فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
کتابخانه یک مرکز مهم اطلاع رسانی است و نقشی اساسی در ارتقای سطح سواد و آگاهی افراد جامعه ایفا می کند. این که کتابخانه ای مورد استقبال و یا بی مهری مراجعان قرار می گیرد، متأثر از عوامل بیرونی یا درونی است. یکی از مهم رین جنبه های بیرونی موثر بر افزایش میزان مراجعه و استفاده از کتابخانه های عمومی، نحوه استقرار و توزیع جغرافیایی آن ها در بافت شهرهاست. مقاله حاضر به تحلیل توزیع فضایی کتابخانه های عمومی سطح شهر یزد، با استفاده از نرم فزارهای IS، Excel و Spss و در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به سنجش درجه توزیع متعادل با استفاده از ضرایب آنتروپی و جینی و نیز تعیین الگوی پراکنش کتابخانه های عمومی با استفاده از ضرایب موران و گری و نحوه تمرکز آن ها از ضریب G عمومی بر اساس تکنیک های مربوط به خودهمبستگی فضایی پرداخته است. جهت تعیین نوع پراکندگی کتابخانه های عمومی از روش ""تحلیل نزدیک ترین همسایگی""و برای بررسی میزان برخورداری نواحی مختلف شهر یزد از این خدمت، از روش تاکسونومی عددی استفاده شده است. داده های مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع و سازمان های مربوطه گردآوری شد که داده ها شامل نقشه کتابخانه ها و نواحی هشت گانه شهر یزد و اطلاعات مربوط به آن هاست. نتایج نشان داد: مقداری نابرابری و ناهماهنگی در توزیع کتابخانه ها در سطح شهر یزد وجود دارد و الگوی توزیع و تمرکز آن ها از نوع تصادفی به سمت پراکنده با تمرکز پایین (نقطه سرد) است که بیان گر این واقعیت است که فضاهای با دسترسی پایین در مجاور یکدیگر متمرکز شده اند. هم چنین نواحی مختلف شهر یزد از لحاظ برخورداری از امکانات کتابخانه های عمومی با هم یکسان نیستند و ناحیه 2-3 برخوردارترین و ناحیه 3-1 محروم ترین نواحی شهر را از این نظر تشکیل می دهند.
ارزیابی شاخص های پایداری محله های مسکونی مطالعه موردی: شهر مأمونیه- استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله های شهری به مثابه کوچک ترین واحد سازمان فضایی شهر، در پایداری شهری نقشی اساسی ایفا می کنند. توسعه محله، یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی توسعه پایدار شهری و اقدامی کلیدی در جهت نیل به توسعه پایدار قلمداد می شود. دیدگاه توسعه محله پایدار، رویکرد نوینی را تقویت می کند که در آن حل مشکلات شهری را در بازگشت به مفهوم محله متصور می شود. در این مقاله شاخص های پایداری در سطح محلات شهر مأمونیه و دستیابی به میزان نابرابری های محله ای مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است تا با تأکید بر معرف های توسعه پایدار، به ارزیابی سطوح پایداری در محله های شهر مأمونیه پرداخته شود. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها از طریق پر کردن پرسشنامه و یا مصاحبه با ساکنان می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه افراد ساکن در شهر مأمونیه می باشد که طبق فرمول کوکران حجم نمونه 250 مورد بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان پایداری محلات شهر مأمونیه پایین تر از حد متوسط(5>83/2>1 با میانه نظری 3) ارزیابی شد. از بین محلات مورد مطالعه تنها دو محله مأمونیه و آسیابک از وضعیت پایداری مطلوبی برخوردار بودند. به منظور مقایسه تطبیقی محلات از نظر شاخص های پایداری از شاخص توسعه انسانی استفاده شد که نتایج حاصله نشان می دهد، بین محلات شهر مأمونیه از نظر برخورداری از شاخص های پایداری تفاوت معنی داری وجود دارد.
رویکرد برنامه ریزی وکالتی در برنامه ریزی شهری (موردپژوهی: شهر سبزوار، محله گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه عملکرد شهری نه تنها به برخورداری شهر از سرمایه فیزیکی وابسته است، بلکه به طور فزاینده ای به سرمایه اجتماعی و انسانی بستگی دارد. شهر پدیده ای فراتر از کالبد ظاهری است. ابعاد اجتماعی و فرهنگی هر شهر بعد پنهان در طرح های شهری به شمار می رود که به دلیل ماهیت غیرکالبدی و دشواری شناخت و درک، همواره در عرصه های نظریه پردازی و عملی به آن کم توجهی شده است. در این مقاله سعی شده است با اشاره به سیر تکوینی نظریه های برنامه ریزی شهری، رویکرد برنامه ریزی وکالتی پل دیویدوف به عنوان یکی از اولین مبانی فکری در زمینه طرح مباحث اجتماعی، فرهنگی در زمینه برنامه ریزی شهری بررسی شود. این تحقیق به روش کتابخانه ای، با استفاده از مطالعات میدانی، مصاحبه و پرسش نامه و استفاده از تکنیک swot در پی پاسخ به این سؤالات است: برنامه ریزی وکالتی در سیر تکوینی نظریه های برنامه ریزی شهری از چه جایگاهی برخوردار بوده و اصول و الزامات آن کدام است؟ نحوه عملکرد آن چگونه است و در وادی عمل با چه مشکلاتی مواجه شده است؟ در ادامه، با بررسی نمونه موردی محله گلستان در شهر سبزوار به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا برنامه ریزی وکالتی در این محله می تواند در بهبود وضعیت و کیفیت زندگی ساکنان آن تأثیرگذار باشد؟ در نهایت نتایج این مقاله تنها راه مصالحه میان حرفه مندی (تخصص) و مسئولیت سیاسی را همان مفهوم وکالت دیویدوف معرفی می کند و این دیدگاه را یکی از مهم ترین نظریه های پیشگام در زمینه توجه به مسائل اجتماعی و مشارکت معرفی می کند. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که محله گلستان در صورتی می تواند به توسعه پایدار دست یابد که اولاً ساکنان را برای انجام انواع طرح های مشترک، چه از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و چه از نظر کالبدی و زیست محیطی یاری رساند؛ ثانیاً مدیریت شهری فعلی باید دیدگاه های سابق خود را رها کرده، با نگاهی سیستمی به شهر، به سوی مدیریت یکپارچه شهری و واگذاری اختیارات به مدیریت های محلی گام بردارد.
تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیراشهری در فرایند خزش شهر روستاهای نایسر و حسنآباد سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله پیامدهای عمدة شهرنشینی شتابان، گسترش فضایی شهرها و خورندگی روستاها و اراضی پیرامونی آنهاست که در مادرشهرهای منطقهای نمود گستردهای داشته است. این پدیده در ایران طی نیم قرن اخیر با برجستگی زیادی همراه بوده است. شهر سنندج، که مادرشهری منطقهای است، طی سه دهه اخیر رشد شتابانی در افزایش جمعیت و همچنین در گسترش سطح داشته، بهگونهای که خزش پیوسته این شهر طی دوره مذکور هشت روستا را با تمام زمینهای زراعی، باغی و مراتع پیرامونشان در بافت خود ادغام کرده است. علاوه بر این، خزش شهری منفصل این شهر منجر به تورم جمعیتی و رشد روستاهای پیرامونی شده است. از میان روستاهای پیرامونی شهر، دو روستای نایسر و حسنآباد بیشترین میزان رشد جمعیت را در قیاس با دیگر روستاها داشتهاند، که بهعنوان نمونه موردی این تحقیق برگزیده شدهاند. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی وسیع، ازجمله تکمیل پرسشنامههای خانوار و روستا، تعیین کاربری اراضی وضع موجود و گذشته و نظایر اینهاست. نتایج این تحقیق نشان میدهد که هرچند شهرِ سنندج مبدأ و مقصد همه مهاجران وارد شده به روستاهای نایسر و حسنآباد نیست، اما اکثر آنها به دلایلی چون فاصله کم روستاها با شهر، پایین بودن قیمت زمین و مسکن نسبت به شهر، سهولت دسترسی و امکان استفاده از خدمات مختلف شهری، در این روستاها سکنی گزیدهاند. درواقع این روستاها به منزله عرصهای تکمیلی برای کارکردهای شهر سنندج، بخشی از نقش سکونتی ـ خوابگاهی شهر سنندج را پذیرا گشتهاند. از این رو میتوان گفت که افزایش جمعیت، گسترش سطح و به تبع آن تغییر کاربری اراضی روستاهای نایسر و حسنآباد، درواقع بخشی از افزایش جمعیت و گسترش شهر سنندج بوده، که طی فرایند خزش شهری به صورت منفصل از شهر در روستاهای پیرامون آن اتفاق افتاده است.
تحلیلی بر اثرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه پایدار شهری(مورد مطالعه: شهر زنجان)
حوزههای تخصصی:
با آغاز قرن بیست و یکم، نقش و جایگاه فناوری نوین از جمله فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند دست یابی به توسعه بیش از گذشته هویدا شده است. توسعه چشمگیر فناوری های اطلاعات و ارتباطات و گسترش اینترنت از یک سو و نیاز مدیریت شهری به ایده های نو در اداره شهرها و ضرورت ارتقاء مشارکت شهروندان از سوی دیگر، ما را در برابر دروازه های شهرهای الکترونیک قرار داده است. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش پایه ای در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع ایفا کرده است. رسانه ها عملا در توسعه پایدار جوامع نقش بسیار مهمی برعهده دارند و به عنوان نیروی محرکه در رشد و توسعه فرهنگی جامعه، عامل مهمی به شمار می آیند. مسئله ای که امروزه وجود دارد، این است که آیا این نواحی در ابعاد مختلف انسانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زمینه های مناسب برای توسعه این فناوری ها را دارا می باشند؟ و آیا فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه پایدار شهری تأثیر گذار بوده است؟ روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون بین ویژگی های فردی خانوارهای پاسخ دهنده و تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباط معنادار و مستقیمی وجود دارد، در ادامه نیز براساس آزمون فریدمن، بین میانگین شاخص های مورد مطالعه جهت توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات تفاوت معناداری وجود دارد. در این میان بیشترین میانگین رتبه ای مربوط به شاخص های انسانی و کمترین آن مربوط زیرساخت های اقتصادی توسعه پایدار می باشد.
درآمدی بر ماهیت میان رشته ای جغرافیای شهری و برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرن بیستم دوره دگرگونی زندگی اجتماعی انسان و تسلط الگوی زندگی شهری بود. ظهور شهرهای بزرگ در سرتاسر جهان با مسائلی بس پیچیده و متنوع همراه بود، از این رو ایجاد علومی که بتوانند پدیده شهر و مسائل و مشکلات پیامده آن را در شکلی جامع و فراگیر مطالعه و بررسی کنند، بیش از پیش ضرورت یافت. در این میان جغرافیا از پیشتازان عرصه آموزش و پژوهش در زمینه امور شهری به شمار می آید. اگرچه تاریخ علم جغرافیا با تاریخ زندگی بشر بر روی کره خاکی و شناخت انسان از محیط پیرامون خود آغاز می شود اما جغرافیای شهری با سابقه ای کوتاه (در مقایسه با سایر شاخه های جغرافیا) بسیار سریع به یکی از رشته های پرکاربرد علمی در سطح جهان بدل شد. هم زمان ، رشته برنامه ریزی شهری تکوین و تکامل خود را آغاز کرد و ابتدا در غرب و سپس در کشورهای در حال توسعه جایگاه خود را در دانشگاه و عرصه های تخصصی باز کرد. غالباً این توافق وجود دارد که جغرافیا شهری و برنامه ریزی شهری هر دو از علوم جدید هستند و ماهیتی میان رشته ای دارند و پیوندهای مشخص و روشنی در روند تکاملی خود دارند. این نوشتار با روشی تحلیلی و توصیفی و با استفاده از منابع مکتوب و متون مرتبط در پی آن است تا با تحلیل روند تکوین و تکامل این دو رشته ماهیت میان رشته ای آنها را بررسی و تحلیل کند. جغرافیای شهری در حالی که ماهیتی میان رشته ای دارد، به جزئی از رشته جدید برنامه ریزی شهری بدل شده است و برنامه ریزی شهری با بهره گیری از علم جغرافیا و سایر علوم شهری یک نظم میان رشته ای جدید را جهت کاربردی کردن و مدیریت تلفیق علوم موجود در راستای حل مسائل و مشکلات شهری بنیان گذاشت.
تعیین میزان برخورداری مناطق شهری اصفهان از شاخص های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمات فرهنگی یکی از ارکان اصلی توسعه فرهنگی محسوب می شوند. هدف از این پژوهش، بررسی چگونگی یا نحوه برخورداری مناطق شهر اصفهان از لحاظ شاخص های فرهنگی، به منظور دستیابی به میزان نابرابری های ناحیه ای در مناطق مذکور است. جامعه آماری پژوهش را، مناطق چهارده گانه شهر اصفهان تشکیل می دهد. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر این پژوهش «توصیفی-کمّی و تحلیلی» است. در این پژوهش 35 شاخص با روش تحلیل عاملی خلاصه شده و به 5 عامل تقلیل یافته و به صورت ترکیبی در عوامل معنی دار ارایه گردیده اند. سپس میزان تأثیر هر یک از عامل ها در توسعه خدمات فرهنگی مناطق مشخص و با بهره گیری از مدل TOPSIS به عنوان یک روش تصمیم گیری چند شاخصه و استفاده از روش وزن دهی آنتروپی، مناطق در پنج گروه (بسیار برخوردار، برخوردار، متوسط، محروم، بسیار محروم) سطح بندی و جایگاه هر یک از مناطق در میزان برخورداری از شاخص های مذکور مشخص گردید. سپس از طریق ایجاد رابطه رگرسیونی بین عوامل تأثیر گذار و میزان تاپسیس، عامل هایی که در افزایش سطوح توسعه خدمات فرهنگی مناطق مؤثرند مشخص گردید. یافته های پژوهش مبین آن است که مناطق شهری اصفهان به لحاظ برخورداری از نظر شاخص های فرهنگی یکسان و برابر نیستند و تفاوت آشکار و محسوسی در میزان درجه برخورداری از امکانات و فضاهای فرهنگی در بین مناطق وجود دارد. از مجموع 14 منطقه شهری، مناطق 1 و3 در سطح بسیار برخوردار هستند و مناطق5 و 6 سطح دوم یا برخوردار را شامل می شوند و منطقه 4، 8 و12 سطح نیمه برخوردار(متوسط) را در بر دارند و همچنین مناطق محروم شامل منطقه 2، 11 و9 هستند و پنجمین سطح مناطق 7، 14، 10 و 13 را به خود اختصاص داده اند و نهایتاً با در نظر گرفتن مدل رگرسیون، شاخص هایی که اولویت اول و سوم را دارند، در جهت توسعه خدمات فرهنگی مناطق شهر اصفهان پیشنهاد شده است.
روش جاپای اکولوژیکی (بوم شناختی) در پایداری کلان شهرها با نگرشی بر کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلان شهری نظیر تهران در دهه های اخیر با مشکلات و مسایل عدیده ای همچون افزایش آلودگی زیست محیطی، کاهش توان اکولوژیکی، مصادره منابع منطقه پشتیبان، افزایش بار وارده بر محیط زیست و از همه مهمتر ناتوانی مدیریت شهری در تامین و اداره امور شهر مواجه شده است که همگی موید ناپایدارتر شدن فضای اکولوژیکی کلان شهرهایی همچون تهران است. به علت وجود فضایی ارگانیک و سیستماتیک در شهرها، پیامدهای این ناپایداری از یک سو موجب کاهش توان اکولوژیکی منطقه کلان شهری و از سوی دیگر ناپایدار منطقه پشتیبانش می گردد. بدیهی است، کلان شهرهایی مانند تهران برای ادامه حیات خود، جریانی از کالا و منابع را از منطقه پشتیبان خود، وارد و جریانی از ضایعات و زباله ها را از درون خود صادر می کند. لذا هر گونه ناپایداری در آن سریعا به هر یک از این دو سطح منتقل می شود. در نتیجه این فضای اکولوژیک ناپایدار با الگوی کنونی تولید و مصرف، دیگر توان برآوردن نیازهای اساسی جمعیت خود را ندارد. همچنین در برنامه ریزی شهری کنونی کلان شهرها و توسعه آینده آنها نیز به این مساله توجه چندانی نشده است و به دنبال آن مدیریت شهری این کلان شهر فاقد ابزار لازم جهت هدایت و انطباق زندگی شهری ساکنان خود با توان اکولوژیکی منطقه است.بنابر این در این مقاله سعی شده است تا با پرداختن به این مساله روشی که می تواند ما را در تحقق پایداری کلان شهرها یاری کند معرفی شود. تاکنون این روش در پایداری بعضی از کلان شهرهای دنیا مانند لندن، سانتیاگو، توکیو، لیورپول بررسی و ارزیابی شده است در این مقاله نیز جا پای بومشناختی و میزان ناپایداری کلان شهر تهران محاسبه شده است. داده ها و آمار مورد نیاز این پژوهش با استفاده از روش های مطالعات کتابخانه ای و مراجعه به سازمان های ذیربط تهیه شده و در نهایت سعی شده است با دیدی علمی و اجرایی، با برآورد و ارزیابی این ناپایداری و علل آن، رهیافت های مدیریتی بهینه ای در گام نهادن به سوی پایداری کلان شهرها ارایه گردد.
تأثیر بانکداری الکترونیک در کاهش سفرهای درون شهری (نمونه موردی : بخش مرکزی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و گسترش روزافزون فناوری ارتباطات، انقلابی را در ابعاد مختلف زندگی انسان ها و عملکرد سازمان ها ایجاد کرده است. این فناوری، کارکرد و نگرش افراد، سازمان ها و دولت ها را دگرگون ساخته و باعث ایجاد صنایع نوین، مشاغل جدید و خلاقیت در انجام امور گردیده است. با توجه به اهمیت موضوع بانکداری الکترونیک و روند صعودی آن در ایران، در این مقاله سعی شده است به بررسی تأثیر بانکداری الکترونیک در میزان کاهش سفرهای درون شهری در محدوده ی بخش مرکزی شهر زنجان پرداخته شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است، جمع آوری داده ها به صورت میدانی (تهیه پرسشنامه و مطالعه میزان مراجعه حضوری افراد به بانک های موجود در مرکز شهر زنجان) بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که : اکثر مراجعات به مرکز شهر زنجان به منظور انجام خدمات بانکی در ساعات اوج، سبب افزایش ترافیک در بخش مرکزی شهر گردیده و این امر هزینه های اقتصادی زیادی بر جامعه تحمیل کرده است و اگر چنانچه هزینه هایی چون آلودگی هوا، استهلاک خودرو، تجهیز زیرساخت ها و... بر این رقم بیفزاییم، بی تردید رقم بسیار بالایی خواهد شد. بنابراین می توان با رونق بانکداری الکترونیک سبب کاهش مراجعه شهروندان و شاهد بهبود نسبی ترافیک شهری و کاهش هزینه ها در شهر زنجان باشیم.
تحلیلی بر ویژگی های اجتماعی استان قزوین
حوزههای تخصصی:
تبدیل روستاهای بزرگ به شهرهای کوچک و نقش آن در تعادل بخشی ناحیه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، فرآیند تبدیل روستا به شهر و نقش آن در تعادل بخشی ناحیه ای، بررسی شده است. پژوهش حاضر سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که آیا سیاست تبدیل روستاهای بزرگ به شهرهای کوچک و تاثیرات متعاقب آن می تواند گامی در جهت رسیدن به تعادل ناحیه ای تلقی گردد؟ در این راستا ریوش که در سال 1379 تبدیل به شهر شده است، در دو دوره زمانی قبل از شهر شدن و بعد از آن، به لحاظ متغیرهای مختلف جمعیتی، اشتغال، امکانات و تسهیلات خدماتی و تاثیرات آن بر ناحیه مورد مطالعه، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصله از تحلیل ها نشان می دهد که این شهر، در تثبیت و نگهداری جمعیت عملکرد ضعیف، در بسط کارکردها به درون نواحی پیرامونی و حوزه نفوذ ناموفق و در ارایه اشتغال، امکانات و تسهیلات به آن کاملا ناموفق بوده است. به همین دلیل، شهر و ناحیه مورد مطالعه در شهرستان کاشمر، بیشترین نرخ مهاجرت فرستی را داشته اند. نتیجه اینکه چون متعاقب تبدیل روستاهای بزرگ به شهرهای کوچک عمده سرمایه گذاری ها به امور زیربنایی و خدماتی اختصاص داده می شود نه به امور تولیدی و پایه ای؛ اینگونه سیاست ها فقط باعث تمرکز خدمات در این مراکز می شوند و نقاط مزبور نمی توانند نقش مورد انتظار را در تعادل بخشی ناحیه ای ایفا نمایند. در پایان برای رسیدن به توسعه متعادل و منطقی که همسو با توسعه پایدار شهری و ناحیه ای باشد، پیشنهاداتی ارایه گردیده است.
بررسی کیفیت زندگی در شهرهای کوچک با تأکید بر بعد سلامت فردی و اجتماعی (مطالعه موردی: شهر نور، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی در دهه های اخیر و بی توجهی به ابعاد کیفی زندگی انسان، پیامدهای نامطلوب بر سطح سلامت فردی و اجتماعی شهرها به دنبال داشته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی کیفیت زندگی شهر نور به عنوان شهری کوچک، با تأکید بر بعد سلامت فردی و اجتماعی است. بدین منظور مؤلفه های کیفیت محیط زیست، کیفیت محیط کارکردی و کیفیت اجتماع در ارتباط با بعد سلامت، مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز، از طریق مطالعات و بازدیدهای میدانی و تکمیل پرسشنامه با حجم نمونه ای بالغ بر 320 خانوار از بین همه محلّات شهر و به شیوه تصادفی ساده سهمیه ای جمع آوری گردید و با بهره گیری از آمارهای توصیفی و آزمون های من ویتنی، کروسکال والیس، فریدمن و کای اسکوئر یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله، نشان می دهد که در شهر مورد مطالعه، مؤلفه های کیفیت محیط زیست، کیفیت محیط کارکردی در وضعیت پایین تر از سطح متوسط و کیفیت اجتماع در وضعیت متوسط قرار دارد. بیشترین ضعف در ارتباط با مؤلفه کیفیت محیط زیست مربوط به وضعیت نظافت و لایروبی رودخانه های شهر، در ارتباط با مؤلفه کیفیت محیط کارکردی، وضعیت پارک های شهر به لحاظ امکانات مناسب برای معلولان و سالخوردگان و مؤلفه کیفیت اجتماع مربوط به کمبود استفاده از نظرات شهروندان در طرح های شهری است. در مجموع، شهر نور به لحاظ بعد سلامت فردی و اجتماعی در وضعیت متوسط قرار دارد.
بررسی نقش شرکت های تعاونی روستایی زنان در وضعیت اقتصادی و اجتماعی اعضاء (مطالعه ی موردی شرکت های تعاونی خوسف و خراشاد دراستان خراسا ن جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت جامعه زنان در فعالیت های مختلف در راستای توسعه روستایی، نقش موثری دارد. یکی از راهکارهای مناسب در جهت بکارگیری مشارکت زنان، ایجاد شرکت های تعاونی روستایی زنان می باشد. ایجاد این نهادها، مسلماً در وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها، مفید است. هدف از این تحقیق بررسی نقش شرکت های تعاونی روستایی زنان در بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی اعضاء بصورت مطالعه موردی در استان خراسان جنوبی می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و برمبنای ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش اسنادی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و روش میدانی مبتنی بر دو ابزار مصاحبه و پرسش نامه استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، متناسب حجم نمونه آماری تعداد 243 عضو برای مطالعه انتخاب شدند و با توجه به متغیرهای تحقیق از آزمون t یکطرفه استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد، که عضویت در شرکت های تعاونی روستایی زنان در وضعیت اقتصادی و اجتماعی اعضاء تاثیر مثبت نداشته است، چرا که نتایج آزمون t، بیشتر از از05/0 بوده و عدم معنادار بودن را نشان می دهد. همچنین براساس نتایج، حداقل 70 درصد از اعضای شرکت های تعاونی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان در شاخص های مختلف، بعد از عضویت در شرکت های تعاونی یا تغییری نکرده یا بدتر شده است.
برنامه ریزی راهبردی شهر دوستدار کودک با تأکید بر خلاقیت کودکان (نمونه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه روزافزون، شهرها فاقد فضاهای شهری مطلوب می باشند. سازگاری این فضاها با نیاز ساکنان، درکانون توجه کارشناسان قرار گرفته است. فضاهای شهری دربرآورده ساختن نیاز های اجتماعی و فردی کودکان شهر، نقش منحصر به فردی دارند. این فضاها بخش عمده ای از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان از جمله کودکان را به خود اختصاص می دهند و از دیدگاه مهندسی علوم انسانی، ارتقاءکیفیت این فضاها می تواند در سلامت و رشد قوای جسمی، تقویت تعاملات اجتماعی و پرورش خلاقیت در کودکان موثر باشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی (در قالب پرسشنامه و تفسیر نقاشی های کودکان و نظرسنجی از والدین) است که ابتدا به بررسی ویژگی ها و شاخص های شهر دوستدار کودک در منابع مختلف پرداخته و بر مبنای این شاخص ها، گویه های پرسشنامه شکل گرفته، سپس با توجه به نتایج پرسشنامه ها، عوامل داخلی و خارجی مدل SWOT استخراج و بر طبق نظر کارشناسان وزن دهی صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که بر طبق مدل ای اچ پی از بین معیارهای شهر دوستدار کودک، معیار ایمنی و امنیت در رتبه اول و از بین معیارهای خلاقیت، معیار خلاقیت معنایی رتبه اول را دارد که بر اساس این اولویت بندی و با توجه به عوامل سوات، برای استخراج راهبردها از مدل QSPM بهره گرفته شده است که راهبرد مخاطب قرار دادن کودک در محیط اولویت برتر را داشته که راهکارهایی مانند استفاده از مشارکت و تصمیم گیری کودکان در مورد شهر مطلوب آنها، استفاده از علائم راهنما برای جهت یابی کودکان در محله، استفاده از مبلمان در مقیاس کودک و استفاده از رنگ های شاد در فضاهای شهری می تواند در این مهم مؤثر باشد.
نقش روند گشترش کالبدی شهر تبریز در ایجاد تغییرات کاربری اراضی حومه شهر و روستاهای حوزه نفوذ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"کلان شهرها به جهت برخورداری از تزاید جمعیت و نیز تاثیرات متقابل فضایی و روابط عملکردی، همواره دگرگونی ها و تغییرات عمده ای را بر نواحی پیرامونی خود تحمیل می کنند. تخریب زمین های زراعی، نابودی فضاهای سبز، گسترش حاشیه نشینی و بالاخص تغییر کاربری اراضی حومه و نیز روستاهای حوزه نفوذ، از جمله آنهاست.
تحقیق حاضر جهت پاسخگویی به این سوال اصلی که آیا تغییرات کاربری اراضی روستاهای مورد مطالعه متاثر از توسعه کالبدی شهر تبریز می باشد؟ شکل گرفته و جهت رسیدن به این سوال، تحقیق به روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و بهره گیری از داده ها و تصاویر ماهواره ای (تصاویر چندزمانه ای سنجنده TM و +ETM) انجام و پس از تجزیه و تحلیل، نتیجه کلی زیر حاصل گردیده است: توسعه کلان شهر تبریز و تغییر دیدگاه های اقتصادی از بخش کشاورزی به صنعت و خدمات و به عبارتی تحولات اقتصادی و اجتماعی منبعث از تغییر مناسبات شهر و روستا به صورت مجموعه ای مرتبط با یکدیگر در شکل گیری این تغییرات موثر بوده اند."
تبیین نابرابری های آموزشی و ارائه مدل توسعه آموزشی به منظور آمایش و نیل به عدالت آموزشی مورد شناسی: مناطق آموزشی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نابرابری های آموزشی مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی با استفاده از تحلیل شاخص های آموزشی انجام گرفته است. تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری، مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی است. شیوه جمع آوری آمار و اطلاعات به صورت اسنادی است. در تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تاپسیس، ضریب پراکندگی، تحلیل رگرسیون، تحلیل مسیر و شبکه های عصبی استفاده شده است. نتایج رتبه بندی مناطق با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان می دهد که بین مناطق آموزشی استان نابرابری وجود دارد و از 24 منطقه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی منطقه بوکان به عنوان برخوردارترین و منطقه صومای برادوست به عنوان محروم ترین مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی هستند. با استفاده از مدل ضریب پراکندگی برای اندازه گیری نابرابری معلوم می شود بیشترین میزان نابرابری با 0.828 در شاخص های دانش آموزی و کمترین میزان نابرابری با 3/0 در شاخص های پیشرفت تحصیلی بوده است. براساس نتایج تحلیل مسیر شاخص های امکانات دانش آموزی دارای بیشترین و شاخص های امکانات فیزیکی دارای کمترین تأثیرات بر نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی بوده اند. نتایج پیش بینی با استفاده از شبکه عصبی نیز نشان می دهد، بیشترین تأثیر را بخش شاخص های اقتصادی و کمترین تأثیر را شاخص نیروی انسانی در پیشگویی نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی داشته اند.
مزیت های حمل و نقل ریلی درون شهری نسبت به جاده ای، بر اساس رویکرد توسعه پایدار، مطالعه موردی خط 4 متروی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط زیست یکی از ارکان بسیار مهم حیات و توسعه اقتصادی محسوب میشود، هم اکنون این ثروت خدادادی به دلایل مختلف، به طور آزاد و نامحدود، مورد بهره برداری قرار میگیرد. یکی از این بخش های تهدید کننده، حمل و نقل و به خصوص بخش حمل و نقل خصوصی است که سالانه آلودگی های زیادی نظیر آلودگی هوا و صوتی ایجاد کرده و هزینه های اقتصادی و زیست محیطی قابل توجهی به کشورها وارد میکند. از سویی در میان ابعاد توسعه پایدار شهری، نقش عامل زیست محیطی، بنا به نداشتن منفعتهای اقتصادی و سودا گرایانه، کمتر مورد توجه بوده است. همچنین علاوه بر عوامل طبیعی، عوامل انسانی بیشترین سهم را در تخریب محیط زیست داراست. این مقاله به بررسی مزیت های حمل و نقل ریلی نسبت به جاده ای از دیدگاه توسعه پایدار می پردازد، که برای این منظور ابتدا شاخصهای حمل و نقل و توسعه پایدار شهری شناسایی شد. برای شناسایی ارتباط بین شاخصها از طریق پرسشنامه و توزیع آن بین نخبگان امر و با استفاده از نرم افزار AMOS توانستیم به ارتباط موثر آنها پی ببریم. سپس با استفاده از پرسشنامه در بین مسافران مختلف متروی خط 4 به صورت تصادفی، انتخاب جایگزین آنها در صورت نبودن مترو را شناسایی کرده و به ارزیابی زیست محیطی بدیل های مختلف در مقایسه با حمل ونقل جاده ای در ابعاد مصرف سوخت، آلودگی های صوتی و هوایی و سایر هزینه های مرتبط پرداخته شد. در پایان با توجه به تاثرات شگرف زیست محیطی از حمل و نقل ریلی علیرغم محدودیتهای خاص مربوطه و نقش انکار ناپذیر مترو در کاهش خسارات و هزینه ها، برآورد و تخمین ارزش اقتصادی صرفه جویی شده توسعه این نوع از حمل و نقل نسبت به جاده ای و ارزیابی اقتصادی-زیست محیطی آن، برای نشان دادن ارزش اجتماعی این زیرساخت پیشنهاد گردید.
نقش مشارکت جوامع محلی در صنعت گردشگری پایدار (مطالعه موردی: سرعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غفلت از جوامع محلی در فعالیت های صنعت گردشگری خلأیی اساسی در برنامه ریزی مشارکتی به منظور دستیابی به توسعة پایدار گردشگری محسوب می شود. الگوی توسعة گردشگری جامعه محور می کوشد بخشی از این خلأ اساسی را پر کند. تحقیق حاضر با محوریت الگوی توسعة گردشگری جامعه محور به دنبال تعیین وضعیت مشارکت ساکنان محلی سرعین در زمینة گردشگری پایدار و همچنین معرفی رویکرد مشارکتی به عنوان راهبردی برای توسعة پایدار گردشگری در منطقة مورد مطالعه بوده است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برای تبیین و تشریح موضوع مورد نظر از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. در این زمینه، مطالعة پیمایشی با استفاده از نرم افزار Spss و بهره گیری از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد سازوکار صنعت گردشگری در سرعین به گونه ای است که بیشتر ساکنان بومی در آن نقشی ندارند و مشارکتی عینی در فعالیت های گردشگری ندارند. با این همه، پتانسیل مشارکتی در آن به منظور دستیابی به توسعة پایدار گردشگری به ترتیب اولویت از طریق ملاحظات اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی گردشگری قابل حصول است. موارد اخیر به ترتیب با ضرایب بتای 611/0، 198/0 و 118/0 و مجموع همبستگی 683/0 و ضریب تعیین 467/0 نقش مؤثری در توسعة پایدار گردشگری سرعین داشته اند. بدین ترتیب، مشارکت اقتصادی در درجة اول و مشارکت زیست محیطی در درجة دوم از طریق تأثیرگذاری بر مشارکت اجتماعی- فرهنگی ساکنان، زمینة توسعة پایدار گردشگری را در سرعین فراهم می سازند.
تحلیل الگوهای رشد هوشمند شهری در مناطق چهارده گانه اصفهان بر اساس مدل های برنامه ریزی منطقه ای
حوزههای تخصصی:
رشد پراکنده شهری، گسترش فیزیکی سریع و بی برنامه شهرها و در پی آن استفاده بی رویه از وسایل نقلیه موتوری، این مکان ها را با چالش های زیست محیطی فراوانی مواجه کرده است که حاصل آن افزایش آلودگی های محیطی و از بین رفتن زمینهای کشاورزی و افزایش هزینه زیرساخت های شهری بوده است. بنابراین جهت سامان دهی به چنین رشدی، از الگوهای نوین برنامه ریزی همچون رشد هوشمند استفاده می شود که این الگو بر افزایش تراکم شهری، اختلاط کاربری ها و کاهش استفاده از اتومبیل تأکید دارد و هدف اصلی آن تأمین سلامتی و رفاه شهروندان است، لذا با دستیابی به رشد هوشمند می توان زمینه تحقق توسعه پایدار شهری را فراهم نمود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از 45 شاخص از جنبه های مختلف اقتصادی-اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و دسترسی، به تحلیل الگوهای رشد مناطق شهری اصفهان پرداخته است که در این راستا از مدل های تاپسیس و امتیاز استاندارد جهت رتبه بندی و تحلیل های تطبیقی استفاده گردید. نتایج حاصله بیانگر این است که؛ بر اساس مدل تاپسیس، مناطق 5 و4 کاملا برخوردار، مناطق 13و2 و6 برخوردار، مناطق 8 و12 نیمه برخوردار و سایر مناطق محروم می باشند و بر اساس مدل امتیاز استاندارد مناطق 13 و5 و4 کاملا برخوردار، مناطق 2 و 6 برخوردار، مناطق14و12 نیمه برخوردار و سایر مناطق محروم می باشند و نتایج کاربرد هر دو مدل تقریبا یکسان بوده است به طوری که در هر دو مدل، مناطق 5 و 4 برخوردار ترین منطقه و مناطق 9،10،11،7، 3، 1 جزء مناطق محروم بوده اند. با مد نظر قرار دادن نتایج حاصله، توجه به رشد هوشمند شهری در 14 گانه اصفهان امری اجتناب ناپذیر است.
عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری فرهنگی با رویکرد جذب گردشگران خارجی در ایران مرکزی مورد شناسی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری فرهنگی، بخش مهمی از گردشگری یک کشور یا مناطق فرهنگی است که تاریخ مردم، آداب و سنن، هنر، ارزش ها و سبک زندگی آنها در این مناطق جغرافیایی از مهمترین مؤلفه مؤلفه های آن محسوب می می شوند. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در توسعه گردشگری فرهنگی از دیدگاه گردشگران خارجی در شهر یزد است. نوع پژوهش کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری 169 گردشگر خارجی در سال 1393 بر اساس نمونه گیری کوکران و همچنین روش منظم یا سیستماتیک است. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد 9/66 درصد از گردشگران خارجی معتقدند، ضعف مدیریت و عدم اجرای پروژه ها در زمینه گردشگری فرهنگی تا حد زیادی می تواند، توسعه گردشگری فرهنگی را با مشکل جدی مواجه سازد. در این رابطه، 2/75 از گردشگران تأثیر تبلیغات مفید و مؤثر را که دربرگیرنده ارزش های تاریخی، سنتی و معماری کویری است، در جذب گردشگران فرهنگی بسیار مهم و اساسی می دانند. نتایج ضرایب استاندارد شده مدلساختاریتحقیقوسطحمعناداری (0021/0 =) به دستآمدهنشان می دهد که نقش تمام هفت مؤلفه، در توسعه گردشگری فرهنگی بسیار ضروری است؛ چرا که معنی داری تمام مؤلفه ها بیش از 96/1 است. نتایج مدل ساختاری مؤلفه های مدیریت در حوزه گردشگری فرهنگی شهر یزد، نشان می دهد تأثیرات مستقیم چگونگی اداره همزمان جاذبه های تاریخی، میزان سرمایه گذاریشان درصنعتگردشگری، به ترتیب برابر با 74/6 و 09/6 است. همچنین در بین مؤلفه های مورد بررسی، مؤلفه های آموزش در حوزه گردشگری فرهنگی، دارای نقاط ضعف اساسی بوده است. در نهایت راهکارهایی جهت توسعه مطلوب و پایدار گردشگری فرهنگی در سطح شهر یزد ارائه شده است.