فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۰۳۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
یمن کشوری کهن است که از تاریخ حکومتی طولانی برخوردار است. این کشور از دیرباز درگیر تلاطمات و بحران های زیادی بوده و جنگ های بسیاری را با رومیان، حبشیها، ایرانیان، ترکان عثمانی، پرتغالیها، انگلیسیها، مصریها، عربستانیها و... از سر گذرانده است. بویژه در قرن بیستم تحولات سیاسی زیادی نظیر جنگهای گوناگون، استقلال، دوپاره شدن، اتحاد، جنگهای داخلی و... در این کشور به وقوع پیوسته است که دامنه آنها تا به امروز نیز ادامه دارد. بررسی چرایی بحران خیزبودن این کشور مستلزم شناخت زمینه ها و عوامل زمینه ساز است. عوامل جغرافیایی از عوامل ریشه ای، پایدار و زمینه سازی هستند که لازم است مورد بررسی قرار گیرند. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به دنبال بررسی و تحلیل و ریشه یابی بحران این کشور از دیدگاه ژئوپلیتیک میباشد و برای این منظور عوامل جغرافیایی مؤثر را به طور عمده در قالب پنچ گروه طبیعی، انسانی، اقتصادی، سیاسی و استراتژیک مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که عوامل جغرافیایی بویژه عوامل فوق الذکر، نقش زمینه سازی در بحران یمن را دارند و نیروها و قدرت های سطوح داخلی و ملی، منطقه ای و فرامنطقه ای نیز با ابتنا به این عوامل در بحران این کشور نقش آفرینی میکنند و ماهیت پایدار و ریشه دار بودن عوامل جغرافیایی نیز دلیل تداوم و مزمن بودن بحران یمن میباشد.
تبیین مدل ژئوپلتیک روابط ایران و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاکستان به عنوان یکی از همسایگان ایران که فضایی بی ثبات و پرتنش دارد، از اهمیت ژئوپلیتیکی خاصی برخوردار است. این کشور از بدو استقلال در سال 1947 ، با بیشتر همسایگان خود در تنش بوده است؛ بنابراین، پرسش اصلی این پژوهش آن است که مهم ترین عوامل تنش و تهدید، بر مبنای حاکمیت ژئوپلیتیک در روابط دو کشور ایران و پاکستان کدام اند. پژوهش توصیفی_تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز آن، روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع معتبر گردآوری شده است. در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح است که با عنایت به شرایط داخلی پاکستان و مشکلات حل نشده این کشور با همسایگانش، به -نظر می رسد پاکستان با وجود 987 کیلومتر مرز مشترک با ایران، تهدید زا و تنش آفرین است. آشکارترین منابع تنش و تهدید روابط ایران و پاکستان، شامل مواردی مانند تهدیدهای دولت محور از ناحیه ISI، شیعه ستیزی در قالب مسائل ایدئولوژیک، ناامنی مرزها، حمایت از طالبان در افغانستان و حمایت افراطی پاکستان از عربستان سعودی است. علاوه بر این، تنش هایی وجود دارد که در حال حاضر جدی به حساب نمی آیند، اما ممکن است در آیندة نزدیک بر روابط دو کشور تأثیر بگذارند. مواردی مانند برنامه کنترل نشده هسته ای این کشور با وجود گروهای بنیادگرا و تندرو، تنش های مرزی (مرزهای آبی) نظیر مرز دریایی گوادر و حقابة رودخانه های مرزی که تاکنون تعیین رژیم نشده اند و رقابت منفی دو کشور در آسیای مرکزی از این دسته اند.
افزایش قدرت منطقه ای ترکیه و پیامدهای امنیتی آن بر منافع ملی ایران در شرق مدیترانه در مقطع زمانی 2002 تا 2014 م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر رویدادها، تحولات و رقابت ها در منطقه غرب آسیا روند سریع و پرشتابی به خود گرفته است. در این میان رقابت دو کشور مهم و تأثیرگذار منطقه یعنی ایران و ترکیه از مهمترین رقابت ها محسوب می شود و بی تردید در شکل گیری سرنوشت آینده منطقه به ویژه شرق مدیترانه نقش تعیین کننده ای خواهد داشت. با افزایش قدرت ترکیه در حوزه های مختلف و دخالت بیشتر و عمدتاً مخرب این کشور در مسائل منطقه به ویژه شرق مدیترانه مانند بحران سوریه تحولات جاری نیز از شتاب بیشتری برخوردار شده است. در این میان پیامدهای افزایش قدرت منطقه ای ترکیه بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از جنبه امنیتی حائز اهمیت فراوانی هست و تقابل و تضاد منافع دو کشور را آشکارا به نمایش می گذارد. این مقاله سعی دارد به این سؤال اساسی پاسخ دهد که افزایش قدرت منطقه ای ترکیه چه پیامدهای امنیتی بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در شرق مدیترانه دارد؟ در این مقاله از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شده و برای گردآوری اطلاعات از روش میدانی (پرسشنامه) و روش کتابخانه ای بهره گرفته شده است. نتایج و دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد افزایش قدرت منطقه ای ترکیه در شرق مدیترانه در مقطع زمانی 2002 تا 2014م پیامدهای امنیتی مهمی مانند تضعیف الگو، کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران، تغییر توازن قوا و تغییر ترتیبات امنیتی به ضرر جمهوری اسلامی ایران را به دنبال دارد.
صورتبندی انتقادی مسأله ی فضا، با تاکید بر فضای عمومی شهری فضا چگونه از خلال روابطِ نیروها تولید و بازتولید می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای عمومی شهری قلمروی حضورِ گروه های اجتماعی مختلف با الگوهای رفتاری متفاوت است. مفهوم فضا در این معنا موجودیتی است که پیش از هرچیز، به واسطه حضور افراد و از خلال کنش فردی و روابط اجتماعی شکل می گیرد. فضایی که ما در زندگی روزمره آن را زیست می کنیم، اساسا برساخته ای اجتماعی و سیاسی است. از همین رو می توان گفت به واقع فضا بیش از آنکه چیزی کمیت یافته و قابل اندازه گیری باشد، مفهومی سیال و همواره در حالِ شدن است. فضاهای عمومی شهری از یک طرف فرهنگ، ارزش ها، اهداف و ایدئولوژی های غالب در هر جامعه ای را بازنمایی می کنند و از طرفی دیگر با فراهم آوردنِ زمینه های حضور، امکان های فضایی-از مقاومت و ازآنِ خودسازیِ نمادین گرفته تا شورش و طغیان- را برای گروه های از مرکز رانده شده، تسهیل می کنند. متعاقبِ آنچه بیان شد، مسئله و پرسشِ اصلی نوشتارِ پیش رو این است که فضا چگونه به واسطه ی روابط و نیروها، تولید و بازتولید می شود؟ وقتی از تولیدِ فضا صحبت می کنیم به واقع از چه چیزی سخن می گوییم؟ فضا چگونه زمینه های تحققِ امکان ها و بالقوگی های فضایی از جمله ازآن خودسازی، عاملیت، تولید و بازتولید و حضور در فضا را فراهم می کند؟ در راستای پاسخ به سؤالات مطرح شده، نوشتار حاضر در قسمت روش شناسی با تاکید بر اینکه روش، نظریه و واقعیتِ فضایی اموری در هم تنیده اند، ابتدا در مقامِ مقدمه و طرح مساله در مورد فضای عمومی و فضا بحث می کند و مسئله ی نوشتار را مطرح می کند. سپس در ادامه، زیرِ عنوانِ نگاهِ نظری به سویه های مختلفِ مسئله ی فضا از جمله تولید و بازتولیدِ فضا و چگونگی ارتباط متقابل آن با مناسبات قدرت، تفاوت های فضایی، بهنجارسازی های فضایی، تاکتیک های فضایی و مقاومت، زندگی روزمره و تجربه فضا و زمان می پردازد.
کشمکش های سرزمینی در شمال عراق: سرزمین، قومیت و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری فدرال عراق در جنوب غرب آسیا دارای قومیت ها و مذاهب متعدد، همراه با منابع انرژی فراوان است و ریشه بسیاری از کشمکش ها در آن به کنترل، مالکیت یا نظارت بر «سرزمین»، «منابع» یا «مردم» آن بازمی گردد؛ به گونه ای که رابطه ای پیچیده بین سیاست، قومیت و سرزمین پدید آورده است. عراق یکی از وسیع ترین میادین نفتی جهان را دارد که درآمد سالانه حاصل از فروش نفت آن ها تأثیری چشمگیر بر نقش زیربنایی صنعت نفت در اقتصاد این کشور می گذارد؛ به طوری که در سال 2011، 95 درصد از درآمد دولت از محل صادرات نفت به دست آمده است. نکته مهم دیگر، چگونگی پراکندگی جغرافیایی منابع انرژی به ویژه در شمال این کشور و رقابت حکومت فدرال (حکومت مرکزی) و ایالت فدرالی اقلیم کردستان بر سر کنترل منابع راهبردی به ویژه در «کرکوک»، در شمال عراق، به عنوان دومین منطقه نفت خیز پس از بصره است. این منطقه از نظر ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی اهمیت دارد و به طور بالقوه می تواند به مهم ترین بحران عراق تبدیل و حتی زمینه ساز یک بحران در سطح منطقه ای و بین المللی شود. همچنین، وجود اقوام گوناگون در عراق مانند عرب، کرد و ترکمن که هریک ادعاهای سرزمینی ویژه خود را دارند، برانگیزنده احتمال بروز کشمکش های سرزمینی است؛ برای نمونه، کردها در ایالت اقلیم کردستان، «کرکوک» را بخشی از قلمرو فدرالی خود می دانند که حق بهره برداری و کنترل منابع آن را دارند، اما اقوام دیگر مانند عرب ها نیز ادعاهای مشابهی در این زمینه مطرح می کنند و حکومت مرکزی نیز با این امر مخالفت می ورزد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی کشمکش های سرزمینی در شمال عراق را بررسی می کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد نه تنها واقعیت های جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی، بلکه مواد مندرج در قانون اساسی این کشور نیز نقشی مهم در شکل گیری و تعیین سرنوشت این گونه کشمکش ها دارد.
سیاست کُردی آمریکا و روسیه؛ منافع و امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کردستان عراق از دهه 1990 و به ویژه پس از اشغال عراق در سال 2003، مورد توجه آمریکا قرار گرفت. هرچند در دوران جنگ سرد، کُردهای عراق به شوروی نگاه داشتند اما از سال 2007، روسیه منطقه اقلیم کردستان عراق را به عنوان یک اولویت مورد توجه قرار داده است. با شروع بحران سوریه، کُردهای این کشور به تدریج مورد توجه آمریکا و روسیه قرار گرفتند. توجه آمریکا و روسیه به کُردهای عراق و سوریه، دارای پیامدهایی برای امنیت و منافع ایران است که بررسی آن را ضروری می کند. این نوشتار با استفاده از روش تطبیقی -مقایسه ای و نیز توصیفی - تحلیلی استدلال می کند که سیاست کُردی آمریکا و روسیه در جهت بسط نفوذ آنها و نیز تضعیف رقبای دولتی و درون دولتی آنها به شمار می رود که در مواردی مقوم منافع و امنیت ایران است و در موارد دیگری چنین نیست.
فهم نقشه سیاسی از منظر قدرت/ دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و فهم ماهیت و معنای بسیاری از پدیده ها، نیازمند گذر از معنای ظاهری و غور در اعماق معنایی آن هاست تا شناخت و درک انسان از آن ها تکمیل شود و به شناخت واقعی تری از آن ها نزدیک شود. یکی از روش های شناخت، استفاده از روش های فرا اثبات گرایانه است. امروزه یکی از روش های درک و فهم امور و پدیده ها، استفاده از رویکرد «قدرت/ دانش» است که میشل فوکو، اندیشمند فرانسوی، متفکر مطرح در این حوزه شناخته می شود. وی رابطة قدرت و دانش و تأثیرات دوجانبة آن ها را در ارتباط با پدیده ها و مفاهیم واکاوی می کند. «نقشه» از پدیده هایی است که شناخت واقعی آن به درک عناصر و عوامل بسیاری نیاز دارد. در نگاه نخست، نقشه به عنوان یک پدیده، بخشی از یک حوزة جغرافیایی یا کل کرة زمین را ترسیم می کند، اما این تمام معنای نقشه نیست و با واقعیت فاصله دارد. درنتیجه، در این پژوهش برای نخستین بار از دریچة «قدرت/ دانش» با تأکید بر آرای فوکو، به معنای نقشه نگاه می شود و رابطة قدرت و نقشه با «روش شناسی کیفی» بررسی می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد نقشه، نه تنها ابزار حکومت برای اعمال قدرت و سلطه است، بلکه به عنوان «بازوی قدرت» به «القا» و «اعمال» قدرت کمک می کند. نقشه در چرخة تولید قدرت قرار می گیرد و به همان صورتی که خود تولید و ساختة قدرت است، در بازسازی و تصویرسازی نظام فکری، قدرت تولید واقعیت دارد و فرد به سهولت اطلاعات مندرج در آن را به عنوان واقعیت های بازنمایی شده باور می کند.
مدل سازی همگرایی قومی براساس نیازسنجی مدیران سیاسی و مطالبات شناسی اقوام (مطالعه موردی: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیروهای همگرا و واگرا که در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمده ای دارند، مفاهیم جدا از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و تأثیرپذیر از هم هستند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مدل ابداعی سه منظوره، وضعیت همگرایی و واگرایی در استان کردستان را تحلیل و تجزیه می کند. ابزار پژوهش پرسشنامه است و پرسشنامه ها برای دو دسته از پاسخگویان (مدیران سیاسی و شهروندان استان کردستان) در چهار شاخص، تقسیمات کشوری، مشارکت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی طراحی شده است. براساس روش نمونه گیری هدفمند در اختیار 54 نفر از مدیران سیاسی و به روش خوشه ای در اختیار 189 نفر از شهروندان استان کردستان قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که براساس نیازسنجی مدیران سیاسی، مردم کردستان در مدل سه منظوره در مسیر همگرایی هستند. از طرفی براساس مطالبات شناسی و با توجه به مطالبات مردم کردستان در صورت پوشش و پاسخ مثبت به مطالبات، مدل سه منظوره هرچه بیشتر به سمت تعمیق همگرایی پیش خواهد رفت. از دیدگاه مدیران سیاسی، شاخص های مشارکت سیاسی در رتبه اول، اقتصادی در رتبه دوم، اجتماعی-فرهنگی در رتبه سوم و تقسیمات کشوری در رتبه چهارم قرار دارند. از دیدگاه شهروندان و مطالبات شناسی آن ها، شاخص های اقتصادی در اولویت اول، اجتماعی-فرهنگی اولویت دوم، مشارکت سیاسی اولویت سوم و تقسیمات کشوری در اولویت چهارم هستند.
بررسی تطبیقی شاخص های مدیریت سیاسی فضای سطح ملی (کشور) در نظریه های مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت سیاسی فضا، مطالعه روش های چگونگی اداره، کنترل، نظارت و پیگیری در فضای جغرافیایی است. اداره سیاسی فضای جغرافیایی (در مقیاس های متفاوت) به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر با دیدگاه راهبردی و با در نظر گرفتن محدودیت های طبیعی، انسانی و اقتصادی در فضاهای جغرافیایی است. مدیریت سیاسی فضای ملی یا کشورداری، یکی از سطوح آن است که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد. اساساً هر حکومت برای اداره کردن و خدمت رساندن به ملت ایجاد شده و برآوردن نیازهای جمعی بر دوش آن ها است. بنابراین کارایی بالای حکومت ها در همه نظریه های سیاسی نمود دارد. هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی شاخص ها و وظایف مدیریت سیاسی فضای ملی از دیدگاه نظریه های مختلف در علوم انسانی و ارائه مدلی جدید است. روش به کار رفته توصیفی- تحلیلی است که در پایان، شاخص ها و وظایف کارکردی نظام سیاسی (کشور) در قالب شش شاخص اصلی شامل اهداف حیاتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی قرار می گیرند. برای هر یک از شاخص ها، زیرمجموعه هایی تعریف شده و در داخل مدلی به نام حلقه ای معرفی می شوند. شاخص ها با توجه به نظریه های مدیریت سیاسی فضای ملی و کارکردی حکومت و نیز نقد آن ها ترسیم شده اند. مدل حلقه ای، ترسیم اولویت ها، استراتژی ها و اهداف مدیریت سیاسی کشور است. به این ترتیب که در حلقه نخست اهداف حیاتی قرار می گیرند که با توجه به اولویت ها، نیازهای جاری و یا پایدار جامعه قابل تعیین هستند. سپس با توجه به اولویت ها، حلقه ها از a تا بی نهایت، ترسیم می شوند. برای نگاه سیستمی به اولویت ها، شعاعی بودن ویژگی دیگر مدل است تا بتوان همه اهداف کشور و جامعه را پوشش داد. هر قدر اهداف در دایره های مرکزی تری قرار گیرند، از اهمیت بیشتری برخوردار خواهند بود. همچنین با توجه به شرایط زمانی و مکانی ممکن است اولویت ها تغییر مکان دهند و از مرکز به بی نهایت و یا از بی نهایت به مرکز جابه جا شوند. میزان موفقیت هر کشوری انجام همه اهداف اساسی به نحوه شایسته است.
تبیین معرفت شناختی از مفهوم و ماهیت ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح می شود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیده ها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسش ها ناظر به ماهیت پدیده ها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستی شناسی امور است، اما زمانی که پرسش ها ناظر به مفهوم و معنای واژه ها است، ذهن درگیر فعالیتی معرفت شناختی یا مفهوم شناختی است. واژه ژئوپلیتیک امروزه در حوزه های مطالعاتی گوناگون، کاربرد فراوانی دارد و برای تحلیل و تبیین رویدادهای سیاسی و جغرافیائی در سطوح مختلف به کار گرفته می شود. متأسفانه علی رغم کاربرد گسترده این واژه، به دلیل غلبه ی رویکرد کارکردگرایانه در مطالعات جغرافیای سیاسی، بُعد نظری و مفهومی ژئوپلیتیک مورد غفلت واقع شده و چندان مورد توجه صاحبنظران قرار نگرفته است. به همین جهت، همچنان جای طرح این پرسش وجود دارد که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهومی دارد؟ هدف این مقاله، پرداختن به بُعد نظری و معرفت شناختی «ژئوپلیتیک» در راستای ارائه ی پاسخ به پرسش فوق است و با توجه به خلاء و فقدان موجود در این زمینه، در پی ارائه ی تبیینی درخور از ماهیت و مفهوم این واژه می باشد. مقاله حاضر با رویکرد رئالیستی و از موضع عقلانیت انتقادی و در قالب توصیفی و تحلیل های منطقی و معرفت شناختی، به بررسی موضوع مذکور پرداخته است. مطابق یافته های این تحقیق، مفهوم ژئوپلیتیک در زمره ی معقولات ثانیه ی فلسفی یا مفاهیم اعتباری عقلی قرار می گیرد و از این روی ژئوپلیتیک در طبقه بندی علوم، جزو علوم تجربی اعتباری محسوب می شود.
تحلیل تاثیر نزاع های طایفه ای- قبیله ای بر توسعه نیافتگی روستایی (مطالعه موردی: استان کهگیلویه و بویراحمد دهستان بهمئی سرحدی شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناهمگنی در طوایف همواره از انسجام جامعه در سطوح مختلف می کاهد و موجب بروز نزاع های طایفه ای- قبیله ای می شود و در پی آن مشارکت و انسجام اجتماعی به حداقل خود می رسد که نمود آن در سطح محلی بسیار بالا می باشد. به ویژه ضعف در انسجام و مشارکت مردمی در جامعه روستایی از پویایی روستاها می کاهد و رشد و توسعه روستایی را با دشواری مواجه می سازد. براین اساس هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه نزاع های طایفه ای- قبیله ای و توسعه نیافتگی روستایی در استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد. به همین منظور با روش شناسی کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی تعداد 300 نفر سرپرست خانوار از طریق نمونه گیری در 9 نقطه روستایی که بیشترین تعداد نزاع به عنوان جامعه آماری انتخاب گردید و پرسشنامه های تدوین شده از طریق شاخص های تحقیق تکمیل گردید. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از روشهای آماری استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که نزاع های طایفه ای- قبیله ای در محدوده مورد مطالعه همچنان یک چالش اساسی در فرایند توسعه یافتگی بشمار می رود. همچنین میان نزاع های طایفه ای- قبیله ای و توسعه نیافتگی روستایی ارتباط عمیقی وجود دارد. علاوه بر این در بین طوایف و روستاهای مختلف تفاوت معناداری به لحاظ سطح نزاع طایفه ای- قبیله ای و توسعه نیافتگی روستایی مشاهده شده است.
کرنوپلیتیک مناسبات انرژی ایران و ترکیه پس از فروپاشی شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرنوپلیتیک (ژئوپلیتیک زمان) به معنی مدیریت زمان و استفاده از فرصت های ژئوپلیتیک است. موقعیت ژئوپلیتیک کشورها با عوامل متعددی چون منازعه، انقلاب، و تغییر در موازنه های قدرت متغیر است. از سال ۱۹۹2در پی فروپاشی اتحاد شوروی ایران و ترکیه، پل ارتباطی مناطق پراهمیت دنیا شدند و این تحول ژئوپلیتیک همگون سبب رﻗﺎﺑﺖ دو کشور شد. به دلیل سیاست های خصمانه غرب، جایگاه ایران در منطقه براساس توانمندی های واقعی شکل نگرفت، از طرف دیگر ژئوپلیتیک جدید ترکیه براساس مسیرلوله های انتقال انرژی پدید آمد. امروزه ترکیه در حال تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه است. این مقاله باروش توصیفی- تحلیلی بدنبال پاسخ به این سئوال است که: «کرنوپلیتیک مناسبات انرژی ایران و ترکیه پس از فروپاشی شوروی چگونه بوده است»؟ «دشمنی های آمریکا ، ناکامی های ایران در دیپلماسی و نگاه رهبران ترکیه باعث شد تا ترکیه، با وجود فقیر بودن منابع انرژی، در کرنوپلیتیک موقعیت ممتازی را برای خود رقم بزند.» روابط اقتصادی، بویژه انرژی نفت و گاز بازدارنده ی قطع رابطه سیاسی دو کشور است. امروزه کﺸﻮری کﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﺧﻄﻮط اﻧﺘﻘﺎل اﻧﺮژی ﺑﻮیﮋه ﻧﻔﺖ و ﮔﺎز ﺗﺴﻠﻂ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، در شمار قدرت های برتر جهانی خواهد بود.
بررسی دلایل حضور گروهک تروریستی- تکفیری داعش در افغانستان بر اساس تئوری دومینوی ویلیام بولیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با استفاده از تئوری دومینوی ویلیام بولیت و بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی وکتابخانه ای درصدد ارائه پاسخ به این سؤال است که مهمترین دلایل حضور داعش در افغانستان چه می باشد و در ادامه اینکه چنین حضوری از سوی داعش در افغانستان، با چه واکنش و رویکردهایی از سوی قدرت های منطقه پاسخ داده خواهد شد؟ به زعم نویسندگان مقاله، عواملی همچون کاستن از فشار وارده بر این گروه تکفیری در سوریه و عراق، برقراری ارتباط و همکاری با دیگر گروه های تکفیری، گسترش قلمرو خلافت اسلامی در آسیای مرکزی، و در نهایت بستر مساعد کشت مواد مخدر و کسب درآمد سرشار از آن مهمترین دلایل حضور داعش در افغانستان می باشد.آینده داعش در افغانستان با توجه به حضور قدرت هایمنطقه ای و فرامنطقه ای همچون ج.ا ایران، روسیه و چین از یک سو و طالبان در داخل افغانستان از سویی دیگر با چالش های عدیده ای همراه خواهد شد.
شاخص سازی موقعیت دریایی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
25 - 54
حوزههای تخصصی:
سرشت متحول رابطه انسان و محیط جغرافیایی بر اندیشه و مکتب فلسفی علوم جغرافیایی تأثیر گذاشته است. این رابطه در قالب «رویکرد اکولوژیکی»، از حوزه های مهم تحقیقاتی در علوم جغرافیا است. موقعیت جغرافیایی کشورها، از عناصر مهم در محیط جغرافیایی است که خود به زیربخش هایی تقسیم می شود. موقعیت دریایی کشورها و تماس با آب های آزاد، از عناصر موقعیت جغرافیایی است. موقعیت دریایی عنصر جغرافیایی مهم در نظریات جهانی ژئوپلیتیک و مطالعات دریایی است. موقعیت دریایی، سطح تماس محیط داخلی کشور (خشکی) با محیط دریایی بوده و از هر دو محیط جغرافیایی تأثیر می پذیرد. این بعد از موقعیت کشورها، به صورت توصیفی مورد مطالعه قرار گرفته است و نیاز است با شاخص های کیفی و کمّی، موقعیت دریایی کشورها مشخص گردد. تحقیق حاضر به منظور شاخص سازی و رتبه بندی موقعیت دریایی کشورها انجام یافته است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، بنیادی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. با شش نماگر موقعیت دریایی و استفاده از تکنیک تاپسیس، رتبه بندی موقعیت دریایی کشورها انجام گردید. رتبه بندی یکصد و پنجاه کشور دریایی نشان می دهد که میانگین حداقل CI در کشور جمهوری دموکراتیک کنگو (00016/0) و حداکثر آن در کشور تووالو (46197/0) در نوسان است. به کمک نرم افزار SPSS، کشورها طیف بندی شده اند و کشورها بر اساس امتیازی که از موقعیت دریایی به دست آورده اند در سه طیف متفاوت جای گرفته اند. خروجی حاصل از تکنیک تاپسیس و طیف بندی کشورها بیانگر آن است که کشورهایی با سطوح متفاوتی از مساحت، شکل، جمعیت و... در این رتبه بندی جای گرفتند. موقعیت دریایی کشورها، بر اساس عوامل متفاوت و به تأسی از متغیرهای متفاوت طبیعی و انسانی بر قدرت کشورها تأثیر می گذارد.<br />
تفهیم بنیادهای معنایی نقشه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای شناخت پدیده و امور همواره از دغدغه های ذهن بشر بوده و مدام در پی آن بوده تا این شناخت را تکمیل نماید. شناخت درست نیز زمانی حاصل می شود که ماهیت واقعی پدیده ها برای انسان روشن شود. پدیده ها مبتنی بر بنیادهای فلسفی خاص خود می باشند و به همین خاطر فهم آنها نیازمند درک این بنیادهای فلسفی و استفاده از روش های مناسب شناخت می باشد. نقشه نیز از پدیده هایی می باشد که مبانی فلسفی خاص خود را دارد و با درک این بنیادهای فلسفی است که معنای واقعی و مولفه های موثر بر معناسازی آن روشن می شود. شناخت درست آن نیاز به درک بسیاری از عناصر و عوامل دیگر دارد. برای شناخت واقعی این پدیده نیاز به درک و فهمی است که فراتر از چیزی می باشد که بطور معمول در مورد آن گفته شده است. در این پژوهش سعی شده تا ضمن روشن ساختن بنیادهای فلسفی نقشه، عوامل موثر بر معناسازی آن با استفاده از روش شناسی هرمنوتیک شناسایی شوند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقشه از بعد هستی شناسی از ماهیت ترکیبی عینی- ذهنی برخوردار بوده و بر همین اساس باید با روش شناسی همچون هرمنوتیک تفهیم شود نه تبیین. همچنین با بکارگیری این روش مشخص می شود که عوامل معناساز نقشه به دو دسته قابل تقسیم بندی می باشند. عوامل درونی همچون انتخاب نوع سیستم تصویر و انحرافات کارتوگرافیکی و از بعد بیرونی همچون مقصود ذهنی کارتوگراف و بانیان نقشه و یا برداشت نقشه خوان از نقشه و فضاهای فکری، قدرت و ... معنای واقعی آن را رقم می زنند.
تبیین بنیادهای جغرافیایی صلح در خاورمیانه (مطالعه موردی: ایران، ترکیه و عربستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
79 - 102
حوزههای تخصصی:
امنیت و به موازات آن همزیستی و صلح که از دیرپاترین موضوعاتی بوده که ذهن انسان را به خود مشغول کرده است، ضرورت برقراری آن در دوره مدرن و به طور ویژه در سده بیست و یکم بیش از هر زمانی برای خاومیانه غرق آشفتگی احساس می شود. این موضوع (یعنی صلح) تاکنون از ابعاد گوناگونی مورد توجه واقع شده، در این پیوند، پژوهش حاضر تلاشی علمی است تا برقراری صلح و همزیستی بین واحدهای سیاسی را از بعد تازه و آن هم جغرافیایی درمنطقه خاورمیانه و بین سه کشور ایران، ترکیه و عربستان مورد بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر با رویکرد اسنادی وروش توصیفی - تحلیلی برای درک بهتر مسئله بنیادهای جغرافیایی مؤثر بر صلح را بررسی کرده و سرانجام اقدام به تحلیل داده ها کرده است. نتایج پژوهش گویای این مطلب است که جغرافیا؛ موقعیت جغرافیایی، بنیادهای فرهنگی، همسایگی و حتی ایدئولوژی را نیز به نوعی تعیّن می دهد، جغرافیا همچنین نقاط قوت و ضعف را هم شکل داده و مثلث (ایران، ترکیه و عربستان) مورد پژوهش را به سمت اهداف و منافع مشترک هدایت می کند. از این مرحله به بعد این سازه های سیاسی هستند که با تشخیص درست خود باید اهداف و منافع مشترک را مشخص کنند و به سمت همزیستی و همگرایی و سرانجام صلح گام بردارند.<br /> <strong> </strong><br />
The Role of Fossil Fuels (Oil and Gas) in the World Geopolitics of Energy (Case Study: Iran 2000-2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
76 - 91
حوزههای تخصصی:
The energy plays a significant role in human life and almost it is not possible to continue the life without it. This is why energy has a key role in our national and international policies and has shaped up patterns of rivalry, cooperation, conflict, violation, interaction, convergence, and divergence in the international arena and relations between countries and authorities. Therefore, interestingly the sources of energy provision, energy corridors, and consumer markets, energy trade, energy technology, and things like them increase in value. This study investigated energy resources in Iran and Middle East in library research method. In addition to have a unique geopolitical position, Iran is located in ellipse of energy and there is more than 70 percent of world resources of oil and 60 percent of world resources of gas in Iran. In addition, Iran has located in the energy corridor of north to south and east to west and all of the ways pass through this wide country. Hence, it can pump money into the country not only by selling energy, but also with transmitting of energy and accordingly, it can evolve the country economy with a correct planning and engagement with countries. <br /> <br />
شیعه هراسی به مثابه قلمروسازی گفتمانی محور «غربی- عربی» در بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه(مطالعه موردی: بحران سوریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درحالی که قلمروسازی، کوشش جمعی یا فردی انسان برای اعمال نظارت انحصاری بر بخش مشخصی از فضای فیزیکیاست؛ قلمرو سازی گفتمانی اشاره به ساخت گفتمان های مسلط توسط افراد یا گروها فراتر از فضای فیزیکیاست. در واقع هدف از ساخت چنین گفتمان هایی، کنترل فضا بدون اعمال قدرت سخت است. تحولات به وقوع پیوسته در خاورمیانه طی دو دهة اخیر موجبات قدرت یابی شیعیان در قالبهای مختلف فردی و حزبی شده است و جایگاه شیعیان را در خاورمیانه بیش از این مستحکم و تثبیت ساخته است.این امر منافع محور «غربی-عربی» در این منطقه را به شدتمتأثر و با چالش مواجه کرده است. از آنجایی که توسل به جنگ سخت دارای آثار و پیامدهای سنگینی است؛ تصمیم به تولید گفتمان هایی نظیرشیعه هراسی، از طرف محور نام برده،که در واقع قرائتی از جنگ نرم و اعمال قدرت نرم است- منطقی تر و عاقلانه تر به نظر می رسد. اجمالاًهدف این مقاله تبین رویکرد گفتمان ضد شیعی محور «غربی-عربی» در خاورمیانه به طور عام و به طور خاص توضیح چرایی، دلایل وادامة این گفتمان در قالب مخالفت با محور مقاومت دربحران سوریه است.
قلمروسازی های ادعایی کشورهای ساحلی و همپوشانی قلمروها (مطالعه موردی: بررسی تزاحم قلمروسازی های ایران و پاکستان در دهانه خلیج مرزی گواتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اهمیت یافتن روزافزون دریاها، فرایند قلمروسازی در دریاها نیز اهمیت بیشتری یافته است و یکی از اقدامات مهم بین المللی در قرن بیستم، تشکیل کنفرانس ها و کنوانسیون های مربوط به حقوق بین الملل دریاها به منظور قاعده مندنمودن ادعاهای کشورهای ساحلی در زمینه قلمروسازی در دریا بوده است. اغلب کشورهای ساحلی نیز متعاقب و در راستای تصویب قوانین بین المللی حقوق دریاها، به تصویب قوانین مناطق دریایی ملی خود اقدام نموده اند. با این همه برخی از این قلمروسازی ها به دلایل مختلف از جمله ابهام در برخی مواد و یا تفسیر متفاوت مواد کنوانسیون، از سوی برخی صاحبنظران محل اشکال است. از سوی دیگر در برخی موارد قلمروسازی ادعایی دو کشور ساحلی در برخی موارد با همدیگر تزاحم و تعارض پیدا می کند. از جمله این موارد می توان به نحوه ترسیم خطوط مبدأ مستقیم از جمله خطوط محصور کننده دهانه خلیج و یا نحوه انتخاب نقاط خطوط مبدأ اشاره کرد. خلیج گواتر در منتهی الیه شمال شرقی دریای عمان، یک خلیج کوچک مرزی بین دو کشور ایران و پاکستان به حساب می آید. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا اسناد و قوانین دو کشور ساحلی را در خصوص قلمروهای دریایی و مرز دریایی دو کشور مورد بررسی قرار داده و با ترسیم این ادعاها و قلمروسازی ها بر روی نقشه، با تحلیل کارتوگرافیکی و انجام محاسبات لازم، ضمن بررسی این اقدامات، انطباق یا عدم انطباق این قلمروسازی ها با همدیگر و احتمال همپوشانی آنها را مورد بررسی قرار دهد. مهمترین اقدامات مرتبط با قلمروسازی دو کشور ساحلی علاوه بر تصویب قوانین مربوط به مناطق دریایی، تعیین و اعلام مختصات نقاط خط مبدأ مستقیم و بالاخره تعیین مرز دریایی دو کشور است. از نقاط خطوط مبدأ دو کشور نقطه (25) خط مبدأ ایران و نقطه (a) خط مبدأ پاکستان در پهنه آبی و در دهانه خلیج گواتر قرار می گیرند که این از نظر برخی متخصصان ترسیم خطوط مبدأ براساس کنوانسیون مورد اشکال است. همچنین ترسیم این نقاط با توجه به مختصات جغرافیایی آنها نشان از عدم انطباق این دو نقطه با هم دارد. این عدم انطباق و تاکید بر این دو نقطه با مختصات مربوطه، احتمال بروز اختلاف و تنش را در این قسمت از مرزهای دریایی بین دوکشور به ذهن متبادر می سازد اما از آنجا که دو کشور ایران و پاکستان در سال 1997 مرز دریایی خود را تعیین و تحدید کرده اند، به نظر می رسد که نقطه (1) خط مرز دریایی ایران و پاکستان که در دهانه خلیج قرار می گیرد می تواند جایگزین مناسبی برای نقطه (25) ایران و نقطه (a) پاکستان تلقی گردد چرا که این نقطه در نزدیکترین فاصله از دو نقطه مذکور و در دهانه خلیج گواتر قرار دارد و از سوی دو کشور در تعیین مرز دریایی مورد توافق قرار گرفته است.
Analysis of the Role of Border Villages in Border Security; Case Study: Zaam and Golbanoo Rural Districts of Torbat-e Jam(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
121 - 148
حوزههای تخصصی:
Border security is a major influence on internal sustainability and stability of countries; thus, countries take various military and non-military measures to control their borders and secure them. Residents of border villages and the support they can provide could play a key role in securing borders and bringing profit to them as the main beneficiaries. Therefore, the present study intends to investigate and analyze the roles residents of border villages could play on border security. In order to do so, descriptive-analytical research method is used in both field and library levels and the data are collected and analyzed from 63 local experts in different levels. Findings revealed that, from the point of view of state experts, villagers could be of more significance in economic, social- cultural, political, physical- environmental and defensive- military security. Confirmatory factor analysis on the other hand demonstrated that villagers’ maximum impact on border security could be their political collaboration. Economic, social and physical-environmental factors are in the next level and the defensive-military dimension has the lowest impact for border guards give military aids and the need for military tools and other special conditions makes it impossible for local people. <br /> <br />