فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دهة اخیر استفاده از شیوة تعیین موقعیت مطلق دقیق (Precise Point Positioning) در کاربردهای استاتیک و کینماتیک ماهواره ای متداول شده و چندین نرم افزار و سایت های پردازش برخط متعدد برای این منظور تولید شده اند. در این تکنیک از مشاهدات عاری از اثر یونسفر کد و فاز یک گیرندة دو فرکانس به همراه محصولات دقیق مدار و ساعت ماهواره که از سایت های مراکز مختلف IGS در دسترس اند، استفاده می شود. در نتیجه اگرچه در PPP به طور مستقیم نیازی به استفاده از مشاهدات ایستگاه های مرجع نیست، اما همچنان وجود یک شبکة مبنایی، حتی با فواصل بلند مانند شبکة IGS برای تولید محصولات دقیق مدار و ساعت ماهواره نیاز خواهد بود. همچنین استفاده از این شیوة تعیین موقعیت در کاربردهای مختلف، نیازمند داشتن دانش کافی از دقت، صحت و روش اجرای آن است. در مقالة حاضر، مشاهدات استاتیک چهار گیرندة GPS دو فرکانس از شبکة ایستگاه های دائمی ایران و مشاهدات کینماتیک گیرندة GPS مستقر روی هواپیما، با استفاده از نرم افزار بِرنیز ( Bernese ) و به دو شیوة مطلق دقیق و نسبی با استفاده از ایستگاه ها و محصولات دقیق IGS پردازش شده و نتایج آنها با هم مقایسه شده است. همچنین به منظور تعیین مدت زمان بهینة جمع آوری مشاهدات برای رسیدن به دقت بهتر از ده سانتیمتر در حالت استاتیک، مشاهدات ایستگاه های دائمی در هر مرحله با اضافه کردن یک ساعت به مشاهدات قبلی پردازش شدند. در نهایت مشخص شد که با داشتن مشاهدات GPS به مدت زمان بیش از یک ساعت، رسیدن به دقت بهتر از ده سانتیمتر در حالت استاتیک تضمین شده و با استفاده از تکنیک PPP دقت مشاهدات کینماتیک به طور متوسط و در مقایسه با حالت نسبی بهتر از ده و بیست سانتیمتربه ترتیب در حالت دو بعدی و سه بعدی است که می تواند در بسیاری از کاربردهای نقشه برداری مانند هیدروگرافی و فتوگرامتری کافی باشد.
مقایسه شاخص اقلیم گردشگری (TCI) و شاخص اقلیمی تعطیلات (HCI) (مطالعه موردی: ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از بزرگ ترین بخش های اقتصادی در سطح جهان است. برای گردشگران، آب و هوا یکی از مؤلفه های اصلی گردشگری است. هدف از این پژوهش ارزیابی شرایط اقلیم گردشگری شهر ارومیه با استفاده از شاخص اقلیم تعطیلات (HCI) و شاخص اقلیم گردشگری (TCI) و مقایسة این دو شاخص برای مشخص کردن تأثیر عناصر اقلیمی بر فعالیت گردشگری است. برای محاسبة این شاخص ها از داده های روزانة حداکثر دمای هوا، میانگین دمای هوا، حداقل رطوبت نسبی، میانگین رطوبت نسبی، بارش، پوشش ابر، ساعات آفتابی، و سرعت باد در دورة زمانی 1981 2010 استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد هر دو شاخص TCIو HCI دارای اوج تابستانه اند و در ماه های ژوئن، ژوئیه، آگوست، و سپتامبر شرایط ایده آلی برای گردشگری و تفریح دارند. مقایسة دو شاخص در ارزیابی شرایط اقلیمی نشان داد که عمدتاً امتیازات شاخص HCI در بیشتر مواقع بیشتر از TCI است. علت اختلاف امتیاز بین دو شاخص اختلاف در وزن مؤلفه ها و سیستم رتبه دهی متغیرهاست. در کل، می توان گفت شاخص HCI به دلیل ارزیابی دقیق تر شرایط آب و هوا برای گردشگری و همچنین توجه به آرای گردشگران در شناسایی شرایط ایده آل اقلیمی بهتر از شاخص TCI است.
پهنه بندی خطر زمین لغزش از طریق ارزیابی متغیرهای محیطی با استفاده از مدل تحلیل شبکه (مطالعه موردی: شهرستان بیجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان بیجار در شمال شرق استان کردستان یکی از مناطق مرتفع و کوهستانی است که از پتانسیل بالایی برای حرکات دامنه ای برخوردار است. اگر این فرایند به صورت علمی مطالعه نگردد یکی از مخاطرات جدی برای توسعه محسوب می گردد و برنامه ریزی را با مشکل مواجه می کند. این پژوهش با هدف شناسایی سهم متغیرهای مختلف بر روی زمین لغزش به عنوان یکی از حرکات دامنه ای و پهنه بندی آن در محدوده شهرستان بیجار صورت گرفت. بدین منظور ابتدا مطالعات کتابخانه ای برای شناسایی معیارهای تأثیرگذار در این فرایند انجام شد. با توجه به پیشینه تحقیق و داده های موجود معیارهای شیب دامنه، جهت شیب، کاربری اراضی، لیتولوژی، تراکم زهکش، فاصله از جاده و ارتفاع برای بررسی این فرایند انتخاب شدند. سپس معیارها باهم مقایسه و وزن آن ها در زمین لغزش تعیین گردید. برای تعیین وزن نهایی معیارها و زیر معیارها، ابرماتریس با استفاده از نرم افزار Super Decision تشکیل داده شد. وزن های نهایی جهت تلفیق، همپوشانی لایه ها، اجرای مدل ساختار شبکه و نقشه پهنه بندی بکار رفت. سپس محدوده مطالعاتی بر اساس مدل موجود( ANP ) به لحاظ خطر زمین لغزش به پنج منطقه خطر تقسیم گردید. نتایج پژوهش نشان داد که 41 درصد از محدوده شهرستان بیجار جزو مناطق دارای قابلیت خطر محسوب می شود. نتایج دقیق تر نشان داد که از بین متغیرهای محیطی مؤثر، فاصله از گسل و ارتفاع، بیشترین و کاربری اراضی کمترین تأثیر را در زمین لغزش در محدوده شهرستان بیجار دارند. نتایج حاصل از صحت سنجی نیز نشان داد که همپوشانی مناسب بین پهنه بندی و نقاط زمین لغزش موجود بوده و بنابراین مدل به کار گرفته شده کارا بوده و نتایج آن در نظام برنامه ریزی و پایداری محیطی منطقه می تواند به کار گرفته شود.
الگوی انتخاب بهینه پناهگاه های اضطراری چند منظوره در شهر کاشمر با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جنگ های جدید که با استفاده از تجهیزات پیشرفته هوشمند صورت می پذیرد و اهداف به صورت نقطه ای مورد هدف قرار می گیرند، نقاط و اهداف کلیدی که در شبکه فعالیت های کشور نقش کلیدی ایفا می کنند، در زمره اولین اهداف هستند. از آنجا که بخش قابل توجهی از این نقاط درون شهرها واقع هستند، شهرها و علی الخصوص شهرهای استان های مرزی نیز مورد تهاجم واقع می شوند. اصلی ترین سرمایه هر کشور مردم می باشند که حفظ جان آنها در برابر تهدیدات از وظایف اصلی دولت ها می باشد. یکی از راه های تأمین این هدف، احداث پناهگاه هایی امن جهت حفظ جان مردم در زمان بحران ناشی از جنگ می باشد. اما پناهگاه در صورتی که به شکل تک منظوره احداث شود، عدم استفاده از آن در زمان صلح، صرفه اقتصادی آن را از بین می برد و پایداری آن را به مخاطره می اندازد. برطرف کردن این مشکل با احداث پناهگاه های چندمنظوره میسر می گردد. هدف پژوهش بررسی عوامل کاهش آسیب پذیری و ایمن سازی سازمان سکونت و فعالیت شهر در برابر تهدیدات انسان ساخت با بکارگیری پناهگاه های چند منظوره با توجه به ملاحظات پدافند غیرعامل در برنامه ریزی و توسعه و عمران شهرها می باشد. روش پژوهش «توصیفی– تحلیلی» می باشد. کلیه داده های تولید شده در محیط GIS در فرایند سلسله مراتبی(AHP)، مورد تحلیل قرار گرفته است. در ادامه پژوهش با استفاده از مدل تحلیل حساسیت در نرم افزار Expert choice، تعداد 12 مکان بعنوان پناهگاه چندمنظوره انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد از بین معیارها، کاربری های حیاتی و دارایی ها به ترتیب با 217/0 و 174/0 امتیاز بیشترین اهمیت را داشته اند و در کاشمر به ترتیب 04/34 درصد شهر در پهنه مناسب و 61/15 درصد در پهنه کاملاً مناسب به جهت مکانیابی و احداث پناهگاه چندمنظوره هستند و سرانجام 12 مکان را به عنوان پناهگاه چند منظوره مورد شناسایی قرار گرفته و با استفاده از مدل تحلیل حساسیت در نرم افزار Expert Choice مکان های شناسایی شده اولویت بندی شده اند.
پیش بینی و شبیه سازی الگوی توسعه فضایی - کالبدی شهر چابهار در چشم انداز سال 1420 با بهره گیری از الگوی سلول های خودکار و RS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون شهرها، افزایش مهاجرت به آن ها و رشد بی رویه جمعیت، لزوم هدایت آگاهانه و سازماندهی فضایی را دوچندان کرده است. از سوی دیگر، پیش بینی توسعه شهرها برای برنامه ریزی و تأمین امکانات لازم با هدف رشد شهر در آینده بسیار ضروری است. پژوهش حاضر تغییرات زمین های شهر چابهار را طی سال های 1370 تا 1393 ارزیابی و سپس این تغییرات را تا سال 1420 هجری شمسی پیش بینی می کند. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری داده ها، تصاویر ماهواره ای لندست در سال های 1370، 1380 و 1393 تجزیه و تحلیل شده است. برای تحلیل داده ها، نرم افزارهای ARC&GIS، ENVI و IDRISI به کار رفته و پیش بینی تغییرات کاربری تا سال 1420 با بهره گیری از الگوی زنجیره های مارکوف و CA نشان داده شده است. نتایج به دست آمده از پیش بینی نشان می دهد گسترش کالبدی به سمت فشرده سوق پیدا می کند؛ به این صورت که از سال 1370 تا 1380 به طور میانگین در هر سال، 5/43 هکتار و از سال 1380 تا 1393 یعنی 13 سال، 5/59 هکتار گسترش را نشان می دهد و در چشم انداز سال 1420 به حدود 7/28 هکتار در سال خواهد رسید.
ارائة مدلی برای بهینه یابی تخصیص کاربری اراضی جهت ذخیرة آب مجازی با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از محدودیت های موجود، در زمینة منابع آب، ضعف راهکارهای مرتبط با مدیریت منابع آب است. ازجمله راهکارهای مدیریتی برای بهبود این مشکل، تخصیص بهینة کاربری با رویکرد آب مجازی است. در تحقیق حاضر، مدلی برای بهینه یابی تخصیص کاربری با رویکرد ذخیرة آب مجازی، با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک (NSGA-II،GA) در اراضی آبادی حاجی لک واقع در بخش سیمینة شهرستان بوکان (استان آذربایجان غربی) ارائه شده است. پس از تهیة لایة کاربری اراضی و آماده سازی آن در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تهیة ضرایب توابع هدف، تخصیص کاربری با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک، با توجه ویژه به کاهش مصرف آب مجازی، بهینه شده است. نتایج نشان می دهد الگوهای کاربری پیشنهادی در سناریوی آب مجازی، به ترتیب، در الگوریتم های GA و NSGA-II ، 29 و 35 درصد مصرف آب مجازی را کاهش داده است. این مدل می تواند، به منزلة سیستم پشتیبان تصمیم، نقش مؤثری در تصمیم گیری مدیران براساس اهداف گوناگون ایفا کند. همچنین، آزمون تکرارپذیری، زمان اجرا و همگرایی الگوریتم ها در مدل حاکی از برتری الگوریتم NSGA-II بر GA است؛ به طوری که الگوریتم NSGA-II، در مقایسه با الگوریتم GA، دارای زمان کمتر در اجرای مدل است و همگرایی بیشتر و واریانس کمتری در آزمون تکرارپذیری از خود نشان می دهد. استفاده از الگوریتم های فراابتکاری در بهینه یابی تخصیص کاربری با رویکرد آب مجازی را می توان نوآوری موضوعی این تحقیق بیان کرد.
مقایسه عملکرد مدل درختی M5 با مدل های شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان در استخراج منحنی تداوم جریان مطالعه موردی: ایستگاه خزانگاه رودخانه ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین و پرکاربردترین علائم پاسخ هیدرولوژیک حوزه، منحنی تداوم جریان است و در کاربرد های هیدرولوژیکی بی شماری برای آنالیز فراوانی جریان های کمینه و سیلاب مورد استفاده قرار می گیرد. برای نمایش محدوده کامل دبی رودخانه، از جریان های حداقل تا حداکثر سیلاب و منحنی تداوم جریان (FDC) استفاده می شود؛ بنابراین استخراج دقیق این منحنی ها با حداقل خطا حائز اهمیت فراوانی است. در این مطالعه کارایی مدل درختی M5 در استخراج منحنی تداوم جریان در مقایسه با شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان برای ایستگاه خزانگاه رودخانه ارس واقع در استان آذربایجان شرقی بررسی شد. با توجه به نتایج به دست آمده در مدل درختی M5 ، ترکیب 80% داده ها برای آموزش و مابقی برای تست مدل، بهترین عملکرد را در ارائه منحنی تداوم جریان با 992/0 R 2= ، ( m 3/s )47/5 RMSE= و ( m 3/s ) 38/4 MAE= نشان داد . با بررسی نتایج مدل های مختلف شبکه عصبی ، بهترین مدل با 2 نرون برای لایه مخفی با مقادیر 997/0 R 2= ، ( m 3/s ) 91/3 RMSE= و ( m 3/s ) 30/3 MAE= به دست آمد . بررسی عملکرد کرنل RBF مدل ماشین بردار پشتیبان نشان داد که این مدل بهترین عملکرد را در شبیه سازی منحنی تداوم جریان داشت؛ به طوری که دارای حداقل مقدار مجذور میانگین مربع های خطا (( m 3/s ) 98/2 RMSE= )، بالاترین ضریب همبستگی (998/0 R 2= ) و کمترین مقدار خطای نسبی (( m 3/s ) 66/2 MAE= ) بود. مقایسه نتایج بین انواع مدل های هوشمند مورد بررسی، بیانگر این است که هر سه مدل در تخمین مقادیر دبی منحنی تداوم جریان عملکرد مناسبی دارند؛ اما مدل درختی M5 به علت سادگی محاسبات و ارائه روابط شده، به لحاظ کاربردی قابلیت بیشتری می تواند در استخراج منحنی تداوم داشته باشد.
مدل سازی پراکنش گونه های گیاهی حفاظتی و با ارزش در منطقه ی توریستی پلور با استفاده از مدل خطّی تعمیم یافته (GLM) و مدل جمعی تعمیم یافته (GAM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های پیش بینی پراکنش جغرافیایی گونه های گیاهی از مدل ها استاتیک و احتمالی هستند و روابط ریاضی حاکم بر توزیع جغرافیایی یک گونه ی معین را با محیط فعلی آنها و عوامل مهم محیطی مؤثر بر پراکنش گونه ها مشخص می کنند. هدف تحقیق حاضر کارایی مدل خطّی تعمیم یافته (GLM) و مدل جمعی تعمیم یافته (GAM) و مقایسه ی آنها در تعیین روابط بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی در منطقه ی توریستی پلور است. نمونه برداری با روش طبقه بندی-تصادفی مساوی صورت گرفت. پنج گونه ی غالب شناسایی شده در منطقه عبارتند از Astragalus ochrodeucus، Ferula gumosa، Thymus kotschyanus، Onobrychis Cornata و Agropyron Sp. عوامل محیطی مورد مطالعه شامل عوامل خاکی (13 مورد)، عوامل توپوگرافی (3 مورد) و عوامل اقلیمی (3 مورد) بودند. همه آنالیز ها در بسته Presence-Absence و GRASP در نرم افزار R انجام شد. برای بررسی ارزیابی مدل ها از روش Ten-fold در بسته (caret) استفاده گردید. همچنین برای ارزیابی عملکرد پیش بینی مدل از ضرایب آماری AUC،AIC، RMSE و R2استفاده شد. نتایج نشان داد که بالاترین R2در مدل GLMمربوط به حضور گونه Agropyron Spبه میزان 98/0 بوده است. کمترین RMSE و AICنیز به ترتیب با میزان 29/0 و 12 مربوط به گونه Astragalus ochrodeucus بود. در مدل GAMنیز بالاترینR2به گونه Thymus kotschyanus به میزان 88/0 تعلق داشت. همچنین کمترین RMSE و AICمربوط به گونه هایAstragalus ochrodeucus و Ferula gumosaبه میزان 22/0 و 12/18 بودند. هم چنین بالاترین AUC در مدل GLMبه گونه Onobrychis Cornata و در مدل GAMبه گونه Agropyron Sp به میزان 86/0 تعلق داشتند. با توجه به ارزش حفاظتی و با ارزش گونه های گیاهی مورد مطالعه از نتایج این مدل ها می توان در برنامه های حفاظتی و اصلاحی منطقه ی توریستی استفاده کرد.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از الگوریتم ماشین پشتیبان بردار (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران، استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع فرآیندهای دامنه ای که هر ساله موجب خسارات جانی و مالی فراوان در بسیاری از نقاط ایران و جهان می شود، پدیده زمین لغزش است. شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش از طریق پهنه بندی خطر، یکی از اقدامات مؤثر و ضروری در کاهش خطرات احتمالی و مدیریت آن می باشد. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی حساسیت زمین لغزش در شهرستان کامیاران با استفاده از مدل ماشین پشتیبان بردار می باشد. در ابتدا، نقشه پراکنش زمین لغزش با 60 نقطه لغزشی در منطقه مورد مطالعه با استفاده از منابع مختلف ترسیم گردید. پس از آن مکان های لغزشی، به صورت تصادفی به یک نسبت 70 به 30 برای ساخت مدل زمین لغزش و اعتبارسنجی آن تقسیم شدند. آموزش و صحت سنجی تابع RBF از الگوریتم SVM توسط یک پایگاه داده مکانی با مجموع دوازده عامل زمین لغزش از جمله شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای شیب، انحنای عرضی شیب، انحنای طولی شیب، شدت تابش خورشید، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه با توجه به مدل مرجع مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت منطقه مورد مطالعه به پنج کلاس حساسیت بسیار بالا، بالا، متوسط، کم و بسیار کم تقسیم شد. سپس عمکرد این الگوریتم با استفاده از منحنی ROC مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که سطح زیر منحنی (AUC) با استفاده از مجموعه داده های آموزشی (970/0) و با استفاده از داده های صحت سنجی (882/0) می باشد. لذا تجزیه و تحلیل نتایج نشان دهنده آن بود که تابع RBF مدل SVM عملکرد خوبی جهت ارزیابی حساسیت زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه دارد و نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند برای برنامه ریزی کاربری اراضی، کاهش خطرات زمین لغزش و تصمیم گیری در مناطق مستعد لغزش مفید واقع گردد.
جانمایی اقامتگاه های گردشگری با بکارگیری تئوری خاکستری و روش رتبه بندی چند شاخصه ORESTE (مطالعه موردی: منطقه 10 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کمپینگ ها نقش مهمی در توسعه فعالیت های گردشگری ایفا می کنند. کمپینگ ها در گردشگری حداقل در سه سطح اقتصاد گردشگری، توزیع و پراکنش گردشگر در نقاط مختلف و ارائه فضاهای کالبدی مناسب ایفای نقش می کنند. مکان یابی کمپینگ ها متناسب با معیارها و ضوابط مربوطه نقش مهمی در آسایش مسافران خواهد داشت. در بررسی و تحلیل داده هایی که با عدم قطعیت همراه و نظریه سیستم های خاکستری از کارایی مناسبی برخوردار است. هدف این پژوهش عملیاتی کردن تئوری خاکستری به منظور مکان یابی کمپینگ های گردشگری در منطقه 10 شهر تهران و انتخاب مناسب ترین مکان ها با استفاده از تکنیک ORESTE است. ساختار نظری مقاله کنونی توصیفی –تحلیلی است، پس از شناسایی شاخص های تأثیرگذار به واسطه تلفیق روش خوشه بندی خاکستری و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ابتدا مکان های مناسب برای ایجاد این کمپینگ ها شناسایی شده و در مرحله بعد با بازدید میدانی و با کمک روش ORESTE رتبه بندی مکان های شناسایی شده صورت گرفته است. نتایج تحقیق پهنه های مناسب از محدوده مورد مطالعه برای احداث کمپینگ ها را با استفاده از تکنیک خاکستری نشان می دهد، همچنین مکان های شناسایی شده در مرحله بازدید میدانی به واسطه تکنیک ORESTE رتبه بندی شده اند. از آن جا که در بحث مکان یابی کمپینگ ها داده ها و نتایج دارای عدم قطعیت و ابهام هستند و از سوی دیگر برخی از شاخص ها را به صورت مناسب نمی توان در مرحله مدل سازی مکانی استفاده کرد، استفاده از تئوری خاکستری و ترکیب آن با مدل ORESTE در مکان گزینی این مراکز پیشنهاد می شود.
پتانسیل سنجی استقرار نیروگاه های خورشیدی در استان سیستان و بلوچستان با استفاده از مدلAHP و منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انرژی خورشیدی از جمله انرژی های پاک و تجدیدپذیری است که در همه جای جهان قابل بهره برداری است. این انرژی به لحاظ قدرت بازدهی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بسیاری از نقاط ایران برای بهره برداری از انرژی خورشیدی و تولید انرژی پاک دارای پتانسیل است. با توجه به اینکه محل قرار گرفتن نیروگاه خورشیدی تأثیر بسزایی در میزان تولید و بازدهی آن دارد، تعیین مناطق مناسب برای احداث آن نیز اهمیت ویژه ای دارد. در این مقاله پتانسیل شهرستان های استان سیستان و بلوچستان به منظور احداث نیروگاه خورشیدی مورد سنجش قرار گرفته است. معیارهای اصلی این پتانسیل سنجی شامل ساعت های آفتابی، درجه حرارت منطقه، ابرناکی، بارندگی، گرد و غبار و ارتفاع است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، با روش درون یابی ( IDW ) و فازی سازی لایه ها با استفاده از فرمول نویسی منطق فازی در محیط GIS صورت گرفته است. همچنین برای تعیین میزان اهمیت متغیّرها، از مدل تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) استفاده شده است. با تلفیق لایه ها ی وزن دهی شده فازی، نقشه مناطق هم پتانسیل برای احداث نیروگاه خورشیدی در استان سیستان و بلوچستان به دست آمد که در نهایت نتایج نشان می دهد، شهرهای سراوان و نیک شهر برای احداث نیروگاه خورشیدی کاملاً مناسب، خاش و قسمت هایی از شهرستان ایرانشهر به عنوان مناطق مناسب و نسبتاً مناسب؛ زابل، زاهدان، چابهار، کنارک و قسمتی از شهرستان ایرانشهر نسبتاً نامناسب و کاملاً نامناسب هستند.
تحلیل نقش گردشگری درتوسعه پایدار منطقه ای و رتبه بندی عوامل تأثیرگذار آن براساس مدل F,ANP)مطالعه موردی: شهرستان مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: گردشگری یک عامل مهم در استقرار منابع گوناگون و توسعه مناطق کمتر توسعه یافته به-شمار می رود. با بهره گیری حساب شده از توسعه گردشگری، می توان زمینه توسعه اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و محیط زیستی بسیاری از مناطق محروم را فراهم آورد. در این پژوهش، هدف این است که نخست نقش گردشگری در توسعه منطقه ای شهرستان مراغه بررسی گردد؛ سپس عوامل تأثیرگذار گردشگری در منطقه اولویت بندی شود. همچنین راهکارهایی برای توسعه پایدار گردشگری ارائه شود تا ضمن افزایش منافع حاصل از آن، بتوان تأثیرات منفی آن را به حداقل کاهش داد. روش: این پژوهش با توجّه به نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان، متخصّصان (اساتید دانشگاهی رشته های مربوط)مسئولین سازمان ها و ادارات و مردم محلّی شهرستان مراغه، با جامعه آماری ۱۵۰۰۰ نفر و تعداد نمونه ۴۰۰ نفر است. روش گردآوری داده ها و اطّلاعات در این پژوهش، روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش از تحلیل رگرسیون خطّی ساده، آزمون t و مدل F,ANP استفاده شده است. یافته ها/ نتایج: نتایج پژوهش حاکی از این است که ضریب تعیین بین متغیّر مستقل (توسعه گردشگری) متغیّر وابسته (توسعه اقتصادی) برابر ۱۳/۰ است. به عبارت دیگر، توسعه گردشگری ۱۳درصد تغییرات متغیّر وابسته را توجیه می کند. همچنین در بُعد اجتماعی و فرهنگی نیز توسعه گردشگری ۳۱ درصد تغییرات ایجادشده در متغیّر وابسته را پیش بینی (توجیه) و خطّی بودن رابطه بین دو متغیّر توسعه گردشگری و توسعه اجتماعی فرهنگی را تأیید کرده و نشان می دهد توسعه گردشگری همانند بُعد اقتصادی، در بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی شهرستان نیز تأثیر داشته است. همچنین در بُعد زیست محیطی نیز گردشگری در محل تأثیر گذاشته است. نتایج رتبه بندی عوامل تأثیرگذار نیز براساس ترکیب تحلیل عاملی (FA) و تحلیل شبکه ای (ANP) به ترتیب عبارت اند از: افزایش کیفیت محیط زیست، گسترش امکانات بهداشتی و خدمات رفاهی، افزایش حساسیت به محیط، افزایش درآمد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از تحلیل آماری رگرسیون خطّی و آزمون t نشان داد بین توسعه گردشگری و توسعه اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی منطقه رابطه معناداری وجود دارد.
مدلسازی روابط مکانی فشار بخار آب با استفاده از تکنیک آمار فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط مکانی داده های محیطی به عنوان یکی از مهمترین اهداف آمار فضایی برای تحلیل الگوهای فضایی و درک وابستگی های فضایی به حساب می آید. در این راستا تحلیل اکتشافی داده های فضایی ( ESDA ) به خوبی توانسته است روش هایی را برای تمایز بین الگوهای فضایی تصادفی و غیرتصادفی فراهم آورد. لذا مقاله حاضر تلاش دارد تا با استفاده از ESDA به تبیین الگوهای مکانی یکی از عناصر مهم اقلیمی یعنی فشار بخار آب بپردازد. در این راستا آماره های موران عمومی ( Moran’s I ) و موران محلی (Local Moran’s Anselin) و LISA به عنوان رویکردهای ESDA به منظور تحلیل خودهمبستگی فضایی الگوهای مکانی فشار بخار آب بر اساس عوامل اقلیمی مورد استفاده قرار گرفت. یافته های آماره ی موران عمومی نشان داد که فشار بخار آب در جنوب و جنوبغرب ایران دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ای توزیع شده اند. بررسی های ماهانه نشان داد که فشار بخار آب در ماه های گرم سال نسبت به ماه های سرد از خودهمبستگی فضایی بالاتری برخوردار می باشد و در نتیجه تمایل بیشتری به خوشه ای شدن دارد. همچنین نتایج نشان داد که با گذشت زمان فشار بخار آب در جنوب و جنوبغرب ایران تمایل بیشتری به پراکنده شدن و عدم خوشه ای شدن در فضا پیدا کرده است. آماره موران دومتغیره برای فشار بخار آب و طول جغرافیایی، نشاندهنده خودهمبستگی فضایی قوی و مثبت و یک الگوی خوشه ای می باشد. از طرف دیگر رابطه بین فشار بخار آب و متغیرهای عرض جغرافیایی، ارتفاع و شیب حاکی از یک توزیع فضایی پراکنده و ناهمگنی خصوصیات آنها با مقادیر فشار بخار آب است. نتایج رابطه دو متغیره فشار بخار آب و جهات جغرافیایی شیب نیز، بیانگر ناپیوستگی و تصادفی بودن رابطه بین این دو متغیر است.
بررسی پدیده تغییر اقلیم با رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات ارزیابی پدیده تغییر اقلیم غالباً از خروجی مدل های جفت شده اتمسفری– اقیانوسی گردش عمومی جو (AOGCM) بهره گرفته می شود که به دلیل بزرگ مقیاس بودن برونداد این مدل ها، فرآیند ریزمقیاس سازی ضروری است. تاکنون روش های متعددی در این زمینه ارائه شده است که هریک از عملکرد متفاوتی برخودار می باشند. در این مطالعه سعی شده است با رویکردی جدید و با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری از بین چند روش مرسوم در ریزمقیاس سازی خروجی مدل های گردش عمومی جو، مدل ایده ال انتخاب و تغییرات اقلیم در دوره آتی در زیرحوضه الند آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره و روش TOPSIS و با استفاده از شاخص های R2، RMSE، MAE، MAD و NSE عملکرد الگوهای SDSM، LARS WG و روش تناسبی در شبیه سازی برون داد مدل HadCM3 در شبیه سازی دما و بارش در دوره پایه مورد رتبه بندی قرار گرفته است و در نهایت مدل SDSM به عنوان مدل مناسب تر برای ارزیابی چگونگی تغییرات دما و بارش در دوره آینده در منطقه مورد مطالعه انتخاب شده است.
مدل سازی تغییرات پوشش سرزمین بر پایه شبکه عصبی مصنوعی و پتانسیل انتقال در روش LCM (مطالعه موردی: جنگل های گیلان غرب، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی روند تغییرات پوشش سرزمین در گذر زمان با به کارگیری داده های چندزمانه در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی می تواند یکی از مهم ترین عوامل در مدیریت بهینة این تغییرات باشد. به منظور مدل سازی روند تغییرات پوشش سرزمین و بررسی امکان پیش بینی آن در آینده، مدل ساز تغییر زمین (LCM) به کار گرفته شد. داده های VNIR سنجندة ASTER ماهوارة TERRA با قدرت تفکیک مکانی 15 متر مربوط به سه دورة زمانی 2000، 2007 و 2016 در جنگل های شهرستان گیلان غرب استان کرمانشاه تجزیه وتحلیل شد. نقشه های پوشش سرزمین سال های یادشده در چهار طبقة پوشش جنگل، اراضی مرتعی، اراضی کشاورزی و مناطق انسان ساخت برای هر یک از تصاویر با به کارگیری روش حداکثر تشابه استخراج شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها در دورة اول (2007-2000) و دورة دوم (2016-2007) نشان داد پوشش اراضی کشاورزی بیشترین افزایش، و پوشش اراضی مرتعی بیشترین کاهش مساحت را دارند. بر مبنای این تغییرات و با درنظرگرفتن هشت متغیر مستقل مدل رقومی ارتفاع، شیب، جهت، فاصله از جاده، فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از حاشیه جنگل، فاصله از اراضی مرتعی، فاصله از اراضی کشاورزی، مدل سازی پتانسیل انتقال سال 2016 به روش شبکة عصبی پرسپترون چندلایه انجام گرفت. سپس، به وسیلة مدل پیش بینی سخت و تصاویر طبقه بندی شدة دورة اول (2007-2000)، نقشة پوشش سال 2016 با به کارگیری مدل ساز تغییر زمین پیش بینی شد. پس از ارزیابی مدل، میزان صحت کلی برابر با 09 /83 و ضریب کاپای برابر با 79 /0 به دست آمد که بیان کنندة انطباق زیاد بین نقشة پیش بینی شده و نقشة طبقه بندی شده است. با واردکردن نقشه های پوشش سرزمین دورة دوم (2016-2007) به مدل ساز تغییر زمین، نقشة پیش بینی پوشش سرزمین سال 2025 تهیه شد که نتایج نشان داد 52 /1029 هکتار از پوشش جنگل و 92 /1686 هکتار از اراضی مرتعی پتانسیل انتقال به اراضی کشاورزی را خواهند داشت.
مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی با استفاده از روش تلفیقی AHP و GIS مطالعه موردی: منطقه 3 اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث ایمنی یکی از مهمترین مسائل شهری است که توجه مدیران شهری را به خود جلب نموده است. آتش سوزی یکی از تهدیدات ناشی از بحران های طبیعی و مصنوعی است که می تواند چالش های وسیعی را در ابعاد مختلف زندگی شهری پدید آورد. مطالعات انجام شده نشان داد که منطقه 3 اصفهان با جمعیت 111889نفر در سال1390 و وسعت 1152هکتار تنها دارای یک مرکز آتش نشانی می باشد که شعاع عملکردی مناسبی نسبت به کل منطقه نداشته و پاسخگوی نیاز ساکنان نمی باشد. از میان تجهیزات شهری، احداث مراکز آتش نشانی در این منطقه به علت قرارگیری بازار قدیمی، تاریخی و زنده ی قیصریه در آن و کمبود راه های خروج اضطراری و امداد رسانی در هنگام بروز آتش سوزی و همچنین وجود کارگاه ها و انبارهای متصل به بازار نیز که خود بر تبعات بروز سایر حوادث جانبی افزوده است؛ ازاهمیت و ضرورت برخوردار است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف افزایش سطح ایمنی، ضمن مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی در منطقه 3 اصفهان، با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و مدل مکانیابی در محیط GIS صورت گرفته است.همچنین این پژوهش بر مبنای روش تحقیق (توصیفی – تحلیلی) داده های مورد نیاز را بصورت کتابخانه ای – اسنادی جمع آوری نمود. در ابتدا معیارها و زیرمعیارهای مؤثر در مکان گزینی ایستگاه آتش نشانی با استفاده از روش سلسله مراتبی ( AHP ) به کمک نرم افزار Expert Choice وزن دهی شد و پس از آن با رقومی سازی لایه ها در محیط GIS با استفاده از تحلیل فضایی در ابتدا نقشه های فاصله اقلیدسی و در ادامه با کلاسه بندی، نقشه های هر لایه تولید شد و سپس با همپوشانی تمامی لایه ها با اعمال ارزش های بدست آمده از تحلیل سلسله مراتبی AHP ، مکان جدید ایستگاه آتش نشانی پیشنهادی شد.
ارزیابی توان زیست محیطی دهستان تازیان به منظور مدیریت اکوتوریسم با استفاده از GIS و AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی توان زیست محیطی، سنجش موجودی و توان بالقوه سرزمین با معیارهای مشخص و از پیش طرح ریزی شده است. در طی سال های اخیر، گردشگری روستایی به عنوان یکی از مهمترین صنایع برخوردار از پتانسیل های لازم برای کمک به جوامع محلی در راستای توسعه فعالیت های اقتصادی، مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، ارزیابی توان زیست محیطی دهستان تازیان به منظور مدیریت اکوتوریسم در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با فرایند تحلیل سلسله مراتبی و انتخاب مناسب ترین مکان های توسعه اکوتوریسم و تدوین معیارهای تأثیر گذار است. بدین ترتیب، 9 معیار به عنوان معیار اصلی و 24 زیر معیار انتخاب شد. با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و با کمک گرفتن از نرم افزار 11Expert Choice، معیارهای انتخاب شده وزن دهی، اولویت بندی و از نرم افزار ArcGIS 10 برای نقشه سازی، تجزیه و تحلیل داده های نمایشی اطلاعات و تلفیق لایه ها استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل شده، معیار زیرساخت های گردشگری بیشترین اهمیت و معیار ویژگی های اجتماعی کمترین اهمیت را داشت. همچنین 74 درصد از کل مساحت دهستان تازیان دارای درجه توان ضعیف، 13 درصد آن دارای توان متوسط، 9 درصد دارای توان خوب و 4 درصد دارای توان بالا برای مدیریت اکوتوریسم است.
مکان یابی کاربری فرهنگی با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و تحلیل شبکه(N.A)، نمونه موردی: منطقه 8 کلان شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون شهرگرایی و شهرنشینی صرف نظر از علل آن، سبب تبدیل شدن نقاط جمعیتی به شهر، بزرگ شدن شهرهای متوسط و کلان شدن شهرهای بزرگ شده است. در این میان هر چه که شهر بزرگ تر باشد، مسائل و مشکلات پیش روی آن نیز بیش تر شده و برنامه ریزی برای آن پیچیده تر می گردد. یکی از مهم ترین کاربری های شهری به دلیل ماهیت خدماتی، آموزشی و اجتماعی آن، کاربری فرهنگی است. هدف از مطالعه حاضر مکانیابی کاربری فرهنگی در منطقه 8 کلان شهر کرج با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تحلیل شبکه (N.A) می باشد که به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام گرفت. نتایج نشان می دهد، در این منطقه به میزان446610 متر مربع کمبود سطح فرهنگی وجود دارد و بسیاری از محلات از دسترسی و بهره مندی از کاربری فرهنگی محروم می باشند. ضمن اینکه برخی از معیارهای مکانیابی نیز رعایت نشده است. در پایان با استفاده از استانداردهای مکان یابی و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) از میان زمین های منطقه 8، اراضی مستعد برای احداث کاربری مزبور انتخاب شدند. سپس با استفاده از تکنیک تحلیل شبکه ای (N.A) نحوه پوشش شبکه، شعاع عملکردی و دسترسی محلات مختلف به کاربری فرهنگی در سطح منطقه ارائه گردید.
مکانیابی صنایع با استفاده از AHP در محیط ساج مطالعه موردی: استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان یابی مناطق صنعتی با در نظر گرفتن پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، یک فاکتور کلیدی در برنامه ریزی های منطقه ای می باشد. مکان مناسب برای استقرار صنایع به دامنه وسیعی از معیارها توجه داشته و فواید اقتصادی و اجتماعی را با پایداری زیست محیطی هماهنگ و همراه می نماید. این تحقیق از نوع کاربردی است که با روش تصمیم گیری چندمعیاره در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام می شود. لایه های اطلاعاتی مورد استفاده در این تحقیق مشتمل بر لایه های بارش، سرعت باد، خاک، کاربری اراضی، ارتفاع، شبکه آبراهه، مناطق حفاظت شده،مراکز صنعتی، شبکه راه ها و شهرها می باشد. در این تحقیق برای مکان یابی مناطق مناسب جهت احداث صنایع از معیارهای اقلیم، عوامل طبیعی، عوامل زیست محیطی و عوامل اقتصادی- اجتماعی استفاده و پس از تعیین فاکتورهای مؤثر در مکان یابی صنایع؛ با انجام مدل سازی و تجزیه و تحلیل داده های فضایی به کمک نرم افزار GIS به تهیه نقشه های فاکتورهای مؤثر در مکان یابی صنایع پرداخته شد. پس از وزن دهی لایه ها بر اساس مدل AHP ، و بهره گیری از نرم افزار EC2000 ، از قابلیت های نرم افزار GIS به منظور تلفیق و هم پوشانی نقشه ها استفاده شد، و در نهایت نقشه مکان یابی صنایع تهیه گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که مناطق مجاز جهت مکان یابی صنایع در طبقه عالی، با مساحتی بالغ بر 5/1566973هکتار از اراضی منطقه مطالعاتی را به خود اختصاص داده، این مناطق اکثراً در قسمت جنوبی، جنوب غربی، شمالی، غرب و شرق و مرکز استان خوزستان قرار دارند.
کاربرد مدل تصمیم گیری چند معیارة کوپراس در تعیین نقش طراحی محیطی پیشگیری از جرم موردمطالعه: منطقه سه شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اصل پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی درصدد است تا با به کارگیری درست فضا و طراحی مناسب محیط، از فرصت های مجرمانه که معلول طراحی نامناسب فضاست کاسته و درنهایت از وقوع جرم پیشگیری کند. در این راستا پژوهش حاضر باهدف شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر محیطی و تأثیر آن بر پیشگیری از جرم، به بررسی آن در فضاهای عمومی منطقة سه شهر ساری پرداخته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و در تدوین تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات این پژوهش از نرم افزار SPSS و با روش های آماری (آزمون T تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون) و برای رتبه بندی محله های منطقة مورد مطالعه از مدل تصمیم گیری چند معیاره کوپراس استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان داد که تحلیل آزمون پیرسون، مثبت و بین مؤلفه های کیفیت محیط و فرم در منطقه سه شهر ساری همبستگی معناداری را نشان می دهد. درعین حال یافته های آماری بر اساس آزمون T حاکی از آن است که شاخص های منتخب برای منطقه سه شهر ساری در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و نیازمند به برنامه ریزی اصولی برای ارتقاء معیارهای محیطی جهت پیشگیری از جرم می باشند. درنهایت نتایج مدل کوپراس نشان داد که محله سروبنه باغ بیشترین رضایتمندی و محله چمران کمترین رضایتمندی در عدم وقوع جرم را ازنظر ساکنان در منطقة مورد مطالعه دارا می باشند.