ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
۱۵۴۱.

پهنه بندی خطر وقوع حرکات توده ای با استفاده از روش های ارزش دهی اطلاعاتی و تراکم سطح در حوضه آبخیزقوچان- شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حوضه آبریز شیروان روش وزن دهی اطلاعاتی زمین لغزش مدل تراکم سطح

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۹ تعداد دانلود : ۳۷۰
حرکات توده ای، از جمله پدیده های مورفودینامیک اند که تحت تأثیر عوامل مختلفی در سطح دامنه های مناطق کوهستانی به وقوع می پیوندند. حرکات توده ای و ناپایداری دامنه ای مخاطرات مهمی برای فعالیت های انسانی اند که اغلب سبب ازدست رفتن منابع اقتصادی و خسارت دیدن اموال و تأسیسات می شوند. این مسائل لزوم پهنه بندی خطر حرکات توده ای را به عنوان اولین مرحله مدیریت صحیح محیطی این پدیده روشن می کند. در این پژوهش به بررسی پهنه ی خطر وقوع حرکات توده ای با استفاده از روش های ارزش دهی اطلاعاتی و تراکم سطح در حوضه آبخیزقوچان - شیروان پرداخته ایم به این منظور ابتدا 12 لایه اطلاعاتی مهم تأثیرگذار در وقوع حرکات توده ای از قبیل سنگ شناسی، شیب، ارتفاع، بارش، جهت شیب، فرسایش، اقلیم، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، خاک و کاربری اراضی تهیه و رقومی شدند. از تلفیق نقشه های عامل با نقشه زمین لغزش ها، درصد لغزش در واحدهای مختلف هر نقشه به دست آمد و با محاسبه تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی وزن هر یک از عوامل تعیین شد . در نهایت نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش با ادغام لایه های مختلف وزنی در دو مدل مختلف وزن دهی اطلاعاتی و مدل تراکم سطح تهیه شد . نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که بخش جنوب غربی حوضه بیشترین میزان زمین لغزش را به خود اختصاص داده است. مهمترین عنصر مؤثر در وقوع زمین لغزش محدوده، لیتولوژی می باشد و مدل تراکم سطح از ارزش 12% بیشتری برخوردار می باشد.
۱۵۴۲.

شناسایی عوامل موثر درآسیب پذیری و اختلاف حجم میزان رسوبات بادی جمع شده در مدارس روستاهای شهرستان نیمروز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نهشته های بادی مدارس ابتدایی بش دلبر دریاچه هامون شهرستان نیمروز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵ تعداد دانلود : ۳۳۹
دریاچه های فصلی یا پلایاها به دلیل قرار گرفتن در مناطقی با توپوگرافی پست در نواحی خشک و بیابانی با سیستم بادهای قوی و نی ز وج ود ذرات دانه ریز و جدا از هم، منشأ مهمی برای رسوبات بادی و طوفانهای گرد و غبار به شمار می آیند. رسوبات و نهشته های بادی در سیستان باعث گردیده تا زندگی هزاران نفر از مردم این مناطق و به خصوص دانش آموزان به خطر بیفتد. حجم رسوبات بادی دراین شهرستان در ده سال اخیر چند برابر شده است، هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر در اختلاف حجم رسوبات بادی جمع شده در مدارس روستاهای شهرستان نیمروز می باشد . روش تحقیق در این پژوهش کاملا میدانی و به صورت مشاهده مستقیم می باشد که در کنار آن از منابع کتابخانه ای نیز استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد، عامل، نوع خاک و توپوگرافی تأثیر زیادی در اختلاف حجم رسوبات جمع شده در مدارس مورد مطالعه ندارد. از بین رفتن پوشش جنگلی منطقه بش دلبر، خشک شدن دریاچه هامون و رها شدن زمین های کشاورزی و عدم پوشش گیاهی مهمترین عوامل در افزایش یا کاهش حجم رسوبات بادی هستند.
۱۵۴۳.

ادراکات جامعه محلی به عوامل موثر بر رونق گردشگری در روستای بیله درق اردبیل: پژوهشی در چارچوب روش شناسی کیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گردشگری روستایی روش تحقیق کیو ذهنیت جامعه ی محلی روستای بیله-درق اردبیل رونق حضور گردشگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۴۰۳
توجه به زمینه های توسعه ی گردشگری در روستا و بهره مندی از راهکارهای رونق حضور گردشگر، گام مهمی در جهت توسعه ی روستاهای با پتانسیل جذب مسافر است. در این میان ذهنیت جامعه ی محلی و تکیه بر تجارب بومی کمک بزرگی برای بهره مندی بیشتر از پتانسیل های موجود است. غفلت طراحان از ذهنیت حاکم و چالش های موجود باعث عدم اشراف طراح به برخی عوامل مؤثر در طراحی بوده و سبب می شود که پتانسیل های بالقوه و گاه ویژگی های خاص محیط نادیده گرفته شود. این تحقیق با هدف کشف دیدگاه ها و نظرات افراد محلی در رابطه با روش های رونق حضور گردشگر در روستای بیله درق در شهرستان سرعین از استان اردبیل انجام شد. جهت برداشت ذهنیت روستاییان در جامعه ی نمونه از روش تحقیق کیو با قابلیت تمرکز بر جامعه ی میزبان به ویژه جوامع کوچک روستایی استفاده شد. روش مذکور ترکیبی از روش های کیفی و کمی است که در پنج مرحله انجام شده است. داده های تحقیق از بین اهالی روستای بیله درق و از طریق مرتب سازی 35 گزاره ی استخراج شده از فضای گفتمان در جدول مرتب سازی اختیاری گردآوری و با نرم افزار spss16 تحلیل شد. به عنوان نتیجه، ذهنیت حاکم بیانگر وجود دو عامل مهم در خصوص روش های رونق حضور گردشگر در نمونه ی موردی بود. ذهنیت اول بیانگر ارجحیت عوامل و اقدامات کالبدی و ذهنیت دوم مبین اهمیت اقدامات اجتماعی و فرهنگی بود. در ادامه گزاره های مرتبط با هرکدام از ذهنیت های مذکور اولویت بندی و همچنین دیدگاه های مشترک و اختلاف نظر بین گروه های ذهنی در قالب گزاره های توافقی و متمایزکننده استخراج گردید.
۱۵۴۴.

تاثیر راهبردهای اکتشافی و بهره بردای بر شهرت برند گردشگری با تأکید بر نقش وفاداری و تصویر ذهنی گردشگران (مورد مطالعه: هتل های چهار و پنج ستاره شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهرت برند گردشگری وفاداری گردشگر تصویر ذهنی گردشگر راهبرد اکتشافی راهبرد بهره برداری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵ تعداد دانلود : ۳۱۲
صنعت هتل داری آمیخته ای از خدمات محسوس و نامحسوس است؛ بر همین اساس میهمانان هتل ها معمولا در یک زمان خدمتی را با چندین معیار ارزیابی متکی بر نشانه ها خریداری می کنند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر راهبردهای اکتشافی و بهره برداری بر شهرت برند گردشگری با در نظر گرفتن نقش وفاداری و تصویر ذهنی می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری گردشگران اسکان یافته در بهار 1397هتل های 4و5 ستاره در شهر یزد به تعداد 4783 نفر می باشند. جهت نمونه گیری از طریق فرمول کوکران تعداد 355 نمونه در دسترس جمع آوری گردید. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه است. روایی پرسشنامه با استفاده از میانگین واریانس استخراج شده در حدقابل قبول بیشتر از5/0 و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مقدار آن بالای 7/0 بوده و مورد تائید قرار گرفت. از نرم افزار ایموس جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد راهبردهای دوسوتوانی تاثیر معنی داری بر تصویر ذهنی گردشگران دارند. همچنین یافته ها نشان داد که تصویر ذهنی گردشگران تاثیر معنی داری بر وفاداری گردشگران و شهرت برند گردشگری دارد. نتایج نشان داد که وفاداری گردشگران نیز بر شهرت برند تاثیر گذار است. همچنین، راهبرد اکتشافی با اثر میانجی تصویر ذهنی برند بر شهرت و وفاداری برند گردشگری تاثیر می گذارد. راهبرد بهره برداری نیز با اثر واسطه ای تصویر ذهنی برند بر وفاداری برند گردشگری تاثیر می گذارد. اما راهبرد بهره برداری از طریق تصویر ذهنی تأثیر معناداری بر شهرت برند گردشگری ندارد.
۱۵۴۵.

ارزیابی و مدل سازی تغییرات زمانی- مکانی کاربری اراضی در گسترش شدت بیابان زایی مناطق خشک شمال شرق ایران (سرخس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیش بینی تغییرات کاربری اراضی تصاویر ماهواره ای تخریب زمین مدل ساز LCM بیابان زایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۲ تعداد دانلود : ۳۹۴
تغییرات پوشش زمین در دهه های اخیر مشکلات فراوانی ازجمله تخریب منابع طبیعی را در برداشته است. پیش بینی تغییرات کاربری اراضی نقش مهمی در مدیریت منابع داشته و مدیران را در برنامه ریزی بهتر یاری می دهد. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی آن در آینده با استفاده از مدل ساز تغییر زمین (LCM) در توسعه شدت بیابان زایی مناطق خشک شمال شرق ایران، سرخس است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه لندست مربوط به سال های 2000، 2005، 2010 و 2015، تغییرات کاربری اراضی طی 15 سال بررسی گردید. وضعیت کاربری اراضی سال 2030 با استفاده از مدل پیش بینی مارکوف و رویکرد مدل سازLCM و بر پایه شبکه های عصبی مصنوعی پیش بینی شد. نتایج نشان داد در طول این دوره، تغییرات کاربری اراضی شامل کاهش سه درصدی مراتع متوسط و غنی، افزایش سه درصدی مراتع فقیر و اراضی بایر و افزایش یک درصدی اراضی کشاورزی بوده است. وسعت پهنه های ماسه ای در کل این دوره بیش از یک درصد افزایش یافته است که نشان دهنده افزایش شدت بیابان زایی است. صحّت نقشه کاربری اراضی پیش بینی شده و نقشه واقعیت زمینی ضریب کاپای 85 درصدی را نشان می دهد. طبق نتایج طی سال های 2000 تا 2015 منطقه مطالعاتی دستخوش تغییرات وسیعی گردیده که عمده این تغییرات در جهت تخریب منطقه بوده است. نتایج پیش بینی مدل ساز نیز ادامه روند تخریب زمین و شدت بیابان زایی را تأیید می کند.
۱۵۴۶.

تحلیل فضایی شیوع کرونا در ناحیه روستایی شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پراکنش فضایی بیماری کرونا سکونتگاه های روستایی شهرستان دماوند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۹ تعداد دانلود : ۳۷۳
در پی وقوع بحران بیماری کرونا در نقاط مختلف جهان، پراکنش فضایی این بیماری در ایران ناهمگن بوده است . هم زمان با رشد روزافزون اطلاعات پیرامون بیماری ها و مرگ ومیر، روش های متناسب برای تحلیل این نوع داده ها نیز رو به گسترش است. یکی از این روش ها، تحلیل فضایی بیماری است. هدف از بررسی الگوی پراکنش فضایی بیماری نه فقط شناخت صرف آن، بلکه شناخت و واکاوی عوامل مؤثر بر پراکنش فضایی بیماری در سطح منطقه مورد مطالعه یعنی شهرستان دماوند به عنوان موضوع اصلی بررسی است. در این پژوهش با ماهیت توصیفی-تحلیلی که در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی-میدانی استفاده شده است، ابتدا اطلاعات مورد نیاز مانند آمار تعداد مبتلایان به کرونا از ابتدای فروردین ماه 1399 تا پایان تیرماه 1399 با مراجعه به مرکز بهداشتی-درمانی شهرستان دماوند جمع آوری شد. سپس با روش های لکه های داغ، منحنی بیضوی انحراف استاندارد، آزمون همبستگی پیرسون و خودهمبستگی فضایی موران در محیط نرم افزار GIS الگوی پراکنش فضایی بیماری و عوامل مؤثر بر شیوع آن نشان داده شد. نتایج حاصله از تحلیل لکه های داغ نشان داد، بیش ترین لکه های داغ در سمت غرب و شمال غربی شهرستان قرار دارند و روستاهای قرار گرفته در این لکه ها با برخورداری کم از مراکز بهداشتی-درمانی تقریباً دارای تراکم جمعیتی بالایی هستند که در مجاورت یکدیگر و نزدیک به شهرها و در مسیر و جاده اصلی قرار دارند. بیش ترین لکه های سرد نیز در نواحی شرق و جنوب شرقی منطقه مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون و شاخص موران گویای همبستگی معنادار بین عوامل شش گانه مؤثر در شیوع کرونا شامل ضعف در ارائه خدمات بهداشتی-درمانی (0/23)، بالا بودن سطح تعاملات بین سکونتگاهی (0/21)، کوتاه بودن فاصله جغرافیایی بین سکونتگاه ها (0/20)، ساده سازی ریسک خطر ابتلا به کرونا (0/19)، ضعف توجه جامعه محلی به اصول مواجهه بهداشتی با مخاطره کرونا (0/17) و ضعف در اطلاع رسانی رسمی از مخاطره کرونا (0/16) با الگوی پراکنش خوشه ای است. در این پژوهش شناخت الگوی فضایی پراکنش بیماری کرونا و تحلیل فضایی علل آن می تواند به مدیریت کارای این بیماری کمک نماید.
۱۵۴۷.

تأثیر تغییر سیاست های یارانه ای بر فقر غذایی در جامعه روستایی استان فارس در فاصله سال های 1387 تا 1393(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یارانه فقر غذایی رویکرد چندبعدی فقر هرم غذایی فارس (استان)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۵۶۹
در ایران، در آذرماه سال 1389، سیاست اعطای یارانه از رویکرد همگانی به رویکرد هدفمند تغییر کرد. بدیهی است این تغییر سیاست بر وضعیت فقر غذایی در جامعه روستایی تأثیر می گذارد. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی پیمایشی تأثیر این تغییر سیاست بر فقر غذایی در جامعه روستایی استان فارس بود. در این راستا، از هرم غذایی به عنوان راهنمای برنامه غذایی متعادل و از شاخص های فقر غذایی در چارچوب رویکرد چندبعدی فقر شامل شاخص نسبت سرشمار و شاخص نسبت شکاف فقر غذایی استفاده شد. داده های لازم از طرح هزینه- درآمد خانوارهای روستایی در سال های 1387، 1389، 1391 و 1393 به دست آمد. نتایج نشان داد که سیاست های یارانه ای (صرف نظر از نوع آن) ابزاری مؤثر برای کاهش نرخ و عمق فقر غذایی در گروه های غذایی جامعه روستایی است؛ همچنین، تغییر در سیاست یارانه ای موجب افزایش 98/10 درصدی نرخ فقر غذایی و 02/23 درصدی عمق فقر غذایی در گروه چربی ها و نیز به ترتیب، افزایش 10/10 و 31/29 درصدی در گروه قندها و کاهش 03/31 و 17/38 درصدی در گروه غلات شده است. بر این اساس، در راستای بهبود و ارتقای اثربخشی سیاست هدفمندی یارانه ها در مقابله با فقر غذایی، پرداختن به ابزارهای تکمیلی از قبیل سیاست های جبرانی و افزایش سطح سواد تغذیه ای خانوارها ضروری می نماید.
۱۵۴۸.

شناسایی ابعاد محتوایی برند مقصد گردشگری و اثر گذاری آن در توانمندسازی گردشگران؛پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازاریابی محتوا توانمندسازی گردشگر رشت شهر خلاق گسترنومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۲۴۲
محتوای انتشاریافته در رسانه های مختلف می تواند به گردشگران در اتخاذ تصمیمات بهتر کمک کند. هرچقدر که استفاده از محتواهای مختلف برای برنامه ریزی سفر آسان تر و بدون زحمت باشد، احساس فرد از کنترل روی برنامه ریزی فرایند سفر بهتر خواهد بود و احساس توانمندی بیشتری خواهد کرد. بر همین اساس، هدف این پژوهش بررسی تأثیر بازاریابی محتوا در توانمندسازی گردشگران برای انتخاب شهر رشت به عنوان مقصد سفر می باشد. با توجه به موقعیت شهر رشت به عنوان شهر خلاق گسترونومی، ابتدا با استفاده از روش تحلیل مضمون فانتزی، ابعاد غذایی نمادین انتشاریافته از شهر رشت در رسانه های شخصی، اکتسابی و اشتراک گذاری استخراج شد. در این مرحله، چهار مضمون فانتزی به عنوان واقعیت های نمادین شهر رشت درنتیجه بررسی همگرایی محتوای متن های منتشرشده در رسانه ها شناسایی شدند. سپس در یک مطالعه تجربی تأثیر این ابعاد در توانمندسازی گردشگران بالقوه جهت انتخاب رشت به عنوان مقصد سفر موردبررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد مشارکت کنندگانی که با تم ها مواجه شدند، احساس توانمندی بیشتری در تصمیم گیری و برنامه ریزی سفر می کردند. به طوری که نسبت به گروه دیگر، احساس هدفمندی، کفایت، استقلال و اثرگذاری بیشتری در برنامه ریزی سفرشان داشتند.
۱۵۴۹.

رتبه بندی ظرفیت گردشگری ورزشی طبیعت محور در مسیرهای گردشگری استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسیر گردشگری ورزشی طبیعت محور استان لرستان روش EDAS

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۳۵۵
گردشگری ورزشی طبیعت محور به عنوان یکی از انواع گردشگری نقش مهمی در توسعه مناطق بازی کرده و می تواند تأثیر مهمی در ارتقا سلامت جسمی و روحی گردشگران داشته باشد. این نوع از گردشگری یکی از سازگارترین الگوها را با راهبردهای توسعه پایدار در مقیاس منطقه ای ارائه می کند. استان لرستان به دلیل قرارگیری در رشته کوه زاگرس، از ظرفیت های طبیعی متعددی همچون کوه ها و آبشارهای منحصربه فرد، رودخانه های متعدد و دریاچه هایی با اکوسیستم کم نظیر برخوردار است. از این رو این استان می تواند به عنوان یکی از قطب های مهم در زمینه گردشگری ورزشی طبیعت محور در سطح کشور محسوب شود؛ هرچند که تاکنون از ظرفیت های بالقوه و بالفعل این استان در زمینه گردشگری ورزشی طبیعت مبنا استفاده مؤثر نشده است. هدف این پژوهش تعیین ظرفیت و رتبه بندی مسیرها گردشگری استان بر مبنای گردشگری ورزشی طبیعت محور است. بدین منظور، ابتدا معیارها و شاخص های مورد نیاز از پژوهش های پیشین استخراج گردیده و سپس با بهره مندی ازنظر متخصصان، برای استان لرستان بومی سازی شده است. وزن معیارها نیز بر اساس آرای کارشناسان و با به کارگیری روش بهترین بدترین معیار در نرم افزار لینگو مشخص گردیده است و درنهایت مسیرهای گردشگری استان بر اساس ظرفیت گردشگری ورزشی طبیعت مبنا رتبه بندی شده است. یافته ها نشان می دهد که مسیرهای خرم آباد الیگودرز، خرم آباد دورود، خرم آباد بروجرد در رتبه های اول تا سوم و مسیرهای خرم آباد کوهدشت، خرم آباد دلفان، خرم آباد پلدختر، خرم آباد ازنا، خرم آباد دوره و خرم آباد سلسله به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
۱۵۵۰.

بررسی و تحلیل نگرش ژئوپلیتیکی اسناد بالادستی آمایش سرزمین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسناد بالادستی آمایش سرزمین نگرش ژئوپلیتیکی گزاره های ژئوپلیتیکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۵ تعداد دانلود : ۵۳۶
آمایش سرزمین به عنوان تجلی سیاستگذاری فضایی، تلاقی گاه نهایی محتوای برنامه های توسعه و اسناد بالادستی است که ضمن توسعه و تعادل سرزمینی، بر ارتقا قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی هر کشوری، نقش بی بدیلی ایفا نماید. رویکرد ژئوپلیتیکی ناظر بر بهره وری قابلیتهای مکانی- فضایی در راستای استفاده بهینه از مزیت های رقابتی در مقیاس های خرد و کلان ارتقاءدهنده قدرت ملی یک کشور و تعیین کننده مناسبات آن با دیگر قدرت ها است. از این رو توجه به جایگاه آن در اسناد سیاستگذاری فضایی کشور با توجه به جغرافیای ایران، از منظر ژئوپلیتیک کاربردی ضروری است. هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل نگرش اسناد بالا دستی آمایش سرزمین در ایران است. بر این مبنا، این مقاله با تحلیل محتوای کمی و روش توصیفی-تحلیلی به دنبال تحلیل نگرش ژئوپلیتیکی در اسناد بالادستی آمایشی ایران است. لذا، با بررسی آن اسناد، گزاره های ژئوپلیتیکی آنها احصاء و ارزیابی گردید. نتایج نشان می دهد که 78 بند سیاستی دارای نگرش ژئوپلیتیکی بوده است. اگرچه نگرش ژئوپلیتیکی در اسناد بالادستی آمایشی از سال 1377 در سیاست های کلی نظام در بخش انرژی آمده ولی اهمیت این موضوع در سند جهت گیری های ملی آمایش سرزمین با 63 گزاره ژئوپلیتیکی تثبیت شده است که بیانگر درک ارزش هایی فضایی-مکانی ایران می باشند که در قالب گزاره های ژئوپلیتیکی سیاستگذاری فضایی کشور معرفی شده اند.
۱۵۵۱.

قابلیت سنجی منطقه ۵ شهر تبریز در پیاده سازی اصول رشد هوشمند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رشد هوشمند شهری برنامه ریزی حمل و نقل توسعه پایدار شهری الگوی فضایی کاربری زمین منطقه ۵ شهر تبریز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰
رشد هوشمند شهری انطباق نیازهای کالبدی، اجتماعی و اقتصادی کنونی و آینده جوامع شهری با تکیه بر سه مفهوم اختلاط کاربری، دسترسی و تراکم در محیط های شهری و خلق مکان هایی با ویژگی های منحصر به فرد به منظور کاهش هزینه های شهرسازی و آسایش شهروندان است. هدف این پژوهش بررسی و قابلیت سنجی وضعیت رشد هوشمند در محدوده منطقه ۵ شهر تبریز است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناختی توصیفی - تحلیلی است. برای انجام این پژوهش ۳ شاخص رشد هوشمند شامل مدیریت کالبدی و حفاظت از فضاهای باز، اختلاط کاربری و شبکه دسترسی و حمل ونقل موردمطالعه قرار گرفتند. در بخش نخست تحقیق اقدام به سنجش وضعیت توسعه کالبدی منطقه طی سه بازه زمانی ۶۳، ۸۷ و ۹۵ شد. در بخش دوم پژوهش وضعیت اختلاط کاربری اراضی و شبکه دسترسی محلی و ناوگان حمل ونقل عمومی اتوبوس، تاکسی و مترو و کیفیت شبکه دسترسی مورد ارزیابی قرار گرفت. در فرایند پژوهش از نرم افزارهای Arc Gis وGoogle Earth و همچنین ابزارها و مدل های تحلیل گر شبکه و Z-score استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در بعد شاخص اختلاط کاربری، با توجه به کارکرد ناحیه ای - منطقه، کاربری های مسکونی، تجاری و گردشگری و جهانگردی دارای بیش ترین حجم اختلاط بوده اند که شاخص نهایی اختلاط با مقدار 6/1 زیاد ارزیابی شد. در بخش نهایی به منظور تعیین وضعیت دسترسی و کیفیت خدمات ناوگان عمومی ازطریق ابزار تحلیل شبکه با درنظرگرفتن فضای فاصله ای منهتن در یک فضای ۵۰۰ متری شعاع دسترسی به مسیرهای ارتباطی در محیط ArcMap مدل سازی شدند که شاخص دسترسی بر اساس مدل تحلیل شبکه در محدوده های چهارگانه اصلی به ترتیب برای تاکسی، اتوبوس و سپس مترو قابل دارای بهترین وضعیت ارزیابی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد مدیریت توسعه کالبدی منطقه ی ۵ شهر تبریز با نوسان همراه بوده و توسعه ی کالبدی آن بعد از دهه ۸۷ به بعد روند زایشی به خود می گیرد که بیش ترین روند توسعه ی آن به سمت فضاهای بیرون از منطقه در محدوده ی شرق بوده است.
۱۵۵۲.

Geopolitical Strategy to Settle the Crisis of Pandemic Diseases(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: strategy Pandemic Diseases Geopolitics

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۳۳۴
From the end of 2019, the world has faced with instability resulted from Corona Virus (COVID-19) pandemic (WTO. (1),2020); a fatal and destructive virus which can have many lessons for the vulnerable world. The virus has spread to the entire world and has affected all of the states of the world which have affected by complicated and interwoven economic, social and spatial actions. The twenty-first century world is under threat by one of the smallest microscopic families. One of the hypotheses is that because natural order requirements are neglected, the nature has given the clearest answer and reaction and it will continue, if the destruction continues (Andrawes,2020). It is obvious that COVID-19 is not the first and the last one from pandemic diseases in human live, but it is a part of historical process of pandemic diseases and spreadable to the entire world that some other cases will be emerged in the future. So, based on such experiences, WHO, national and local states, civil organizations and citizens should design appropriate and synergic reactionary patterns to confront with them and execute the designs with previous preparations. The world mutation of the virus is started from a living organism (bat, pangolins or any other creature) in micro space, namely from a local market in Wuhan City (Hui and others,2020:265-266). But, the pattern of virus transmission was in a way that spread to world, rapidly and became a global epidemic and pandemic (Roumina,2020). Local origin, weakness of science, transmission rate, geographic spread pattern, global epidemic, different and doubtful reactions by the states and its destructive and multi-faceted effects can be an experience for the states, citizens and common reactions of the world society to similar threats in the future.    In global scale, the pattern of virus spread is pandemic and has spread to all of the states (WHO,2020). Even the states that have had high level of control power, they have been only able to delay its spread to inside of their territory and have not been made free from economic consequences and global fear from Coronavirus. Today, economic, social and spatial actions in the world are affected by Coronavirus monster. The chain of global production, distribution and consumption is extracted from normal cycle, at least for short term (Nguyen,2020). Because of the decrease in the global production and transportation activities, oil consumption has reached to its lowest rate and its price was negative. Many economic, social, cultural, scientific and administrative activities like business, transportation, trade, education, religious rituals, and tourism etc. activities have been decreased. Decreasing process of global economic growth and falling stock exchange in developed states are emanated from Coronavirus pandemic in the world (The Economic Times,2020). Networked economy and economic interdependence in the world from one hand, and huge effects of this phenomenon on the industrialized developed states are among the issue which will affect the global economy for long time. It seems that heavy shadow of the pattern of global distribution of China’s economic productions is in direct connection with Coronavirus fast spread in the other regions of the world. If this was occurred in any other state in the world, it would not be spread with this speed, geographically/spatially. Spatial and time pattern of Coronavirus spread show China geopolitical power and influence in the other geographic spaces of the world. Although some states closed their political geographic borders to confront with the virus spread, but they were not successful in this domain and the virus spread to the world. Closing or non- systematic hasty controlling of the borders in local and national scales were the first strategy of the states in which only some states earned relative success (Worldometers Website, 2020). It seems that closing or controlling of the international and internal borders with cellular approach toward geographic space and time as human structure habitations to close or reduce spatial transactions to the extent of inevitable necessities is a geographical strategy which can control epidemic diseases and preserve human immunity and guarantee human health and human structures in micro and macro levels. But, unfortunately China as the geographic origin of Coronavirus epidemic (Shadi,2020), and then WHO and consequently national states ignored their political/geographic responsibility and also ignored to codify geopolitical strategy to confront with the virus and acted with delay and incompletely and caused spread of the virus in global scale and pandemic. They should accept the consequences of ignoring the mentioned strategy or postpone in taking appropriate measures to control Coronavirus and development of hygienic threats against micro and macro geographic spaces which act as habitations of human structures and human society totality. At least there is a one difference among the states in the domain of spatial/ geographic reactions towards Coronavirus crisis, and that is the fact that Coronavirus was emanated from Wuhan in central region of China, but China prevented the virus spread to the other spaces of China by taking the strategy of geographic isolation and cutting or decreasing in spatial relations and taking strict state policies (Financial Times,2020). But, some European States, the US and Iran had unsystematic, doubtful and postponed geographic reactions, and caused the virus spread from its origin to the other geographic spaces and caused to incontrollable geographic pollution.       This experience showed that it seems that coherent political systems with higher power of control, ignoring their political ideology, are successful in the domain of human health security than plural political systems and also weak systems. This experience can be starting point in ideological and attitude revolution in the citizens towards political thoughts and state paradigms in the world and can change the citizens’ perceptions and expectations toward the states’ structures and the criteria of legitimacy.                       The level of development and extensive relations with China shows that developed states and also the states which are more dependent in the network of China’s economy are more infected by the virus than developing states. These states have the more cases and deaths. It seems that there is a direct relation between the level of economic interdependence with China’s economy and increase in the cases of Coronavirus and its spread (Goldin,2020). This shows high level and multifaceted level of transactions and mutual interdependence between the states and China as the origin of COVID-19 which caused the virus spread to these geographic spaces and located the cycle of virus spread in the patterns of local and regional spatial actions of the other states. This process caused doubled spread of COVID-19 in geographic spaces of the other continents and global epidemic. The spread and epidemic of the virus in Saudi Arabia, Turkey, Italy, Iran, the Middle East, France, Britain, Eastern and Western Europe countries, Russia, the US and Canada etc. that are among developed states or are in connection with China’s economy is explainable in the frame of interdependence model.  In international scale, the states which reduced, controlled or managed spatial transactions and relations with the origin state namely China were less damaged and some states such as Iran that ignored the threat and continue its spatial transactions with China were more damaged.  The infected countries are faced with different challenges in national scale, and their economies have gotten Corona arrangement, formally and informally. Allocation of huge financial resources to prevent, confrontation, supply of medical equipment and supply of medical expenses have put the economies under pressure. From the other hand, crisis in small, medium and large scale firms have caused decrease in national production and have challenged economic growth and development. In informal economic domain, dark economic boom in economic systems which have gaps, have shown their inefficiency in such a situation. This issue is more critical in the states which face with wide spread of the virus and have not had appropriate financial resources and reserves. However, the lost costs in developed states are more than in developing states and they have suffered more.    Medically, healthy human with immune and resistant immunity system are less vulnerable in confrontation with the virus (WHO (2),2020), likewise in national scale, flexible and powerful systems have more power to cross from the crisis and weak systems will be faced with big challenges emanating from Coronavirus crisis. The consequences of Coronavirus crisis may last for several decades in these systems.   Regarding the above mentioned debate, Coronavirus crisis is one of the least experienced geopolitical crises of last decades which spread to the world incredibly fast and have made vulnerable geographic, biological, economic and social security of the spaces and have shocked and crippled the world. No matter where or what it is originated from, its consequences is global. It has spread to the world in a little time, and infected millions of people, and decreased global economic growth in developed states and it may collapse or bankrupt the economies of the developing states. This dangerous enemy has no weaponry and no complicated equipment, but it is developed through persons and needs and human spatial, economic and social transactions and it is become the biggest challenges of the world in short time and has minimized bilateral and multilateral spatial transactions in all local, area, regional, national and global scales.     So, confront with Coronavirus crisis, COVID-19, and newfound and pandemic diseases requires new applied paradigm in human minds which regardless of enemy-making policies originating from power relations, makes cooperation among the states necessary in interdependent and interconnected world in regional and global scales. It is fact that none of the states, even if it is the most powerful state in the world such as the US, cannot confront with the Coronavirus crisis or similar crises per se. As Coronavirus crisis is global, the exit path also requires global thought based on geopolitical strategy.      The experience of this global crisis shows that the virus threat is not limited to one or several states, but its threat and spread in a state means the threat and spread to the all of states and human being and living on planet earth (WTO (3),2020). Also, control and confront with this threat goes beyond from a state power or regional political system such as the EU. For this reason, there is not an alternative than dependence on multilateral cooperation and participation of all of the states. This crisis can form a geopolitical cooperation pattern base on peace for newfound crises. Dimensions of geopolitical strategy to confront and control of the pandemic epidemics similar to Coronavirus in the world are as under:  1.preliminary and immediate responsiveness of Security Council and General Assembly of the UN as an institution of political management of global space in considering pandemic epidemics as threats to international security and then mobilization of the states and governments to control and confront with it by central role of WHO; 2.inherent responsiveness of WHO to manage operational project of controlling and confronting with epidemics at their preliminary stages and not to find moral suggestions and consultants sufficient; 3.creation of common perception and approach towards epidemics among all of the UN member states as a threat to national security for all of the nations and states; 4.take initiatives to international cooperation and creation of powerful mechanism to form rapid and effective inter-state cooperation to confront with epidemics in regional and global scales by WHO; 5.organizing of operational teams to international technical and consulting helps and supports to the state or states infected by epidemics; 6.duties division and obligations related to public responsiveness of the states to confront with epidemics and mobilization of international and non-infected states facilities to support infected states by WHO; 7.establish united spatial political management among international, regional, national, sub-national, local and residential levels in coordination with WHO and local states to organized, effective and targeted confront with the epidemics; 8.having perception of national security threat towards epidemics spread to internal space of the territory of the states and nation’s habitations by national states; 9.having cellulous approach towards spaces and places of human living in micro scale (family scale of resident, proffered); 10.establish technical, institutional and specialized systems to national monitor and alarm in relation with newfound epidemeis, even usual epidemics in the state; 11.rapid and effective responsiveness of national states to control and confront with microbial threats and preserve bio security of citizens and habitations against epidemics; 12.rapid activation of controlling function and possibly closing the borders and land, air and sea border gates and decrease or stop spatial/ geographic transactions in social, economic and cultural facets with abroad in particular with the infected states and geographic spaces;  13.structural and functional organizing and to give the power and authority to the national and local operating systems to confront with epidemics; 14.emergency isolation and strict control and decrease in geographic (spatial / place) transactions in interstate scales which are suspected to be infected; 15.exertion of hygienic controls to infected persons and isolation of their place from other citizens;  16.justifying citizens and civil institutions in relation with legal and moral responsiveness against other citizen's health and invitation to cooperate with the states and plans of control and confront with epidemics; 17.establish or organizing of sustainable bio-army institution against future biological threats to the state due to supply and guarantee hygienic, food, physical and psychological security of citizens and inner geographic places and spaces of the state; 18.establish united multi-level and multi-faceted management system with accrue duty division between national, province, local and residential levels in a situation of epidemics and pandemics in the state; 19.taking policies and compensatory actions by the central and local states to supply public social welfare services, biological immunity, hygienic and medical services, losing jobs, economic and financial supports etc. in pandemic period to the vulnerable and damaged citizens and paying the costs from national and public resources; 20.permanent monitoring of epidemic situation and simultaneously with starting process of spatial/ social contraction in the state, execution of gradual process of decrease in geographic/ social limitations in national and local levels by the central state and normalization of living situation of the citizens in the country and reaching at final stage of the crisis.
۱۵۵۳.

تحلیل مقایسه ای اثرات الگوهای اسکان مجدد پس از وقوع مخاطرات طبیعی بر کیفیت زندگی روستاییان (موردمطالعه: زلزله سال 1376 شهرستان زیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زلزله بازسازی جابه جایی تجمیع کیفیت زندگی شهرستان زیرکوه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۷ تعداد دانلود : ۳۳۹
مخاطرات طبیعی به خصوص زلزله در اغلب موارد، تلفات سنگین جانی و مالی بر سکونتگاه های انسانی وارد می سازد. اسکان مجدد در قالب سه رویکرد بازسازی (درجاسازی)، جابه جایی و تجمیع، یکی از رویکردهای اصلی برای بازسازی سکونتگاه های روستایی پس از وقوع زلزله است. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیرات الگوهای سه گانه اسکان مجدد روستاهای آسیب دیده از زلزله 1376 شهرستان زیرکوه بر میزان کیفیت زندگی ساکنان جوامع روستایی است. جامعه آماری این پژوهش، خانوارهای محلی ساکن در 6 نقطه روستایی محدوده مطالعاتی است که با راهبردهای سه گانه اسکان مجدد (جابجایی، تجمیع یا ادغام و درجاسازی یا بازسازی) همراه بوده اند؛ که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 144 سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه و به روش تصادفی ساده تعیین شدند. پایایی پرسش نامه تهیه شده با استفاده از فرمول ویژه آلفای کرونباخ و مقدار آلفای 885/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش حاضر در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های T تک نمونه ای و تحلیل واریانس انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد سیاست های اسکان مجدد روستاها توانسته بهبود نسبی در کیفیت زندگی ساکنان روستایی با میانگین 2.57 ایجاد کند که در بعد اجتماعی- فرهنگی با میانگین 2.717 بالاترین و در بعد اقتصادی با میانگین 2.15 کمترین سطح رضایت مندی از شرایط موجود وجود دارد. با توجه به نتایج آزمون آنالیز واریانس نیز، سطح کیفیت زندگی روستاییان در سه الگوی اسکان مجدد تفاوت معناداری نداشته ولی سطح معناداری در 7 شاخص کیفیت اشتغال، کیفیت درآمد، کیفیت آموزش، کیفیت مشارکت، کیفیت انسجام اجتماعی، کیفیت زیرساخت و کیفیت محیط پایین تر از 0.05 است؛ بنابراین سطح رضایت مندی پاسخگویان از کیفیت زندگی در هر سه الگوی اسکان مجدد تا حدودی یکسان است.
۱۵۵۴.

عوامل مؤثر بر تغییرپذیری فضایی ریسک سیلاب در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ریسک سیلاب بافت فرسوده AHP تحلیل عاملی تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۳۲۸
در نظر نگرفتن عامل های طبیعی در آمایش سرزمین، تجاوز و تخریب مرفولوژی طبیعی در نتیجه فعالیت های شهرسازی و متعاقباً برهم زدن سیستم زهکشی شهری، سیلاب های غیرقابل پیش بینی و مختل کننده شهر تهران را درپی دارد. این سیلاب های شهری بر اساس میزان تغییر یا تخریب مسیل های طبیعی شهر، چگونگی اجرای شبکه های ارتباطی، نوع کاربری های اراضی، تراکم های مختلف سازه های شهری و یکسان نبودن توزیع تراکم جمعیتی در سطح شهر و حتی سطح زندگی اجتماعی - اقتصادی محله های شهری، رفتار پیچیده ای در کلان شهر تهران دارند. در این پژوهش، نقشه ریسک به عنوان شاخصی جهت تعریف این پیچیدگی از ترکیب نقشه های مخاطره و آسیب پذیری سیلاب کلان شهر تهران در پنج رده ریسک خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تهیه گردید. جهت تحلیل تغییرات میزان ریسک، حوضه های هیدرولوژیک شهر تهران با ArcHydro استخراج و 12 حوضه نمونه انتخاب شد. نقشه مخاطره سیلاب با استفاده از متغیرهای کاربری اراضی، شبکه های ارتباطی، درصد سطح زیربنای مسکونی، پل ها، ارتفاع، شیب و تراکم شبکه آبراهه تهیه شده و بلوک های با بافت فرسوده، تراکم جمعیت، کاربری اراضی، پل، شیب و تراکم شبکه آبراهه به عنوان متغیرهای مؤثر در آسیب پذیری ناشی از سیلاب به کار گرفته شدند. استفاده از این متغیرها در تهیه نقشه های ذکر شده از طریق تعریف رابطه ها و اولویت بندی هر یک در ارتباط با پتانسیل خطر و آسیب پذیری و روش AHP انجام شد. در ادامه بر مبنای متوسط وزنی ریسک سیلاب و تحلیل عاملی، مؤلفه های اصلی تغییرپذیری ریسک سیلاب بین 12 حوضه نمونه استخراج شد. نتایج تحلیل عاملی بر مبنای شاخص متوسط وزنی ریسک سیلاب و متغیرهای مؤثر در آن، چهار مؤلفه تأثیرگذار را در تغییرات فضایی ریسک در سطح حوضه های 12 گانه نمونه نشان داد. مؤلفه اول با توجیه 31/8 درصد از مجموع واریانس عامل ها و با مقدار ویژه 0/788 (ارتباط ریسک سیلاب با متغیرهای مستقل) به عنوان مؤلفه اصلی در تغییرات ریسک سیلاب بین حوضه های، متغیرهای بافت فرسوده، تراکم جمعیت و درصد سطح زیربنای مسکونی را به عنوان عامل های تغییرپذیری ریسک سیلاب بین حوضه های نمونه معرفی می کند؛ این مؤلفه با هر سه متغیر به صورت قوی مثبت مرتبط می باشد. این بافت ها به دلیل اینکه زهکشی مناسبی ندارند و همچنین شبکه های مسیل در این مناطق عمدتاً در بخش زیرین شهر قرار گرفته اند، باعث پدیده تشدید آبگرفتی و حتی گاهی اوقات شروع سیلاب می شوند.
۱۵۵۵.

اخلاق محیطی و بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بیماری کرونا اخلاق محیطی طرح سلامت واحد رابطه انسان و محیط نظریه گایا تئوری پوش مرز مارکوف پایداری محیط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۷ تعداد دانلود : ۵۳۱
هدف اصلی این مقاله تحلیل رابطه غیرمنطقی انسان با محیط به عنوان عامل اصلی شیوع بیماری کرونا است. اکثر محققین و صاحب نظران معتقدند که بیماری کرونا عکس العمل و اخطار طبیعت به رفتارهای مخرب انسان است. برای این منظور ابتدا تئوری های حاکم بر روابط انسان و محیط مانند تئوری گایا و پوش مرز مارکوف بررسی شد. بر اساس این تئوری ها آثار خرابکاری های انسان در محیط طبیعی بررسی شد و سپس عکس العمل های این رفتار ها در جامعه انسانی شرح داده شدند. با استناد به کارهای محققین متعدد مشخص شد که رفتار انسان در طبعت ویرانگر بوده است و اثرات آنها هم در خود جامعه انسانی مشاهده شده اند. مانند ایجاد فرایند تغییر اقلیم در محیط طبیعی که منجر به مخاطرات شدیدی مانند سیل و خشکسالی و غیره در جوامع انسانی شده است. برای چاره جویی مشکل کرونا دیدگاه اخلاق محیطی انتخاب شد. بدین منظور تئوری های اخلاقی و فلسفه های حاکم بر رابطه انسان با محیط شرح داده شدند. از چالش این نظریه ها و با عنایت به طرح سلامت واحد برنامه محیط زیست سازمان ملل، راهبرد رعایت ارزش انسانی و اخلاقیات محیطی انتخاب شدند. بر اساس این موارد انسان باید به محیط ارزش ذاتی قایل شود. در رفتار خودش طرف خوبی، درستی و انصاف را رعایت کند. خود انسان دراثر تمرین مفاهیم انسانی شایسته به شخصیت والای انسانی برسد. به مفاهیمی مانند پایداری محیط، مصرف به اندازه نیاز بدن، رژیم گیاهی، فاصله گیری محیطی، حرمت به حقوق محیط متصف شود. رسیدن به این منزلت اخلاقی فقط از طریق آموزش و تربیت درست امکان پذیر است. در این راستا وظیفه سازمان ها و نهادهای آموزشی در سطح جهان بسیار سنگین است.
۱۵۵۶.

اولویت بندی حوزه آبخیز سردآبرود از نظر سیل خیزی با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیل خیزی مدیریت سیلاب مدل SWAT حوزه آبخیز سردآبرود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۳ تعداد دانلود : ۵۷۳
سیلاب یک پدیده طبیعی است که هر ساله باعث به وجود آمدن خسارات سنگین جانی و مالی می شود و جوامع بشری آن را به عنوان یک واقعه اجتناب ناپذیر پذیرفته اند. در این تحقیق برای پیش بینی سیل خیزی حوزه آبخیز سردآبرود از مدل هیدرولوژیکی SWAT استفاده شد. هدف اصلی در این تحقیق، بررسی کارایی مدل SWAT در پیش بینی سیلاب و اولویت بندی زیرحوزه ها در حوزه آبخیز سردآبرود می باشد. برای واسنجی مدل از برنامه SUFI2 استفاده شد. بعد از اتمام واسنجی و بهینه شدن مدل در منطقه مطالعاتی اقدام به اعتبارسنجی مدل گردید. واسنجی مدل برای سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، و اعتبارسنجی نیز بر اساس آمار سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ انجام پذیرفت. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از شاخص های آماری R2 ، bR2 و ضریب نش ساتکلیف استفاده گردید. پس از واسنجی مدل این ضرایب به ترتیب ۷۷/۰، ۶۳/۰، ۷۷/۰ و برای مرحله اعتبارسنجی آن ۷۹/۰، ۷۶/۰ و ۷۱/۰ برآورد گردید. نتایج آنالیز حساسیت، 31 پارامتر موثر بر رواناب نشان داد  پارامترهای ثابت تخلیه آب زیرزمینی، زمان تاخیر آب زیرزمینی و حداقل مقدار ذخیره آب لازم برای ایجاد جریان پایه به ترتیب حساسیت بیش تری دارند. برای بررسی سیل خیزی، حوزه آبخیز سردآبرود به ۲۴ منطقه یا زیرحوضه تقسیم گردید. با توجه به نتایج حاصل از اجرای مدل SWAT و تغیر CN برای هر یک از زیرحوزه ها، زیر حوزه شماره ۶ با مقدار رواناب ۰۵/12۳ رتبه اول و هم چنین زیرحوزه شماره ۱۰ با مقدار 86/122 رتبه دوم را از نظر سیل خیزی دارا می باشد و زیرحوزه شماره ۱ با مقدار ۳۳/۱۲ کم ترین مقدار تولید رواناب را دارا می باشد
۱۵۵۷.

واکاوی تغییرات مقادیر حدی بارش در گستره ی ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بارش صدک 95 شاخص حدی روند R Climdex

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۱ تعداد دانلود : ۴۸۶
هدف از این پژوهش واکاوی و شناسایی تغییرات مقادیر حدی بارش به عنوان نشانه هایی از تغییرات اقلیمی در گستره ی ایران می باشد. برای انجام این تحقیق از داده های روزانه بارش، 76 ایستگاه همدید در دوره ی 1986 تا 2016 استفاده شد. نتایج نشان داد، روند تعداد روزه ای هم راه ب ا ب ارش س نگین درحدود 7 درصد از پهنه ایران منفی و در 93 درصد آن روندی مشاهده نشد. روند روزهای متوالی خشک در 28 درصد از گستره ایران روند مثبت و در 37 درصد دیگرآن روند منفی وجود دارد. روزهای متوالی مرطوب در اکثر گستره ی ایران فاقد روند است. روند مقدار کلّ بارش روزهای مرطوب سالانه در ح دود 99 درصد از گستره ایران منفی است. حداکثر شیب منفی بارش سالانه ی ایران در ایستگاه مسجد سلیمان با شیب 26/8 – مشاهده شد و روند مثبت درایستگاه بندر انزلی وجود دارد. روند روزهای خیلی مرطوب در حدود 78 درصد از گستره ای ران منفی و در حدود 14 درصد روند مثبت و نیز 8 درصد از آن بدون روند است. رون د روزه ای بس یار مرط وب درح دود 70 درصد از گستره ایران منفی است. بیشترین روند افرایشی روزه ای بس یار مرط وب در خرم آباد با شیب 1.4 و بیشترین روند کاهشی در سر پل ذهاب با شیب 2.78- مشاهده می گردد و همچنین در 22 درصد از گستره ایران روند خاصی مشاهده نمی شود. روند مقدار ب ارش ی ک روزه در ح دود 47 درصد از گستره ایران منفی و در 47 درصد آن بدون روند و 6 درصد از آن با روند مثبت است. روند بیشترین مقدار بارش 5 روزه در ح دود 73 درصد از گستره ایران منفی و در 2 درصد آن مثبت و 25 درصد از آن بدون روند است بیشترین شیب روند کاهشی مربوط به ایستگاه های فسا و مسجد سلیمان که به ترتیب برابر 2.4- و 1.9- است.
۱۵۵۸.

تحلیل مخاطرات لرزه ای حوضه آبریز تالار و بابل رود بر اساس ارزیابی شاخص های مورفوتکتونیک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ژئومورفولوژی مورفوتکتونیک البرز حوضه آبریز زمین لرزه GIS

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۳۴۹
علمی که تأثیر تکتونیک فعال را با استفاده از شاخص های ژئومورفیک به عنوان سنجش و توصیف کمّی اشکال و چشم اندازهای زمین مشخص نماید، مورفوتکتونیک نامیده می شود؛ اندازه گیری های کمی شرایطی را فراهم می آورد تا با استفاده از آن ها به شناسایی وضعیت مناطق دارای زمین ساخت فعال پرداخته شود. در این مطالعه با استفاده از شاخص های کمی ریخت سنجی بخشی از البرز مرکزی که در محدوده حوضه های آبریز تالار و بابل رود قرار دارد مورد بررسی قرار گرفته است و 5 شاخص ناهنجاری سلسله مراتبی (∆a)، انشعابات (R)، شکل حوضه (Ff)، تراکم زهکشی (Dd) و برجستگی نسبی (Bh) در 15 حوضه زهکشی در محیط نرم افزاری Arc GIS به منظور تعیین کمی میزان تکتونیک فعال این منطقه محاسبه شده است. نتایج به دست آمده از محاسبه شاخص های فوق بیان گر آن است که در محل تقاطع گسل های شمال البرز و خطیرکوه و هم چنین گسل هایی که در دامنه شمالی البرز در اثر فعالیت این گسل های بزرگ شکل گرفته اند مقادیر به دست آمده از شاخص های یادشده، بالا بوده که بیانگر وجود فعالیت تکتونیکی بالا و بسیار بالا در آن نواحی است. در اثر بالا بودن این مقادیر انتظار می رود که ریسک لرزه خیزی منطقه نیز در اثر گسیختگی گسل ها افزایش یابد.
۱۵۵۹.

بررسی و مقایسه روند بیابان زایی در مناطق خشک و نیمه خشکبا تاکید بر معیار اقلیم(مطالعه موردی: دشت عباس و دشت دهلران، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیابان زایی IMDPA اقلیم دشت عباس دشت دهلران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۴۳۰
در حال حاضر بیابان زایی به عنوان یک معضل گریبان گیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه است. این معضل مشتمل بر فرآیندهایی است که هم زائیده عوامل طبیعی بوده و هم به عملکرد نادرست انسان برمی گردد. هدف از این پژوهش مقایسه بیابان زایی و خشکسالی دشت عباس و دشت دهلران به ترتیب با مساحت 34104 و 54252 هکتار می باشد .در این مطالعه با استفاده از مدل ایرانی IMDPA شدت بیابان زایی دشت عباس و دشت دهلران در دوره زمانی 88-1384و 93-1389 مورد ارزیابی قرار گرفت. به همین منظور معیار اقلیم به عنوان موثرترین معیار ارزیابی بیابان زایی در نظر گرفته شد. برای معیار اقلیم سه شاخص بارش سالانه، شاخص خشکسالی SPI و استمرا خشکسالی در نظر گرفته شد. بعد از آماده سازی داده ها با استفاده از جدول امتیازدهی مدل IMDPA هریک از شاخص ها بصورت لایه های اطلاعاتی وارد نرم افزار Arc GIS 9.3 شد. در نهایت با استفاده از میانگین هندسی نقشه های تهیه شده دو دوره زمانی با هم ادغام شده و با قرار دادن لایه های امتیاز دهی شده سه شاخص مذکور نقشه نهایی مدل IMDPA از اقلیم دشت عباس و دشت دهلران تهیه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که شاخص SPI به عنوان موثرترین شاخص،در دشت عباس در دو دوره به ترتیب با میانگین وزنی 04/3 و 5/3 در طبقه شدید با زیر کلاس 2 و 3 قرار دارد. در مقابل در دشت دهلران نیز شاخص SPI در دوره اول و دوم با میانگین وزنی 93/1 و 25/2 در طبقات متوسط زیر کلاس 1 و 2 و 3 و شدید زیر کلاس 1 قرار گرفته است. می توان نتیجه گرفت که شدت بیابان زایی در دشت عباس در مقایسه با دشت دهلران از نظر اقلیم در شرایط نامطلوبیقرار دارد. بطوری که وقوع بیابان زایی با شدت بیشتر در دهه های آتی دور از انتظار نخواهد بود
۱۵۶۰.

سنجش سواد ژئوپلیتیکی مدیران سیاسی و امنیتی استان های مرزی (موردمطالعه: خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد ژئوپلیتیکی مدیران سیاسی- امنیتی مناطق مرزی خراسان جنوبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۱۹۸
سازمان دهی سیاسی فضا و چگونگی مدیریت آن امروزه به یکی از دغدغه های اصلی مطالعات جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک تبدیل شده است. اهمیت این موضوع زمانی دوچندان می شود که برخی از مناطق و مکان های جغرافیایی در هر کشوری وجود دارند که دارای شرایط خاص و ویژه ای هستند که مستلزم شناخت جغرافیایی و درک ژئوپلیتیکی عمیق تری هستند. ازاین رو مدیران سیاسی و امنیتی که به نوعی در مدیریت سیاسی این گونه فضاها نقش دارند علیرغم توان مدیریتی بالا باید دارای سواد ژئوپلیتیکی بالایی نیز باشند. استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از استان های مرزی در شرق ایران دارای شرایط ژئوپلیتیکی خاصی است که شناخت آن ها کمک شایانی به گسترش امنیت پایدار و همچنین توسعه همه جانبه این استان خواهد کرد. بنابراین ، بالا رفتن سواد ژئوپلیتیکی مدیران سیاسی و امنیتی استان خراسان جنوبی نقش به سزایی در توسعه و امنیت پایدار استان خواهد داشت . ازاین رو ، پژوهش حاضر که ازنظر ماهیت توصیفی - تحلیلی و از حیث هدف کاربردی و از جهت جمع آوری داده ها از نوع تحقیقات پیمایشی است؛ برای سنجش سواد ژئوپلیتیکی مدیران سیاسی و امنیتی به توزیع 32 پرسشنامه بین مدیران سیاسی، امنیتی و مذهبی استان خراسان جنوبی اقدام کرد. برای بررسی سطح سواد ژئوپلیتیکی و مولفه های آن در بین مدیران و مسئولان از آزمون t تک گروهی استفاده گردید و با توجه به اینکه مقدار آماره t منفی است (7.03-)، می توان گفت در سطح اطمینان 95% میزان سواد ژئوپلیتیکی در بین مدیران و مسئولان، نامطلوب و در سطح پایین بوده است.همچنین به منظور بررسی تأثیر سواد ژئوپلیتیکی بر عملکرد مدیران از تحلیل رگرسیونی استفاده گردید. در مدل رگرسیونی خطی معناداری در سطح اطمینان 95 درصد بین سواد ژئوپلیتیکی و متغیر وابسته عملکرد مدیران وجود داشت. همچنین مقدار ضریب همبستگی (R) مدل 71/0 است.به عبارتی در سطح اطمینان 95 درصد متغیر سواد ژئوپلیتیکی پیش بینی کننده متغیر وابسته عملکرد مدیران است به طوری که متغیر سواد ژئوپلیتیکی تأثیر معناداری بر بهبود عملکرد مدیران دارد(یعنی افزایش شاخص سواد ژئوپلیتیکی باعث افزایش عملکرد مدیران است). درمجموع نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که هرچند علاقه مندی به مباحث ژئوپلیتیکی در مدیران وجود داشته است اما میزان سواد ژئوپلیتیکی در سطح پایینی بوده است ولی اکثر پاسخ دهندگان به نقش سواد ژئوپلیتیکی در ارتقا عملکرد مدیران استانی اذعان داشتند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان