش با روش کیفی صورت گرفته است. مصاحبه ها به صورت هدفمند و هر مصاحبه به صورت تقریبی 45 دقیقه طول کشید با توجه به شیوع ویروس کرونا در کشور و قرنطینه بودن افراد مصاحبه ها تلفنی انجام شد. متن مصاحبه هر فرد نوشته شده و دوباره برای مصاحبه شونده فرستاده شد که ایشان میزان سقم و درستی متن را تأیید کند. با این روش اعتبار مصاحبه ها بدست آمده است جمع بندی اطلاعات مصاحبه به تحلیل محتوای مُضونی تبیین پدیده نابرابری اجتماعی واقتصادی و آموزشی در استان های هدف پرداخته شد. نمونه گیری هدفمند حجم نمونه مصاحبه با بیست نفر از افراد مطلع و صاحبنظران در منطقه مورد پژوهش تا رسیدن به اشباع نظری است. مشارکت کنندگان درپژوهش حاضر شامل بیست نفر از افراد شاغل در، سه استان کردستان، کرمانشاه و ایلام که 11 نفر مرد و 9 نفر زن بودند مشارکت کنندگان اساتید دانشگاه و دبیران آموزش و پرورش همچنین کارکنان بهداشت و درمان بودند.
یافته ها: کاهش عوامل موثر بر ایجاد نابرابری اجتماعی در آموزش می تواند زمینه ساز رشد شاخص های مختلف در یک جامعه باشد. نابرابری آموزشی تاثیرات منفی بر وضعیت های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی یک کشور دارد. برداشتن عوامل موثر در ایجاد نابرابری اجتماعی درآموزش ازجمله، فاصله طبقاتی، نگاه جنسیتی، عدم وجود نیروی کارآمد انسانی و منابع و تجهیزات کافی منجر به ایجاد روند رو به رشد و شکوفایی در جامعه می گردد.
بحث و نتیجه گیری: آموزش و پرورش رکن اساسی توسعه است، علاوه برآنکه فرصتی فراهم می آورد تا افراد توانایی ها و استعدادهای خویش را پرورش دهند، دارای آثار و فواید اجتماعی واقتصادی می باشد.
تدوین، رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
246 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی ازمسائل مهم درنظام آموزش عالی رفتارهای ناکارامد اساتید دانشگاه میباشد که کمتر مورد توجه قرارگرفته وتاکنون معیار عینی جامعی برای بررسی آن طراحی نشده است. هدف این مطالعه تدوین، رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه ای جهت بررسی رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه اماری شامل اعضای هیأت علمی پنج دانشگاه شهرتهران(دانشگاه تهران، شهید بهشتی، خوارزمی، علامه طباطبایی و تربیت مدرس) در سال تحصیلی 99-1398 بود . نمونه پژوهش شامل123 نفر از اساتید عضو هیئت علمی مشغول به تدریس دردانشگاه های مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها با 64 گویه در سه عامل آموزشی (با 3 مولفه)، پژوهشی (با 4 مولفه) و ارتباطی (با 5 مولفه) بود. داده ها با روش های نسبت روایی محتوایی، شاخص روایی محتوایی و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS تحلیل شدند. یافته ها: آماره های نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای هر سه عامل آموزشی، پژوهشی و ارتباطی و مولفه های هر یک از آنها، بالاتر از 80/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی برای رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها سه عامل را نشان داد ؛ عامل آموزشی با3 مولفه، عامل پژوهشی با4 مولفه و عامل ارتباطی با5 مولفه. بار عاملی بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 70/0 برای آنها محاسبه شد. مقادیر به دست آمدهR2 برای تمامی عامل ها و مولفه ها بالاتر از 50/0 و شاخص GOF برابر با 43/0 حاکی از برازش مناسب مدل بود. مدل رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها در حالت های بار عاملی و آزمون تی ترسیم شد که بر اساس آن، رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها بر عامل های آموزشی، پژوهشی و ارتباطی و هر عامل بر مولفه های آن به دلیل آماره تی بالاتر از 96/1 اثر معنادارداشت. نتیجه گیری: پرسشنامه پژوهش حاضر، ابزاری روا و پایا برای سنجش رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاهی میباشد. مسئولان دانشگاهی می توانند درسنجش میزان رفتارهای ناکارآمد اساتید تحت نظارت خود به منظور طراحی برنامه های پیشگیرانه یا کاهش دهنده این رفتارها ازآن بهره ببرند.
Investigating the Effect of Social Intelligence on Self-determination in Teenagers with the Mediating Role of Mobile Phone Addiction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
161 - 169
حوزههای تخصصی:
Purpose: The excessive use of mobile phones significantly alters human thought patterns and affects individuals' behavior and psycho-social well-being. This study aims to explore the correlation between social intelligence and self-determination in adolescents, focusing on how mobile phone addiction plays a mediating role.
Methodology: The research employed a descriptive-correlational approach and cross-sectional method, utilizing structural equation modeling (SEM) for analysis. The statistical population consisted of teenage boys and girls in Tehran who experienced mobile phone addiction from July to October 2023, with psychologist confirmation of addiction. A sample of 150 teenagers was selected through purposive sampling, with 17 individuals excluded due to incomplete or erroneous questionnaire responses. Research instruments included the Tromso Social Intelligence Scale, Self-Determination Scale, and Mobile Phone Addiction Questionnaire. Data analysis was conducted using SPSS version 27 for overall data and SmartPLS version 4 for path analysis between variables, with a significance level set at 0.05.
Findings: The results of the current study indicated that Social Intelligence had a significant negative impact on mobile phone addiction (β=-0.380, p <0.001). In addition, there was a significant positive effect of Social Intelligence on Behavioral independence (β=0.383, p <0.001), but no significant effect on Psychological Empowerment and Self-determination (p>0.05). Furthermore, the relationship between Social Intelligence and Behavioral independence, as well as Self-determination with the mediating factor of Mobile phone addiction, was found to be significant (p < 0.001). However, the association between Social Intelligence and Psychological Empowerment with the mediating role of Mobile phone addiction was not significant (P>0.05).
Conclusion: The findings of the current research indicate that social intelligence can decrease mobile phone addiction and enhance behavioral independence, while mobile phone addiction can diminish behavioral independence and self-consciousness. However, social intelligence and mobile phone addiction do not impact psychological empowerment. Additionally, mobile phone addiction serves as a mediator in the correlation between social intelligence and the aspects of behavioral independence and self-consciousness.
The Effectiveness of Coping Abilities Workshop on Self-Regulation, Social Performance, and Aggression in Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
115 - 122
حوزههای تخصصی:
Purpose: The primary objective of this study was to evaluate the effectiveness of the Coping Abilities Workshop, a structured intervention designed to enhance self-regulation, improve social performance, and reduce aggression among first to third-grade primary school students exhibiting signs of Oppositional Defiant Disorder in Tehran, District 2.
Methodology: This randomized controlled trial involved 60 students, evenly divided into an intervention and a control group. Each group comprised 30 participants, and the intervention spanned eight weeks, with follow-up assessments conducted three months post-intervention. Measurements for self-regulation, social performance, and aggression were taken using standardized tools at three time points: pre-intervention, post-intervention, and follow-up. The data were analyzed using ANOVA with repeated measures and Bonferroni post-hoc tests, utilizing SPSS software version 27.
Findings: Significant improvements were observed in the intervention group compared to the control. Post-intervention results showed substantial increases in self-regulation (mean pre = 32.45, SD = 4.12; mean post = 45.67, SD = 3.56) and social performance (mean pre = 28.54, SD = 2.95; mean post = 40.26, SD = 2.45), along with a notable reduction in aggression (mean pre = 35.60, SD = 5.12; mean post = 20.22, SD = 4.75). These effects were maintained at the three-month follow-up, indicating the lasting impact of the intervention.
Conclusion: The Coping Abilities Workshop significantly enhanced self-regulation and social performance while effectively reducing aggression among primary school students with Oppositional Defiant Disorder. The intervention proved to have a sustainable impact, suggesting its potential for broader application in similar educational and behavioral settings.
تحلیل شبکه ای هویت نوجوانان پنج قوم آذری، کرد، ترکمن، بلوچ و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
65 - 96
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل عمده ای که در سالیان بعد از انقلاب به خصوص در دهه های اخیر توسط مسئولان و سیاست گذاران فرهنگی مطرح بوده، مسئله بحران هویت است. این بحران که نتیجه تلاقی سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی و تقابل آن ها در برابر یکدیگر طی سده های متمادی است، چالش ها و آسیب هایی جدی را در مسیر هویت ایرانی قرار داده است. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت و تحلیل شبکه هویتی نوجوانان اقوام مختلف و فهم پیچیدگی های آن، اولویت ها و برجستگی های این شبکه ها است تا بتوان به درک جامعه از الگوهای هویت ایرانی در بین نوجوانان دست پیدا کرد. در این مقاله با اتکا به چارچوب نظری ترکیب گرا عناصر هویتی نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است و جامعه آماری هم نوجوانان شهرهای زاهدان، اهواز، ارومیه، سنندج و گرگان است. نمونه آماری 2000 نفر است که پس از جمع آوری اطلاعات، داده های تحقیق از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS ،AMOS و UCINET تحلیل شبکه رابطه بین ابعاد هویت به صورت جداول و نمودارهای ترسیم شد. با توجه به تحلیل شبکه منابع هویتی نوجوانان، می توان گفت که هویت مدنی با بقیه سازه های منابع هویتی ارتباط ندارد و این عدم ارتباط شامل سازه های درون برد هویت ملی و همچنین سازه های مابقی ابعاد هویت است. به نظر می رسد سازه های فرهنگی نقش زیرساختی و اساسی در هویت یابی افراد در دوره های نوجوانی دارد و ابعاد رفتاری، تاریخی و سیاسی هویت متأثر از فرهنگ است و چون عنصر فرهنگ یک کل انگیزشی شناختی و رفتاری است، عامل اصلی ارتباط تمامی ابعاد هویتی فرد است.
بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر تعارضات تربیتی دانش آموزان (با تاکید بر شبکه اجتماعی تلگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
148 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتار والدین درباره نحوه و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی فرزندان خود بر تعارضات تربیتی تاثیر می گذارد. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر تعارضات تربیتی دانش آموزان با تاکید بر شبکه اجتماعی تلگرام بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران بودند که نمونه ای به حجم 391 نفر از میان آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای محقق ساخته شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه شبکه های اجتماعی و تعارضات تربیتی استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین استفاده از شبکه های اجتماعی و هر چهار مولفه آن شامل روش های حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، هدف حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین و مدت استفاده از تلگرام با تعارضات تربیتی دانش آموزان همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت (001/0P<). همچنین، نتایج تحلیل واریانس نشان داد که روش های حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، هدف حضور در شبکه اجتماعی تلگرام و مدت استفاده از تلگرام بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر ندارند (05/0P>)، اما محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر دارد (05/0P<). علاوه بر آن، نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که گروه های عدم محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین، استفاده با نظارت والدین و استفاده فقط برای درس نسبت به گروه استفاده فقط برای ارتباط همکلاسی ها تعارضات تربیتی کمتری را تجربه کردند (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، استفاده از شبکه های اجتماعی مانند تلگرام بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر می گذارد. بنابراین، برنامه ریزی برای کاهش تعارضات تربیتی دانش آموزان از طریق مدیریت استفاده از شبکه های اجتماعی ضروری است