فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
مطالعات نواحی شهری سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
129 - 149
حوزههای تخصصی:
مسکن اجتماعی به نوعی خاصی از تامین مسکن اطلاق می شود که اساساً توسط دولت ملّی یا محلی و با هدف خانه دار کردن گروه های کم درآمد صورت می گیرد. شهر قم یکی از شهرهای بزرگ ایران است که با توجه به جمعیت بالای آن نیاز به توجه در بخش مسکن دارد. یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد و ساخت پروژه های مسکونی، مکان یابی بهینه آن می باشد. یکی از روش های تصمیم گیری، از طریق وزن دهی به معیارها روش سلسله مراتبی است. با استفاده از این روش، معیارها و زیرمعیارها رتبه بندی شده و گزینه های مناسب برای اتخاب مکان بهینه مشخص می شوند. این پژوهش به صورت کاربردی و به روش توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. معیارها و ریزمعیارهای مؤثر در مکان یابی فضاهای مسکونی معرفی و درخت سلسله مراتبی معیارها ترسیم شده است. این معیارها در قالب پرسشنامه ای تنطیم و در بین کارشناسان شهری و مسکن شهرداری قم توزیع شد و برای محاسبه میانگین وزن های داده شده هر معیار و زیرمعیار، از مقایسه زوجی استفاده شده است. پس از انجام محاسبات مربوطه در فرایند تحلیل سلسله مراتبی، نتایج و خروجی مدل به گونه ای بود که منطقه 8 مناسب ترین منطقه برای احداث پروژه مسکن اجتماعی تشخیص داده شد. مناطق 2 و 3 نیز پس از منطقه 8 در اولویت های بعدی قرار می گیرند. در همین راستا، مناطق 5 و 6 و 7 نامناسب ترین مناطق در مکان یابی و احداث این پروژه می باشند.
Practical Step towards Sampling in Qualitative Research; Focused on Grounded Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶ ضمیمه
۴۰۹-۳۹۹
حوزههای تخصصی:
Today, there is a growing trend towards qualitative research in different areas of academic investigations. However, students face difficulties in deciding on qualitative methods of research, because most of the literature on qualitative research focuses on the philosophical and theoretical aspects, and they hardly offer any practical guidelines. This problem is rooted in the essence of qualitative research, which makes the details of the research process unachievable at the beginning. As a result, the features of the sampling plan—like the accurate size and form of the sampling—remain uncertain until after the data has been gathered, and this makes the jury doubtful about the approval of the research proposal. Hence, framing an appropriate and assayable plan for sampling can be of great help in the approval and execution of qualitative research plans. From this perspective, the present article aims to design a framework for a sampling plan in qualitative researches using theoretical sources of the grounded theory method and researchers’ suggestions based on practical involvement, as well as the recent experience of the authors in grounded theory research. By studying these sources, and considering the feedback for and practical involvement in the grounded theory method, a two-stage plan of sampling is proposed. The initial stage aims to ensure adequate diversity for the appropriate distribution of the samples, and the second, as a theoretical sampling stage, guarantees the theoretical attribute of sampling in qualitative research.
ارزیابی رابطة میان شهر هوشمند و کاهش مشکلات حمل و نقل عمومی در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بهره گیری از ویژگی های شهر هوشمند به روشی مهم درجهتِ کاهش مشکلات حمل و نقل عمومی شهرها تبدیل شده است. مسئلة اصلی در این پژوهش، ارزیابی رابطة میان شهر هوشمند و کاهش مشکلات حمل و نقل عمومی در شهر ساری است. نوع پژوهش، کاربردی و مبتنی بر رویکردهای توصیفی- تحلیلیمی باشد. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و روش میدانی مانند پرسش نامه و مصاحبه استفاده شده است. جامعة آماری موردِ نظر شامل مناطق سه گانة شهر ساری است و حجم نمونه با استفاده از روش کوکران 384 نفر به دست آمده است. برای تجزیه و تحلیل، آزمون های آماری مختلفی به کار برده شد. با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون کروسکال والیس در شهر ساری، منطقة 2 بالاترین میانگین رتبه یعنی معادلِ 93/303 و منطقة 3 با 21/86 پایین ترین میانگین رتبه را بین مناطق سه گانة شهر ساری از لحاظِ برخورداری از شاخص های شهر هوشمند دارد. همچنین سطح معنی داری نشانمی دهد که بین مناطق سه گانة شهر ساری از لحاظِ شاخص هوشمندی تفاوت وجود دارد. نتایج آزمون T تک نمونه ای نشانمی دهد که وضعیت هوشمندی در شهر ساری از نظرِ پاسخ دهندگان در وضعیت مطلوبی است. نتایج آزمون فریدمن نشانمی دهد که پویایی هوشمند با 21/4 رتبة اول، حکومت هوشمند با 04/2 رتبة آخر را دارد. خروجی حاصل از ضریب همبستگی مجذور اتا نشانمی دهد که میان جنس، سطح تحصیلات، سن و اشتغال افراد و شاخص هوشمندی رابطة معناداری وجود دارد؛ ولی میان وضعیت تأهل افراد و شاخص هوشمندی رابطة معناداری وجود ندارد. در نهایت نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشانمی دهد که نسبت برتری در متغیّر تحصیلات بالاتر از 1 است و از میان همة متغیّر های مستقل تحصیلات با 37/1 بیشترین تأثیر را بر رضایتمندی شهروندان از حمل و نقل دارد.
سنجش سطح بهره مندی از خدمات شهری با استفاده از دو روش تاکسونومی عددی و روش تلفیق شاخص همپوشانی مورد شناسی: شهرستان های استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که توزیع و چیدمان خدمات شهری نقش مؤثری در جابه جایی فضایی جمعیت و تغییرات اجتماعی داشته و با توجه به اینکه یکی از معیارهای توسعة پایدار، عدالت اجتماعی است؛ از این رو، برقراری ارتباط منطقی و هماهنگ بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات برای رسیدن به پایداری ضروری به نظر می رسد . پژوهش حاضر به سنجش میزان برخورداری از امکانات و خدمات شهری مورد ِنیاز شهرستان های استان مرکزی پرداخته است. در این تحقیق بهره مندی از خدمات شهری در چهار بُعدِ بهره مندی از خدمات آموزشی، ارتباطی، درمانی و فرهنگی مذهبی مورد سنجش واقع شده است. برای دست یابی به این مهم، 24 شاخص براساس تواتر نظر صاحب نظران و متخصصان انتخاب و از روش امتیاز استاندارد شده، استاندارد می شوند؛ سپس شاخص های استاندارد شده با دو روش متفاوت با یکدیگر ترکیب و تحلیل خواهند شد. سپس از طریقِ روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) به وزن دهی ابعاد بهره مندی از خدمات شهری و متغیّرهای هر یک از آن ها پرداخته شد. امتیازات برخورداری از خدمات شهری شهرستان های استان از دو روش تاکسونومی عددی و روش تلفیق همپوشانی شاخص ( IOM ) محاسبه شد. نتایج به صورتِ سطح بندی شهرستان ها در 5 دسته از نظرِ میزان دست یابی به خدمات ارائه شد. برای درک بهتر، نتایج در سامانة اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) ترکیب و ارائه می شود. بررسی نتایج حاصل از میزان برخورداری شهرستان ها از امکانات و خدمات شهری حاکی از تفاوت ناچیز در امتیازات به دست آمده از هر دو روش دارد. در مجموع شهرستان فراهان در هر دو روش در رتبة اول بوده و شهرستان های اراک و ساوه از مناطق محروم به حساب می آیند. از روش تاکسونومی عددی، شهرستان اراک با درجة توسعه یافتگی 84/0، پایین ترین درجة توسعه یافتگی و در میان شهرستان های همگن، شهرستان خنداب با درجة توسعه یافتگی 28/0، توسعه یافته ترین شهرستان استان است. از طریقِ روش IOM ، شهرستان اراک و ساوه با امتیاز 13، کمترین توسعه یافتگی و شهرستان خنداب با امتیاز 83، بیشترین توسعه یافتگی را در میان شهرستان های همگن استان به خود اختصاص داده اند. به طور کلی می توان گفت، بین جمعیت، خدمات و امکانات شهری در شهرستان های استان مرکزی تناسبی صحیح و منطقی وجود ندارد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در توسعه یکپارچه با تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری (مطالعه موردی: شهرستان مینودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری های ناحیه ای در بسیاری از کشورها چالشی اساسی در مسیر توسعه است؛ در این راستا برنامه ریزی ناحیه ای پاسخی به نارسایی ها و کاستی ها و کوششی در جهت از میان بردن نابرابری ها و تحقق توسعه یکپارچه ناحیه ای است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه یکپارچه ناحیه ای با تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری در شهرستان مینودشت بوده است؛ بنابراین ماهیت تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. در این راستا از سه تکنیک طوفان مغزی، دلفی و ماتریس اثرات متقاطع (به کمک نرم افزار میک مک) استفاده شد. با استفاده از تکنیک طوفان مغزی و دلفی 54 عامل شناسایی شد که 11 عامل در بخش کشاورزی، 4 عامل در بخش صنعت، 13 عامل در بخش خدمات، 4 عامل در بخش نیروی انسانی، 4 عامل در بخش زیربنایی، 3 عامل در بخش آموزشی، 5 عامل در بخش اجتماعی، 4 عامل در بخش منابع طبیعی و 6 عامل در بخش مدیریت و برنامه ریزی قرار گرفته اند. این عوامل با استفاده از نرم افزار میک مک تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج به دست آمده سیستم مورد مطالعه از نوع ناپایدار بوده و بنابراین در آن با پنج دسته از عوامل تأثیرگذار، دو وجهی، تأثیرپذیر، مستقل و تنطیمی سروکار داریم. عوامل تأثیرگذار شامل دوازده عامل از جمله مدیریت یکپارچه ناحیه ای، برنامه محوری، زیرساخت ها، شبکه حمل و نقل ناحیه ای و... است. عوامل مستقل شامل پانزده عامل مانند کشت دانه های روغنی، جنگل ها و مراتع، شبکه های اجتماعی و سازمان های غیردولتی و... می گردد؛ عوامل دوجهی شامل شانزده عامل است که از آن جمله به کارآفرینان، گردشگری ورزشی، امنیت، تجارت الکترونیک، سرمایه های بخش خصوصی و... اشاره نمود. عوامل تأثیرپذیر نیز شامل یازده عامل می گردد که می توان در این زمینه از عواملی نظیر واحدهای خدماتی، تعاونی ها، باغداری، گردشگری فرهنگی، منابع آب و... نام برد. در سیستم مورد مطالعه عامل تنظیمی وجود ندارد.
تحلیل رابطة پایگاه اجتماعی و اقتصادی قومیت ها با جدایی گزینی شهری (موردمطالعه: محلات شهر تکاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدایی گزینی به عنوان یک مشکل و جدایی بین جوامع قومی، مذهبی، نژادی و گروه های درآمدی شهری، از مهم ترین موانع توسعه است. مهم ترین بعد آن، جدایی گزینی در درآمد اقتصادی بوده که منجر به بروز شکاف هایی در امکانات اجتماعی شده و شهروندان را از مشارکت اجتماعی دور نگه می دارد و درنهایت شهر را به سمت خوشه ای شدن در بعد فضایی هدایت می کند. هدف مقالة حاضر آن است تا با استفاده از تحلیل های خودهمبستگی، رابطة پایگاه اجتماعی و اقتصادی قومیت ها با جدایی گزینی آنان در محلات شهر تکاب تحلیل و تأثیر آن ها بر یکدیگر با استفاده از نقشه نمایش داده می شود. روش پژوهش به کار گرفته شده توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و پیمایش های میدانی است. در این پژوهش قومیت، میزان درآمد و هزینة خانوار به تفکیک در حوزه های شهری موردبررسی قرارگرفته است، بدین ترتیب که ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی اطلاعات مرتبط با پایگاه درآمدی و قومیت خانوار جمع آوری شده است، سپس با ایجاد پایگاه داده ها در محیط GIS به ایجاد لایه های موردنیاز برای انجام طرح پرداخته شده و درنهایت با استفاده از تحلیل آمار فضایی موران جهانی و آنسلین خودهمبستگی بین قومیت و درآمد به وسیلة نقشه نمایش داده شده است. در موران جهانی قومیت ترک (۰٫۵۳) و هزینه خانوار (۰٫۲۳) با خوشه بندی بالاتر و به طور کامل در مجاورت یکدیگر واقع شده اند. موران آنسلین نیز جدایی گزینی قومی و درآمدی را نشان می دهد و جدایی گزینی اقتصادی با جدایی گزینی قومیتی به طور کامل تطابق دارد. به این صورت که قومیت ترک در شرق شهر تکاب ازنظر درآمدی در سطحی بالاتر از قومیت کرد در غرب شهر است و جدایی گزینی قومیتی بر جدایی گزینی اقتصادی تأثیر مستقیم دارد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی قومیت ها و جدایی گزینی فضایی آنان رابطه علی و معلولی وجود دارد. درواقع می توان گفت چهار مرحله هجوم و توالی اکولوژیکی (نفوذ، هجوم، تثبیت، تراکم و توده شدن) در شهر تکاب به وقوع پیوسته است.
بررسی سیاست های نوسازی بافت فرسوده شهری (مورد مطالعه: شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با رشد شهرنشینی، مشکلاز شهری بیش از هر زمان دیگری دامنگیر شهرهای کشزور شزده اسزت. ایزن مشکلاز بر تمامی جنبه های شهرنشینی تأثیر گذاشته و کیفیت کلی زندگی در شهرها را به شدز کاهش داده است. یکی از این مشکلاز، بافت های فرسوده شهری است که موضوع نوسازی و بهسازی آنها در دهه های اخیزر توجزه برنامه ریزان و مدیران شهری را به خود جلب کرده است. سیاست های متفاوز و گزاهی متضزاد، یکزی از موانزع در مسیر نوسازی بافت های فرسوده شهری است. این پژوهش با اسزتفاده از روش کتابخانزه ای و میزدانی بزه د نبزال بررسی و اولویت بندی و شناسایی سیاست های مهزم تأثیرگزذار بزر نوسزازی بافزت فرسزوده شزهر کزرج و نیزز سیاست های تأثیرپذیر از آن است. سیاست های تحت بررسی در این تحقیق عیناً از طرح های تفصیلی شزهر کزرج استخراج شده است. پرسش نامه ها با روش خبره سنجی تکمیل و داده های آن با استفاده از نرم افزارهزای Micmac و Superdecisions ارزیابی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد از میان 11 سیاست برگزیده و با توجزه بزه چهزار معیار هزینه، سرعت اجرا، قابلیت اجرا و حجم اثرگذاری با ترسیم مدل ANP ، سیاست های مهم نوسازی به ترتیزب اسزتفاده از ررفیزت « ،» سیاست اجرای پروژه های محر توسعه، پشتیبان و زیربنایی در محلاز فرسوده « : اولویت است. همچنزین عوامزل مزؤثر بزر » بسترسازی مدیریت یکپارچه در محدوده بافت فرسوده « و » فکری و مالی مردم ساده سازی فرایندها و مراحل اقدام برای نوسازی سزاختم ان هزا در محزلاز « : سیاست های نوسازی عبارز است از سزازوکارهای حمزایتی بزرای تسزریع در « به علاوه .» حمایت از تشکیل دفاتر خدماز نوسازی محلاز « و » فرسوده » استفاده از تشکل های مردم نهاد در محدوده و محزلاز فرسزوده « و » فرایند بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده به عنوان عوامل تأثیرپذیر بر موضوع نوسازی مشخص شدند.
تحلیل وضعیت شکل گیری شهر نوآور در شهر مشهد با تأکید بر افق 1404(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی وضع موجود نوآوری در سازمان های واسطة شهر مشهد و پیش بینی سمت و سوی نوآوری در افق 1404 است که در این راستا بر اساس نمونه گیری سادة تصادفی، 100 نفر با استفاده از فرمول مورگان انتخاب و پرسشنامه ها با سه عامل کلیدی و 44 عامل مؤثر در 4 سازمان شهری شرکت شهرک های صنعتی، دانشگاه فردوسی، سازمان راه و شهرسازی و شهرداری مشهد پر شد؛ سپس 9 نفر از متخصصان این سازمان ها با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده و مصاحبة نیمه ساختاریافته ای به منظورِ تحلیل نتایج پرسشنامه با آن ها انجام پذیرفت. این پژوهش ازنظرِ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و ازنظرِ ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. به دلیل نرمال نبودن و طیفی بودن داده ها همچنین تفاوت معنی دار گویه ها و رتبه بندی مطلوب ترین عوامل مؤثر در وضع موجود نوآوری و عدم قطعیت و ابهام بالای آن ها در افق 1404 از آزمون فریدمن استفاده شد و این رتبه بندی در اختیار متخصصان شهری قرار گرفت. بر اساس تحلیل مصاحبه های متخصصان شهری، مدیران شهری تمایل چندانی به نوآوری در پروژه های شهری ندارند. حتی اگر در مراحل اولیة پژوهش در طرح ها نوآوری در نظر گرفته شود، در مرحلة اجرا با مشکلات فراوانی روبه رو می شوند. همچنین نبود تعامل افقی (بین سازمانی) و عمودی (سازمان و مردم) در سازمان ها و وجود قوانین دست و پاگیر و موازی کاری های فراوان، باعث شده عوامل مؤثر نوآوری شهری با عدم قطعیت بالایی همراه بوده و رسیدن به شهر نوآور در افق 1404 تقریباً بعید باشد؛ در نتیجه دستیابی به شهر نوآور به تغییرات بنیادی در عوامل کلیدی و مؤثر نیاز است که این امر اهتمام همه جانبه ای از طریق مدیران، هم در بُعد محلی و هم در بُعد ملی را می طلبد. در نهایت نیز پیشنهادهایی درجهتِ دستیابی به شهر نوآور توسط متخصصان شهری ارائه شده است.
شناخت و تحلیل پیامدهای امنیتی ناشی از حضور اتباع بیگانه افغانی در استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور اتباع بیگانه در جامعه ایرانی به عنوان یک پدیده جغرافیایی و اجتماعی دارای پیامدهای امنیتی در ابعاد مختلف می باشد. بیشتر اتباع بیگانه حاضر در یزد از اتباع افغانی می باشند که به دلیل قرابت فرهنگی، زبانی، مذهبی و همجواری با مرزهای شرقی و همچنین وجود امنیت، بازار کار و... به استان یزد مهاجرت کرده اند. این روند پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و جنگ های داخلی افغانستان و حمله آمریکا به این کشور شدت بیشتری به خود گرفته که تأثیرات حضور آنها از ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی قابل بررسی می باشد. لذا، باتوجه به موضوع، هدف از این پژوهش شناخت آثار و پیامدهای امنیتی حضور اتباع افغانی بر استان یزد و ارایه راهکارهای مناسب برای مقابله با این پدیده است. بدین ترتیب، بااستفاده از روش داده بنیاد پیامدهای امنیتی ناشی از حضور اتباع افغانی بر امنیت استان یزد در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی، سیاسی– امنیتی احصاءشد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که حضور اتباع افغانی می تواند پیامدهای منفی فراوانی بر امنیت استان در ابعاد مختلفی بر جای گذارد که از مهم ترین تبعات آن می توان به اشغال فرصت های شغلی و افزایش نرخ بیکاری، افزایش آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی، ایجاد پدیده حاشیه نشینی و تغییر بافت جمعیتی شهر، استفاده از خدمات آموزشی، بهداشتی، رفاهی، یارانه ای و تحمیل هزینه بر اقتصاد استان، ازدواج های غیرقانونی اتباع افغانی با اتباع ایرانی و تولد فرزندان بی هویت، انتقال بیماری های واگیردار و خطرناک و به خطرانداختن سلامت جامعه، اشاعه تفکرات خشونت طلبی مثل سلفیت جهادی و طالبانیسم، جعل مدارک شناسایی، جاسوسی و... اشاره کرد.
ارزیابی فضایی توسعه پایدار شهری با رویکرد مدیریت یکپارچه و استفاده از مدلHDI (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
34-48
حوزههای تخصصی:
رسیدن به توسعه پایدار شهری قبل از هر چیز مستلزم سیستم مدیریت شهری یکپارچه در سطوح مختلف سیاست گذاری، برنامه ریزی، تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرا بوده است. امروزه کشورهای در حال توسعه به منظور تقویت زیربناهای اقتصادی - اجتماعی خود، رهایی از وابستگی، رفع عدم تعادل های منطقه ای و در نهایت نیل به توسعه منطقه ای پایدار، نیازمند شناسایی امکانات و منابع کشورشان می باشند. بنابراین ابعاد گوناگون و پیچیدگی موضوع ضرورت شناخت میزان توسعه را بیان می کند. در ایران به علت چند جانبه بودن مدیریت شهری ساختار شهری نامناسب، هر روز مسائل پیچیده تری را بر مشکلات شهرها افزوده است. زیرا هر سازمانی با توجه به امکانات و بعدکاری خود به مسائل شهری نگاه نموده است. و دیدی جامع وجود نداشته است. بنابراین یکی از اصلی ترین موانع فراروی مدیریت شهری، بخصوص کلانشهرها مانند اهواز و غیره چندپارگی مدیریت شهری در عرصه سیاست گذاری، تصمیم سازی، برنامه ریزی و هدایت می باشد. بر همین مبنا در پژوهش حاضر با رویکرد توسعه ای – کاربردی به بررسی موضوع در کلانشهر اهواز پرداخته است. تا وضعیت توسعه و عدم آن در مناطق مشخص گردد. همچنین جهت ترسیم و تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل HDI و برنامه SPSS، EXCEL و دیگر برنامه های مورد نیاز استفاده گریده است. نتایج تحقیق نشان داده است مدیریت یکپارچه شهری در مناطق هشتگانه بر اساس میزان برخورداری و محرومیت در مناطق دارای تفاوت زیادی می باشد به طوریکه میانگین شاخص HDI برابر (566/0) درصد بوده است. که مناطق هفت، یک، پنج و شش از نظر میانگین برخورداری و مدیریت شهری نسبت به دیگر مناطق در شاخص مورد مطالعه در سطح بالای میانگین قرار دارند.
تحلیلی بر وضعیت تاب آوری محلات شهر سنندج (مطالعه موردی: محلات سرتپوله، شالمان و حاجی آباد)
حوزههای تخصصی:
سوانح و مخاطرات طبیعی به دلیل شدت و زمان کوتاه اثرگذاری بر اجتماعات بشری تبدیل به یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری در سال های اخیر شده اند، به همین منظور تقویت اجتماع ساکن در یک محیط نقشی تأثیرگذار در کاهش خطرات دارد و این مهم تنها از طریق آموزش، آمادگی و پذیرش شرایط پس از بحران، از سوی شهروندان به دست می آید. در این میان، تاب آوری، به عنوان رویکرد و روشی مناسب در جهت کاهش خطرات حاصل از بحران ها و مخاطرات، به عنوان رویکرد پژوهش حاضر انتخاب شده است. هدف اصلی این پژوهش پس از معرفی تاب آوری و تعیین سهم عوامل مؤثر بر تقویت آن، اندازه گیری میزان تاب آوری در ابعاد اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی به منظور مقابله با اثرات سوانح طبیعی در شهر سنندج است. در همین ارتباط جامعه آماری این تحقیق خانوارهای ساکن در سه محله شهر سنندج است که با استفاده از سرشماری سال 1390، مصاحبه با مسئولان ذی ربط و توزیع پرسشنامه با استفاده از فرمول کوکران 383 خانوار به بررسی وضعیت این شاخص ها در محلات موردمطالعه پرداخته شده است. در تحلیل اطلاعات نیز از روش های کمی- پیمایشی استفاده گردیده است، با توجه به تحلیل داده ها در محیط نرم افزار SPSS و همچنین تحلیل شبکه ای ANP با استفاده از نرم افزار Super Decisions برای تعیین درجه اهمیت هرکدام از مؤلفه های تاب آوری استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین تاب آوری موجود در محلات نمونه و سطح تاب آوری آن ها در ابعاد اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی رابطه معناداری وجود دارد و با تغییر هر یک از آن ها، میزان تاب آوری خانوارها نیز تغییر می یابد. لذا با توجه به میزان تاب آوری به دست آمده در محدوده موردمطالعه شهر سنندج می توان گفت تاب آوری در این مناطق در سطح مناسبی قرار دارد. همچنین در بین آن ها محله حاجی آباد در مقایسه با محلات شالمان و سرتپوله از وضعیت مناسبی برخوردار نیست.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر مهاجرت از شهر با استفاده از مدل معادلات ساختاری و تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی (مطالعه موردی: شهر اهواز)
حوزههای تخصصی:
پدیده مهاجرت از شهر، فرایندی دینامیک است که عوامل مختلفی می تواند بر آن تاثیر داشته باشند. این حرکت گروهی، حاصل برآیند نظرات و تصمیمات افرادی است که جهت دستیابی به رفاه و امکانات بهتر اقدام به مهاجرت می کنند. در همین راستا، مقاله حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت از شهر اهواز تدوین شده است. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و شالوده مطالعه مبتنی بر تکمیل 390 پرسش نامه در مناطق هفت گانه شهر اهواز بوده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی در قالب نرم افزارهای SPSS19، AMOS18 و Excel استفاده شده است. به منظور شناسایی شاخص های پژوهش، کمیته تصمیم گیری متشکل از 10 نفر از کارشناسان و صاحب نظران تشکیل شد و عوامل تأثیرگذار بر مهاجرت از شهر اهواز در 3 دسته و 13 زیرگروه شناسایی و مدل سازی شده است. جهت تحلیل داده های بدست آمده ی حاصل از نظرات کارشناسان، از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) استفاده شده است. در راستای فرضیه تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، اقدام به سنجش رابطه بین عوامل اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی با پدیده مهاجرت شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: 1- شاخص زیست محیطی با امتیاز 507/0 بیشترین امتیاز را از جهت تاثیرگذاری بر مهاجرت از شهر اهواز دارد. 2-شاخص اقتصادی با امتیاز 254/0 در رتبه بعدی قرار دارد. 3-شاخص اجتماعی با امتیاز 240/0 کم ترین میزان تاثیرگذاری را بر مهاجرت از شهر اهواز دارد. 4- تجزیه و تحلیل های معادلات ساختاری مدل AMOS جهت پاسخگویی به سه فرضیه پژوهش نشان می دهد که شاخص اقتصادی (014/2C.R )، زیست محیطی (816/4C.R ) و اجتماعی (156/2C.R ) هر کدام با سطح معناداری 05/0 رابطه معناداری را با مهاجرت افراد از شهر اهواز دارند و بدین ترتیب هر سه فرضیه مطرح شده در این پژوهش مورد تأیید قرار می گیرد.
سنجش کیفیت غنای حسی در ارتقاء فضای شهری (مطالعه موردی: محله سیچان، اصفهان)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۲
۹۷-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
قابلیت ها و کیفیت های محیطی در ادراک فضا و در نتیجه تقویت رابطه ی دیالکتیکی انسان- محیط، زمینه ساز حضورپذیری و سرزندگی و به طبع، استمرار و تقویت حیات شهری است و شهروندان با تصاویر ذهنی خود، زمینه، بستر و معنا را در شهر به صورت خودآگاه و ناخودآگاه درک می کنند؛ نخستین بخش از این ارتباط دوطرفه دریافت اطلاعات توسط حواس مخاطب در فضا است و از سوی دیگر شهر همچون ظرفی همواره خاطرات، احساسات و رخدادها را در خود جای می دهد و با تصورات آدمی ممزوج می گردد؛ بنابراین کیفیت اغنای حواس در تقویت این رابطه موثر است. بنابراین عوامل و مولفه های مختلف در طراحی ؛ همچون بافت سطوح بر غنای حس لامسه ، آوا و اصوات محیط بر حس شنوایی و محصوریت کالبدی، مقیاس انسانی، خط آسمان، تناسبات بصری، پوشش گیاهی بر غنای حس بصری تأثیر گذار است. لذا در این مقاله با هدف سنجش کیفیت غنای حسی و میزان تاثیر هر کدام از شاخص ها و معیارها بر روی محله مورد مطالعه، ابتدا با استفاده از مبانی نظری موجود به شناسایی معیارهای کیفی کیفیت غنای حسی پرداخته شد و سپس برای هر یک از معیارها، شاخص های کمی به منظور اندازه گیری استخراج گردید که هر کدام از این شاخص ها با استفاده از روش های گوناگون مورد سنجش قرار گرفت و کمی شد. سپس به منظور فهم بهتر و در راستای هدف پژوهش محله سیچان که در ضلع جنوبی زاینده رود در شهر اصفهان واقع شده، مورد بررسی قرار گرفت و شاخص های کیفیت غنای حسی در آن سنجیده شد و در نهایت به صورت نقشه ای یکپارچه شامل لینک ها در قالب قوت و ضعف مورد تحلیل واقع شد. از نتایج این پژوهش شناسایی ستجه های غنای حسی و نیز ارائه ی روشی به منظور شناسایی قوت ها و ضعف های مبادرت شده است. در نمونه موردی معابر در بخش شمالی محدوده غنای حسی نسباً مناسبی داشته، این در حالی است که غنای حسی در بخش های جنوبی رو به کاهش بوده و این ارزیابی در جدولی تحلیلی بیان گردید.
ارزیابی توسعه درونزای بافت مرکزی شهرها با تأکید بر شاخص های کیفیت زندگی؛ مطالعه موردی بافت مرکزی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی بی توجهی مدیریت شهری به بافت مرکزی شهرها به عنوان بخشی از بافت قدیم و پر اهمیت، این مراکز با مشکلات گسترده ای از جمله (ترافیک، آلودگی هوا، املاک مخروبه، زمین های رها شده و ...) روبرو شده اند که سبب کاهش سطح کیفیت زندگی در آن ها شده است و برنامه ریزی برای ارتقای سطح کیفیت زندگی در آن ها را اجتناب ناپذیر نموده است. از راهکارهایی که در سال های اخیر در رابطه با این موضوع در نظر گرفته شده است راهبرد توسعه درونزا بوده است. در تحقیق حاضر به ارزیابی توسعه درونزای بافت مرکزی شهرها با تأکید بر شاخص های کیفیت زندگی پرداخته شده است. نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای ساکن در بافت مرکزی شهر زنجان است، که از بین 4529 خانوار ساکن در بافت مرکزی 301 خانوار با استفاده از روش نمونه گیری کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون های تی جفت و همبستگی پیرسون) استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون تی جفت بیانگر مطلوبیت کیفیت زندگی در دوره بعد از توسعه درونزا نسبت به دوره قبل از آن است. بطوریکه آماره t ، 82/60- محاسبه شد. این امر باتوجه به سطح معنارداری 99 درصد تایید می شود. علاوه بر این نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان از آن دارد که بین دسترسی به امکانات و کیفیت زندگی رابطه معناداری وجود دارد. میزان این ارتباط قبل از توسعه درونزا 647/0 بوده که به 531/0 رسیده است.
سنجش کیفیت زندگی در محلات شهری در راستای ارتقاء کیفیت زندگی (مطالعه موردی محله قلعه شهر بافق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان عالی ترین نمود تمدن بشر، نقش بنیادی در ایجاد زندگی خوب برای شهروندان دارد. در عین حال، تأکید بر ابعاد کمی رشد شهرها منجر به دو قطبی شدن آنها شده و برای حل مشکلات شهرنشینان و ارتقاء زندگی آنها مفهوم «کیفیت زندگی» مورد تحقیق قرار گرفت. تحولات شهرسازی و رشد شهر بافق، موجب برهم خوردن ساختار محله ای آن گردیده است. محله قلعه از محلات با سطح کیفیت پایین شهر بافق است . عوامل متعددی منجمله کیفیت نامناسب معابر و مصالح ابنیه، کمبود خدمات، عدم جمع آوری زباله ها و تجمع آنها در اراضی بایر و خرابه ها باعث کاهش سطح کیفیت زندگی محله شده و تهدید جدی در جهت تخلیه تدریجی آن محسوب می شود. هدف پژوهش، سنجش کیفیت زندگی در محله قلعه شهر بافق و ارائه راهبردهای مطلوب در جهت ارتقای آن است. لذا، پس از مرور شاخص های کیفیت زندگی و از طریق معیارهای برگزیده و تعریف گویه های مرتبط، میزان کیفیت زندگی در محله مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش از لحاظ شیوه انجام، توصیفی – تحلیلی است و از تکنیک SWOT ، QSPM و نرم افزار SPSS برای توصیف، طبقه بندی و تحلیل داده ها استفاده شد. حجم نمونه به روش کوکران، 223 مورد تعیین گردید. بنابر یافته های تحقیق: کیفیت زندگی در محله قلعه، با نمره 4.8 کمتر ازحد متوسط (5) است، مولفه کالبدی با امتیاز 3.8 پایین ترین سطح و مولفه اجتماعی با امتیاز 6.66، بالاترین سطح را از لحاظ کیفی دارا هست. پس، مولفه کالبدی بیشترین تاثیر را در کاهش سطح کیفیت زندگی محله دارد. در پایان، راهبردهای برتر در راستای بهبود کیفیت زندگی محله ارائه شد. از مجموع راهبردها در ابعاد مختلف، تقویت و بهبود منظر محله، بازنگری بافت موجود و طراحی مجدد آن،ایجاد فضاهای پاتوق و فعالیت های جمعی، تقویت بخش کشاورزی بمنظور اشتغال زایی، تعریف و اصلاح سلسله مراتب معابر درونی، بهبود وضعیت بهداشت و ساماندهی زباله ها و ضایعات بعنوان راهبردهای برتر، بیشترین نمره را کسب کردند.
بحران هویّت و انزوای اجتماعی در شهرهای جدید و رابطه آن با رضایت از محل سکونت (مورد مطالعه: شهرجدید پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش مهاجرت به شهرها و تراکم بالای جمعیت در این مراکز و به دنبال آن، مشکلات و نارسایی های پیش آمده به ویژه در حوزه مسکن و خدمات شهری، ایجاد شهرهای جدید به عنوان یک راه حل مطرح شد. اما بررسی های انجام شده، حاکی از ناتوانی این شهرها در جذب جمعیت مازادِ مادرشهر و نارضایتی ساکنان از سکونت در این مناطق بوده است. به نظر می رسد یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیت شهرهای جدید، بی توجهی به هویّت کالبدی و اجتماعی شهرهای جدید و احساس انزوای اجتماعی ساکنان آن ها باشد. از این رو، پژوهش حاضر مسئله بحران هویّت و انزوای اجتماعی در شهرهای جدید و رابطه آن با میزان رضایت از سکونت در این مناطق را مورد بررسی قرار داد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بوده و داده های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پیمایشی) گردآوری شده است. در بخش پیمایش، با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه، محاسبه و از طریق نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده و به کمک ابزار پرسشنامه با 350 نفر از ساکنان شهر جدید پردیس مصاحبه شد. برطبق یافته ها، میزان احساس هویّت شهری برای شهر پردیس و همچنین میزان رضایت از سکونت در این شهر در بین پاسخگویان کمتر از حد متوسط و میزان انزوای اجتماعی بیشتر از حد متوسط است. در بخش تحلیلی نیز، نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که میانگین متغیرهای مذکور تفاوت معناداری با میانگین مورد انتظار دارند به صورتی که میانگین احساس هویّت شهری و رضایت از محل سکونت بسیار کمتر و میانگین انزوا بیشتر از حد متوسط است. همچنین آزمون رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته نشان داد میزان همبستگی بین احساس فقدان هویّت شهری و نارضایتی از محل سکونت برابر 0.49 و میزان همبستگی احساس انزوای اجتماعی و نارضایتی از محل سکونت 0.39 است؛ بدان معنا که با افزایش احساس فقدان هویّت شهری و افزایش احساس انزوای اجتماعی در بین شهروندان، میزان نارضایتی از سکونت در شهر پردیس بیشتر شده است.
ارزیابی کاربری های زمین با توجه به دسترسی حمل و نقلی (مطالعه موردی: منطقه 6 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم ""دسترسی"" مشخصه ای مهم در فضاهای شهری بوده و رابطی حیاتی میان حمل و نقل و کاربری زمین است که در رشته های مختلف به خصوص برنامه ریزی حمل و نقل و برنامه ریزی شهری نقش مهمی را در سیاست های اتخاذ شده توسط تصمیم گیران ایفا می کند. بنابراین، در مطالعه پیش رو با اندازه گیری دسترسی به مراکز شهری و تسهیلات حمل و نقلی و با تکیه بر بررسی مطالعات گذشته، مجموعه مناسبی از پارامترهای مرتبط با دسترسی جمع آوری شده و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و بهره گیری از روش های تصمیم گیری چند معیاره برای وزن دهی به پارامترها، ارزش بلوک های منطقه بر اساس پارامترهای دسترسی مورد ارزیابی قرار گرفته شد. این مطالعه نشان می دهد دسترسی به ایستگاه های حمل و نقل عمومی بر ارزش نهایی هر بلوک تأثیر قابل توجهی دارد، بطوریکه حدود 94% بلوک های با دسترسی مناسب به ایستگاه ها، از حیث ارزش دسترسی نهایی نیز نسبت به بلوک های دیگر مسکونی منطقه دارای رتبه بالاتری هستند. در نهایت، با گردآوری نتایج حاصل از بررسی تمامی پارامترها مشخص شد 60% بلوک ها ارزشی بالاتر از میانگین منطقه و 40% پایین تر از حد میانگین در دسترسی به تسهیلات منطقه ای قرار دارند. همینطور مشخص شد از بین پارامترهای بررسی شده مؤثر در دسترسی، پارامتر ""فاصله از حمل و نقل عمومی"" بیشترین تأثیر را در ارزیابی میزان دسترسی مناطق دارد. به این طریق، این مطالعه می تواند به برنامه ریزان شهری به منظور تصمیم گیری مناسب در رابطه با توزیع مناسب خدمات شهری و تسهیلات حمل و نقلی در سطح منطقه یاری برساند.
آینده نگری نظام سکونتگاهی در برنامه ریزی سناریومبنا؛ بهبود برنامه ریزی و آمایش منطقه ای (مورد مطالعه: استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آینده نگری منطقه ای، نوعی از آینده نگری است که با تمرکز بر محدودة سرزمینی خاص، در یک قلمرو جغرافیایی زیرملی با هدف اتخاذ تصمیم های معین برای تحقق آیندة مطلوب عملیاتی می شود. هدف مقالة حاضر بررسی سازمان فضایی نظام سکونتگاهی استان اصفهان و ترسیم الگوی مطلوب نظام شهری در افق چشم انداز 1420 است. این مقاله سعی دارد ضمن شناسایی عوامل اصلی مؤثر بر روند توسعه در مقیاس منطقه ای، زمینة تهیة سناریو های ممکن و محتمل در 25 سال آیندة استان اصفهان را فراهم کند. این تحقیق از نظر نوع ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی، و از نظر ماهیت تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. برای تجزیه وتحلیل داده ها روش تحلیل ساختاری و نرم افزار میک مک به کار گرفته شد. نتایج نشان داد متغیرهای اصلی راهبردی توسعة استان اصفهان در افق 1420 شامل «شیوة مدیریت کلان کشور»، «شیوة مدیریت استان»، «منابع آب»، «همکاری های بین نهادی»، «جمعیت و مهاجرت»، «تحقیق و توسعه»، «نقش فراملی استان»، «امنیت سرمایه گذاری»، «تولیدات صنعتی و معدنی»، «سطح فناوری اطلاعات»، «گردشگری»، و «تولید تکنولوژی» می باشند. همچنین، براساس یافته های تحقیق، استان اصفهان از نظر توسعة آرایش نظام های فضایی در 25 سال آینده با پنج سناریوی اصلی روبه رو خواهد شد: «سناریوی شعاعی»، «سناریوی جزایر منفصل»، «سناریوی خوشه ای»، «سناریوی چندمرکزی»، و «سناریو شبکه ای». بین سناریوهای طراحی شده، در سناریوی شبکه ای می توان شاهد انسجام فضایی- عملکردی در سطح منطقه و توسعة یکپارچه و متعادل فضایی بود.
ارزیابی تأثیر نوع و میزان کاربری اراضی در شکل گیری کانون های جرم خیز؛ مطالعه موردی: جرائم مربوط با سرقت در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مکان در نظریه الگوی جرم نقش اساسی دارد. نه تنها مکان ها از نظر منطقی مورد نیاز هستند، بلکه ویژگی های مکان ها نیز بر احتمال وقوع جرم موثراست. شهر تبریز نیز به موازات تحولات کشور با رشد شتابان شهرنشینی که ناشی از مهاجرت های روستا-شهری از نقاط مختلف استان بوده مواجه گردیده است و به موازات آن بحران حاشیه نشینی تبریز نیز در حال گسترش است و متعاقباً میزان کجروی های اجتماعی، میزان وقوع جرم سرقت از رشد قابل توجی برخوردار بوده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نحوه ی توزیع فضایی جرم سرقت در سطح مناطق شهر تبریز و ارتباط نوع و میزان کاربری های اراضی شهری با وقوع این جرم در سطح مناطق جرم خیز است. جامعه آماری تحقیق مربوط به افراد بالای 18 سال شهر تبریز است. شیوه نمونه گیری این تحقیق نمونه گیری طبقه ای است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف در زمره پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش تحقیق پیمایشی است. به منظور تحلیل الگوهای فضایی جرائم در سطح مناطق شهر تبریز با استفاده از نر م افزارهای اختصاصی تحلیل فضایی بزهکاری در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی، آزمون خوشه بندی و روش درون یابی به کار گرفته شده است. نتایج این بررسی حاکی از این است که در سطح مناطق شهر تبریز، جرم سرقت بیشتر در مناطق 8 و 1 و 2 توزیع شده است که با توجه به مطالعات میدانی، مهمترین دلیلی که میتوان اشاره کرد اینست که این مناطق بیشتر مرفه نشین و محل اسکان طبقات متوسط و بالای جامعه شهر تبریز هستند. در ادامه به بررسی ارتباط کاربری های اراضی این مناطق با جرم سرقت پرداخته شد که در منطقه 1و 2 شهر تبریز بیشترین درصد وقوع جرم سرقت مرتبط با کاربری های مسکونی است که بیشترین درصد اراضی این مناطق را نیز در برگرفته است ولی در منطقه 8 شهر تبریز که بخش مرکزی شهر را شامل می شود، بیشترین درصد وقوع جرم به کاربری تجاری – خدماتی مربوط می شود.
بررسی تأثیرات افزایش ارتفاع بر کیفیت هوای بلوک شهری، نمونه موردی: بلوک مسکونی شهری در مرکز شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت شهرنشینی، شهرها به سمت بلند مرتبه سازی و متراکم شدن در حرکت هستند. شهر اصفهان به دلیل مهاجرپذیری و افزایش جمعیت در سال های اخیر شاهد افزایش بی رویه ساخت و ساز و بلند مرتبه سازی هست.این در حالی است که این شهر به دلیل وجود چندین کارخانه و پالایشگاه در نزدیک شهر و ترافیک بالا به یکی از شهرهای آلوده در ایران تبدیل شده است. بر طبق آمار مرکز هواشناسی اصفهان در سال 92، 67 روز هوای شهر ناسالم بوده است.که این روزهای آلوده بیشتر در طول زمستان به دلیل پدیده وارونگی هوا است.در این پژوهش اثرات بلند مرتبه سازی و تغییرات ارتفاع ساختمان ها را در یک بلوک شهری، در مرکز شهر اصفهان، در 15 سال قبل،شرایط موجود و 15 سال آینده با نرم افزار ENVI-metمورد سنجش قرار گرفته است. در طول زمستان تأثیرات افزایش ارتفاع ساختمان ها بر دمای بلوک شهری، سرعت باد در حالت افقی (سطح عابر پیاده) و ضریب جابه جایی عمودی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که در زمستان با افزایش ارتفاع، دمای بلوک شهری تا میزان 0.025 درجه کاهش می یابد. سرعت باد افقی (در سطح عابر پیاده) تا 0.2 M/Sافزایش می یابد، که این ناخوشایند است. از سوی دیگر ضریب جا به جایی عمودی در زمستان با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. این تغییرات در دما، سرعت باد در نزدیک سطح زمین و ضریب جابه جایی در زمستان سبب افزایش پدیده وارونگی هوا در این بلوک شهری و راکد شدن هوای نزدیک زمین و در نتیجه تجمع آلاینده ها در سطح عابر پیاده می شود.